Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
تربیت دینی 1: سرکارخانم نیلچی زاده متن گردآوری تربیت دینی سرکارخانم نیلچی زاده ؛ گردآوری تربیت دینی

حقوق فرزندان

Nilchizadeh_Tarbiat06

حقوق فرزندان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

سوال – در مورد بی توجهی به حقوق فرزندان توضیحاتی بفرمایید.

پاسخ – فرزندان حقوق ویژه ای را به گردن والدین دارند که منفعت این حقوق اول برای خود والدین است. هر وقت دیدید که فرزندی به پدر و مادرش احترام می گذارد بدانید که آن والدین به وظیفه ی خودشان خوب عمل کرده اند. البته توفیق الهی هم نصیب آنها شده است و آنها با آگاهی و توفیق الهی این موفقیت را بدست آورده اند. گاهی اوقات می گویند که در مورد حقوق فرزندان چیزی نگویید زیرا همین الان هم بچه ها از ما طلبکار هستند و ما از پس خواسته های آنها بر نمی آییم. ما می خواهیم حقوق فرزندان از نظر اسلام را برای شما بگوییم. اولین حقی که بچه ها به گردن پدر و مادرهایشان دارند این است که این فرزند پدر و مادرخوب و متدینی داشته باشد و اهل بندگی خدا باشند. مثلا شما می بینید که بعضی مواقع پدر و مادر رفتار خوب اخلاقی نسبت به یکدیگر ندارند و با هم تفاهم ویژه ندارند، فرزندانی که به بلوغ رسیده اند به مادرشان می گویند که چرا با پدر ما ازدواج کردی ؟ ما پدرمان راضی نیستیم و او پدر خوبی نیست. یا ممکن است که به پدرشان این حرف را بزنند که شما چرا مادر ما را انتخاب کردی ؟ او به وظایف دینی و اخلاقی خودش عمل نمی کند. پس ویژگی انتخاب همسر نباید این باشد که ما یک همسر خوب با ویژگی های ظاهر خوب داشته باشیم. باید حواسمان باشد که این مردی که الان به او پاسخ مثبت می دهید می تواند پدرخوبی برای فرزندان شما باشد و او را می توانید بعنوان یک پدر خوب بپذیرید ؟ اگر رفتار و روحیات او در فرزندان شما باشد آیا برای شما قابل پذیرش است ؟ این بعنوان یک معیار نکته ی مهمی است. برای آقایان هم همین طور است. برای آقایان تاکید بیشتری شده است که همسری انتخاب کنید که بتواند فرزند شما را پرورش بدهد. آیا اخلاق این خانم را می پذیرید که در آینده تمام زوایای پنهان او در فرزند شما تاثیر خواهد داشت ؟ روایت داریم که بچه ها شخصت پنهانی والدین شان را آشکار می کنند. بچه ها هویت آشکار شده ی خود والدین هستند.

اهل بیت به ما یاد داده اند که مسئولیت خودتان را تمام شده تلقی نکنید، بد و خوب رفتار بچه های شما پای شما نوشته می شود. پس نگوییم که چکار کنیم، از پس بچه مان برنمی آییم. والدینی که دلسوز هستند ولی کارآمدی های لازم را در خودشان ایجاد نکرده اند و می گویند که چکار کنیم؟ نقش تربیتی مادر یک نقش فوق العاده ممتاز است. اهل بیت هم این جایگاه ویژه را ما گفته اند. همه ی اندیشمندان تاکید کرده اند که جایگاه مادر در هویت سازی فرزندان منحصر به فرد است. اما گاهی این قدر توجه به این نقش می شود که نقش گفتار، شخصیت و رفتار پدران فراموش می شود و همین زمینه ی آسیب ها می شود. گاهی بچه ها گله ای می کنند که حق است. مثلا می گویند: پدر ما بیکاری اختیاری دارد یعنی می تواند کار کند ولی کار نمی کند. پدرمان می گوید: حالا که مادرت کار می کند و زندگی می گذرد. اولین اثر منفی این برای خدا پدر است. تقاضای امکاناتی که در توان والدین باشد از حقوق فرزندان است. امکان یک موضع و توانمند یک موضوع دیگر است. پدری که می تواند ولی می گوید که من راحت تر هستم و از صبح تا شب بیکار است. گاهی اوقات می گوید که باید کاری باشد که من بپسندم یا اینکه مادر درآمدی دارد و به مادر واگذار می کند، در صورتی که نفقه دادن واجب است. یک موقع پدر شرایطی را فراهم کرده است که بچه در زندگی حداقل ها را ندارد و پدر سهل انگار است. در درجه اول این پدر احترام خودش را از دست می دهد. یعنی احترامی که قلبا یک فرزند می تواند به پدرش بگذارد به حداقل می رسد. اگر این فرزند مراقب امنیت عاطفی و معنوی خودش نباشد ممکن است که دچار آسیب شدیدتری بشویم و آن این است که برخوردهای گفتاری و رفتاری در خانواده رخ بدهد.

