یادی از امام عصر علیهالسلام؛ جلسه ۳
۱۴۰۰-۱۲-۱۳ ۱۴۰۲-۰۷-۱۵ ۹:۳۶یادی از امام عصر علیهالسلام؛ جلسه ۳

یادی از امام عصر علیهالسلام؛ جلسه ۳
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
بیتو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها هجری و شمسی همه بیخورشیدند
سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است
فصلها را همه با فاصلهات سنجیدند
تو بیایی همه ساعتها و ثانیهها
از همین روز، همین لحظه، همین دم عیدند
آقای شریعتی: سلام میگویم به همهی بینندههای خوبمان، خانمها و آقایان، ایام سال نو انشاءالله مبارکتان باشد. خیلی خوشحالیم که با سمت خدا مهمان خانههای شما هستیم. آرزو میکنم در این روزهای بهاری انشاءالله تن و جسم و روحتان بهاری بهاری باشد. انشاءالله!
حاج آقای عالی عزیز در استدیو حضور دارند، از طرف شما و از طرف خودم خدمت ایشان سلام عرض میکنم و خوشآمد میگویم. ایام مبارکتان باشد.حاج آقای عالی: سلام علیکم و رحمه الله، بنده هم خدمت حضرتعالی و همهی دوستان متدین و مؤمن بیننده سلام و عرض ادب دارم و حلول سال نو را تبریک عرض میکنم. انشاءالله زیر سایهی امام زمان(ع) همه سال خوبی داشته باشند.
آقای شریعتی: از طرف خودم و از طرف بینندههای خوبمان سال جدید را به شما و خانوادهی محترمتان تبریک میگویم. انشاءالله سال پر خیر و برکتی را داشته باشید. در این مدتی که با شما هستیم، امیدوارم که لحظات مفیدی را با هم داشته باشیم، ببینیم که امروز حاج آقا برای ما چه به ارمغان آوردند و عیدی ایشان برای بینندههای خوب سمت خدا چیست؟
حاج آقای عالی: بسم الله الرحمن الرحیم. من نکتهای را به نظرم رسید در این فرصتی که خدمت دوستان بزرگوار هستم عرض کنم و آن نگاهی است که دین ما به عید دارد. این جالب است اگر دوستان توجه کنند.به طور کلی اعیاد در اسلام آن ایام و اوقاتی هست که یک زمینهی قربی برای انسان نسبت به خداوند متعال فراهم شده است. یک زمینهی وصالی فراهم شده که آن روز قرار است یک صله و یک پاداشی به آدم داده شود. آن موقع به عنوان عید، یعنی روزی که یک عود و برگشتی به سمت خدا برای آدم تحقق پیدا کرده است.مثلاً شما ماه مبارک رمضان سی روز روزه میگیرید، زحمت میکشید، شب زندهداریها، احیاها، قرآن بر سر گرفتنها، درک شب قدر، توجه کردن و مراقبههایی که آدم مرتکب حرام نشود. یک شستشو و تطهیری برای آدم فراهم میشود، این زمینه قرب وقتی فراهم شد، روز اول شوال را با توجه به این مرتبه و موقعیتی که آدم در این یک ماه بدست آورده، به عنوان روزی که خدا میخواهد صله و پاداش بدهد، روز جایزه به عنوان عید گرفته شده است. به تعبیر حافظ:
روز عید است و من مانده در این تدبیرم *** که دهم حاصل سی روزه و ساغر گیرم
این سی روز را میدهد و یک چیزی میگیرد. مثلاً فرض کنید وقتی حاجی رفته مناسک را انجام داده، زحمت کشیده، سعی و طواف و بیابان گردی، آن وقوفهایی که در عرفات و مشعر و منا هست، قربانی و رجم و امثال اینها، بعد روز دهم ذی الحجه را به عنوان اینکه این زحماتی که برای انسان یک قربی حاصل کرده، یک قدمی جلو رفته است، یک درب خاصی از رحمت به رویش باز شده، حالا میخواهیم با توجه به این زحماتی که کشیدی، یک پاداشی به تو بدهیم. آن روز عید قربان است.اعیاد دیگر هم همینطور هستند. عید غدیر روزی است که به عنوان بزرگترین عید شیعه روزی است که نصب امامت است و با نصب امامت، منشأ همهی قربها و منشأ همه خیرات است و نعمت تمام میشود.عید نوروز ولو اینکه به عنوان یک عید و مناسبت اسلامی مطرح نبوده، چون قبل از اسلام در ایران یک سنت بوده است. مثل مبعث و غدیر و فطر و اینها نیست. یک سنتی بوده که ایرانیها روی خوش سلیقگیشان تحول سال و سال نو را گذاشتند آن موقع که طبیعت نو میشود و بهار به وجود میآید. یعنی اول بهار که یک اتفاق تکوینی و طبیعی رخ میدهد، این را مبدأ تحول سال هم قرار دادهاند. اسلام و اهلبیت(علیهمالسلام) با این مسأله مخالفتی نکردند. هیچ مخالفتی نداشتند و بلکه از این فرصت به نفع دین و برای تقرب استفاده کردند. لذا گفتند: هنگام حلول سال آن دعای معروف «یا مقلب القلوب والابصار» را تا آخر بخوانید. روزه گرفتن در روز عید، از این فرصت برای یک قرب و برای یک وصالی با حضرت حق استفاده شده است. یا مثلاً فرض کنید کارهایی که در عید میشود این چیزهایی است که مورد توصیهی دین است. شادمانی سالم، دید و بازدیدها و کنار گذاشتن کینهها، مسافرت رفتن، هدیه دادن، پاکیزه بودن، لباس نو پوشیدن، تمیز بودن، اینها چیزهایی است که مورد تأکید است. در واقع ولو دینی نبوده، اما دین هیچ مخالفتی که نکرده هیچ، بلکه از این فرصت برای نزدیک کردن انسان به خدا، استفاده کرده است. پس دیدگاه دین به عید آن موقعیتی است که یک زمینهی قرب و صعود و وصولی برای انسان حاصل میشود. خوب این خوشی دارد. اگر کسی یک قدم جلو رفته است، یک قدم بالا رفته است، به خدا نزدیکتر شده است، این شادی دارد. البته شادی این متناسب با خود عید است. اگر قرب ایجاد شده است، شادی هم باید متناسب باشد و یک شادی مؤمنانه باشد. شادی مبتذل و غافلانه نباشد، که آدم باید کاری کند که آنوقت قربش هم از بین برود. در همان مسیر قرب باشد. شادی هم در همان مسیر باشد.در روزهای عید در مناسبت های اسلامی یک دستوراتی به عنوان مستحبات داده شده است. یعنی همه بندگی است در عین اینکه شادی هست که هست، ولی یک شادی غافلانه نباشد. امام حسین مجتبی(ع) با جمعی از دوستانشان از یک جایی میگذشتند روز عید بود. یک جمعی مشغول بزن و بکوب و عیاشی و کیّافی بودند. امام(ع) فرمود: «من تعجب میکنم! خیلی تعجب میکنم از آن کسی که امروز را به اهو و لعب میگذراند، امروزی که رحمت را تقسیم میکنند. امروز که لطف تقسیم میکنند.» روز شادی است، ولی نه شادی که پشت پا بزند به آن پاداش و صلهای که خدا قرار است بدهد.گاهی مواقع شما میبینید، نیمهش شعبان که تولد ولی اعظم الهی بوده که ما مفتخر هستیم در آن زمان زندگی میکنیم. این تولد مثل جشن تولدهای معمولی نیست که خدای نکرده مثلاً یک آهنگهای آن چنانی گذاشته شود که اصلاً تناسبی ندارد. البته در آن گونه جشن تولدها هم نباید خدای نکرده کار خلافی صورت بگیرد. ولی به خصوص در این روز احیاناً بخواهیم شادی را تبدیل به یک شادی غافلانه کنیم، این اصلاً تناسب با آن عید و دیدگاهی که اسلام با عید دارد، ندارد. روزی که بستر برای قرب فراهم است، یک در خاص رحمت باز شده است، خدا میخواهد صله بدهد، اینجا ما نباید پشت پا و لگد به چنین چیزهایی بزنیم.یک نکتهی بسیار قابل توجه هست که من دوستان بزرگوار را به آن نکته توجه میدهم و آن این است که در عین حال که در تمام اعیاد، چه اعیاد دینی، چه عید نوروزی که دین از آن استفاده کرده و یک نگاه دینی به آن انداخته است، ما را به یک چیزی توجه دادند که مبادا از آن اصلیترین عید و حقیقیترین عید غافل شوید. درست است شاد باشید، همان شادی مناسب، ولی در عین حال توجه داشته باشید که هنوز عید حقیقی نیامده است. مبادا از آن غفلت کنید.در چهار عید گفته شده که دعای ندبه مستحب است. ندبه کردن مستحب است. عید غدیر، عید فطر، عید قربان و عید جمعه! جمعهها خود یک عید است. گفته شده که دعای ندبه مستحب است.عجب! ندبه، گریه، چه تناسبی با عید دارد؟ حالا چرا در شادی دعای ندبه را خواستند؟ میخواستند شادی ما را خراب کنند که اشک ما را دربیاورند یا اینکه نه، در عین حال که امروز عید است، آن شادی سر جای خودش است، اما در عین حال غافل نباشید از اینکه هنوز عید حقیقی که ظهور دولت حق و در واقع قرب اصلی کاملترین قرب در زمان ظهور رخ میدهد. اگر عید تقربی هست، اصلیترین تقرب، زمان ظهور است. اصلیترین قرب و کاملترین قرب در عالم دنیا زمان ظهور است و بعد هم رجعت است. پس از آن قرب نباید غافل باشد. نباید بیتوجه باشد. نکند من خسارت ببینم و آن قرب را پیدا نکنم. من آن دوره را نبینم! نکند طوری باشد که من الآن در یک خوشی هستم، توجه نداشته باشم به اینکه دینداری الآن در یک زمانی است که برای دین و دینداری زمان خطری است. زمانی است که ولی اعظم خدا در بلا است. در دعای ندبه میخوانیم، «عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ تُحِیطَ بِکَ دُونِیَ الْبَلْوَى» بلاها شما را احاطه کرده است.الآن زمانی است که ولی اعظم خدا محبوس است. زندانی است، به تعبیر خود حضرت ما در حبس هستیم. اگر عزیزترین کس آدم، فرض کنید فرزندش، پدرش، مادرش، یک عزیزی، اگر در حبسی باشد، در عین حال که روز عید است، هیچ جای انکار نیست، اما میتواند بیتوجه به او باشد؟
آقای شریعتی: یعنی به عبارتی این خوشی امروز ما، ما را از خوشی بزرگتر غافل نکند و به این قانع نباشیم.
حاج آقای عالی: تمام حرف همین است. لذا امام باقر(ع) فرمود: هیچ عید فطر و قربانی بر ما نمیگذرد، مگر اینکه یک حزنی هم کنار آن برای ما تازه شود و آن اینکه حق ما اهلبیت ادا نشده است. حق اهلبیت آن زمانی ادا میشود که دولت حق برقرار باشد. آن موقعی ادا میشود که دولت اهلبیت که همان دولت خداست، دولت الهی است، فرج امام زمان، فرجالله است. یک گشایشی هست که خدا ظهور میکند و بالاترین قرب برای انسان حاصل میشود. امام باقر(ع) فرمود: هیچ عیدی نمیگذرد مگر اینکه یک حزن آن گونه هم داریم. در کنار این شادی، آن هم هست.دعبل خزایی وقتی خدمت امام رضا(ع) آن قصیده را خواند. به این دو بیت رسید. «من سهم اهلبیت و حق اهلبیت را میبینم که در دستشان نیست و خودشان دست خالی هستند.» حق اهلبیت که اولیای الهی هستند، اولیای معصوم هستند. آن علم سرشار و آن عصمت و آن مهربانی، حقشان است که اینها حاکمان بر جهان باشند. نه شیاطین، نه دستگاه شیطان و ابلیس، نه یک فرهنگ شیطانی، دعبال وقتی این شعر را خواند، بیت قبلیاش میگوید: سی سال هست که شب و روز در حسرت میگذرانم. چون میبینم که حق اهلبیت در دستشان نیست و دستشان خالی از حقشان است. به اینجا که رسید امام رضا(ع) گریه کرد. فرمود: درست گفتی. بنابراین این نگاه را باید در هر عیدی داشته باشیم. از آن حقیقیترین عید و عید حقیقی غافل نباشیم.جا دارد که در ایام شادی و عید که میشود، حالات ولی اعظم خدا را در نظر بگیریم، الآن دست آن بزرگوار بسته است. الآن آن کاری که با همهی کمالاتی که او دارد و آمادگی برای همهچیز در آن هست، اینطور نیست که علم امام زمان بعداً باید تکمیل شود، الآن ندارد. برای مدیریتش باید درس مدیریت بخواند. تجربهی مدیریت پیدا کند. کمالات به وفور و به نهایت در ایشان جمع است. ولی بستر فراهم نیست. طبیعتاً این بزرگوار، از این جهت خوش نیست. ناراحت است مثل اجداد طاهرینش امام رضا و امام باقر(علیهم السلام) که عرض کردم. یک مؤمن روی این جهت هست که در ایام عید این توجه را نباید از دست بدهد.در دعای ندبه هست «عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لَا تُرَى وَ لَا أَسْمَعَ لَکَ حَسِیساً وَ لَا نَجْوَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ تُحِیطَ بِکَ دُونِیَ الْبَلْوَى» آقا! چقدر برای من سنگین و سخت و ناگوار است که همه را میبینم و شما را نمیبینم. صدا و نجوایی از شما را نمیشنوم. من به فکر شما هستم، حالا من نوعی و امثال افراد مؤمن ولی همه به فکر شما نیستند.خدا یکی از خوبان و عاشقان امام زمان(ع) را رحمت کند. شاید مثلاً ده، پانزده سال پیش مرحوم شد. میرزا ابالفضل در قم بود. ایشان خیلی نسبت به امام زمان (ع) توجه داشت و اشک و شوق داشت و نجواها با حضرت داشت. ایشان در یک جلسه در یک جایی مینشست، دید و بازدیدهایی که میرفت، اگر میدید یک جایی مثلاً غیبتی میکنند، حرف لغوی میزنند، با زبان نمیگفت: این کار را نکنید. نه! همان گوشهای که خودش نشسته بود، شروع میکرد اشعاری را برای امام زمان میخواند و اشک میریخت. با حالش حال جلسه را عوض میکرد و نهی از منکر میکرد. با اینکه خیلی سواد آنچنانی هم نداشت، اما دلش پر از نور معرفت بود.
بس که او در عشق فانی گشته بود *** آن زمینی، آسمانی گشته بود
طور دیگری بود. میگفتند: ایشان شبهای چهارشنبه و جمعه شبها جمکرانش ترک نمیشود. سهشنبه بعد از ظهرها، جمعه بعداز ظهرها میرفت. در بازار قم یک قهوهخانهای داشت و چای میداد. یک موقع بعضی از بازاریها به او گفته بودند: میرزا ابالفضل، اگر جمعهها میخواهی بروی، برو برای خودت! اما سهشنبهها نرو. ما چای میخواهیم، غذایی میخواهیم، تعطیل نکن! گفت: نه! من تعطیل میکنم. من جمکران را ترک نمیکنم.به او گفتند: اگر این بار رفتی ما در مغازهات را قفل میکنیم. تهدیدش کردند. گفت: هرکاری میخواهید بکنید. سهشنبه بعد از ظهر رفت، شب خواب دید که امام زمان(ع) فرمود: میرزا ابالفضل، میخواهند در مغازهی تو را ببندند. گفت: آقا من فدای شما شوم. من مغازه را برای چه میخواهم؟ فردا که بلند شد رفت و دید که پایین کرکرهی مغازه را قفل زدند. خودش رفت و یک قفل بزرگتر زد و دو قفلهاش کرد، که اگر شما شوخی میکنید، من جدی هستم.با این چیزها از میدان به در نمیروم!ایشان یک مرتبه خدمت حضرت تشرفی در جمکران داشتهاند، سؤال کرده بود که آقا شما تشریف نمیآورید؟ این همه خواهان هستند، این همه از شما میگویند. حضرت فرمود: میرزا ابالفضل، آنهایی که خواهان خود من هستند، زیاد نیستند. خیلیها دنبال حاجتهای خودشان هستند، ولی خواهان من نیستند. یک عیازی پیدا نشد که بگوید: خودت را میخواهم!میگویند: سلطان محمود غزنوی، در همهی اطرافیانش به عیاز که یک غلام سیاه چردهای بود خیلی علاقه داشت. طوری که باعث حسادت اطرافیان شده بود. که این چه دارد که سلطان محمود اینقدر او را دوست دارد. روز عید شد، سلطان محمود یک جوایزی را به عنوان صله گذاشت که صله بدهد. همه را آماده کرد، اطرافیان همه بودند. گفت: بیایید بردارید. یکوقت همه ریختند، ازدحام کردند که هرکس یک چیزی بردارد، عیاز همان ته ایستاده بود! اصلاً نیامد. هیچکس هم توجه نداشت که عیاز اصلاً جلو نیامده است. بعد که هرکس یک چیزی برداشت و سر جایش رفت، دیدند عیاز تازه دارد یواش یواش جلو میرود. جلو رفت و دستش را روی شانهی سلطان محمود گذاشت. یعنی من خودت را میخواهم! سلطان محمود گفت: دیدید فرق این با بقیه چیست؟! شما مرا برای این چیزها میخواهید، ولی او خود مرا میخواهد.گفت طلب کن ز دوست، آنچه تو را آرزوست، چون همه هستی از اوستگفتمش ای دوست، دوست!گفت: که مرد خدا چیست تو را مدعا از در اهل ولاگفتمش ای دوست، دوست!آنهایی که این منطق را دارند، خیلی قشنگ است. با آن توجهی که خواستند به ما در شادیها بدهند، یک گوشهی چشمی هم به آن عید حقیقی داشته باشید. در شادیهایتان از آن موقعیت غافل نشوید.
آقای شریعتی: در آن متن و بطن هم یک نشاط و شادی در همان حزن هست.
حاج آقای عالی: دقیقاً همینطور است. ما حزن سیاه داریم و حزن سبز! یک موقع حزن کسی برای او افسردگی میآورد. این حزن سیاه است. آنهایی که حرص دنیا میزنند. آنهایی که حسادت میکنند از این که کسی چرا در یک مسألهای جلو افتاده است؟ اینها حزنهای سیاه است. آدم را تاریک میکند. افسرده میکند. اما یک حزن سبز داریم. آدم را رشد میدهد. با نشاط و خرم میکند.گفت:
غم دنیای دنی چند خوری، باده بخور *** حیف باشد دل دانا که مشوش باشد
آن غم را نباید خورد. غم دنیای دنی چند خوری؟ آن فایده ندارد. اما این غم چرا. هر آن دل را که سوزی نیست، دل نیست! این سوز را باید داشت. چون این رشد است. این دل را دل میکند.آنوقت با توجه به این چیزی که در فرهنگ دینی ما هست که خواستند ما را به آن عید حقیقی و آن ولی معصوم الهی توجه بدهند، این است. روایتی داریم که در مورد عید نوروز است. این روایت از امام صادق(ع) به شاگردشان است. فرمود: «یَوْمُ النَّیْرُوزِ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی یَظْهَرُ فِیهِ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیْت» (بحارالانوار/ج۵۲/ص۳۰۸) روز نوروز آن روزی است که مهدی ما ظهور میکند. یک روز دیگری غیر از روزهای دیگر است. نوروز اصلی آن است. روزی است که مهدی ما میآید. آنوقت خود حضرت قرینهی اینکه ان نوروز اصلی آن است، نمیخواهیم بگوییم: اینها نوروز نیست. قرینهاش این است که حضرت فرمود: «وَ مَا مِنْ یَوْمِ نَیْرُوزٍ إِلَّا وَ نَحْنُ نَتَوَقَّعُ فِیهِ الْفَرَج» (بحارالانوار/ج۵۲/ص۳۰۸) هیچ نوروزی نمیآید، مگر اینکه ما انتظار فرج را داریم. انتظار آن نوروز اصلی و حقیقی را داریم. در آنجاست که بهار حقیقی است. نه فقط به قول حافظ که گفت:
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد *** عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
نه فقط عالم پیر جوان میشود، بالاتر از این رخ میدهد. به تعبیر قرآن زنده میشود و حیات دیگری به وجود میآید. «یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» (روم/۱۹) که خداوند متعال با آمدن ولیاش یک حیات دیگری را ایجاد میکند، پس آن روز واقعاً نوروز است. یک روز نو و جدیدی است و تازه خرمی و نشاط انسان آن موقع است. نشاطی که دیگر حزنی در آن نیست. واقعاً نشاط است. شادی واقعی است. لذا در سلامهایی برای امام زمان گفته شده: «السَّلَامُ عَلَى رَبِیعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَهِ الْأَیَّام» (بحارالانوار/ج۹۹/ص۱۰۱) سلام بر تو ای کسی که بهار مردم هستی و آن شادابی و نشاط ایام هستی. آن نشاط و خوشی و طراوت و سبزی واقعیتش آن زمان است. و به خاطر همین هم هست که یک عده از کسان مؤمنی که از دنیا رفتند، برمیگردند. تا از آن موقع استفاده کنند. آن مؤمنینی که تا وقتی در دنیا بودند، زحمت کشیدند، کارشان را کردند، وظیفهشان را انجام دادند، انچه از دستشان برمیآمده است کوتاهی نکردند، و غافل نبودند، آنها آن زمان برمیگردند تا از آن شادابی و سرخوشی و آن زندگی واقعی و انسانی آن موقع بهرهمند شوند و کمال بیشتری پیدا کنند. من بحثم را با غزلی از حافظ تمام کنم.
یا رب آن آهوی مشکین به ختن باز رسان *** آن سهی سرو خرامان به چمن باز رسان
سهی یعنی راست قامت. سرو راست قامت.
دل آزردهی ما را به نسیمی بنواز *** یعنی آن جان ز تن رفته به تن باز رسان
جان جهان به او برمیگردد. «یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» انشاءالله که بتوانیم استفاده کنیم و به خاطر همین است که در روایات ما زمان ظهور و فرج امام زمان، فرج الله تعبیر شده است. این خیلی تعبیر بلندی است. یعنی فرج حضرت ولیعصر(ع) گشایش است. برای خداست یعنی چه؟ یعنی پروردگار عالم به مقداری که عالم دنیا ظرفیت دارد، ظهور میکند. کمالاتش، علمش، رحمتش، عنایتش، هدایتش، در همهی زمینهها است. چه اتفاقی میافتد، واقعاً به یک معنا برای ما قابل تصور نیست. مردم معمولی در آن زمان همه اولیای خدا هستند. یعنی این مکاشفههایی که برای ما از سید بحر العلوم و دیگران نقل میشود، مردم معمولی آن زمان، البته هرکدام به اندازهی ظرف خودشان صاحب کرامت میشود. چرا؟ چون آن موقع همه ولی خدا هستند. همه بندگان خوبی هستند که تحت تربیت ولی اعظم الهی قرار گرفتند. این دوران، دوران هست که واقعاً الآن باید آدم حسرتش را بخورد.
آقای شریعتی: اگر همه هم ولی خدا هستند، دیگر ترس و حزن و خوفی هم ندارند.
حاج آقای عالی: شادی، شادی واقعی است. اصل شادی آن زمان است.
آقای شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم. امروز نکات خیلی خوبی را شنیدیم. با نگاهی که شما داشتید، و من فکر میکنم که انشاءالله نوروز ما و عید ما یک تمرینی باشد و یک مسیر قربی که شما اشاره کردید، برای رسیدن به نوروز واقعی و منتظر آن روز بودن که خودش اتفاق بسیار خوبی است و بسیار سازنده است و باعث رشد و تعالی ما خواهد شد. خیلی خیلی از توجه شما ممنون هستیم. بهترینها را در سال جدید برای شما آرزو میکنیم. ضمن اینکه خیلی خوشحال هستیم که در ایام عید نوروز هم مهمان خانههای شما هستیم.
حاج آقای عالی دعا بفرمایند و بینندههای خوبمان هم انشاءالله آمین بگویند.
حاج آقای عالی: دعای ما همین دعا است که این دوره را خداوند متعال طوری قرار دهد که همهی ما توفیق درک آن را داشته باشیم، و در رفتن به سمتش، سعی و تلاش به سمت او رفتن همه سهیم باشیم.
آقای شریعتی: انشاءالله. گفت بهارهای شگفتی در راهند، فردا گلی میشکفد که بادها را پرپر میکند. به امید آن روز. والحمدلله رب العالمین ئ صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
کارشناس برنامه: حجت الاسلام مسعود عالی
تاریخ پخش : ۱۳۹۳/۰۱/۰۳
–






