زندگی پر برکت ۱۱ ؛ شکر نعمت نبوت و بعثت پیامبر
۱۴۰۰-۱۰-۰۷ ۱۴۰۲-۰۸-۳۰ ۹:۲۰زندگی پر برکت ۱۱ ؛ شکر نعمت نبوت و بعثت پیامبر

زندگی پر برکت ۱۱ ؛ شکر نعمت نبوت و بعثت پیامبر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
و صلّی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
آقای شریعتی: سلام میگویم به همهی بینندههای خوبمان، خانمها و آقایان. عید بزرگ مبعث را به همه شما بینندگان عزیز تبریک عرض میکنم. خیلی خوشحالیم که با سمت خدا در خدمت شما هستیم. بهترینها را مثل همیشه برای شما آرزو میکنم. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقای فرحزاد: علیکم السلام و رحمه الله، خدمت شما و همهی بینندگان عزیز عرض سلام و ادب و احترام داریم. پیشاپیش عید بزرگ مبعث که جلوهی بزرگ خدای عالم تجلی کرده است، صمیمانه تبریک عرض میکنم و امیدواریم که خدای مهربان به برکت بعثت این پیغمبر رحمت و پیغمبر مهربانیها پرتویی از شعاع نور و محبت پیغمبر را به همه ما عنایت بفرماید و ما را مشمول شفاعت این رحمه للعالمین قرار بدهد.
آقای شریعتی: انشاءالله همه تلاشمان این باشد که زندگی ما حول محور نبی مکرم اسلام، حضرت محمد(ص) تعریف شود. بحث ما بحث خیر و برکت در زندگی است، به بحث شکر رسیدیم و مباحث خوبی را شنیدیم. امروز هم ادامه همین بحث را خواهیم داشت، منتهی فکر میکنم اشارهای هم به پیامبر رحمت خواهید داشت و نعمت بزرگ نبوت. خدمت شما هستیم و بحث امروز شما را میشنویم.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
همانطور که در هفتههای گذشته عرض کردیم، نعمتهای بزرگی که خداوند به ما مرحمت فرموده و این نعمتهای خیلی مهم است. روز قیامت به خصوص از آن نعمتها سؤال ویژه میشود.این آیه که آخرین آیه سوره تکاثر است، «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ» (تکاثر/۸) البته و حتماً از نعیم بازجویی میشود. عرض کردیم که نعمت توحید و ولایت است، نعمت عافیت و امنیت و سلامتی است. منتهی این ترتیب بحث را یک نحوی عقب انداختیم و نعمت نبوت را که در روز بعثت مناسب است، بیشتر است. و الا بعد از نعمت توحید و لا اله الا الله و اقرار به یگانگی خدا و ارتباط با خدا قطعاً بعد از توحید بزرگترین نعمتی که سؤال میشود و قابل اهمیت است، نعمت نبوت پیغمبر عظیمالشأن (ص) است که واقعاً بعد از خدای بزرگ در عالم نعمتی از این بالاتر نیست. وجود پیغمبری که خدا برای هدایت و نجات بشریت تربیت کرده است. در آیات قرآن هم به این نعمت اشاره شده است. «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ» (آلعمران/۱۶۴) خدا بر مؤمنین منت گذاشته است که چنین پیغمبر عظیمالشأنی را برای اینکه بشر را نجات بدهد، مبعوث کرده است. آیات الهی را تلاوت کند، مردم را تزکیه و پاک کند.
