مسئله جمعیت ۱ ؛ اهمیت موضوع جمعیت
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۱۴۰۲-۱۰-۲۳ ۱۲:۱۵مسئله جمعیت ۱ ؛ اهمیت موضوع جمعیت

مسئله جمعیت ۱ ؛ اهمیت موضوع جمعیت
اهمیت موضوع مسئله جمعیت
« استاد محمدجواد محمودی »
سیاستهای جمعیتی که از آن صحبت میشود یعنی یک سلسله آرمان و اهداف کمی و کیفی و راهکارهای عملی برای رسیدن به این اهداف کمی و کیفی در یک محدوده زمانی خاص. بنابراین زمانی که راجع به جمعیت صحبت میشود، لازم است در مورد کمیت، کیفیت و همچنین برنامه لازم برای رسیدن به این اهداف بیندیشیم.
سیاستهای جمعیتی به طور کلی یعنی ارتقاء شرایط زیستی عموم مردم برای اینکه بتوانیم این افراد را در جهت ارتقاء جامعه و توسعه اقتصادی، شکوفا کرده و بارنده کنیم. در این راستا سیاستی به نام تعدیل ساختاری تعریف شده است، به این معنا که جمعیت همیشه باید از نظر جنسی و سنی تعادل و تناسب داشته باشد.
منظور از تعادل جنسی این است که ترکیب جنسیتی باید متعادل بوده و نسبت بین مرد و زن تناسب داشته باشد. در بدو تولد به طور طبیعی ۱۰۳ یا ۱۰۴ پسر در مقابل ۱۰۰ دختر است. پس این ترکیب را باید در کشورهایی که به سمت کنترل موالید رفتهاند و الان تقریبا به سمت تک فرزندی سوق پیدا کردهاند مثل چین و هند، حفظ کنیم. در حال حاضر این ترکیب در چین ۱۲۰ پسر در مقابل ۱۰۰ دختر و در هندوستان ۱۱۰ پسر در مقابل ۱۰۰ دختر است.
و چنین پیش بینی کردهاند که در آینده تا سال ۲۰۳۰، %۵۰ افرادی که در سن ازدواج هستند زوج مناسب خود را ندارند. یعنی پسرها خیلی بیشتر از دخترها خواهند شد. میخواهم بگویم اگر شما به فکر ترکیب جنسیتی نباشید در آینده با مشکلاتی تحت عنوان مضیقه ازدواج مواجه خواهیم بود. یعنی یک زمان مرد درمقابل زن کم داریم و یک زمان زن در مقابل مرد کم داریم، پس باید حواسمان باشد که آن ساختار در ترکیب جنسیتی و سیاست جمعیتی مورد لحاظ قرار گیرد.
موضوع دوم ترکیب سنّی است به این معنا که جمعیت اندام واره است و باید رشد موزون داشته باشد و در غیر این صورت با جامعه با مشکلات متعدد مواجه خواهد بود.
نیروی کار فعال به شدت کاهش یافته و تعداد سالمندان به طور چشمگیری افزایش مییابد، در نتیجه نمیتوانند همدیگر را پوشش داده و حمایت کنند.
آنچه حائز اهمیت است، ساختار جمعیتی میباشد. بنابراین اگر جامعهای ۳۰ میلیون نفر هم باشد ولی از ساختار درستی برخوردار باشد، مشکلی نخواهد داشت اما اگر بالای ۲۰۰ میلیون نفر باشد و ساختار آن درست نباشد، مشکلات متعددی پیش روی خود خواهد داشت.
هاربینسون متفکر اقتصاد و توسعه میگوید: در میان عوامل تولید که نیروی کار، سرمایه، تکنولوژی و زمین باشند نیروی انسانی عامل اصلی آن است.
سرمایه و زمین و تکنولوژی عوامل تبعی هستند و این نیروی کار است که میتوانیم با آن تشکیل سرمایه انجام بدهیم. یعنی اگر نیروی کار مولّد نداشته باشیم، حتی اگر سرمایه هم داشته باشیم نمیتوان به خوابی از آن استفاده کرد. همچنان که در گزارش سازمان ملل که هر سال شاخص توسعه انسانی را معرفی کرده و کشورهای دنیا را از نظر آموزش، درآمد سرانه و امید به زندگی مقایسه میکند، نیز چنین آمده و شعار اصلی سازمان ملل این است که مردم ثروت واقعی کشورها هستند.
ارتباط موضوع جمعیت با پیشرفت کشورها
« سرکار خانم دکتر اردبیلی »
همانند زمان اجرایی شدن کاهش جمعیت، در این زمان نیز که قرار است آن مسیر تعدیل شود، سرخطهای هر سه قوه و تمام نهادهای حاکمیتی به لحاظ وظیفهی سیاستگذاری مسئول ایجاد تسهیلات و روانسازی این مسیر هستند. اما چرا بعد از حدود ۱۸ سال زیر نرخ باروری جایگزین بودن، شاهد هیچ اتفاق خاصی در این زمینه نیستیم؟!
سازمان ملل در آمارهای جهانی اعلام کرده: ایران ۱۸ سال است که از کشورهای دارای نرخ باروری بالا خارج گشته و وارد کشورهای دارای نرخ باروری زیر حد جایگزین و پایین شده است.
در همه جای دنیا برای بالای نرخ جایگزین نوعی از سیاستهای تعدیلی و برای زیر نرخ جایگزین سیاستهای تعدیلی دیگری وجود دارد، به این جهت که جمعیت یک کشور باید پویا، متعادل و دارای یک مکانیزم مثبت باشد. در اینصورت است که توسعه، پیشرفت و تعالی آن کشور در جهات مختلف قابل وقوع خواهد بود.
اعلام شده است که ما وارد این فاز شده و دارای نرخ باروری پایین هستیم.
برخی کشورها نیز پیش از ما وارد این فاز شده و نسبت به اتخاذ سیاستهای تشویقی جمعیت شروع به فعالیت کردند.
حال چرا باید راجع به جمعیت صحبت کنیم؟ موضوع اینجاست که فرض کنید سیاستها همراه با بهترین تجارب جهانی و سیاستهای تطبیقی داخل کشور ایجاد گشتند آیا تضمینی وجود دارد که این سیاستها به طور کامل کارآمد باشند؟!
تجربه نشان میدهد بهترین کشورهایی که با تمام امکانات به سمت افزایش جمعیت گام برداشتند، آنهایی بودند که به حدود نرخ جایگزین و بالاتر از ۲ رسیدند که عموما کشورهای فرانسه یا اسکاندناوی و… هستند، و این درحالی میباشد که نرخ باروری بعضی کشورها با وجود انجام تمام آن اقدامات به هیچ وجه از ۵/۱ بالاتر نرفته است.
اگر مردم پذیرای موضوعی نباشند و فرهنگ سازی، شفاف سازی، مطالبهی عمومی و گفت وگو در مورد آن اتفاق نیافتاده باشد، سیاست هم راه به جایی نخواهد برد.
در نتیجه صحبتهای فعلی ما نتنها بیهوده نیست بلکه قصد ما در مرحلهی اول کمک به سیاستگذار برای درک صحیح واقعیت ماجرا خواهد بود.
.


