آرامش در زندگی؛ حدیث۲۹؛ نکات اخلاقی
۱۴۰۰-۱۱-۱۰ ۱۴۰۲-۰۸-۲۷ ۱۴:۲۲آرامش در زندگی؛ حدیث۲۹؛ نکات اخلاقی

آرامش در زندگی؛ حدیث۲۹؛ نکات اخلاقی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زخمیام التیام میخواهم *** التیام از امام میخواهم
السلام علیک یا ساقی *** من علیک السلام میخواهم
گاهگاهی کمی جنون دارم *** من جنونی مدام میخواهم
تا بگردم کمی به دور سرت *** طوف بیت الحرام میخواهم
لحظهی مرگ چشم در راهم *** از تو حسن ختام میخواهم
در نجف سینه بی قرار از عشق *** گفت: لا یمکن الفرار از عشق
شریعتی: سلام میکنیم به مولای گندمگون، امیرالمؤمنین علی(ع) و کم کم داریم مهیا میشویم برای برپایی جشن بزرگ غدیر، انشاءالله هرکس در این راه قدم برمیدارد، نگاه پدرانهی حضرت مولا نصیبش باشد. سلام به شما دوستان عزیز و نازنینم، بینندهها و شنوندههای نازنین، حاج آقای سعیدی سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای سعیدی: بسم الله الرحمن الرحیم، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم.
شریعتی: امروز هم در محضر چهل حدیث حضرت امام هستیم. بحث امروز شما را خواهیم شنید.
حاج آقای سعیدی: این حدیث بسیار طولانی و پر نکته است. باز هم احساس قصور میکنیم در مقابل کلام اهلبیت، حدیث را به اینجا رساندیم، «وَ عَلَیْکَ بِصَلَاهِ اللَّیْلِ وَ عَلَیْکَ بِصَلَاهِ اللَّیْلِ وَ عَلَیْکَ بِصَلَاهِ اللَّیْلِ» حضرت سه بار میگوید، «وَ عَلَیْکَ بِصَلَاهِ الزَّوَالِ وَ عَلَیْکَ بِصَلَاهِ الزَّوَالِ وَ عَلَیْکَ بِصَلَاهِ الزَّوَالِ» دو عبارت است. صلاه زوال همان ظهر است، حضرت امام دو عبارت دارند یکی اشاره به نماز نافله ظهر دارد، هم نماز ظهر. «وَ عَلَیْکَ بِتِلَاوَهِ الْقُرْآنِ عَلَى کُلِّ حَالٍ» برتو باد که تلاوت قرآن داشته باشی. آن چیزی که حضرات اهلبیت به آن مقید بودند. افرادی که از پشت در خانه پیامبر رد میشدند، صدای تلاوت حضرت را میشنیدند. حرف و سخن خداست، اگر آدم میخواهد حرف بزند با خدا بزند، این کلام الله است. کلامی است که معصومین نسبت به این آرامش میگرفتند. التیام بوده، خطبهی متقین اهل تقوا داروی خودشان را در قرآن پیدا میکنند. شفاء است، قلب آدم را صیقل میدهد و چشم آدم را نورانی میکند. قرآن میگوید: هرچقدر میتوانید و برایتان میسور است، قرآن تلاوت کنید.
