آرامش در زندگی؛ حدیث۱۶؛ صبر
۱۴۰۰-۱۱-۱۰ ۱۴۰۲-۰۸-۲۸ ۱۶:۴۴آرامش در زندگی؛ حدیث۱۶؛ صبر

آرامش در زندگی؛ حدیث۱۶؛ صبر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
گرچه چون موج مرا شوق ز خود رستن بود *** موج موج دل من تشنه پیوستن بود
یک دم آرام ندیدم دل خود را همه عمر *** بس که هر لحظه به صد حادثه آبستن بود
خواستم از تو به غیر تو نخواهم اما *** خواستنها همه موقوف توانستن بود
کاش از روز ازل هیچ نمیدانستم *** که هبوط ابدم از پی دانستن بود
چشم تا باز کنم فرصت دیدار گذشت *** همه طول سفر یک چمدان بستن بود
شریعتی: سلام میکنم به همه بینندهها و شنوندههای گرانقدرمان، به سمت خدا امروز خیلی خوش آمدید. انشاءالله هرجا که هستید بهترینها نصیب شما شود و بهترینها برای شما رقم بخورد. حاج آقای سعیدی سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای سعیدی: بسم الله الرحمن الرحیم، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم.
شریعتی: هفته گذشته در مورد نفس و کرامت نفس صحبت کردیم و حاج آقای سعیدی این حدیث را به دو بخش تقسیم کردند، یک بخش نفس و کرامت نفس بود و بخش دوم در مورد صبر است. بحث امروز شما را خواهیم شنید.
حاج آقای سعیدی: باز هم در خانه اهلبیت(ع) و سر سفره اهلبیت(ع) هستیم. خدایا ما را از صابرین قرار بده. یکی از بزرگترین راهکارها همین دعا کردن و خواستن از خداست. فرمود: بهترینها را از خدا بخواهید و خدایا خودت گفتی که صبر یکی از بهترین خصال مؤمن است. در معنای صبر اینطور گفتند که صبر حریت از قید نفس است. آنجاهایی که ما بی صبری میکنیم یک نفسانیت و یک صفت رذیله اخلاقی دارد ما را آزار میدهد. مثلاً تقسیم بندی صبر به صبر بر طاعت، معصیت و مصیبت است. این حدیث از چند معصوم نقل شده است، هم وجود نازنین پیامبر اکرم(ص) و هم اهلبیت(ع) این تقسیم بندی را دارند. اینکه چگونه به طاعتت نگاه میکنی و اگر تو صبر نداشتی در طاعت یعنی نفس دارد یک کاری انجام میدهد و یک شیطنتی میکند. شیطان دارد کاری انجام میدهد که تو را از مسیر صبر دور کند. حضرت امام هم این عبارت را دارند، نگهداری نفس از بیتابی و جزع و فزع در هنگام مکروهات، آن چیزهایی که آدم دوست ندارد. خودت را نگهداری و داد و فریاد نکنی. شکایت خالق را نزد مخلوق نبری.
