Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
به صورت یکپارچه (و ب م28)

امید ؛ اهمیت و ابعاد آن

امید

امید ؛ اهمیت و ابعاد آن

بسم الله الرحمن الرحیم

۱- امیدوار کننده ترین آیه ی قرآن

در تفسیر فرات به نقل از بشر بن شریح آمده است که به امام باقر علیه السلام عرض کردم: کدام آیه در کتاب خدا امیدوارکننده‌تر است؟ فرمود (علماى) گروه تو دراین‌باره چه مى‌گویند؟ عرض کردم: مى‌گویند: آیۀ «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ؛ اى بندگان من که بر خویش ستم کردید، از رحمت خدا نومید مشوید.»[۱] حضرت فرمود: اما نظر ما اهل‌بیت این نیست. عرض کردم نظر شما چیست؟ فرمود: این آیه است: «وَ لَسَوفَ یُعطِیکَ رَبُّکَ فَتَرضَى؛ و زود است که پروردگارت چیزى عطایت فرماید که خشنود شوى.»[۲] سپس حضرت فرمودند: آن چیز شفاعت است؛ به خدا قسم شفاعت است، به خدا قسم شفاعت است.[۳]

در این داستان زیبا بشر بن شریح از امام علیه السلام دربارۀ امیدوارکننده‌ترین آیه سؤال می‌کند و امام نیز آیه‌ای را به بشر جواب می‌دهند که خداوند تبارک و تعالی به پیامبر خود امید می‌دهد.

امسال که شب لیلۀ الرغائب و شام میلاد امام باقر علیه السلام با‌هم قرین و مصادف شده است، در این شب آرزوها، در این شب امیدها، می‌خواهم مطالبی را پیرامون مبحث مهم و کاربردی امید، چگونگی امید، تعریف امید، حدود و قصور امید، تفاوت امید، آرزو و نقش امید، رسانه و… خدمتتان عرض کنم؛ به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

«الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم»

۲- اهمیت امید

۲.۱ امید سبب عبادت

امید این‌قدر اهمیت دارد که در آیه‌ قرآن می‌فرماید: دلیل عبادت‌های مؤمنین ازجمله نماز، روزه، انفاق، تلاوت قرآن و… امید مؤمنین به بهشت است. «إِنَّ الَّذِینَ یتْلُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَ أَقَامُوا الصَّلاهَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیهً یرْجُونَ تِجَارَهً لَنْ تَبُورَ؛ در حقیقت، کسانی‌‌که کتاب خدا را تلاوت می‌‌کنند و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه روزی ایشان کردیم در نهان و آشکارا انفاق می‌‌کنند، امید به تجارتی بسته‌‌اند که هرگز زوال نمی‌‌پذیرد.»[۴] طبیعتاً اگر امید نبود عبادتی هم نبود، اگر امید نبود بندگی خدا هم به این کیفیت در تلاوت قرآن کریم در اقامه‌ نماز، در انفاق و… صورت نمی‌گرفت.

۲.۲ ناامیدی صفت کافران

همان‌طور که امید، سبب عبادت و بندگی خداوند متعال است، در مقابل، ناامیدی و احساس یأس، از صفات کافران است. خداوند حکیم در آیه‌ شریفه‌ قرآن کریم در وصف کافران می‌فرماید: «إِنَّهُ لا ییئَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ؛ جز گروه کافران کسی از رحمت خدا نومید نمی‌‌شود.»[۵] ناامیدی مختص کافران است؛ قضیه از چه قرار است؟!

