آرامش در زندگی؛ حدیث۶؛ حب دنیا
۱۴۰۰-۱۱-۱۰ ۱۴۰۲-۰۸-۲۹ ۱۳:۱۰آرامش در زندگی؛ حدیث۶؛ حب دنیا

آرامش در زندگی؛ حدیث۶؛ حب دنیا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
با اذن خداوند که رحمان و رحیم است *** رفتیم در خانهی مردی که کریم است
در باز شد و عطر پیامبر به هوا رفت *** فهمید بهشتی است که سرشار نسیم است
برخورد کریمانه چنان بود که فهمید *** معبود ازل در دل این خانه مقیم است
گفتند: مسیحای زمین غیر حسن نیست *** این عهد اَلست، عهد ازل، عهد قدیم است
باید بنشینید و ببینید در این خاک *** چه رایحه و عطر و چه بو و چه نسیم است
وقتی که به نام پدرت سفره کنی پهن *** بی غصهترین غصه فقط، غصهی نان است
در صلح تو جنگی است که در صلح کسی نیست *** سهمیهی شمشیر تو دست پسران است
شریعتی: سلام میکنیم به امام مظلوممان به امام غریبمان، کریم اهلبیت امام حسن مجتبی(ع). سلام میکنم به همه بینندهها و شنوندههای نازنینمان، اینجا سمت خداست که از شهر سمنان تقدیم شما میشود. یک سلام ویژه و مخصوص هم به همه سمنانیهای نازنین و گرانقدر داریم، بخاطر اینکه حاج آقای سعیدی در سفر تبلیغی در این استان با صفا بودند، ما هم عزم سفر کردیم و از اینجا برنامه امروز را تقدیم نگاه شما میکنیم. حاج آقای سعیدی سلام علیکم، خیلی خوش آمدید. امروز را خدمت شما تسلیت میگویم.
حاج آقای سعیدی: سلام علیکم و رحمه الله، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم. بسم الله الرحمن الرحیم، به نام خداوند بخشنده مهربان، به نام خداوند خالق حَسن و حُسن. نام مبارک امام حسن که به میان میآید، اولین صفت غربت امام حسن است. میگویند: روضه برای آخر مجلس است، نام امام حسن را که میبریم روضه است. از آن فتنهای که برای حضرت ایجاد کردند در مسأله صلح، حضرت نوشتند و چه فتنهای شد. خیلیها بریدند، آنهایی که نسبت به مسأله فتنه توان تبعیت از امامشان را نداشتند، دوستداران امام هستند. آنهایی که فکر میکردند شیعه امام حسن هستند، حرفهای زشتی زدند. پناه بر خدا شاید زبان نچرخد گفتند: یا مذل المؤمنین! کسی که مؤمنین را ذلیل کردی. چطور نگاه به امامشان کردند؟ یکوقت یکی از آقایان بچههای جبهه و جنگ بود، فرمود: من آنجایی فهمیدم امام حسن(ع) چطور بود، وقتی حضرت امام خمینی قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفتند. گفت: بعضی از دو دستگیها را آنجا دیدیم. یک کسانی تا وقتی امام فرمودند: جنگ، گفتند: چشم! وقتی فرمودند: قطعنامه را میپذیریم باز گفتند: چشم! ولی بعضی برنتابیدند. گفت: یکباره دیدم انگار جریان امام حسن(ع) و جریان فتنه آن زمان تکرار شد. خیلیها بریدند!