نکتهای است و آن این است که هم هفده ربیع که ولادت با سعادت پیامبر عظیمالشأن (ص) است، و هم در شب مبعث و هم عید مبعث، اگر به مفاتیح و همچنین آداب زیارت مراجعه کنند، زیارت مولی الموحدین علی بن ابی طالب (ع) مستحب است و این واقعاً جای سؤال دارد. قاعدهاش این است که ۱۷ ربیع باید مدینه به زیارت پیغمبر خدا برویم. عید مبعث باید مدینه به زیارت پیغمبر خدا برویم. اما در هر دو مورد در روایات ما را به نجف ارجاع دادند. امشب عزیزان در مفاتیح مراجعه کنند، سه زیارت برای امیرالمؤمنین(ع) در عید مبعث نقل شده است. مرحوم محدث قمی از علمای اهل سنت نقل شده که هرسال در عید مبعث از راههای دور مردم به نجف میآیند و کرامات و معجزاتی اتفاق میافتد، حتی بعضیها اگر درک نکنند، مرسوم بوده که تا سال بعد میمانند تا شفا بگیرند. ایشان در مفاتیح از قول ابن بتوته آورده که عظمتی که در عید مبعث در نجف اتفاق میافتد. خوب این جای سؤال است که مبعث متعلق به پیغمبر ما است. ۱۷ ربیع ولادت پیغمبر ما است، اما چرا در روایات میفرماید: نجف به زیارت امیرالمؤمنین(ع) بروید و از دور حضرت امیر (ع) را زیارت کنید. شاید یک نکتهاش این باشد که راه ورود به پیغمبر مولا امیرالمؤمنین(ع) است و مؤثر هم هست. این فرمایش نورانی پیغمبر خدا که شیعه و سنی متواتراً نقل کردند، که پیغمبر خدا بارها فرمودند: «أَنَا مَدِینَهُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا» (وسایلالشیعه/ج۲۷/ص۳۴) من شهر علم هستم، تعبیر به شهر شده است. در شهر همه چیز هست. یعنی آنچه نیاز یک جامعه و انسان و بشریت است در شهر موجود است. من شهر علم هستم، همه چیز در آن شهرعلم وجود دارد. ولی راه ورود به آن شهر مولا امیرالمؤمنین علی(ع) است. سابق شهرها کوچک بود، دورش دروازده داشت.پیغمبر عظیمالشأن فرمود: من شهر علم هستم ولی کسی از دیوار نمیتواند به شهر پیغمبر وارد شود. ولی راه ورود به این شهر مولا علی(ع) است. «فَمَنْ أَرَادَ الْحِکْمَهَ وَ الْعِلْمَ فَلْیَأْتِ الْبَاب» (بحارالانوار/ج۱۷/ص۴۱۸) اگر کسی علم و حکمت و هدایت و معارف میخواهد، باید در خانه امیرالمؤمنین برود و زانو بزند، حضرت امیر او را آماده میکند. ماه رجب، ماه امیرالمؤمنین است. آخر ماه رجب هم مبعث است، به محضر پیغمبر شرفیاب میشویم. در آستانه ماه شعبان هستیم، ماه شعبان، ماه پیغمبر خداست. ماه رمضان هم ماه خداست. یعنی دست به دست ما را میگردانند تا به ملاقات خدای متعال برسیم.
در امالی شیخ صدوق(ره) این روایت هم آمده است که «أَنَا مَدِینَهُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا» من شهر علم هستم، شهر حکمت هستم و علی باب ورودی به آن شهر است. حضرت میفرماید: اگر کسی میخواهد به مهمان خانهی خدا راه پیدا کند، راه ورود به این حکمت و مهمانخانه خدا مولا علی(ع) است.
روایت دیگر هست که وقتی انسان میخواهد به بهشت وارد شود، حلقه در بهشت را که برای اذن دخول میکوبند، ندایی بلند میشود و ندای زنگ در ورودی بهشت یا علی است. یعنی با یا علی و اتصال به علی(ع) در بهشت باز میشود. در حکمت باز میشود، در حقیقت و ملاقات باز میشود. شاعر میفرماید:
احمدا ذات تو و حیدر یکی است *** شهر با دروازه و با در یکی است
تو مدین علمی و حیدر در است *** پس کلید دانش تو حیدر است
مصطفی چون گل کند، عطرش علی است *** مصحف احمد به هر سطرش علی است
پیغمبر وقتی میخواهد اذن و اجازه دهد، میگوید: از این طریق و از این راه وارد شوید. این یک جواب است. جوابی هم هست که اصلاً طبق آیه قرآن و روایت فراوان امیرالمؤمنین جدای از پیغمبر است. امیرالمؤمنین طبق آیه قرآن «أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُم» (آلعمران/۶۱) آیه مباهله نفس پیغمبر و جان پیغمبر است. «أَنَا وَ عَلِیٌّ مِنْ شَجَرَهٍ وَاحِدَهٍ وَ النَّاسُ مِنْ أَشْجَارٍ شَتَّى» (بحارالانوار/ج۳۸/ص۳۰۹) فرمود: من و علی از یک شجره هستیم، از یک حقیقت هستیم. از یک نور واحد هستیم. و بقیه خلقت از نورهای دیگر و شجرههای دیگر است. اینکه به منزله جان پیغمبر و نفس پیغمبر است، یعنی اگر کسی حضرت امیر را ملاقات کرد، قطعاً پیغمبر را ملاقات کرده است. این دو جدا نیستند، یک حقیقت هستند.
