طرح مسائل مادی و دنیوی برای اهلبیت
۱۴۰۰-۱۲-۱۳ ۱۴۰۲-۰۷-۱۲ ۱۷:۴۴طرح مسائل مادی و دنیوی برای اهلبیت

طرح مسائل مادی و دنیوی برای اهلبیت
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
دلم به عشق تو باز آنچنان که می دانی ست
به شوق صحن و سرایت، شبم چراغانی ست
دوباره در نفسم می دوند آهوها…
درون سینه ام، انگار، دشت حیرانی ست
دلم عجیب گرفته است رو به پنجره ات
هوای عاشقی ام تا همیشه بارانی ست
مگر نسیم تو هر صبح بشکوفاندمان
اگر نه حاصل این بادها پریشانی است
همیشه شاعرتان بوده ام حرم به حرم
کبوتر غزلم لهجه اش خراسانی است
زبان مادری عاشقان دلتنگت همان نگاه غریبانه که می دانید. امروز روز زیارتی امام رضا (ع) است. بهتر است که امروز که ما در ایران هستیم یک سلام به آقا بدهیم درست است که ما میزبان هستم ولی در واقع ما مهمان آقا هستیم چون آقا کرم کرده و دست لطفش را روی سر ما کشیده است. یک سلامی که امام جواد (ع) یاد است به آن آقا بدهیم: السلام علیک ایها الامام الرئوف و از امام بخواهیم که با رئوفتش نظرم به ما بکند.
سوال: آیا این درست است که ما فقط برای مسائل مادی و دنیوی سراغ اهل بیت برویم؟
ما معمولاً بیشتر برای گله کردن و بدست آوردن حاجات دنیوی در حرم ها ارتباط برقرار می کنیم و غصه ها را پیش آنها می بریم. حاج آقا دولابی می فرمودند که امام رضا (ع) حق دارد که گله کند که چرا هروقت پیش من می آیید گریه هایتان را پیش من می آورید؟ خنده هایتان را هم بیاورید. من می خواهم خوشی ها و خنده هایتان را هم ببینم. این واقعیتی است که ما معمولاً در گرفتاری های مان به این بزرگواران متوسل می شویم و حاجت می خواهیم. این اشکالی ندارد زیرا خودشان توصیه کرده اند زیرا ما در خانه ی غریبه نمی رویم در خانه ی خدا می رویم و حاجت را پیش کس دیگری نمی بریم. در روایات دینی داریم که می فرمایند: احتیاحات تان را تا جایی که می شود بهمدیگر نگویید، از مشکلات و گرفتاری نگویید شاید یک جاهایی برای مومن ذلتی پیش بیاورد. حالا یک جایی گرفتاری انسان طوری است که می تواند به او کمک فکری بشود آن حرف دیگری است. اگر پیش خدا یا واسطه های الهی که همان اهل بیت هستند ببریم اشکالی ندارد چون خودشان گفته اند. در روایتی داریم که خدا به موسی می گوید که نمک غذایت را هم از ما بخواه. یعنی برای ریزترین مایحتاج زندگی ات هم در خانه ی ما بیا. تند تند در خانه ی خدا برویم بلکه گرفتار خودش بشویم. خود مراجعه باعث می شود که انسان خود خدا را بخواهد. خود معرفت اهل بیت را بخواهد. آنها را برای چیز دیگری وسیله نکند، خود آنها هدف هستند. خود معرفت خدا و اهل بیت که همان معرفت خداست هدف است. به ما گفته اند که بیایید و آشنا با درگاه خدا آشنا بشوید و کم کم شیرینی هایی بچشیم که در دام خودش بیفتیم. گفت: بهر نان شخصی سوی نانوا دوید، داد جان چون حُسن نانوا را بدید، رفت موسی که آتشی آرد بدست، آتشی او دید که از آتش برست. موسی در شب دنبال آتش رفت که گرم بشود و نور نبوت را بدست آورد. گاهی انسان بخاطر حاجت های کوچک یک چیز بزرگتری گیرش می آید. این ها خوب است ولی کلاس این ها کلاس بالایی نیست. انسان باید خودش را عادت بدهد که کم کم همت خودش را بالا ببرد و کم کم خودش را عادت بدهد که از آنها آخرت را بخواهد. خداوند کسانی را دوست دارد که همت بلند دارند. حالا که به ما راه داده اند و زبان داریم که دعا کنیم