آرامش در زندگی؛ حدیث۲۹؛ عمل به سنت پیامبر در نماز و روزه و صدقه
۱۴۰۰-۱۱-۱۰ ۱۴۰۲-۰۸-۲۷ ۱۵:۴۲آرامش در زندگی؛ حدیث۲۹؛ عمل به سنت پیامبر در نماز و روزه و صدقه

آرامش در زندگی؛ حدیث۲۹؛ عمل به سنت پیامبر در نماز و روزه و صدقه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مثل کبوتری شدهام جلد خانهات
خو کردهام به خاطرهی آب و دانهات
هی میخورد هوای عجیبی به گونهام
هی میکنم دوباره سحرها بهانهات
انگار عادتم شده در شهر گم شوم
پیدا نکنی دوباره مرا با نشانهات
یک گله آه و آهو و از این دشتها گذشت
یک دسته دستهای تمنا روانهات
در من هزار رشته غزل تاب میخورد
با موج زلفهای تو بر روی شانهات
بر دشتهای خشک من انگار میچکد
انگور واژههای دل دانه دانهات
من کشتی شکستهام ای ناخدای عشق
پهلو گرفتهام نفسی در کرانهات
در لحظههای پر تپش اولین سلام
با آن نگاه مشرقی شاعرانهات
رد میشوی مقابل مردی که بسته است
دل در ردای مخملی روی شانهات
شریعتی: «السلام علیک یا شمس الشموس و یا انیس النفوس» سلام میکنیم به امام رضا و سلا به همه دوستانی که دل در گرو محبت حضرت خورشید دارند. سلام به شما دوستان عزیز و نازنینم، که در مشهد هستید و در آستانهی ایام زیارتی امام رضا(ع) دعاگوی ما و همه مخاطبین عزیزمان هستند. بهترینها را برای شما آرزو میکنیم. حاج آقای سعیدی سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای سعیدی: بسم الله الرحمن الرحیم، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم.
شریعتی: حدیث بیست و نهم بودیم، از احادیث طولانی چهل حدیث است. نکات نابی را شنیدیم. اگر دنبال آرامش هستیم باید حواسمان به این نکات ناب اخلاقی باشد. بحث امروز شما را خواهیم شنید.
حاج آقای سعیدی: بسم الله الرحمن الرحیم، به نصیحت ششم پیامبر اکرم(ص) رسیدیم، «وَ السَّادِسَهُ الْأَخْذُ بِسُنَّتِی فِی صَلَاتِی وَ صَوْمِی وَ صَدَقَتِی» اخذ به سنت من کنید. یعنی همانطور که من رفتار میکردم، رفتار کنید. در گونهی نماز خواندن من، روزه گرفتن من و صدقه دادن من، اما نماز، «أَمَّا الصَّلَاهُ فَالْخَمْسُونَ رَکْعَهً» پنجاه رکعتی، اشاره به این است که نوافل هم حتماً همراهش باشد. هفده رکعت و ۳۴ رکعت که ضمیمه شود. نوافل آن چیزی که در نمازمان نقص داریم را برطرف میکند. «وَ أَمَّا الصِّیَامُ» روزه گرفتن سنت من چگونه است؟ «فَثَلَاثَهُ أَیَّامٍ فِی الشَّهْرِ» سه روز در ماه، «الْخَمِیسُ فِی أَوَّلِهِ» پنجشنبه اول ماه، «وَ الْأَرْبِعَاءُ فِی وَسَطِهِ» چهارشنبه وسط ماه، «وَ الْخَمِیسُ فِی آخِرِهِ» آن قسمتی که آخر ماه میافتد. «وَ أَمَّا الصَّدَقَهُ فَجُهْدَکَ» صدقهای که سنت من است چطور است؟ تلاش و جهدت، «حَتَّى تَقُولَ قَدْ أَسْرَفْتُ وَ لَمْ تُسْرِفْ» اینقدر تلاش در صدقه دادن بکنید که فکر کنی دیگر اسراف میکنم. در حالی که اینطور نشده است. معیار و مصداق صدقه شناختن برای ما مهم است. با خدای دست و دلباز که آدم معامله میکند باید طوری باشد که گفت: این پولی که میدهی ارزش آن چیزی که میگیری را داشته باشد. هیچوقت اینطور در مقابل خدا نیست ولی دیگر اینجا خساست نکن. با خدا خساست نکن.
حضرت امام در مسألهی نماز، نوافل را که در روایات خیلی تأکید شده، حضرت میفرماید: شیعیان ما اهل نافله هستند. یکوقت من چوبی را میبرم به من نجاز نمیگویند، یکوقت چوب بریدن فن من است و به من نجار میگویند. عادت به نوافل پیدا کنیم. از چیزهایی که شیطان خیلی اذیت میکند، میگوید: ولش کن! بگو: نه، همین امروز دو رکعتش را میخوانم. خرق عادت کن و اگر عادت بدی هست به نخواندن، بگو: امروز این دو رکعت را میخوانم. یکوقت با یکی از اساتید به تهران میآمدیم، در کل مسیر ایشان نافله شب را میخواند، نافله نیاز به مهر و قبله ندارد. در ماشین هم میشود خواند. یکوقتهایی ما اینقدر عملی را سخت میکنیم که از انجام دادن آن منصرف میشویم. مثل مهمانی دادن، اینقدر سنگین میکنی که دیگر میگوییم: از اصلش منصرف شدم، ولش کن! اینقدر سخت نیست. دین خدا اینقدر سخت نیست. سعی کنیم خودمان را به این عادت بدهیم. استحباب سه روز در هر ماه، را میفرماید: مصادف با صوم دهر است. اشاره دارد که «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/۱۶۰) ده برابر دارد، سه روز را در ماه میگیرید، ماه سی روز است. تو سه روز روزه گرفتی، انگار سی روز روزه گرفتی. آنهایی که دوست دارند حال و هوای ماه رمضان برایشان زنده شود، شما بدون اینکه کسی بفهمد میتوانی بروی چیزی هم بخوری و کسی متوجه نشود، فقط خیلی عاشقانه است. خدایا به خاطر تو به امیال و خواستههایم نه میگویم.
بحث صدقه است، بسیار عامل فهم ما از دین یکی همین صدقه است. به دست و دلبازی طرف در دینش نگاه کنید. چقدر برای دینش خرج میکند. دل کندن از مال سخت است. اما «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» (آلعمران/۹۲) از چیزهایی که به ما گفتند این انفاق کردن و بخشیدن، میگویند: مرگ را آسان میکند. عملکردش اینطور است. وقتی ادم میخواهد بمیرد، میخواهند از همه چیزی که دوست دارد او را بکنند. اینجا چسبیده، اینجا چسبیده، زندگی، جسم، در و دیوار، ماشین، خانه، میخواهند از همه اینها بکنند. لذا روایت خیلی عجیب است، میفرماید: وقتی که کسی دل بستهی دنیاست، میخواهند از دنیا بکنند، با خشم خدا از بین میرود. «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها» (زمر/۴۲) خداست که توفی میکند و تو را از همه اینها میکند. با خشم از خدا از دنیا میرود اما انفاق یکوقت شما آن را تمرین کردی، کنده شدن را تمرین کردی. خودت دل کندی، از اینکه دوست داشتی دل کندی، از آنکه دوست داشتی دل کندی، موقع مرگ میگویی: چه تجربهای است، من این تجربه را داشتم. قبلاً هم کنده شدم. با اینها خیلی گره نخوردم. میدانم اینها دوست داشتنی نیستند و خداست که محبتش در دلهای آدمهاست. مرگ برای آدم ناگهانی نمیشود. چسب قوی به دستت بخورد، پوستت کنده میشود. میشود ساده از دنیا کنده شد و صدقه و انفاق این خاصیت را دارد.
لذا روایات میفرماید: صدقه آن فایدهای که برای ما دارد بیشتر از فایدهای است که به شخصی که به او صدقه میدهی، میرسد. نفعش به ما بیشتر است. خیری که به ما رسیده خیلی بیشتر است. «لَیْسَ شَیْءٌ أَثْقَلَ عَلَى الشَّیْطَانِ مِنَ الصَّدَقَهِ عَلَى الْمُؤْمِنِ» (کافی/ج۴/ص۳) هیچ چیز سنگینتر از صدقهی مؤمن به مؤمن نیست. «وَ هِیَ تَقَعُ فِی یَدِ الرَّبِّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَبْلَ أَنْ تَقَعَ فِی یَدِ الْعَبْدِ» میخواهی به کسی صدقه بدهی، روایت دارد حضرت صدقه میدادند گاهی دست خودشان را میبوسیدند. حضرت میفرمود: دست ملاقات با دست خدا کرده است و این دست بوسیدنی است. دارد امام صادق گاهی دوباره صدقهای که داده بودند را میگرفتند و میبوسیدند و دوباره به طرف میدادند. حضرت میفرمودند: این صدقه متبرک شده است. ارزشهای صدقه، روایاتش را حضرت امام میآورند. هرچه هم ارزشمند بود، شیطان دشمن او میشود. میداند اینجا تو برنده میشوی جلویش میایستد. فقیر نشوی، خودت احتیاج پیدا نکنی. صد سال دیگر محاسبه میکند و میگوید: اینجا به دردت میخورد. یکجای دیگر هم یک درد دیگری دارم و باید صدقه امروز به درد آنجا بخورد. چطور شیطان آن دردها را نمیگوید. دردهای مادی را میگوید. میگوید: اینجا اگر پول بدهی فردا گرفتار نشوی. فردا که حتماً میدانیم در روز قیامت گرفتار میشویم برای آن دردها هم فکر کردیم. باید درمانی برای دردهایمان بفرستیم.
اگرچه شیطان آگاه است و از وضعیت روز قیامت آگاه است، آدمها، بزنگاهها، لغزشگاهها آگاه است. آنجایی که در مورد صدقه خطواتی میآید باید در دهانش بزنیم. خدا رزاق است، همان کسی که به من داده است، به من تکلیف داده نسبت به دیگران کمک داشته باشم. با خدا تجارت کنید. حضرت علی(ع) صدقه را تجارت با خدا میداند. چطور تجارت میکنیم؟ این را میدهیم و این را میگیریم و سود میکنیم. طرف مقابل میخرد و سود میکند. معامله است. منتهی خدا از جهت ما سودی نمیکند. این مشخص است. ما چه همه کافر باشیم و چه مؤمن باشیم هیچ فرقی به حال خدا نمیکند ولی خودمان خیلی سود میکنیم. خدا دوست دارد بنده دست و دلباز، بندهای که اهل صدقه است و سخاوت دارد را دوست دارد. پیامبر(ص) میفرماید: خداوند صدقات شما را تربیت میکند. حضرت مثال میزنند مثل بچه شتری که شما بزرگ میکنید، کما اینکه شما یک نیم هستهای از خرما را صدقه بدهید، یعنی یک چیز کوچک و خدا در روز قیامت مثل کوه احد یا بزرگتر آن را به شما پس میدهد. اما یک چیزی هم جلوی رشد را میگیرد، قرآن میگوید: «لاتُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» (بقره/۲۶۴) یکوقت صدقه دادی، خیر از تو رسیده ولی سر طرف منت میگذاری، اگر من نبودم به اینجا نمیرسیدی. باطل میکنیم یعنی یکوقت به شما میگویند: برو شیر بخر. میگوید: شیر داریم. میگوید: نه تاریخش را ببین! میگوید: بله شیر نداریم. خوب شیر که هست چرا میگوید: نداریم؟ چون تاریخش گذشته و فاسد شده است. یعنی هست ولی قابل مصرف نیست. صدقه هست و وجود دارد، اما اثر ندارد. اثری که باید در رقبت در عبادات برای ما ایجاد کند، یکی از اثرات صدقه این است که انسان بندگی کردن را دوست دارد، رغبت در عبادات ایجاد میکند. صدقه که میدهی بعداً میل داری که اضافهاش کنی.
صدقه پیش فرستادن مصالح برای آن دنیاست. از قبل میفرستی و در آن دنیا کارهایت انجام میشود. خدا دستش بسته نیست از رساندن رزق به بندههاش اما خدایا این خیر از دست من به دیگران برسد. میگویند: یک جایی بترسید از وضعیتی که کسی برای کار خیر به شما مراجعه نمیکند، کسی از شما چیزی نمیخواهد. آن زمان بترسید چون خدا این خیر را از شما گرفته است. یکوقت آدم میگوید: از من سلب توفیق شد. در وقت شب بیدار بودم ولی نماز شب نخواندم. فلان جا بودم ولی زیارت نکردم، یک سلام ندادم. شیطان ترس ایجاد میکند، نترسیم و با خدا معامله کنیم.
شریعتی: برای ملاقات حاج آقای نظری منفرد به بیمارستان رفته بودیم، انشاءالله خداوند هرچه زودتر به تن ایشان لباس عافیت بپوشاند. ایشان فرمودند: در این چند روز که بیمارستان بودم به یک آیه به صورت عمیق فکر میکردم و برایم خیلی عجیب بود که قرآن فرموده «ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ» (سبأ/۳۹) اگر انفاق کردی خدا جایگزین میکند.
حاج آقای سعیدی: کار خدا کامل است و ناقص نیست. وقتی خدا کامل میدهد، خدا به فضلش رفتار میکند. اولویتهای ما در صدقه دادن چه باشد؟ در بعضی روایات هست که در خویشاوندان خود دقت کنید. وقتی شرایط مساوی است، برادر من، خواهر من، فرزند من در این موقعیت گیر کرده است. یک دوستی هم دارم که شایط مساوی است. اولویت کجاست؟ اینکه به نزدیکان و ذو رحم خود رسیدگی کن. صدقه را به کسانی بدهید که اظهار نمیکنند. کانی که تکدی نمیکنند و عزت دارند. اینها را جستجو کنید و پیدا کنید. حضرت امام نکتهی مهمی را میفرمایند، بعید تر از ریا و اخلاص این است که آدم مخفیانه صدقه بدهد. صدقه مخفیانه باشد و خودم و خدا بدانیم. بعضی از روایات میگویند: صدقه واجب را علنی بدهید مثل زکات که خودش یک اشاعهای باشد برای عمل واجب اما صدقات مستحب را مخفیانه بهتر است. یکوقت یک حسن فاعلی اینجا دارد یعنی من از ریا دور میشوم. باز حضرت امام یک قسمت دومی هم میفرمایند که حفظ آبروی فقرا در کتمان صدقه است. جلوی جمع، یک چیزی بگوییم، طوری باشد که عزت طرف حفظ شود. یکوقتی کاسبی وضعیتش خرابتر است، از او خرید کنیم. به یک کارگر به بهانهای کار اضافه بدهیم. حس کنیم در مقابل کارش این را دریافت میکند نه به حالت صدقه گرفتن! همین عزت نفس او را حفظ میکند و باعث میشود در مقابل دیگران تحقیر نشود.
خدا حضرت آیت الله جوادی آملی را حفظ کند، میفرمودند: یکوقت یک حکم دینی داریم و یکوقت سلیقه دینی داریم. برای درختکاری مثال میزدند که استحباب درختکاری یک مسأله است ولی اینکه آدم فلان روز در سال قرار بدهد که این روز درختکاری یک نهال میدهیم سلیقه است. میشود به کسی کمک کرد، اطرافیان شما باشد و احساس کمک گرفتن نکنند اما عزتشان حفظ شود. در صله رحمها به همدیگر رسیدگی کنیم. صله رحم فقط خوردن و رفت و آمدها اینچنینی نیست. یکوقت کسی مهمانی رفت، گفتند: سر سفره تشریف بیاورید. گفت: نه من نمیتوانم، غذا خوردم. اصرار کردند، گفت: میآیم بازی بازی میکنم! آمد نشست و مفصل خورد. صاحبخانه گفت: یک خواهشی دارم. گفت: بفرمایید. گفت: اگر میشود شما غذایتان را میل کنید و بازی بازی را جای دیگر بکنید!!
حواسمان باشد در سفره دیگران کاری انجام بدهید. دست پر برویم و خیر برسانیم. از افضل عبادات هست، «لَا صَدَقَهَ وَ ذُو رَحِمٍ مُحْتَاجٌ» صدقهای نیست الا اینکه آدم ذورحم محتاج داشته باشد و بعد برود جای دیگر صدقه بدهد. این صدقه قبول نیست. این شدت اهمیت ذورحم، آنهایی که من نسبت به آنها اطلاعات دارم. آقای فلانی شما وضع مالی خوبی داری، سی کارگر زیر دست شماست. میروی یک آدمی را در فلان شهرستان پیدا کنی، خوب به کارگران زیر دستان پاداش اضافهتر بده. شب عید میخواهی برنج بدهی، اضافهتر بده. این را چند بار کن، یکبار عید فطر، یکبار عید قربان، به مناسبتهای مختلف رسیدگی کن. بعضی جاها خط قرمز دارد. یکجایی نباید انفاق کنم و صدقه بدهم. یکجایی از حد آدم بگذراند و از برای معیشت خود و عیالش دیگر چیزی نگذارد. از این چیزها اتفاق نمیافتد. ما معمولاً از این طرف میافتیم و شیطان میآید و میگوید: خودت نیاز داری. الآن نده! وقتی لذتی برای خودم پیش میآید آنجا خرج میکنم و به خانوادهام فکر نمیکنم که چه بر سرشان میآید!
حضرت علی(ع) فرمود: «الصدقه جُنّه من النار» صدقه سپر آتشی است که برای جهنم است. کاسبی نزد یکی از آقایان آمده بود، آبمیوه میفروخت. میگفت: صبح رفتم در مغازه را باز کنم دیدم از یخها آتش بلند میشود. متعجب شدم و فهمیدم این آبمیوهای که میفروشم، درونش یخ میاندازم، حجمی که میفروشم یک لیوان آبمیوه است ولی یخ میاندازم درونش، یخ را که نمیفروشم و آن را میشویم و دوباره در لیوان بعدی میریزم. متوجه شدم علت آتشی که از یخ بلند میشود چیست. پیامبر اکرم(ص) گاهی به افراد نشان میدادند که چه چیزی میخورید؟ آتشها چطوری است. آن کثافاتی که در حرام خوری هست چطور است. به چشم ظاهر افراد میبینند. انشاءالله خدا چشم ظاهر به ما بدهد که درکی از این واقعیت داشته باشیم. «ان الله عزّ و جل لیضحک الی الرجل اذا مدّ یده فی الصدقه» خدا میخندد و لبخند میزند. خدا وقتی بندهاش دستش را دراز میکند صدقه بدهد، میخندد. اگر کسی خدا به او لبخند بزند، گناهانش بخشیده است. چقدر خدا به ما خندیده و چقدر دور شدیم؟ خدایا ما را غیر المغضوب عَلیهم قرار بده.
نظر به قرآن آرامش میآورد، دل آدم را نورانی میکند. اینها از جنس نور هستند. حضرت میفرماید: «الصدقه تدفع البلاء» صدقه دفع بلا میکند. مؤثرترین است، بیشتر از همه داروها عمل میکند. «تدفع القضاء و قد أبرمَ أبراما»، أبرمَ ابراما، یعنی حتمی شده، صدقه حکم قطعی را هم عوض میکند. هرچیزی اندازه دارد، اندازهی صدقهای که میدهم، چقدر است. دغدغهات چقدر بوده و چقدر روی خدا حساب باز کردی. یکی به تو بگوید: فلانی من یک راهکاری دارم، یک پولی به من بده کار تو را حل میکنم. یکباره سکه درون جیبت را بدهی چه حالی میشود؟ حس نمیکنی چقدر مسخره است. باید یک نسبتی وجود داشته باشد. داروی گران است و باید نسبتش را بدانیم. قرآن میفرماید: «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا» (بقره/۲۷۶) خدا ربا را از بین میبرد. سودش بی برکت است، «وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ» پرورش خدا برای صدقه است. خدا زیاد میکند. اعتمادت به خدا چقدر است؟ ربا سود دارد، اینقدر میدهی و اینقدر به اضافه اینقدر میگیری، این سود است. ولی خدا میگوید: «یمحقُ» بی برکت میکند و سود ندارد، صدقه را هم هرطور بزنی از جیبت رفته است، صد هزار تومان داشتم، ده هزار تومان دادم، چقدر دارم. خدا میگوید: «یُربی» سودش را میدهد. اگر ماشین حسابت برای دنیا بود، باختی، اگر برای آخرت بود، برنده شدی. «من حیث لا یحتسب» دنیایی اما «من حیث لا یحتسب» خدایی. دو راهی صدقه، دوراهی مالی است. آن لحظه روی خدا حساب باز کردی یا نه. خودت را نسبت به او مکلف دانستی یا نه؟
پیامبر اکرم(ص) فرمود: دارو و دوا بدهید، شفاء بدهید مریضهایتان را به وسیله صدقه، یکوقت آدم یکبار صدقه میدهد، یکبار هر روز صدقه میدهد، مریضهایتان را با صدقه شفاء بدهید. «فانّ الصدقه تدفع عن الاعراض و الامراض» از اعراض و امراض دفع میکند. اعراض ناراحتیهای روحی وقتی در مقابل امراض قرار میگیرد، یعنی ناراحتی روح و جسم شما را صدقه، طرف افسرده است، سعی کن خودت به دست خودت صدقه بدهی. آنهایی که غصه دارند و افسردگی دارند از راه چارههایی که اهلبیت میگویند، پول ندارم صدقه بدهم، صدقه که فقط پول نیست. پس میشود امراض و اعراض و ناراحتی روحی و جسمی را به وسیله صدقه دفع کرد. یک ضریب در عمر است و عمر را طولانی میکند. عمر طولانی و حسنات زیاد، صدقه مثل سرسره خیر است، از این طرف خیر میرسانی میبینی یک خیر دیگر به خودت رسید. مجرای خیر میشوی، بعد صیقلی و زیبا میشوی. حضرت علی(ع) میفرماید: من اعتماد به خدا دارم و صدقه میدهم، رزق را با صدقه به سمت خود جلب کنید.