باز روایت داریم که خود امیرالمؤمنین(ع) فرمود: حضرت زهرا و امامهای بعد هم به منزله پیغمبر خدا هستند. یعنی جانشین به حق پیغمبر هستند، آن روایت زیبایی که ما شاید بارها خواندیم که امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «أَوَّلُنَا مُحَمَّد» (بحارالانوار/ج۲۶/ص۱۶) انشاءالله نام پیامبر برده میشود زیاد صلوات بفرستید. در روز مبعث زیاد صلوات فرستادن سفارش شده است. «أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ» اگر این حدیث ادامه نداشت، شاید بعضی استنباطشان این بود که یعنی اول از چهارده معصوم پیغمبر نامش محمد است. وسط امام باقر و امام جواد محمد است، بعد هم نام امام زمان محمد است. بعد از چند کلمهای فرمودند: «وَ کُلُّنَا مُحَمَّد» (بحارالانوار/ج۲۶/ص۱۶)
بزرگواری میفرمودند: این «کُل» را بکشید، همه شیعهها، همه انبیاء، همه دوستها، همه عالم شعاع نور محمد (ص) هستند. خدا مرحوم آیت الله بهاءالدینی(ره) را رحمت کند. شاید این جمله را بارها میفرمودند که تمام عالم از انبیاء، ملائکه، عباد، زهاد، علما، اولیای خدا، همه سر سفره پیغمبر خدا هستند. یعنی حلقه اتصال آخر به خدای متعال پیغمبر عظیم الشأن(ص) است. یعنی پیغمبر آن نور اول است که حقیقت را از خدای متعال میگیرد، «عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجیراً» (انسان/۶) روایت زیبایی دیدم که فرمود: این چشمه که منفجر میشود و از آن نهرها برای بندگان خدا جاری میشود، در خانهی پیغمبر خداست. از خانه پیغمبر خدا این نهر به خانه همه انبیاء و اولیاء و اوصیاء جاری میشود. یعنی سرچشمهی نور و هدایت و رحمت پیغمبر(ص) هستند. اینکه میگوییم: زیاد صلوات بفرستید، برای این است که به سرچشمه وصل میشویم. از آنجا فیض به تمام امامان و انبیاء و اولیاء میرسد و سر سفره این پیغمبر خدا هستند.
پیغمبر خدا فرمودند: «أَدَّبَنِی رَبِّی فَأَحْسَنَ تَأْدِیبِی» (بحارالانوار/ج۶۸/ص۳۸۲) خدای متعال مرا تربیت کرده و خوب هم تربیت کرده است. اول تربیت کننده خداست، و اول شاگرد کامل به معنی واقعی پیغمبر خدا هستند، و بعد از پیغمبر مولا امیرالمؤمنین، علی(ع) است. امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه میفرماید: خدای مهربان، روح را که اعظم ملائکه است، فرستاد. از ابتدای خلقت پیغمبر و طفولیت پیغمبر همراه پیغمبر بود. به پیغمبر از طرف خدای متعال مکارم و آداب را یاد میداد. در شبانه روز همراه پیغمبر بود. من هم از ابتدای دوران جوانی و نوجوانیام پشت سر پیغمبر بودم و مکارم را از پیغمبر خدا یاد میگرفتم. اول تربیت شده عالم به دست خدای متعال پیغمبر خداست و بعد هم مولا امیرالمؤمنین به دست خدا تربیت شده است. بعد امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «وَ أَنَا أُؤَدِّبُ الْمُؤْمِنِین» (بحارالانوار/ج۷۴/ص۲۶۸) من هم مؤمنین را تربیت میکنم.
