آرامش در زندگی؛ حدیث۱۹؛ گناه غیبت؛ جلسه ۲
۱۴۰۰-۱۱-۱۰ ۱۴۰۲-۰۸-۲۸ ۱۶:۲۹آرامش در زندگی؛ حدیث۱۹؛ گناه غیبت؛ جلسه ۲

آرامش در زندگی؛ حدیث۱۹؛ گناه غیبت؛ جلسه ۲
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بی تاب تر از جان پریشان در تب *** بی خوابتر از گردش هذیان بر لب
بی رؤیت روی او بلا تکلیفم *** همچون گل آفتاب گردان در شب
شریعتی: «اللهم عجل لولیک الفرج» سلام میکنم به همه بینندهها و شنوندههای گرانقدرمان، انشاءالله هرجا هستید خداوند متعال پشت و پناه شما باشد و این روزهای سرد برای همه شما سرشار از دلگرمی باشد. حاج آقای سعیدی سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای سعیدی: بسم الله الرحمن الرحیم، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم.
شریعتی: قرار شد در زندگی به آرامش برسیم و دل ما سرشار از آرامش باشد، این میسر نیست مگر اینکه رذایل اخلاقی را از خود دور کنیم و دلمان را صاف کنیم. در محضر چهل حدیث حضرت امام(ره) هستیم، به حدیث غیبت رسیدیم. بخش اول صحبتهای شما را شنیدیم و نکات خوبی را شنیدیم، امروز بخش دوم این مباحث را خواهیم شنید.
حاج آقای سعیدی: بحث غیبت، پناه بر خدا! اهلبیت(ع) دستور فرمودند و در کتب علمای اخلاق هم وقتی یک رذیله اخلاقی را به این شدت بیان میکنند، العیاذ بالله درونش هست. حتی گاهی گفتن این کلمات گاهی آلودگی را به آدم میدهد و بستر کثیفی است. بحث غیبت بخاطر پستی نفسی که در انسان رخ میدهد، لحظاتی را میخواهد آذوقه به نفسش برساند، نفسش تشنه غیبت است. غیبت مواد اولیه سوء را در اختیار نفس میگذارد و سیر شدنی نیست. اینطور نیست که شیطان بگوید: دو تا غیبت کردی بس است! دروغ هم اضافه میکند، چیزهای دیگر هم اضافه میکند. خودمان را مبرا ندانیم و جایگاه خطرناکی است. ضررهای اجتماعی غیبت را حضرت امام بیان میکنند که مفسد اخوت است. برادری و رفاقت را از بین میبرد. افراد را گروه گروه میکند، از چیزهایی است که شیطان فریاد میزند از خوشحالی وقتی تفرقه ایجاد میکند. فلانی خانه شما آمده، من سراغ دارم دو برادر را که دارند صحبت میکنند، پشت برادر سوم چیزی میگویند. این برادر با دیگری بد میشود و سالها میگذرد و کینهها سنگین میشود. سر اینکه این یک لحظه خواسته خود شیرینی کند و حرفی بزند. شاگرد فلان مغازه است، از اوستای خود نزد مغازه بغلی غیبت میکند. این دو مغازه سالهاست با هم سر یک حرف نا مربوط مشکل دارند. مثل خنجر خوردن از پشت است که خیلی دردناک است.وحدت جامعه را از بین میبرد. از چیزهایی که خداوند امر به وحدت میکند، این وحدت را در مقابل خداوند از بین میبرد. هرچه خداوند امر میکند که وحدت داشته باشید، کنار همدیگر باشید، «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً» این جمع را خدا میبندد و او در حال تفرقه افکنی است منتهی به نیت خودش، غیبت چه در فرد و چه در اجتماع اثرات خطرناکی دارد.