«إِذَا أَمْلَقْتُمْ فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَه» (نهجالبلاغه/ص۵۱۳) وقتی گرفتار و تنگدست شدیم، با خدا تجارت کنید. یکی از بزرگان گفتند: یکوقت دیدم خیلی وضعیت مالی من ناجور است، فوری مهمانی میدادم و دعوت میکردم. قاعده الهی این است نه اینکه من بخواهم با عقل ناقص خودم محاسبه کنم. هرموقع دیدید از این طرف رزق نمیآید و رزق تنگ است، شروع به صدقه دادن کن. «إِنَّ الصَّدَقَهَ تَقْضِی الدَّیْنَ وَ تَخْلُفُ بِالْبَرَکَهِ» صدقه دین آدم را قضاء میکند. اگر بدهکار هستی با صدقه درست کن. در صورت برادر مؤمن بخندی، صدقه حساب میشود. حدود و قصور دارد، یک جاهایی حواست به نوع صدقهای که میدهی باشد.
شریعتی: حاج آقای فلاح زاده سالهای قبل یک روایتی خواندند که هر کار خیری بکنید، صدقه است. «کل معروفٍ صدقه»
۲۳ ماه ذیالقعده ماهی که با امام رضا گره خورده، روز مخصوص زیارتی حضرت است. دوستانی که مشرف میشوند نایب الزیاره ما هم باشند. از جناب دعبل برای ما بگویید.
حاج آقای سعیدی: یکوقت شعر و شاعری در خدمت فساد بود، معلقات سبع که در خانه کعبه آویزان بود، در خدمت شهوت بود. شعرهایش را بخوانید خیلی سخیف بود، ولی چینش کلمات عالی بود. پیغمبر هیچوقت آنها را تأیید نکرد. هنر زیباگویی برای هنر معنی ندارد، برای هدف مقدس معنی پیدا میکند. هنر دعبل برای امام رضا(ع)، هنر در خدمت امام رضا(ع)، «قوّ علی خدمتک جوارحی» خدایا قدرت این اعضاء و جوارح را میخواهم نه برای زیبایی اندامم، برای خدمت تو. در همین مسأله دعبل هم همین است. امروز اگر هر هنری داریم، برای امام زمانمان خرج کنیم. من اگر پزشک هستم، شعر میگویم و ادبیات خوبی دارم، اگر میتوانم حرف دیگران را بشنوم، خدمت به شیعیان و کسانی که محب امام زمان هستند، هر آنچه که داریم در راه دوست خرج کنیم. امام زمان از ما چه میخواهد؟ میگوید: خودت را برای خدای خودت خرج کن. حیف از زمان و هنر و حیف از موقعیتی که داشته باشیم و در غیر راه اماممان خرج شود.
شریعتی: روایتی از امام باقر دیدم که فرمودند: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً حَبَسَ نَفْسَهُ عَلَیْنَا» خدا رحمت کند آن بندهای که خودش را وقف ما میکند. انشاءالله ما هم اینطور باشیم و هر هنری داریم در راه خدمت به دین و اهلبیت خرج کنیم. دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای سعیدی: «اللهم عجل لولیک الفرج» خدایا حضرت را برسان، بزرگترین لطفت را در اختیار ما قرار بده که ظهور حضرت حجت است و لحظهای ما را از نام و یادش دور نکن. انشاءالله به یاد حضرت باشیم. خدایا فرج آقای ما را برسان.
شریعتی: دعبل وقتی به امام رضا عرض کرد: قصیدهای برایتان گفتم که تا به حال برای کسی نخواندم، حضرت فرمود: بخوان دعبل و خواند. به دو بیت از بقیه الله رسید، امام رضا فرمود: این دو بیت را روح القدس بر زبانت جاری کرد. اگر از روزگار و دنیا فقط یک روز باقی مانده باشد، خدا آن روز را آنقدر طولانی میکند تا مهدی ما قیام کند. دعبل پرسید: کی؟ آقا فرمودند: ساعتش را فقط خدا میداند مثل ساعت قیامت و دعا میکنیم که انشاءالله دلهای ما به ظهور حضرت چراغانی شود. «اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی»
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین محمد سعیدیآریا
موضوع: آرامش در زندگی بر مبنای کتاب چهل حدیث امام خمینی رحمهالله علیه
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۹۸/۰۵/۰۲
.