عبید الله بن عباس سردار امام حسن(ع) است، دو فرزندش را معاویه کشت. اینقدر تحریک و تحریص میکنند از حیث مالی و او را میترسانند، دوباره طرف معاویه میرود و امام حسن را تنها میگذارد. یکوقت ما روضه میخوانیم میگوییم: امام حسن آیا در کوچه کنار حضرت صدیقه بودند یا نه؟ خودش خیلی روضه است که امام حسن چه دیده است؟ غیرت امام حسن(ع)، در سن خردسالی و کودکی بودند و چه دیدند. چه اتفاقی آن روز افتاد و حضرت دیدند. روضه حضرت صدیقه طاهره برکت خودش را میآورد اما یکوقت روضه خود حضرت است چطور حضرت را تنها گذاشتند و نسبت به حضرت بی مهری شد. میگوید: هیچ جا خانه خود آدم نمیشود. قتلگاه حضرت خانه خودش شد. میگویند: چه کسی از همه به شما نزدیکتر است؟ میگوید: عیالم، خانواده از همه نزدیکتر است. همسر حضرت قاتل او شد. یعنی هرچه از غربت حضرت بگوییم کم گفتیم. انشاءالله خدا توفیق بدهد این جریان هفت صفر، جریانی که ما خیلی مدیون امام حسن(ع) هستیم، این غربت را یک مقدار فریاد بزنیم. در ایام شهادت هر امام مزار آن امام شلوغ است. برای زیارت ازدحام جمعیت است ولی بقیع یک زائر ندارد. انشاءالله به فضل خدا، ظهور حضرت حجت بیاید و ببینیم آن روزی را که این مظلومیتها و غربتهایی که برای امام حسن ایجاد شد، حضرت بیاید و انتقام بگیرد. در استان سمنان، شهر شاهرود هستیم. عزیزان فوق العاده هستند. من هرجایی میروم غیر از ادب چیزی ندیدم. یک صفت ویژه اینکه خیلی روی مسائل دینی و بالاخص به آیات خیلی وارد هستند. جاهایی که نیمی از آیه را میخوانم، نیم دیگر را میخوانند. پای منبر بزرگ شدند و خیلی قوی هستند و توجه دارند. شاهرود خطه عالم خیزی است. لطف خدا بوده که در این شهر خدمتگزار باشم.
شریعتی: بحث ما با حاج آقای سعیدی بحث آرامش بود در سایه تعالیم دین و گفتیم: اگر توانستیم رذایل اخلاقی را از خودمان دور کنیم به آرامش خواهیم رسید. احادیث نورانی چهل حدیث امام(ره) صفحه به صفحه مرور میکنیم. به حدیث ششم رسیدیم.
حاج آقای سعیدی: بسم الله الرحمن الرحیم، موضوع این حدیث حبّ دنیا و آخرت است. گره خوردن و چسبیدن به دنیا و اینکه چقدر مذموم است و چه اثراتی در زندگی ما دارد. از چیزهایی است که وقتی کلمه دنیا و آخرت را جستجو کنید، دامنه بسیار وسیعی پیدا میکنید. از چیزهایی است که از حضرت آدم به توصیه نسبت به آن روایت داریم تا امام حسن عسکری و امام زمان(ع). وقتی اینگونه توجه را میبینیم یعنی مطلب خیلی مهم است. یک نوع لغزشگاه برای همه است. کسی مستثنی نیست. منتهی دنیاها فرق میکند. یکی دنیایش مقامش است. یکی دنیایش شهرت است، یکی پول و یکی ماشین است. امام صادق(ع) میفرماید: «من أصبح و أمسی و الدّنیا أکبر همّه» کسی که روز و شبش این باشد، بزرگترین همت او دنیا باشد. همه زندگیاش در دنیا خلاصه شود، «جعل الله الفقر بین عینیه» خدا فقر را مقابل پیشانی او قرار میدهد، پیشانی نوشت او فقر میشود. فقر لزوماً به معنی کم پولی نیست. «و شتّت أمره» کارهایش گره میخورد. کسی که همتش دنیا باشد. «و لم ینل من الدّنیا إلّا ما قسم له» به چیزی از دنیا نمیرسد الا آن چیزی که قسمت اوست. «و من أصبح و أمسی و الآخره أکبر همّه» کسی که صبح و شبش چنین باشد، بزرگترین همتش آخرتش باشد. «جعل الله الغنی» خدا غنا و بی نیازی را در قلبش قرار میدهد. «فی قلبه و جمع له أمره» خدا کارش را درست میکند. خدا وکیل او میشود. خدا در کار انجام دادن مشکلی ندارد. همین ابتدا دعا کنیم که خدایا تمام همت ما را آخرت ما قرار بده.
