نحوه شناخت و ارتباط با امام زمان ؛ جلسه ۱
۱۴۰۰-۱۲-۱۳ ۱۴۰۲-۰۷-۱۰ ۱۳:۱۴نحوه شناخت و ارتباط با امام زمان ؛ جلسه ۱

نحوه شناخت و ارتباط با امام زمان ؛ جلسه ۱
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
خبر دارم که در فردای فرداها بهار بهترینی هست
دری را میگشایی پشت آن درهای دیگر هم
خبر دارم گشوده میشود آن آخرین در هم
بهاری پشت آن در لحظهها را میشمارد باز
و هر قفلی کلیدی تازه دارد باز
من از دیروزهای رفته دانستم که
در امروز ما تقدیر فردا آفرینی هست
خبر دارم بهار بهترینی هست…
شریعتی: «السلام علی ربیع الأنام و نضره الایام» سلام میکنم به همهی بینندههای عزیز و نازنینمان، روز طبیعت است انشاءالله بهترین اتفاقات برای همه ما رقم بخورد و با گذر از این دوران روزهای بهاری و سبزی را تجربه کنیم. حاج آقای سعیدی سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای سعیدی: بسم الله الرحمن الرحیم، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم. انشاءالله که خداوند بهار واقعی را بفرستد و درک کنیم و با چشم خود ببینیم که دلها جوانه میزند و رشد واقعی اتفاق میافتد. تازه میفهمیم نیازهای ما چه بوده، این شاخههای خشکیده در دنیا همه جان میگیرند و دوباره همه به سوی آسمان رشد میکنند و جهت رشد به سوی آسمان است. خدایا کی میآید روزی که چشم ما روشن شود و دعاهای فرج انشاءالله به استجابت برسد و بهار واقعی اتفاق بیافتد.
شریعتی: هرکس به تماشایی رفتند به صحرایی *** ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی
انشاءالله دل و جانتان بهاری باشد و دست به دست هم از این دوران عبور کنیم، انشاءالله خداوند به همه مریضها شفا بدهد. امروز هم از امام زمان خواهیم شنید.
حاج آقای سعیدی: با یک مثالی شروع کنیم که خداوند ما حکیم است، وقتی کاری حکیمانه است یعنی روی حساب و کتاب است. فرزند شما نزد شما میآید و میگوید: تشنه هستم. شما آب برایش میبری. گرسنه هست غذا میبری. هر نیازی داشته باشد به تناسب نیاز برای او فراهم میکنی. خداوند برای ما وقتی امام قرار میدهد، اتمام نعمت قرار میدهد، نیاز ما را میداند و آگاه است و به نسبت نیاز ما قرار میدهد. یکسری نیاز مشترک با احشام و حیوانات داریم. آنها غذا میخورند، نیاز به آب و هوا دارند، انسان زیرمجموعه حیوان است. خداوند حکیم نسبت به این شئونات هم به حکمت خودش برای ما برای رفع نیازها قرار داده است. بعضی از آدمها درک از این نیاز بالاتر دارند. یعنی من برای خور و خواب و خشم و شهوت نیستم. کمال من به خوردن زیاد نیست، به پوشیدن نیست. لذا یک نیاز بالاتر داریم. برای آن نیاز بالاتر هم خداوند رفع عطشی برای آن نوع عطش قرار داده است اما بعضی نسبت به آن عطش درک و فهمی ندارند. لذا پیغمبر هم بیاید میگوید: من فعلاً گرسنه هستم. هدایت چیست؟ یک بچه دو سه ساله هم درک و فهمی بالاتر از این ندارد. این جهل مرکب دارد و نمیداند نبود امام چه مشکلی ایجاد میکند.
