آرامش در زندگی؛ حدیث۱۸؛ یاد خدا
۱۴۰۰-۱۱-۱۰ ۱۴۰۲-۰۸-۲۸ ۱۶:۳۴آرامش در زندگی؛ حدیث۱۸؛ یاد خدا

آرامش در زندگی؛ حدیث۱۸؛ یاد خدا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: سلام میکنم به همه بینندهها و شنوندههای گرانقدرمان، انشاءالله بهترینها نصیب شما شود و انشاءالله دلتان گرم باشد به محبت اهلبیت، حاج آقای سعیدی سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای سعیدی: بسم الله الرحمن الرحیم، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم.
شریعتی: در محضر چهل حدیث حضرت امام(ره) هستیم و نکات خوبی را شنیدیم، امروز حدیث هجدهم را میشنویم. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/۲۸)
حاج آقای سعیدی: با یاد خداست که دل آرام میشود. اصل دلهای ما بر این است که تشویش داشته باشد چون عامل تشویش که شیطان و نفس است همیشه حضور دارد و قناعتی به این تشویش ندارند و از آن آب گل آلود شیطان ماهی میگیرد. اگر طوفان شد استفاده خودش را بکند و تخریبهای خودش را داشته باشد. اما یاد خدا آرامش میدهد. دریا دل میکند. اینقدر روند زندگی را شیرین میکند که تمام تأثیر عوامل بیرونی در دنیا غرق در دریای آرام باشند. خدایا به برکت همین نامی که از اهلبیت برده میشود، از تو میخواهیم دلهای ما را در این دنیا، در جایی که قرار هست به بندگی تو بگذرد، آرام قرار بده. حدیث از وجود نازنین امام باقر(ع) هست، «قال: مکتوب فی التواره التی لم تغیر» از این فرمایش حضرت برمیآید که تورات امروزی تحریفهایی شده است. حضرت امام میفرماید: با نگاهی که به تورات کردم، از اشتهای نفسانی افراد در آن چیزهایی آمده که اصلاً با شأنیت الهی قابل مقایسه نیست. وقتی حضرت ذکر میکنند یعنی تورات واقعی دست ما اهلبیت(ع) است. «أن موسی (علیه السلام) سأل ربه فقال: یا رب، أقریب أنت منی فاناجیک» خدایا تو نزدیک هستی نسبت به من که من با تو نجوا کنم؟ «أم بعید فانادیک؟» یا دور هستی که ندا کنم. ندا کردن به معنی خواندن از راه دور است. «فأوحی الله عزوجل الیه» خداوند اینگونه به حضرت موسی(ع) وحی فرمودند. «یا موسی، أنا جلیس من ذکرنی» جلیس، همنشین است. شاید یکی از نزدیکترین عبارتهایی است که میشود به کار برد. اگر کسی به کسی نزدیک باشد میگویند: همنشین و همراهش است. هرکس یاد من باشد من نزدیکترین نسبت به او هستم.
«فقال موسی: فمن فی سترک یوم لا ستر الا سترک؟» خدایا چه کسی در پناه تو است؟ «فقال: الذین یذکروننی فأذکرهم» آنهایی که یاد میکنند من را، من هم یادشان میکنم. ذکری که خدا برای ما دارد با ذکری که ما نسبت به خدا داریم تفاوت دارد. «و یتحابون فی فاحبهم» آنهایی که من نگه میدارم، من پناهشان هستم این است که نسبت به همدیگر به خاطر من محبت دارند. بخاطر خدا همدیگر را دوست دارند و برای همدیگر کار انجام میدهند. این محبت خیلی عنصر عجیبی است. اصل دین و زیربناست. در امور تربیتی هم عامل اصلی محبت است. سرشت براساس محبت است. نگاه میکنی در جاهای مختلف میگوید: آقا وسایل آموزشی و کمک آموزشی، برایت میچیند و ساعتها تعریف میکند. یک عنصر محبت داریم، نگاه میکنی اگر طرف، محبتش چه به دنیا باشد، چه به آخرت، محبتش این طرفی باشد، هیچ طرف مقابل را نمیتواند بپذیرد. این حل کننده قوی شدت محبت است. منتهی خوش به سعادت کسی محبتش دو طرفه است. خیلی شیرین میشود. «فأولئک الذین اذا اردت أن اصیب أهل الارض بسوء» آنها کسانی هستند، اینهایی که اهل یاد من هستند و محبتشان در دنیا به خاطر من است، با هم رفیق هستند به خاطر خدا و برادر دینی هستند. همشهری و شهروند با برادر دینی خیلی فرق میکند. آنها کسانی هستند که وقتی خداوند عذابی روی زمین میآورد، «ذکرتهم فدفعت عنهم بهم» من یاد آنها میکنم و آن عذاب از آنها برداشته میشود. محبت ما به همدیگر سختیها و عذابهای الهی را از ما برمیدارد.