چه میشود آدمها گرفتار میشوند؟ چه میشود بزرگترین همتشان این میشود؟ بالاخره دنیا مذموم است، بد است، خوب است. یک نفر آمد خدمت امیرالمؤمنین و از دنیا بد گفت. حضرت مخالف حرفش فرمودند: «إِنَ الدُّنْیَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا» دنیا دار صدق است. دار عافیت است. دار غنی و بی نیازی است. دار وعظ است، دار نصیحت است. یک جایی آمدی که وعظ بشوی و نصیحت ببینی. «مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ» محل سجده دوستداران خداست. اگر جای به این بدی بود، خدا برای چه پیامبران الهی را فرستاد؟ پس دنیا خوب شد یا بد؟ اگر دنیا را به قول پیامبر(ص) «مزرعه للآخره» دیدی، یک مسأله است. اما اگر دنیا را با پستیها و دنو خود دیدی، یک مطلب دیگر است. «وَ مُصَلَّی مَلائِکَهِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْیِ اللَّهِ» محل هبوط وحی است. دنیا چنین است و تو حواست باشد با چه ابزاری نگاهش میکنی. پول بد است یا خوب است؟ حضرت خدیجه(س) همه داراییاش را برای پیامبر خرج کرد و پشتوانه مالی پیغمبر میشود. پیامبر از کسانی است که فوق العاده نسبت به ایشان محبت دارند، همیشه از حضرت خدیجه یاد میکند که او تمام زندگیاش را برای من گذاشت. آبرو، شهرتش را برای من گذاشت. کسی که بزرگترین شخص زنان عرب در آن زمان بود، در هنگام زایمان حضرت صدیقه طاهره(س) او را تنها گذاشتند. چون با پیامبر ازدواج کرده بود. تمام مظاهر دنیایی را برای پیغمبر خرج کرد. خودش و مالش را وقف کرد. پس میشود اعتبار، مقام باشد و دنیا میتواند ایجاد کننده بهشت باشد و رضایت خدا را با همین دنیا داشت.
پس این دنیای مذمومی که وقتی اسمش میآید، به عنوان چیزی که ابزار شیطان است برای ضلالت و گمراهی، چیزی که زینت شیطان فقط روی آن انجام میشود، «وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُم» (انفال/۴۸) شیطان عمل آنها را دنیایی میکند و آلوده میکند. دنیایی که زنجیر برای ماست و بعضی از اهل جهنم میگویند: از همین دنیا شروع میشود. حضرت امام میفرماید: این دنیا، دنیای خودیت انسان است. نفسانیات انسان است. کار دنیا و کار آخرت را تعریف کنم. کسی که صبح بلند میشود و میآید، کارگری میکند. عرق میکند برای اینکه کسب روزی حلال کند برای زن و بچه، حضرت امام میفرماید: این در زیر مجموعه آخرتیهاست. این آخرت است و آن کسی که رفته یک کمکی به فقیر میکند، هزار تا فیلمبردار کنارش هست و ریا میکند، هر حیثیتی که شما بگویید، ریایی باشد به یک عمل عبادی، حضرت امام میفرماید: این دنیایی میشود. قیافهاش چیست؟ عبادت است. واقعیتش چیست؟ ریاست، دنیاست، خدا «وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ» (غافر/۱۹) از آنچه در قلب ما هست خبر دارد، این دنیا میشود و گاهی ما خودمان را گول میزنیم. فکر میکنیم چه خبر است بعد که باز میکنیم میبینیم چیزی در توشه ما نیست. امام سجاد(ع) میفرماید: «اللهم انی اعوذ بک» خدایا پناه میبرم به تو «میتَهٍ عَلى غَیْرِ عُدَّهٍ» در کوله پشتی من چیزی نباشد. کوله پشتی که میخرید درونش را با روزنامه پر کردند و شما به اسم کوله پشتی پر نمیخرید. خالی میکنند، میگویید: درونش چیست؟ میگویند: هیچی نیست، روزنامه ریختیم اینطوری باد کند و قشنگ به نظر بیاید. خدا گول نمیخورد.