گاهی در مراسم ختم میبینیم که یک بچه دو ساله که پدرش را از دست داده درک درستی ندارد، لذا مشغول بازی با بچههاست، درکی از فقدان پدر ندارد. وقتی سنش بالاتر میرود فقدان پدر را بیشتر حس میکند. لذا خیلیها را میبینیم که درکی از فقدان امام زمانشان ندارند. لذا معنای روزه گرفتن هم نمیداند. نیاز من کمال معنوی یعنی چه؟ من باید غذا بخورم، نخوردن غذا با اینکه حس نیاز دارد، نخوردنش نیاز بالاتری را برایت برطرف میکند. نگاه نکردن به نامحرم نیاز بالاتری را برایت تأمین میکند. لذا اولین مسأله در درک نسبت به امام زمان جلب نیاز است. بدانیم چه نداریم؟ خدا برای چه ما را خلق کرده است؟ شما را برای بندگی خدا خلق کردیم. برای بندگی نیاز به راهنما و امام دارید. لذا وقتی فریاد میزنیم «اللهم انی أشکوا الیک» خدایا شکایت میکنیم، چون ما درکی داریم و میدانیم این نیستیم. سطح توقع را در مسائل مادی اهلبیت فرمودند: با قناعت پایین بیاورید. آدمی که قانع میشود سطح توقعش از دنیا پایین میآید. یک قناعت داریم میگویند: اگر سطح توقع خود را در معنویات پایین بیاورید، این قناعت بد است. یعنی باید سطح توقعت را بالا ببری و زیاد بخواهی. خدایا مرا برای بالاها خلق کردی. نبی که برای من قرار دادی در مقام قاب قوسین است. او را برای من الگو و اسوه قرار دادی. خدا برای هرچیزی مسیر قرار میدهد. خداوند این شفا را در این دارو قرار داده است. خداوند شفای معنوی دل مؤمن را به ارتباط با امام زمانش قرار داده و به تبعیت از امامش. آنچه خوش میگذرد برای مؤمن زمانی است که با یار میگذرد. زمانی است که به یاد و ذکر یار میگذرد.
من یکوقت تشرفات علما و بزرگان را نسبت به حضرت حجت میخواندم، چطور بود سید بحرالعلوم اینقدر به امام نزدیک زمان نزدیک شد، حضرت هی گفتند: نزدیکتر بیا، اینقدر نزدیک که حضرت در آغوشش گرفت. یک چیزهایی موتور محرک و یک چیزهایی مانع ما هست برای نرسیدن به اماممان. ما میگوییم: فلانی باید لیاقتش را پیدا کند. در عمل جراحی میگویند: فلانی باید به این وزن برسد یا تعادل قند خون یا متغیر خونیاش به اینجا برسد تا عملش کنیم. یعنی لیاقت و بستری پیدا کند که امکان عمل جراحی و شفا برایش رخ بدهد. میگویند: باید ده روز بستری شود، ما یک جاهایی باید لیاقتی برای خودمان ایجاد کنیم، برای پذیرش. اگر چشم من نمیبیند از عینک استفاده میکنم. چشم من اشکالی دارد من عینک میزنم و میتوانم درست ببینم. بعضی چیزها موانع دید ما را نسبت به امام زمانمان از بین میبرد. چشمهای ما را تطهیر میکند. بعضی وقتها چشم آلوده است، با نگاه به نامحرم چشمت را آلوده کردی دیگر هرچه نگاه میکنی حس نمیکنی. در مورد بعضی از گناهان یکی عاق والدین، بوی بهشت را از چندین هزار فرسخی احساس نمیکند. این بو وجود دارد ولی شامه احساس نمیکند. وقتی سرما میخوریم بوها را احساس نمیکنیم. بعضی میگویند ما با امام زمان(عج) مجاورت داشتیم اما این چشم بینا نبود. من از خدا دور شدم، مگر خدا فاصله دارد؟ دور شدن و نزدیک از خدا، او از رگ گردن به ما نزدیکتر است. نزدیکی و دوری شاید معنی نداشته باشد، چرا من میگویم: از خدا دور شدم؟ یعنی نوع رفتار من باعث شد من درکی از خدا نداشته باشم.