شکایت کردن فی نفسه بد نیست اما نزد خدا، «اللهم انی اشکوا الیه» ما شکایت داریم اما پیش مخلوق خدا نه. آنجا صبر جمیل میخواهد. صبر بر طاعت، نگاه من به طاعت چگونه باشد؟ حضرت امام از مرحوم سید بن طاووس نقل میکنند، ایشان روز اول تکلیفشان جشن گرفتند. خداوند به من اجازه مراوده و صحبت کردن داد. ما هم داخل انسانها و آدمهایی شدیم که عمل ما نزد خدا معتبر است. عمل ما حساب و کتاب میشود نزد خدا، این جشن گرفتن دارد. این را جزء مطیعین خودمان حساب کردیم، اهل طاعت، امر ما به این آدم هم تعلق میگیرد. لذا نگاه به طاعت آیا نگاه به سختی است یا نگاه آسانی است؟ همین مسأله طاعت را آسان میکند و بالاتر، آدم مشتاق به طاعت میشود. مثل سخت بودن اینکه یک مادر برای فرزندش غذا درست میکند ولی یکوقتهایی با چه شوقی درست میکند. بچهها بخورند کیف کنند، بالاخره غذا درست کردن آسان است یا سخت است؟ از حیث بدنی سخت است، ولی یک عشقی آدم دارد که این بچهها بخورند و کیف کنند و بگویند: مامان، دستت درد نکند. یا فلانی خوشش بیاید. مثل خرج کردن است، شما یک هدیه میخری برای کسی که خیلی دوستش داری. میبری میدهی تشکر میکند و میگوید: دستت درد نکند، چقدر خوشحال شدم. بالاخره من از جیبم پول رفت ولی لذتی که خرید دارد و پذیرفته شد، شیرینتر از تلخی پولی است که از جیبت رفته است. طاعت پیش خدا اینطور است. کسی مقایسه نمیکند اگر اهل طاعت باشد. فرقش این است که اینجا انگشتر را با پول خودت میخری و آنجا طاعت خدا را با عمری که خدا به تو داده انجام میدهی. از جانب خودش آمده و به خودش برمیگردانی. این فقط یک لذت طاعت است. انشاءالله خداوند برای ما تبدیل کند، سختی عبادت را به شیرینی عبادت. حضرت امام میفرماید: این شدنی است. هم ذکر میخواهد و هم یاد میخواهد. انشاءالله خداوند توفیق بدهد و در تربیت ما هم اینطور باشد، یعنی تکلیف مثل همین جشن تکلیفی که عرض کردم. تکلیف را برای بچهها و خودمان شیرین بگوییم که واقعیت همین است. شیطنتهای شیطانی طوری است که پر از سختی جلوه میدهد. قسمت سخت کار را خیلی جلوه میدهد. اما قسمت شیریناش که بندگی چه کسی را داری انجام میدهی.
شیطان از این حرفها زیاد میزند. گاهی در بلاها و مصیبتها، گاهی در طاعتها، گاهی در معصیت یک جلوهگری دیگری میکند و توجیهات دیگری را به ذهن ما میآورد. گاهی شاید این جمله را شنیده باشیم. مصیبتی پیش میآید، میگوییم: مگر من چه گناهی کردم که این مصیبت به سر من بیاید؟ لزوماً هر بلا و ابتلاء و امتحان الهی، در مقابل گناهی است که انجام میدهم. یعنی خدا را تصویر کردم که هرآنچه سر من میآید فقط به واسطه انتقام او یا فقط به واسطه اینکه عصبانی شده از دست من و میخواهد مرا تنبیه کند، فقط این است. چرا این انحصار در ذهن من بیاید؟ صبر در مقابل مصیبت او خودش رحمت است. یعنی مرا بالا می برد. انواع صبر را میگوییم و اینکه من در مقابل بلاهایی که از طرف خدا به من میرسد، یا از طرف بعضی از طاعتهایی که خدا برای من واجب کرده، نتیجهاش بالا رفتن است. اما جلوهگری شیطان به سختی خود کار است. نتیجه را نشان نمیدهد. نمره بیست آخر را نشان نمیدهد. میگوید: چه امتحان سختی! اذیت نمیشوی؟ اذیت شدن هر چیزی یک پاداشی دارد. پاداش صبر چیست، منتهی شیطان نتیجه را نمیگوید و همین تکه جلو را میگوید. لذا میگوید: چه گناهی کردی؟
ائمه هدی (علیهم السلام) یا انبیاء هرکدام توصیف به صبر شدند. صفت زینتی اهلبیت(ع) کظم غیظ در مورد امام کاظم(ع)، یا در مورد همه اهلبیت بوده است. اگر شکایتی هم بوده گاهی صبر بر آلام جسمانی در مورد آنها مطرح شده که اینجا مقتضای بشر است، همین که دست حضرت ممکن است زخم شود یا اتفاقی بیافتد یا داغ فرزند ببینند. پیامبر اکرم(ص) فرزندشان از دنیا رفتند، اشک ریختند. ولی در مقابل این مصیبت، در مقابل خدا حرفی که دلیل بر شکایت یا عدم عدالت الهی باشد اتفاق نیفتاده است. یا میگویند: اصل شکایت انبیاء الهی فراق بر محبوب است. نالهای است که آن مرغ باغ ملکوتم است. فراق بر محبوب است که دور افتادیم. مثل استغفارهاست. بعضی سؤال میکنند که پیغمبر ما و اهلبیت(ع) چرا اینقدر استغفار میکردند؟ مگر استغفار از گناه نیست؟ چرا استغفار میکردند؟ پیامبر و اهلبیت که معصوم هستند. در حالی که پیش فرض اشتباه ذهنی این است که استغفار فقط برای گناه است. استغفار خودش نورانیت میآورد، تقرب به خدا میآورد. غم را از دل میبرد و آدم را شاداب میکند. آلودگیهایی که برای آنهاست برای ما نیست و حساب و کتابش با ما فرق میکند. گاهی همین حیات آنها و معاشرتشان با ما برایشان کدورت ایجاد میکند. از آن استغفار میکنند. هر موقع دیدید دلتان گرفت، غصه دار شدید، یکی از کارها استغفار باشد برای خودتان و جمیع مؤمنین و مؤمنات. خدایا به تو پناه میبرم از گناهانم. خدایا آن زشتی که دعای مرا حبس میکند، روح مرا حبس میکند، آنهایی که قطع ارتباط میکند بین من و تو و این قطع ارتباط برای من کم نوری و ضعف میآورد. اینها را ببخش و این خواستن اثر دارد و آدم را شاداب میکند.