در عظمت پیغمبر همین قدر بس شاگردی مانند مولا امیرالمؤمنین(ع) را تربیت کرده است که میفرماید: من حلال همه مشکلات هستم. ید الله هستم، قدرت الله هستم. هرچه از آسمانها و آخرت و از عالم بالا و پایین بپرسید جواب میدهم. به راههای آسمان داناتر هستم. «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» (وسایلالشیعه/ج۱۵/ص۱۲۸) در شجاعت بیبدیل است. در عبادت بیبدیل است. در سخاوت بیبدیل است. این شاگرد پیغمبر است. قطعاً استاد از شاگرد برتر و بالاتر است. حدیث زیبایی در کافی شریف است که عدهای از یهود و نصاری، بعد از رفتن پیغمبر(ص)، خدمت مولا امیرالمؤمنین(ع) آمدند. به حضرت عرض کردند: سؤالهایی داریم. حضرت سؤالهای آنان را بلا درنگ جواب داد. حتی حضرت امیر(ع) بارها میفرمودند: اگر اهل کتاب بیایند و از انجیل و تورات بپرسند، من از خود آنها به کتابشان داناتر و عالمتر هستم. حضرت از تورات و انجیل خودشان بیاناتی فرمودند، شرح حالی از انبیای سابق بیان کردند که خودشان نمیدانستند و شگفت زده شدند. وقتی شگفت زده شدند، گفتند: در کتابهای آسمانی ما حضرت موسی، حضرت عیسی خبر داده که پیغمبری به این نام و نشان میآید. شما همان پیغمبر هستی؟ نکند همان پیغمبر هستی؟ وقتی به حضرت گفتند: شما همان پیغمبر هستی؟ حضرت فرمودند: نه، من آن پیغمبر نیستم. «إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ مُحَمَّدٍ ص» (کافی/ج۱/ص۸۹) با اینکه عرض کردیم جان و روح پیغمبر است ولی اینگونه ادب میکند. این سؤال را زیاد میپرسند که کدام افضل است و کدام برتر است؟ قطعاً پیغمبر ما افضل و برتر است. بعد امیرالمؤمنین است و بعد حضرت زهرا است. بعد امام حسن و امام حسین هستند، بعد امام زمان(ع) و بعد بقیهی معصومین(ع) هستند. اما به معنای دیگر همه نور هستند و اینها را نمیشود از هم جدا کرد. یک حقیقت هستند که در هر زمان تجلی خاصی پیدا کرده است. اگر بخواهیم اینها را در ظاهر و در خلقت ظاهری جدا کنیم، قطعاً پیغمبر افضل است. بعد امیرالمؤمنین رتبه دوم است و بعد حضرت زهرا(س) است. در هر صورت این تعبیر بلند «إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ مُحَمَّدٍ ص» نهایت ادب است. اگر کسی یک سر سوزن هم از ما برتری داشت، ما باید عبد او بشویم. اظهار ادب کنیم. در هر صورت پیغمبر عظیم الشأن در عظمتش بس است که شاگردی تربیت کرده که شاگرد او مولا امیرالمؤمنین(س) است و یک ضربت او بالاتر از عبادت جنس و انس است. اما استادی که یک چنین کسی تربیت کرده چقدر عظمت دارد! شاگرد پیغمبر و تربیت شده پیغمبر، یک ضربتش افضل است.
