هفت مانع ذکر خدا در روایت امام صادق علیهالسّلام
۱۴۰۰-۱۱-۱۰ ۱۴۰۲-۰۸-۲۲ ۱۳:۳۴هفت مانع ذکر خدا در روایت امام صادق علیهالسّلام

هفت مانع ذکر خدا در روایت امام صادق علیهالسّلام
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
لَاحَوْلَ وَلَا قُوَّهَ إِلّا بِاللّٰهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین وَ الصَّلَاهُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَیِّدِنَا وَ نَبِیِّنَا أبوألقاسِمِ مُحَمَّدٍ ، الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم. وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِین ، سِیَّمَا بَقیَّهِ الله فِی الأرَضین فَااللَّعْنَهُ اللَّهِ ْعَلَى أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِین.
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا.
در آغاز ماه رجب قرار داریم ،حلول این ماه با میلاد با سعادت امام باقر علیه السلام بود و امشب هم شب شهادت دهمین امام ،امام هادی علیه السلام است.یکی از اموری که در ماه رجب خیلی روی آن تاکید شده، بحث ذکر و یاد خداست،که من چند جمله ای راجع به این موضوع که از موضوعات مهم قرآنی است ،صحبت می کنم خدمت شما،می دانید در سوره احزاب خداوند می فرماید آیه ۴۱، یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراًً کَثِیرا، این َ ذِکْراً کَثِیراً که راجع به نماز این را نداریم ،راجع به روزه نداریم،راجع به جهاد وحج نداریم،فقط راجع به ذکراست، ذِکْراً کَثِیراً .وآیه دیگر که قرآن می فرماید:تمام زندگی هایی که بدون نام خداست،زندگی تنگ وسخت است، وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکًا،حالا این ذکر چه است که این قدر اهمیت دارد؟ که خود امام باقر که دیروز سالروز میلادشان بود،فرزندشان امام صادق می فرماید:ما با پدرم راه می رفتیم، کُنْتُ أَمْشِی مَعَهُ وَ إِنَّهُ لَیَذْکُرُ اللَّهَ،پدرم ذکر می گفت،غذا می خوردیم ذکر می گفت،با مردم حرف می زد ،ذکر می گفت،یعنی چه،یعنی سبحان الله،لا اله الا الله ،که حالا من دوسه تا روایت می خوانم تا برسم به این موضوع.
کسی از رسول خدا سوال کرد، أَیُّ اَلْعِبَادَهِ أَفْضَلُ دَرَجهٌ عِندَ اللّه یَومَ القِیامَهِ ؟کدام بنده ها روز قیامت خیلی مقامشان عالیست؟فرمود : الذاکرون اللَّه کثیرا،کسانی که ذکر کثیر می گویند،پس ببینید نه فقط در قرآن،در روایت هم به این موضوع تاکید شده، اباذر می گوید رفتم خدمت رسول خدا در مسجد گفتم آقا نصیحتی بفرمایید،حضرت این جمله را فرمودند: عَلَیکَ بِتَلاوَه القُرآن، عَلَیکَ بِتَلاوَه کتاب الله، وَذَکَرَ اللَّهَ کَثیرًا.ببینید باز حضرت رفتند روی ذکرالله کثیر،زیاد داریم از این دست روایات ،ازجمله آن روایتی که می گوید سه عمل که خیلی مشکل است،کمتر کسی موفق می شود،ببینیدحدیث را، این را زید شحّام از امام صادق نقل کرده، مِنْ أَشَدِّ مَا عَمِلَ الْعِبَادُ از سخت ترین کارها که بنده ها به آن عمل می کنند،سه تا عمل هست که اشد اعمال است،
۱- إِنْصَافُ الْمُؤْمِنِ مِنْ نَفْسِهِ
آدم انصاف داشته باشد،خیلی سخت است،یک جایی آدم ببیند حق با طرف است یک اشتباه می کند قبول کند، منظور از انصاف این است،انصاف از نصف می آید،غیر از عدالت است،یعنی کاملا نگاه تساوی به حقوق،صد رقم ما توجیح می کنیم که زیر بار اشتباهمان نرویم،که راحت آدم یک اشتباهی را بپذیرد این سخت است.