در داستان حضرت یوسف علیه السلام ، قحطى در مصر و اطرافش از جمله کنعان بیداد می‌کرد. یعقوب علیه السلام به فرزندانش دستور داد: برای تهیه مواد غذایی به‌سوی مصر حرکت کنند، کاری که پیش‌ازاین نیز کرده بودند؛ ولى این بار در سرلوحه خواسته‌هایش جستجو از یوسف و برادرش بنیامین را قرار داد و فرمود: «فرزندانم بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید.» ازآنجاکه فرزندان خودشان او را در چاه انداخته بودند، اطمینان داشتند که یوسفى در کار نیست. مگر می‌شود یک پسربچه‌ ده دوازده ساله از ته چاه نجات پیدا کند؟! پس یقیناً دیگر او را نخواهند یافت. حضرت یعقوب علیه السلام به آن‌ها فرمود: «وَ لاَتَیأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ؛ و از رحمت خدا نومید مباشید.» خدا را چه دیدید شاید یوسف را به ما برگرداند! امیدتان به خدا باشد. سپس، دلیل آن را فرمود: «إِنَّهُ لاَییأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ؛ زیرا جز گروه کافران کسى از رحمت خدا نومید نمی‌شود.» معنای این سخن آن است که ناامیدی بر جانی که به رحمت خدا ایمان نداشته باشد و در مواردی اصل وجود خدا را منکر شود، سایه می‌افکند و آن را در کام خود فرو می‌برد. منفوریت این کار در حدی است که امام صادق علیه السلام آن را در زمره گناهان کبیره شمرده و می‌فرماید: یکی از گناهان کبیره «الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ وَ الْیأْسُ مِنْ رَوْحِ اللَّه» است.[۶]

بدیهی است انسانی که خدا را در زندگی نداشته باشد، شخصی که پشت و پناهی مثل خداوند قادر در زندگی نداشته باشد، در کمترین مشکلات با یک غر و لند همسر، مشکل مالی، بیماری فرزند و… به‌هم می‌ریزد و ناامید می‌شود. این شخص چه فرقی با کافران دارد؟!

۲.۳ امید؛ موجب آرامش

علاوه ‌بر ‌این، هنگامی که انسان به تکیه‌گاه وثیق و مطمئن پناه ببرد، آرامش بر زندگی او سایه می‌افکند؛ لذا یکی از نکات بسیار مهم و امیدبخش در زندگی انسان و حلقه ی‌ مفقوده ی‌ بسیاری از انسان‌ها در زندگی امروزی، آرامش است. آیت الله ری‌شهری در کتاب خود چنین نوشته‌اند: «الاَمَلُ رفیقٌ مونساً؛ آرزو و امید، هم‌نشینی است که موجب انس و آرامش می‌‌شود.»[۷]

کودکی را فرض کنید که با پدر و مادر خود به شهربازی می‌رود. این کودک تا زمانی که پدر و مادر را می‌بیند، امید دارد که پدر حواسش به من هست، مادر هوای من را دارد و با آرامش به بازی و تفریح خود می‌پردازد و با شوق و نشاط مشغول بازی است؛ اما همین کودک، اگر بفهمد پدر و مادرش در کنار او نیستند و حضور آن‌ها را در کنار خود حس نکند، اضطراب و ترس وجودش را فرا می‌گیرد و آرامش از وی سلب می‌گردد. انسان نیز تا هنگامی‌که در زندگی دارای امید است، آرامش دارد؛ اما با گرفتن امید از او، آرامش از زندگی وی گرفته می‌شود.

۲.۴ ناامیدی؛ ترفند شیطان

ما انسان‌ها یک دشمن قسم‌خورده داریم که از هیچ حربه و ترفندی غفلت نمی‌کند تا ما را به ورطه‌ هلاک و سقوط بیفکند. امید درست و بجا می‌تواند ما را در مقابل این دشمن پیروز کند. بله عزیزان! یکی از حربه‌های قدیمی شیطان القای حس ناامیدی و افسردگی است. حکایتی شیرین نقل می‌کنند که روزی شیطان همه‌جا جار زد که قصد دارد از کار خود دست بکشد و وسایلش را با تخفیف مناسب به فروش بگذارد. او ابزارهای خود را به شکل چشمگیری به نمایش گذاشت؛ این وسایل شامل خودپرستی، شهوت، نفرت، خشم، حسادت، قدرت‌طلبی و دیگر شرارت‌ها بود. در این میان، یکی از وسایل بسیار کهنه و مستعمل به نظر می‌رسید و بهای گرانی داشت و شیطان حاضر نبود آن را ارزان بفروشد. مردی از او پرسید: این وسیله چیست؟ شیطان پاسخ داد: این نومیدی و افسردگی ا‌ست. آن مرد با حیرت گفت: چرا این‌قدر گران است؟ شیطان با لبخند مرموزش پاسخ داد: چون این مؤثرترین و کارآمدترین ابزار من است؛ هرگاه سایر ابزارهایم بی‌اثر باشند، فقط با این وسیله می‌توانم در قلب انسان‌ها رخنه کنم و کاری را به انجام برسانم. درصورتی‌که موفق شوم انسان را به احساس نومیدی، دلسردی و اندوه وا‌دارم، می‌توانم با او هر آنچه می‌خواهم بکنم. من این وسیله را برای تمام انسان‌ها به کار برده‌ام، به همین دلیل این‌قدر کهنه و فرسوده شده است.

