روضه کوچه ؛ مرگ زهرا را برسان
۱۴۰۰-۱۰-۰۷ ۱۴۰۲-۰۷-۰۵ ۹:۱۳روضه کوچه ؛ مرگ زهرا را برسان

روضه کوچه ؛ مرگ زهرا را برسان
یا فاطِمَهُ الزَّهْراءُ ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ ، یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ ، یَا سَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا ، یَا وَجِیهَهً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
آرزوی مرگ در روایات ما نهی شده است،مذمت شده است،کسی حق ندارد بگوید خدایا مرا بمیران، منو ببر،عَجَلم را برسان ،ولی چه کردند با تنها یادگار پیغمبر صدیقه کبری فاطمه زهرا در عنفوان جوانی همسری مثل مولا امیرالمومنین ،فرزندانی مثل حسنین، زینبین،بعضی مادر ها بودند میدونید مادر چقدر به بچه ها ،دختر ها، پسر ها علاقه دارد بعضی مادر ها از بستگانمان بودند، سرطان گرفته بودگریه میکرد میگفت خدایا من از مردن باکی ندارم ولی میخوام بچه هام رو بزرگ کنم بچه هام یتیم میشوند، بی مادر می شوند.
یک بزرگواری میگفت در مکه یک آقایی با خانمش آمده بود، (مقدمه روضه باشد) آمده بود آنجا با خانمش جوان هم بودند سن و سالی نداشتند خانم ایشان در حالت احرام در منا مریض شد از دنیا رفت، بردند در مکه هم دفن است در مکه خیلی فضائل عجیبی هم دارد چه برکاتی دارد ،گفت در مکه این خانم را دفن کردند ان هم در حالت احرام مهمان خدا بعد از روز عرفه که آدم مثل روز از مادر متولد شده پاک پاک میشود آمرزیده میشود گفت حاجی ها هم سفرها خیلی گریه میکردند خیلی ناراحت بودند به شوهر این خانم به اصطلاح دلداری میدادند آن هم برایش ختم گرفتند در همان خیمه های منا ولی این خیلی گریه میکرد گفتند اقا حالا چرا انقدر گریه میکنی حالا خانمت مهمان خدا بوده در حال احرام بوده ،گفت من برای خودم گریه نمی کنم ، پس برای چی، گفت الان دو سه روز دیگه اعمال حج تمام میشه باید برگردیم ایران ، سه تا بچه قد و نیم قد داریم اینها دسته گل میگیرند میان فرودگاه برای دیدن مادرشان، من جواب مادر این بچه ها را چه بدهم.
بچه های زهرا چهار تا دسته گل قد و نیم قد پشت سر هم بودند از سه چهار سالگی تا هفت سالگی آنوقت با فاطمه زهرا چه کردند که دست به دعا بردارد بگوید مرگ زهرا را برسان الهی عَجِل وَفاتی سَریعاً ،
من که از جان و جهان سیر شدم هجده ساله ام و پیر شدم
شب که تاریک شود محفل من عوض شعم بسوزد دل من
زینب ای دختر دوردانه ی من ای رخت روشنی خانه ی من
زینبم بعد از این بانو ی این خانه تویی همدم اه یتیمانه تویی
من که از حجر پدر در در مِحنم وای بر حال حسین و حسنم
من که نالان شدم از تخته در میکنم ناله ز حجران پدر
کاری کردند ناله زهرا بین در و دیوار بلند صدا بزند فضه مرا در بیار بخدا محسنم را گشتند اگر در مدینه شش ماهه زهرا را نمیکشتند بنیاد ظلم را نمی گذاشتند ،کربلا هم تیر سه شعبه گلوی نازک شش ماهه ی حسین .
لا حَولَ و لا قُوَهَ اِلابِالله اَلعَلی العَظیم
عَلی لَعْنَتُ الله عَلَی القُومِ الظالِمین
اَللهُمَ الا نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِفاطِمهَ وَ ابیها یا الله یا الله یا الله
اَللهم صَل عَلی مُحَمَد و آل محمد و عَجّل لِوَلیِکَ الفَرَج
* روضه خوانی حجت الاسلام و المسلمین حبیب الله فرحزاد
.