در حقیقت پدر در جایگاه حاکمیتی خودش که باید به بهترین شکل حاکمیت بکند، در آن جایگاه قرار نمی گیرد. گاهی والدین بصورت مدرن به حقوق بچه هایشان کم توجهی می کنند. پدرها کار می کنند و مادرها هم معمولا شاغل هستند یا سعی می کنند که یک جوری کمک خرج باشند. در خانواده های کم درآمد این تقریبا یک الگوی رفتاری شده است. وقتی به این والدین می گوییم که چرا شما این قدر کار می کنید، می گویند: برای اینکه ما می خواهیم بچه های مان بهترین مدرسه بروند و بهترین دانشگاه قبول بشوند. این خیلی خوب است ولی بعدش چه ؟ توجه نکردن مستقیم به تربیت بچه ها یکی از حقوقی است که والدین به آن توجه نمی کنند. ما تربیت بچه ها را به نهادهای اجتماعی می سپاریم و فکر می کنیم که اگر تلویزیون روشن باشد حتما بچه های مان چیز خوبی یاد می گیرند. بله بچه ها چیزهای خوب یاد می گیرند ولی قطعا چیزهای بد و حرفهای بد هم یاد می گیرند. چون همه ی چیزهایی که از رسانه ی ملی ما پخش می شود، آن چیزی که باید باشد نیست. مثلا پدر و مادر برای بچه کامپیوتر می خرند و انواع سی دی و دی وی دی ها را تهیه می کنند و به بچه می گویند که بازی کن. اگر ما این را هوشمندانه مدیریت نکنیم بخشی از ظرفیت تربیتی او را آسیب می زند. آیا سوال کرده ایم که برای بچه ی ما چند ساعت در هفته کامپیوتر مفید است ؟ وقتی بچه ها منفعلانه در معرض رسانه های شنیداری و دیداری هستند ضریب هوشی آنها پایین می آید. ما وقتی بچه مان را در یک مدرسه خوب ثبت نام می کنیم، تازه خیال مان راحت می شود.

ما در اینجا داریم حقوق بچه مان را از بین می بریم. جای ارتباط خلاق و عاطفی خودمان را به کسانی سپرده ایم که نمی دانیم آنچنان به بچه ی ما می پردازند یا خیر. و اگر هم به بچه ی ما بپردازند هرگز جای پدر و مادر را نمی گیرند. بچه های امروز مادر و پدرهای خوبی دارند اما گاهی اوقات بچه ها بعنوان بچه یتیم بزرگ می شوند مثل اینکه نه پدری و نه مادری بالای سرشان است. یعنی اگر پدر و مادر هم نبود همین روال بود. ما باید برای بچه های مان یک ارثیه ی خیلی خوب بگذاریم. اگر شما این کار را نکنید از حق بچه تان زده اید. امیرالمومنین می فرمایند: بهترین میراث برای بچه ها ادب است. اگر ما بچه های مان را مودب به ادب الهی بار بیاوریم و روحیه اش طوری باشد که به فضایل اخلاقی اش بپردازد. در حقیقت ما بادی در خانواده فضیلت اخلاقی را رشد بدهیم. زمینه ی تقوا را فراهم کنیم که این ویژگی برای بچه مهم باشد. تقوا یعنی خود کنترلی درونی. آیا ما بچه های مان را طوری تربیت کرده ایم که بتوانند عرصه ی تقوا را داشته باشند ؟ قبلا بچه ها از پدر و مادرها حساب می بردند ولی الان خیلی کمتر حساب می برند. لزوما قرار نیست که بچه ها از ما حساب ببرند. پدر و مادرها در درجه ی اول خودشان آداب الهی راعمل کنند. بچه ها آنجوری که ما زندگی می کنیم، زندگی خواهند کرد. بچه های ما آن جوری می شوند که ما عمل می کنیم نه آن جوری که می گوییم و نه آن جوری که می خواهیم. اگر من در زندگی بد قول و کم توجه هستم، اگر من در روند تربیتی بچه ام با همسرم به یک روش تربیتی مشترک نرسیده ام، اگر من و همسرم بی انضباط هستیم، بچه این بی انضباطی را یاد خواهد گرفت. بعد پدر به بچه می گوید که تو به پدرت رفته ایم. روش غلط تربیتی شروع شد. ما باید قبل از اینکه بچه دار بشویم حقوق فرزندمان را رعایت کنیم و اگر اشتباهاتی هم داریم در مقابل فرزندان باید مراقب آن باشیم. گاهی بچه ها اشتباهات ما را گوشزد می کنند. و گاهی بلد نیستند که چگونه اشتباهات ما را به ما بگویند. اگر ما می خواهیم حقوق آنها را رعایت کنیم باید حرف آنها را بپذیریم و از آنها عذرخواهی کنیم.

