آرامش در زندگی؛ حدیث۱۹؛ گناه غیبت؛ جلسه ۱
۱۴۰۰-۱۱-۱۰ ۱۴۰۲-۰۸-۲۸ ۱۶:۲۹آرامش در زندگی؛ حدیث۱۹؛ گناه غیبت؛ جلسه ۱

آرامش در زندگی؛ حدیث۱۹؛ گناه غیبت؛ جلسه ۱
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
همین که دست قلم در دوات میلرزد *** به یاد مهر تو بی شک فرات میلرزد
نهفته راز «اذا زلزلت» به چشمانت *** اگر اشاره کنی کائنات میلرزد
هزار نکتهی باریکتر ز مو اینجاست *** بدون عشق تو بی شک صراط میلرزد
تو را به کوثر و تطهیر و نور گریه نکن *** که آیه آیه تن محکمات میلرزد
کنون نهاده علی سر به روی شانهی در *** به روی گونه او خاطرات میلرزد
غزل تمام نشد، چند کوچه بالاتر *** میان چشم سواری، فرات میلرزد
سپس سوار میافتد تو میرسی از راه *** که روضه خوان شوی اما صدات میلرزد
شریعتی: «السلام علیک یا فاطمه الزهرا و رحمه الله و برکاته» سلام میکنم به همه بینندهها و شنوندههای گرانقدرمان، عزاداریهای شما قبول باشد. حاج آقای سعیدی سلام علیکم، خیلی خوش آمدید. ایام را تسلیت میگویم.
حاج آقای سعیدی: بسم الله الرحمن الرحیم، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم. ایام شهادت حضرت صدیقه طاهره را تسلیت میگویم. انشاءالله خداوند توفیق بدهد به پیروی از مسیر و راهی که آنها به ما نشان دادند و انشاءالله از آنهایی که نواب این مسیر هستند و ما را در این مسیر راهنمایی میکنند، خاصه حضرت امام که فرزند خلف این خاندان است، انشاءالله خداوند توفیق بدهد که بتوانیم مسیر آنها را ادامه بدهیم.
شریعتی: در محضر چهل حدیث حضرت امام(ره) هستیم و نکات خوبی را شنیدیم، قرار گذاشتیم در سایهی قرآن کریم و روایات نورانی اهلبیت به آرامش برسیم و به سمت آرامش حرکت کنیم. امروز حدیث نوزدهم را میشنویم. حضرت علی(ع) در کلمات قصار نهجالبلاغه فرمود: «الْغِیبَهُ جُهْدُ الْعَاجِزِ» (نهج البلاغه، حکمت ۴۶۱) غیبت صلاح آدمهای عاجز است.
حاج آقای سعیدی: حضرات اهلبیت(ع) امر فرمودند که وقتی از گناه و رذیله اخلاقی اسم میبرید، بگویید: العیاذ بالله، یعنی اسمش هم با خودش آلودگی میآورد و روح لطیف آدمی را آزار میدهد. پناه میبریم به خدا از غیبت، خدا ما را از این گناه زشت آلوده و خلاف انسانیت دور کند. خدایا به دلهای ما آرامش بده به واسطه دوری از گناه، روایت از وجود نازنین امام صادق هست. از پیامبر اکرم نقل شده که «قال قال رسول الله، صلی الله علیه و آله: الغیبه اسرع فی دین الرجل المسلم» اثر غیبت در دین سریعتر است «من الاکله فی جوفه» بیماری خورنده اکله، مثل زخم معده امروز. حالت این اکله و خوردن، بیماری است که در ظاهر چیزی نیست ولی در باطن اثر دارد و داغون کننده است. مثل اینکه شما میگویی: دستم بریده، میگوید: دلم سوخت. میگویی: زخم معده دارم، هرچه نگاه میکند چیزی متوجه نمیشود ولی درون شما دارد داغون میشود. غیبت از درون داغون کننده است و ایمان را میخورد.