یکوقت دیدم بعضی در تلفن همراهشان یک برنامه نصب کرده و روزی یک آیه روی صفحه تلفن میآید. بارها مغازهدارهایی را دیدم که کنار دخل یک قرآن دارند، وقتی مشتری نیست، قرآن میخوانند. این یعنی خدایا من دوست دارم با تو حرف بزنم و کلامت را ببینم. نگاه کردن به قرآن نور و برکت دارد. دل آدم باز میشود و این اثر را دارد. اینکه آدم صبحش را با قرآن شروع کند بسیار خوب است. ارتباط من با کلام توست، با نورانیترین چیزی است که فرستادی. «کتاب الله و اهلبیتی» این دو عدل هم هستند و هدی للناس هستند. اگر قرار شد سراغ هدایت برویم تلاوت هم مقدمه است برای تدبر در قرآن و مراجعه به قرآن. وقتی حضرت میگوید: «علیکَ» یعنی خیلی تأکید میکنم. «وَ عَلَیْکَ بِرَفْعِ یَدَیْکَ فِی صَلَاتِکَ وَ تَقْلِیبِهِمَا» بر تو باد به بالا بردن دستها، یکی الله اکبر اول نماز و یکی اشاره به قنوت را گفتند. اساتید ما میفرمودند: قنوت قسمت گدایی و التماس است. قسمت این است که بگویی: خدایا من چیزی نیستم ولی خیلی چیزها میخواهم. شیرینترین قسمتهای نماز را بزرگان ما از حیث تواضع بحث سجده میدانند و از جیث گدایی کردن نزد خدا حالت قنوت را میگویند. بعضی قائل به وجوب و بعضی قائل به استحباب ولی خیلی قنوت تأکید شده است. آنهایی که نماز را میفهمند، در سرّ و صلاتشان مثل اینکه یک رمان عاشقانه میخوانی، میبینی این آدم با نمازش پرواز میکند و با خداوند عشق میکند. ما میخوانیم شاید چیزی هم متوجه نشویم. در قرائت قرآن و قنوتهایمان حواسمان باشد. با خدا صمیمی حرف بزنیم و بزرگترین خواستههای ما فرج امام زمان(عج) باشد. لذا نماز بی امام زمان نخوانیم. آخر نمازت شده بگو: «اللهم عجل لولیک الفرج» نمازت با امام زمان گره بخورد.
خدا رحمت کند آقای مجتهدی میفرمود: قبل از نمازتان میخواهی شروع کنی الله اکبر بگویی، بگو: «السلام علیک یا أباعبدالله» میگفت: بگویید گناهش با من! گناه نداشت، شوخی میکرد که یاد ما بماند. نمازمان را با اهلبیت گره بزنیم که اصل نماز خود آن بزرگواران هستند. در بحث قنوت روایت داریم «وَ عَلَیْکَ بِالسِّوَاکِ عِنْدَ کُلِّ وُضُوءٍ» حتماً بحث مسواک زدن را حضرت تأکید میکنند. وقتی ما عطف میکنیم دو چیز باید هم وزن هم باشند. من به فلانی یک خانه و یک خودکار بخشیدم. شما میگویی: این تناسب ندارد! از پیامبر داریم که فرمود: اگر سخت نبود و برای امتم مشقت نداشت من مسواک زدن را برای آنها واجب میکردم. اینقدر تأکید شده است. بحث صلاتی که با مسواک باشد و با شانه کردن باشد، تفاوت ثواب دارد و ثوابش مضاعف میشود. مقدمات را رعایت کردن مهم است. من اهمیت میدهم بدنم و لباسم خوشبو باشد. حفظ مقدمات در اینکه شما به چه نتیجهای برسی خیلی مهم است.
«وَ عَلَیْکَ بِمَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ فَارْکَبْهَا» بر تو باد خوش اخلاقی و محاسن اخلاق، «وَ مَسَاوِی الْأَخْلَاقِ فَاجْتَنِبْهَا» سوء خلق و بداخلاقیها را دوری کنی. بحث ما وارد اخلاق شد، جایی که وقتی وارد میشویم تعابیر اهلبیت عوض میشود. «وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ» (قلم/۴) آن اسلحهای که خدا برای جذب به پیغمبر داده است. آن خلق حسنهی پیغمبر که رقابتی با آن خلق وجود ندارد. خلق محمدی که اصلاً خلق را به نام پیامبر میشناسیم. یکی از راهحلها توسل و تمسک به اهلبیت در مسیر اخلاق است. خدایا اخلاقم را خوب کند. خدایا مگر حضرت نگفت: نماز بخوانید همانطور که من نماز میخوانم. مگر خداوند نگفت: پیغمبر برای شما اسوهی حسنه است. فقط در نماز اسوه هست یا در جمیع وجوه زندگی، آنجا اسوه است. آنجا اگر پیغمبر اینجا بود این کار را میکرد؟ این دادی که زدی را میزد؟ این بی تربیتی که العیاذ بالله از زبان من بیرون آمد، این اتفاق میافتاد؟ قطعاً نمیشد. اگر پیغمبر حضور داشت من جلویش این کار را میکردم و با دیگری اینطور حرف میزدم؟
در مسألهی خُلق، عبارت است حالتی در نفس که انسان را دعوت به عمل میکند. وقتی چیزی اخلاق میشود، دعوت به عمل، یعنی اخلاقیات آدم را منجر میکند که رفتارش یک مدل و طور دیگری باشد. بدون رویهی فکر، لازم نیست هربار فکر کنی. آدم خوش اخلاقی است. فکر نمیکنی الآن باید چه بگویم؟ علیکم السلام، حتی به احسن جواب بدهی، «و رحمه الله» حال شما چطور است، خوبی؟ خوش اخلاق است. لذا طرف خواب هم میبیند در خواب هم خوش اخلاق است. آدم بداخلاق در خواب هم بداخلاق است. آنجایی که اخلاق آدم لو میرود در عصبانیتهاست. سر بزنگاه است. لذا حضرت میفرماید: رفیقت را در عصبانیت بشناس. یکی از راههای شناخت است که در عصبانیت پردهها کنار میرود. یکوقت من لحظهی عصبانیت در مسجدالنبی بودم، مقابل در حضرت صدیقه طاهره(س)، یک پیرمردی که ایرانی بود و مسن بود، عینک قطور هم زده بود، میخواست جلو برود نماز بخواند. آقای شرطه این پیرمرد را هول داد و این خیلی عصبانی شد و شروع به جرّ و بحث کرد. من نگاه کردم دیدم این بنده خدا سرخ شده است. سریع جلو رفتم و شانههایش را گرفتم تا آرامش کنم. یک دقیقه فحش داد و یک تکراری درونش نبود!! بعد از یک دقیقه آرام شد و رفت. اگر عصبانی شدی هنوز زبانت دست تو هست یا نیست؟ حرمت مکان و شخصی که وجود دارد. این زبان تو دست توست. در عصبانیت عنان گرفته میشود و آنوقت ذات آدم بیرون میزند. لذا امام صادق میفرماید: میخواهی بشناسی در عصبانیتها نگاهش کن.
گاهی اخلاقیات ابتدا از روی تفکر و رویه حاصل میشود تا به مرحله ملکه برسد. اول تمرین میکند و خودش را نگه میدارد. مثل تمرینهایی که اهلبیت گفتند: هنگام عصبانیت دهان بسته باشد. یکی از بهترین حالتهای خوق خلقی، خوش خلقی در زبان است. خودت را نگهدار و حرف نزن. عصبانی شدی، عکس العمل، خدای نکرده دست آدم بالا میرود، ماشینی که خوب راه میرود ولی ترمز و فرمان نداشته باشد. بهترین حالت این است که ماشین ترمز و فرمان داشته باشد ولی راه نرود. زبان تیز داشته باشد و بتواند حرف بزند، عقل هم پشت سرش نباشد، ضایع میکند. از وجود نازنین امیرالمؤمنین که نامش عبادت است و باعث شیرینی است. حضرت میفرماید: «الْخُلُقُ الْمَحْمُودُ مِنْ ثِمَارِ الْعَقْلِ» (عیون الحکم/ص۴۷) اگر عاقل بودی، ثمرهاش خوش اخلاقی است. آدم عاقل کیست؟ بنده خداست. هرکسی درس خواند، عاقل نیست. عاقل کسی است که خوب بندگی میکند. مفهوم فهمیده با مفهوم باسواد متفاوت است. یک عمل حکیمانه انجام بدهد، یک قصاوت و اتصالی انجام میدهد. این مادربزرگی که از همه سوادش کمتر است میداند چه کند. روایات ما میگوید: گناه، حکمت را از بین میبرد و عقل را ضایع میکند. ممکن است کسی عاقل نباشد، زور زیادی هم داشته باشد ولی حکمت چه شیرین است، حکمت داشتن و عاقل بودن. میوه عقل است.