اولین مسألهای که حضرت امام ذکر میکنند، فقط مسأله ذکر مسأله لسان نیست. اگرچه آن هم مهم و درست است. ما وقتی نماز میخوانیم آیا فقط همین حرکتهای خم و راست شدن است یا نه اصلش یاد و توجه به خداست؟ هیچکدام بدون دیگری نمیشود و کسی نمیتواند بگوید: من یاد خدا هستم ولی این را رعایت نمیکنم، نماز نمیخوانم و روزه نمیگیرم و انفاق نمیکنم. کسی بگوید: من خیلی شما را دوست دارم ولی نسبت به شما بی تربیتی میکنم. این دوست داشتن قلبی یک اثر بیرونی هم دارد. ادب آداب دارد! یک چیزی را که دوست داری مؤدب باشی، آدابش هم باید بلد باشی رعایت کنی. نوع گویش و نوع برخوردت، آدابش همین نماز و روزه است و مناسکی که داریم یک آدابی دارد. لذا شما فکر کن من حج رفتم ولی دور خانه کعبه چرخیدم و برگشتم. لذا همه اینها به هم پیوسته است.
غرض حضرت موسی از این سؤال از خداوند، حضرت امام میفرماید: تعیین روش بندگی و مناجات با خداوند است. خدایا من به خودم که نگاه میکنم، خیلی خودم را دور از تو میبینم. ولی به تو که نگاه میکنم، تو را خیلی نزدیک میبینم. وجود تو همه عالم را پر کرده است. از دو حیث نگاه کردن است. خدایا تکلیف من چیست و چطور با تو ارتباط برقرار کنم که آن جواب هست و چطور ارتباط برقرار کردن، اینکه بدان من جلیس تو هستم وقتی یاد من کنی. همنشین تو هستم! خیلی عالم دینداری عالم شیرینی است و بی خدایی خیلی تلخ است. با تمام لذتهایی که بدن انسان ممکن است ببرد، خیلی تلخ است. اینکه در یک گاوداری ببینی همه گاوها میخورند و میچرند، همه چیز برایشان فراهم است ولی هیچ آدمی آرزوی گاو بودن نمیکند. با خدا بودن یعنی لذت آدم بودن، به همه سختیهای عالم میارزد. خدایا ما را آدم کند. آدم بودن خیلی مسأله است. «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ» (بقره/۱۸۶) من نزدیک هستم. یکوقت دیدید بچهها در بازی قایم باشک، وقتی میخواهند یک جا پنهان شوند جلوی چشمشان را میگیرند و فکر میکنند کسی آنها را نمیبیند. همه تو را میبینند و خدا حاضر و ناظر است. چشمهایت را بستی و فکر نکن چون چشمهایت را بستی دیگران تو را نمیبینند. خدا از حبل ورید به تو نزدیکتر است. یادش باش ببین چطور روی تو تأثیر میگذارد.
