آرامش در زندگی؛ حدیث۴۰؛ توحید ۲
۱۴۰۰-۱۱-۱۰ ۱۴۰۲-۰۸-۲۲ ۱۵:۴۹آرامش در زندگی؛ حدیث۴۰؛ توحید ۲

آرامش در زندگی؛ حدیث۴۰؛ توحید ۲
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دلا تا باغ سنگی در تو فروردین نخواهد شد *** به روز مرگ شعرت سوره یاسین نخواهد شد
فریبت میدهند این فصلها، تقویمها، گلها *** از اسفند شما پیداست فروردین نخواهد شد
مگر در جستجوی ربنای تازهای باشیم *** وگرنه صد دعا زین دست یک نفرین نخواهد شد
مترساندیمان از مرگ ما پیغمبر مرگیم *** خدا با ما که دلتنگیم سرسنگین نخواهد شد
به مشتاقان آن شمشیر سرخ شعلهور در باد *** بگو تا انتظار این است اسبی زین نخواهد شد
«اللهم عجل لولیک الفرج»
شریعتی: سلام میکنم همهی بینندههای عزیز و نازنینمان، انشاءالله خداوند متعال پشت و پناه شما باشد. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. آخرین چهارشنبهای است که در سال ۹۸ در خدمت شما هستیم. حاج آقای سعیدی سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای سعیدی: بسم الله الرحمن الرحیم، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم. انشاءالله که خداوند ما را نسبت به حضرات اهلبیت علیهم السلام، مطیع، عاشق و عامل قرار بدهد. انشاءالله سالی باشد که پر از بندگی خدا، نعمتها و سلامتی باشد، سالی باشد که از گناه دور باشیم.
شریعتی: امسال جدا از اینکه روز اول فروردین مصادف شده با شهادت باب الحوائج، موسی الکاظم (ع) که انشاءالله همه مشمول نگاه پدرانه ایشان باشیم، امشال جنس تعطیلات هم متفاوت است. چهل حدیث امروز به پایان میرسد، بحث شما را خواهیم شنید.
حاج آقای سعیدی: حدیث آخر از چهل حدیث حضرت امام که رضوان خدا بر او باد، او که از حیث معرفت و عملکرد یک عالم نمونه است و بسیاری از وجوه شخصیتی ایشان شناخته نشده است. حضرت امام این کتاب را در جوانی نوشتند، تقوای خاصی که حضرت امام دارد مثال زدنی است. انشاءالله خدا آن کسی که امروز هادی برای ما قرار داد و حرف اهلبیت را در کشور ما پیاده کرد، در تمام خیرات و ثوابها ایشان شریک هستند و رضوان خدا بر ایشان باد.
جلسه قبل گفتیم که از امام سجاد در مورد توحید پرسیدند، حضرت پرسیدند: در آخرالزمان یک اقوامی میآیند که عمیق فکر میکنند و سطحی نگر نیستند. خداوند «قل هو الله احد» و شش آیه اول سوره مبارکه حدید را برای این آدمها آورد. تعمق بیشتر و برداشت بیشتر از قرآن کریم، به عمق و بطن آیه دسترسی نداشتند. پس خداوند هدایت و قرآنش قدیمی نمیشود. کتاب قرآن یکی از معجزاتش این است که در هر زمان مطلب جدیدی را درج میکند. از علامه طباطبایی نقل است که بعضی آیات را که نگاه میکنم گویی بار اول است آن آیه را میخوانم. در حالی که ایشان شاید هزارها بار آیه را خواندند و تفسیر نوشتند، اما باز هم مطلب جدید دارد. انشاءالله خداوند روح و جان ما را با قرآن مأنوس قرار بدهد. مسألهای در مورد این آیات داریم که معروف به مسبحات هست، حضرت امام باقر فرمود: کسی که این آیات را قبل از خواب بخواند و مداومت داشته باشد، نمیمیرد تا حضرت حجت را درک کند و اگر مرد همنشین پیامبر میشود. سوره اخلاص که جای خود را دارد، سوره حدید هم اینطور شروع میکنیم «سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» چندین صفت در این آیه آورده شده است. یکی تسبیح است، هر آن چیزی که در آسمان و زمین است.
بعضی از تسبیحها را میشنویم، بعضی را ناشنوا هستیم، ما شنوایی نداریم. در آیات قرآن کریم داریم، سوره مبارکه نمل حضرت سلیمان با مورچه صحبت میکند یا هدهد، یک موقعیتی هست که ما درکی از آن موقعیت نداریم. لذا همه موجودات در حال تسبیح هستند. خجالت آور است که همه موجودات تسبیح کنند ولی اشرف مخلوقات که از همه بیشتر متنعم است، تسبیح خدا را نکند. لذا تسبیح را گفتند: حرکت سریع در مسیر عبادت خداوند است. قربتاً الی الله سریع دارد. «وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» این صفات الهی را خدا یکبار در قرآن میگفت میفهمیدیم. چرا یکی از بیشترین نکاتی که در قرآن تکرار شده صفات الهی هستند. هی میفرماید: خدا قدرتمند است. خداوند عزیز است، حکیم است، ذوالجلال است. آیا بحث انتقال دانسته هاست؟ هر نگران و اضطرابی را از دل میبرد. یاد خدا، وقتی در رزق میترسم خدا رزاق است. وقتی میخواهم نسبت به گناه و خطا چشم پوشی کنم، خدا بصیر بالعباد است و میبیند. خدا معیت دارد و با تو است. پدر به بچه اش میگوید: من هستم، حواسم هست. خداوند علیم است و میداند. قدیر است، قدرتمند است. هرجایی که شئونات نگرانی ما باشد، با یاد خحدا رفع میشود. چون جایی را نداریم خدا نباشد. رمز تکرار مسأله صفات الهی این است.
عزیز را عبارتهای مختلفی آوردند، همه مشکلات و مقاومتها را در هم میشکند. هیچ چیز در مقابل خواسته او نمیتواند مقاومت کند. هیچکس نمیتواند در مقابل او بایستد، خداوند حکیم است. پشت کارهای خدا مصلحت است. خدا کارهایی که به مصلحت باشد دستور میدهد، خدا کارهایی که مفسده در آن باشد، نهی میکند. کارهای خدا حکیمانه است. لذا اینکه میگوییم: خدا حکیم است، یعنی به امر او اعتماد کن، آرامش میآورد. ایمان ما نتیجه اعتقاد ما به حکمت الهی است. میداند این دستوری که داده پشت سرش حکمت الهی است. حضرت امام در بعضی مسائل، مسأله حکمت الهی را داشتند. لذا خیلی از بزرگانی که در زمینه دینی زحمت کشیدند به واسطه اعتقادشان به خدا قدم جلو گذاشتند و راه برایشان باز شد. ایمان ما نتیجه دانستن حکمت الهی است.
یکوقت ما به حکمت الهی دسترسی نداریم. نمیدانیم خدا چرا این را گفته و پزشک چرا این را گفته؟ اما میدانم خدا حکیم هست، نسبت به خدا اعتماد کردن نتیجه علم به حکمت الهی است. آیه بعد « لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» (حدید/۲) خدا ملک است و مالک است، ملک خدا ملک حقیقی است. مک ما الکی است. در کاغذی مینویسند این زمین برای شماست. هزاران دست چرخید تا به من رسید. ملکیت خدا ملکیت حقیقی است. وقتی کسی مالک شد نسبت به آن تام الاختیار است. خداوند اختیار دار کامل است. شما برای من هستید، خودتان را مالک ندانید، حیات و اماته دست خداست. هیچ فیلسوفی نتوانسته بگوید: ذات حیات چیست؟ زنده بودن یعنی چه؟ این چیزهایی است که از همه چیز حیات به ما نزدیکتر است و ما نسبت به آن اطلاعات نداریم. نمیتوانیم تعریفش را بکنیم. انسان در اوج جهل است. به حیات و میراندن احاطه دارد. زنده کردن و میراندن همه موجودات دست خداست. بر همه چیز تواناست. قدرتهای خدا قدرت واقعی است. به واسطه یک چیز قدرت پیدا میکنیم. میگویند: فلانی تند رفت، فوری میفهمیم با ماشین اینطور رفت. تمام قدرتهایی که داریم وابسته به یک عامل بیرونی است. خداوند فی ذاته قدیر است. هیچ صفت ما ذاتی نیست و لذا به راحتی قابل گرفتن است. این دیوار روشن است چون چراغ قوه روشن است. روشنی برای دیوار نیست، از جای دیگر رسیده است. لامپ به واسطه برق نور دارد. فی نفسه هیچ نوری ندارد. هرچه قدرت هست برای ذات خداست، قدرتهای ما نسبی است. اهلبیت در صفات الهی این مقایسه را دارند، اگر ما می گوییم قدرمند هستم، این یک وادی دیگر است و یک مشترک لفظی است. اگر آدمها قدرت مطلق را خدا دیدند، آنوقت میدانند اگر خودشان را با خدا گره زدند، مثل قطرهای که در دریا میافتد، دریا است. دیگر قطره نمیگویند. وقتی به خدا متکی شدی، وصل شدی، دیگر تو را نمیکشند. باید دید به چه متصل است. ارزش انسان به این است که به چه چیزی متصل است. «و هو علی کل شیء قدیر» اینقدر گرم اضافه کنی، دیگر نمیتواند وزنه بزند. این جرثقیل اینقدر وزنش اضافه شود نمیتواند بلند کند. ما اوج ناتوانی هستیم.