امیرالمؤمنین فرمود: «مَنْ حَسُنَتْ خَلِیقَتُهُ طَابَتْ عِشْرَتُهُ» (عیون الحکم/ص۴۴۳) کسی که اخلاقش خوب باشد، مصاحبتش خوب است. میگویند: مهمانی میخواهد برود، به روی باز صاحبخانه میرود نه به سفرهی باز او! در شرکتها و هواپیمایی و جاهای مختلف، وادار میکنند که یک سری افراد با روی خوش از شما استقبال کنند تا ترغیب شما به خرید بیشتر شود. یکوقت یک کسی در باغ گل است و خوش اخلاقی را هم به باغ گل میدهد و هرکسی از کنارش رد میشود، میگوید: به به! چه آدم خوش اخلاقی است و چه بوی گلی از این باغ میآید ولی خود کسی که در باغ است از اخلاق خودش بیشتر لذت میبرد. روایات ما میگویند: زجری که بداخلاق از اخلاق خودش میبرد. دیگران دوستش ندارند. مدارا ندارند و از او بدشان میآید. خودش هم از زندگی لذت نمیبرد. فکر میکند با بی ادبی و بی اخلاقی نسبت به دیگران کارش را پیش میبرد. لذتی از زندگی نبرده است. نزد خدا چقدر پس رفت داشتی.
«إِنَّ صَاحِبَ الْخُلُقِ الْحَسَنِ، لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ» (کافی/ج۳/ص۲۵۸) مثل روزهدار شب زندهدار است، کار سختی است ولی نشدنی نیست. مگر بهشت را به بهانه میدهند، به بها است و زحمت دارد. «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» (فرقان/۶۳) وقتی جاهل و بی ادب با شما صحبت میکند و شما با سلم پاسخش را بدهی، مگر آسان است؟ وقتی ملکه شد آسان میشود. یک رفتار آگاهانهای که عادت شده است. امام صادق(ع) فرمود: «مَا یَقْدَمُ الْمُؤْمِنُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَمَلٍ بَعْدَ الْفَرَائِضِ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ أَنْ یَسَعَ النَّاسَ بِخُلُقِه» (مجموعه ورام/ج۲/ص۱۸۸) بعد از واجبات هیچ چیز آدم را به خدا نزدیک نمیکند، مگر اینکه با مردم خوش اخلاق باشد. امیرالمؤمنین (ع) میگوید: دو صفت داشته باشید، زنده بودید یا مرده. اگر با آنها بودید و زنده بودید، از زندگی با شما کیف کنند. «خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَهً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَکَوْا عَلَیْکُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُم» (نهجالبلاغه/ص۴۷۰) از دیدن شما حالشان خوب شود. اگر مُردید برای شما گریه کنند. نگویند: خدا را شکر مُرد و از دستش راحت شدیم! هرکدام از اخلاقیات، اگر وقار داری، با وقار باش ولی هیبت ترس نداشته باش. میگویند: طرف شجاعت دارد ولی خدای نکرده وارد حماقت میشود. اندازه را نگه دار. اگر وقار داریم، خدایا به من وقار بده ولی هیبت نمیخواهم. وقار سنگینی است و بزرگی و بزرگواری است. دیگران در ارتباط با تو ترس نداشته باشند. راحتی دیگران به خاطر سبک بودن تو است. آن هیبت را نداشته باش و ترسناک نباش تا دیگران با تو راحت باشند. اخلاق را باید یاد گرفت، آدم از همنشینی یاد میگیرد. ده روز آدم یکجا باشد میبیند تکه کلامهایش عوض شد. مدل رفتاریاش عوض شد. رفیقی دارد نماز اول وقت میخواند، او هم نباشد بعد از بیست روز اذان میگویند، یک حال دیگری هستی. در نوع گویش و پاسخ به تلفن تأثیر دارد. اول سلام کنم، مگر در مکالمات ما پیش سلام بودن ارزش نیست؟ چرا گوشی را برمیداریم سلام نکنیم؟
روایت داریم «إِنَّ أَحَبَّکُمْ إِلَیَ، وَ أَقْرَبَکُمْ مِنِّی یَوْمَ الْقِیَامَهِ مَجْلِساً أَحْسَنُکُمْ خُلُقاً وَ أَشَدُّکُمْ تَوَاضُعاً» آنهایی که کنار من و همنشین من هستند، خوش اخلاقترین شما هستند. آنهایی که از همه متواضعتر است و فخرفروشی به دیگران ندارد. به برادر مؤمن تواضع داشته باشد. یکی از پر روایتترین بحثهای اخلاقی ما بحث غرور و تواضع است. در دعای بیستم صحیفه سجادیه هست که خدایا اگر جلوی چشم مردم یک درجه بالا رفتم، من را از این طرف پایین بیاور. وگرنه همین تعریف مردم آدم را جهنمی میکند. خدایا خودت میدانی من چیزی نیستم. امیرالمؤمنین در خطبهی متقین میفرماید: وقتی از اهل تقوا تعریف میکنند، میترسند و خوف آنها را میگیرد. تواضع آدم را همنشین پیغمبر میکند. خلق خوش آدم را همنشین پیغمبر میکند.