در طول اعصار و زمانها چقدر مردم نماز میخوانند و دعا میخوانند و ذکر و دعا میگویند. نمیگوید: یک مقطع و یک زمان و عصر خاص، نمیگوید: گروه خاص. هم جن و هم انس باید بندگی خدا را کنند. یک ضربت مولا امیرالمؤمنین(ع) بالاتر از عبادت جن و انس است. یعنی اگر آن ضربت نبود، «لا اله الا الله» نبود. عبادت و عابد نبود. تمام اینها به برکت ضربتی است که کفر و ایمان در مقابل هم قرار گرفت. ولی آنچه این ضربت را در امیرالمؤمنین ایجاد کرد و این شاگرد را پرورش داد، عمرو بن عبدود را بکشد و احزاب را از بین ببرد، وجود نازنین پیغمبر خدا بوده است. از شجاعت امیرالمؤمنین خیلی آمده است که یکی از آن کندن در خیبر است. ولی اینکه پیغمبر یک یلی را کشته باشند، در تاریخ نخواندهایم. در نهجالبلاغه هست که مولا امیرالمؤمنین (ع) پاسخ این سؤال را دادند و فرمودند: ما در جنگ بودیم، «کُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَیْنَا بِرَسُولِ اللَّهِ ص» (بحارالانوار/ج۱۶/ص۱۱۶) وقتی که تنور جنگ داغ میشد و از همه طرف به ما حمله میکردند، ما به خود رسول الله پناه میبردیم و از روح و جان ایشان استمداد میگرفتیم. در حالی که پیغمبر ما از همه به دشمن نزدیکتر بود. این ذهنیت در ذهن بعضی نباشد که پیغمبر عقب جبهه و یا آخر جبهه در مدینه میماندند و فرماندهی میکردند. ولی پیغمبر در خط مقدم میآمدند و میجنگیدند. امیرالمؤمنین میفرماید: من از نور پیغمبر و جان پیغمبر مدد میگرفتم. گفت:
این همه آوازهها از شه بود *** گرچه از حلقوم عبدالله بود
امیرالمؤمنین میفرماید: من هرچه دارم از پیغمبر خداست و پیغمبر خدا آن جلوههایی که باید ظاهر شود، شاید نشده و در دست و بازوی امیرالمؤمنین بتوان یافت. ما خطبههایی که از امیرالمؤمنین داریم، از پیغمبر نداریم. پیغمبر این شاگرد را تربیت کردند که این دست نشانده پیغمبر است. یعنی هرچه حضرت امیر عظمت دارد، بالاتر از آن را پیغمبر دارد و راه ورود به شهر پیغمبر خداست. یعنی تمام نهجالبلاغهها و صحیفه سجادیهها، روایات برای جان پیغمبر و روح پیغمبر است.
در روایت داریم «وَ مَا یُضْمِرُ النَّبِیُّ فِی نَفْسِهِ أَفْضَلُ مِنِ اجْتِهَادِ الْمُجْتَهِدِین» (بحارالانوار/ج۱/ص۹۱) یعنی پیغمبر در درونش سر و سری داشت و حقایقی بود که درونش پنهان میکرد و افشا نمیکرد. «وَ مَا یُضْمِرُ النَّبِیُّ فِی نَفْسِهِ أَفْضَلُ مِنِ اجْتِهَادِ الْمُجْتَهِدِین» یعنی تمام کوشش کنندگانی که تلاش و کوشش میکنند، بندگی و کار خیر میکنند، اما ارتباطهایی که پیغمبر در درونش داشته و حقیقتی که بوده از همه عبادتها بالاتر است. از تمام ضربه زدنها و عبادت دوازده امام بالاتر است. چون آن نور اولی پیغمبر خداست.