یکوقت عبارتها در مورد یک مطلبی سنگین نیست، به غیبت که میرسد حضرات اهلبیت لسانشان عوض میشود و کلمات شدیدتر میشود، قبح آن سنگینتر است، عقابها خیلی غلیظتر بیان میشود. آدمی که اهل غیبت است قبیحتر نسبت به بقیه گناهان است، آدمی که زرنگ است این وسط متوجه میشود که غیبت از سنخ گناه دیگر نیست. غیبت ایمان را آتش میزند و بر باد میدهد. بحث امروز عمل کردنی است و اصلاً نباید به آن نزدیک شد. «قال و قال رسول الله، صلی الله علیه و آله: الجلوس فی المسجد انتظار الصلاه عباده مالم یحدث» پیامبر فرمود: نشستن در مسجد عبادت است، تا وقتی که یک گویشی اتفاق نیافتد، «قیل: یا رسول الله و ما یحدث» آن اتفاق چیست؟ «قال: الاغتیاب» غیبت کردن است. نشستن در مسجد برای نماز، اما به شرطی که غیبت رخ ندهد. اگر نمیتوانی خودت را کنترل کنی سر نماز بیا و قبل از آن نیا. حضرت امام در مورد غیبت گفتند که غیبت دین انسان را فانی میکند. از بین میبرد و ایمان آدم را بی مصرف میکند. ایمانی که قرار است مرا هدایت کند. قرار است من نگاه کنم و چشمم از هدایتها الهی کور میشود و دلم تاریک میشود. تا جایی که وقتی غیبت زیاد میشود، در لحظه مرگ یک اثری دارد. بحث امروز ما ترسناک است. چون اثر غیبت بسیار شدید است در انسان، در لحظه مرگ حضرت امام میفرماید: یک چیزهایی را انسان در لحظه احتضار میبیند. بلاها و سختیهایی که در اثر غیبت قرار است بر سرش بیاید را میبیند و این باعث میشود در آن لحظه نسبت به خدا بغض پیدا کند. وای چه عاقبتی و این عاقبت را از جانب خدا میبیند. رفع شهادتین برای آدم دارد. لظه شهادتین، غیبت کننده نمیتواند شهادتین بگوید. زبانش لال میشود. با بغض از خدا از دنیا میرود. عاقبت آدم غیبت کننده این است چون اثرات غیبت خیلی سریع روی آدم دیده میشود بالاخص در لحظه مرگ، در دنیا هم میگوییم چه اثراتی دارد.
تعریف غیبت را گفتند: «ذکرک أخاک بما یکرهُ» پشت سر برادرت، برادر دینی خودت، پشت یسر مؤمن حرفی را بزنی که خوشش نیاید. عیبش را بگویی، دروغ باشد که در باب افترا و تهمت میرود. اگر افتراء و تهمت باشد باب عجیبی است. «ذکرک أخاک بما یکرهُ» کراهت دارد، از چیزهایی است که ناراحت میشود. ابوذر از پیامبر اکرم پرسید: من راستش را میخواهم بگویم. فرمود: اگر دروغ بگویی و چنین نباشد و فقط بهتان زدی. اعمیت غیبت از ذکر قولی، اعم است و فقط ذکر قول نیست. ما میگوییم: غیبت فقط در حال گویش نیست. در همه مواضع ممکن است باشد، لذا یکوقت یک زنی خدمت پیامبر اکرم(ص) آمده بود. عایشه هم آنجا بود. این زن که برگشت برود، اشاره کرد قدش کوتاه است. مسخره کرد. پیامبر اکرم فرمود: غیبت کردی! بدون اینکه چیزی به زبان بیاورد فقط با دست اشاره کرد. غیبت فقط در گفتن نیست، در نوشتن هم هست. اگر من در شبکه مجازی هم غیبت کنم، اگر بفهمد ناراحت میشود. این ممکن است شبکه مجازی باشد. آبرو بردن، غیبت از زیر مجموعه گناهانی است که آبروی کسی را متعرض شده است. آبرو خیلی ارزش دارد. در دین ما از حرمت خانه کعبه آبروی مؤمن بالاتر است. در آبرو خیلی دقت کنیم. یک لحظه میخواهد آن کسی که حسادت کرده تشفی نفس پیدا کند. یک لحظه آرام شود، یک غیبت پشت سر این میکند. در یک جمعی است، میخواهد یک حرفی برای گفتن داشته باشد. در شبکه اجتماعی است، همه نیتش همین است فلان اشکال را میگوید، دنبال لایک هستی. لذا چنین آدمهایی با دیدن یک ایراد کیف میکنند و میگویند: دنبال همین هستیم. سوژه پیدا کردم، عکس این را بگیرم و بگذارم. هیچ نیت صلاحی وجود ندارد.