۲- مُوَاسَاهُ الْمَرْءِ أَخَاهُ
این که انسان مواسات داشته باشد با مردم،همین دوسه روز قبل در برنامه سمت خدا گفتم ،گفتم الان یک کفش نو می خرید یک کفش کهنه هم دارید،از شما می آید که نو را به فقیر بدهید؟ لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ،آخر ما خوب حرف می زنیم، یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ،بینی وبین الله غذاهایمان را که خوردیم ،تهش که ماند ونمی توانیم بخوریم می دهیم به فقیر،اما امام رضا قبل از غذا ،از گل غذای سفره جدا می کرد می داد به فقیر،چندتا آدم الان در جامعه لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ،هستند؟مواسات این است،خوب حرف می زنیم ،کمک کنید ،رسیدگی کنید بررسی کنید،من درآن برنامه گفتم اگر هر خانواده ای یک نفر را پوشش دهد،فقر ریشه کن می شود،پس انصاف مشکل است،مواسات هم مشکل است ،مواسات یعنی نگاه تساوی داشتن در اموال وکمک به مردم.
۳- و ذِکْرُ اللهِ عَلی کُلِ حالٍ
حضرت فرمودند: اینکه آدم در همه حال ذاکر باشد،آقا ما شب خواب هستیم چگونه ذاکر باشیم؟من الان دارم سخنرانی می کنم وسط سخنرانی بگویم سبحان الله؟نمی شود که سخنرانی خراب می شود،یا شما سر کلاس معلم دارید درس گوش می دهید،او دارد فقه درس می دهد شما بگویید لااله الاالله،لااله الاالله،اگر این است که کل حال یعنی این دیگر،لذا راوی حدیث سومی را متوجه نشد،آن دوتا را متوجه شد،گفت: قُلْتُ أَصْلَحَکَ اَللَّهُ وَ مَا وَجْهُ ذِکْرِ اَللَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ ،آقا این یعنی چه که آدم در همه حال ذکر بگوید،مگر می شود؟قال:امام علیه السلام اشاره کردند که منظور از ذکروالله توجه است،وقتی به معصیت می رسد خودش را بکشد کنار،آقا الان دادد راه می رود در خیابان ،یک نامحرمی رد می شود،بد حجاب است ،این سرش را بندازد پایین ،
این می شود ذکر الله،حق الناسی پیش می آید،یک پولی روی زمین افتاده، مال او نیست،برندارد،یا به صاحبش بدهد،راننده تاکسی که گران نگیرد ذکر خداست،کاسبی که گران نفروشد،امام فرمودند:منظور سبحان الله و لااله الاالله نیست،گرچه این ها ذکر است اما ذکر لفظی است،ذکر ،خدا رحمت کند مرحوم مجلسی ،شش مرتبه برای ذکر،ایشان یک جلد بحارش راجع به ذکر است،که این مجموعه دارالحدیث که زحمت کشیدند،یک کتابی چاپ کردند به نام نهج الذکر،کتابخانه هم داریم،نهج الذکر چهار جلد است،ترجمه شده است که بحث ذکر را مفصل ورود پیدا کرده،ببینید آن توجه ،آن در واقع نگاه،مصیبت پیش می آید خودش را نبازد،حالا می خواهد إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ،بگوید یا نگوید،عمده آن ذکر نیست،عمده آن تذکر است،عمده آن توجه است،لذا ببینید آیه قرآن هم این است که ، إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا،این آیه خیلی حرف دارد،کسانی که تقوا دارند،وقتی شیطان،طائف یعنی چه؟
کسی که طواف می کند،شما مکه که می روید،می گویند،طائفین،طواف می کنید،اینجا شیطان را می گویند طائفین،یعنی طواف می کند،دیدید گاهی آب که در خیابان راه می افتد،یا در خانه تان لوله ای بترکد،یا سوراخ شود،آب که می آید می چرخد میبیند که کجا راه باز است که برود جلو،اگر جوی باسد در جوی می رود،اگر سوراخ باشد،در سوراخ می رود،اگر شکافی باشد ،این آیه می گوید که شیطان دور شما می چرخد،ببینید چجوری می تواند یک راه نفوذی پیدا کند،امام سجاد فرمود:بعضی ها را با ریاست،بعضی هارا بامال،بعضی ها را بازن،با نامحرم،هرکسی ،هرکسی از یک راهی،شیوه ای،ببینید می گوید: إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ،پس این طائف من الشیطان،آن بنده خدا که شیطان را خواب دید،که طناب های رنگارنگی همراهش است،پرسید این ها چیست؟
گفت من افراد را با اینها گول می زنم،یک عالم روحانی مُعَمَّم،به آیت الله که نمی توانی بگویی که شراب بخورد،اصلا به تو محل نمی گذارد،این راهش نیست، مثلا به یک زن مومن،که گوشه چشمش پیدا نیست بگویی برو فحشا انجام بده،اصلا به حرف شیطان گوش نمی دهد،بله به این زن می توانی بگویی غیبت کن،به آن عالم بگویی تکبر،به پیرمرد نود ساله بگویی بیا مواظب باش یک وقت زنا نکنی،خدا پدرت را بیامرزد،من نود سال سنم هست دیگر راه نمی توانم بروم،به او می تواند بگوید حرص داشته باش مالت را نگه داشته باش،هرکسی را،گفت خب طناب من چیست؟گفت تو وامثال تو طناب نمی خواهید،شما جلو جلو می روید،واقعا بعضی ها این طور هستند،یک مرحله یک گام جلوتر هستند.لذا حضرت موسی وقتی از شیطان پرسید که تو چگونه بر آدم ها مسلط می شوی؟گفت سه جور،کیف استعوذ علیهم ؟تو چگونه بر آدمها مسلط می شوی؟گفت:
۱-عجب،چرا عجب اولی هست،چون شیطان خودش هم عجب گرفته، خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ ،اولینش عجب است.