امام صادق(ع) فرمود: «مَا حَدُّ حُسْنِ الْخُلُقِ» از حضرت پرسیدند: حد حسن خلق چطور است؟ حضرت فرمود: «قَالَ تُلِینُ جَانِبَکَ وَ تُطِیبُ کَلَامَکَ وَ تَلْقَى أَخَاکَ بِبِشْرٍ حَسَنٍ» (کافی/ج۲/ص۱۰۳) نرم خو بودن، سر شاخ نباشد. بعضی درگیر هستند، سوار تاکسی درگیر است. خانه درگیر است. از همه چیز بهانه میگیرد. حالش هم خوب باشد نق میزند. نقد کردن با نق زدن فرق دارد، نقد کردن عیب تو را میگوید و اصلاح میکند. نق زدن یک مدل دیگر است. اصل در نه است! میخواهم نق بزنم، با آدمها درگیر نبودن و مهربان بودن. کلامت طیب باشد، فلانی در دلش چیزی نیست اینطور میگوید! نیست ولی این حرفها را زد. شمشیری که کلام و زبان من دارد بر دل دیگری جراحت وارد میکند. خوشرو باشیم، تا میبینیم لبخند بزنیم. علمای امروز در بحث روانشناسی میگویند: همان اول که وارد خانه میشوید سی ثانیه فرصت دارید جوّ خانه را عوض کنید. قدیمیها میگفتند: غم و غصه را پشت در بگذار و داخل خانه شو!
شریعتی: یکی از کارشناسان گفتند: اگر سفرهات خالی هم باشد با یک لبخند میتوانی سفره را سرشار از محبت کنی.
حاج آقای سعیدی: اگر سفره پر باشد با یک بداخلاقی میتوانی سفره را چنان تلخ کنی که هیچکس دست و دلش به غذا نرود. اگر شما را دعوت کنند و شما را دعوت به بی احترامی کنند، تحریک به سفره میشوی؟ میگویی چقدر خوش گذشت؟ نه، مگر میشود جایی باشی و بگویی: فلانی من مشکل دارم، میگوید: فکر میکنی فقط تو مشکل داری؟ این هنر است که مشکلات را کم کنیم. پیامبر(ص) فرمود: غر زدن نسبت به مشکلات، مشکلات را تشدید میکند و گاهی از خود مشکل بیشتر میکند. در ماشین نشستیم، تشنه هستیم یک کسی تحمل میکند و یک کسی غر میزند. آن تشنگی آنقدر فشار نمیآورد که نق زدن او فشار میآورد.
روایت داریم بنده خدا به جایی میرسد به خاطر بداخلاقی «دَرَک» جهنم، چاه عمیقی است که ته چاه را گویند، بداخلاقی آدم را به اینجا میرساند. اگر بخواهم اخلاقم را درست کنم، بفهمم چه اثری دارد، بداخلاقی و خوش اخلاقی با من چه کار میکند. حسن خلق رزق آدم را زیاد میکند. خدا در رزق را برای آدم خوش اخلاق باز میکند. «حُسْنُ الْأَخْلَاقِ یُدِرُّ الْأَرْزَاقَ وَ یُونِسُ الرِّفَاقَ» خدا برایش رزق را زیاد میکند، رفاقت را محکم میکند. «یَعْمُرُ الدِّیَارَ» با حُسن خلق زمینها آباد میشود. «وَ یَزِیدُ فِی الْأَعْمَارِ» عمر آدم زیاد میشود. کیفیت عمر هم زیاد میشود، یعنی طرف ممکن است سی سال عمر کند ولی عمرش با برکت و لذت است. خطاها را ذوب میکند، مثل اینکه خورشید، یخ را ذوب میکند. حُسن خلق، خطاها را ذوب میکند.