غفلت را گفتید، رمز و شالوده این حدیث همین است. ذکر و یاد خدا و در مقابلش غفلت است. «تعرف الاشیاء باضدادها» هرچیزی را میخواهی بشناسی ضدش را بگو. وقتی غفلت میآید آدم قشنگ متوجه میشود یاد خدا یعنی چه. ذکر و یاد خدا، حضرت امام یک تقسیم بندی دارند، یک بحث سری هست و یک بحث علنی است. یک بحث ذکر به صورت سر است، موقع نماز شب، موقعی که خدای نکرده موقعیت گناه پیش میآید. خدایا بخاطر تو استغفرالله، حتی ممکن است به لفظ هم نگویم. ولی به یاد تو میافتم. خدایا یاد احکام تو و دوست داشتن تو هستم. «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیم» (آلعمران/۳۱) خدا را دوست داشته باش و تبعیت کن، خدا هم دوستت دارد. اینها را یاد میکنم جلوی مرا از حرام میگیرد. عبادت مرا شیرین میکند. شوق میدهد و نشاط میدهد. یاد خدا این آثار را دارد و در مقابل غفلت، همه اینها را از دل آدم میبرد. این حالت سری است. لذت آن عظمت خداوندی است. آن حالی است که آدم دارد. یک ذکر هم علنی است، این هم واجب است. یعنی ریا کنیم؟ در جمع ذکر بگوییم؟ ایشان میگوید: بین اهل غفلت حرف زدن. آنهایی که همه حرف دنیا میزنند، از مظاهر دنیا تعریف میکنند. از اسباب غفلت استفاده میکنند و میتواند لهو و لعب باشد که در دنیا مردم نسبت به آن مشغولیت زیاد دارند و قرآن به آن میپردازد. آنجا یکی بلند شود و بگوید: لا اله الا الله! حواستان باشد خدایی هم هست.
در جریان جنگ احد شخصی شبیه پیامبر اکرم بود، به شهادت رسید. مردم گفتند: پیغمبر کشته شد و فرار کردند. حمزه سیدالشهداء بلند شد و گفت: اگر پیغمبر از دنیا رفته، خدای پیغمبر که هست. این اثر ذکر علنی است. در موقعی که شیطان میتازاند، جمع را دست گرفته است. آدمیزاد اشتغالش اینطور است، من اگر به این طرف دستم نگاه کردم، دیگر نمی تواند به این طرف نگاه کنم. یا اشتغال به این طرف است یا آن طرف، اگر اشتغال به دنیا پیدا کردم، اشتغال به آخرتم صدمه میخورد مگر اینکه دنیا را مصداق دیدم آنوقت اشتغال من به دنیا عین اشتغال من به آخرت است. یعنی کار من عبادت میشود. حرف زدن من عبادت میشود. سکوت من عبادت میشود. تمام شئون زندگی من آینه رسیدن به خداست و خدا در آن تجلی کرده است. دوام در صلاه، امیرالمؤمنین کشاورزی میکرد و بهترین خرماها برای حضرت علی بود. یعنی حضرت دوام در صلاه نداشت یا صلاه یک معنی دیگری آنجا دارد. حضرت میفرماید: «مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ فِی السُّوقِ مُخْلِصاً عِنْدَ غَفْلَهِ النَّاسِ» (عده الداعی، ص ۲۵۷) امیرالمؤمنین در بازار حرف میزدند، مردم اول یاد بگیرید «الفقه» و بعد «ثَم المَتجر» سراغ تجارت بروید. به مشکل میخورید. فلانی کم فروشی میکنی، آن طرف هم حواست باشد. فلانی اینجا هوای فلانی را داشته باش. یک ذره ارزانتر بده. جای دوری نمیرود. در خرید و فروش میگویند: وقتی خرید و فروش کردی بگو: خدا برکت بدهد. برای دیگران خیر بخواهید. خیر ببینی، در شادیهایتان استفاده کنید! با ذکر و یاد خدا شیرینترین و گرم ترین دهانها ایجاد میشود و عادت میخواهد. تربیت اتفاقی نیست.