صبر بر طاعت و معصیت را تقسیم بندی میکردیم. حضرت یعقوب(ع) طبق آیه قرآن «إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَى اللَّهِ» (یوسف/۸۶) شکایت دارد نزد خدا نه الی الناس. لذا در مورد مردم بخواهی بگویی کاری هم از حیث اراده از دست آنها برنمیآید. ما معمولاً شکایتمان به مردم به عنوان این است که یک کاری از دستشان بربیاید. به آنها طمع داریم. خودش یک منافی بودن با توکل دارد. یکوقت آدم کارش را به مردم میگوید از این جهت که آنها را وسیله نسبت به خدا میبیند. ولی شکایتت را فقط نزد خدا میبرد. درد دل باید پیش خدا باشد و این صبر جمیل است. اگر اینطور شد آنوقت «فَاللَّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ» (یوسف/۶۴) خدا بهترین حافظ برای من است. برای نفس یک ملکه نورانی پیدا میشود و اینها اثرات صبر است و مقام صبر اینها را برای آدم ایجاد میکند. در معصیت صبر در مقابل معصیت، گناه پیش میآید خودت را نگه داری. منشأ تقوای نفس میشود و کم کم یک ملکه تقوا پیش میآید. من یک دوستی داشتم این بنده خدا در کار بسته بندی چای بودند. یکوقت دیدنش رفتم و داشتیم با هم صحبت میکردیم، همینطور که با من صحبت میکرد این را بسته بندی میکرد و کارش را میکرد. این ملکه شده بود و دستش منتظر فرمان چشم و محاسبه عقل نبود. صبر باعث میشود تقوا ملکه نفس آدم شود. چقدر خوب است آدم بگوید: من همه جا تقوا را رعایت میکنم. صبر اثرش این است. وقتی دانستیم یک دارو چه اثر مفیدی دارد، خیلی تقید به استفاده از آن پیدا میکنیم. خودمان را صبور کنیم.
صبر در طاعت؛ منشأ انس به حق میشود. عاشق خدا میشوی، در اطاعت اگر صبر داشته باشی منشأ انس میشود. کم کم با خدا رفیق میشوی و با خدا بودن به تو خوش میگذرد. صبر در طاعت یعنی تحمل سختیهای عبادات. مثل موقعی که اجر شدیدی را از کار کم میخواهی. عبادت ما عبادت قلیلی است ولی اجر الهی اجر کثیر است. نسبت ندارد، اگر به عدالت بخواهیم خدا با ما رفتار کند، خبری از اجرها نیست ولی خدا «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/۱۶۰) خدا تومانی ده تومان فایده دارد با او معامله کنی. آخر هیچ جا اینطور نیست. اگر به ما هم کسی بگوید: آقا یک کالایی را بیاور ده برابر سود بگیر، من بگویم خیلی بی انصافی است. خدا به فضل خودش گفته تو عملت را بیاور، من ده برابر به تو سود میدهم.
شریعتی: به نظر من تمام این نکات پیش فرضش باور قیامت است.