در روایت داریم چرا به پیغمبر کنیهی ابوالقاسم دادند؟ ظاهرش این است که فرزندی به نام قاسم داشتند، و ایشان را ابوالقاسم میگفتند. در چند روایت این تعبیر آمده است که چرا ابوالقاسم میگویند؟ حضرت فرمودند: به خاطر اینکه یکی از القاب مولا علی(ع) قاسم است. ایشان تقسیم کننده بهشت و جهنم است. تقسیم کننده همه حقایق است. پیغمبر خدا ابوالقاسم است، یعنی پدر تقسیم کننده بهشت و جهنم است که مولا علی(ع) است. در یک روایت دیگر سؤال کردند: چرا به حضرت ابوالقاسم میگویند؟ حضرت فرمودند: خدای متعال صد رحمت دارد که تمام مهربانیها، تمام پدرها که به بچهها علاقه دارند، حتی حیوانات که گاهی اینقدر به بچههایشان مهربان هستند، کل رحمت و مهربانی که در عالم ماده و دنیا هست، تمام اینها را امام صادق(ع) فرمودند: یک جز از صد جز خدای متعال است. و خدای مهربان و خدای بزرگ و ارحم الراحمین ۹۹ جزء از رحمت خودش را در قیامت بروز و ظهور میدهد. فرمود: روز قیامت که میشود آنقدر خدا در رحمت را به روی خلق و بندگانش باز میکند، حتی ابلیس طمع میکند که رحمت خدا شامل حال من شود. در یک روایتی دیدم که شخصی به امام گفت: در بیابان به کسی رسیدم، گفت: من ابلیس هستم. به ابلیس گفتم: تو همان شیطانی هستی که مردم را اغوا میکنی؟ گفتم: جرا دست از گمراهی برنمیداری؟ نمیترسی که خدا تو را به آتش جهنم گرفتار کند. گفت: چرا اما من امید دارم. گفت: چه امیدی داری؟ گفت: من رمز را پیدا کردم. که اگر کسی خدا را به این رمزها قسم بدهد، خدا او را ناامید برنمیگرداند و دعایش قطعاً مستجاب میشود. گفتم: رمزها چیست؟ گفت: رمزی که همه انبیاء و اولیاء داشتند و با او خدا را میخواندند و درها باز میشد و خدا اجابت میکرد، نام پنج تن است. به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهمالسلام). من اعتقاد دارم که اگر خدا را به این نامها بخوانم خدا مرا رد نمیکند و مرا میآمرزد.
این شخص میگوید: من خدمت امام صادق (ع) آمدم و گفتم: یک چنین جریانی دیدم. حضرت فهمیدند حرفش درست است، ولی روز قیامت یادش میرود. یعنی اگر کسی یاد کند، قطعاً این اثر را دارد. ولی آنجا یادش میرود. بر اثر گناه روی گناه فراموش میشود. در خصال شیخ صدوق در باب سبعین داریم که امام باقر(ع) فرمود: اینکه ما میگوییم: زیاد قرآن بخوانید و «لا اله الا الله» بگویید، زیاد یاد پیغمبر و آل او کنید و زیاد صلوات بفرستید، برای این است که اینها با ذرات وجودی ما اجین شود و موقع مردن فراموش نکنیم. امام باقر(ع) فرمودند: بندهای بر اثر گناه و تخلفات زیاد را در آتش جهنم میاندازند، چندین سال در آتش جهنم میماند. از او میپرسند پیغمبر تو چه کسی بوده است؟ میگوید: یادم رفته است. نام پیغمبر و اهلّبیت را فراموش کرده است. آنهایی که با مجالس اهلبیت فاصله میگیرند، از نام پیغمبر فاصله میگیرند، خطر فراموشی هست. در سختیها فراموش کنند.
آقای شریعتی: همان نکتهای که قبلاً اشاره کردید، گفتید: اگر کسی آخرین ذکرش «لا اله الا الله» باشد، وارد بهشت میشود.