رذایل اخلاقی در هم تنیده است. معمول این آلودگیها در هم تنیده هستند و روی هم تأثیرگذار هستند. حسادت دارد، پشت سرش حرف میزند، میگوید: حاج آقا دروغ نمیگویم، بله اما چرا میگویی؟ میخواهی منم هستم خودت را ثابت کنی. هیچوقت کسی نمیتواند شراب را بگوید: من شراب میخورم و آب لیمو است، نمیشود دوری کرد. ولی نفس کارش تسویل است، زشتیها را زیبا جلوه میدهد. کار شیطان زینت دادن است. طرف میخواهد دروغ بگوید، میگوید: خالی نبند! خالی بستن بارش خیلی کمتر از دروغ گفتن است. خالی بستن همان دروغ گفتن است. غیبتش نباشد، غیبتش هست.A A A جلوی رو و پشت سرش غیبت کنی، اشتباه میکنی. تعریف غیبت این نیست که اگر جلوی رویش بگویی و ناراحت شود، اشکال ندارد. دل او مهم است که ناراحت میشود. دوست ندارد این مطلب گفته شود. بازی شیطان را نخوریم، خودمان را بازی ندهیم. آلودگی غیبت همه وجود آدم را میگیرد. بزرگان و علمای ما خیلی نسبت به غیبت ما را ترساندند. حضرت امام میفرمودند: یکوقتی از خانواده ایشان میآمدند بعد از مهمانی صحبت کنند، میگفتند: حرف غیر نزنید. مگر خودتان حرف ندارید؟ حرف خودتان را بزنید. قدیمیها میگویند: بچه که بیاید غیبت میرود. بچه موضوع حرف را عوض میکند. پناه بر خدا که غیبت در نگاه ظاهری نقل و نبات است و در باطن «أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیه مَیتاً» (حجرات/۱۲) دوست دارید گوشت برادر مرده را بخورید؟
شخصی را حد میزدند، شخصی هم کنار پیغمبر ایستاده بود و توهینی کرد که حالت غیبت داشت. پیامبر کنار آمدند. یک حیوان مرداری افتاده بود. پیامبر فرمود: بروید با دندان از این حیوان مردار بکنید. تعجب کردند! این چه حرفی است؟ حضرت فرمود: کاری که کردید از این کاری که من گفتم بدتر بود. اگر ماهیت را دیدیم اجتناب میکنیم. بفهم چقدر کثیف است. قرآن مثال برای غیبت نمیزند. میگوید: همین است. گوشت برادر مرده خوردن است. منتهی گاهی ما ذائقهمان درک نمیکند. ما غذای روح هم داریم، به روحت چه غذایی میدهی؟ به روحت گوشت برادر مرده میدهی میخورد یا بندگی خدا؟ اگر کسی گوشت برادر مرده در معدهاش رفت، خروجی این بندگی خدا میشود؟ تفکر این چه درمیآید؟ دل دردی که برای معنویت اتفاق میافتد، خروجیاش چیست؟ بخاطر بحث فضای مجازی جرأت ما در این مسائل زیاد شده است. در این مجلس حیایی وجود ندارد. هرچه بخواهیم میگوییم. طرف میگوید:A A A من دلم برای انقلاب میسوزد. دلم برای مردم میسوزد، اما سر دیگری را فاش میکنی. یکبار از یک مرجع تقلید استفتاء کنیم. میتوانم بگویم؟ میتوانم آبرو ببرم؟ خدایا پناه میبریم به تو، خداوند بنا دارد کسی که رسوا کرد را رسوا کند. میفرماید: بنده من ناموس من است. کسی کسی سراغ ناموس من آمد، اعلام محاربه با من کرده است و من از بنده خودم دفاع میکنم. کسانی که به گناهان بعدی دچار میشوند، جاده صاف کن گناه همین بحث غیبت است. تسهیل میکند و مسیر را برای گناهان دیگر باز میکند. حضرت امام اسم غیبت را کبیره ایمان کش میگذارد. موجب رسوایی در ملأ اعلی و محضر انبیاء و مرسلین میشود. بین مردم رسوایی دارد.