در روایت داریم «حُسْنُ الْخُلُقِ یُثْبِتُ الْمَوَدَّه» (تحف العقول/ص۴۵) دوستی را سست نمیکند، دوستیات پا برجا میماند. با رفیقت خوش اخلاق باش. خوش زبان باش. چیزی نگو دلش بشکند و ناراحت شود. احترام رفیق را نگه داشتن خیلی در روایات آمده است. دوستان و محبیّن او زیاد میشوند و انس نفوس به آن زیاد میشود. مردم جذب او میشوند. یکی از عوامل جذابیت خوش اخلاقی و محبوبیت است. اخلاق ما فیلم نباشد و واقعی باشد. نسبت به کسی حسادت نداشته باشم و برایش سلامت بخواهم. در معاملهها میگوییم: خدا برکت بده. به هم دعا کنیم، این برای طرف مقابل اشتیاق میآورد و اثر هم دارد. روایات زبان معصوم است و خطا ندارد و اگر عمل کنی به نتیجه میرسی، آخر سر هم اگر عمل کنی، اجر میبری. کسی که بداخلاق باشد، خانوادهاش از او بیزار میشوند. مادر باشد، پدر باشد، پدر و مادری که خدا محبتشان را در دل فرزند قرار داده، میشود با بداخلاقی مورد نفرت بچههایشان قرار بگیرند. مگر بهترین هدیه، هدیهی عیبها نیست. امیرالمؤمنین فرمود: «من أحبّک نهاک» کسی که دوستت دارد، نهی میکند. پدر و مادر، فرزندت را خوش اخلاق بار بیاور. در ماشین نشستی، زبانش را طیّب بار بیاور. انشاءالله خوش اخلاق باشیم و آن را نگه داریم. شیطان سراغ همه ما میآید با بداخلاقی و حسادت و حرص، با قناعت نداشتن و بی صبری، صبر یکی از کلیدهای اصلی خوش اخلاقی است. صبر باعث میشود من قبل عملم فکر کنم و فکر و تعقل اخلاق مرا درست میکند. خدایا از رذایل اخلاقی و اخلاق بد به تو پناه میبریم، کمک ما کن!
شریعتی: از مجموع روایات و نکتههای آقای سعیدی متوجه شدم خوش اخلاقی شاید بروزش ظاهر بشاش و خندان ما باشد. یعنی مجموعهای از رفتارهاست که میتواند شخصیت ما را شکل بدهد و در مجموع میتوانند بگویند: ما انسان خوش اخلاقی هستیم. آدمی که اهل صداقت است و اهل دروغ نیست. همه خوبیهایی که در این سالها به شدت به آن نیاز داریم.
حاج آقای سعیدی: عید غدیر نزدیک است، حواسمان باشد امام زمان به رفتار ما نگاه میکند. دغدغهی آدم وقتی چیزی باشد نسبت به آن عمل دارد. دو ماه به عید نوروز چطور هستیم؟ این حال را داشته باشیم. محاسبهی ذهن افراد، یک ماه به عید بازار شلوغ است. اهمیت غدیر چقدر است؟ هرچقدر تحول و تغییر دیدید، همان قدر برای ما مهم است. اگر خطر زیادی در جاده باشد از چند کیلومتری هشدار میزنند. هشدارهای غدیر و اهمیت غدیر را ببینیم. نکند غدیرها بیاید و من کاری نکرده باشم. فکر کنی و دغدغهات باشد، خدا قسمت میکند و بدان امام زمان نگاهت میکند.
شریعتی: فقط سیزده روز تا عید غدیر باقی است. «الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین»
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین محمد سعیدیآریا
موضوع: آرامش در زندگی بر مبنای کتاب چهل حدیث امام خمینی رحمهالله علیه
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۹۸/۰۵/۱۶
.