ابابصیر که از اصحاب بزرگ اهل‌بیت علیهم السلام بود و روزهای آخر عمر خود را سپری می‌کرد، محضر امام
صادق علیه السلام رسید و عرض کرد: «إِنَّهُ قَدْ أَلَحَّ عَلَیَّ الشَّیْطَانُ عِنْدَ کِبَرِ سِنِّی یُقَنِّطُنِی، شیطان در من نفوذ می‌کند و در این سن زیاد می‌خواهد من را ناامید کند.» حضرت فرمود: «قُلْ: کَذَبْتَ یَا کَافِرُ، یَا مُشْرِکُ، إِنِّی أُؤْمِنُ بِرَبِّی، وَ أُصَلِّی لَهُ، وَ أَصُومُ، وَ أُثْنِی عَلَیْهِ، وَ لاَ أَلْبِسُ إِیمَانِی بِظُلْمٍ؛ به شیطان بگو: دروغ می‌گویی ای کافر! ای مشرک! من به پروردگارم ایمان دارم و برای او نماز می‌خوانم و روزه می‌گیرم و او را مدح و ستایش می‌کنم و ایمانم را به ظلم نمی‌پوشانم.»

شیطان از این حربه‌ قدیمی برای یار صدیق اهل‌بیت علیهم السلام ناامید نمی‌شود و امید دارد که با ناامیدی ابابصیر، او را از راه بندگی خدا در واپسین لحظات عمر منحرف کند. برادران و خواهران گرامی! باید خیلی مراقب روحیه‌ امیدوارانه خود باشیم تا نگذاریم شیطان این سلاحی که باید از آن استفاده کنیم را علیه ما به کار گیرد.

۲.۵ رسانه و امیدواری

رسانه‌های جمعی افزون بر اطلاعاتی که در اختیار مخاطبان می‌‌گذارند، با تفسیر و تحلیل‌هایی که می‌کنند، رفته‌‌رفته بخشی از نظام معرفتی افراد را شکل می‌دهند؛ ازاین‌رو، امروزه یأس و امید مردم به امور مختلف، به‌اندازه چشمگیری تحت‌تأثیر نوع و محتوای پیام‌های رسانه‌های جمعی، ساخت و پرداخت می‌شود.[۸] این موضوع، اهمیت نقش رسانه‌‌های جمعی را در حفظ و تقویت سرمایه اجتماعی جامعه و همچنین سلامت روان اعضای آن، بیش‌ازپیش روشن ساخته است.[۹]

رسانه‌های غربی مثل بی‌بی‌سی، من و تو و…، همانند شیطان، از هیچ راهی برای ناامید‌کردن مردم و عدم اعتماد آنان به نظام اسلامی دریغ نمی‌کنند و از روش‌های مختلف استفاده می‌کنند تا مردم را ناامید کنند؛ آن‌ها دائم از کاستی‌ها و کمبودها در نظام اسلامی می‌گویند تا ناکارآمدی نظام را اثبات کنند، درحالی‌که اگر واقع‌نگر بودند باید هم خوبی‌ها و هم بدی‌های نظام را باهم می‌گفتند تا مردم خودشان به نتیجه برسند. لذا افرادی که دائم بیننده و شنونده این رسانه‌ها هستند، احساس ناامیدی می‌کنند و گمان می‌کنند هیچ کاری نتیجه ی خوبی ندارد. تعجبی هم ندارد؛ ایادی شیطان هزینه‌های سرسام‌آوری برای القای ناامیدی در بین مردم کشور شیعه‌ امیرالمؤمنین علیه السلام دارند.