کشف سر مؤمن حرام است. منتهی یکوقت حق اللهی است، الهی العفو، یکوقت باید دنبال کنی آقای فلانی مرا ببخش، حضرت امام میگوید: اگر گیر کسی افتادی که نبخشد، گفت: نه این حرفها چیست؟ خواهش میکنم ولی ته دلش زخم خورده بود. همیچوقت نمیفهمی که تو را نبخشیده است. اما خدا میداند که تو را نبخشیده است. آن دنیا به یک تبادل میرسی یعنی ثوابهایت دانه دانه به او میرسد، آن دنیا در کوله بار ما پول و دلار نیست. حج رفتم، تحویل بده تا رضایت بگیری. خالی میشود تا وقتی که فلانی رضایت بدهد. گناهان آن طرف هم پاک میشود و به تو منتقل میشود. آدمی که غیبت میکند اعتراضی به خدا میکند، میگوید: دفترچه من اشتباه شده و کلی عمل صالح داشتم نیست. خداوند میفرماید: در حساب و کتاب ما اشتباه نیست. خودت عامل این انتقال شدی. من به تو گفتم و توجه نکردی. کبیره ایمان کش! «جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ تَفُوحُ مِنْ فِیهِ رَائِحَهٌ أَنْتَنُ مِنَ الْجِیفَهِ» آدمی که غیبت میکند از دهانش یک رایحه بدی در روز قیامت متعفن میشود که مردار چنین رایحهای را ندارد، «یَتَأَذَّى بِهَا أَهْلُ الْمَوْقِفِ» تمام کسانی که در موقف قیامت هستند، از این آدم اذیت میشوند. «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی» صورت غیبت پایین این است، صورت واقعی آن تعفن و بوی بد دارد. در روشهای امر به معروف و نهی از منکر میگویند: گناه را به واقعیت برای مردم بگویید. اگر کسی نشست و گفت: ولی غیبت شیرین است. خودش در امر به منکر شرکت کرده است، قبح گناه را گرفت. در اهل عالم رسوا میشوی به بوی تعفن از دهان.
کسی که اهل غیبت است حضرت در معراج فرمود: دیدم افرادی که روحهای خودشان را با چنگال خراش میدهند. از جبرئیل پرسیدم: اینها چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: اینها کسانی هستند که غیبت مردم را در دنیا میکردند. صورت خودشان را با چنگهایشان میکردند. گرگ صفت بودند نسبت به آبروی دیگران، کسانی که اهل غیبت هستند گوشت بدنشان را میخورند. خداوند غیور است، هتک حرمت مؤمن را نمیپذیرد. کشف عیب او هتک ناموس الهی است. اگر کسی اینطور شد، «فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَهِ» مرا به محاربه طلبیده است، «وَ أَنَا أَسْرَعُ شَیْءٍ إِلَى نُصْرَهِ أَوْلِیَائِی» من کمک اولیای خودم میکنم. لذا حضرت امام میفرماید: میآیند غیبت کسی را بکنند، بدگویی بکنند، برعکس این غیبت به نفعش تمام میشود. خدا جنودش محدود نیست، دستش بسته نیست. یکوقت فلانی میخواهد غیبت کند، او بدخواهی میکند، خدا برای او خیر میخواهد و خیر اتفاق میافتد. میخواهی ذلیل شود، عزیز میشود. خاصیت غیبت ذلیل شدن آدم است. آدم در مقابل دیگران شروع به غیبت میکند، جای دیگر هم پشت سر شما حرف میزند. حضرت امام میفرماید: آدمی که غیبت میکند از چشم مردم میافتد. از اعتبار میافتد، خدا او را بین مردم مفتضح میکند. آدمی میشود که حرفش اعتبار ندارد. کثیفترین آدمها میخواهد ازدواج کند، دنبال عفیف میگردد. حضرت امام میفرماید: همه جِبِلشان به پاکی متمایل هستند. لذا تو که غیبت میکنی یک درجه از رفاقت او پایین میافتی. در رفاقت هم دوست دارد آدم مرد انتخاب کند. آدمی که جوانمرد باشد و کنترلش دست خودش باشد. در صفات انسانی غیبت کردن نا مردی است. نامردی یعنی پستی، از پشت خنجر زدن هم هست. این را هیچ فرهنگی نمیپذیرد. ربطی به خواسته اسلام نیست.