در سیرک دیدید، چوبی هست که سرش یک ستاره دارد و میزنند خرگوش بیرون میآید. تربیت لحظهای نیست. آدم خودش را عادت میدهد و بعد میبیند شیرین شد و دیگران هم از زندگی با او کیف میکنند. یاد خدا شیرین است. بچهها که در خیابان راه میروند، هی برمیگردد بابا را نگاه میکند، اگر ببیند بابا نیست چقدر هول میشود و هی تند تند نگاه میکند. حواسمان باشد خدا با ما هست. «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ» (بقره/۱۵۲) اثر یاد خدا در ما چیست؟ آن اطمینان قلب است. اثر یاد خدا این است. میفرماید: اگر یاد خدا با شما همراه بود از هیچ چیزی نمیترسید. «فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون» (بقره/۳۸) خوف و حزن تو را نمیگیرد. اینقدر محکم و با صلابت قدم برمیداری، دلت آرام است. لذا نگاه میکند، طرف میگوید: مگر میشود آدم اینطور باشد؟ آنهایی که با خدا نیستند، نگاه میکند به اهل ایمان و میگوید: این دلش به جایی قرص است و پشتوانهاش فلان آدم است. دلش به خدا قرص است. دلی که به خدا قرص بود، همه عالم را نگاه میکند و هیچی حساب نمیکند. میگوید: برای رضای اوست و محبتش هم برای رضای او میشود. محبت با یکدیگر در راه خدا سبب حبّ خدا میشود. اگر همدیگر را به خاطر خدا دوست داشتیم، خدا هم ما را دوست دارد. بچههایی که با هم در خانه مهربان هستند، پدر و مادر یک لطف دیگری برایش دارند. وقتی میخواهند غذا را بیاورند، این بچهها با هم مهربان هستند، پدر و مادر انگیزه بیشتری دارند. در خانهای که خواهر و برادر از هم دور هستند و دعوا دارند. واقعاً پدر و مادر انگیزه مهمانی دادن دارند؟ این برادر با خواهر قهر است و خواهر با برادر قهر است، پدر میگوید: یک مهمانی بدهیم همه دور هم جمع باشند. میگوید: برو حاج آقا دوباره دعواست! انگیزه مهمانی هم ندارند. ولی بداند اینها همدیگر را دوست دارند، مهمانی میدهد. پدر از همه بیشتر شاد میشود. اهلبیت(ع) از دیدن محبت و اخوت ما نسبت به هم از همه بیشتر شاد میشوند. خداوند عالم از محبت بین دو بنده شاد میشود. در عرش، خداوند شادی ملائکه را میبیند. حتی مصافحه، دو نفر با همدیگر در مسجد دست میدهند، شاد میشوند. اگر ما به همدیگر محبت داشتیم، جلب محبت خدا را کردیم، همدیگر را دوست داشته باشیم.
یک بحثی در مورد تهمت داشتیم، عبارتها خیلی عجیب بود. دیدم خدایا چه چیزهایی بستر تهمت است. زیرآب زنی از کجا ناشی میشود؟ یک ذلت نفس و پستی باید باشد اینطور شود. در روایت دارد شیطان از این گناه شرم میکند. کسی بدگویی پشت دیگری میکند، نسبت ناروا به دیگری بدهد، او هم دیگر شرم میکند و میگوید: تو این را چه کار کردی؟ خیلی حواسمان به زبانمان باشد و این محبت خیلی از اینها را رفع میکند. دوستش داشته باشیم، رفیق، دوست، فامیل، پدر و مادر، هرکسی هست دوست داشته باشیم. مسئول در جامعه دینی یعنی کسی که وظیفهاش بیشتر است، به معنی مدیر و بالاتر نیست. لذا اگر به مسئولیت با دید بالاتر نگاه کردی، مسئولیت دیگر شرعی نیست، دیگر خدایی نیست. این شاه بودن است در اندازههای کوچک، مسئولیتهای دینی یعنی مسئولیت بیشتری در قبال مردم که باید با پشتوانه محبت انجام بگیرد. یک فرقی را حضرت امام فرمودند که این تذکر برای اولیای خدا یک اثری دارد، یاد خدا برای اولیای خدا، وصال محبوب است. کسی که محبوبش را دوست دارد لحظه وصالش پیش میآید. پدری که محبوب است زمان آمدن فرزندانش میشود. بچهها چه ذوقی دارند که بابا الآن میآید، ذکر برای اهل معرفت و اهل لقاء الله این شیرینی را دارد. ولی وقتی میگوید: لا اله الا الله، وقتی یاد خدا میکند، در مسجد است، در جاهای مختلف، وقتی یاد خدا میکند همینطور بالا میرود و کیف میکند اما برای عموم مردم میفرماید: یک مصلح اخلاقی و اجتماعی و اعمالی است.
