آرامش در زندگی؛ حدیث۷؛ غضب
۱۴۰۰-۱۱-۱۰ ۱۴۰۲-۰۸-۲۹ ۱۰:۰۴آرامش در زندگی؛ حدیث۷؛ غضب

آرامش در زندگی؛ حدیث۷؛ غضب
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
من از مشهد، من از تبریز، از شیراز و کرمانم *** من از ری، اصفهان، از رشت، از اهواز و تهرانم
نمیدانم کجایی هستم اما خوب میدانم *** هوایی هستم و آوارهای در مرز مهرانم
اگر آوارهام قلبم در ایوان تو جا مانده *** دلم با هر قدم، با هر نفس اسم تو را خوانده
غم عشقت بیابان پرورم کرد و میان راه یکی پرسید *** تا کرب و بلا چند تا ستون مانده
چه شیرین است با شوقت دویدن در بیابانها *** به عشقت هم به دل جارو زدن هم در خیابانها
نه تنها در میان تربتت داری شفا حتی *** به خاک زیر پای زائرت دادند درمانها
یکی جارو به دست و دیگری گوشی به گوش آمد *** یک بر شانه مشک و آن یکی پرچم به دوش آمد
در این موکب سخن از کوفه، آن موکب سخن از شام *** یکی از هوش رفت اینجا، یکی آنجا به هوش آمد
ستون یک هزار و چهارصد یعنی سلام آقا *** سلام ای بی کفن، ای تشنه لب، ای مانده در صحرا
به سقای علمدارت قسم ما پای پیمانیم *** به شوق یاری آرام جانت مهدی زهرا
شریعتی: سلام میکنم به همه شما، به همه بینندهها و شنوندههای نازنینمان، اینجا سمت خداست، کم کم حال و هوای اربعین فراگیر شده و خوشا به حال زائران حضرت آقا، حتماً به شکوفهها به باران، برسان سلام ما را! حاج آقای سعیدی سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای سعیدی: سلام علیکم و رحمه الله، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم.
شریعتی: چه حس و حال خوبی این روزها هست.
حاج آقای سعیدی: «حبّ الحسین یجمعنا» عشق امام حسین (ع) است. مهم نیست اهل کجا هستی، وقتی عنوان زائر أباعبدالله الحسین آمد، همه زیر آن خیمه با آن پرچم میرویم. قلبها جهتگیری پیدا میکند. خدمات قیمت ندارد. عاشقانه است. قانون را کسی دیگر مینویسد. قانون نا نوشته ذهن بشری اینقدر قشنگ رعایت میشود، همه با محبت نسبت به همدیگر حریص هستند که یک جوری به هم خدمت کنند. مفهوم خوش گذشتن فرق میکند. پایش تاول زده اما خدا را شکر میکند. خسته میشود لذت میبرد. کوله بار یکی دیگر را میبرد اما لذت میبرد. «من حیث لا یحتسب» کلید «یحتسب» دست حسین(ع) است. وقتی او وسط بیاید، دیگر میگوید: هزار جان داشته باشم فدای تو کنم. ما میگوییم: خدایا اگر روزگار ما را به تأخیر انداخته و در کنار أباعبدالله نبودیم، الآن آمدیم فریاد بزنیم. بگوییم: اگر روزی امام حسین گفت: «هل من ناصرٍ ینصرنی» و کسی نبود پاسخ بدهد، جواب أباعبدالله سکوت بود، امروز همه آمدیم بگوییم: امام حسین ببین چقدر عاشق داری! گرچه سیه رو شدم، غلام تو شدم. خواجه مگر بنده سیاه ندارد؟! ما با همه آلودگیها آمدیم. بالاخره شما مصادیق دستگیری و رحمت خدا هستید. انشاءالله دست همه ما را میگیرند. انشاءالله در این قضیه محکم قدم برمیداریم. بیچاره آن کسانی که در این زمان آمدند و اخلال ایجاد کردند، در شبکه مجازی بود، حرفی زدند و خواستند این جمعیت را کم کنند. من روی صحبتم با اینهاست. یک قدم طرف امام حسین برداشتی یا یک قدم عقب رفتی، در این وسط حرف و زبان و عملکرد تو، در کدام مسیر رفت؟ چون هیچکس نمیتواند جلوی این سیل را بگیرد. تو چه کار کردی؟ تو این وسط حرف فلانی را تأیید کردی که اربعین را مشکلدار دانست. تو هم لایک کردی، این هم حساب است. «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَه» (زلزله/۷) اگر مثقال ذرهای خیر داشته باشی، شر داشته باشی، یکی را نسبت به کربلا سرد کرده باشی.
بار اولی که من اربعین رفتم، خدمت یکی از اساتید بودیم. نزدیک حرم که میشدیم سؤال کردم: اینجا چطوری است؟ گفت: اینجا سؤال نمیکنند. اینجا دلت راهنمایی میکند. مغناطیس آنجا تو را میکشد. وقتی میرسی یکباره منقلب میشوی. امام حسین(ع) همه چیزش با اهلبیت فرق میکند. جنس غمش هم فرق میکند. آمدن در مسیرش هم فرق میکند. حتی سؤال کردند که حضرت کشتی نجات هست. مگر بقیه اهلبیت(ع) اینطور نیستند؟ حضرت فرمودند: اسرع است. کسانی که عجله دارید، آنهایی که خیلی مشتاق هستید نسبت به مغفرت الهی، اثرات اربعین یکی مغفرت است. اینجا کشتی سریعتری سوار میکند. توقف ندارد. سوار شوید و انشاءالله حضرت حجت هم که بیایند یکی از حرفهایشان اول مسأله امام حسین(ع) است. غربت امام حسین را مطرح میکنند، به عنوان یا لثارات الحسین! انشاءالله همانطور که امروز داریم یک نمایشی است که میگوییم: مهدی فاطمه امروز تو را تنها نخواهیم گذاشت، انشاءالله آن روز هم همه درک کنیم. اربعین تجلی عصر ظهور است.
شریعتی: خیلیها مریض دارند و گرفتاری دارند و گفتند: در برنامه بخواهید از زوار اربعین که حتماً برای شفای همه مریضها دعا کنند. انشاءالله همه مریضها به حق امام حسین(ع) لباس عافیت بپوشند. حدیث هفتم چهل حدیث حضرت امام را با هم مرور خواهیم کرد.
حاج آقای سعیدی: حدیث هفتم، فرمایش مبارک امام صادق(ع)، «الغضب مفتاح کل شر» غضب برای همه شرور کلید و مفتاح است. هنگامی که عصبیت چشم آدم را کور میکند. میگویند: خون جلوی چشمم را گرفته است یا میگویند: دیگر هیچی حالیم نیست! راست میگوید گاهی آدم هیچی متوجه نیست اما توجیهی برای خطاهای آدم نیست. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «شده الغضب تغیر المنطق» نطق آدم را عوض میکند. مؤدب است اما در لحظه عصبانیت بی ادب میشود. اِ من این را گفتم؟ بله شما گفتی. منتهی فرماندهی برای زبانت وجود نداشت. امیری برای نفست وجود نداشت. «اُتقطع الماده الحجه» صغری کبری چیدنی که صفت آدم است و میتواند استدلال کند، عملکردش بدون حجت و استدلال میشود. یعنی براساس امیر بودن نفس، فهم آدم را پاره پاره میکند. حضرت امام میگوید: در حین عصبانیت، اگر بخواهی کسی را نصیحت بکنی برعکس جواب میدهد. شروع میکند شدتش را بیشتر کردن! لذا در راه حلها عرض میکنیم. آن زمان هیچ کاری نکن و فقط آرامش کند و بعد شروع به نصیحت کن. چون فهمش پاره پاره است. وسط دعوا بگویی: مقصر من هستم یا تو هستی، لحظه تصادف، عصبانیت هست. باید بگویی: آقا درست میشود. آرام باشید. یک صلوات بفرستید. خاصیت ذکر خدا تطمئن القلوب است.