خارج میشود «من ولایه الله». «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور» (بقره/۲۵۷) کسی که غیبت میکند از ولایت و دوستی و سرپرستی خدا خارج میشود. «دَاخِلٌ فِی وَلَایَهِ الشَّیْطَانِ» داخل در سرپرستی شیطان میشود و شیطان به او دهنه میزند. آدمی که مؤمن به خدا باشد، مصدق روز جزا باشد، روزی باید جواب این کلمه را پس بدهد. حرف باد هوا نیست. حرف چیزی است که نوشته میشود. فردا حرف جواب دارد. امروز که دارم چربی میخورم، فردا رگ قلب من میگیرد. چه بگویم، چه نگویم، این اثر ذات این عمل است. حضرت امام میفرماید: دانستن همین قبح مسأله اینکه من بدانم سرطان است، با ایمان من، با فطرت من، چه میکند. انسان را پست فطرت میکند. با غیبت همه وجود آلوده میشود. حقیقت ایمان را در قلب میکشد. مثل هیزم، غیبت به جان قلب آدم میافتد و ثوابهای آدم را به آتش میکشد. شدیدتر از گناهان دیگر است. شدت آن بخاطر وضعیت حق الناسی است.
در روایتها هست که مثل اینکه در هیزم خشکی آتش بیافتد. حضرت میفرماید: اول مرتبه کفر این است که شخصی از برادر خودش کلمهای را بشنود و بگوید: یادم باشد این را جای دیگر بیان کنم. چیزی دیدم از کسی، از جمعی، این را عکس بگیرد و باشد برای روز مبادا. در غضب میگویند: غضب در عصبانیت یک چیز خوبی دارد طرف چیزی نگوید. یکوقت این چیزی نگفتن این ضد ارزش است. درست است سکوت است اما هیچ ارزشی که ندارد هیچ، در رذایل اخلاقی هم هست. مثل اینکه در کلاس چیزی نمیگوید، میگوید: دم در مدرسه باش تا به تو بگویم. پیغمبر میفرماید: آن لحظه که چیزی را از کسی میبیند، حفظش میکند. این حفظ ممکن است در ذهن باشد. با عکس گوشی باشد. ممکن است صدایش را ضبط کرده باشی. برای اینکه سوژهاش کنم و آبرویش را ببرم. چرا میخواهد آبرویش را ببرد؟ یا کمبود دارد یا ابزار شهرتش این است، میخواهد به طرفدارانش اضافه کند و شهرت از رذایل اخلاقی است. یک موقع اشرافیگری از رذایل اخلاقی بود، امروز لاکچری میگویند که از فضایل اخلاقی است. بیان گناهان دیگری، رذیله اخلاقی دیگری را بیان میکند. امام سجاد در دعای بیستم صحیفه سجادیه میفرماید: زیبایی اهل تقوا به این است «ستر العائبه» پوشیدن عیب، گوشیهای ما اشاعه فحشا شده است. عامل اشاعه فحشاء شدیم. اشاعه فحشاء یک اثر بدی دارد اینکه فحشاء برای دیگران آسان میشود.
هیچکس دوست ندارد در جایی غیبت او شود. وقتی این کار را میکنیم قبحش را بفهمیم. بازی شیطان را نخوریم. نه، من دلم میخواست اینجا از این مطلب جلوگیری کنم. خودت میدانی دروغ میگویی و جلوگیری که نکردی هیچ، به یک روش دیگری او تکرار خواهد کرد و به روش دیگری خودت دچار خواهی شد به ناموس هستی. کسی که عیب کسی را گفت، تحقیر کرد، نمیمیرد تا خودش به آن مسأله دچار شود که از دیگران عیب جویی کرد. تضمین این کلمات که میگوییم تضمین خدایی است. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُم» (محمد/۷) چه فرد باشی، چه قوم باشی. حضرت امام(ره) یک تنه آمد الله اکبر گفت و خدا کمکش کرد. اگر نصرت خدا نبود، تضمین را امضای کَری حساب کردی، میبینی از همان امضاء چقدر صدمه میخوری. تضمین خداست، نصرت برای خداست. نصرت یعنی یک کلمه با شیطان نبودن و خدا را مؤثر در وجود ببینم. هرجا به غیر خدا امید بستید و امضای دیگران را تضمین دیدید، از همانجا صدمه میخورید. خدا مرحوم مجتهدی را رحمت کند، میفرمود: برادران یوسف که او را زدند، لب چاه گذاشتند تا او را پایینA A A بیاندازند. دیدند حضرت یوسف میخندد. چرا میخندی؟ گفت: یکوقت فکر میکردم من نه برادر دارم، چه کسی میتواند به من صدمه بزند؟ از همانجا خوردم. نصرت را غیر از خدا فکر کردیم، صدمهاش از همان است. آن چیزی که حافظ آبروی ماست غیبت از دیگران نیست، حفظ آبروی دیگری، حفظ آبروی ما را میآورد.