حاج آقای فرحزاد: اگر کسی آخرین حرفش صلوات بر پیغمبر و آلش باشد اهل بهشت میشود. یعنی یادش میرود بعد از ۵۰۰ سال در آتش میسوزد. یکوقت یادش میافتد که نام پیغمبر محمد بوده است. در وسط جهنم داد میزند ای خدا! به حق محمد و آل محمد قسم میدهم که مرا از آتش نجات بده! اصلاً نام و یاد و درود بر پیغمبر، آتشها را خاموش میکند. حضرت باقر(ع) فرمودند: خدا به جبرئیل میفرماید: بنده من در آتش نام حبیب مرا برده است، برو و او را نجات بده. عرض میکند بارپروردگارا! من کی طاقت دارم. میفرماید: امر میکنم و خاموش میشود. به امر خدای متعال آتش خاموش میشود و جبرئیل از طرف خدا مأمور میشود و میآید آتش را خاموش کند. جبرئیل میآید از او میپرسد که چند سال است در آتش جهنم هستید؟ میگوید: ۷۰ خریف! اگر نام پیغمبر و ذکر پیغمبر نبود، برای همیشه در آتش میماند. ولی بخاطر اینکه نام پیغمبر را برده است، او را از آتش جهنم بیرون میآورند. چرا به حضرت ابوالقاسم میگویند؟ فرمود: بخاطر اینکه پیغمبر تقسیم کننده رحمت خداست. آن ۹۹ جزء رحمت را که در قیامت به یک معنا تجلی انسان کامل است. همانطور که شما فرمودید: مراتب بهشت تجلی پیغمبر خداست، ظهور انسان کامل است، تجلی پیدا میکند و خورشید انسان کامل میتابد. آن ۹۹ جزء رحمت خدا وجود پیغمبر است. وجود اهلبیت هستند. اینها آن ۹۹ رحمت هستند و تقسیم کننده آن ۹۹ رحمت هستند و پیغمبر پدر این ۹۹ جزء هستند. آن ۹۹ رحمتی که خدا به پیغمبر مرحمت کرده است، حضرت زهرا است، امیرالمؤمنین است، امام زمان (ع) است. اینها رحمتهای واسعهی الهی هستند که پیغمبر پدر این بزرگواران است.
آقای شریعتی: ذکر نعمت نبوت و نعمت وجود مقدس نبی مکرم نبی اسلام شکر نعمت است. ذکر این نعمت را قدرددان باشیم. انشاءالله رحمت حضرت شامل حال ما شود گرچه یکوقتهایی موانعی ما ایجاد میکنیم که رحمت حضرت به ما نرسد، ولی امیدواریم با تعظیم در مقابل نبی مکرم اسلام انشاءالله رحمت حضرت هم شامل حال ما شود. … حاج آقای فرحزاد نکته صلوات و اشاره قرآنی امروز را بفرمایند.
حاج آقای فرحزاد: از اعمال امشب و فردا همینطور که اشاره کردیم ذکر صلوات است، به پیغمبر و اهل بیت(ع) هدیه کنند و زیاد هم صلوات بفرستند. امام کاظم(ع) در کافی شریف فرمودند: «إِذَا ذُکِرَ النَّبِیُّ ص فَأَکْثِرُوا الصَّلَاهَ عَلَیْه» (کافی/ج۲/ص۴۹۲) هروقت ذکر پیغمبر شد، زیاد صلوات بر محمد و آل محمد بفرستید، بعد این جمله بلند را فرمودند. فرمودند: «فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ ص صَلَاهً وَاحِدَهً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ أَلْفَ صَلَاهٍ فِی أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلَائِکَهِ» الله اکبر از اینکه یاد پیغمبر و درود پیغمبر چه عظمتی دارد. فرمودند: اگر کسی یکبار بر پیغمبر درود و صلوات بفرستد، «صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ أَلْفَ صَلَاهٍ» خدای مهربان هزار درود، هزار رحمت نازل میکند، با هزار صف از ملائکه به کسانی که صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند. (اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم)
در اولین آیه از صفحه ۹۸ خدای مهربان میفرماید: «وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ» آنهایی که اعتقاد قلبی به خدا و پیغمبر و به معاد و اهلبیت دارند، در عمل هم کم نمیگذارند. اگر کسی واقعاً ایمان داشته باشد و عمل صالح داشته باشد، «سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تجَْرِى مِن تحَْتِهَا الْأَنْهَارُ خَلِدِینَ فِیهَا أَبَدًا» یعنی وعده خدا بلا شک قطعی است. شیطان وعده میدهد ولی تخلف میکند و گول میزند. ولی وعدههای خدا قطعی است. یعنی کسی واقعاً ایمان بیاورد و اعتقاد داشته باشد و عمل صالح داشته باشد، قطعی و زودی ما آنها را داخل بهشتی میکنیم که نهرها جاری است و ابدیت در آن خلود دارند و همیشه خواهند بود.«وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا» وعده قطعی خدای متعال است. بعد هم میفرماید: «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِیلًا» از خدا راستگوتر و خوش وعدهتر کیست؟ انشاءالله وعدههای خوب خدا را باور کنیم، روایتی خواندم که پیغمبر خدا فرمود: وعدهها واجب الوفاء است، وعیدها واجب الوفاء نیست. یعنی اگر گفتند: چوب میزنیم و پدرتان را درمیآوریم، میتوانند نزنند.