مثل موقعی که من یک همسایه بغلی دارم، نه اسمش را میدانم و نه فامیلیاش، نه یکبار با هم سلام و علیک کردیم. اما به خواهر و برادرم که در خارج از کشور هستند نزدیکتر هستم. یکی از راههای تقویت شدن این نزدیکی شناخت است. تا وقتی که امام زمان را نشناسیم، اگر از دنیا برویم به مرگ جاهلیت از دنیا رفتیم. مگر صفت مردم زمان جاهلیت چه بود؟ اینها شناخت و درکی از پیغمبر نداشتند، دوران جاهلیت اسم دورانی قبل از پیغمبر است که مردم در جهل خود غوطهور بودند. حتی از شئونات اخلاقی هیچ حیوانی نمیدیدید، زنده به گور کردن دخترها خیلی عجیب است، مثل مرده زمان جاهلیت مرده یعنی هیچ حظی از پیغمبر نبردند. کسی که امامش را نشناسد هیچ حظی از امامش نبرده است. یک نکته بسیار مهم است. شناخت یک وجود مشکک است و اندازه دارد. من فلانی را میشناسم یعنی میدانم اسم شما فلانی است. یکوقت میگوید: نه بیشتر میشناسمف، یعنی از یکسری خصوصیات رفتاری او با خبر هستم. یکی میگوید: میشناسمش برادرم است. هرسه شناخت بود اما اندازهاش فرق کرد. سطح شناخت ما نسبت به حضرات اهل بیت (ع) خاصه امام زمان ما را نسبت به ایشان متعبدتر میکند. هرچقدر عدم شناخت باشد، دوری ما بیشتر میشود. در فراق امام خیلی درد بزرگی است و اگر درد را متوجه نمیشویم یک نقص است. خدایا اعصابهای ما مرده نباشد و نسبت به امام زمان زنده باشیم.
به ما دستور داده شده وقتی اسماء حضرت برده میشود بایستید، وقتی قیام کربلا رخ داد و اباعبدالله به شهادت رسیدند، ملائکه آمدند جزع و فزع کردند، خداوند آنها را بشارت داد. قلب ملائکه را خدا به وجود امام زمان آرام کرد. حضرت اشاره کرد منتقم ما میآید و یکی از آنها ایستاده بود و نماز میخواند. به ملائکه اشاره شد به واسطه این ایستاده من انتقام میگیرم. انتقامی که در مورد خداوند میگوییم با انتقامی که در مورد خودمان میگوییم، متفاوت است. انتقامی که میگوییم عفو و بخشش در مورد ما مقدم است، چون معمولاً ما حرصمان میگیرد و میخواهیم یکسری از نفسانیات خود را سیراب کنیم. انتقام در مورد خداوند رسیدن حق به حقدار است. بحث و جنس آن فرق میکند. ظلمهایی که میگوییم فقط ظلم شمشیر نیست، بی معرفتی زخمش از زخم شمشیر بدتر است. اینکه من امروز دستیابی مستقیم به امام ندارم، اینکه من امروز به کمال مطلق نرسیدم، موانعی که برای اتصال مردم به امام تراشیده شد. موسی بن جعفر اینقدر در زندان بودند، موانعی که ایجاد میکردند مردم استفاده نکنند، اینها همه ستم و ظلم است. ظلمی است که در تاریخ ماند، ظلمی است که امروز من اگر میخواهم روایت بخوانم باید سند نگاه کنم آیا این به ما رسیده یا نه، لذا وقتی حضرت حجت میآید، یکسری مسائل به ما نرسیده و یکسری را مجبور بودند بخاطر سطح پایین معرفتی و کششی که دنیاطلبی حکام آن زمان داشتند، یک عده آمدند این بچه را از پدر جدا کردند. الآن یک ندای ضعیفی از پدر میشنویم.
لذا در روایت دارد که در آخرالزمان بعضی دانه دانه غربال میشوند، بعضی میگویند: اگر بود میآمد، دیگر ظلم و جور زیاد شده، اگر بود میآمد. بعضی میگویند: آمده و رفته است. بعضی میگویند: اصلاً به دنیا نیامده است. ولی آنهایی که میمانند، مثل کوه میمانند، پیغمبر به یارانش در مورد یاران امام زمان فرمود، چطور هستند اینها در دینشان محکم هستند و هیچ خللی به آنها وارد نمیشود. اصحاب جلوی حضرت قیام میکنند و میگویند: کاش ما از اصحاب تو نبودیم و از اصحاب او بودیم. اینقدر کنار امام زمان بودن لذت بخش است. در موقعیت سخت یاری کردن مسأله است. حضرت أباعبدالله در حج کنار حضرت خیلیها بودند ولی در کربلا صد و خردهای بودند. کنار امام زمان الآن که همه میگویند: نیست، ایمانت را محکم نگه داری و او را ناظر بر عمل خودت ببینی، در روایت داریم حضرت میفرماید: به مهدی نام گذاری شد، چرا به مهدی؟ به هر مخفی او هدایت میکند. هدایت به معنی روشنگری است. وقتی کسی را به جهتی راهنمایی میکنند. او به هر امری راهنما است. هدایتهایی داریم به قلب انسان میافتد. در مورد مادر حضرت موسی این را در قرآن داریم. خداوند به قلبش الهام کرد، یکوقت وحی هست که بر اساس آموزههای دینی ما به وجود نازنین پیامبر اکرم(ص) توسط جبرئیل گفته میشود. یکوقت وحی است برای ام موسی که در قرآن هم داریم، این الهام و به دل افتادن است.