شریعتی: انشاءالله بحث غیبت را ادامه خواهیم داد. یکوقتهایی باید برای خودمان وقت بگذاریم و تفکر کنیم، انشاءالله این روایات در دل و جان ما بنشیند و اثر کند.
شریعتی: نکات حاج آقای سعیدی را در فضیلت حضرت زهرا(س) را بشنویم.
حاج آقای سعیدی: ایام شهادت حضرت زهراست، از برکات انقلاب ما این بود که مسأله شهادت در مسأله حضرت زهرا گفته شد. چند خطی را از مقتل حضرت میخوانم. وقتی که زمان شهادت حضرت رسید، حضرت آمدند در بستر، در وسط اتاقی که بودند، دراز کشیدند. حضرت خودشان را رو به قبله کردند. دست مبارک را زیر صورت گذاشتند. به اسماء گفتند: مقداری از کافوری که پدرم از بهشت آورده بودند بیاور. یک سوم برای خودش بود، یک سوم برای امیرالمؤمنین و یک سوم مرا بالای سرم بگذار. حضرت روی صورتشان را کشیدند و به اسماء گفتند: چند بار مرا صدا کن و اگر جواب ندادم بدان زهرا از دنیا رفته است. عبارتی هست میگوید: وقتی اسماء این حالت را دید در را باز کرد که بیرون برود خبر بدهد، دید دو آقازاده، امام حسن و امام حسین(ع) جلوی در ایستادند. گفتند: مادر ما کجاست؟ اسماء ساکت شد. بغض گلویش را گرفت. داخل بیت شدند، دیدند مادر روی زمین است. مادر ما این ساعت نمیخوابید؟ بغض اسماء شکست و گفت: مادر شما خوابیده است و کار تمام است. امام حسین(ع) کوچکتر است، آمد مادر را حرکت داد. امام حسن(ع) خودش را روی مادر انداخت. مادر با من حرف بزن! قبل از اینکه روح از بدنم مفارقت کند. امام حسین آمد پای مادر را بوسید و گفت: مادر من فرزندت حسین هستم! قبل از اینکه قلبم پاره پاره شود با من حرف بزن. وقتی به امیرالمؤمنین در مسجد خبر دادند، علی با صورت روی زمین خورد. حضرت غش کرد و آب رو صورتش ریختند. یکجایی هم بود امیرالمؤمنین شبانه خیلی بلند گریه کرد. گفتند: برای چه گریه میکنی؟ اسماء پرسید: از فقدان زهرا گریه میکنی؟ گریه نمیکنم الا از اثر تازیانه و لگد و «ضربات به جسمها» از این است گریه میکنم. انشاءالله خدا این اشک و آه ما را برای اهلبیت از ما نگیرد و منتقم آل محمد را بیاورد و ما کنارش باشیم و فریاد بزنیم «بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت»
شریعتی: «اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى السَّیِّدَهِ الْجَلِیلَهِ وَ الْکَرِیمَهِ الْجَمِیلَهِ وَ الْفَضِیلَهِ النَّبِیلَهِ ذَاتِ الْمُدَّهِ الْقَلِیلَهِ وَ الْأَحْزَانِ الطَّوِیلَهِ الْمَدْفُونَهِ سِرّاً الْمَجْهُولَهِ قَدْراً الْمَغْصُوبَهِ جَهْراً الْإِنْسِیَّهِ الْحَوْرَاءِ فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ» انشاءالله خداوند متعال همه ما را زیر سایه حضرت زهرا(س) ثابت قدم نگه دارد.
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین محمد سعیدیآریا
موضوع: آرامش در زندگی بر مبنای کتاب چهل حدیث امام خمینی رحمهالله علیه
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۹۷/۱۱/۱۷
.