توجه شما را به یک گزارش کوتاه جلب می‌نمایم:

علی عسکری، رئیس سابق سازمان صداوسیما در اسفند سال گذشته مقایسه‌‌ای بین بودجه سازمان خود با شبکه فارسی بی‌بی‌سی انجام داده بود. وی گفت حدود شش‌هزار میلیارد تومان تنها هزینه اداره شبکه بی‌بی‌سی‌ فارسی‌زبان می‌شود و باید پرسید چرا باید برای یک شبکه در انگلستان این‌گونه هزینه شود و یک سازمان بزرگ با ١۴۵ شبکه در شرایط بسیار سختی اداره شود. «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل»

۳- تفاوت امید و خیال‌پردازی

می‌گویند:

زنی دیوانه شد و او را به دارالمجانین بردند. برای معالجه‌اش هر کار کردند ‏فایده‌ نبخشید. این زن هر روز صبح، دیوانه‌ها را دور خود جمع می‌کرد و می‌گفت: ‏‏«من یک شوهر زیبا دارم. یک پسر و یک دختر خوشگل دارم. ماشین سواری قشنگی ‏داریم. عصر به عصر که شوهرم از سر کار می‌آید، پشت فرمان ماشین می‌نشیند و من و ‏بچه‌ها هم عقب ماشین می‌نشینیم. از قصرمان که در شمیران است به ویلایمان می‌رویم و در آنجا تفریح می‌کنیم. ما هواپیمای شخصی داریم و با آن به اقصی نقاط زیبای دنیا پرواز می‌کنیم. در هر وعده‌ غذایی، خدمتکاران انواع و اقسام غذاها و نوشیدنی‌های لذیذ را برای ما آماده می‌کنند و… .»

بعد از تحقیقات درباره کودکی این زن، معلوم شد ‏که وی در زمان درس خواندن آمال و آرزوهای عجیبی داشته است؛ مثلاً آرزو داشته است ‏که شوهر آینده‌اش یک اداری عالی‌رتبه و خوش‌قیافه باشد، بچه‌های آن‌ها، قصر و ‏ویلایشان، ماشین و… چنین و چنان باشد. سال‌ها با این آرزوها زندگی می‌کند. تا اینکه ‏از قضا به همسری مردی عادی، فاقد زیبایی و ثروت در می‌آید. زندگی مشترکشان را در ‏خانه‌‌ای کوچک و اجاره‌ای آغاز می‌کنند و صاحب فرزند نیز نمی‌شوند. عملی نشدن ‏آرزوها، چنان روان زن بیچاره را آزار می‌دهد تا سرانجام دیوانه‌اش می‌کند.

امام باقر علیه السلام که در شب میلاد آن حضرت به سر می‌بریم در مورد چنین امیدی می‌فرماید: «إیّاکَ و الرَّجاءَ الکاذِبَ، فإنّهُ یُوقِعُکَ فی الخَوفِ الصادِقِ؛[۱۰] از امید دروغین، امید توهمی و خیال‌پردازانه بپرهیز، که تو را گرفتار ترس حقیقى می‌کند.»

حجاج بن یوسف ثقفیِ خون‌خوار و وزیر عبدالملک بن مروان خلیفه عباسی، در بازار گردش می‌کرد. شیرفروشی را مشاهده کرد که با خود صحبت می‌کند. به گوشه‌ای ایستاد و به گفته‌هایش گوش داد که می‌گفت: این شیر را می‌فروشم، درآمدش فلان مقدار خواهد شد. آن را با درآمدهای آینده روی هم می‌گذارم تا به قیمت گوسفندی برسد. یک میش تهیه می‌کنم و از شیرش بهره می‌برم و بقیه درآمد آن، سرمایه ی تازه‌ای می‌شود. بعد از چند سال، سرمایه‌دار خواهم شد و گاو و گوسفند و ملک خواهم داشت؛ آن‌گاه دختر حجاج بن یوسف را خواستگاری می‌کنم. پس از ازدواج با او شخص بااهمیتی می‌شوم. اگر روزی دختر حجاج از اطاعتم سرپیچی کند با همین لگد چنان می‌زنم که دنده‌هایش خُرد شود. همین‌که پایش را بلند کرد به ظرف شیر خورد و همه ی آن به زمین ریخت. حجاج جلو آمد و به دو نفر از همراهانش دستور داد او را بخوابانند و صد تازیانه بر بدنش بزنند.
شیرفروش پرسید: برای چه من که بی‌تقصیر هستم را می‌زنید؟! حجاج گفت: مگر نگفتی اگر دختر مرا می‌گرفتی چنان لگد می‌زدی که پهلویش بشکند، اینک به کیفر آن لگد باید صد تازیانه بخوری.