شریعتی: در این بحران کاملاً متوجه هستیم که هیچ کاری از دست ما برنمیآید.
حاج آقای سعیدی: یکی از بهترین استفادههایی که میشود کرد اینکه خدایا ما باور داریم به فضل خدا این ویروس را شکست میدهیم. «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» (حدید/۳) او اول و آخر است. صفحات بسیار زیادی در تفاسیر هست که وجه مشترکی در تمام تفسیرها هست، همه مواردی که در تفسیرها هست، میگویند: احتمالات دیگری هست که از بیان آن قاصر هستیم. خداوند هیچ زمانی ندارد. خداوند از کی ندارد، خداوند ظاهر و باطن است. از همه چیز ظاهرتر است. تمام چیزهایی که در دنیا هست همه مظاهر الهی است. از آن طرف میفرماید: باطن است، از همه چیز مخفیتر است. هیچ درکی نسبت به ذات او راه ندارد. وقتی ما صفات ضد را با هم میبینیم، میگوییم: نمیشود هردو باشند. هم ظاهر و هم باطن هست، خدا بسیار داناست. دانایی چه اثری دارد. وقتی میگوییم: فلانی داناست یعنی عملکردش براساس دانش است. وقتی میبینیم کسی اشتباه کرد، مگر نمیدانستی اینطور میشود؟ یعنی جهل اثرش خطاست. در خداوند هیچ جهلی راه ندارد. کارهای خداوند علیک و حکیمانه است.
«هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ» (حدید/۴) در شش مرحله، شش ایام، بعد از درس امام صادق(ع) میگفتند: فلانی و فلانی بمانند. حضرت یک مطلب بالاتری را به اینها میگفتند چون سطحشان فرق میکرد. رعایت تناسب شنونده با گفتار من از سنتهای حضرات اهلبیت بود. افرادی میآیند که متعمق هستند و از این عمق فکریشان باعث میشود از این آیات مطالب تازهتری را دسترسی داشته باشند. «ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ» عرش به معنی حکمرانی، «یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» (حدید/۴) خالق بودن خداوند مسأله بعدی است. میگویند: فلانی خالق فلان اثر هنری است. پس ما با خدا مشترک شدیم؟ خلق ما چیزی را به چیز دیگری تبدیل کردن است. نه اینکه از نبودن ایجاد کرد، عصاره این ماده را از این حالت به حالت دیگر تغییر داد. شبیه ترین چیز برای مثال به خلق الهی کلام است. ما کلام را خلق نمیکنیم. کلمات را قبلاً خلق کردیم و چینش آن را عوض کردیم. خداوند از چیزی محتاج نمویت نیست، خداوند سر منشأ خلقت است.
صفت بعدی «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ» خدا با شماست، معیت خدا هم خوفی است و هم رجائی است. هم خوفی در دل آدم ایجاد میشود. خدا شما را میبیند و با شماست. خدا بصیر بالعباد است و حواسش به شما هست. بعضی میگویند: این معکم هم جنبه خوفی دارد و هم رجائی، ما خودمان را گاهی از معیت خدا جدا میکنیم. هیچکس در دنیا کارهای نیست. اگر خدا نخواهد برگی از درخت نمیافتد. وقتی اینطور نگاه کردیم آنوقت قوت قلب و شجاعت میآورد. آنوقت همه عالم اگر جلوی آدم بایستند، آدم با قدرت جلویشان میایستد. پس هم ترس آور است و هم امیدبخش است.
خداوند بصیر است، «وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» همه عملکردهای ما را میبیند. بعضی از عملکردهای ما آفت میخورد. علت آفت چیست؟ چون به این بصیر توجه نداریم. اگر کاری برای خدا شد، جایی هست که خدا نبیند؟ چرا گرفتار ریا میشوم؟ فکر میکنم یک جایی یک کار خیری میکنم، این را کسی ندید که از من تشکر کند. از جاهایی که درمان بیماری مهلک ریا است، این است که بگویم حرفی که میزنم برای خداست. کاری که میکنم برای خداست. وقتی بدانی او میبیند با دلخوشی، دوربین مخفیها کسی که مجری دوربین مخفی است میداند دارد میبیند اما آن کسی که گیر افتاده نمیداند دوربین وجود دارد. رفتارها فرق دارد. اگر من عصبانی شدم و در موقعیت گناه قرار گرفتم، گفتم: خدا همیشه بصیر است. عملکرد من تحت نظارت اوست.
«لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» (حدید/۵) همه کارها به سوی خدا برمیگردد. کارهایی که میکنیم به سوی خدا میرود و خودمان به سوی خدا میرویم، «انا لله و انا الیه راجعون» همه ما نعمت مرگ را تجربه میکنیم. تنها نعمتی که در روز قیامت گرفته میشود نعمت مرگ است. خواهشی که هیچوقت در آخرت مستجاب نمیشود و مرگی وجود ندارد، بتوانیم در آن پیروز میشویم. «وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» (حدید/۶) خدا به ذات قلبهای شما داناست. آن موقعی که عملی را در ذهنت تصور میکنی خدا به نیتهای قلبی شما آگاه است.
شریعتی:
ما عاقبت «انا الیه راجعون» بر لب *** از کوچه بن بست دنیا بازمیگردیم
خیلی از مسئولین بهشت زهرا و آرامستانها از مردم تقاضا کردند از حضور بر سر مزار خودداری کنند.
حاج آقای سعیدی: دست خدا از رساندن خیرات به اموات بسته نیست. لذا توصیه ما در این زمینه این است که خوشحالشان کنیم. خیرات امسال من گرهای باز کنم، لبخندی را بر لب فرزندان خانواده بیاورم. عزتی را از پدری حفظ کنم. طوری که بچههایش نفهمند. عزت افراد را از بین نبرید. قرآن هدیه کردن بسیار توصیه شده است. روضه خواندن، بعد از همه روضهها یکی از دعاها این است که اموات ما بهرهمند از این روضه شوند. یکی از شیرین ترین اتفاقات در این روزها این است که روضهی تلفنی بخوانیم. یکی از هنرها این است که همه چیز را به اهلبیت ختم کنیم. در بحرانها عملکرد انسان عملکردی است که از حالت عادی کیفیت بهتری پیدا میکند. میگویند: دعای مریض به استجابت نزدیکتر است. وقتی در بحران قرار میگیرد توجهاش به خداست. امروز اگر صاحب ملک و کاسبی هستی، دستی را بگیر و بخشیدم به پدر و مادرم.
شریعتی: آخر سال که میشود آدم یاد پدر و مادرها، اساتید و بزرگانی را میکند که از بین ما رفتند و جای خالیشان بین ما احساس میشود. ا
شریعتی: از حاج آقای مهندسی(ره) یاد کنیم، تیتراژ پایانی امروز نکاتی از صحبتهای ایشان است. اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای سعیدی: جناب علی بن یقطین، نفر دوم حکومت هارون است که از جانب حضرت کاظم(ع) دستور میگیرد و در آنجا کار راه انداز شیعیان است. یک شخص ساربانی نزد ایشان میآید و ایشان تحویل نمیگیرد. وقتی در حج خدمت امام کاظم میرسد، حضرت در خانه راهش نمیدهد. اینقدر التماس کرد که اینقدر مینشینم تا مأمورین حکومتی بیایند مرا ببرند. حضرت فرمود: آنجا بی اعتنایی کردی، جرم بی اعتنایی به ارباب رجوع برای یک مسئول مملکتی دوری از امام زمانش است. حضرت فرمودند: سوار فلان اسب شو، در خانه فلانی برو. رفت و عذرخواهی کرد و گفت: باید حجت بدهی که من به امام زمانم نشان دهم. صورتش را روی زمین گذاشت و گفت: پایت را روی صورت من بگذار تا به امام کاظم نشان بدهم. حضرت پذیرفت. پس ۱- احتمال خطا وجود دارد برای همه اما وقتی مسئول خطا میکند حسابش جداست. اگر اشتباه میکند اعتراف میکند و در صدد جبران است.
از چهل حدیث حضرت امام یک دعا باقی مانده است، بار خدایا که قلوب اولیا را به نور محبت منور فرمودی و لسان عشاق جمال را از ما و من فرو بستی، دست فرومایگان خودخواه را از دامن کبریایی کوتاه کردی. ما را مستی غرور دنیا هوشیار فرما. خدایا هوشیارمان کن! از خواب سنگین طبیعت بیدار و حجابهای غلیظ و پردههای ضخیم خود پسندی به اشارتی پاره کن و ما را به محفل پاکان درگاه و مجلس قدس مخلصان خدا خواه بار ده و این دیو سیرتی و زشت خویی و درشت گویی و خود آرایی و کج نمایی را از ما برطرف کن. حرکات و سکنات و افکار و اعمال اول و آخر و ظاهر و باطن ما را به اخلاص و ارادت مقرون نما. الهی آمین!
خدایا آدم از این دنیا برویم. خدایا فرج آقا امام زمان را برسان و ما را از سربازان و یاران حضرت قرار بده.
شریعتی: «والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین»
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین محمد سعیدیآریا
موضوع: آرامش در زندگی بر مبنای کتاب چهل حدیث امام خمینی رحمهالله علیه
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۹۸/۱۲/۲۸
.