ممکن است لحظه ای پیش بیاید که دیگر نتوانیم این زبان را بچرخانیم. زمانی می شود که محتاج یک ثانیه حرف زدن با خدا هستیم. پس حالا که زبان در دهان است بلندترین چیزها را بخواهیم و به کم اکتفا نکنیم. حتی نه فقط آخرت را بخواهد بلکه خود اهل بیت را بخواهد. رندی برای زیارت امام رضا (ع) رفته بود و می گفت که شنیده ام که مشهور است که هر کس اولین زیارتش باشد حضرت سه چیز به او می دهد مثل خانه ی خدا که هرکس اولین بار چشمش به آن بیفتد سه چیز نصیبش می شود، گفت که من هم سه چیز می خواهم اول خودت را می خواهم و دوم هم خودت را می خواهم و خواسته ی سوم هم خودت هستی. این خیلی زرنگی است زیرا اگر او باشد همه چیز گیر می آید. چون که صد آید نود هم پیش ماست. کتاب کاملُ الزیارات که از کتب معتبر شیعه است و نکات بسیار ارزنده ای درباره ی زیات در آن هست و شیخ مفید آنرا نوشته است را تهیه کنید و بخوانید. در این کتاب روایتی نقل شده است که در صحنه ی محشر روز قیامت که خلق اولی و آخری جمع هستند، یک عده دور امام حسین (ع) جمع هستند و مثل پروانه دور شمع وجود او می چرخند. خبر می رسد که بهشت آماده ی شماست ولی آنها توجهی ندارند و دور امام می چرخند و فرشته ها گله می کنند که خدایا این ها اصلاً به ما توجهی ندارند. ببینید آنها لذتی گیر آورده اند از کسانیکه بهشت آفرین هستند که دیگر بهشت، سیب و گلابی پیش شان چیزی نیست و به چشمشان نمی آید. این ها همتهای بلند هستند. انشاء الله بتوانیم کم کم این حاجت های بلند را هم طالب بشویم.
سوال: ائمه اطهار که مشکلات ما را می دانند دیگر چه نیازی به اظهار مشکلات هست؟
پاسخ: این سوال در مورد خود خدا هم مطرح است. خدا هم که از ضمیر و باطن انسانها خبر دارد ولی با این وجود خودش گفته که من را بخوانید. خواستن برای انسان یک ظرفیتی ایجاد می کند با همین اظهار کردن برای انسان، یک ظرفیت و استحقاق جدید پیدا می شود. خداوند هر کسی را که نیازمند او باشد که البته تمام مخلوقات محتاج خدا هستند، خدا نیازهای او را می دهد این همان رحمت عام خداست که چه او را بخوانند و چه نخوانند، چه او را بشناسند و چه نشناسند همانطور که دردعای ماه رجب می خوانیم که آنکسی که از تو چیزی خواسته و نه اصلاً تو را می شناسد از باب رحمت به او می دهی، این رحمت عام خداست که روی آن فقر ذاتی که بندگان دارند به آنها می دهد و این رحمت عام است. خدا یک رحمت ویژه و خاص دارد و آن برای بندگانی است که ظرف بزرگتری بیاورند یعنی ظرفیتی بزرگتری در نیاز و فقر بیاورند. آن کسی که دعا می کند و چیزی می خواهد فقر یکپارچه خودش را اظهار می کند. هم باطنش فقیر است و هم ظاهرش می گوید که من فقیر هستم، یکپارچه نیاز است بنابراین لیاقت بیشتری پیدا می کند تا آن کسی که خودش باطنا ً فقر دارد ولی خودش اظهار نیاز نمی کند. کسی که یکپارچه فقر و نیاز است مورد رحمت ویژه خداوند قرار می گیرد. امام صادق (ع) می فرماید: خدا می داند آنچه که بنده اش می خواهد ولی خدا دوست دارد حوائج را دانه دانه شرح بدهید. مثل یک مریض که پیش طبیب رفته و مشکلات را دانه دانه می گوید. وقتی می خواهی دعا کنی حاجاتت را بخواه. در دعا فقر در انسان بیشتر می شود لذا گفته اند که در هنگام دعا دستهایتان را بالا ببرید چون حالت تضرع را بیشتر می رساند. هرچه ظرف انسان در فقر و نیاز بیشتر بشود، رحمت بیشتری را کسب می کند البته رحمت بی نهایت هست.
سوال: خدا آنچه به مصلحت ما نیست به ما نمی دهد پس چرا آنچه را که به ما نداده باید از او بخواهیم؟ آیا می شود چیزی به مصلحت ما نباشد و خدا به ما بدهد؟
پاسخ: گاهی اصلاً چیزی به مصلحت ما نیست. حتی بعضی از اولیاء خدا هم چیزی از خدا خواسته اند و به مصلحتشان نبوده و خدا به آنها نداده است. فکر نکنیم تا خدا چیزی را به کسی نداد از چشم خدا افتاده است. انبیائی بوده اند که از خدا چیزی می خواستند و به مصلحت آنها نبوده و خدا به آنها نمی داده. در قرآن آمده است که حضرت نوح برای فرزندش که در آب افتاده بود دعا کرد تا خدا نجاتش بدهد و گفت که او از اهل من است. خدا فرمود که او از اهل تو نیست و غیر صالح است، از من چیزی نخواه که به آن علم نداری. فکر نکنید تا خدا چیزی را به شما نداد آدم بدی هستید، گاهی اوقات به مصلحت نیست و نمی دهد. همین جا هم که به مصلحت نیست عوضش را می دهد. پس همین دعا کردن هم فایده دارد. خدا به انسان چیزی را بعوض این دعا می دهد که وقتی انسان بعداً می فهمد خدا را شکر می کند و خدا چیزی بالاتر از آن را می دهد. خود خواستن ثمره دارد حتی اگر به مصلحت شما نباشد. هیچ دستی که بر در خانه ی خدا بلند می شود، خالی برنمی گردد.
امام صادق (ع) می فرماید: هر دستی که به طرف خدا بلند می شود خدا حیا می کند که آن را خالی برگرداند. می گویند که وقتی دست تان را بالا بردید به صورتتان بکشید چون خدا در این دست شما چیز گذاشته است و دست شما خالی برنگشته است. گاهی موقع مصلحت است ولی زمانش الان نیست. حضرت موسی و هارون هلاکت فرعون را از خدا خواستند و خدا گفت که دعایتان مستجاب شد و چهل سال بعد دعایشان مستجاب شد. خدا دعایشان را با تاخیر مستجاب کرد. گاهی دعای ما تاخیرش به صلاح ما نیست و الان باید اجابت شود یعنی فی نفسه خوب است مثل اینکه می گوییم خدایا این نماز را از ما قبول کن. مثلاً می خواهی زیارت بروی و از خدا زیارت با معرفت را طلب می کنی این خوب است. خواسته چیز خوبی است ولی ممکن است که من راهش را نرفته ام و ظرفیتش را ندارم. اگر من قبل از نماز تلاشی برای آن نکرده ام به همان میزان مزد من است. من هر کاری دلم خواسته بیرون از نماز کرده ام و حالا نمازی می خواهم که با حضور قلب باشد و درحد اولیاءالهی باشد، خدا می فرماید که این عدل است که من به تو بدهم که کاری نکردی و به کسی هم که زحمت کشیده باز این را بدهم. اینجا خواسته چیز خوبی است ولی من باید ظرفیت آنرا از قبل از نمازم پیدا کنم، باید کارهایی کرده باشم و مراقبت هایی داشته باشم. خواسته خوب است ولی راهش این نیست. تلاشی باید صورت بگیرد. عالم برای رسیدن به مقاصدش فرمول دارد و اگر انسان از راه آن فرمول نرود و آن سعی که وظیفه اش بوده انجام ندهد و بخواهد مجانی چیزی گیرش بیاید این امکان ندارد. حضرت موسی مریض شد. گفتند که فلان گیاه این بیماری را برطرف می کند. موسی گفت که من دعا می کنم و شفا پیدا می کنم. مدتی گذشت و شفا پیدا نکرد. خطاب رسید که ای موسی تو می خواهی با توکل خودت حکمت ما را باطل کنی. ما آن گیاه را حکیمانه خلق کرده ایم. باید از این مسیر شفا را پیدا بکنی. بدون طی کردن مسیر این را از ما می خواهی، فرمول عالم را انجام نداده ای. شتر فردی مرض پوستی گرفته بود و به حضرت امیر (ع) گفت دعا کن و حضرت گفت که کنار دعا دارویی هم بزن.
دلایلی هست که دعای بعضی ها مستجاب نمی شود با اینکه آدمهای خوبی هستند. مثلاً کسی در خانه اش نشسته باشد و بگوید که خدایا رزق من را بده. کسی احیاناً همسایه ی بدی دارد و دائم نفرین می کند، این مستجاب نمی شود. راه دارد و می توانی کارهایی انجام بدهی و دست خودت است. یکی توسعه ی رزقش را می خواهد در حالی که اسراف کرده و آن چیزها را از دست داده است. آن فرمول را انجام نداده و آن وظیفه ای که باید انجام می داد و تلاشی که از او خواسته بودند نکرده و می خواهد نتیجه گیرش بیاید. مثلاً برای درمان شهوات اگر برای جوان باشد که ما به دستور دین مان که ازدواج است عمل نکرده ایم و کار را سخت کردیم. اگر بفرض این درمان برایش فراهم نبود مُسَکن هایی برای آن هست که می تواند استفاده بکند. اگر شخصی از محیط های تحریک آلود دوری بکند و چشم را که او را تحریک می کند دائماً حفظ بکند حتی کاری بکند که جلوی تخیلاتش را هم بگیرد مثلا ً خودش را مشغول کاری بکند. گاهی افراد مراقب چشم خودشان هستند ولی تخیلاتشان دائم کار می کند و آنها را تحریک می کند. اینها مُسکن هایی است تا آن درمان که ازدواج هست برایش فراهم بشود. حالا کسی که این مراقبت ها را انجام نمی دهد و روی خودش آتش می ریزد و بعد از خدا گله می کند که چرا من از تو می خواهم و نمی شود. حالا در دعا کردن ما باید اصرار بکنیم یا نه؟
در روایت داریم که خدا کسی که در دعا اصرار می کند دوست دارد. اصرار در دعا داشتن به این معناست که انسان برای خواسته اش زیاد در خانه ی خدا برود اما خواسته ای را بر خدا تحمیل نکند. به زور برای خدا تعیین تکلیف نکند مثلاً خدایا حتماً باید به من پسر بدهی. خدا خواستن را گفته نه خواسته را. مصداق را برای خدا تعیین تکلیف نکنیم. این خوب است که انسان از خدا خیرش را بخواهد و اصرار کند یعنی آنچه که خیر من هست در فرزند، رزق، ازدواج و شغل را بده ولی بگوییم حتماً باید فلان جا باید استخدام بشوم. گاهی برای خدا خط نشان می کشند و تعیین تکلیف می کنند. اگر خیرش در این است او را شفا بده، ما واقعاً این را می خواهیم. وقتی خدا چیزی را به ما نداد گله مند نشویم و این نشانه ی این است که ما برای خدا تعیین تکلیف نکرده ایم. کارها را به خدا بسپاریم. در شان نزول آیه ۷۵ سوره توبه آمده است که شخصی نزد پیامبر آمد و گفت که من می خواهم پولدار بشوم و گوسفندانی داشته باشم. پیامبر فرمود که این فقر با شُکر برای تو بهتراست. اصرار کرد و پیامبر هم برای او دعا کرد. او پولدار شد و نمی توانست در تمام نمازهای جماعت شرکت کند و کم کم اصلاً مسجد نیامد. زمان جمع آوری زکات فرا رسید و پیامبر فردی را فرستاد تا از او زکات بگیرد و او مانع زکات شد. پیامبر گفت وای بر او. در طلب خیر دعا بکنیم و اصرار بکنیم ولی تعیین تکلیف برای خدا نکنیم.
سوال: صفحه ۳۵ آیات ۲۲۴-۲۲۰ سوره بقره را توضیح بدهید؟
پاسخ: در شان نزول آخرین آیه این سوره آمده است که یکی از اصحاب پیامبر عبدالله بن رواحه یک اختلافی بین داماد و دخترش اتفاق افتاده بود. قسم خورد که وارد زندگی این ها نشود و کاری نداشته باشد که این آیه نازل شد که برای اصلاح خیر بین مردم قسم به خدا را مانع قرار ندهید. خدا را دست آویز نکنید که جلوی خیرات گرفته بشود. گاهی ما از راه مقدسات وارد کار خیر نمی شویم. وقتی شما می خواهید یک کار خوب را ترک بکنید این رجحانی ندارد که این قسم نافذ باشد و انسان پایبند آن باشد.
سوال: دعای ادای قرض را بگویید.
پاسخ: شیخ بهایی در کتاب اربعین نقل کرده است و در کتاب بحار هم وجود دارد که پیامبر فرمود: اگر کسی بدهی و قرضی داشته باشد ایندعا را بخواند: اللهم اَغننی بحلالک عن حرامک و بطاعتک عن معصیتک و بفضلک عن مَن سِواک.
سوال: توسل به امام زمان (عج) چه خصوصیاتی دارد؟
پاسخ: امام زمان (عج) الان امام حی ماست و تمام الطاف الهی و رحمتهای الهی و فیض هایی که از طرف خدا به ما می رسد، فیض هدایت، علم، شفا و عنایت، طبق آثار دینی ما از کانال حجت خدا و اما زمان (عج) به ما می رسد حتی اگر ما به امامزاده ای متوسل می شویم از کانال امام زمان (عج) به ما می رسد بدون اینکه ما توجه داشته باشیم. یعنی شما به امام حسین (ع) توسل کرده اید اما از کانال امام زمان (عج) داده می شود. یعنی آنها از این امام که واسطه ی فیض این زمان هستند لذا حساب ویژه ای دارند و از این جهت ما می گوییم باید نسبت به این بزرگوار یک ارتباط خاص پیدا بکنند. سلام روزانه به امام زمان (عج) را فراموش نکنیم. اگر برایتان مقدور است دعای عهد را بخوانید و اگر مقدور نیست بعد از دعای ندبه هم سلامی هست و اگر این هم نشد با زبان خودمان سلام کنیم و بگوییم به ما کمک کن که در عهدمان با شما ثابت قدم باشیم. حالا چطور معرفت مان را بیشتر کنیم؟ معرفت چیزی است که باید از طرف خدا داده بشود. دعایی از امام صادق است که در زمان غیبت زیاد بخوانید که در دعای غیبت امام زمان بعد از دعای عالیه المضامین آمده است و از خدا معرفت بخواهید و ما باید زمینه اش را فراهم کنیم و بر عهد خودمان پا برجا باشیم و اعمال مورد رضایت آن بزرگوار را انجام بدهیم.
سوال: آیا توسل به غیر از معصومین اشکال دارد؟
پاسخ: ما روایات زیادی داریم که می گویند که به غیر از معصومین بزرگانی هستند که می توانند شفاعت بکنند. کسانیکه در دنیا سبب خیر بوده اند چون تا کسی در اینجا سبب خیر نباشد در آن دنیا نمی تواند شفاعت کند مثل علما، شهدا، پدر و مادر مومن، این ها کسانی هستند که می توانند شفیعان روز قیامت باشند. آقای شیخ آملی می فرمودند که گاهی من مشهد می روم حاجتم آنجا داده نمی شود و به حضرت عبدالعظیم حواله می شود و اینجا استجابت می شود. برای اینکه امام زاده ها احیا بشوند، این بزرگواران گاهی اوقات شفا دادن را به زیر دستانشان می دهند که از این راه مردم نذرشان را بگیرند. برایش فراهم بشود.
گفت یک پلک زدن غافل از آن ماه نباشد / شاید که نگاه کند و آگاه نباشد.
کارشناس برنامه : حجت الاسلام مسعود عالی
تاریخ پخش : ۰۹-۰۸-۱۳۸۹
.