شما در اتوبان میروی، میبینیم ماشین پلیس از کنار ما رد شد، اتوماتیک پا از روی گاز برداشته میشود. به دوربین نزدیک میشویم. چک میکنیم کمربند را بستیم؟ حضرت امام میفرماید: برای عموم یاد خدا اینطور است. یاد خدا ما را زنده نگه میدارد، از حالت غفلتی که اگر درونش غرق شد دیگر بیدار شدن مشکل است. یکوقت میگویند: آقا طرف چرتش برده است، محمد آقا بلند شو! یکوقت در کما رفته است. در اصطلاح پزشکی میگویند: درصد هوشیاری پایین آمده است. درصد غفلت آدم یکوقتهایی سطحش بالا میرود. وقتی در کما رفت خیلی سخت است. وقتی وحدانیت خدا را برایش یاد میکنم، «وَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ» (زمر/۴۵) دلش میگیرد و بدش میآید. وقتی «مِنْ دُونِهِ» شد، «إِذا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ» کیف میکند. بشارت و ذوقش و کیف کردنش، برای وقتی است که حرف غیر خدایی زده شود. اما وقتی حرف خدا هست، قلبش درد میگیرد. قرآن فرمود: این چنین آدمهایی هستند. اگر عبادت و بندگی خدا را برای خودمان شیرین کردیم و اگر گناه را برای خودمان تلخ کردیم، میدانیم این همان تلخ هست. اگر دوست داری گوشت برادر مردهات را بخوری، فکر نمیکنی. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» قلبت آرام میشود. شیرینی به عبادت میخورد و دیگر از سختی عبادت چیزی نمیماند. دارو اثر خودش را در جان ما دارد و ذائقه ما هم شیرینی دارو را حفظ میکند. درواقع ممکن است شیرینی هیچ ربطی به دارو نداشته باشد.
شریعتی: بحث ما در مورد آرامش است و حدیث هجدهم قلب بحث ماست که همان ذکر و یاد خدای متعال است. با ذکر که یاد خداست، به نظرم دل ما یک اقیانوسی میشود که دیگر هیچ چیز آن را متلاطم نمیکند.
حاج آقای سعیدی: ذکر یک دوام نیاز دارد. گاهی لحظهای است. سلامت ما بخواهد حفظ شود چه کنیم؟ فلان دارو را بخوریم یا ورزش کن. روز سوم هم ورزش را رها کن، اصل ورزش دوام در ورزش بود. دائم باید به سلامتی خودت فکر کنی. همانطور که جسم ما به سلامتی و پرهیزهایی نیاز دارد، روح ما هم به این پرهیزها نیاز دارد. بگوید: من یک سال است فلان سم را نخوردم، حالا یک روز خوردم به چنین دردی بیدار باشم. تا آخر عمرت نباید سم استفاده کنی. پرهیزها و یاد خدا باعث میشود آدم در لحظه فکر نکند. یاد خدا باید دوام داشته باشد و همیشگی باشد. تربیت اثرگذاری ممتد است. تا حالا فارسی صحبت میکرده و میخواهد از الآن انگلیسی صحبت کند. زبان را به او یاد میدهی. میگویند: اگر حرف نزنی یادت میرود. بعد از چند سال میبینی مدرک داری اما چیزی یادت نیست. لذا حواسمان باشد ذکر دوام لازم دارد.
دور شدن از ذکر و غفلت؛ اثرش این است مفسد اخلاق است. مفسد اعمال است. جهتگیری آدمها این است. اگر لیوانی را از آب خالی کردی، از هوا پر میشود. اگر از یاد خدا خالی شد، خالی نمیماند. در محور مختصات صفر نمیایستد و در منفیها میرود. شیطان او را پر میکند و اینجا فشار هواست و مگر میشود خلأ وجود داشته باشد؟ میآید و جایگزین میکند و اینقدر ادامه میدهد تا وقتی آدم را به کلی برمیگرداند. یعنی برعکس فطرتش عمل میکند. فطرت خداجو میشود فطرت منکر خدا. لذا میفرماید: هم یاد خدا را خودتان ایجاد کنید و هم در محیطی باشید که یاد خدا را برای شما ایجاد میکند. میداند در این جمع بروم فقط میخواهد حرف بیخود بزند. پیش آقای دیگر بروم دو کلمه هم مرا نصیحت میکند. دو تا مطلب خوب هم میگوید. فلان شبکه دو تا مطلب اضافه یاد میگیرم. به درد دنیا و آخرتم میخورد. حواسم باشد من فقط برای حیوان بودن در این دنیا نیامدم. خداحافظ، خدا برکت بدهد. خدا خیر بدهد، این اصطلاح خدا را تکرار کنیم. چیزی که درونش خدا وجود ندارد، اثر وضعیاش هم میرود. نماز، خودش ذکر است. حضرت امام یک مثال قشنگ دارد. میگوید: اما ذکر زبانی را هم توجه کنید. به یک بچه کوچک میخواهی کلام و ادب یاد بدهی، شروع میکنیم کلام را با زبان میگوییم و یادش میدهیم، به لسانش میگوید ولی مفهوم هم در دلش هست، اینها را کم کم یاد میگیرد و به حرف زدن میافتد. ایشان میگوید: خودتان را از این جهت، یعنی از معلول به علت، از این جهت خودتان را برسانید. یاد بگیرید اذکار را بگویید. من تا وقتی در دلم یاد خدا دائمی نشود، نماز نمیخوانم. اهلبیت چنین دستوری دادند؟ نه، باید از این طرف باشد و باید ادب را از اینجا یاد بگیری. کم کم به قلبت راه پیدا میکند. دوام در همین ذکر داشته باش. لذا میفرمایند: دوام به ذکر صلوات داشته باشید. رفع مشکل میکند و دلتان را نورانی و چشمتان را باز میکند. «ینظر بنور الله» میشوید. یعنی چشمتان طوری میشود که خطا و درست را خوب تشخیص میدهید.