یک وقتی که تصادف میشود میگویم: آقا ماشین شما با صافکاری درست میشود. اما اعصاب شما با صافکاری درست نمیشود. ثمره این اعصاب خوردی چیست؟سخت میگیرد جهان بر مردمان سختگیر! خدایا این غضب را چرا آفریدی؟ آفرینش هر چیزی یک حکمتی دارد. غضب هم نعمت است که حضرت اینجا به کار برده است. حضرت امام وقتی نعماتی که در مورد غضب است را میشمارند، میفرماید: «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم» این شدت بر کفار حاصل همان غضب ممدوح است. اگر بی غیرت نسبت به ناموسش باشد، نسبت به عزیزانش، نسبت به دینش، غضب نیاز است. غضب باید باشد ولی به جا باشد. وقتی میخواهم غضب داشته باشم در دست خودم باشد. اگر غضب افسار مرا گرفت خطاست. اگر افسار غضب را گرفتم، درست است. اگر حیوانی سوار انسان شود حیوانیت میکند. انسان سوار حیوان شود، راهنمایی میشود و مسیرش سریعتر میشود. من مرکب شیطان هستم یا شیطان را کنار گذاشتم و نفسم مرکب من است. لذا ایشان میگوید: موعظه در حال غضب نکنید. اما غضب را بدانید نباید کوبید و از بین برد. بعضی از آموزههای ساختگی، بدعتها که در بعضی ادیان هست، بعضی از اینها را ریشه کن میکند. در فلان دین هست که ازدواج نباید بکند. خداوند شهوت و تولید مثل را قرار داده است، در مسیر خودش. او میآید از ریشه میکند وقتی راه حل ندارد صورت مسأله را پاک میکند و میگوید: ببینید درست شد. درست نشد، لذا بعداً مفاسدش را جای دیگر میبینیم. این راه حلی که ایجاد کردی راه حل خدایی نبود. لذا غضب اتفاقاً پرورش داده میشود. به بچههایتان تیراندازی و اسب سواری و جنگیدن و دفاع یاد بدهید. امروز غرب برای ما تبلیغ میکند که خشونت نباشد. قصه حسین فهمیده را حذف کنید و همه چیز گل و بلبل باشد. نه، دین اسلام بچه رزمنده تحویل میدهد. دیدیم بچه رزمندههای ما چه کردند. همینهایی که اینجا غضبناک بودند، علی(ع) که در جبههها شیر است. یعنی کسی توان ایستادن در مقابلش ندارد، همه از حضرت به عنوان قاتل العرب اسم میبرند، اینقدر حضرت از کفار و دشمنان اسلام کشته بود. حالا یتیم میبیند زانویش سست میشود. میخواهند عصبانیاش کنند نمیتوانند. میخواهند به نحوی او را از کوره به در کنند. امیرالمؤمنین(ع) تمام صفاتش در دست خودش است. امیر نفسش است.
حضرت امام از قوه غضبیه میفرماید: از نعم بزرگ الهی است و اگر نباشد چقدر مشکل میخوریم. این نعمت بزرگ را باید تقویت کرد. بارها در این برنامه مثال زدم، شما در داروخانه بروی و بگویی: همه لوازم این داروخانه را بخوری میمیری. نه، باید با نسخه و حساب شده رفت. وگرنه داروخانه همان سم فروشی است. همین دارویی که برای شما شفاست برای شخص دیگری قاتل است. «الغضب یفسد الایمان کما یفسد الخل العسل» همانطور که سرکه را روی عسل بریزی، فاسد میکند، غضب ایمان آدم را فاسد میکند. یکوقت یک مریضی باعث میشود موهای آدم بریزد و ناخنهای آدم سیاه شود. کمبود کلسیم باشد. یکوقت میگویند: یک مریضی است که باعث مرگ است. هردو مریضی است بین سرماخوردگی و سرطان، مشترک بودن اسم مریضی است ولی اتفاقاً شدت مریضی فرقشان است. ایمان را فاسد میکند. یکوقت یک ماده غذایی را بخورم یک هفته دل درد دارم، یکوقت ایمانم به باد میرود. فساد پیدا میکند. تمام تلاش ما این است که ایمانمان را داشته باشیم و تربیت شود. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا» (نساء/۱۳۶) باشیم، این را هم از ریشه درمیآورد.
حضرت امام میفرماید: اگر حواست نباشد پیشرفت میکند و وحشیگری میآورد. اگر از اول نگه داری ساده است، اما اگر پیشرفت کند، آتش در معرکهای بیاید، یک صفت خوبی که بزرگترهای ما دارند، این است که آتش را میخوابانند. وقتی حضرت امام سجاد از صفات متقین میفرمایند در صحیفه سجادیه، میگوید: اینها یک صفت دارند آتش را میخوابانند. وقتی دعوا شد، درگیری شد، اگر در خودش دید آتش را میخواباند و در لحظه پاسخ نمیدهد. در روایت داریم آب بخورید یا بنشینید، از آن شدت بیافتد. موقعیت تغییر کند. بعد از چند دقیقه ببینید میتوانید حرفهایی که قصد داشتی را بزنی. وقتی آرام شدی دیگر آن حرف بدی که در ذهنت بود را نمیتوانی بگویی. ولی در عصبانیت چون افسار از دست آدم میرود میشود گفت! قوه منطق را تغییر میدهد و یکباره نطق از بین میرود. حضرت امام میفرماید: اکثر گناهان در اثر عصبانیت است. من دوستی دارم ایشان در یکی از زندانها پیشنماز است. تعریف میکرد میگفت: گاهی که با اینها حرف میزنی، میبینی آدم خوبی هست، میگویند: یک لحظه نفهمیدم چه شد. ریشه فهم را میزند! نگاهش میکنی فکر میکنی قاتل یک چهره خاص دارد، ولی نه یک آدم عادی است. غضب این بلا را سر او آورد. شیطان میخواهد آدم را کور کند. یک نکته مهم این است که قانع نمیشود. سراغ بعدی و بیشتر میرود. حضرت امام میفرماید: خودت جلویش را بگیر. ماشین که سرعتش زیاد میشود دیگر کنترلش خیلی سخت است. نَفث به معنای دمیدن، در کورههای آهنگری که میدمیدند، اگر آتش را ول کنی رویش خاکستر میگیرد. یک کسی هست که دائم دارد میدمد. گداختهتر میشد و خاکستر نشود. آهنی که در ده دقیقه ذوب میشد حالا در سه دقیقه ذوب میشود. چون حرارت بیشتر میشود و میرساند به جایی که دیگر آدمیزاد خودش را موجه برای گناه کردن میداند. عقلی که قاضی بود میشود توجیه گر خطا، ایشان در بحث تهمت و جاهای دیگر میگوید: زبانش از دستش در میرود یک چیزهایی میگوید که دیگر نمیشود جمعش کرد. دیگر آبروی طرف را بردی، حالا بعد بیایی بگویی: حلال میکنی؟ فایده ندارد، آبرویش رفت. ما میگوییم: حالا یک حرفی زدم، گناه را کوچک میدانیم، نمیدانی با دل طرف چه کردی؟ نمیدانی چه اعصابی از او خورد کردی. یک حرفی زدی!! حواسمان باشد. آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم نپسند.
راهحلها که حضرت میفرماید: یکی ریشه کن کردن است. اثرهایش را در خودت ببین. دفعه قبل عصبانی شدم به چه ثمراتی رسیدم؟ چه سودی و چه ضرری دارد؟ بار قبل که عصبانی شدم عزتم زیر سؤال رفت. بعد مجبور شدم بروم معذرتخواهی کنم. زدم فلان چیز را شکستم، حضرت امام میگوید: عصبانیت را سر آدمها و اشیاء و حیوانات خالی میکند. یک خانهای رفتیم برای مشاوره، یک سال و نیم بود ازدواج کرده بودند. اگر نگاه میکردی فکر میکردی ۲۰ سال است اینها ازدواج کرده بودند. همه وسایل خانه را نابود کرده بودند. یکوقت اتفاقی میافتد تو دیگر نفست را نگه نداشتی. بعد هم فکر میکنی خالی شدم، دلم خنک شد. کدام دل خنک شدن، به چه قیمتی دلت را خنک کردی؟ غضب را تقسیم بندی کردند و میفرمایند: یکی در حال اشتغال به غضب، در آن لحظهای که غضب شد. در آن لحظه سعی کن نصیحت نکنی. آن لحظه متوجه حق نیست فقط سکوت و آرامش! انصراف نفس برایش ایجاد کن. نفسانیات او قلیان نکند. آرامش کن که گوش شنوا پیدا کند، چون گوش در آن لحظه نمیشنود و بینا نیست و کور و کر است. شعله غضب را فرو بنشاند و سبب معالجه اساسی نفس میشود. بعد معالجه را شروع میکنیم. «فیلزم الارض» زمینگیر شو، هم خودت و هم دیگری، نگذار کاری انجام بدهد. بتواند آرامش پیدا کند. در آرامش نصیحت است. قدرت جسمی و زبانی و کلامی زیاد میشود. در عصبانیت مشت به جایی بزند یا در حالت عادی، میزند میبیند کبود شد ولی در حالت عادی نمیتواند مشت بزند. قدرت زیاد آدم بر علیه آدم استفاده میشود.
در بیان قلع به اسباب هم بود که حضرت امام میفرماید: ریشهاش حبّ نفس است. شدت عصبانیت که پیش میآید، من نفس خودم را دوست دارم. میبینم یک توهینی به او شد. به من او برمیخورد. هرچه حبّ نفس بیشتر باشد یا آن چیزهایی که مظاهر نفسانیت اوست، خیلی زیاد باشد، مثل ماشینش، به همان اندازه که حب دارد عصبانیتش هم به همین تناسب بیشتر است. ماشین او را یک خط بیاندازند، پنج واحد ناراحت میشود. وقتی حبّ شدید داشت، صد واحد ناراحت میشود. یکی از عزیزان میگفت: حواست باشد این مقدار که ناراحت شدی، ممکن است تریلی بیاید از روی ماشینت رد شود، برای آن هم اندازه بگذار. آنجا میخواهی چه کار کنی؟ یک بنده خدایی تلویزیون جدید خریده بود. بچه بعد از دو سه روز زده بود خراب کرده بود. این بنده خدا هم دست این بچه را سوزانده بود. دست بچه چرک کرده بود و مجبور شدند دست بچه را قطع کنند. این پدر العیاذ بالله چند روز بعد اقدام به خودکشی کرد، خیلی تلخ است. بدانید آدم با غضبش یک چنین بلایی سر خودش و اطرافیانش میرود. شیطان است و دارد تند تند برای شما نفاثات، یعنی میدمد و این کوره را داغ میکند. ایشان میفرماید: تمام مشکلاتی که داریم به واسطه جهل و نادانی است. حضرت امام میگوید: گمان میکنند بعضی از زشتیهایشان شجاعت است. فلانجا رفتم و داد زدم، هیچکس جرأت نکرد روی حرف من حرف بزند. چشمم را بستم و دهانم را باز کردم. رذایل اخلاقیاش را به عنوان فضایل اخلاقی میگوید. دارد به عنوان شجاعت و جوانمردی نقل میکند. بی ادب، بی تربیت، باید این را بگویی، باید بگویی سیاست حرف زدن ندارم. نمیفهمم هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. من یک آدم گسیختهای هستم که هرچه بر زبانم میآید. اینها را باید سراغ درمانش بروی. افتخار میکنی؟ کوری عصا کش کور دگر شود! دیگری نمیداند او هم وسط میآید و این حالت را تشویق میکند.
بعضی مواقع بزرگترها میگویند: کلاهش را قاضی میکند. نگاه کن ببین اینهایی که میگویی شجاعت است. اینهایی که میگویی، بی رحمیهایی که داشتی به دردت خورد؟ مالک اشتر در بازار میرفتند، یک شخصی یک مقدار سبزی گندیده را روی سر مالک اشتر پرت کرد. مالک اشتر که شاگرد امیرالمؤمنین است، در جنگ حریف ندارد. ایشان از آن مسیر میرود. به آن مرد میگویند: شناختی که بود؟ مالک اشتر بود. دنبال مالک دوید. نگاه کرد دید به مسجد رفت. دید مالک در مسجد نماز میخواند. منتظر شد. نمازش تمام شد. گفت: ببخشید! مالک گفت: به مسجدم نیامدم الا اینکه برای تو دو رکعت نماز بخوانم تا خدا تو را ببخشد! وقتی مالک برای جنگ میآمد، مثل ملخ از جلوی او میپریدند. این سردار سپاه علی است. غضب در موقعیتهای سیاسی، اجتماعی، پدر و فرزند، در جاهای مختلف چه بلایی سر من میآورد. حضرت امام بهترین راهحلها را فرمودند. گذشتهام را نگاه کردم بدانم غضب من چقدر باعث عذرخواهی من شد. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: مؤمن خیلی عذرخواهی نمیکند. گفتند: عذرخواهی که خوب است. فرمودند: خیلی اشتباه نمیکند که مجبور شود عذرخواهی کند. وسیله نقلیه ما، نفس ما، آن چیزی که قرار است من سوارش باشم، ترمز و فرمانش وابسته به این است که غضبش را نگه دارم. اگر رهایش کردم، یک ماشینی به من دادند با موتور پر سرعت، فرمان را کندند و ترمز هم بریدند! چه کسی سوار این ماشین میشود؟ مرگ و هلاکت است. تا سرعت زیاد نشده پیاده شویم.
توکل بر خدا کلام آخر است. این سفارشی است که همه علما کردند. صفات و فضایل اخلاقی و سجایا را از خدا بخواهیم. لذا در دعاهایشان دارند: خدایا ما را بنده خودت قرار بده. بنده نفسم و بنده شیطان نباشم. تو از ما عهد گرفتی. زیر مجموعه او نباشیم انشاءالله، خدایا از تو میخواهیم این رذیله اخلاقی، غضب، زشتیهایش و آن چیزهایی که باعثش میشود به فضل خودت و به برکت این روایاتی که خواندیم از ما دور کنی.
شریعتی: قابلمههای بزرگتر دیرتر به جوش میآید. هرچقدر قابلمهها کوچکتر باشد، زودتر به جوش میآید. یک نکته اساسی که در بحث غضب لازم داریم این است که سعه صدر لازم را نداریم. اگر قلبمان وسیع شد و سینه ما گشاده شد، غضب هم کمتر مجال دارد به سمت ما بیاید. انشاءالله خدا به ما شرح صدر بدهد.
گاهی دلم به سمت خدا میبرد مرا *** یعنی به آستان رضا میبرد مرا
آن پرچمی که دست تکان میدهد به ناز *** تا صحن سید الشهداء میبرد مرا
آنهایی که به هر دلیلی عذر دارند و نمیتوانند بروند اصلاً نگران نباشند. نیت مؤمن بهترین عمل است. اگر با نیت خوب خودمان توانستیم گامی برای سیدالشهداء برداریم، نگران نباشیم که آن ثواب را به ما هم خواهند داد. اشاره قرآنی امروز را بفرمایید.
حاج آقای سعیدی: «أَلا إِنَّهُمْ فِی مِرْیَهٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ» خدا به همه چیز احاطه دارد. اگر تو شک داشته باشی یا نداشته باشی تأثیری در واقعیت ندارد. اینکه بدانم دو به اضافه دو چهار میشود یا نمیشود، تأثیری در واقعیت ندارد. خدا بر همه محیط است. لحظههای عصبانیت را خدا میبیند، ببخشی خدا میبیند. غضبت را نگه داشتی خدا میبیند. کظم غیظ را خدا میبیند. غضبت را با خدا معامله کن، به فضل خدا نتیجهاش را میبینی.
شریعتی: این هفته که ایام سالگرد حاج آقای مهدوی کنی هست، قرار گذاشتیم از شخصیت ایشان یاد کنیم و در طول این روزها از زبان کارشناسان عزیز از فضایل ایشان شنیدیم.
حاج آقای سعیدی: خدا ایشان را رحمت کند. ایشان یک تکه کلامی داشت که عالم ربانی باشید. عالم خدایی بودن، اگر علم آدم رنگ و بوی خدایی پیدا کرد، شیرین میشود و قابل پذیرش میشود. تأثیر گذار میشود. برای خودش نافع است و دیگر حجاب نیست. اما اگر ربانی نبود، مفسد علم هم هست. حضرت امام میفرماید: گاهی عالم در علمش هم خیانت میکند. یعنی رغبت دیگران هم نسبت به علم و دین و طلبگی بد میشود. ایشان ولایتمداری فوق العادهای داشتند و به نقل از ایشان اگر عالم هم شدیم، عالم ربانی شویم.
امام حسین(ع) جهت واحد است. جاهای مختلف میرویم میپرسند: شما هم عازم هستید؟ این روزها همه عازم هستند. انشاءالله روزی بیاید همه با مولایمان اربعین برویم. با هم پیادهروی برویم. آنجایی که آقا قدم برمیدارد پشت سر حضرت قدم برداریم. یاد مهدی فاطمه دهان را شیرین میکند. خدایا بیاور آن روزی را که کنار حضرت باشیم. آن روزی که عقلهای ما کامل شود. لذت ببریم از اینکه آن انسان کاملی که خدا خلق کرده را ببینیم. مزه مدینه فاضله را بچشیم. مزه انسان بودنمان را بچشیم. وقتی خدا اشرف مخلوقات را خلق کرد، گفت: «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون» (بقره/۳۰) من یک چیزی میبینم شما نمیبینید. وقتی مهدی فاطمه بیاید میفهمید. آدم نگاه میکند میبیند حیف از عمری که گذشت. یک لحظه دیدنش، یک لحظه با او بودن به تمام عمر عالم میچربد. خدایا چشمهای ما را روشن کن. خدایا از ادامه غیبت حضرت حجت صرف نظر کن. خدایا مهدی فاطمه را برسان که تشنگی و عطش ما را برطرف کند. انشاءالله از یاران حضرت و مطیع حضرت باشیم.
شریعتی: امسال حدودا هزینهی ویزای چهارصد نفر از زائرین کم بضاعت را به همت مخاطبین عزیز و کارشناسان برنامه پرداخت کردیم. از حاج آقای سعیدی هم میپرسیم که شما هزینه چند نفر را قبول میکنید؟
حاج آقای سعیدی: به اندازهای که توان مالی باشد من هم انجام وظیفه خواهم کرد.
شریعتی: بهترینها را برای شما آرزو میکنم. «السلام علیک یا أباعبدالله»
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین محمد سعیدیآریا
موضوع: آرامش در زندگی بر مبنای کتاب چهل حدیث امام خمینی رحمهالله علیه
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۹۷/۸/۲
.