توفیقات نسبت به ثوابها، لذا در تشرفات دارد، سید بحرالعلوم در تشرفاتشان هست، طرف کوفه رفتم، میخواستم برگردم طرف نجف دیدم نمیرسم. مسجد سهله نروم. دیدم میل و شوق من زیاد میشود و یک چیزی مرا میکشد، آن توفیقاتی که دارم، ولی صبح نجف درس دارم و باید برسم. زمان را باید محاسبه کنم، دیدم هر قدمی که برمیدارم شوق من بیشتر میشود، دیدم التهاب پیدا کردم نسبت به مسجد سهله، یکی از تشرفاتی که مرحوم سید بحر العلوم دارد برای همین مسأله است. هی کشیده شدم و دیدم آن طرف یک بادی میآید و جهت مرا عوض میکند. اگر خودت را آن طرف کشیدی، اگر روی کج شد، آن طرف میکشند. خدایا من دلم میخواهد در مسیر تو قدم بردارم. امام زمان، من دوست دارم در مسیری که دوست داری باشم. «انی سلمٌ لمن سالمکم و حربٌ لمن حاربکم» محاربه فقط با آدمها نیست. ربا هم محاربه با خداست. آقا چون دوستت دارم از این گناه میگذرم. چون تو دوست داری میپسندم.
خانمی نزد من آمد و گفت: پسرم تازه ازدواج کرده، رفتم منزلشان سر زدم دیدم خورشت کرفس میخورد. به نظرم این طبیعی نیست. گفتم: چطور؟ گفت: در خانه اگر من خورشت کرفس درست میکردم، لب نمیزد. داخل خانه نمیشد. الآن او را جادو کردند خورشت کرفس میخورد. گفتم: اصلاً او نمیداند خورشت کرفس چیست، میپسندم آنچه که جانان پسندد. ملاک این است که از جانب اوست. در دوران شیرین اول ازدواج است، این به لحظه تغییر کرد. یک لحظه پسند آدم عوض میشود. وقتی عشق ما به حضرت حجت زیاد شود میبینی حالت از گناه به هم میخورد. از دنیا طلبی، ذائقهات در لحظه عوض میشود. امیرالمؤمنین میگوید: عروسی است که به وصال هیچکس نرسیده است. شیشه جلوی ویترین دنیا هست و نورپردازی هم کردند و چشم و دلت را میبرد. جهت تو جای دیگری بود. اگر دست در دست او بروی تو را جایی میبرد که درست به مقصد برسی. آن دستیابی واقعی است. خدا امام را قرار داد که تو را به مسیر خودش برساند. ادعاهای بشر با وجود این بیماری فرو ریخت، در دنیا ما هیچ تجربهای نداریم که چه چیزی ما را به مقصد میرساند. امام باقر میفرماید: علت نامگذاری حضرت حجت، چون از اسامی حضرت منصور است. به نصرت الهی، وقتی حضرت میآید خداوند نصرت کامل دارد. برای آنهایی که ضعیف نگه داشته شدند در زمین، خداوند او را نجات بخش همه قرار میدهد. آنطور نیست که بگوییم برای ما هست. برای تمام کسانی که ضعیف هستند، زمان و مکان هرجایی که باشند، لذا میفرماید: در آخرالزمان یک کسانی به دنبال حضرت میآیند، شبیه آتش پرستها و خورشید پرستها هستند. یعنی آنهایی که موضوع را پیدا نکردند ولی وقتی حضرت حجت میآیند یکباره درک میکنند که او واقعیت است. دلشان تشنه است. سلمان فارسی اینطور بود. خیلی حق را دنبال کرد. به پیغمبر که رسید یکباره حق را دریافت کرد. حضرت ابراهیم گفت: «هذا ربی» این خدای من است، برای اینکه ثابت کند، اینهایی که غروب و افول میکنند خدا نیستند، لذا این جاهایی که دلتنگی ما بیشتر میشود خودش عاملی است که وقتی چشم ما به جمال حضرت روشن شود بگوییم: این همان کسی است که منتظرش بودیم. لذا خیلی جاها خورشید پرست هستند، یعنی چیزی از دین خدا به او نرسیده است.