ممکن است این سؤال برای شما بزرگواران پیش بیاید که چرا آرزوهای طولانی مذمت شده‌اند؟ درحالی‌که ممکن است آرزوهای بلند و طولانی نظر انسان را بلند کند و هدف و چشم‌انداز به انسان بدهد و انسان را از بیهوده سپری‌کردن اوقات نجات بدهد؟!

آرزو دو قسم است؛ خوب و بد. آرزوی بد آرزویی است که شخص را توهمی و تخیلی بار بیاورد و از واقعیت دور کند. عموماً جوان‌ها در این نوع از آرزو به‌سر می‌برند؛ دخترها آرزوی سوارکاری سوار بر اسبِ سفید رؤیاها، همراه با ثروت فراوان دارند و پسرها آرزوی دختر شاه پریان. عموماً جوان‌ها آرزوهای رؤیایی به سر می‌پرورانند؛ چه در ازدواج، چه در شغل که به کمتر از مدیرعاملی فکر نمی‌کنند و چه در مسائل دیگر. آرزویی هم که چون قرص‌های روان‌گردان، انسان را غرق در اوهام و خیالات کند و او را از واقعیت‌های زندگی و اهداف مفید و سازنده دور سازد، آرزوی بد است.

۴- ابعاد امید

۴.۱ بعد فرشی

آرزویی خوب است که انسان را از یأس و ناامیدی رهانده، بسان موتوری او را به جلو پیش بَرَد و قدم‌به‌قدم به اهداف والای انسانی نزدیک کند. اصل «امید» نه‌تنها مذموم و نکوهیده نیست، بلکه نقش بسیار مهمی در حرکت چرخ‌های زندگی و پیشرفت در جنبه‌های مادی و معنوی بشر دارد. حال، این امید یا همان آرزوی خوب را باید از همه ی جوانب بررسی کنیم. اولین جنبه، بعد فرشی آن است؛ در بعد فرشی، امید به این معناست که فرد برای احساس امید از درون، می‌بایست یک هدف و نقطه مطلوب در ذهن داشته باشد و برای رسیدن به آن، برنامه‌ریزی کند. همان‌طور که از این مطالب برداشت می‌شود، امید یک احساس بی‌دلیل و واهی نیست. برای ایجاد امید، باید هدف داشته باشید و برای رسیدن به هدف برنامه‌ریزی کنید.

طبق گفته برخی از محققین امید دارای سه مؤلفه‌ بسیار مهم است:

۱. داشتن یک هدف ذهنی مشخص

گاهی در زندگی انبوه مشکلات بر سر راه انسان سبز می‌شود، به‌گونه‌ای که ممکن است انسان مأیوس شود یا خود را در بن‌بست ببیند؛ ولی باید توجّه داشت که می‌توان با داشتن یک هدف ذهنی مشخص و چاره‌اندیشی، کارها را سامان داد و گره‌ها را یکی پس از دیگری گشود.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «لکلّ شیءٍ حیلهٌ … ؛ هر چیزی چاره‌ای دارد.»[۱۱] بنابراین، انسان برای هر کاری باید یک هدف ذهنی مشخص ترسیم کند؛ بدیهی است این هدف نباید رؤیاپردازانه باشد و طبق فرموده‌ آیت الله جوادی آملی باید منطقی و عاقلانه باشد؛ مثلاً یک جوان بیست‌و‌چند ساله طبیعتاً خانه‌ چندصد متری را نمی‌تواند از دسترنج خود تهیه کرده باشد، پس دختری هم که در آستانه‌ ازدواج قرار دارد نباید چنین آرزویی در سر بپروراند.