«لا اله الا الله» خیلی توصیه شده است. صلوات خیلی توصیه شده است، «لا حول و لا قوه الا بالله» هر موقع دلت ترسید و احساس کردی نمیتوانی کاری را انجام بدهی بگو حول و قوه برای خداست و اختصاص به خدا دارد. منزه دانستن خدا از خطاها، «مَنْ شَغَلَهُ ذِکْرِی عَنْ مَسْأَلَتِی أَعْطَیْتُهُ أَفْضَلَ مَا أُعْطِیَ لِلسَّائِلِینَ» کسی که اشتغال پیدا کند به ذکر و یاد من، در حرفهایش فقط خواستن از من نباشد. دائم بگوید: خدایا تو پاک و منزه هستی. اینطور تعریف از خدا بکند بدون اینکه خواستهای داشته باشد. اینجا خدای ما خدایی است که روشی که به ما دارد، مولای یا مولای، «أنت المولی و أنا العبد و هل یرحم العبد الا المولی» به خدا باید اینطور تضرع و زاری کرد. این ذکر اطمینان و شادی میآورد. انشاءالله خداوند به قلب همه ما روح تبعیت بدهد. خدایا هرچه تو گفتی چشم و من خودم را عبد و بنده تو میبینم. این را ذکر قلبی و لسانی کنیم. خدا مرحوم آیت الله بهجت را رحمت کند. روی قبر شریفشان نوشته «العبد» خدایا این ملکه عبودیت را به همه ما بده.
شریعتی: حدیث هجدهم از چهل حدیث امام خمینی بهانه خوبی شد تا در این لحظات حواسمان باشد که باید مرتب و مکرر و به صورت مداوم یاد خدا باشیم که دلهای ما آرام بگیرد. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکاً» این معیشت ضنک و تنیدگیهای زندگی ما به خاطر دوری از یاد خداست و دور افتادن ما، انشاءالله همه با یاد خدا مأنوس باشیم و انشاءالله لحظه لحظه زندگی ما منور به یاد خداوند و ذکر صلوات بر محمد و آل محمد باشد.
شریعتی: دوستانی که تاکنون موفق نشدند در طرح زائر اولیهای کربلای معلی ثبت نام کنند، میتوانند به سایت شبکه سه سیما مراجعه کنند www.tv3.ir اسامی شما ثبت میشود و انشاءالله قرعهکشی خواهیم کرد. اشاره قرآنی امروز را حاج آقای سعیدی برای ما بفرمایند.
حاج آقای سعیدی: «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَیْلًا طَوِیلًا» بحث سجده در شب و نماز شب و بحث حال خوش شبانه، خداوند یک نفحههایی را در ایام ما قرار داده است. یک موقعیتهای ویژه قرار داده که یاد آن آنجاها بیشتر کار میکند و شیرینتر میشود. یکوقت من به دوستم زنگ میزنم و میگویم: فلانی به یادت هستم. میگوید: فلانی من در حرم امام رضا هستم و به یادت هستم. در شب یاد خدا کردن عیارش بالاتر است و دوست داشتنیتر است. شب را از زندگیتان حذف نکنید. خدا این را قرار داده، مفت از دست ندهیم.
شریعتی: این هفته قرار گذاشتیم از فقیه برجسته و عالم بزرگ، آقا بزرگ تهرانی یاد کنیم. نکته شما را میشنویم.