مسأله چیست؟ چه میشود حب دنیا زیاد میشود؟ نگاه به دنیا که غلط شد و دنیا را پایدار دید، هرچقدر اینطور دید مثل سراب آدم دنبالش میدود و میگوید: چقدر زلال، هرچه بیشتر ببیند و بیشتر میدود. گول میخورد، اهلبیت مثال زدند دنیا مثل سایه است. هرچه دنبالش کنی به آن نمیرسی. یکوقتهایی فراتر از دنبال کردن است، دل بستن است و این دل بستن به دنیا اثرات خطرناکی دارد. کسی که دنیا محبوبش شد، موقع مردن چه اتفاقی میافتد، میبیند خدا دارد به وسیله ملک الموت قبض روح میکند، یعنی دارد از محبوبش جدا میشود. روایت این است که به سخط خدا از دنیا میرود. سخط یعنی خشم، آدمی که به دنیا دل بست با بغض از خدا از دنیا میرود. یک چیزی را که دوست داری وقتی از تو بگیرد ناراحت میشوی. هرچه بیشتر دوست داشته باشی ناراحتی عمیقتر است. سخط عین روایت است. کسی که با بغض از خدا از دنیا میرود، اشهد ان لا اله الا الله میگوید؟ سخت است و نمیگوید. میگوید: دلم از خدا پر است. «طول العمل» به معنی طولانی شدن آرزوها، اینطور که فکر میکنی یکباره میبینی ناگهان بانگی برآمد و خواجه مرد. وقتی رفتی تمام اعتبارهایی که برای خودت داشتی تمام میشود.
یک نفر میمیرد، دکتر، آیت الله، مهندس، وقتی میخواهند با هم صحبت کنند میگویند: جنازه را کجا گذاشتند؟ دیگر کسی عنوانش را نمیگوید. جنازه را دفن کردید؟ آوردید، نماز خواندید؟ دیگر نمیگویند: آیت الله فلانی… پرونده بسته شد و اسم جنازه میشود. این دنیایی است که روی آن حساب کردیم. تمام کسانی که سلام و علیک میکردی، وقتی زیر تابوت میآیند میگویند: چقدر سنگین است! واقعیت دنیا همین است. این خیلی بد است منتهی برای کسی که بفهمد. چند دقیقه بعد که مردی اسمت جنازه میشود و همه دنبال این هستند که تو را دفن کنند. از حیث اینکه امانت الهی است «قو علی خدمتک جوارحی» تکلیف نسبت به آن دارم. ولی از حیث اینکه خودش موضوع واقع شود. دنیا اگر ابزار رسیدن به خدا شد، مقدس میشود. اگر خودش موضوع قرار گرفت، بت میشود. میشود اینکه من بخاطر او و بخاطر اینکه او دستور بدهد من انجام بدهم. دستور دنیا به صورت امر این چنین نیست. میخواهی مقامت بالا برود، حالا باید چه کنی؟ اینها لوازم بالا رفتن مقام توست. گناه الف، گناه ب، خود شهرت برایت موضوع پیدا کند و دیگر یادت برود. اما اگر دیگر ابزار شد، امیرالمؤمنین(ع) کشاورزی می کند. درخت میکارد، چاه میکند. در تاریخ هست حضرت چاه میکندند و وقف میکردند. اهلبیت فوقالعاده سختکوش بودند. بهترین نخلها مربوط به باغهای امیرالمؤمنین(ع) بوده است.
امام باقر گاهی اینقدر کار میکردند یک نفر آمده بود زیر بغل حضرت را گرفته بود. یک نفر نگاه کرد و گفت: چقدر برای دنیا میدوی؟ چشم او همین خطا را داشت. حضرت فرمود: دوست دارم با همین حال خدا را ملاقات کنم. با همین حال خستگی و کار خدا را ملاقات کنم. تو نمیدانی دنیا و آخرت چیست. دلبستگیها در دنیا چه بلایی سر آدم میآورد. نگاه غلط به دنیا از این بلاها زیاد میآورد. ایشان میگوید: از مفاسد بزرگ حب دنیا این است که آدم را از عبادت باز میدارد. چون ثمره عبادت را نزد خدا میبینی ولی کار برای دنیا را ثمرهاش را از خود دنیا میبینی، اگر دنیا موضوع اصلی شد، دیگر خدا کنار میرود، کار خوب را بخواهم انجام بدهم، تعریف خوب چیست؟ شما به یک بچه ده ساله بگو یک غذای خوب نام ببر. زود میگوید: پیتزا! به متخصص تغذیه بگو یک غذای خوب نام ببر، میگوید: آبگوشت. شما که یک لغت گفتی چرا دو تا جواب گرفتی؟ چون خوب را بچه شنید خوشمزه، متخصص تغذیه شنید مفید! دو تا مطلب شد.