وقتی حضرت میآید، مخالف حضرت نمیماند الا آن کسی که عناد دارد. شنیدیم و عصیان کردیم، یکوقت یک بچهای میگوید: خوب کردم این کار را کردم. لذا آنجایی که شمشیر حضرت بالا میآید آن عصیان اختیاری و لجبازی است. قلب سلیم چون سلامت است پذیرش وجود دارد. میدانم حق است لجاجت میکند. در مورد خدا که میشناسد یهود میگوید: «ید الله مغلوله» دست خدا بسته است. خدایی که برای او تعریف شده، دست خدا را بسته میبیند. دست خدا در هیچ زمانی بسته نیست. انشاءالله حضرت حجت یکی از علل نامگذاری به حجت یعنی دیگر بی بهانه، کسی نمیگوید: من نفهمیدم، نمیدانستم چه شد. حق کاملاً مشخص است. حجت تمام است. کسی که لجبازی میکند میداند کیه. قاتل امام حسین میگوید: میشناسم تو را، میدانم نوه رسول خدا هستی، فرزند بهترین خلق خدا هستی، شاید باورش برای ما سخت باشد. مگر میشود آدم حق را بفهمد ولی مخالفت کند؟ میدانستند حق با کیست اما اینکه آدم تابع دانستههایش نیست. تابع خواستها و شهواتش است.
رحمت خدا بر آن کسی که هر آنچه میداند عمل کند، به حجم دانستهها نگفتند، یعنی کم هم میداند به کم خود عمل کند. ممکن است من هزار جور نماز بلد باشم و یکی را نخوانم، دو رکعت نماز بلد باشم ولی بخوانم. این دومی ارزشش بیشتر است. اگچه علم و دانش و تفقه در دین ارزش دارد اما عمل کردن به آنچه میدانی خیلی مهم است. خودش طبق روایات ما مقدمه و پله برای قدم بعدی است. دینداری ذهن آدم را باز میکند. اگر به این مقدار عمل کردی ظرفیت اضافهتری برای آگاهی قسمت بعد پیدا میکنی. اگر رفتی کلاس اول را خواندی، ظرفیت کلاس دوم را پیدا میکنی. هر آنچه در کلاس اول دانستی و امتحان دادی و قبول شدی، کلاس دوم میروی. ظرفیت ما اضافه میشود. درس اول را آنقدری که واجبات و محرمات هست و آگاهی داری عمل کن، ظرفیت باز میشود. تفقه و دانستن به تو اضافه میشود. «کالکوکب الدُرّی» مثل ستاره درخشان، انشاءالله خدا این درخشش را برای ما قرار بدهد که با چشم ببینیم.
«خاتم الائمه» ختم کننده امامان، «منقذ الامه» نجات دهنده امت است. در زیارت اربعین امام حسین هست، انقاذ مثل کسی که دارد غرق میشود، دارد فریاد میزند و دستش به هیچ جا بند نیست. اگر خودمان را این دیدیم خداوند کریم برای ما میفرستد. خداوند «أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء» (نمل/۶۲) گیر ما این مضطر نشدن است. هنوز این تشنگی را درک نکردیم. «و منتهی النور» منتهای نور است. خدایا چشمهای ما را به نور امام زمانمان منور کن و اذهان و قلوب ما را به نور امام زمانمان منور کن. انشاءالله ما را جزء سربازان واقعی او قرار بدهد.
شریعتی: «ای روزهای خوب که در راهید، ای جادههای گمشده در مه، ای روزهای سخت ادامه از پشت لحظهها به در آیید، ای روز آمدن، ای مثل روز آمدنت روشن، این روزها که میگذرد هر روز در انتظار آمدنت هستم، اما با من بگو که آیا من نیز در روزگار آمدنت هستم.» خدا رحمت کند قیصر امین پور را با این شعر ناب.
برای طرح قربانی نیمه شعبان به نیت سلامت امام زمان و به نیت سلامتی فرد فرد مردم ایران زمین میتوانید به کانال برنامه مراجعه کنید. دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای سعیدی: خدایا بیش از هزار سال است همه دعا میکنند، علما و بزرگان و شیعیان و همه دلسوختگان عالم دعا میکنند، منجی واقعی را برسان. خدایا دلتنگ مهدی فاطمه هستیم، از ادامه غیبت او صرف نظر کن و چشم ما را به جمالش روشن کن و ما را از سربازان واقعی حضرت قرار بده و قلب حضرت را از ما راضی قرار بده.