۲. برنامه‌ریزی برای رسیدن به هدف

برای نیل به موفقیت، تلاش، برنامه‌ریزی، امکانات و… لازم است؛ امّا هیچ عاملی به‌اندازه برنامه‌ریزی دقیق در موفقیت و انجام کارها مؤثر نیست. امام علی علیه السلام می‌فرماید: «التَّلطُّفُ فی الحِیلَهِ أجْدى مِن الوَسیلَهِ؛ ظرافت و دقّت در برنامه‌ریزی بهتر از امکانات است.»[۱۲] در بسیاری از روایات توصیه شده است که زمان خود را به سه بخش تقسیم کنید[۱۳] تا به همه کارهای خود برسید. بزرگان دینی ما نیز از نظم قابل‌توجهی برخوردار بوده‌اند؛ به‌عنوان مثال امام راحل رحمه الله آن‌قدر منظم بودند که عرب مغازه‌دار بازار هویش نجف، با آمدن او ساعت خود را تنظیم می‌کرد. بدیهی است ما نیز به‌عنوان یک مؤمن واقعی باید فرمایشات آل الله علیهم السلام را مدنظر قرار داده، از بزرگان دینی درس بگیریم و نظم و انضباط و برنامه‌ریزی دقیق را برای نیل به اهداف خود سرلوحه زندگی قرار دهیم.

۳. متناسب بودن برنامه‌ها با توانایی فرد برای به اجرا درآوردن برنامه

در قدیم، برخی علما برای مطالعه در شب‌ چراغ و روشنایی نداشتند؛ بااین‌حال برای مطالعه خویش برنامه متناسب داشتند. محدّث بزرگ سید نعمت اللّه جزایری می‌گوید: «ما در روشنایی ماه کتاب می‌خواندیم و من کتاب‌های کافیه و شافیه و الفیّه ابن مالک را حفظ می‌کردم و شب‌هایی که روشنایی ماه نبود کتاب‌هایی را که حفظ کرده بودم از حفظ تکرار می‌کردم. در تابستان گاهی تا اذان صبح مطالعه می‌کردم و بعد از اذان می‌خوابیدم؛ آن‌گاه به تدریس می‌پرداختم.»

ما نیز باید در تمام کارهایمان برنامه‌ریزی متناسب با شرایط و توانایی‌های خود داشته باشیم؛ به‌عنوان مثال، طبیعتاً یک نوجوان به تفریح احتیاج دارد و یک جوان تجربه ی بزرگ‌ سالان را ندارد؛ پس نباید از خود انتظار داشته باشد که بی‌خطا باشد و مثل یک فردِ پخته تجربه زیادی داشته باشد.

حاصل‌جمع سه مؤلفه مذکور، امید را به‌وجود می‌آورد. درصورتی‌که هرکدام از این سه مؤلفه وجود نداشته باشد، فرد نسبت به آن مسئله احساس امید نمی‌کند. آنچه بیش از همه احساس امید را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و فرد را در ناامیدی فرومی‌برد، این است که راه‌هایی برای دستیابی به هدفش در ذهن نداشته و یا علی‌رغم اینکه راه را می‌شناسد، توانایی قدم‌برداشتن در این راه را نداشته باشد.

۴.۲ بعد عرشی

تمام موارد مذکور جنبه ی فرشی و زمینی دارد، ولی کامل نیست. اگر بنده بخواهم پازل امید را کامل کرده و تحویل شما بدهم، مهم‌ترین قطعه ی این پازل بعد عرشی آن است که باید در محاسباتمان از آن غافل نشویم و آن را به‌عنوان بزرگ‌ترین قسمت این پازل لحاظ کنیم.

امام علی علیه السلام فرمودند: «الرَّجاءُ لِرَحْمَه اللّه ِ أَنْجَحُ؛[۱۴] امید به رحمت الهی پیروزی‌دهنده‌تر (از هر چیزی غیر او) است.» یعنی انسان باید به رحمت الهی دل ببندد و دائم به خداوند تبارک و تعالی تکیه کند. در داستان حضرت یوسف که همه شنیده‌اید و در ابتدای سخنم نیز به آن اشاره‌ای داشتم برادران یوسف علیه السلام امیدی به زنده‌بودن یوسف نداشتند. طبیعتاً، وقتی یک پسر بچه هفت‌هشت ساله در چاه وسط بیابان بیفتد، باید بعد از چند روز مرده باشد. این تفکر از لحاظ فرشی کاملاً صحیح است؛ اما برادران یوسف توجهی به بعد عرشی نداشتند و باورشان نمی‌شد که یوسف زنده باشد.