اهل دنیا خوب را یک چیزی میشنوند، کار عمل صالح و خوب را یک چیزی میشنوند، اهل آخرت یک چیز دیگر میشنوند. شخصی خدمت امام صادق آمد و گفت: میخواهم به یک سفر تجاری بروم. شما راهنمایی کنید بروم یا نروم؟ به نفعم هست یا نیست؟ حضرت فرمود: به نفع تو نیست. اتفاقاً رفت و خیلی سود کرد. برگشت و به آقا گفت: یک سؤالی هست نمیتوانم نپرسم. شما به من گفتید: نرو! من تجارت و کاسبی خوبی داشتم. چرا شما گفتید: نرو؟ حضرت فرمودند: در فلان منزلگاهی که رفته بودی یک جایی نماز صبح تو قضا شد. گفت: بله! گفت: اگر همه مال التجاره را هم خرج میکردی ثواب آن نماز صبحی که از تو قضا شده را نمیتوانی تدارک کنی. تو از من پرسیدی به خیر من است یا نه، نگفتی پولدار میشوم یا نه؟ خیر یعنی آخرت تو و تو که دنیایی نگاه میکنی یعنی سود، تعداد حجم مال چقدر است. لذا ما گاهی میگوییم: خدایا به ما خیر بده. خدایا به ما خیر بده یکوقت ترجمهاش این است: خدایا یکوقت پول به ما ندهی، چون خیر ما در پول داشتن نیست. جنبهاش را ندارم. خدایا من یکوقت «إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى» (علق/۶و۷) میشوم. بعضی تا وضع مالیشان خوب میشود، عوض میشوند و جواب سلام را نمیدهند.
سال ۷۲، ۷۳ بود، زمانی که میخواستیم دیپلم بگیریم. دعا میکردم خدایا فلان دانشگاه قبول شوم. یکوقتهایی پدرم میگفت: دعا کن خدا به خیرت باشد. از آنجا همیشه دعا کردم خدایا به خیرم باشد. بعد نشد و ما طبق جهتدهی که داشتیم مسأله حوزه پیش آمد و در این مسیر رفتیم. الآن فکر میکنم میگویم: خدایا چه خوب شد نشد. چقدر خوب شد دعای من مستجاب نشد. الحمدلله رب العالمین که به این حالت خیر تمام شد.
من از درمان و درد و وصل هجران *** پسندم آنچه که جانان پسندد
خدایا راضی هستم به رضای تو، حضرت امام میفرماید: وقتی همّ انسان آخرت شد، همّ انسان عبادت شد، هم انسان بندگی شد، بدنش از نفسش اطاعت میکند. یکوقت شما شروع میکنی، ایشان میگوید: در زمستان خواندن نماز شب سخت است. باید بیرون بروی و با حال و هوایی که داشتند، ایشان میگوید: اوایل سخت است اما بعد عبادت یک خاصیتی دارد، نفس انسان را همراه میکند. بعد میبینی برای اهل تقوا دیگر سخت نیست. برای اهل تقوا شیرین میشود. بعد میبینی کم کم انتظار میکشند یعنی علما و بزرگان شب هی از خواب میپریدند. وقتش شده، الآن این مقدارش را بخوانیم. پیغمبر اکرم(ص) در مسیر راه میرفتند، آسمان را ظهر نگاه میکردند، میگفتند: بلال اذان بگو. اضطراب برای نماز داشتند. به دید تکلیف به آن نگاه نمیکند، اهل آخرت شدی شیرین میشود و بعد دنیا بی مزه میشود. چرا؟ چون کوچکیاش را میبینی.