۲-فراموشی گناه،این ها سه روزنه هستند که من زود روی آدم ها نفوذ می کنم،یکی عجب می گیرد،یکی گناهانش را فراموش می کند.این اعجاب به نفس ونسی ذنوبه،فراموشی گناه،یک عامل دیگر هم اگر یادم بیاید عرض می کنم خدمت شما.
من اینجا هفت تا از موانع ذکر را نوشتم که برایتان می گویم،چه باعث می شود که ما یاد خدا در زندگیمان کم رنگ شود،چه باعث می شود که معنویت در زندگی ما کاهش پیدا کند،این عوامل هفت گانه که من نوشتم،از قرآن وروایات است،از خودم نمی گویم،اسن ها را خدمت شما عرض می کنم،بلاخره ما طلبه هستیم،ماه هم ماه رجب است،این ماه ده هزار قل هوالله وارد است،لااله الاالله وارد است،استغفار چقدر وارد است،عرض می کنم که این توجهات اسن معنویات،انسان را بهر حال ،آن روزنامه ها نوشتند زمان طاغوت،خیلی سال پیش ،وقتی اولین فضا نورد شوروی،شوروی سابق ،رفت فضا ،گفته بودند در فضا بی وزنی است،الان شما در را در هواپیما باز کنید می ترسید،چون پرت می شوید پایین ،یا مثلا در ماشین،ولی در فضا جاذبه نیست،شما الان در فضا بیایید قشنگ می توانید راه بروید،چون کسی شمه را پایین نمی کشد،حالا قرار شد در سفینه که باز می شود یکی برود بیرون،شما در فضا که زیر پایتان خالی باشد بیایید بیرون خیلی جرات می خواهد،گاگارین فضانورد شوروی اولین کسی بود که این کار را به خرج داد وخلاصه در سفینه باز شد وآمد بیرون،وقتی برگشت خبر نگارها ریختند دورش،گفتند چکار کردی آن لحظه؟گفت یاد خدا بودم،با آنکه مسلمان نبود،موحد نبود،گفت یک لحظه به یاد خدا،اینکه در قرآن کریم می فرماید:این ها که در دریا هستند،اخیرا یکی از دوستان ما سفری رفته بودند بندرعباس،دوسه هفته پیش با خانواده،می گفت یک قایقی سوار شدیم که برویم یکی از جزیره های اطراف یک ساعتی راه بود،می گفت وسط دریا طوفان شد،می گفت من و دوتا بچه وخانمم در این قایق ،مثل کاغذ ،چطور در هوا می رود بالا،
آن بنده خدا هم که قایق را داشت خیلی ترسید،می گفت آقای رفیعی خدا را دیدم،آره می گفت خدا را دیدم ،واقعا این آیه برایم جا افتاد که وقتی سوار، رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ ،قرآن می گوید با اخلاص خدا را یاد کنید.من در هواپیما این صحنه را دیدم،که مثلا یک وقت سفری ما عراق بودیم،برگشتیم با هواپیما،زائرانمان هم مال شهرهای بندری بودند،یعنی همین شهرهای جنوب می آمدند تهران ،که از تهران سوار شوند بروند برای جنوب،نزدیک های تهران دچار این ابرهای خیلی سخت شد،حالا من وارد نیست ولی یک بار رفتم در کابین خلبان،برام توضیح داد قشنگ،گفت این ابرها چند جور هساند،بعضی ها ابر نرم هستند،بعضی ها عین جاده وخیابان دست انداز دارد،بعضی از این ها صاعقه دارند بعضی از این ها …،خلاصه این ها را توضیح داد برای من،گفت ما هم کاری از دستمان ساخته نیست،هواپیما اتومات دارد حرکت می کند،خیلی زرنگ باشیم ،یک خورده جابجایش کنیم،خلاصه نزدیک تهران دچار یک طوفان هوایی شدید شد ،خلیان بلندگو را گرفت وگفت من نمی توانم بنشینم،می چرخم تا ببینم چه می شود،یا اصفهان می روم،خیلی تکان های،خدا می داند تمام این هواپیما یاد خدا بودند،یعنی من در شب احیا این چنین یاد خدایی ندیده بودم،باور کنید،تمام مردم اصلا بی حجاب پیدا می کردی شما؟
ابدا ،همه روسری ها سفت موها جلو،همه سراغ ما آمدند که حاج آقا شما یک کاری کنید،مگر من خلبان هستم چکار کنم؟نه نه دعا بخوانید،می گفتند حاج آقا نذر چه کنیم جواب می دهد،خوب می شد پول جمع کرد آنجا برای فقرا،ولی این چه روحیه است واقعا که همین آقایی که اخیرا ،شما شنیدید هواپیمای مشهد زاهدان ،یک چرخش باز نشد وقرار شد،آن خلبان بدون باز شدن چرخ جلو بنشیند،خطرناک است ،بلاخره ممکن است اصطحکاک ایجاد کند،آتش بگیرد،بلاخره دوپهلو است دیگر،آن آقا که می گفت وقتی رسید بالای زاهدان ما باید اینقدر بچرخیم که بنزینمان خالی شود،یعنی چیزی دیگر در باکمان نباشد بعد من بنشینم،که اگر آتش گرفت حداقل آتش سوزی باشد،خب شما نگاه کنید،یک ساعت وخورده ای هواپیما در هوا بچرخد که بنزینش تمام شود،چه به سر مسافر می آید خدا می داند،ایشان مب گفت :بعضی از مسافران ما شیعه هم نبودند،از برادران اهل سنت زاهدان بودند،خلاصه ایشان می گفت:یادم می آید روز میلاد امام جواد بود یا شهادتشان، بلاخره نزدیک آن ایام بود،می گفت همه مردم ،دعای توسل ،زیارت،
هرچه شما فکر کنید،شما فکر کنید دارد می چرخد می چرخد،این جور موقع ها زمان هم نمی گذرد،یعنی شما مثلا فوتبال را نود دقیقه نگاه می کنید،پنج دقیقه،اما اینجور مواقع بیست دقیقه اش،صد دقیقه می گذرد،زمان نمی گذرد،این را می خواهم عرض کنم،پس انسان گاهی می تواند در صعوبت ها وسختی ها این یاد در زندگیش پررنگ می شود،حالا این توجه در حالت عادی،خدا به حضرت داوود وحی کرد، اذْکُرْنی فی اَیّامِ سَرّائِکَ ،تو در خوشی مرا یاد کن که در گرفتاری من بیایم سراغت،لذا در روایت دارد،بعضی ها مثل همین مثال ها که گفتم در هواپیما یا در کشتی یا در حوادث،گرفتار می شوند می گویند خدا خدا،ملائکه می گویند:صوت غیر معروف، این صدا ناآشناست،تازه اومده گیر کرده،ولی بعضی ها نه،صدا آشناست،هرشب بلند میشد،حرف می زد سخن می گفت،الان هم گرفتار شده،بلاخره جوانید،این یاد خدا در زندگی،یک وقتی مقام معظم رهبری ،در جمع جوانان دانشجو این را تاکید کرده،که یاد خدا در زندگیتان آرامش می آورد،سهولت می آورد،خیلی از مشکلات را می برد و این پشتوانه برای انسان درست می کند،اما موانع هم زیاد است.
هفت مانع:
۱- شیطان
اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ ،سوره مجادله آیه ۱۹،اولینش شیطان،تمام هدفش این است مانع یاد خدا شود،منتها آدم هایش را پیدا می کند،روش هایش را پیدا می کند،شیوه هایش را پیدا می کند،مگر بَرصیصای عابد را بعد هفتاد سال عبادت آن طور زمین نزد؟مگر بَلعَم باعورا ،بعد یک عمر مستجاب الدعوه بودن آن طور زمین نزد؟
اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ،این آیه را امام حسین روز عاشورا خواند فرمود :شما شیطان برشما غلبه کرده،یاد خدا را فراموش کردید،این نکته بسیار دقیقی است که باید،اگر یاد خدا در زندگی انسان باشد ترس هم می رود، الان نگاه کنید عزیزان حزب الله ،مگر جقدر نیرو دارند،چقدر شجاع ایستادند در مقابل اسرائیل ،با آن همه هیمنه وباآن همه تشکیلات ،این یاد خداست که به انسان اقتدار می دهد.