شریعتی: امروز صفحه ۳۶۴ قرآن کریم را تلاوت خواهیم کرد. انشاءالله لحظه لحظه زندگیمان منور به نور قرآن کریم باشد.
«أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا «۴۴» أَ لَمْ تَرَ إِلى رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساکِناً ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَیْهِ دَلِیلًا «۴۵» ثُمَّ قَبَضْناهُ إِلَیْنا قَبْضاً یَسِیراً «۴۶» وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِباساً وَ النَّوْمَ سُباتاً وَ جَعَلَ النَّهارَ نُشُوراً «۴۷» وَ هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً «۴۸» لِنُحْیِیَ بِهِ بَلْدَهً مَیْتاً وَ نُسْقِیَهُ مِمَّا خَلَقْنا أَنْعاماً وَ أَناسِیَّ کَثِیراً «۴۹» وَ لَقَدْ صَرَّفْناهُ بَیْنَهُمْ لِیَذَّکَّرُوا فَأَبى أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُوراً «۵۰» وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا فِی کُلِّ قَرْیَهٍ نَذِیراً «۵۱» فَلا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً کَبِیراً «۵۲» وَ هُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ جَعَلَ بَیْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً «۵۳» وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قَدِیراً «۵۴» وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قَدِیراً «۵۴» وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَنْفَعُهُمْ وَ لا یَضُرُّهُمْ وَ کانَ الْکافِرُ عَلى رَبِّهِ ظَهِیراً»
ترجمه آیات: آیا گمان مىکنى که اکثر کفّار (حقّ را) مىشنوند و (در آن) مىاندیشند؟ آنان جز مانند چهارپایان نیستند، بلکه گمراهترند. (زیرا ارزش انسان به تعقّل و بینش اوست). آیا به (قدرت) پروردگارت نمىنگرى که چگونه سایه را گسترده است؟ و اگر مىخواست آن را ساکن (و ثابت) قرار مىداد (تا همیشه شب یا بینالطلوعین باشد) سپس خورشید را دلیل و نمایانگر آن قرار دادیم. سپس آن سایه را (اندک اندک) به سوى خود جمع مىکنیم. و او کسى است که شب را براى شما پوشش و خواب را آرام بخش گردانید و روز را زمان برخاستن (و تلاش) شما قرار داد. و او خداوندى است که بادها را مژدهاى پیشاپیش (باران) رحمتش فرستاد و از آسمان، آبى پاکیزهکننده فرو فرستادیم. تا به وسیلهى آن سرزمین مرده (و پژمرده و خشک) را زنده گردانیم و آن را به چهارپایان و مردمان بسیار از مخلوقات خود بنوشانیم. و همانا ما آن (آیات قرآن یا ابر و باران) را در میانشان گونهگون کردیم تا شاید به یاد خدا بیفتند امّا اکثر مردم سر باز زدند و ناسپاسى کردند. و اگر مىخواستیم در هر آبادى، (پیامبر و) هشداردهندهاى برمىانگیختیم (تا کار تو سبک شود، ولى این کار لزومى نداشت). پس، از کافران پیروى نکن و به وسیلهى قرآن (یا ترک پیروى از آنان) با آنان به جهادى بزرگ بپرداز. و او خدایى است که دو دریا را به هم پیوست، این یکى شیرین و گوارا و آن دیگرى شور و تلخ و میان این دو حایلى قرار داد که همیشه از هم جدا باشند. و او کسى است که انسان را از آب آفرید و او را داراى پیوند نسبى و سببى گردانید (و نسل او را از این دو طریق گسترش داد)، و پروردگار تو همواره تواناست. و او کسى است که انسان را از آب آفرید و او را داراى پیوند نسبى و سببى گردانید (و نسل او را از این دو طریق گسترش داد)، و پروردگار تو همواره تواناست. و آنان غیر از خداوند چیزهایى را مىپرستند که نه سودشان مىدهد و نه زیانشان مىرساند؛ و کافر همواره در برابر پروردگارش پشتیبان (گمراهان و خطوط انحرافى) است.
کارشناس برنامه : حجت الاسلام محمد سعیدی آریا
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳-۰۱-۱۳۹۹
.