حاج آقای سعیدی: من خیلی از غیرت دینی ایشان شنیدم. ایشان بسیار غیور بودند. غیرت دینی به این معنا که یکوقت آدم ببیند اگر به ماشینش خط افتاد، چقدر ناراحت میشود. اگر به دینش صدمه خورد چقدر ناراحت میشود. آنجا چقدر الله اکبرش بلند میشود و شمشیر میکشد. نقل است که وقتی سامرا بعد از مرحوم میرزای شیرازی رفتند خیلی خلوت شد و حرمها خلوت شد، طوری که دیگر خدام نبودند، خیلی به حالت ضعف کشیده شد. نقل است ایشان خودش میآمد و قبل از نماز صبح جارو میکرد و کارها را انجام میداد. یعنی غیرت دینیاش نسبت به اهلبیت اینطور بود. حرم باید تمیز باشد اگرچه یک فقیه مجتهد در این سطح، یک آدم کلامی، یک آدمی که اینطور برای دین زحمت کشیده و علم کسب کرده، این غیرت دینی را دارد. اینجا صدایش بلند میشود. دارد حتی تعجب از کار ایشان یکی از عواملی که در کار فرهنگی بودند، از شوروی سابق میآیند، برای دیدن آقا بزرگ تهرانی، خدمت ایشان میرسند. با ایشان آشنا میشوند و بعد میگویند: اگر میشود مرا با مؤسسهای که ایشان دارد آشنا کنید. مؤسساتی که ایشان مدیریت میکند، میگویند: مؤسسهای وجود ندارد. ایشان خودش مینویسد. این غیرت است که به او بربخورد و بخواهد به دینش یک خال بیافتد، غیرتش بلند میشود. خدایا به همه ما غیرت دینی بده.
حضرت حجت(عج) فرمودند: من از خبر شما آگاه هستم و اخبار شما به ما میرسد. ما از شما غافل نیستیم و برترین کار زمان شما دعا برای تعجیل فرج است. «فانّ فی ذلک فرجکم» در این مسأله فرج شما هست. یاد و ذکر را در مورد خداوند دانستیم. یاد حضرت حجت، اینکه من اعمال و رفتارم طوری باشد که هر لحظه حضرت را ناظر ببینم، شادیهای او را چگونه فراهم کنم و از چیزهایی که او را ناراحت میکند دوری کنم. او ولی خداست و امر و نهی او امر و نهی خداست، او ید الله است، ثار الله است، بقیه الله است، لذا برای شادی دل اهلبیت و بقیه الله بکوشیم و او را ناظر بدانیم و بدانیم غافل نیستند. حضرت در روایتی دیگر میفرماید: اگر ما ناظر شما نبودیم و کمک کار شما نبودیم، هر آینه اهل ظلم چیزی از شما باقی نمیگذاشتند. نگاه کنیم ببینیم در طول تاریخ با شیعه چه کردند و با محبین اهلبیت(ع) و هنوز پا برجا هستیم و ندای الله اکبر به لطف خدا از این کشور شنیده میشود.
خدایا حضرت حجت را از همه ما راضی قرار بده و زندگی و اخلاق و رفتار ما را مرضی رضای اهلبیت(ع) خاصه حضرت حجت قرار بده. خدایا از ادامه غیبتش صرف نظر کن و فرج حضرت حجت را نزدیکتر بفرما و ما را از اعوان و انصارش قرار بده.
شریعتی: خیلیها سفارش میکنند مریض داریم، خیلیها گفتند: برای مریضهای روحی دعا کنید. خیلیها گفتند: برای عاقبت بخیری جوانها و حل مشکلات اقتصادی دعا کنید. انشاءالله به حق امام زمانمان و دعاهای خیر حاج آقای سعیدی و آمینهای شما مردم شریف این مشکلات از جامعه ما رخت برببندد و انشاءالله همه در آرامش به سمت ظهور حرکت کنیم. بهترینها را برای شما آرزو میکنم. «اللهم صل عَلی عَلیِ بن موسی الرضا المرتضی»
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین محمد سعیدیآریا
موضوع: آرامش در زندگی بر مبنای کتاب چهل حدیث امام خمینی رحمهالله علیه
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۹۷/۱۱/۰۲
.