۲- حب دنیا
لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ،یکی ار عواملی که مانع از ذکر خدا می شود،اولاد واموال است، مسلمان ها از مکه هجرت کردند به مدینه،خب زنانشان،بچه هایشان یک عده دورشان را گرفتند،چون پیغمبر خودش شبانه رفت، حضرت علی علیه السلام هم چند روز بعد آمد،بقیه هم یواش یواش بعدش پیغمبر آنها را فرستاد مدینه که به این ها می گویند مهاجرین،آمارشان هم بالا بود،بعضی از این ها که از مکه می خواستند بیایند،زنشان نمی گذاشت،بچه شان نمی گذاشت،قرآن آیه نازل شد،که إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَ أَوْلَادِکُمْ عَدُوًّا لَّکُمْ ،این ها بعضی ها دشمن شما هستند،از این ها پرهیز کنید،دوری کنید.
یک خاطره ای از یک شهیدی می خواندم که همرزمش می گوید:نامه ای برایش آمد ،این نامه عکس در آن بود،به او گفتیم نامه برایت رسید؟شب عملیات هم بود ،از همین شهدای جنگ رضوان الله علیهم اجمعین،حالا من اسمش را فراموش کردم ،گفت که خانم من بچه دار شده ،فرزند دار شدیم عکس بچه را برایم فرستاد،آن زمان موبایل هم نبود که،فورا بفرستند،گفتم بازش کن ببینم،گفت خودم هم ندیدم،الان بسته بود،گفت شب، شب عملیات است گی ترسم این را باز کنم ببینم یک خورده شل شوم،اینکه ما بچه داریم برگردیم ببینیمش،بزار باشد اگر عملیات تمام شد ومن زنده ماندم باز می کنم هم بهدتو نشان می دهم هم خودم،اگر نه هم تو سلام مرا به آن بچه برسان وقتی بزرگ شد،می گویند در همان عملیات هم شهید شد حتی عکس فرزندش را هم ندید،خب ببینید این جدایی ، این لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ،اگر گاهی از اوقات اینطور می شود که مال واولاد،خب شما همه اینها را شنیدید،روز پنجم ،ششم محرم بود یک آقایی آمد خدمت امام حسین به نام هَرثَمَه ،سلام کرد وگفت آقا من یک عرضی دارم ،
در کربلا ،نمی دانم چندم محرم بوده،ایشان جزو سپاه عمر سعد است،آقا به ایشان گفت بگو،گفت من با پدرت امیرالمومنین ۲۳سال پیش ،ازاین سرزمین رد می شدیم،از صفین می آمدیم من هم در سپاه پدرت بودم،ازاینجا رد می شدیم،یک وقتی حضرت امیر پیاده شد،یک قدری از این خاک را برداشت بو کرد،فرمود:ای خاک از روی تو کسانی بهشت می روند که در گذشته نظیر نداشتند در آینده هم نظیر ندارند، واها لک أیتها التربه،ای خاک خوشا بحال تو،شهادت شما را پیش بینی کرد،۲۳سال پیش،و من آن موقع پیش خودم نپذیرفتم،در دل خودم به قول خودمان سبک شمردم،مگر می شود،حضرت امیر دارد غیب می گوید؟
آقا گذشته ،پدرشما نیست شهید شده،۲۳سال از آن قصه گذشته،آن سال ۳۸بوده الان سال ۶۱ است،من می بینم که واقعا پیش بینی درست بود و پدر شما فرمود:اینجا کسانی شهید می شوند که بی نظیرند و بهشت می روند بدون حساب ،آقا به او فرمود:خب حالا تو چه می کنی،توکه خودت آمدی برای ما قصه نقل می کنی،داستان نقل می کنی،خودت می گویی پدرم این طور گفت،چه می کنی مارا یاری می کنی؟گفت نه آقا، لی اولاد صغار،من بچه های کوچک دارم در کوفه،من می روم،امام حسین والد صغیر ندارد؟علی اکبر ندارد،علی اصغر فرزند کوچک نیست؟ببینید این مانع می شود ، عُبَیْدُالله بْن حُرّ جُعْفی،بعد از قصه کربلا،حسرت می خورد،که امام حسین مرا دعوت کرد،گفت آقا من نمی توانم بیایم،این ها گاهی باعث می شود که انسان بماند.
۳- آرزوهای طولانی
آرزو خوب است اما آرزویی که قابل تحقق باشد، أَنَّ الأَمَلَ یُنسَی الذِّکرَ،امل با الف،امیرالمومنین فرمود:آرزوهای طولانی مانع یاد خداست،نمی گذارد،چرا همیشه گفتند به پایین دست خودتان نگاه کنید؟ببینید شما آرزو کنید آیت الله عظمی بشوی،مرجع بشوی،مدرک بگیری،کتاب …،اینها خوب است،اما این خانه،این ماشین،هی دنبال کثرت گرایی ، إِنَّ الاْءِنسَانَ لَیطْغَی أَن رَآهُ اسْتَغْنَی، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ،این را من در حرم گفتم چند شب قبل ،گفتم همین قم،تهران وجاهای دیگر هم،اگر خانواده ها تصمیم بگیرند که اموال اضافی شگخود را بگذارند بیرون ،همه را هم نه،بیست درصد را،کوچه ها پر می شوند،چقدر در خانه های ما وسایل و…،شما را عرض نمیکنم ،کلی دارم عرض می کنم ،یک مقدار این آرزوهای طولانی گاهی مانع می شوند ازاین قصه.
۴- نگاه منفی
این بیشتر به درد شما می خورد،عجیب است ،نگاه منفی ،من حدیثش را می خوانم بعد توضیح می دهم،ببینید بدن ما اعضایی دارد،زبان، دست ،چشم ،گوش ،پا،حدیث می گوید لَیسَ فی البَدَنِ شیءٌ أقَلَّ شُکرا مِن العَینِ ، کمترین شکر مال چشم است،الان گوش بلاخره شما دارید شکر می کنید می شنوید،زبان بلاخره آدم نماز می خواند،لا اله الا الله می گوید،عین وچشم باید دوخته شود به صحنه های شکر آمیز،در روایت داریم نگاه به دریا عبادت است،نگاه به پدر ومادر عبادت است،نگاه به عالم،یکی از عواملی که مانع یاد خدا می شود چشم است،الان که دیگر با این فضاهای مجازی،اینستاگرام وتلگرام و ماهواره وفیلم ،دوساعت، سه ساعت ،می بینید صحنه های نادرست،خب این ها تاثیر می گذارد روی آدم،من اصلا کار به بحث فقهی آن هم ندارم،حلال است یا حرام،نگاه به نامحرم،نگاه به صحنه های محرک آمیز،این ها تمام معنویت را ازانسان می گیرد،یعنی اینکه حضرت عیسی به طرفدارانش می گفت فکر گناه نکنید،خب فکر گناه که گناه نیست،من فکر کنم دزدی کنم ولی نمی کنم،اشکال دارد؟من فکر می کنم دروغ بگویم ولی نمی گویم،بله ملائکه چیزی نمی نویسد، اما فکر گناه مثل این است که در اتاقی آتش روشن کنی دود بگیرد،نگاه منفی معنویت را از انسان می گیرد.
یک جوانی مشهد آمد پیش من حرم امام رضا،خیلی گریه می کرد،گفت یک هفته است آمدم اینجا اصلا حال ندارم،یک چیز خیلی بدی گفت،گفت من هرچه نگاه می کنم گویا مردم را عریان می بینم،بی لباس می بینم ،یک همچین حالتی دارم،یک وقت طرف برایش کشف حجاب می شود،مثلا باطن افراد را میبیند،یکی مثلا فرض کنید مثل خوک است،این حالا چشم برزخی است،گفت نه اصلا تمام نگاه هایم شده شهوت آمیز، حتی به خواهر،مادر،مردم،می گفت حاج آقا نمی توانم بگویم برایتان که چجور هستم،چه مرضی گرفتم ،گفتم پای فیلم های مبتذل می نشینی؟گفت آره،گفتم همین است دیگر،روحت خراب شده مریض شده،وقتی روح مریض شد،این نگاه دیگر نگاه…،
یک وقتی یک دزدی را گرفته بودند،زمان مرحوم شهید بهشتی،من یادم است،اول انقلاب درایران یک چندتا دست قطع کردند،دیگر تعطیل شد این حکم ،به هرحال حکم شرع است،چهارتا انگشت،این را بلاخره قاضی حکمش را صادر کرد ،در همین قم، سنش هم بالا بود، آوردند دستش را قطع کنند،پزشک هم آوردند دیگر،الان دیگر به این شکل نیست،چون کار مشکلی است،یکی از آقایون من رفتم زندان،این اسید پاشیده،دعوایش شده به کسی اسید پاشیده،جفت چشمای طرف را کور کرده،حالا قاضی هم حکم کرده جفت چشمانش باید کور شود،هیچ پزشکی پیدا نمی شود این کار را بکند،می گویند همین طوری که نمی شود،می میرد طرف،هرچه پزشک گفتند،می گویند ما درس خواندیم که چشم را درست کنیم،درس نخواندیم که چشم در بیاوریم،الان حکم مانده ،بخاطر اینکه…. ،بلاخره حکم است دیگر،حواستان را جمع کنید،حالا پدرم راضی نمی شود هرکاری می کنم راضی نمی شود،آن نابینا که اسید در چشمش پاشیده شده،حالا بهر حالا آوردند پزشکی را،آنجا شلوغ شد،حکم هم جلوی مردم اجرا می شد،منظورم اینجاست،یک مصاحبه ای با این کردند،آقا تو چرا این قدر دزدی می کنی؟
گفت دزدی عشق من است،من شبی که جایی پیدا نکنم دزدی کنم از زنم دزدی می کنم،اصلا در زندان از دزد بغلی دزدی می کنم،من اگر شبی دزدی نکنم خوابم نمی برد،خدا نکند که آدم به این مرحله برسد،امام کاظم ،یک دزدی را آوردند پیشش،در باغ ،موقع خرما چیدن بود،این بالای درخت خرما که می چید ،دوسه تا دسته را می انداخت پشت دیوار،یواشکی،که شب که می آید پایین،هم مزدش را بگیرد هم آن خرما ها را ببرد،یکی او را دید،البته اگر می رفت به خودش می گفت بهتر بود،رفت به امام کاظم گفت،گفت فلان کارگره آن بالا دارد کار می کند،گاهی هم دوتا می اندازد آن پشت،آقا صدایی زد،فرمود: أَ تَجُوعُ ؟گرسنه ای سیر نمی شوی که دزدی می کنی؟گفت نه،لباس می خواهی؟چند سوال از او کرد،گفت پس به من بگو دلیل اینکه سرقت می کنی چیست؟گفت اِشْتَهَیْتُ ذَلِکَ یابن رسول الله،عشقم دزدی است،این خطر است،من آدم می شناسم،من چندسال نهاد دانشگاه بودم برخورد داشتم با این آدم ها،استاد داشتیم هفتاد سالش بود،باز هم نسبت به نامحرم ،نسبت به زن ها شهوت داشت،میگفت عادت کردم،
من توان جنسی ندارم ولی عادت کردم،امان ازآن زمانی که انسان عادت کند، رَدُّ الْمُعْتَادِ عَنْ عَادَتِهِ کَالْمُعْجِزِ، العادَهُ عَدُوٌّ مُتَمَلِّکٌ،نگذارید گناه در زندگی شما عادت شود.بابا عشق من دزدی است،من دوتا نمونه گفتم برایتان،لذا نگاهایتان را کاری کنید،زبانتان را کاری کنید که عادت به حرف عَوِّد لِسانَکَ الخیر، عَوِّدْ اُذُنـَکَ حُسْنَ الاِْسْتِماعِ الحدیث،ببینید عادت بدهید،من دیدم بعضی ها اینقدر درواقع تدین دارد، ایمان دارد،عادت دارد عصبانی هم که می شود می گوید لا اله الا الله،استغفرالله ربی واتوب الیه،یعنی عادت داده به خودش که حتی در عصبانیت هم ذکر بگوید.
۵- یاد مردم
چجوری است؟ یاد مردم که خوب است،نه اگر شما در کارهایت تکیه کردی به من از خدا غافل می شوی،تکیه کن به خدا ،بیا من هم واسطه ام کارت را راه می اندازم،این که آقا فرمودند:سرنوشت مردم را به آمریکا گره نزنید،سه سال دویدید،دو سال برای برجام،چه شد؟الان اروپا،نفرمودند تعطیلش کنید نه،فرمودند بروید حرف بزنید با دنیا،اما این طور نشود که اگر آن ها قبول نکنند ما دیگر باید گرسنگی بکشیم،نه، مَنِ اِشْتَغَلَ بِذِکْرِ اَلنَّاسِ قَطَعَهُ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ عَنْ ذِکْرِهِ ،اکر کسی همیشه دنبال پارتی گشت،دیدید بعضی ها،این مثل هم غلط است که می گوید،رفتنم با خودم،برگشتنم با خدا،بر عکس،هم رفت وهم برگشت شما با خداست،آقا اول خدا بعدا شما.
یک کسی آمد پیش آقای حجت،یک طلبه ای گرفتار بود،گفت آقا اول خدا،دوم شما،فرمود :برو بیرون به تو چیزی نمی دهم،برگشت بیرون اطرافیان گفتند آقا چقدر ناراحت شد،چه گفتی؟گفت،گفتم آقا گرفتارم اول خدا دوم شما،آمدند خدمت آقا ،آقا فرمودند:برای اینکه خلاف قرآن حرف می زند، هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ ،بله اول وآخر خداست،یعنی چه اول خدا دوم شما؟این حرف اشتباه است،اول خدا، آخر خدا، آغاز خدا،ظاهر خدا ،باطن خدا،بله آقا الان کار ما گیر ضمانت شماست،بیا ضمانت کن کمک کن،من گاهی به پول دارها که به فقرا کمک می کنند می گویم من به شما منت دارم،این را از شما قبول می کنم،قیامت باید جواب بدهم تو به من پنج میلیون می دهی باید بدهم به بیچاره ها،باید برم بگردم بیچاره ها را پیدا کنم،جیبم که نمی گذارم،یک وقت نگویید به فلانی….،نه این خیلی مهم است،که انسان تکیه گاهش،اگر این استاد امضا نکند زمین می خورم،نه خیر،اول تکیه گاه خدا وآخر هم خدا.
۶- لهو ولعب
الملاهی یعنی کارهای لهو،ان تسد عن ذکرالله ،آن ملاهی که انسان را از ذکر خدا دور می کند،لهو برای خودش تعریف دارد،موسیقی مبتذل ،حالا شما در غرب شب های یکشنبه یا شب های شنبه ،همه تفریحشان در این دیسکو رفتن است،اما ته ته آن افسردگی است،آن غنای آنی،غم می آورد،اینکه اسلام منع کرده از این چیزها ،چون معنویت است که آرامش می آورد.
۷-خصومت
إیّاکُم و الخُصومَهَ فی الدِّینِ ، فإنَّها تَشْغَلُ القَلبَ عَن ذِکْرِ اللّه ِ،خصومت،یکی به دو کردن،مجادله کردن،نه مباحثه وگفتگو.
به هر حال جمع بندی می کنیم عرضمان را،یکی از بزرگترین ارزش ها در زندگی ما یاد خداست، اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا، الذَّاکِرینَ وَ الذَّاکِراتِ،قرآن می گوید.
در روایت داریم سه گروه در روز قیامت تحت عرش الهی،تحت سایه رحمت خدا هستند،سه گروه روز قیامت ،این ها ایمن از عذاب هستند،
۱- اَلذَّاکِرُونَ لِلَّهِ ،کسانی که یاد خدا هستند.
۲- الباکُونَ مِن خَشیَهِ اللّه ، کسانی که از خشیت خدا اشک می ریزند.
۳-و المُستَغفِرونَ بِالأسحارِ ،کسانی که در سحر استغفار می کنند.
پس یاد خدا خیلی موثر است در زندگی،موانعش را هم عرض کردم ،باید این ها را مخصوصا انسان تمرین کند،توجه داشته باشد.
آقایان عزیز،سروران معظم،این درس هایی که ما می خوانیم شما می خوانید،دانشگاه می خوانند،ریاضی، شیمی، فیزیک، فقه،این ها همه علم است،فضل است.
علم رسمی سر به سر قیل است و قال
نه از او کیفیتی حاصل،نه حال
ایها القومُ الذی فـی المدرســـــــه
کل ما حصَّلتمــــــوهُ وَســـــــــــوَسه
فکرکم ان کان فی غیر الحبیب
مالکم فی النشاه الاخری نصیب
این ها خوب است،خیلی که آدم در اصول قوی باشد،می شود میرزای قمی،خیلی که در فقه قوی شود می شود شیخ انصاری،خوب است این ها،باید درس خواند،اما منهای معنویت هیچ کدام ازاین علوم جواب نمی دهد.
ان شالله که خداوند به همه ما وشما توفیق عمل عنایت بفرماید.
خدایا یاد خودت را در زندگی ما قرار بده،الهی آمین.
خدایا به همه ما توفیق اطاعت وبندگی عنایت بفرما،الهی آمین.
عاقبت ما را ختم به خیر بنما،الهی آمین.
«السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَهُ اللهِ وَبَرَکَاتُهُ».
سخنران : حجت الاسلام و المسلمین ناصر رفیعی
کانال فیش منبر و مرثیه در ایتا
.