اگر ما این کار را بکنیم پیش چشم بچه های مان بزرگتر می شویم. آداب الهی در درجه ی اول باید در عمل ما خودش را نشان بدهد. اگر ما می خواهیم که بچه های مان نماز خوان باشند، ما باید نمازگزار باشیم. یعنی نماز در همه ی حیطه های زندگی مان باشد. اینکه من فقط فواید و آثار نماز را بگویم بچه ی من نماز خوان نمی شود. اگر می می خواهم بچه ام در زندگی آینده اش موفق باشد و با همسرش تعامل خوبی داشته باشد باید از الان حقوق او را رعایت کنم. باید در زندگی احترام به همسر را به فرزندم نشان بدهم. قرار نیست که همسر را پدر و مادر انتخاب کنند ولی می توانند بعنوان یک مشاور امین و آگاه او را کمک کنند. زیرا برای دو تا جوان در بحث انتخاب، احساسات یک بحث مهم است. همین که طرف در دل او جای باز کند ممکن است که مشکلات آینده را نبینند. مثلا گاهی فرزند به والدین خودش اعلام می کند که آمادگی ازدواج را دارد و حداقل شرایط ازدواج را هم دارد ولی والدین به اومی گویند که تو هنوز شغل درستی نداری و تو خودت را هم نمی توانی اداره بکنی و ما هنوز داریم تو را اداره می کنیم. با هزار روش می خواهند او را منصرف کنند. چه بسا پدرو مادر حق داشته باشند. ممکن است که این بچه هنوز موقعیت این را بدست نیاورده باشد که خانواده را بصورت مقطعی اداره کند. ما به بچه های مان قدرت اقتصادی را یاد نمی دهیم زیرا می ترسیم موقعیتی اقتصادی که به بچه های مان داده ایم، خراب کنند. فردی خدمت امام صادق (ع) رسید و گفت که مقداری از پولم را پسرم از بین برده است. آقا به او تشر می زنند و می گویند که پول تو مهمتر است یا تربیت بچه ات ؟ اگر به او روش ها را یاد داده ای، حالا کار او را اصلاح کن. مهم این است که من عقل اقتصادی بچه ام را بارور بکنم. آیا من این امکان را فراهم کرده ام که بچه ام بتواند مسئولیت بپذیرد ؟ دراینجا اگر گناهی برای این فرزند پیش بیاید، این گناه هم بر گردن پدر و مادر و هم بر گردن فرزند است.