۵- دعا، راهکار افزایش امید

حال ممکن است این سؤال در ذهن شما عزیزان پدید آید که چگونه امید به رحمت الهی را در خود به وجود آوریم؟ امیرالمؤمنین علیه السلام در روایت بسیار زیبایی به این پرسش پاسخ می‌دهند. حضرت می‌فرماید: «الدُّعا مِفْتاحُ الرَّحْمَهِ وَ مِصْباحُ الظُّلْمَهِ؛ دعا، کلید رحمت خداوند و چراغ روشنی برای تاریکی‌های دنیا و آخرت است.»[۱۵] دعا نه‌تنها دنیا، بلکه آخرت انسان را نیز روشن می‌کند؛ دعا نه‌تنها باعث افزایش امید به رحمت پروردگار می‌شود و کلید رحمت خداست، بلکه اهمیت بیشماری دارد.

امام رضا علیه السلام می‌فرمایند: «الدعاءُ سِلاحُ المُؤمِنِ وَ‌ عمودُ الدّینِ وَ نُورُالسموات وَ الأَرضِ؛[۱۶] دعا اسلحه ی مؤمن و ستون دین و نور آسمان‌ها و زمین است.» در روایتی دیگر امام صادق علیه السلام دعا را تنها راه نزدیک‌شدن به خدا می‌دانند و می‌فرمایند: «عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّکُمْ لاتَقَرَّبُونَ بِمِثْلِهِ وَ لاتَتْرُکُوا صَغِیرَهً لِصِغَرِهَا أَنْ تَدْعُوا بِهَا إِنَّ صَاحِبَ الصِّغَارِ هُوَ صَاحِبُ الْکِبَارِ؛[۱۷] شما را سفارش می‌کنم به دعا‌کردن، زیرا با هیچ‌چیز مانند دعا به خدا نزدیک نمی‌شوید؛ و دعا‌کردن براى هیچ امر کوچکى را به‌خاطر کوچک بودنش رها نکنید، زیرا حاجت‌هاى کوچک نیز به دست همان کسى است که حاجت‌هاى بزرگ به دست اوست.» اجازه بدهید تیر خلاصم را بزنم و دعا را از زبان رسول اکرم صلی الله علیه و آله معرفی کنم؛ رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: « ما مِن شَیءٍ أکرَمَ عَلَى اللّه ِ تَعالى مِنَ الدُّعاءِ ؛ هیچ‌چیز نزد خدا از دعا گرامی‌تر نیست.»[۱۸]

در احوالات شهید سپهبد علی صیاد شیرازی آمده است که ایشان انسان بسیار دقیقی بود که دشمن را در بسیاری از میادین ناامید کرده بود. شهید سرتیپ فولادی می‌گوید: دو روز پس از شهادت شهید صیاد شیرازی، درحالی‌که صدام به‌تازگی از تکریت و کاخ پیچ‌در‌پیچش بازگشته بود، از حمود، منشی خود، خواست مراتب تشکرش را از منافقین به دلیل ترور این افسر ایرانی به آن‌ها ابلاغ و به قُصی پسر جنایتکار و فاسدش نیز دستور داد به سران منافقین پاداش دهد. صدام به حمود گفته بود: کاش این ترور در سال‌­های اول جنگ رخ می‌داد. با این‌حال، این شهید بزرگوار علیرغم همه ی این ذکاوت‌ها و چابکی‌ها و برنامه‌ریزی‌ها، خود را محتاج استمداد از خدا می‌دانست؛ همیشه قبل از سخنرانی‌هایش این دعا را می‌خواند: «رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا؛ پروردگارا! مرا با ورودى نیکو و صادقانه وارد (کارها) کن و با خروجى نیکو بیرون آر و براى من از پیش خودت سلطه و برهانى نیرومند قرار ده.»[۱۹]

بله عزیزان! همه‌ ما محتاج و نیازمند به رحمت الهی هستیم؛ حتی اگر قوی‌ترین و دقیق‌ترین انسان‌ها باشیم از عنایت خدای تبارک و تعالی بی‌نیاز نخواهیم بود.

