امام هادی و زیارت جامعه کبیره
۱۴۰۰-۱۱-۱۰ ۱۴۰۲-۰۸-۲۲ ۷:۰۲امام هادی و زیارت جامعه کبیره

امام هادی و زیارت جامعه کبیره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
یکی از شاگردان و اصحاب برجستهی حضرت هادی علیهالسلام آقا و مولای ما حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام و الصلاه است. حضرت عبدالعظیم -که الحمدالله قبر نورانی او در نزدیکی ما است و خدا توفیق زیارتش را عنایت کند- از شاگردان و اصحاب برجسته یا برجستهترین شاگرد حضرت هادی علیهالسلام بوده است. یک نفر میگوید از حضرت امام هادی سلاماللهعلیه سؤالاتی داشتم و حضرت قریب به این مضامین فرمود: تو که اهل ری هستی، از عبدالعظیم بپرس. خیلی حرف بزرگی است که یک امام معصوم مردم را برای حل مشکل به یک نفر ارجاع دهد.
با این بیگذشتیها برکت از زندگی میرود
مسعودی نقل میکند که یک نفر سعایت امام هادی علیهالسلام را کرده بود که آقا چنین است و چنان است و اسلحه در منزلش است و به ایشان مراجعه میشود. خیلی حرفها زده بود. تا اینکه دربار عباسی حضرت را اجباراً به سامرّا میخواند. حضرت وقتی روی اسب مینشینند، این ملعون میگوید که نمیدانم حضرت هادی میدانی که تمام این کارها را من کردم؟ تمام این سعایتها را من کردم و من کار تو را به اینجا رساندهام که الان تو را از مدینهی جدّت میبرند. بعد هم قریب به این مضمون به امام هادی میگوید که اگر به کسی در سامرّا و به خلفا بگویی من تمام مزارع دوستانت را آتش میزنم، نخلها را آتش میزنم، چشمهها را کور میکنم. حضرت هادی با یک متانتی میفرمایند که من دیشب شکایت تو را به بزرگی کردم که پس از او کسی را لایق نمیدانم که شکایت کسی را به پیش او ببرم. میگوید به کی گفتی؟ حضرت میگوید به خدا. آن شخص لرزید و گفت که آقا من را عفو کن! حالا جالب است که اگر میگفت من پشیمان شدم و میروم حرفم را پس میگیرم یا میگویم من دروغ گفتم، نشانهی توبه بود، اما هیچکدام از این کارها نشد و به قول معروف آب از آب تکان نخورد. فرمود: «عفَوْتُ عَنک»؛ عفوت کردم.
بسیار عجیب است که آدم شخصی را که تمام ظلم را دربارهاش مرتکب شده است، در یک کلمه عفوش کند. ما در سیرهی ائمه از این عفوها داریم که اصلاً اگر جمع شود، کتابی میشود که چگونه دشمنانشان را عفو میکردند.
ببینید یکی از چیزهایی که در جامعه کم شده، حتی در خانوادهها کم شده، همین مسئلهی گذشت است. آیتالله بهاءالدینی قدّسسرّه سخنی داشتند که مفادش این بود که: با این صفتها با این بیگذشتیها برکات از زندگی میرود. اگر برخی میبینند برکت در زندگیشان نیست، خدا میداند برمیگردد به سوء خُلق. برمیگردد به آن کینههای باطنی. سوء خُلق را باید دوا کنیم.
خواستند شیعه تکانی بخورد
«زیارت جامعه کبیره» کلمات عجیبی است. بدون اغراق به شما عرض بکنم که تمام کلماتی که ما در متون در مورد امامشناسی داریم، لااقل میتوانیم بگوییم که این زیارت مکمل آنها است. اگر این زیارت نباشد، واقعاً خیلی از مقامات ائمه را ما متوجه نمیشویم. زیارت جامعهی کبیره کلماتی دارد که بنده به آنها واقف نیستم و فقط نقل قول میکنم. خدا کند که همهی ما محرم این حرفها بشویم. اینها کلماتشان مثل قرآن است. در قرآن میگوید: «لا یَمَسُّهُ الاّ المُطَهَّرُونَ». باید طهارت باطنی باشد تا آدم این کلمات را متوجه شود. میخواهم اینطور بگویم که اگر بعضی از فرازهای جامعهی کبیره را کسی بفهمد، ممکن است وجودش منشأ خوارق عادات بشود. «أنتُم الصِّراطُ الأقْوَم و السّبیل الأعْظم و شُهَداءُ دارِ الْفَناءِ و شُفَعاءُ دارِ الْبَقاءِ و الرّحْمَهِ الْمَوصُولَه» اینجا رحمت موصوله را اگر کسی بفهمد، دیگر اصلاً همه چیز حل میشود.
ائمه نتوانستند همه چیز را بگویند. هر وقت میبینید یک کسی دشمنی میکند، این دشمنی به جهل و عدم شناخت و شناخت ناقص او برمیگردد. اگر آدم اینها را بشناسد، نمیتواند دشمنی کند. شما ملاحظه بفرمایید که ائمه حتی بین دوستانشان هم تقیه کردند و بعضی چیزها را نگفتند. حضرت سجاد سلاماللهعلیه میفرماید که اگر من بعضی چیزها را به این مردم بگویم، من را به بتپرستی متهم میکنند. در زیارت جامعهی کبیره هم خیلی چیزها را در یک قالبهایی گفتهاند که به دست اهلش برسد. اگر هیچ چیز نمیگفتند، ما خیلی محروم میشدیم. بنابراین باید یک چیزهایی را بگویند ولو سربسته که به دست اهلش برسد. یک استادی داشتم که میفرمودند: «پرده از جمال ائمه برداشته نشد؛ مخصوصاً از حضرت جواد، حضرت هادی و حضرت عسکری علیهمالسلام». فلسفهی زیارت جامعه به این دلیل بود که لازم بود شیعه تکانی بخورد. شوخی نیست که: «خَلَقَکم اللهُ أنواراً فَجَعَلَکم بِعَرْشِهِ مُحدِقینَ».
یکی از چیزهایی که در جامعه کم شده، حتی در خانوادهها کم شده، همین مسئلهی گذشت است. آیتالله بهاءالدینی قدّسسرّه سخنی داشتند که مفادش این بود که: با این صفتها با این بیگذشتیها برکات از زندگی میرود. اگر برخی میبینند برکت در زندگیشان نیست، خدا میداند برمیگردد به سوء خُلق. سوء خُلق را باید دوا کنیم.
این زیارت را برای فهمیدن بخوانید
ما عادت کردهایم همه چیز را برای ثوابش انجام دهیم. استادی داشتم که میگفت: شما برای فهمیدن بخوانید، ثواب به پای خودش میآید. این بد شده که ما این جور بارآمدهایم. یعنی الان میخواهیم عمره برویم، اولین چیزی که در ذهن خطور میکند ثواب است. اعتکاف میرویم اولین چیزی که خطور میکند ثواب است. اعتکاف فلسفهاش چیست؟ اعتکاف از عَکفَ مشتق است، عُکوف یعنی یک جا ایستادن. اعتکاف رمزش این است که شما همیشه پیش خدا بمانید. حج هم رمزش همین است. عمره رمزش دور خدا چرخیدن است، اما ما همه را برای ثوابش انجام میدهیم. آن استادم میگفت: اگر آدم در تابستان برای خنک شدن وضو بگیرد وضویش باطل است، اما اگر برای خدا وضو بگیرد هم خنک میشود و هم عملش صحیح است. ثواب ما را بیچاره کرده است.
زیارت جامعه را برای فهمیدن بخوانید. این جملهها عرشی است. اصلاً ببینید «و الرحمه الموصوله» یعنی چه؟ از خدا بخواهید که خدایا! با طهارت باطنی به من بفهمان. برای همین هم هست که علما به شرح زیارت جامعهی کبیره اهتمام ورزیدهاند. من دوست داشتم مرحوم امام راحل یک شرح مینوشتند به زیارت جامعه. زیارت جامعه را علما شرح کردهاند. مرحوم مجلسی اول شرح کرده است، پدر علامهی مجلسی که امامی که باج به فلک نمیداد، در حق او میفرماید: شیخ ارباب معرفت؛ مولانا محمد تقی مجلسی.
شرح دیگری که خیلی ممتاز است، برای آقاسید حسین همدانی درودآبادی است که «الشموس الطالعه فی شرح زیارت الجامعه» نام دارد. ایشان همشاگردی میرزا جوادآقا ملکی تبریزی و از شاگردان ملا حسینقلی بوده است. البته شرح ایشان بسیار مشکل است و اگر کسی عرفان نظری نخوانده باشد، از همه جای این شرح بهرهمند نمیشود.
شرح دیگر «الأنوار اللّامِعَه» برای مرحوم سید عبدالله شُبّر نجفی است که آن هم شرح خوبی است. این کتاب اگر دم دست باشد، برخی از مشکلات را حل میکند.
یک کتاب دیگری که در شرح زیارت جامعهی کبیره از معاصران نوشته شده است، کتاب «ادب فنای مقربان» است از حضرت آیتالله جوادی آملی که امیدواریم ایشان این شرح را به پایان برسانند.
سخنران : مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید عبدالله فاطمی نیا
.