باز حضرت امام میفرماید: اینکه بداند چه عاقبتی دارد. اگر من بخواهم از چیزی پرهیز کنم، باید از قبل بگویند: اگر پرهیز نکنی این بلا بر سرت میآید. روی جعبههای سیگار یک عکس ریه سالم و یک ریه خراب را کشیده است. بعضی مواقع در جاده میبینید ماشینهای تصادف کرده را بالای یک چهارچوب فلزی گذاشتند، شما نگاه میکنی نوشته: عاقبت عدم احتیاط در رانندگی! این ماشین همین است که تو سوار هستی. فرقی نمیکند، اگر خوابت برد و غفلت تو را گرفت، اگر گوش به حرف بغل دستی دادی که میگوید: تند برو، چیزی نمیشود. برو با من! ولی موقع تصادف کسی نمیگوید: با من! همه دنبال کار خودشان هستند و این تو هستی که تصادف میکنی و احتمال خطر را در مورد خودت بالا بردی. اول چیزی که حضرت امام میفرماید: علم بر این است که فایده مترتبهی بر این عملت چیست. اینکه غیبت میکنی. گاهی نتایج سوء و ثمرات ناشی از غیبتت را با فایده بسنج! حضرت امام میفرماید: میزان، میزان یعنی ترازو، بگو: چند لحظهای نفسم کیف کرد. چند لحظهای پشت سر فلانی حرف زدم و او را خوار کردم. چند لحظه حسادت داشتم و میگفتم: فلانی اینطور است و نمیتوانم به او برسم. من جای دیگر بیان کردم و آبرویش رفت. آن هم پایین آمد و این تشفی نفس است. فکر نکنی تشفی نفس ماندگار است. این برمیگردد جای دیگر و حالا عادت تو میشود که تشفی نفس تو با گناه باشد. حالا دیگر به جز سوختن چیزی برای تو لذت ندارد. بیماریهای روانی هست و اینها شروع میکنند دستشان را بریدن، باز میبرد، اینها بیماریهایی است که خدا نکند کسی گرفتار شود. غیبت برای کسی است که بیماری روانی پیدا میکند. حتی اگر شکست هم از بیرون بخورد، ولی باید این غیبت را بکند. تحلیل کند، میدانی چرا اینطور شد؟ غذای اماره بالسوء میشود. کفتار وجودی نفس باید مردار بخورد، آن هم به صورت میته باشد. مردار بخورد!یکوقت یکی از فیلمها مقایسه قشنگی کرد، یک مقدار از اعمی و احشاء گوسفند بود که فاسد شده بود، یکی بود کرد حالش به هم خورد، یکی سرش را عقب کشید، یک جایی از جنگل که کفتارها بودند، روی زمین ریخت. بلافاصله اینها جمع شدند و با ولع خوردند. اگر نفس کفتار صفت آمد، غیبت برایش لذیذ میشود و پروار میکند. همین که آدمها اینطور بودند، کفتار با لذت میخورد. لذا میگوید: غیبت شیرین است. ذائقه تو شیرین دیده است. تا وقتی آدم، آدم باشد غیبت برایش شیرین نیست.
حضرت امام میگوید: گاهی نماز شب خوانده، برای اینکه ریا کند، از خودش تعریف کند، مثال میزنند فلانی بیدار شده، میبیند هیچکس نفهمید نماز شب خوانده است. چند تا لیوان آب خواست که آب بیاورید. چرا اینقدر آب میخواهید؟ گفت: نمیدانید نماز شب چقدر آب میکشد. یعنی اشاره به اینکه من نماز شب خواندم! یکوقت میخواهد در جمع غیبت کند، از فلانی عقده و حسادتی دارد، مطلب را بیان میکند. ماشینهای جدید را دیدید؟ راستی فلانی هم شاسی بلند خریده است! موضوع را در این زمینه میآورد. اصلاً نمیخواهد در مورد فلان ماشین صحبت کند. چون میداند در این جمع اسم این ماشین که بیاید فلانی مطرح میکند و نقل مجلس میشود و این به هدف میرسد. میدانستی این را بگویی، این را خواهند گفت. گفت: قربان چشمان بادامی تو بروم، گفت: بادام میخواهم. اینها بازی نفس است و حیله گری است. «لأماره بالسوء» أماره هم شدت دارد و هم دوام دارد. یعنی هم به شدت این کار را میکند و هم دائم این کار را میکند. ورزش هم که دادی، راه جدید برایش ایجاد میکند. این اصطلاحی که میگویند: بعضی شیطان را درس میدهند، همین است. یک طوری مطلب را مینشاند که غیبت ایجاد شود.حضرت امام میفرماید: یکوقت با بذله گویی است. یکوقت با هرزه سرایی است. یکوقت ملایم با طبیعت حیوانی یا شیطانی انسان است، میخواهد وارد این نسل شود.
حضرت امام میفرماید: مقایسه کن. ببین چه میگیری و چه از دست میدهی. حبّ خدا را از دست میدهی. منفوریت عند الله است. خدا نفرت دارد و از این آدم بدش میآید. باز ایشان توصیه میکند و میفرماید: بندههای خدا را احترام کن، آنها مورد رحمت خدا هستند. این را جلسه پیش عرض کردم. اگر متعرض شدی باید منتظر باشی که چوبش را بخوری. ما میگوییم: دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد. نه دیر و زود دارد و نه سوخت و سوز دارد. خدا کارهایش به موقع است. فوقش ما عجله میکنیم و میگوییم اِ… چرا غیبت اینطور نشد؟ چرا آبرویش نرفت؟ ما دنبال الآن هستیم. دیر و زود از نگاه ماست. خدا کارهایش به زمان خودش درست است و سوخت و سوز ندارد، هیچ چیز از دستش در نمیرود.
در محضر آیت الله ملکی تبریزی (ره)، شخصی آمد یک غیبتی کرد، ایشان نشسته بود استماع کند. به گوش ایشان خورد، خیلی بر افروخته شد، کسی که اینقدر ملایم بود، از او به کوه آرامش تعبیر شده است، یکباره برافروخته شد، چهل روز مرا به زحمت انداختی!! باید ریاضت بکشم تا این آلودگی که برایم ایجاد شد پاک شود. بحث ما ترسناک است. وای به حال استماع، یعنی بخواهد که گوش کند. یک بحث هم بحث عملی است. ایشان میفرماید: زبانت را مهار کن. فکر کن قبل از حرف زدن، اینکه میگویم چه اثراتی دارد؟ یکوقت میگوید: از دهانم در رفت، یا از دهانم پرید. آیا این مسأله نزد خدا هم مقبول است یا نه؟ چنین چیزی نداریم. انسان اراده دارد. عصبانی شدم یک چیزی گفتم. هرکس عصبانی شد گناه برایش نوشته نمیشود، داریم؟ نه. خودمان را گول نزنیم. خداوند عالم احکامش مشخص است. عصبانی شدی، ناراحت شدی، حسادت داشتی، اینها همه عامل هست ولی رافع مسئولیت نیست. وسیلهای که استفاده میکنی هدفت را توجیه نمیکند. هدفم این بود که اصلاحگری داشته باشم. هدفم این بود که اینجا چنین شود، هدفم این بود که… هدف، وسیله را توجیه نمیکند. اینکه فقط باید از جانب این قضایا به خدا پناه برد و گرنه هم شیطان و هم نفس خوب کارشان را بلد هستند. لب پرتگاه عمیقی هستیم. این پرتگاه خرد شدگی عظیم دارد. حق الناس بخشیده شدن و توبهاش خیلی مشکل است.حضرت امام یک فصلی را دارند در بیان آنکه ترک غیبت در موارد جایز اولی است. ده مورد داریم که علما میشمارند که غیبت جایز داریم. اما میفرماید: در آنجا هم ترک غیبت کن. این را برای سالک راه میگویند. به یک نفر گفتند: آب از جوی میخوری، سرت را در جوی کردی و آب میخوری عقلت کم میشود! سرش را بلند کرد و گفت: عقل چیست؟ گفتند: بخور و راحت باش! در مورد سالک راه معنویت، اینها را حضرت امام راه را طی کرده است. قرارمان بر این باشد که بسنده به کمالات اجتماعی و معنوی نکنیم. ترک غیبت در موارد جایز هم اولی است. در مورد خودش به نیت اصلاح خیلی قید دارد. حتی یکوقت میآییم از غیبت دیگری جلوگیری کنیم، کار دیگری را خراب میکنیم. اگر شما دیدی دو نفر دارند حرف میزنند، شک داری غیبت میکنند یا نه، نمیتوانی بگویی: آقا غیبت نکنید. چرا؟ چون همین که غیبت نکنید خودش یک تهمت به آن دو نفر است. خود غیبت نکن یعنی غیبت کردن شما برای من مسجل است، من دارم نهی از منکر میکنم و منکر شما برای من مسجّل است. خیلی حواسمان باشد. حتی آنجایی هم که مجاز است
حضرت امام میفرماید: به این مرز نزدیک نشوید. هم آدم در لبه پرتگاه احتمال افتادن دارد، بعضی مواقع حرفی را میزنی بعد نمیتوانی جمع کنی، فکر میکنی الآن به صلاح حرف میزنم، بعد که فهمیدی اشتباه کردی، بعد فهمیدی خانم فلانی این کار را کرده بود، من هم پشت سرش این حرف را زدم. بعد میبینی تو اشتباه متوجه شدی. لغت را اشتباه فهمیدی، خانم فلانی جلوی دیگران این حرف را زدی، من دارم نهی از منکر میکنم. من به خانمها بیشتر توصیه میکنم که بیشتر دورهمی دارند، بیشتر حواسشان جمع باشد. حرف غیبت را به هم بزنید! ببینید وقتی جلسه تمام شد، سنگین هستید یا سبک هستید؟ دو مسأله به هم اضافه کردیم، یک خیری برای او خواستم و یک خیری برای من خواست.غیبت متجاهر به فسق، یک فسقی را علنی انجام میدهد و ابایی هم ندارد. یواشکی انجام میدهد، نمیشود. خود عمل منطبق بر متجاهر بودنش نباشد. نمیشود غیبت کرد. بعضی موارد که مورد این شود که بشود او را نهی کنیم از این مسأله واجب است. یعنی اگر این کار را بکنی میروم میگویم. یا من بیان میکنم که دیگر تکرار نکنی. معمولاً ما زمانی که باید موقع شبهه دست نگه داریم، اتفاقاً اینجا خیلی راحت هستیم. مرحوم مجتهدی میگفت: وسواس بعضی جاها خوب است. آنجایی که دستش را هی میشوید و باز میگوید: کثیف است، بد است. اما آنجایی که آبروی مردم است و حرام و حلال است، یک ذره وسواس بد نیست. لذا ایشان میفرماید: گاهی با نیت شیطانی اتفاق میافتد و اثرش هم ممکن است این باشد که فلانی از دزدی و کار خطایش دست بردارد اما نیت من چیست؟ میخواهم حسادت به فلانی کردم، تشفی نفس پیدا کنم. اثرش این است که مردم را از گرانفروشی دور میکنم اما نیت تو تحقیر است. یک مغازه دیگر هستی و میخواهی مغازه بغلی را تحقیر کنی. بحث کلاه رفتن سر مردم نیست، بحث این است که بیایند از تو بخرند. این خودش حرام میشود. یکوقت نفس عمل شد و یکوقت داعی عمل شد. انشاءالله به بحث نیتها میرسیم.
حضرت امام میگوید: گاهی اصلاح متجاهر و عاصی از اوضح مصادیق احسان و انعام به اوست گرچه خودش نفهمد. من میخواهم یک چنین خیری را برسانم اما نیتم خواستن خیر برای او نیست. باز هم برای من حرام است چون به نیت اصلاح این کار را نکردم. مثل اینکه شما بخواهی نماز بخوانی و یک نفر هم نماز مرا ضبط کند و بگوید: به به، تمام مخارج حروف را درست گفت و رکوع و سجاده، والضالین را کشید، این نماز به نظرم صحیح است. من در گوشش بگویم: نیتم ریا بود! رکن نمازش از بین رفت، نیتش ریا بود. ظاهر عمل ما را گول نزند. نیت اصلی نسبت به تمام چیزهایی که ما اجرا میکنیم تسری دارد.نفس میداند چقدر قشنگ جلوه کند، قشنگ تسویل میکند و چیز زشت را زیبا جلوه میدهد، میآورد در مسیر میتازاند، میبینی شیطان سواری گرفته و دارد میتازاند و خوشحال هستی، میگویی: قربتاً الی الله! یکسری در کربلا امام حسین را کشتند و قربتاً الی الله گفتند. داریم جهاد میرویم. اگر نفس بیاید، اسم جهاد را برای جنگیدن میگذارد. خوش بین بودن، یک علت را حضرت امام میگوید: حالت بدبینی است نسبت به هرچیزی، حواریون با حضرت عیسی از کنار سگی رد میشدند، متعفن افتاده بود. هرکس چیزی گفت. حضرت عیسی گفت: چقدر دندانهایش سفید است. حتی در اوج نجاست و زشتی، نگاه نیک است که باعث میشود غیبت از آدم دور شود. وگرنه نگاه بد داشته باشی، بهترین آدمها را به بدترین وجه توصیف خواهی کرد.
شریعتی: یکوقتی میخواندم که حضرت آقا در مورد درس خارج از فقهشان در مورد غیبت تأکید میکردند: چرا نسبت به هم حسن ظن ندارید؟ چرا این حسن ظن فراموش شده؟ چرا از این طرف قصد اصلاح ندارید؟ اگر واقعاً قصد اصلاح هست، مواردی که آشکار هست را بگویید و سمت غیبت نروید و موارد پنهان را بیاورید و محسوس بکنید.
حاج آقای سعیدی: وقتی سراغ موارد پنهان رفتیم و علنی کردیم، یکی از اینها خطا درآمد، موارد آشکار هم میگویند چیزی نیست و طرف چوپان دروغگو میشود. در بحث استماع غیبت یک بحث بسیار مهمی است. من میگویم: بیایید با هم گفتگو کنیم، بین من و دیوار گفتگویی صورت نمیگیرد.
تا که از جانب معشوق نباشد کششی *** کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
یکوقتهایی تحریک است و من میخواهم از کسی غیبت کنم. باب غیبت کردن را با غیبت شنیدن باز میکنم. از فلانی چه خبر؟ دو سه نفر شروع میکنند خبرهایی را دادند. یکباره شروع میکنند میگویند: راست میگویی؟ یعنی باز هم بیشتر بگو. استماع غیبت این است. این فقط گناه استماع نیست و بلکه دو سه مورد هم اضافه میشود به آن. رد غیبت واجب است، اگر دو نفری نشستیم یکی غیبت کرد، این واجبتر از ترک کردن محل است. رد غیبت، بحث را عوض کردن یک مسأله است. طرفداری کنی. طرفداری کردن است. فلانی دارد عیبی را میشمارد. این عیب نیست، عیب آن است که خدا بگوید. این قدش کوتاه است. این عیب است؟ عیب آن است که خدا بگوید: حرام است. اینکه شما میگویی عیب نیست.
حضرت امام میفرماید: اگر عیبش از مسائل ظاهری دنیایی بود، گفت، آن کسی که کراهت داشت پشتش گفته شود، تعریف کرد. میگوید: حتی اگر گناه کرده بود، حمل به خیر کن و بگو: شاید اشتباه میکنی. شاید شما اینطور به نظرت آمده است. حتی اگر هیچ وجهی طرفداری کردن نداشت، یعنی ظهور در گناه داشت و هیچ طور هم حمل به خیر نمیشد کرد. بگو همه مبتلا هستیم. یکوقت میبینی گناه غیبت من عین کلام حضرت امام است. ایشان میگوید: اینطور تعریف کن. بگو: یکوقت میبینی او از آن گناه استغفار کرده ولی معلوم نیست من بتوانم از این غیبتی که کردی و من شنیدم و تو گفتی استغفار کنم. یکوقت میبینی آن گناه نزد خدا کمتر باشد تا گناهی که من و تو داریم پشت او میکنیم. رد غیبت را حضرت امام میگویند: تا جایی که قابل توجیه است، توجیه کن و نگذار اشاعه فحشاء شود. شاید او موفق به توبه شود و من نشوم. کسی که عیبی را از دیگری گفت نمیمیرد تا اینکه خودش مبتلا به همان عیب شود. پناه به خدا از این زبان که چقدر سر سبز بر باد داده است.کلام شهید ثانی(ره) هست که فرمود: قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر، گوهری!