در بضی مواقع ما می بینیم که گناه دارد سکه ی رایج زندگی می شود. یعنی ما داریم از چراغ قرمز خدا عبور می کنیم. بعضی از بچه ها می گویند که پدر و مادر ما از کارهای ما خبر دارند ولی به روی ما نمی آورند، این یعنی اینکه ما به بچه های مان خیلی بی توجه شده ایم. زمینه ی ازدواج مناسب را فراهم کردن فقط این نیست که ما برای دخترهای مان جهیزیه تهیه کنیم و برای پسرهای مان امکان مسکن یا اشتغال آنها را فراهم کنیم بلکه مهمتر از همه ی اینها این است که در عرصه ی تربیتی این امکان را فراهم کنیم که قدرت ریسک آنها در برای شکست های اخلاقی پایین بیاید و قدرت توان مدیریتی برای یک زندگی خوشبخت و توحیدی بالا برود. ما باید زمینه را فراهم بکنیم که فرزند یک ازدواج مناسب را داشته باشد. یکی دیگر از حقوقی که ما به آن بی توجهی می کنیم این است که در روایت داریم بچه های تان را در دوران نوجوانی و جوانی به کارهای سخت وادار کنید. این با ادبیات مدرن امروز نمی خواند. می گویند: بگذار بچه راحت باشد و تا ساعت ده بخوابد زیرا تابستان است. کار سخت یعنی کاری که با زحمت زیاد بتواند نتیجه ای را بدست بیاورد و آن نتیجه دلنشین فرزند باشد. مهم این است که کارها را آسان نکنیم. ما الان قبل از اینکه بچه های مان بتوانند فکر کنند، بهترین امکانات را برای آنها می گذاریم یا اینکه می گوییم که ما خلیی سختی کشیده ایم ولی می خواهیم بچه های مان در پَر قوبزرگ بشوند. نتیجه ی این کار فرزند ابزاری است مثل گلدانی می ماند که به آن زیاد آب داده اید، ریشه اش می پوسد. چرا الان بچه های ما براحتی می توانند از موقعیت شغلی، درسی و زندگی شان انصراف بدهند ؟ بخاطر اینکه می گویند: ما خوشمان نیامد، خیلی سخت بود. کسانی که در رفاه زیاد بار می آیند، عملا قدرت مقابله با سختی ها را ندارند. استرس سختی و مشکلات مثل فلفل توی غذا است که کم آن موجب سلامتی است به شرط اینکه کم آن باعث بشود که من تلاش جدی بکنم و باعث بشود که من روحیه ی مبارزه طلبی داشته باشم نه روحیه ی تن پروری. حالا این طور هم نباشد که همه ی کارهای سخت را به بچه بدهیم. اگر بچه ی شما تا ده درجه توان دارد شما تا شش درجه به او کار سخت به او تحمیل کنید. زیرا اگر کار خیلی سخت به او بدهید هم او خسته می شود و هم شما نمی توانید آنرا مدیریت کنید. پس زمینه ی اصلی برای اینکه ما بتوانیم به حقوق بچه های مان توجه کنیم، فرایند تربیت او را تا وقتی که نوه دار بشود بعنوان اینکه ثمرات ما خواهد بود، جدی بگیریم.

پس مهمترین فرایندی که جزو حقوق فررزندان است و الان به آن کم اهمیتی می شود، فرایند تربیتی است زیرا الان این فرایند تربیت به نهادهای اجتماعی سپرده می شود. امام سجاد (ع) در کتاب صحیفه ی سجادیه دوتا دعای ویژه دارند. دعای اول امام در مورد دعای به والدین خودشان است که به همه ی ما یاد می دهند که چطوری برای پدر و مادرهای مان دعا بکنیم. حضرت می فرمایند: خدایا اگر من در حق پدر و مادر کم توجهی کرده ام یا آنها را اذیت کرده ام این کم توجهی های من را برای آنها توفیقی برای تبدیل به کار خیر و کم کردن گناهان آنها بکن. پس اگر والدین در تربیت بچه های شان سختی می کشند خداوند در مکانیسم هستی پاداش هایی را قرار داده است که زحمت هایی که برای رشد و تربیت بچه های تان می کشید هرگز گم نمی شود و اجر و نتایج آن به شما برمی گردد. دعای دوم دعای حضرت برای فرزندانشان است. حضرت می فرمایند که من می خواهم بچه هایم اهل تقوا و نیکوکار بشوند. یک وقت می بیند که پدرو مادر اهل خیر هستند ولی بچه هایشان اصلا کار آنها را قبول ندارند شاید علت آن این باشد که ما از بچه های مان زده ایم. پدر و مادری که بیشتر وقت خودشان را در بسیج، مسجد و اداره یا جلسات علمی یا اقتصادی می گذرانند، بچه ها از آنها فراری خواهند شد. آنها به ابرار نمی رسند زیرا ما کارهای خوب مان را با کارهای غلط مخلوط کرده ایم و بچه دچار آسیب شده است. آیا ما می توانیم دعای (فرزند )امام سجاد (ع) را برای خواهر یا برادر بخوانیم ؟ خیر.