حاج آقای سعیدی: بله، اینکه بدانی زمان زندگی ما یک زمان بسیار کوتاه در دنیا و بقیه در آخرت است. خیلی مفید استفاده کن. تمام سختیها قابل تحمل میشود اگر آخر را ببینی، یا خیلی کوتاه میشود. تمام سختیها یُسر میشود. فرض کنید امروز اگر بگویند: سختی روز کربلا پیش میآید ولی همراهی با أباعبدالله(ع) را دارد، شاید آنهایی که تمرین صبر کرده باشند، بگویند: دنیا را نمیخواهم، فقط همراهی با حسین! «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرات» (بقره/۱۴۸) واقعاً خیر را میبیند. اگر آن باور و دیدن، چشم باز و بصیرت وجود داشته باشد، دیگر دنیا رهزن نیست، دیگر دنیا ملاک نیست. دیگر دنیا نمیتواند تو را از مسیرت منحرف کند. چیزی نمیبینی و حضوری نمیبینی. مثل اینکه شما بگویی یک ببر دارد در جایی میرود و یک تار عنکبوت جلویش است. تار عنکبوت مانع برای این نیست ولی برای پشهها مانع است و مرگشان هم در تار عنکبوت اتفاق میافتاد. دنیا وهن است، اگر پشه بودی، ریز بودی در همین گیر میافتی و دست و پا میزنی. مرگت هم همینجا اتفاق میافتد. ولی اگر ببر بودی و در این مسأله شتافتی، رد میشود. این مسیری است که صبر به ما آموزش میدهد. صبر در بلیات، منشأ رضای به قضای الهی میشود. اگر هرجا بلایی پیش آمد صبر داشتی، رضایت برایت پیش میآید. خدایا راضی هستم به آنچه تو برای من در نظر گرفتی. نظام را نظام احسن میبینی. نظام احسن درونش خطا ندارد. در آن مشکلی وجود ندارد. خدایا صابر هستم به هرآنچه که تو برای من در نظر گرفتی و رضایت را اگر بخواهیم خودمانی ترجمه کنیم میشود خوشبختی. یعنی سعادت در همین دنیا همراه با بلاها، ما امام حسین(ع) را خوشبخت میدانیم یا نه؟ سعادتمند میدانیم یا نه. از همه بیشتر بلاکش میدانیم یا نه. پس بالاخره بلا یا سعادت، چرا این انفصال اینجا میبینی؟ با هم ببین. لذا امام حسین(ع) خوشبختترین و پر بلا ترین است و اصلاً هم منافات با همدیگر ندارد. «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» (انشراح/۶) اگر درست به بلا نگاه کردی، شیرینیاش را از جانب خداوند میبینی.
کم صبریهای ما باعث میشود نسبت به خدا راضی نباشیم، «راضیه مرضیه» نباشیم. شقاوت سراغ آدم میآید. «الصَّبْرُ مِنَ الایمَانِ بِمَنْزِلَهِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لا إِیمَانَ لِمَنْ لا صَبْرَ لَهُ» (کافی، ج ۲، ص ۸۹) صبر نسبت به ایمان آدم مثل سر برای جسد است. برای بدن حیاتی است. سر که از بین رفت بدن هم میپوسد و از بین میرود. یعنی ایمان از بین میرود. حضرت امام یکی از دلایل بی ایمانی را کم صبری میداند. متقابل هستند نسبت به همدیگر. صبر کسی رفت دیگر منتظر باشد ایمانش هم از بین برود. تقیدش به احکام هم از بین برود، تقیدش به اینکه در مقابل مصیبتها و معصیتها نگه داشته شود، آنها هم از بین میرود. در بحث صبر یک ذره عامل باشیم.
صبر کلید ابواب سعادت است. سر منشاء نجات از محلهای هلاکی است که در دنیا پیش میآید. من باید یک ابزاری داشته باشم که در سختیها بتوانم رد کنم. سختی را چه شکایت کنی و داد و فریاد و چه صبر کنی، در اراده الهی هیچ تأثیری ندارد. آن اتفاق میافتاد، اگر صبر کردی به نتیجه خیرش خواهی رسید و اگر صبر نکردی و داد و فریاد نکردی، به همان مسأله دچار خواهی شد اما دیگر به اجرش نمیرسی. اینکه خدا را با خودت همراه ببینی و اجر صابرین را خدا ضایع نمیکند، چون اکثر احسان را به صبر میدانند. «إِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ» (توبه/۱۲۰) در تعریف احسان، اکثرش را صبر میدانند. خدا اجر اهل صبر را ضایع نمیکند. شکایت پیش هرکس و ناکس باز نشود. انسان صابر و بی شکیب زبانش را نگه میدارد. پس یکی اظهار نارضایتی است. اثرش این است که اگر اینطور نشد رسوایی نزد مردم پیدا میشود. همه آدم را به عنوان آدم بی صبر و شاکی میدانند. میگویند: فلانی اهل ناله است. میگویند: چه خبر؟ میگوید: ای بابا! امان از روزگار، سست عنصر و کم ثبات میشود. آدمی که صبور نبود نسبت به همه چیز این حالت برایش پیش میآید و در درگاه قدس ربوبیت، از ارزش او کاسته میشود و از ارزش میافتد. آدمی که شکایت خدا را نزد خلق خدا برد، پیش خدا از ارزش میافتد.
شریعتی: بزرگی میگفت: خدا میگوید: هرچه تو دیدی از بلا و مصیبت از جانب من چیزی نگو و صدایش را در نیاور. من هم هرچه دیدم از نافرمانی و معصیت صدایش را درنمیآوردم.
حاج آقای سعیدی: ما اینطور هستیم، در طاعت و معصیت تا نعمت در کار است صورتاً شکری میکنی و آن نیز مغزی ندارد بلکه برای طمع ازدیاد دنیاست. وقتی یک مصیبت پیش آمد یا یک درد و مرضی را آورد، شکایتها از حق تبارک و تعالی پیش خلق میبریم و به زبان اعتراض و کنایه گویی زبان باز کرده و پیش کس و ناکس شکوه میکنیم. کم کم این شکایتها و این جزع و فزعها در نفس تخم بغض حق و قضای الهی میکارد. اینکه چه اثری دارد. سوء ظن به خدا پیدا میکند و آن به تدریج سبز میشود و قوت میگیرد تا آنکه ملکه میشود بلکه خدای ناخواسته صورت باطن ذات صورت بغض به قضای حق و دشمنی ذات مقدس حق میشود. دشمن خدا میشود نسبت به همه چیز. به نفس بفهمان که جزع و بی تابی علاوه بر آنکه خودش ننگ بزرگی است برای رفع بلیات و مصیبتها فایدهای ندارد. هرچه هم جزع و فزع کنی فایده ندارد. «مَنِ ابْتُلِىَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ بِبَلَاءٍ فَصَبَرَ عَلَیْهِ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ أَلْفِ شَهِیدٍ» (کافى/ ج ۲/ ص ۹۲) خدا اجر هزار شهید میدهد به کسی که به بلایی گرفتار میشود و صبر میکند. چقدر از خدا میخواهیم که مرگ ما را شهادت قرار بدهد و این از زیباترین دعاهاست. شهادت مرگ ویژهای است. بدان که در مقابل آنچه خرج میکنی چه اجری میگیری و بعد خرج کردن لذت بخش و با اشتیاق میشود. بلاهای خدا با یک تیر هزار نشانه، ما عادت کردیم ذهنمان با یک تیر یک نشان بزند. پس بالاخره خدا اینجا این را برای تنبیه من قرار داده یا برای امتحان من است. خدا میتواند یک بلیهای را بیاورد هم برای ارتقاء تو باشد و هم برای پاک کردن گذشته تو باشد و هم هزار دلیل دیگر. خدا دستش بسته نیست.
ما عادت کردیم ترسمان از خدا مثل ترسمان از مردم باشد. چرا از بعضی مردم میترسیم؟ از ظلمشان میترسیم. آدم از ظلم ظالم میترسد. خدا که به بندههایش ظلم نمیکند. پس ما ترسمان خطاست اگر به حیث ظلم نسبت به خدا نگاه کنیم و بگوییم خدا ظالم است و من از این جهت میترسم. چرا من از نتیجه آزمایشم میترسم؟ میروم نتیجه آزمایش را با یک ترسی میگیرم. خدا نکند پیش بیاید. آزمایش دادی و حالت خوب نیست و دکتر هم گفته شما مشکوک به بیماری فلان هستی. نتیجه آزمایش را میگیری و ترس داری. نتیجه عمل خودت است که پرخوری کردی و قند گرفتی، چربی داری. خطای خودت است و از آن میترسی. آزمایش هیچ نقصی ندارد. آزمایش هیچ تقصیری ندارد. آزمایش فی نفسه هیچ ترسی ندارد. ترس از نتیجه آزمایش است که نتیجه آزمایش هم نتیجه عمل خودت است. ترس از خدا به این معنی که حیا میکنم از خدا و میترسم آبرویم برود. شما نزد پزشک میروی و میگویی: الآن وضعیت این است. مراقبه من و بصیرت من نسبت به حال موجودم این است و بعد آنها دستور میدهند. نسخه جدید پزشک امروز ما از جانب اهل بیت(ع) این است که خودت را به صبر بزن، خودت را به صبر وادار کن. صبر یک عملی است که ما فکر میکنیم فلانی صبور است. فلانی هم عجول است. بعد میگوییم: من همین هستم که هستم. آموزش ببین و خودت را به این مسأله مجبور کن که صبرت را زیاد کنی. مصیبت سوم که میرسد من دیگر کم صبری میکردم و دیگران را اذیت میکردم، حالا به پنج برسان.
صبر را طبق تقسیم بندی که کردیم راهکارها را نسبت به هرکدام دادند. صبر بر معصیت افضل است. این را حضرت امام میفرمایند که اولاً درجهاش از همه بالاتر است. آنجایی که گناه پیش میآید و تو جلوی خودت را میگیری، این از همه آنها هم از حیث سختی، سختتر است و هم از حیث درجه افضلیت و پاسخی که خداوند به او میدهد بالاتر است و باید نگه داری. راه و روشش یکی است. نزدیک هم نشو. اگر گناه پیش میآید و میخواهی صبرش را آموزش ببینی، در مرحله نزدیکش پیش نرو. اینقدر جلو نرو که بگوید: ای داد و بیداد، افتادیم. در مورد گناه مسأله ایمنی را رعایت کنید. طلب صبر کردن، «تَواصَوْا بِالصَّبْر» همدیگر را به صبر توصیه کنید. من شما و شما مرا! گاهی یک تذکر است فلانی در غذایت نمک نریز. اینقدر به دل آدم مینشیند که آدم بعداً ده جای دیگر هم یادش میافتد نمک نخورد. تصبّر، از باب تفعل که یک وقتهایی خودت را به صبوری بزنی.
خودت را به این مسأله وادار کن. رفاقت با آدم صبور یا رفاقت با آدم عجول به شدت روی آدم تأثیر میگذارد. آدمی که شما را توصیه میکند یا عملکردش طوری است که تو را به هم میریزد. دائماً عجله کردن، در رانندگی و در زندگی باشد، در صحبت کردن باشد. یک آدمی که تو را آرام میکند ولی میبینی اشکالی ندارد اینطور شد. یک ذره آرام باش، نگهدار، قشنگ میبینی یک ثانیه صبر تو را یکباره عوض میکند. نظام خداوند را نظام احسن بدانیم. همه چیز طبق همان چیزی که باید دارد اتفاق میافتد. تو هم یک نقطهای از این مجموعه هستی. نسبت به این صبر داشته باشی نتیجه ظفر برای توست. نداشته باشی دست و پا میزنی، باز همان نتیجههایی که باید اتفاق بیافتد، رخ میدهد. ولی به ظفر برس. عملکرد تو عملکرد صحیحی باشد. یکوقت راهکاری است که خداوند فرمود. صدقه بدهید برای رفع بلا، صدقه میدهی جنبه بلا بودن بلا از بین میرود و جنبه تنبه و ارتقاء درجهاش برای شما میماند. یعنی همان مصیبت هست میبینی اِ… چرا صدقه دادم فلانی خوب نشد؟ چرا صدقه دادم فلان کارم حل نشد؟ جنبه بلا بودن از بین میرود، یک جنبه دیگر داشت که باید ارتقاء پیدا میکردی، آن جنبه ارتقایی برایت میماند. قضاوت اینکه بلا است یا ارتقاء است به عهده من نیست. من قدرت تشخیص ندارم. جنبه بلایش میرود و جنبه ارتقایش میماند. لذا صدقه در همه جا عمل میکند. عملکرد ما نسبت به بلاها و طاعتها و مصیبتها، بدون اجر نمیماند.
حضرت امام میفرماید: در مراتب صبر دقت کنیم. یک وجود اندازهدار دارد. هرچقدر پیشرفت کردی قانع نشو. یکی از کارهایی که شیطان میکند قناعت میآورد در تمام فضا، فارغ التحصیلی چیست؟ ترک تحصیل چیست؟ یک نفر تا دیپلم میآید، یک نفر تا لیسانس میآید. یک نفر کارشناسی ارشد است. میگوید: آن بایست، کار را خراب میکند! فراغت از تحصیل است، همیشه یک پله بالاتر هست. اجرش هم تصاعدی بالاتر میرود. هرچقدر شد تو خودت را فارغ التحصیل و لزوم تحصیل صبر داری نگاه به خودت نکن. بالاتر اجر بالاتر میگیری تا جایی که آدم صابر هم ردیف اولیای الهی میشود. خدا خیلی دوست دارد و در جوارشان بودن را نصیب آدم میکند. صبور بودن چقدر شیرین است. چقدر عجول بودن تلخ است. وقتی آخر عمر ببیند تمام اینهایی که برای من پیش آمد چه صبر میکردم و نمیکردم اتفاق افتاد ولی از اجرش محروم شدم. حیف نیست آدمها از اجر این مسأله محروم باشند.
حرف آخر دعا برای صبر است چه برای خودمان و چه برای دیگران، دعاهایی که خیلی برای فرزندان ما مفید است و توصیه شده، دعا برای صبرشان در طاعت است. برای دینشان دعا کنید. دعای ۲۴ صحیفه سجادیه، امام سجاد(ع) برای دین بچهها و ذریهی آنها دعا میکند. پدر و مادرها برای دین بچههایتان دعا کنید. شرایط سختی است. حضرت فرمود: مردم در آخرالزمان سه بار غربال میشوند. نگاه کنید که روی غربال میمانید یا رد میشوید. برای بچههایمان دعا کنیم. تربیت جای خود و دعا جای خود، دعاها تأثیر دارد. از آنها بخواهید دعایتان کنند و خیری که برای شما میخواهند خیر در دینتان باشد. انشاءالله خداوند فرزندان و ذریه ما را دیندار و صبور قرار بدهد.
شریعتی: بزرگی میگفت: در آتش سختیها خوب تحمل کنید که حسابی پخته میشوید. آنهای که دنبال پخته شدن هستند که از خامی در بیایند باید صبور باشند. دعا کنیم خداوند اگر بلایی میدهد و مصیبتی به سمت ما میآید، صبرش را هم بدهد. برای همه عزیزانی که بلا و مصیبت میبینند آرزوی صبر جمیل میکنیم. نکات خیلی خوبی را شنیدیم.
شریعتی: به دوستانی که در طرح بزرگ ما شرکت کردند و بانی شدند که کسانی که تا به حال به مشهد مشرف نشدند، صحن و سرای امام رضا را ببینند و دلشان را به پنجره فولاد امام رضا گره بزنند، دوستان ما آنجا هستند. هر هفته چند سری از کاروانها عازم مشهد الرضا میشوند و پیامهای پر مهرشان به ما میرسد. حتماً نایب الزیاره و دعاگوی همه ما باشند. اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای سعیدی: «فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ» امر صبر امر از جانب خداوند است. برای نسبت به حکم خداوند اهل صبر باشید. در اطاعت هر امری یک خیری نهفته است. خدایا ما را نسبت به خودت و اوامری که نسبت به ما داری آدمهایی قرار بده که متواضع باشند و قبول کنند طغیان نسبت به صبر و امر تو را نداشته باشند.
شریعتی: از حضرت آیت الله کوه کمرهای برای ما بگویید.
حاج آقای سعیدی: سید محمد کاظم یزدی(ره)، سید ابوالحسن اصفهانی، مرحوم نائینی و آقا ضیاء عراقی، این بزرگان از استوانههای حوزه بودند. از شاگردان اینها مرحوم محقق داماد، آ میرزا هاشم آملی (ره)، آ سید محمد علی آقای قاضی طباطبایی، از بزرگان حوزه بودند. علامه طباطبایی(ره) استاد و شاگرد چه تناسبی است و آیت الله صافی گلپایگانی که ایشان هم از شاگردان قدیم ایشان بودند و شاگردی هم کرده بودند. از ایشان نقل است که وقتی پیش ایشان آمدند گفتند: آقا انشاءالله خدا ایشان را شفا بدهد، ایشان فرمودند: مهر مرا بشکنید. میترسم سوء استفاده شود! گفتند: انشاءالله خدا شفا میدهد. گفت: میدانم که کار تمام است. بعد ایشان استخاره با قرآن میگیرند و میآید «لَهُ دَعْوَهُ الْحَقِ» (رعد/۱۴) این دعوت حق است و ایشان از دنیا میروند.
شریعتی: حسن ختام روزهای چهارشنبه ما یک روایت نورانی است که رنگ و بوی امام زمان(عج) را دارد.
حاج آقای سعیدی: حضرت حجت میفرماید: ما علممان به خبرهای شما احاطه دارد. آن چیزی که اتفاق میافتد، هیچ چیزی فروگذار نیست و تمام اخبار به ما میرسد. حضرت حجت فرمود: «انّی أمان لاهل الارض» من امان اهل زمین هستم. برای حضرت حجت خوش خبر باشیم. چه بهتر از اینکه وقتی خبر ما میرسد حضرت شاد شوند و بگویند: یک خبر خوب، من امروز تصمیم گرفتم کمتر فلان خلاف را بکنم. خدایا بخاطر حضرت حجت یک قدم جلو بیایم. امروز حضرت حجت میخواهم یک هدیه برایت بفرستم. حجاب من فرق کرده است. تو از خبر ما همیشه آگاه هستی. حجاب من یک پله بالاتر آمد و یک ذره مورد پسند تو قرار گرفت. امروز عملکرد و کاسبی من اینطور شد. امروز در کاسبی احتیاط کردم. امروز صبر میکنم بر این استهزاء دیگران نسبت به حجابم، نسبت به عملم، نسبت به نمازم، اگر دیگران مسخره میکنند امروز صبرم را بیشتر میکنم. این هم خبر خوب که برایت میفرستم. چقدر خوب است آدم یک دسته گل به امامش بدهد. بگوید: این همه خبر خوب، چقدر همه سبقت میگیرند. ما هم اینطور باشیم و دسته گلی از خبرهای خوب برای اماممان ببریم که خوشحال و راضی باشد.
شریعتی: صبر در دوران غیبت حضرت ولیعصر هم هنری است که صبور باشیم.
حاج آقای سعیدی: خیلی ویژه است. گفت: «أفضل الاعمال أحمزها» (مفتاح الفلاح، ص ۴۵) بهترین اعمال سختترین آنهاست. دسته گل اندازه دارد. دسته گل کوچک و بزرگ داریم. صبری که ما در این مسأله داریم و استقامتی که داریم انشاءالله منجر به پیروزی شود و پیروزی و ظفر ما در ظهور حضرت حجت است. خدایا طعم پیروزی را به همه ما بچشان.
شریعتی: یک تسلیت به جانباختگان سقوط هواپیمای ارتش بگویم که همه ما را داغدار کرد. انشاءالله خداوند متعال به آنها اجر بدهد.
حاج آقای سعیدی: خدایا اگر همه جا صبوری کردیم، یکجا شکایت بکنیم و کم صبری کنیم، خدایا میخواهیم از فقد امام زمان به تو شکایت کنیم. خدایا دیگر غیبت کافی است. خدایا از ادامه غیبت حضرت حجت صرف نظر کن. «اللهم عجل لولیک الفرج»
شریعتی: نه فقط در این زمان پریشان که همیشه تنها قرارگاه مطمئن آستان توست. چه کنیم که دل به یاد تو قرار نمیگیرد و سر بی یاد تو سامان نمیپذیرد. دست ما و دامانت، سر ما و آستانت.
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین محمد سعیدیآریا
موضوع: آرامش در زندگی بر مبنای کتاب چهل حدیث امام خمینی رحمهالله علیه
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۹۷/۱۰/۲۶
.