در زمان مقایسه یک بستنی برای یک بچه بخر، بگو: بستنی، جلوتر میروی یک بچه دیگر بستنی گرفته اینقدر بزرگ، بچه نگاه میکند و بستنی را زمین میاندازد. این چیه برای من خریدی؟ اهل آخرت تازه مزه آخرت را میچشند. مزه کار برای خدا را میچشند. مزه عبادت را میچشند. دنیا برایشان بی معنی و بی مزه میشود. وقتی به بچه شیر خشک دادی دیگر شیر مادر نمیخورد. مزه با خدا بودن، با آن نا محدود، حضرت امام میفرماید: آدمها کمال طلب هستند، کمال طلبی آنها مطلق است و انتها ندارد. وقتی کمال مطلق واقعی را پیدا کرد دیگر این جقجقه دنیا او را ساکت نمیکند. نزد حضرت ابالفضل(ع) آمد و امان نامه آورد. فکر حضرت برای زندگیاش در مقابل امام حسین ارزش قائل است. حضرت ابالفضل شرمنده بود که چرا برای من امان نامه آوردند؟ اینها چه تصویری کردند جلو آمدند؟ فکر کردند از جان در دنیا عزیزتر نیست. ما عمر سعد را با حکومت ری را و جرجان (گرگان) طرف خود کشیدیم. فکر میکردند چنین است و از اهل آخرت درک ندارند.
مثلاً در مورد ازدواج شما با یک بچه پنج ساله صحبت کنی، متوجه نیست. او درکی ندارد و شما در گویش ناتوان نیستی. اهل دنیا اصلاً درکی از معنویت ندارند. لذا امیرالمؤمنین(ع) در خطبه متقین میفرماید: وقتی به اهل دنیا نگاه میکنم، میگویم: بابا اینها قاطی هستند. یک امر عظیمی آنها را این حالت کرده است. شما فکر میکنی اینها مریض هستند. این کارها یعنی چه؟ چون این مقدار در تو شکل نگرفته و ذائقه ندارد. ما هیچوت نمیتوانیم یک چیز دیدنی را بخوریم، این از یک وادی دیگر است. یک دیدنی آنجا وجود دارد که با چشم سر نیست. یک درکی وجود دارد که ما به ازای آن را اهل دنیا نمیچشند. نمیفهمد بیدار شدن نماز شب یعنی چه؟ چرا حضرت گفت: مرگ را چطور میبینی، گفت: «احلی من العسل» مگر میشود؟ یک جوان هزار تا آرزو دارد و بعد همه چیزش حسین میشود. آنوقت میگوید: عالم به فدای حسین! عزیزترین چیزهای من فدای حسین! «بأبی انت و أمّی» کاش هزار بار جان داشتیم فدای امام حسین میکردیم.
شریعتی: اینقدر درگیر دنیا شدیم و همه چیز را حساب و کتاب میکنیم، انگار بی حس هستیم.
حاج آقای سعیدی: نسبت به آخرت سِر شدیم. حساب و کتاب دنیایی میکنیم. وگرنه حساب و کتاب الهی «من حیث لا یحتسب» از آن جهت که تو حساب نمیکنی من حساب میکنم. برکت دست من است. تو حج پول را حساب میکنی و من ارزش پول را، ارزش آنچه به تو میدهم شیرین باشد برای تو یا نه، قدیمیها یکوقت میگویند: یکوقت پول دارد ولی میگوید: در خون میزند و میخورد. برکت برای خداست، شیرینی برای خداست. مریضی میدهد، درمانش را میدهد اگر با دید خدایی نگاه کنی شیرین میشود. امام سجاد(ع) در دعای سی صحیفه سجادیه میگوید: خدایا نمیدانم چطور شکرت کنم. نمیدانم بخاطر صحتّم تو را شکر کنم یا برای بیماری؟ بیماری به من دادی این اثرات را برای من دارد، ارتقاء درجه دارد، حضرت دانه دانه میشمرد. نگاه میکنیم که در بیماری هم کلی نعمت است. اگر خدایی نگاه کردی، هرچه از دوست رسد، نیکوست. همه چیز زیبا میشود. خدا در زندگیهای ما خیلی کمرنگ است. چیزهای دیگری را مؤثر میبینیم. بازیچههای دیگری را مؤثر میبینیم.
بزرگی میگفت: ما پشت صحنه عالم را نمیبینیم. فقط روی صحنه را میبینیم. نمیدانیم یک عروس گردان، یک واقعیتی آن پشت هست، با اینها بازی نکنی و مشغول نشوی. هرچه آدم جلو برود، در دنیا آلودگی و گرفتاری تو بیشتر میشود. امام صادق میفرماید: مثل آب شور است که هرچه بخوری بدتر است. حضرت در روایت میفرماید: تا موقعی که او را بکشد. اینقدر آب شور را بخورد تا بمیرد. طرز فکری که اهلبیت(ع) دارند و حضرت امام میگویند این است. حواست باشد به دنیا آلوده شوی، یک طرز فکری یکوقت بود که مخالف طرز فکر حضرت امام بود. میگفتند: در مسئولین یک نفر اگر پنج درصد خطای مالی داشت، ۹۵ درصد به نفع نظام کار میکند. حضرت امام بر خلاف طرز فکر میفرمایند: حرص آدمیزاد به پنج درصد جمع نمیشود و میخواهد ده درصدش کند. انسان کمال طلب است و میرود صد در صد میکند. لذا امیرالمؤمنین(ع) نگاه نمیکند مسئولش است، نگاه میکند شنیدم سر سفرهای رفتی که اغنیاء بودند و ضعفا نمیتوانستند سر آن سفره بیایند. اگر کسی تمایل به مادیات دارد و این مسأله درونش ایجاد شد، سر شدنی نیست. کشورگشایی است. بحث کشور داشتههای خودش را دارد، فکر کنیم فلانی اینقدر دزدید پس سیر شد، حالا او را در این کار بگذاریم. اتفاقاً بیشتر میشود و دزدی او تقویت میشود. تخم مرغ دزدی است که شتر دزد خواهد شد.
شریعتی: ما یک مملکت وجودی داریم که این مملکت وجودیمان را روی یک جایی بنا میکنیم که متلاطم است، دنیا متلاطم است و هرچقدر میدوی نمیرسی و این نا آرامی به سراغ تو میآید.
حاج آقای سعیدی: موضوع بحث ما این بود، بحث جنود عقل و جهل را که در کتاب شریف اصول کافی هست، تمام بدبختیهای آدم برای جهل اوست. انشاءالله به برکت روایات اهلبیت(ع) خدا علم و آگاهی و توفیق عمل به ما بدهد و بتوانیم در آن مسیر قدم برداریم.
شریعتی: دعا میکنم انشاءالله زیارت قبر نورانی حضرت و بقیع نورانی نصیب همه ما شود. اشاره قرآنی امروز را بفرمایید و بعد هم قرار است از شهید بزرگوار آیت الله اشرفی اصفهانی یاد کنیم.
حاج آقای سعیدی: «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ» خداوند امر به صبر میکند. یکی از بزرگترین امتحانهای الهی صبر است. اینکه ما در زمانهای قرار گرفتیم که بزرگترین آزمایش الهی بر امت پیامبر وارد میشود. اینکه ما در زمان غیبت هستیم. اینکه صبر بر این غیبت داشته باشیم. تحمل در دینمان داشته باشیم. صبر نگه داشتن زغال داغ و آتش در دست داشته باشیم. دینداری بدون صبر نمیشود. بدانیم خداست که به وعدهاش عمل میکند. «ان الله لا یخلف المیعاد» انشاءالله خداوند این ایمان را به همه ما بدهد.
اساتید نقل میکنند که مرحوم آیت الله اشرفی اصفهانی، حضرت امام، مرحوم شهید مدرس، حضرت آیت الله بروجردی، سید محمد تقی خوانساری که ایشان از مراجع درجه یک بودند. خدا رحمت کند آقای مجتهدی میگفت: ایشان مرجع اهل احتیاط بود. آیت الله اشرفی اصفهانی اولین کسی است که حکم اجتهادش را مرحوم آیت الله سید محمد تقی اصفهانی امضاء میکنند. آقای بروجردی ایشان را به کرمانشاه میفرستد، ایشان عامل جمع مردم میشوند و تفرقه را از بین میبرند.
شریعتی: «السلام علیک یا أبا عبدالله»
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین محمد سعیدیآریا
موضوع: آرامش در زندگی بر مبنای کتاب چهل حدیث امام خمینی رحمهالله علیه
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۹۷/۷/۲۵
.