چقدر بجاست که بعد از مشخص‌کردن هدف و برنامه‌ریزی و منطبق‌کردن تناسب آن برنامه‌ریزی با ظرفیت‌های خود از خدای متعال استمداد بطلبیم و امید به رحمت الهی را در زندگی خود جای دهیم و این قطعه ی مهم پازل را تکمیل نماییم.

عزیزان! بیایید با هم‌پیمان ببندیم که همانند این شهید بزرگوار، قبل از انجام هر کار که امید به ثمر رسیدن آن را داریم، حتماً دعای مختصری بخوانیم و خواستار رحمت الهی باشیم. هر دعایی که خودتان می‌خواهید. من سواد ذکر دادن ندارم؛ ولی می‌توانم دعاهای عمومی را توصیه کنم؛ مثل دعای « رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ … » یا دعای «اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا» و… . حتی می‌توانیم با زبان خودمان با خدای خود در عرض چند دقیقه در روز خلوت داشته باشیم و از او استمداد خیر بطلبیم.

عزیزان! امیدوارم که برای مناسبت شهادت حضرت هادی علیه السلام نیز خدمتتان برسم و مابقی مبحث امید را مفصلاً خدمتتان عرض کنم.

السلام علی الحسین علیه السلام

 

پی نوشت ها:

[۱] سوره ی زمر آیه ی ۵۳

[۲] سوره ی ضحی آیه ی ۵

[۳] . تفسیر فرات «بِشرُ بنُ شُرَیح البصریُّ: قلتُ لمحمّدِ بنِ علیٍّ علیه السلام: أیُّ آیَهٍ فی کتابِ اللّه ِ أرجى؟ قالَ: ما یقولُ فیها قومُکَ؟ قلت: یقولُونَ «یا عبادِی الّذینَ أسْرَفُوا على أنْفُسِهِم لاتَقْنَطُوا من رحمهِ اللّه.» قالَ: لکِنّا أهلَ البیتِ لا نَقولُ ذلکَ، قلتُ: فَأیَّ شیءٍ تَقولونَ فیها؟ قالَ علیه‌السلام: نَقولُ «و لَسَوفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى؛ الشفاعَهُ، و اللّه ِ الشفاعَهُ، و اللّه ِ الشفاعَهُ.»

[۴]. فاطر، آیه ٢٩.

[۵]. یوسف، آیه ۸۷.

[۶] الکافی (ط – دارالحدیث)، ج‏۴، ص۴۷۲

[۷] . تمیمی آمدی، ص۳۱۱.

.[۸] جواهری و بالاخانی، ۱۳۸۵، ص۲.

[۹]. امامی و مهربانی‌‌فر، ۱۳۹۲، ص۴۵.

[۱۰]. بحارالأنوار، ۷۸/۱۶۴/۱.

[۱۱] الفضائل : ص ۱۲۹ عن ابن مسعود ، بحار الأنوار : ج ۸ ص ۱۴۴ ح ۶۷.

[۱۲] غرر الحکم : ۲۰۲۵

[۱۳]. امام علی? فرمود: «للمؤمنِ ثلاثُ ساعاتٍ: فساعَهٌ یُناجِی فیها رَبَّهُ، و ساعَهٌ یَرُمُّ مَعاشَهُ، و ساعَهٌ یُخَلِّی بینَ نفسِهِ و بینَ لَذَّتِها فیما یَحِلُّ و یَجمُلُ؛ سزاوار است مؤمن را سه زمان باشد: زمانی که در آن با پروردگارش راز‌و‌نیاز کند، زمانی که هزینه‌های زندگی را تأمین کند و زمانی را به خوشی‌های حلال و زیبا، اختصاص دهد.» (نهج‌البلاغه، حکمت ۳۹۰، ص۷۲۴.)

[۱۴]. غررالحکم، ص۸۳، ح۱۳۲۲.

[۱۵] بحار، ج ٩٣، ص ٣۴١

[۱۶]. صحیفه‌الرضا علیه‌السلام، ص١٩.

[۱۷]. کافى (ط- الاسلامیه) ج۲، ص۴۶۷، ح۶.

[۱۸] بحار الأنوار : ۹۳/۲۹۴/۲۳

[۱۹] سوره ی اسرا آیه ی ۸۰

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *