آرامش در زندگی؛ حدیث۱۵؛ امتحانات و ابتلائات الهی
۱۴۰۰-۱۱-۱۰ ۱۴۰۲-۰۸-۲۸ ۱۶:۵۵آرامش در زندگی؛ حدیث۱۵؛ امتحانات و ابتلائات الهی

آرامش در زندگی؛ حدیث۱۵؛ امتحانات و ابتلائات الهی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ای زندگی بردار دست از امتحانم *** چیزی نه میدانم نه میخواهم بدانم
دلسنگ یا دلتنگ چون کوهی زمین گیر *** از آسمان دلخوش به یک رنگین کمانم
کوتاهی عمر گل از بالانشینی است *** اکنون که میبینند خارم در امانم
دل بستهی افلاکم و پا بستهی خاک *** هموارهای بین زمین و آسمانم
آن روز اگر خود بال خود را میشکستم *** اکنون نمیگفتم بمانم یا نمانم
قفل قفس باز و قناریها هراسان *** دل کندن آسان نیست آیا میتوانم
شریعتی: سلام میکنم به همه بینندهها و شنوندههای گرانقدرمان، انشاءالله هرجا که هستید خداوند متعال پشت و پناه شما باشد. حاج آقای سعیدی سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای سعیدی: بسم الله الرحمن الرحیم، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم.
شریعتی: فرمود: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِین، الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون» (بقره/۱۵۵) امروز میخواهیم در مورد ابتلاء و امتحان صحبت کنیم در ذیل حدیث پانزدهم چهل حدیث امام راحل عظیم الشأن، دعوت میکنم امروز هم تا پایان با ما همراه باشید.
حاج آقای سعیدی: باز هم سر سفره اهلبیت(ع) خاصه امیرالمؤمنین(ع) هستیم که نام و یادشان شیرین کننده اذهان ماست. از آن چیزهایی که قلب را متوجه خدا میکند، ذکر علیٍ عباده، از آن اول بندگی و عبادت و خدا را با نام علی(ع) آغاز میکنیم. روایت از امام صادق(ع) هست که امام صادق(ع) از امیرالمؤمنین(ع) نقل میفرمایند: «إنّ فی کتاب علیّ، علیه السّلام: أنّ أشدّ النّاس بلاء النّبیّون» شدیدترین مردم نسبت به بلاها پیامبران الهی هستند. «ثمّ الوصیّون» بعد از پیغمبرها، جانشینان پیغمبرها، بیشترین بلاها سرشان میآید. «ثمّ الأمثل فالأمثل» شبیه آنها، شبیه آنها، خوبها و خوبها، هرچه خوب هستند بلاها سرشان میآید. درجه پایینتر میآید، درجه بلا هم کمتر میشود. «و إنّما یبتلی المؤمن علی قدر أعماله الحسنه» ابتلاء پیدا میکند مؤمن بنا بر قدر اعمال خوبش، بلاها به اندازه اعمال خوبش، «فمن صحّ دینه و حسن عمله اشتدّ بلاؤه» کسی که دینش صحیح باشد، عملش عمل صالح باشد، بلایش بیشتر میشود.
«و ذلک أنّ الله تعالی لم یجعل الدّنیا ثوابا لمؤمن و لا عقوبه لکافر» خداوند تعالی قرار نداده دنیا را ثواب برای مؤمن، پاداش کار مؤمن دنیا نیست. دنیا ذاتش پست است، خدا برای کافر هم دنیا را عقوبت قرار نداده است. «و من سخف دینه» کسی که دینش سخیف شد، کم شد، «و ضعف عقله» عقل او ضعیف بود. «قلّ بلاؤه» بلایش کم میشود. «و إنّ البلاء أسرع إلی المؤمن التّقیّ من المطر إلی قرار الأرض» وقتی قرار است بلا به مؤمن برسد سریعتر از این است که آب باران بخواهد به پایین زمین برسد. بلا برای مؤمن اینطور است. خدای ما خدای حکیم است و از او غیر از خیر نمیبینیم. پس این بلاها چیست؟ ما تصویر اشتباهی از بلا داریم. آیا تعریفهای مختلفی از بلا داریم؟ بلا چیست؟ باید مفردات برای ما مشخص شود. بلا را تعریف کردند و گفتند: بلا همان ابتلائات است. ما بلا میبینیم، سختی به ذهن ما میآید. امتحانهای الهی، ابتلائات الهی فقط سختی به ذهن ما میآید. این نیست. بلا به گویش مبارک امام سجاد در صحیفه سجادیه این است که خدایا مرا به نگاه به زندگی دیگران امتحان و مبتلا نکن. خدایا مرا به وسعت و رزق مبتلا نکن. میشود با دارایی کسی را امتحان کرد؟ بله. خدا به یکی میدهد، پول داده و وضع مالیاش خوب است. آبرو دارد. با این مظاهر حالا چه کنیم؟ باید ببینیم حالا دست ناتوانها را هم میگیریم یا نه؟ خداوند دستگیری را نیکو دانسته اما تو را بازوی توانان داده است.
بعضی از بلاها که حضرت امام میفرماید: کثرت جاه، اقتدار، مال، ریاست، عزت، آبرو، عظمت، همه امتحانهای الهی است. ما فکر میکردیم هرچه هست از طرف سختی بلاست. همه اینها هست و به همه امتحان میشوند. اگر مریضی هست صحت هم جزء امتحانهاست. لذا امام سجاد در صحیفه سجادیه میفرماید: خدایا شکرت میکنم به بعضی از مریضیهایی که به من دادی. من قدر نعمتهایم را میدانم و میدانم در زمان صحت باید چطور رفتار کنم. بعضی از بلاها را حضرت امام میفرماید: امراض، فقر، ذلت، پشت کردن دنیا به آدم، جزء همان بلاها هست. عکسالعمل تو نسبت به این بلاها چطور است؟ سؤالهای مختلفی را استاد میپرسد. از همه کتاب سؤال میکند. از دانشآموزی از صفحه دو میپرسد و از دیگری از صفحه هفت میپرسد. همه امتحان میشوند. مردم فکر میکنند امتحان نمیشوند؟ نه، هیچکس نیست که خداوند خلق کرده باشد و امتحان نشود. منتهی باید دید پیروز بیرون میآییم یا نه؟ هرچه از این ابتلائات سختتر گرفته شود، درجهای که به شما میدهند بالاتر است. امتحان کارشناسی ارشد را در دبستان نمیگیرند. به نسبت عقول و پیشرفت علمی انسان، زحمتی که کشیده، آن امتحان آنجا یک مدرکی به او میدهند که اینقدر در حقوق او اضافه شود ولی شما مدرک پنجم دبستانت را ببری و بگویی: حقوق مرا اضافه میکنی؟ امتحان برای ما حجت میشود. بدان که چه کسی هستی و کجای کار ایستادی. خدا یکوقتهایی لطف میکند ما را امتحان میکند و در دوراهی قرار میدهد و یک گوشی از ما میگیرد. فلانی که فکر میکنی خیلی آدم حسابی شدی و ادعا داشتی، یکباره پیش میآید. یک ذره مبلغش چرب است. یک ذره محرم و نامحرم است. یک ذره مسائل شهوانی است. یکباره میبینی پایت سر خورد و نتوانستی. خدا امتحان میکند متعال میشوی. داشتم از این طرف میافتادم و باد میکردم. لاستیک ماشین زیاد پر باد باشد میترکد. خدا بعضی مواقع ما را میزان میکند. یادت باشد چه کسی هستی. خیلی جاها خطا میکنی! امتحان با من است اگر پیروز بیرون آمدی. بعضی از چیزها امتحانها را سخت میکند. مثلاً شهرت، امتحان را سخت میکند. تو بخاطر شهرتت پا روی حق بگذاری که مشهورتر شوی. برای اینکه مقبولیت داشته باشی. حرفی را بگویی که دیگران دوست دارند نه حرفی که حق است.
شریعتی: میتوانیم بگوییم امتحان و ابتلاء یک مسئولیتی است که روی دوش همه ما هست؟
حاج آقای سعیدی: بله، هیچ راهی فراری ندارد. فقط حجت بر ما تمام میشود. یک جاهایی خدا خیلی امتحان میگیرد و میخواهد درجهی خیلی زیادی بدهد. ابتلائات زیاد میشود و خیلی سخت میشود. در سوره مبارکه انفال فرمودند: «بَلاءً حَسَنا» (انفال/۱۷) چند بلاء حسن، صفت حسن برای بلاء هم داریم. بلای خوب، ما به نتیجه نگاه میکنیم. من بگویم: میخواهم یک امتحانی را ندهم. این امتحان را ندهی مدرک نمیدهند. من کنکور نمیدهم، بلاء از من رفع شد، امتحان رد شد. نه! تو صورت قضیه را پاک کردی. وقتی بلا از تو رد شد، درجه را هم نمیگیری. ساخته نمیشوی. از خدا نخواهیم که خدایا ما را امتحان نکن. دعا کنیم که خدایا ما را در امتحانهایمان پیروز قرار بده. خودت کمک ما کن. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ» (محمد/۷) خدا کمک میکند در امتحانها. خدایا من در امتحانها به خودم اتکا ندارم. «لا تکلنی علی نفسی طرفه عینٍ ابدا» خدایا من آدمی نیستم که بگویم: من، هرچه هست، تو هستی. من تمام تلاشم را میکنم ولی بدون توفیق از جانب تو در تمام امتحانهای تو خواهم ماند. کما اینکه خیلی مدعی تر از ما در امتحانها ماندند.
دو تا مربی خدا برای ما قرار داده است. یکی مربی باطنی است که عقل است. یکی مربی ظاهری است که انبیای الهی هستند. مربیها امتحان میگیرند. عقل و انبیای الهی را چه زمین میزند، شهوت و خواستهای انسان، هوای نفس، لذا میگوییم: عقل و جهل، هر موقع هوای نفس یعنی حالت جاهلانه انسان بیدار شود عقلش زمین میخورد. در امتحان فکر کنید کسی خوابش ببرد. غفلت او را بگیرد، وسط امتحان حواسش پرت شود. یا گیج شود و ضربهای به سرش بخورد. اتفاقی بیافتد که عقلش زایل شود. یعنی جوابهایش دیگر درست نیست. چیزهایی که مینویسد اشتباه است. یا به حرف معلمش گوش ندهد و یادش برود که معلم سر کلاس چه گفت. انبیای الهی، معلم هم گفته شده است. سر کلاس چه گفت؟ گفت: اگر در این موقعیت قرار گرفتید، «فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ» (اعراف/۲۰۰) به خدا پناه ببرید. اگر در روابط اجتماعی بودید و این امتحان پیش آمد به خدا پناه ببرید. بفهم کجا هستی، بفهم قلم دست کسی دیگر است و میخواهد برای تو آن چیزی که قرار هست رقم بزند به واسطه عمل تو رقم بزند، پس درست عمل کن.
بعثت رسل و نشر کتب آسمانی را حضرت امام بیان میکند که اینها همان مسیر نشان دادن است برای موقعی که بخواهند امتحان بگیرند، در امتحانت پیروز باشی. پس عقل و رسل را عرض کردیم به عنوان راهنما و بی توجهی و بی عقلی نسبت به انبیای الهی موجب باختن در امتحانات میشود. نه اینکه امتحان نگیرند، چه کسی که اعتقاد دارد و چه ندارد، در امتحان هردو با هم مساوی هستند. سنت خداست، مؤمن باشی یا کافر باشی. اما راه فلاح و رستگاری و پیدا کردن جواب در امتحانات، عقل یعنی رسول باطن و انبیای الهی یعنی رسول ظاهر هستند. «لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَت» (بقره/۲۸۶) ما امتحان که میدهیم آخر سر میگوییم: استاد این نمره را داد، اگر نمره ما کم باشد. ولی وقتی خوب امتحان بدهیم میگوییم: این نمره را گرفتیم. هرکاری که شما میکنی، نتیجه امتحان آن چیزی است که در ورقه نوشتی. آن روزی که آدمها پروندهشان را جلو میآورند و میگویند: بخوانید. خودتان کتابتان را بخوانید، خودتان برای خودتان محاسبه کنید. «اقْرَأْ کِتابَکَ کَفى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً» (اسراء/۱۴) خودت محاسبه کن. نگاه میکنی نمیگویی: دیگری برای من نوشته است و کار دیگری بود. خودت نوشتی! خودت پیروزی و شکست را رقم زدی. خدا به تو اختیار داد و فرمود: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً» (انسان/۳) در این امتحانات یک نکتهای حضرت امام دارند، میفرماید: در بیان نکته شدت بلاء برای انبیاء چند مطلب دارند. یکی اینکه هرچقدر توجه نفس به دنیا بیشتر شود و از دنیا لذت ببرد به همان مقدار توجهاش از آخرت دور میشود. یعنی ما آدمها را خدا یکوقت اینطور امتحان میکند. بلا به ما میدهد و میگوید: دنیا شیرین نیست. شیرینیاش یکوقت برای جمع شدن شهدی است که رویش است. زیرش زهر است بخواهی دل ببندی. اگر من بخواهم به بچهام بفهمانم باید یک قاشقی زیر و رویش بزنم همه با همدیگر بیاید. وگرنه اگر شکرهایش را رو جمع کردی، زمانت را به شکر خوردن در دنیا صرف میشود. یکوقت خدا به بندههایش بلا میدهد. برای اینکه بگوید: ماهیت دنیا این است. با چیزهای ناپسند، خیرات دنیا هم همین است.
در آخرت هم اینطور است، هیچ سختی نیست. آنجا دار امتحان نیست و اینجا دار امتحان است. لذا به اینجا دار عمل میگویند. آنچه در ورقه خودت مینویسی. لذا حضرت امام میفرماید اینکه غرق شوی در دریای لذایذ دنیا، مشتهیات دنیا، آن چیزهایی که به آن اشتها داری، وقتی هیچکدام از این بلاها نباشد، تو دیگر توجهی به آخرت نداری. تا وقتی زانویت به زمین نخورد، سرت به آسمان بلند نمیشود. خود احتیاج و بلا، ندای ای خدا را از دل آدم بیرون میآورد. «أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء» (نمل/۶۲) بعد کشف سوء، آن موقع رخ میدهد که تو مضطر شوی. این بلاها لطف خداست. به اندازه صبر و تحمل من میدهد ولی بدانم بدون اجر نمیماند. روی هوا نیست. بگویم: خدایا هرکاری کردم از بین رفت. لذا میفرماید: خداوند در روز قیامت از همهی فقرا دلجویی میکند. «لیتعاهد عبده المون بالبلاء کما یتعاهد الرجل أهله بالهدیه من الغیبه» شخصی مسافرت رفته، برمیگردد برای اهل و عیالش سوغاتی میآورد. خداوند روز قیامت با فقرا اینطور است. میگوید: اغنیاء مینشینند غصه میخورند. نگاه میکنند از جایگاهی که فقرا دارند و غصه میخورند. بخاطر اینکه بلایی که در دنیا کشیدند بدون جواب نیست. خدا قرار داده و هرکدام به اندازه صبری در بلا کردند، العیاذ بالله نسبت به خدا کافر شدند، نسبت به بلای او عدم رضایت داشتند. نه، وقتی راضی بودند آنوقت جایگاه خودش. خدا یکسری از بندههای مؤمن را پرهیز میدهد و نمیگذارد از دنیا استفاده کنند، کما اینکه طبیب مریضش را پرهیز میدهد. طبیبی که اینجا داریم طبیبی است که بالای سر مریض است. یکوقت دستور میدهد نخور، میگوید: برو، از جلوی دستت هم برمیدارد. نمیگذارد استفاده کنی و دلت گره بخورد. من میدانم اگر یکبار بچه من مزه نوشابه را بچشد، خوشش بیاید و دائم بخواهد نوشابه خور شود، از آن اول دم دستش نمیگذارم. این بچه من است و دوستش دارم مگر اینکه اصرار کند. استدراج، یکجایی میشود که میگوید: برو هرکاری دلت میخواهد بکن. دیگر من برای اینکه از جلوی دستت بردارم، به اندازهای که خیر برایت خواستم اما داری لجبازی میکنی. خودت داری چیز دیگری را دنبال میکنی. روزی میآید که برای پاک و خالص کردنت دیگر باید خیلی آتش وسط بیاید. اینجا باید ناخالصیها گرفته شود. برای فاصل گرفتن با آلودگیها باید آتش به تو بخورد تا بسوزی. خوبی از بدی جدا شود. چقدر خوب است ما با احتیاط و نرفتن در بدیها نگه داریم. در امتحانها آنجایی که از ما سؤال پرسیده میشود درست جواب بدهیم. در دوراهیها راه درست را انتخاب کنیم و اهلبیت ما را تنها نگذاشتند.
شریعتی: مثل امتحانهای مدرسه که مراقب میگذارند که تقلب نکنی و حواست به برگه خودت باشد ولی امتحانهای الهی اصلاً مراقب میگذارند که حواسشان به تو باشد و حتی کمک کنند و جوابت را بدهند.
حاج آقای سعیدی: امتحانهای دنیایی برای فهمیدن است، معلم میخواهد بفهمد که وضع درسی بچهها چطور است. خداوند میداند و میخواهد بفهمد در مورد خداوند نیست. خداوند میداند، یکی حجت برای خودش کامل میشود و میفهمی چه کاره هستی. درجه بالاتری به شما میدهند. امتحان سازنده است و ورزیده میشوی. الآن میخواهند خواستگاری بروند، میگویند: فلانی ناز پرورده است. هیچ چیز بلد نیست. پدر و مادرش از او کاری نخواستند. خدا بعضی مواقع از ما کار میخواهد که در دنیا ورزیده شوی و مقاومت پیدا کنی. کسی که روزه میگیرد، برای این است که روزه استقامت بدن را زیاد میکند. امتحان است که خدا میگوید: الآن میتوانی از حیث فیزیکی این غذا را استفاده کنی ولی من میگویم: نه، این نه را عمل کن و تو عمل میکنی و به نتیجه میرسی. امتحان الهی اثرش ورزیده شدن من است نه اختبار الهی که در مدرسه بخواهیم خبر بگیریم.
حضرت امام میفرمایند: یک لطف امتحان الهی این است که ما را یاد حق میاندازد. آدم یاد خدا زیاد میکند. غفلتها او را نمیگیرد. ابتلائات الهی، یکوقتهایی دیدید که بعضی میگویند: من آزمایش نمیدهم. میگویند: چرا؟ میگوید: آدم نداند راحتتر است. فلانی ندانی اتفاقی هم پشت قضیه نمیافتد؟ یعنی مریض نمیشوی وقتی ندانی؟ با جهل خودت را گول نزن. خدا امتحانهایی که میگیرد هی پاسخ آزمایش را میدهد. میگوید: اینجا حسد تو بالاست. اینجا کمبود فلان ویتامین عبادت را داری. شش ماه یکبار، پنج ماه یکبار خدا این امتحان را میکند که با داراییهایت چه کار کردی، با نداریهایت چه کار کردی؟ با شدتت چه کار کردی؟ با ضعفها چه کار کردی؟ با عزتی که داشتی یا با اینکه یکوقت یک ذلتی برای آدم پیش میآید، همه جا شاکر بودی؟ تو که ادعا میکنی و شکر خدا میگویی، وقتی یک چیزی را از تو گرفتیم، دیگر شاکر نیستی. شکرت در نتیجه داشتنت بود و در نتیجه خدایی خدا نبود. حالا وقتی دادیم تازه شکرت عوض میشود. لذا داریم میگوید: اگر میخواهید شکر شما زیاد شود، بروید به آنهایی که ندارند نگاه کنید. باعث میشود شکر شما شدید و با کیفیت تر شود.
شریعتی: بحث ما در مورد آرامش بود. خیلی وقتها که مضطرب و پریشان هستیم، دائم حالت تشویش و اضطراب هستیم بخاطر همین نوع نگاه ما به اطرافمان است. اگر با همین نگاه به امتحانها و ابتلائات و بلاهایی که سراغمان میآید نگاه کنیم، آرامش سراسر وجودمان را میگیرد.
حاج آقای سعیدی: اگر نوح را کشتیبان دیدی، طوفان نوح که بزرگترین طوفان عالم است اتفاق افتاد، دلت را حرکت نمیدهد. خود حضرت نوح(ع)، خدا را نگاه میکند میگوید: نگهش میدارد. حضرت یعقوب(ع) «فَاللَّهُ خَیْرٌ حافِظاً» (یوسف/۶۴) بچهها گفتند: «وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» (یوسف/۱۲) ما نگه میداریم. حضرت یعقوب فرمود: «فالله خیرٌ حافظاً» وقتی اینطور شد دل آرام میشود. انشاءالله خدا قسمت کند که همه ما هرچه از دوست رسد نیکوست را باور کنیم. در وقت سلامت و راحت برای آدم غفلت پیش میآید. خدا بعضی موقعها سلامت و راحت را میگیرد، حواست به من باشد، من هستم هنوز. من هنوز خدای تو هستم، غفلت اگر گرفتد با همین غفلت از دنیا میروی. لذا خدا اینها را به لطف خودش، به بندههایش میدهد. این از خواری دنیاست در نظر کبریای حق، دنیا خوار میشود. خداوند اینقدر دنیا را پست میداند که اصلاً آن را به عنوان نعمت به بندههایش حساب نمیکند. یعنی خدا وقتی میخواهد نعمت بدهد، نعمت میدهد. این دنیاییها اینقدر دم دستی هستند که اگر کسی در خوان نعمت بزرگی برود و بگوید: یک آب نبات به من بدهید. یا آن کریم بگوید: بیا این آب نبات را به تو دادم. این از کرامت کریم دور است. لذا نعمتهای خدا اینطور نیست. اینها خرده پاهای نعمتی است که در دنیا با آن سر و کار داریم. اینکه ما میفهمیم ولایت امیرالمؤمنین(ع) بالاترین نعمت است. آدم مقایسه کند با اینکه من خانه دارم، ماشین دارم یا ندارم، در مقابل اینها چیزی قابل مقایسه نیست.
«انه لیکون للعبد منزله عند الله» عبد نزد خدا یک منزلتی دارد، «فما ینالها الا بعهد الخصلتین» نمیرسی به این منزلت بالا نزد خدا الا به این دو خصلت. مالش از دست میرود، جایی نزد خدا هست آنهایی که مال از دست دادند، مال آنهاست. در جسمش خدا یک بلایی به او میدهد. آنوقت به آن مقام میرسد. اصلاً به غیر از این حالات به اینجا نمیرسند، لذا وجود نازنین حضرت أباعبدالله(ع) میفرمایند: در رؤیای صادقه پیامبر اکرم را دیدند که به ایشان فرمودند: خداوند مقامی را برای تو در نظر گرفته که الا به شهادت تو آن مقام دست یافتنی نیست. یعنی خدا برای اهلبیت(ع) اینطور قرار داده و طبق این روایات برای انبیای الهی این مقامات بالا در مقابل این بلیات دنیایی است. ساخته شدن اینها و رسیدن به مقامات بالا موجب تثبیت امر آدم میشود.
بلاها امور معنوی انسان را ثابت میکند. یکوقتی آدم در یک جاده میرود، ماشین کم کم آن طرف میرود. با خلاصی فرمان را میگیری و برمیگردانی. بعضی مواقع باید این ثبوت در مسیر، «و ثبت لی قدم صدقٍ» از خدا میخواهیم خدایا ما را ثابت قدم قرار بده. بعضی بلاها ما را ثابت قدم قرار میدهد. مثل تذکر و ذکر است. دوباره یادت میآید، گوش کشیدن و تلنگر است. حضرت امام میفرماید: تثبیت امر همه ما به آن بلاهاست. اگر نفهمیدیم، با نگاه محو نگاه کردیم، تذکر را از دست دادیم. لذا به این معنا که خدایا ما را زنده نگهدار به چراغ خودت. حضرت امام عین همین مثال را میفرمایند. میگوید: بلاهای خدا مثل یک چراغ است که شخصی جلوی پایش میگیرد برای اینکه جلوی پایش نورانی شود. یک قدم که برمیدارد در جای پایی میگذارد که چراغ روشنایی ایجاد کرده است. اما چراغ حالا جای بعدی را روشن میکند. هر قدمی که میگذاری این بلا همینطور دارد مسیر را روشن میکند. اگر خاموش شد یکباره میر را خطا میروی. لذا گاهی استمرار در بلا وجود دارد. یعنی دائماً این روشنی است. نعمتهای خداوند خالص است. ایشان میگوید: نعمت واقعی اصلاً جایش در دنیا نیست. خدا دنیا را نعمت قرار نداد، هیچ حسیسی، هیچ اضافهتری، هیچ اشکالی در نعمتهای خدا وجود ندارد. هر نعمتی را در دنیا نگاه کنید یک بلا با خودش هست. اگر مال داشته باشی باید دلت شور بزند که از تو نبرند. تا کی این برای من است. حالا که این مال را دارم صد تا دزد دارند به آن نگاه میکنند. اصلاً میتوانم از آن لذت ببرم؟ ای بابا اینها فنا شدنی است. اصلاً خود فنا شدنی بودن عذاب است.
هرکسی که به دنیا دل بست یک چیزی را میداند. «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُس» (زمر/۴۲) خدا توفی میکند از تمام چیزهایی که دلت به آن بسته بود تو را میکند و میبرد. لذا حواست باشد بعضی موقعها بلاها و کنده شدنهایی که به لطف خدا میآید، برای این است که به دنیا دل نبندی، وقتی نگاه میکنی آن دنوّ واقعی و پستی واقعیاش را ببینی. دنیا را مزرعه آخرت گفتند. مزرعه است. ما در مزرعه برای کاشت استفاده میکنیم. برای برداشت جای دیگر. مزرعه زمان دارد. ما مسافر دنیا هستیم. در این زمان یکسری بلاها و سختیهایی را آن کسی که زارع است میکشد. در آفتاب اینها زحمت میکشند. هرچه بیشتر زحمت کشید استفادهاش از آن طرف بیشتر است. بهتر میبرد. در تابستان عرق ریخت، دانهای که میکارد و برداشت میکند با هم تناسب دارند. آن چیزی که بهترین اعمال است و بهترین چیز خودت را برای خدا خرج کند در این دنیا، خدا به تو بهترینها را میدهد. این میشود بذر خوب، خدا به من چه داده است؟ شیرینترین چیزهایش نعمت عمر است. اگر کسی عمرش را در دنیا کاشت، یعنی برای خدا کاشت، دست و پا، چشم، سلامتی، وقت، هرچه بذرش بهتر بود و لذیذتر و عزیزتر بود، کاشتی به همان تناسب بهتر برداشت میکنی. مزرعهای است که خدا قرار داده و خطا ندارد. بعضی وقتها کسانی که نمیدانند و نگاهشان غلط است، نمیفهمند مزرعه یعنی چه. بارور شدن بذر را نمیفهمند. انشاءالله خدا به همه ما کمک کند. وقتی بندهای گناهی انجام بدهد، «جُدّدَ له نعمه» یکوقت خدا نعمتش را زیاد میکند. استدراج است، هی ذنب انجام میدهد، خدا یکباره نعمت را زیاد میکند، نگاه میکنی از نماز، از روزه، از انفاق و عمل خیر دست میکشی، وضع مالیاش بهتر میشود. باعث میشود استغفار را کنار بگذارد و ترک کند. بنده دیگر استغفار نمیکند. پس بدانیم خدایا به همه بلاها و امتحاناتت شکر، خدایا ما دست زاری و تضرعمان را به طرف تو دراز میکنیم و از تو میخواهیم ما را در امتحاناتمان پیروز کنی.
شریعتی: به نظرم خیلی ترسناک است اگر اینطور نگاه کنیم که ما چقدر مسئولیت داریم و متوجه نیستیم. ما هر لحظه در حال امتحان پس دادن هستیم. خدا کند ما هم از پس این امتحانها بر بیاییم. مخصوصاً در این دوره که آخرالزمان است و دینداری چقدر سخت شده و همه داریم با دینمان امتحان میشویم. خدا کند قدر همه داشتههایمان خاصه نعمت ولایت را بدانیم. انشاءالله همه با در همه امتحانهای زندگی با دستگیری اهلبیت(ع) سربلند و موفق و پیروز باشیم. فکر میکنم نقطه اساسی در امتحانات صبر است.
حاج آقای سعیدی: پاسخ همه امتحانات ما این است که صبر در مقابل این بلاها داشته باشیم. هرچقدر صبر ما بیشتر باشد جایزه صبر جایزه ویژهتری است.
شریعتی:
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال *** مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش.
شریعتی: زندگی برخی علماء مثل آقا نجفی قوچانی لحظه لحظه آینه تمام نمای معرفت، جهاد، علم، دانش و تقواست. سیاحت شرق شرح زندگی مرحوم آقا نجفی قوچانی است که توصیه میکنم انشاءالله این کتاب را تهیه کنید و با حالات زندگی ایشان آشنا شوید. کتاب سیاحت غرب را معرفی کردیم، امروز سیاحت شرق را معرفی میکنیم که انشاءالله با زندگی این عالم بزرگ آشنا شویم و درس بگیریم.
حاج آقای سعیدی: باز حضرت حجت و باز کسی که دلها همه متوجه اوست. یک دعایی در ایام غیبت داریم و در کتاب شریف مفاتیح هم هست. خدایا طوری باشد که یقین ما سلب نشود نسبت به حضرت، عواملی هست که زمان در غیبتش طولانی شده است. خدایا عالم خسته حجت تو است. عالم همه تشنه شده است. خدایا به خاطر قطع شدن خبرش از ما یکوقت ذکرش یادمان نرود، یادمان نرود امام زمان داریم، کمک کار داریم. یادمان نرود یک تکلیفی در مقابلش داریم. یادمان نرود منتظرش باشیم. خدایا ایمان به او را یادمان نرود. خدایا قوت و قدرت یقین به ما بده که ما یقین به ظهورش داشته باشیم. «اللهم عجل لولیک الفرج» این دعا باید دعای تکراری ما باشد و ورد زبان ما باشد. دائم بگوییم خود همین دعا فرج است در زندگی ما، چون بهترین را از خدا میخواهیم. دعا برای فرج بهترین دعاست و صلوات بر حضرت حجت، تا اینکه طول غیبت ما را از ظهورش ناامید نکند. خدایا از تو میخواهیم این امید به ظهور حضرت حجت را در دل ما زنده نگهداری و ما را با همین چشم سر در دنیا موفق کنی به جمال نورانی حضرت و از اعوان و انصارش باشیم.
شریعتی: یکی از امتحانهای سخت ما، عصر غیبت و نبود حضرت حجت است. خدایا اگر بناست بسوزیم طاقتمان بده و اگر بناست بسازیم به همه ما قدرت بده. تا پایان هفته ائمه جماعات فرصت دارند که در سایت ما برای طرح زائر اولیها ثبت نام کنند.
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین محمد سعیدیآریا
موضوع: آرامش در زندگی بر مبنای کتاب چهل حدیث امام خمینی رحمهالله علیه
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۹۷/۱۰/۱۲
.