حضرت امام یک فرمایشی ضمن این کلام شهید ثانی دارد و ایشان عین این کلام را بیان میکنند، اینکه هر حلالی را هم نباید انجام داد. آقا اینجا غیبت حلال است پس انجام بدهی. قاعده نیست هر حلالی را انجام بدهیم. شما تصور کن طلاق هم حلال است، بیاییم تبلیغ کنیم. اعانه بر اثم، اثم یعنی گناه. تهییج غیبت کننده، ایجاد بستر گناه، شوقی را ایجاد میکند. از پلید ترین انواع غیبت، بعضی در صورت اهل علم و فهم است. یا اهل فضل است، استاد دانشگاه است، حسادت میکند که کلاس درس آن استاد را بیشتر انتخاب میکنند. سریع کلاسهای درس این استاد پر میشود بعد این آقا، معلوم نیست علمیتی هم داشته باشد. من کلاسهای این آقا را نشستم، البته آدم فاضلی است، بالاخره هرکس یک غلطهایی در زندگی دارد. اشتباهاتی در درس دارد. اتفاقاً من یکبار ایشان را دیدم، یک کتابی به ایشان معرفی کردند، گفتم: این کتاب را شما مطالعه کنید برای تدریس شما خوب است! تمام شد… ایشان میگوید: این از پلیدترین است. بیشتر برای اهل علم است. مقصود خودش را میفهماند به صورت اهل صلاح و تقوی. میفرماید: یکی ریا میکند و یکی غیبت میکند. هم میگوید: من بهتر هستم، من اهل تقوا هستم، ببینید دارم خیرخواهی میکنم. اگر از من آمدید سؤال کنید: دارم خیرخواهی میکنم، خود این ریاست و دارد غیبت هم انجام میدهد. الحمدلله که ما مبتلا به حبّ ریاست نیستیم. مبتلا به حبّ دنیا نیستیم، وای! بگوید: نعوذ بالله از کمی حیا! خدا ما را بی حیا قرار ندهد. حیا چیز خوبی است. خجالت هم خوب چیزی است. یعنی چه؟ یعنی همه را داری به آن طرف میزنی. از بی توفیقی خدایا به تو پناه میبرم. دانه دانه مصداقهایش را شهید ثانی گفته است. خدا ما را از فلان عمل حفظ کند.گاهی مدح کسی را میگویند وقتی میخواهند غیبت کنند. شنیدم ایشان فاضل است، حالات خوبی دارد. اگر کوتاهی در عبادت نمیکرد به بیشتر از این میرسید. حیف! سری هم تکان میدهد. فلانی چه حالات خوبی دارد، در عبادت کوتاهی نمیکند ولی به واسطهی کم صبری که همه ما به آن مبتلا هستیم، سستی در عبادت برای او هست. خودش را مذمت میکند و منظورش بالا بردن خودش است. ما که کم صبر هستیم. همه حرفت این است که او کم صبر است. هیچ مقدار به خودت نزدی و همین تذکر به کم صبری و اینکه این کار را به خودت نسبت میدهی، جملهاش این است که من متواضع هستم.یکوقت در مجلس غیبت نشسته و دو نفری حرف میزنند، میبیند حرف فلانی مطرح میشود، حسودی میکند. میگوید: راست میگویی؟ بلند میگوید و دیگران هم توجهشان جلب میشود! طوری که توجه دیگران را جلب کند. یک عکس است، میگوید: فلانی را ببینید، جلب توجه میکند. میتواند حرف باشد، کامنت باشد. دارد حرف میزند با تعجب نگاه میکند. من خبر نداشتم اینهایی که شما گفتی، عجب! این یعنی که باز هم ادامه بده و غیبت کن. چه چیزهایی آدم میشنود. مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد! میتواند بگوید: بهتر نیست ادامه ندهیم! دوست داری پشت سرت همین حرف را بزنند؟!
شریعتی: ممکن است تذکر بدهند، تحمل نداشته باشند و به آنها بر بخورد.
حاج آقای سعیدی: گاهی قرار است حرام باشد و گاهی قرار است به کسی بر بخورد. یکوقت هنر این است که آدم طوری بگوید که به کسی بر نخورد. امام حسن و امام حسین آمدند طوری وضو گرفتن را به پیرمرد یاد دادند که به او بر نخورد. این هنر است اما اگر کسی هنر نداشت جایز است بنشیند غیبت گوش بدهد؟ بستر غیبت را فراهم کند؟ نه، سعی کنیم یاد بگیریم. بعضی امر به معروف میکنند و بعضی جلوگیری از امر به معروف این میکند. یعنی حق را طوری به طرف مقابل میدهد که او واقعاً خودش را محق میبیند. ظرفیت پذیرش را از بین میبرد. در غیبتها هم همین است، نه حاج آقا بگذار بگوید! بگذار نسبت به این مطلب آگاه شویم. نمیدانستیم، بگذار آگاه شویم. آدم بداند بهتر است یا نداند؟ دقیقاً غیبت کننده و غیبت شونده، چطور بستر را گرم کرد؟ دو نفر هستند و نفر سوم آتش میآورد. بحث اعانه بر اثم خیلی مفصل است. یکوقت یک جایی عکس میزنم، گفتاری دارم که باعث شد باب غیبت از این بنده خدا باز شود، در گناه شریک هستم. خدا پناه میبرم به تو، بندگی و فکرم و زبانم، زندگیام را به تو میسپارم. توکل مدیریت اینها را به تو میسپارم. آنقدر که توان داشته باشم جلوگیری کنم، به همه ما قدرت جلوگیری از غیبت را چه از حیث غیبت کردن و چه شنیدن غیبت و اعانه بر اثم را به همه ما عطا کن
شریعتی: نکات خوبی را شنیدیم. انشاءالله قلمها و قدمها و زبان ما به سمت خیر جاری باشد و مراقب زبانمان باشیم، خیلی از گناهان جِرمش کم ولی جُرمش بسیار سنگین است. وقتی اولین بار با این آیه مواجه شدم خیلی ترسیدم «الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً» (کهف/۱۰۴) احساس میکنی کار درستی را انجام میدهی ولی درواقع مسیرت شیطانی است، خدا کند حواسمان باشد و مراقب غیبت کردن و زبان و تهمت باشیم تا به آرامش برسیم.
شریعتی: این روزها بازار جشنواره تلویزیونی جام جم داغ است. دوستانی که همیشه لطفشان شامل حال ما شده و هست، اگر دوست داشتند به برنامه پر مخاطب شبکه سه و برنامه سمت خدا رأی بدهند، کافی است کد مورد نظر را شماره گیری کنید، شرکت در این نظرسنجی کاملاً رایگان است، اگر دوست داشنید به مجری برنامه نجم الدین شریعتی رأی بدهید، میتوانید کد مورد نظر را وارد کنید.
حاج آقای سعیدی: بحث ما در مورد آیت الله فاضل لنکرانی(ره) است. ایشان همکلاسی حاج آقا مصطفی خمینی بود. در خاطرات ایشان هست که از خیلی اوایل جوانی و نوجوانی حضرت امام را میشناختند و با روحیات ایشان آشنا بودند. چند خاطره هست از شاگردان ایشان نقل میکنند. میفرمودند: مربی واقعی بود و آموزشهایش از قلب به قلب بود. تعلیماتشان ظاهری نبود و بلکه در رفتار و باطن هم تأثیر گذار بود. در تمام عمر اخلاص داشت. معروف به اخلاص بودند. اوج تواضع بودند. یکی از شاگردهای لبنانی ایشان میفرماید: یکوقت در درسی نظری دادیم، ایشان فردا که مرا دید گفت: نظر شما در این مطلب درست است. این خیلی تواضع است و اینها الگوهای ما هستند. علمیت او خدایی است. از امام صادق(ع) فرمود: «هو المفرج للکرب عن شیعته» امام زمان پس از دورانهای طولانی مفرج الکرب است، سختیها را از بین میبرد «بعد ضنک شدید و بلاء طویل و جور» (کمال الدین، ج ۲، ص ۶۴۷) بعد از سختی و بلا کسی که میآید و فرج به دست او میشود. اللهم عجل لولیک الفرج.شریعتی: انشاءالله انقلاب اسلامی ما وصل شود به دوران ظهور حضرت مهدی (عج). دعا بفرمایید و همه آمین بگوییم.
حاج آقای سعیدی: خدایا در زمان ظهور حضرت ما را از اعوان و انصار حضرت مهدی(عج) قرار بده.
شریعتی:
صحن تو و ضریح تو و بارگاه تو *** هر حاجت نگفته گمانم روا شود
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین محمد سعیدیآریا
موضوع: آرامش در زندگی بر مبنای کتاب چهل حدیث امام خمینی رحمهالله علیه
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۹۷/۱۱/۲۴
.