ما دعاهای دیگری داریم که برای دوستان، اقوام و همسایگان است. امام می فرمایند که ترس از عقاب را قرار بده. اگر بچه های ما راحت گناه می کند معلوم است که من نسبت به آنها کم توجهی کرده ام. مگر موارد خیلی استثنائی. خدا داستان پسر نوح را بیان می کند او در خانه ی نوح بزرگ شده ولی اهل گناه است. در اینجا پدر اهل بی توجهی و ظلم کردن به پسر نبوده است بخاطر اینکه پدر همه ی تلاش خود را کرده است ولی تلاش های او ثمری نبحشیده است. چون قرار است هر کس با اراده ی خودش یا بهشت یا دوزخ را انتخاب بکند. مهم این است که من بچه ی خودم را در معرض تقوا قرار بدهم. مثلا من بچه ام را در مهدکودکی می گذارم که انواع شیوه های غیر الهی در آن رایج است و ذهن و فکر این بچه مدام رفتارهای غلط را دریافت می کند. وقتی کم تقوایی را از افراد خانواده دریافت می کند، من نمی توانم توقع داشته باشم که بچه ام یک بچه ی خوب و موفقی بشود. گاهی مواقع والدین درانتخاب رشته و موقعیت شغلی بچه های شان را اجبار می کنند. ما باید اول ببینیم که استعداد، توان و امکان فرزند ما چیست ؟ گاهی بچه استعداد آنرا دارد ولی ما آنرا در موقعیت قرار نداده ایم که استعداد ویژه پیدا بکند. گاهی شغل آنها را نمی پسندیم. امروزه سرکشی والدین به محیط تحصیل و شغلی فرزندانشان بصورت نظارت پنهان کم شده است. بخاطر همین بسیاری از حقوق فرزندان دچار آسیب است. ما بچه های مان را در شهردیگری به دانشگاه می فرستیم و فقط برای او پول می فرستیم، ما باید در آنجا حضور پیدا بکنیم و ببینیم که بچه ی ما کجا درس می خواند و دوستان او را بشناسیم. ما بعضی مواقع نسبت به دوستان آنها امر و نهی مستقیم می کنیم یا اینکه کاری به آنها نداریم و می گوییم که چکار بکنیم، باید جوانی کند. این هم غلط است. ما باید مداخله ی غیر مستقیم بکنیم تا فرزندمان دوستان خوبی داشته باشد. در دعای امام داریم که خدایا به بچه های من سلامت اخلاقی، دینی و جسمی عطاب کن و زمینه ساز همه ی اینها خود ما هستیم.

سوال: دختری بیست ساله دارم ودر خانواده ی متدینی زندگی می کنم. در خانواده ی ما غیبت کردن معنایی نداشت تا اینکه برادر من ازدواج کرد و همسر او خیلی دروغ می گوید و همیشه دوست دارد که بالاتر از دیگران باشد و در همه ی مسائل هم دخالت می کند. البته این خانم خوبی هایی هم دارد و برای ما کارهایی را انجام می دهد ولی بعد منت می گذارد. او فقط گفته ی خودش را چه حق باشد چه ناحق، قبول دارد و برادر من هم با اینکه می داند همسرش دروغ می گوید با او هیچ برخوردی نمی کند. ما اوایل چیزی نمی گفتیم و بعد پشت سر او حرف می زدیم زیرا جلوی او نمی توانستیم بگوییم. حالا غیبت کردن ازعروس ما کار هر روزما شده است. راهنمایی بفرمایید.

پاسخ – لازمه ی این کار این است که ریشه ی غیبت کردن را از بین ببریم. شجاعت اخلاقی خانواده ی شما کم است. کسی که غیبت می کند شجاعت اخلاقی او کم است و دچار یک نوع حیا نادانی و احمقانه است. یعنی اینکه ما بخاطر رودربایستی نتوانم عیب کسی را جلوی روی او طوری بگویم که او ناراحت نشود و کارش را اصلاح کند. این خانم نیاز دارد که احساس بکند انسان مهمی است. احتمالا ایشان در خانواده ی شما یا اجتماع یک نوع احساس تحقیرشدگی درونی دارد که با دروغ هایش سعی می کند خود بزرگی بینی خودش را ارضا کند. اگر محاسن خوبی دارد شما از قانون یک باضافه ی شش استفاده کنید. محاسن او را بگویید ولی عیب های او را هم بگویید. می توانید با همدیگر عیب هایش را بگویید ولی نه اینکه بصورت حمله ی شدید باشد. دیگر اینکه نیازمندی خودتان را به این خانم کم بکنید. اگر نیازمندی شما به این خانم زیاد باشد او می تواند با منت گذاشتن به شما آسیب برساند.

 

کارشناس برنامه : سرکارخانم فروغ نیلچی زاده
تاریخ پخش :  ۱۶-۰۶-۱۳۹۰

 

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *