دینداری در آخرالزمان ؛ جلسه ۴
۱۴۰۰-۱۲-۱۳ ۱۴۰۲-۰۷-۱۳ ۷:۴۵دینداری در آخرالزمان ؛ جلسه ۴

دینداری در آخرالزمان ؛ جلسه ۴
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
از باغ می برند چراغانی ات کنند تا کاج جشنهای زمستانی ات کنند، پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار تنها به این بهانه که بارانی ات کنند، یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند این بار می برند که زندانی ات کنند، ای گل گمان مکن به شب جشن می روی، شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند، یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست، از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند، آب طلب نکرده همیشه مراد نیست، گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند.
سوال: یک چکیده ای از مباحث هفته ها گذشته بگویید.
پاسخ: در جلسات گذشته عمده بحثی را که دنبال کردیم در مورد عوامل تضعیف دین و اموری که به دینداری ما آسیب می رساند، بحث شد. بعضی از این عوامل درونی است مثل گناهان و هوا و هوسها و حب دنیا و دنیا زدگی و بعضی از عوامل بیرونی است. البته بعضی از عوامل هم درونی و هم بیرونی است مثل فقر. امروز هم به یکی از آفات بیرونی دین می پردازیم که از مهمترین آفات و آسیب های دینی، بحث شیطان است که یکی از خطرناکترین راهزنان و سارقان دین که در قرآن و روایات ما به شدت ما را نسبت به او حساس کرده اند که توجه داشته باشید به این دشمن خطرناک قسم خورده ای که به تعبیر امام کاظم (ع) این دشمن دشمنان دیگر را هم علیه ما تحریک می کند و باعث می شود همه به سمت دیانت ما نشانه بروند.
سوال: آیا شیطان وجود و حقیقت خارجی دارد یعنی آیا موجود است یا یک نماد و سمبل شر است؟
پاسخ: این نکته مهمی برای شروع بحث است که واقعاً بدانیم که شیطان چه موجودی است؟ بعضی که متاسفانه با معارف دینی آنچنان آشنا نیستند، شیطان را صرفاً یک موجود تخیلی و یا موجود سمبل شرارت می دانند ولی یک موجود واقعی بیرونی نیست و یا سمبل هوا و هوس است.ولی وقتی با قرآن و معارف دین آشنا می شویم به هیچوجه اینطور نیست و شیطان یک موجود واقعی است، تعبیر قرآن در سوره کهف-آیه ۵۰ اینطور است: کان من الجن ففسق عن امر ربه: شیطان موجودی است که از سنخ جن است و ذریه و فرزندانی دارد که در قرآن به آن اشاره شده است: افتتخذونه و ذریته اولیاء من دونى (سوره کهف-آیه ۵۰): آیا شیطان و فرزندان او را به عنوان سرپرست و مدیر زندگی خودتان قرار می دهید.
در سوره شعراء-آیه ۹۵ جنود و لشگریانی برای او تصویر شده است: و جنود ابلیس اجمعون. نقشه و طرح و برنامه او در قرآن و روایات آمده و راههای مقابله با او اشاره شده است. تمام این حساسیت ها با این طول و تفسیر که قرآن و روایات به آن می پردازند و با لحن های مختلف نشان می دهند که یک موجود واقعی و جدی است که یک زمانی از زندگی اش عبادت می کرده و شیطنت نداشته و در برهه دیگری از زندگی به انحراف کشیده می شود بر اثر آن آلودگی های درونی و ار عالم قدس رانده می شود و رجیم می شود و از آن به بعد قسم می خورد که انسانها را از صراط مستقیم منحرف بکند و باعث دوری آنها از مسیر بندگی بشود. اینها مجموعاً نشاندهنده این است که یک موجود جدی و واقعی است که نقشه ای در این عالم دارد و با کسی شوخی هم ندارد و خداوند متعال هم بشدت در قرآن تاکید می کند که إن الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا (سوره فاطر-آیه ۶): شیطان دشمن است او را دشمن بگیرید. ممکن است دشمنی باشد که خیلی با ما کاری ندارد ولی اینکه قرآن با این تاکید می گوید یعنی در مقابل او حساس باشید.
به تعبیری که ملاصدرا یک بحث تفسیری اش فرموده تعبیر زیبایی است. ایشان می گوید: شیطان برای حضرت آدم و حوا قسم خورد که می خواهد نصحیت اشان کند، فریب اشان داد، برای ما که قسم خورده که فریب امان بدهد، دیگر چکار می کند. چون شیطان در عالم بالا بوده که در روایت امام صادق (ع) است که ملائکه گمان می کردند که او از خودشان است یعنی بر اثر عبادتهای ممتدی که انجام داده و حضرت امیرالمومنین (ع) در نهج البلاغه به آناشاره کرده است که سالهای متمادی عبادت خدا را انجام داد، مقامی به او داده شد که در ردیف بعضی از ملائکه بود که ملائکه فکر می کردند از خودشان است. بخاطر آن انحراف که در او ایجاد شد، از بهشت رانده شد. عالم قدس را می شناسد، ولو اینکه قدسی و مقدس نیست و راههای انحراف آن را هم خوبمی شناسد. همه بی راهها و راه گمراه کردنها را بلد است و عمر طولانی هم در مقابل عبادتهای زیادش به او داده شده است. پس موجودی با طرح و برنامه و نقشه جدی است.
شیخ محمد زاهد از بزرگان تهران بودند و نمازهای با حضور قلب و معنویت می خواندند و زاهد برجسته بودند که حضرت امام راحل نیز با ایشان ارتباط داشتند. ایشان با وجود آن حضور قلبی که داشتند، بعضی قسمتهایی که نماز را باطل نمی کند را فراموش می کردند و بعد از نماز هم که سخنرانی می کردند افراد دیدند که بصورت پراکنده صحبت می کند و نظم سابق را ندارد و حتی در موقع حرکت در خیابان یکی و دو جا نزدیک بود ماشین او را بزند. یکی از دوستان پرسید آقا دو سه روز است که حواستون سرجایش نیست. گفتند بله که پریشان هستم یک روایت دو سه روز پیش خواندم که آن روایت پریشانم کرده است چون اهل یقین و باور بود، روایات اهل بیت را هم باور داشت. این روایت این است که پیغمبر اکرم (ص) به امام علی (ع) فرمودند: یا علی به تعدادی که تو از راههای هدایت و خوبی بلدی، شیطان هم از راههای ضلالت و بدی بلد است. حالا من با این موجودی که به جان من افتاده و استاد گمراه کردن است، من چه کنم و نمی خواهی پریشان باشم. چنین موجودی در عالم فعالیت می کند و خستگی ناپذیر است. کلاً جن خوب و بد دارد و مثل انسان مکلف هستند و به جن های شرور شیاطین می گویند که بزرگترین آنها ابلیس است که همان شیطان معروف است که آدم و حوا را در بهشت فریفت و باعث رانده شدن آنها شد و خودش هم رانده شد.
سوال: فلسفه وجودی شیطان چیست؟
پاسخ: نکته ای علامه طباطبایی در المیزان دارند که نظام عالم، نظام سلسله وار و زنجیره ای است که اگر یکی از حلقه ها کم شود، کل آن نظام بهم می خورد و گویی لغو می شود یعنی این نظام با تمام حلقه هایش معنا پیدا می کند و ساخته می شود و از جمله شیطان یعنی شیطان که یکی از حلقه های این نظام است، نباشد، اصلاً نظام خلقت لغو می شود. وقتی این را می شنویم عجیب می اید. توضیح مطلبی که خود ایشان فرمودند این است که خداوند متعال عالم را خلق کرد برای اینکه انسان که گل سرسبد عالم آفرینش است، بوجود بیاید و انسان برای این خلق شد که تکامل و رشد پیدا کند و به اهدافی که خدا انتظار دارد، برسد. تکامل انسان وقتی است که از بین خیر و شر و از دو راهی خوب و بد، خوب را انتخاب کند و نه اجباراً در مسیر خوبی برود. کارهای غیراختیاری برای انسان رشد نمی آورد. الان فرض کنید ما تنفس انجام می دهیم و ضربان قلبمان می زند، این باعث رشد ما نمی شود چون در اختیار ما نیست. بنابر این ارزش کار انسان زمانی است از بین خوب و بد، خوب را انتخاب کند. شیطان آن کسی است که شر را درست می کند و از آنطرف انبیاء خیر را درست می کنند، پس دو راه در این عالم انداختند که این دو راهی درست شود و انسان از این دو راهی انتخاب کند. البته همه خیر و خوبی را انتخاب نمی کنند. اما در عین حال برای نظام تکاملی انسان لازم است که این دو راهی باشد. پس فلسفه خلقت شیطان همین است که امتحانی فراهم می کند و یک دو راهی درست می کند. این تعبیر قرآن است که لیجعل مایلقی الشیطان فتنه (سوره حج-آیه ۵۳): خدا القائات شیطان را وسیله امتحان قرار داده است پس او مامور الهی است، اگرچه خودش دچار خسارت شده است، اما برای انسان این زمینه را فراهم می کند. نظام خلقت که برای تکامل انسان است با وجود شیطان معنا می دهد که آن دو راهی درست شود. به تعبیر مولوی: دو علم افراخت اسپید و سیاه، آن یکی آدم دگر ابلیس راه. این دو تا علم باید باشدکه انسانها زیر یکی از آنها بروند و اظهار وجود کنند و شیطان یکی از آن علمها را بلند کرده است. همین که فلسفه وجودش است، فلسفه بقایش هم هست. این مهلتی که خدا به او داد، بالاخره انسانها باید تکامل پیدا کنند و در همه زمانها این دو راهی باید باشد. البته جهت دیگرش هم این است که شیطان از اولش شیطان نبود، بلکه عابدی بود و خداوند او را موجودی خلق کرد که می توانست خوب باشد یا بد و او بد را انتخاب کرد و رانده شد، ولی برای انسانها در کل نظام احسنت الهی چیزی است که مایه رشد و تکامل باشد.
سوال: راههای نفوذ شیطان را توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ: یکی از مباحث بسیار مهم بحث شیطان شناسی است و شاید گفت هیچ کتاب آسمانی مثل قرآن به اینصورت راههای نفوذ شیطان را بیان نکرده است. اصل کار شیطان وسوسه است و اصلی ترین کار شیطان دعوت به شر و انحراف است که انسان در صراط مستیقیم نرود. همانکه خودش گفت: قال فبما أغویتنی لأقعدن لهم صراطک المستقیم: من بر صراط مستقیم می نشینم و توری پهن می کنم که آنها را بتوانم خارج کنم و در جای دیگر قسم خورد که فبعزتک لأغوینهم أجمعین (سوره ص-آیه ۸۲): پس به عزت تو سوگند که همگى را فریب می دهم. منتها فریب انسانها توسط شیطان از طریق وسوسه و دعوت است و به زور کسی را به بیراه نمی برد. بعضی افراد آنقدر هوای نفسانی در آنها قوی است که شیطان خیلی نیاز ندارد برای آن فرد هزینه کند، وگرنه شیطان برای همه تور پهن می کند منتها برای همه نیاز نیست که رئیس وارد عمل شود و ای چه بسا یک فرد ضعیفی را از شیاطین را برای وسوسه او می فرستد. کار شیطان دعوت است و به تعبیر دیگر شیطان از دیوار و پنجره وارد نمی شود بلکه در می زند و آن کسی که در را به روی او باز کندف بر او وارد می شود. به تعبیر دیگر به زور خودش را وارد نمی کند و شیطان یک نقطه ضعف می بیند و سنخیتی از نظر آلودگی ها می بیند. مثل میکروبی که وقتی وارد بدن می شود که بدن ضعیف شده باشد. یک بدنی که بنیه قوی داشته باشد و تمام راههای ورود میکروب را سد می کنند و سالم می مانند.
شیطان که وسوسه و دعوت می کند که در قرآن این دو آمده است: الا ان دعوتکم فاستجبتم لی (سوره ابراهیم-آیه ۲۲): من دعوتتان کردم خودتان اجابتم کردید، چرا مرا ملامت می کنید. فلا تلومونی ولوموا انفسکم (سوره ابراهیم-آیه ۲۲): خودتان را ملامت کنید که من را به خانه اتان راه دادید. شیطان برای اینکه دعوتش مورد پذیرش قرار بگیرد راهها و ترفند دارد. یکی از راههای ورود وسوسه به جان و دل ما این است که او می آید گناهان و آلودگیها را زینت می دهد. شیطان باطل را چهره حق می دهد و زشت را زیبا نشان می دهد که انسان سراغ آن زشتی برود چون شیطان این را می داند که انسانها فطرتاً از زشتی ها بدشان می آید، لذا چهره آن را زینت می دهد و می پوشاند تا انسان به سمتش برود. مثلاً در بین خودمان این توجیهات هم نفسمان و هم شیطان القاء می کند که برای آلودگیها کلاه شرعی می گذارد. مثلاً از کسی می خواهد غیبت کند می گوید غیبت اش نشود. با این جمله می خواهد گناهش را سبک کند که بتواند انجام بدهد. یا ابتدا می خواهد غیبت و یا عیب کسی را بگوید، می گوید آدم خوبی است من هم دوستش دارم، اما این عیب را دارد، من به خودش هم گفته ام و یا جلوی خودش هم می گویم. اینها همه کلاه شرعی است.
توجیهات زینت دادن یک گناه و موجه کردن آن است که آدم قانع شود آن را عمل کند. فرض کنید دختر و پسر نامحرمی هستند و می خواهند ارتباط با هم داشته باشند، یک کلاه شرعی سر خودش می گذارند که ما برای آشنایی است تا ببینیم که بدرد هم می خوریم و ازدواج کنیم، در حالیکه به اینها بگویید به بزرگترها بگویید. می گویند: نه لازم نیست آنها بدانند. این یک موجه کردن گناه است که شیطان از بیرون و نفس از درون توجیه و تزئین می کند. یکی دیگر را از راههایی که شیطان انجام می دهد تحقیر گناه است یعنی بعضی از گناهان صغیره را می گویید این که چیزی نیست. مثلاً یک فیلم و موسیقی حرام که چیزی است. یک نگاه یا یک دروغ کوچک به کجا برمی خورد. این تحقیر کردن گناه یکی از کارهای شیطان است که این پله اول اوست و قطعاً اگر این پله را برود گناهان بزرگتر را جلوی راه آدم می آورد. آن ضرب المثل تخم مرغ دزد عاقبت شتردزد می شود. یکی دیگر از ترفندهای شیطان که در قرآن اشاره شده است، سیاست گام به گام و تدریج و آهسته آهسته نفوذ کردن در دل و جان است. در چند جای قرآن آمده لا تتبعوا خطوات الشیطان إنه لکم عدو مبین (سوره بقره-آیات ۱۶۸و ۲۰۸).
خطوه آن گامهای کوچک و پنهان و آهسته مثل دزد که شب جایی می رود. در بحارالانوار مجلسی نقل شده است که یک عده اصحاب پیغمبر اکرم (ص) در مجلسی خدمت حضرت آمدند. گفتند یا رسول الله وقتی پیش شما هستیم حس می کنیم خیلی حال خوش داریم، اصلاً گویی بهشت و جهنم را می بینیم، ولی از خدمت شما بیرون رفتیم و وارد زندگی معمولی و کار و کاسبی شدیم، حالمان دوباره سرجای اولش برمی گردد و می ترسیم این نفاق باشد. پیغمبر (ص) فرمود: نه این نفاق نیست این از خطوات شیطان است. این رد پای شیطان است که آرام آرام می آید تا وقتی در کنار من هستید در مجلس پیغمبر دست شیطان به آنها نمی رسد. مثل ماه رمضان که شیاطین در قل و زنجیر هستند، ولی آنها در بیرون مجلس پیغمبر و یا برای ما بیرون از ماه رمضان در کمین هستند. پیغمبر (ص) می فرماید: آرام آرام شیاطین می آیند از حالات خودتان پی ببرید و مواظب سقوط و صعودتان باشید که شیطان دارد نفوذ می کند. او ناشناخته وارد می شود. قبلاً گفتم علائمی در ما است که تدریجاً ما عقب گرد می کنیم. ابتداً شیطان که در او نفوذ پیدا می کند، نسبت به معنویت مثل دعا و نماز بی اشتها می شود و حال ندارد و به زور تکلیف را انجام می دهد. اگر خودش را مداوا نکرد بی شک در بعضی از مسائل و معارف دینی دچار شک می شود و اگر در این مرحله خودش را مداوا نکرد دچار سوء ظن و بدگمانی می شود که نکند اینها دروغ باشد و اگر این را هم مداوا نکرد مرحله آخر مرگ روح است یعنی کفر و این در بعضی دعاها است که خدایا ما را طوری کن که نه دچار شک و نه دچار ریب و بدگمانی و سوء ظن و نه دچار کفر شویم. این علائمی است که شیطان بتدریج در انسان درست می کند و آن گام به گامش انسان را تا حد کفر و بی دینی می برد.
سوال: چکار کنیم که راههای نفوذ شیطان را سد کنیم. چگونه با او مقابله کنیم، آیا واقعاً توان مقابله با شیطان را داریم یا نداریم؟ آیا شیطان خیلی قوی است و ما ضعیف هستیم و یا در قرآن اشاره شده است که کید شیطان ضعیف است و ما ضعیف هستیم که شیطان بر ما تسلط دارد. می خواهیم راههای سلط او را ببندیم.
پاسخ: هیچوقت خداوند متعال موجودی را خلق نمی کند که انسان را به شرارت بکشد و دستش آنقدر باز باشد و از آنطرف دست انبیاء خودش که نقطه مقابل رو به خیر دعوت می کنند بسته باشد و در عین حال اینکه رحمت خدا بر غضب اش سبقت دارد. اولاً این را بدانید که در مصاف با شیطان ما تنها نیستیم و کمکی های زیادی داریم و مهمترین کمکی ها خود خداوند متعال است. ان الله یدافع عن الذین امنوا (سوره حج-آیه ۳۸): خدا مدافع آن کسانی است که ایمان دارند و در مسیر بندگی هستند، ولی شرط اینکه خداوند بزرگ کمک بدهد و شیطان را رد کند، این است که انسان در مسیر بندگی قرار گیرد. این را به خود شیطان هم گفته شده است. در قرآن به شیطان ذکر شده است که تو سلطه ای بر بندگان من نداری: إن عبادی لیس لک علیهم سلطان إلا من اتبعک من الغاوین (سوره حجر-آیه ۴۲): مگر آن گمراهانی که خودشان بدنبال تو افتادند. آن کسانی که مسیر و جهت درستی را ندارند و گمراه هستند، مثل کسانی که در بیابان تاریکی هستند و نمی دانند کجا بروند و با هر صدایی به سمت اش می روند. اما کسی که مسیر را می داند و خدا را می شناسد و به سمت او می خواهد گام بردارد، حتی اگر یک جاهایی ممکن است لغزش داشته باشد، دستش گرفته می شود.
به تعبیر بعضی از روایات ما که در بحارالانوار جلد ۶۰ آمده که وقتی شیطان گفت من از چهار طرف به سمت انسان می روم و او را فریب می دادم (سوره اعراب-آیه ۱۶) یعنی از پیشرو یعنی آمال و آرزوها و از پشت سر یعنی دنیا که بعد از مرگ او را پشت سر می گذارد، از سمت راست یعنی از سمت خوبیها و عبادات و از سمت چپ که از طریق گناهان است. ملائک به خداوند گفتند: شیطان از چهار طرف حمله می کند، انسان چی؟ خداوند متعال فرمود: دو راه برای انسان باز است: بالا و پایین، دعا و کمک از آسمان خواستن و سجده. کسی که دستی بر آسمان بلند کند و یا سری بر زمین در مقابل خداوند متعال فرود بیاورد، این تنها نمی ماند. این را باید در نظر بگیریم. بعضی از عرفا حرف قشنگی دارند می گویند شیطان سگ آموزش دیده خداست. سگ نگهبان برای غریبه ها پارس می کنند و برای آنها که آشنای خانه هستند پارس نمی کنند. اگر کسی آشنای ولایت خدا و خانه خدا و مسیر بندگی باشد و پناه ببرد، قطعاً دست شیطان به ولایت خدا نمی رسد. شیطان به سمت کسانی می رود که گمراه هستند و از شیطان تبعیت می کنند.
لذا شما تمام راههایی که در روایات و قرآن به آن اشاره شده است به نوعی پناه بردن به خداست و رفتن به حریم الهی است. گفته شده که هر جا که شیطان می خواهد وسوسه کند، أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بگویید استعاذه، این استعاذه فقط یک لفظ نیست بلکه با گفتن این پناه به او می برد. یک دیگر از راههای مقابله گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در هرکاری است که شیطان شریک نشود. در روایت داریم که در موقع غذا خوردن فرشتگان اگر می بینند که شخص با توجه به خدا ذکر را می گوید به شیطان می گویند دور شو، این سفره، سفره با برکتی است و ذکر خدا در آن شده است. اگر اینکار را نکردند به او می گویند خبیث، با او شریک شو. یعنی آن نیروی که می خواهد از این غذا بگیرد در راه شیطان بکار گرفته می شود.
در قرآن به شیطان گفته شده است: و شارکهم فی الاموال و الاولاد (سوره اسرا-آیه ۶۴) که شریک اموال و اولاد آنها شو. آن کسانی که بی توجه به خداوند متعال هستند شیطان از اموال و اولاد و متعلقات آنها در مسیر خودش بهره می گیرد، ولی کسانی که توجه به خدا دارند، اینطور نیست. یکی دیگر از چیزها نماز است که شیطان در مواقع نماز به نماز افراد را نگاه می کند و آنکه مواظب مواقع نمازهایش است و حساسیت به نمازهایش دارد. شیطان می بیند که او سنخیت با خودش ندارد چون خودش که بنده نیست. در روایتی از پیغمبر اکرم (ص) وارد شده که مجلسی در کتاب بحارالانوار جلد ۸۲ دارد که فرمود: شیطان تا وقتی انسانی بر نمازهای پنجگانه اشان مراقبت دارد از او می ترسد ولی همینکه نماز را ضایع کرد بر آن شخص جرات پیدا می کند و او را به گناهان بزرگ می اندازد. شخصی از امام صادق (ع) پرسید: کی استخاره کنیم؟ امام فرمود: بهترین وقت استخاره وقتی است که در نماز به سمت خدا ایستاده اید. دورترین وقت شیطان به انسان وقتی است که در نماز است.
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست، از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند
کارشناس برنامه: حجت الاسلام مسعود عالی
تاریخ پخش : ۲۸-۰۶-۱۳۸۹
.