روایت زیبایی از حضرت علی(ع) است که خیلی روایت زیبایی است. کسی سالهای سال خدمت کرده، حالا یکجا اشتباه کرده است. «الکریم إذا وعد وفى و إذا توعد عفى» (غررالحکم/ص۲۵۲) یعنی دریای حقیقت در این روایت هست. آدم بزرگوار و با کرامت وقتی وعده میدهد، عمل میکند، وقتی هم قدرت پیدا کرد، میبخشد و گذشت میکند. وعده قطعی عمل میکند، وعیدها یا جایی که طرف مقابل اشتباه و خطا کرد، آنجا عفو و گذشت میکند، نه اینکه گیر میدهد. یعنی وقتی وعده میدهد، قطعاً عمل میکند. ولی اگر یکجایی وعید داد یا قدرت پیدا کرد، عفو و گذشت میکند.
آقای شریعتی: از نعمت نبوت گفتیم. خوشا به حال آنهایی که محبت نبی مکرم اسلام در دل و جانشان ریشه دوانده است.
حاج آقای فرحزاد: در روایت داریم که روزهای پایانی عمر پیغمبر خدا بود، امیرالمؤمنین(ع) در کنار پیغمبر بودند. حضرت فرمودند: برو در جمع مردم با صدای بلند این سه جمله را اعلام کن. خدا لعنت کند کسانی را که عاق والدین هستند. بعد فرمودند: با صدای بلند به مردم اعلام کن، خدا لعنت کند بردهها و غلامانی را که از دست مولا فرار کردند. خدا لعنت کند آنهایی را که مزد اجیر و اجرت اجیر را پرداخت نکردند. امیرالمؤمنین به امر پیغمبر در جمع مردم آمدند و اعلام کردند. لعنت خدا بر کسانی که عاق والدین هستند. لعنت خدا بر کسانی که برده فراری و غلام فراری از مولایش فرار کرده، لعنت خدا بر کسانی که مزد یک اجیر را ندادند. مردم از این صحبتها شنیده بودند، ولی اینکه روزهای آخر عمر حضرت امیر بیاید و این را اعلام کند، این یک اشاره است و یک نکته مهم است. امیرالمؤمنین و جمعی خدمت پیغمبر آمدند و فرمودند: آقا نظر شما چیست که در این موقعیت این را اعلام فرمودید؟ حضرت باطن این حرف را باز کرد. فرمودند: «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّهِ» (بحارالانوار/ج۱۶/ص۹۵) من و حضرت علی دو پدر این امت هستیم. اگر این امت مخالفت با ما کنند، حرف ما را گوش ندهند و دنبال ما نیایند، اینها عاق ما میشوند. لعنت کامل خدا آنجایی است که ما عاق اهلبیت شویم. عاق پیغمبر شویم. بالاتر جایی است که انسان عاق امام زمان شود.
استاد بزرگواری فرمودند: آدم دو پدر که نمیتواند داشته باشد. حضرت علی پدر تنی ماست، پیغمبر پدربزرگ ما است. یعنی پدر تنگاتنگ ماست. فرمودند: من و علی دو پدر امت هستیم. هرکس ما را ناراحت کند، عاق میشود و لعنت خدا بر او باد. من و علی دو مولای امت هستیم. امت هم باید پیرو ما باشند. اگر از ما بگریزند و نافرمانی کنند، لعنت خدا شامل آنها میشود و از بهشت دور میشوند. بعد فرمودند: من و علی دو اجیر این امت هستیم. یعنی کارفرما خداست، این دو بزرگوار را برای هدایت خلق اجیر کرده است و برای اینها اجر و مزد قرار داده است که اجر پیغمبر و اجر رسالت را که مودت است، پیروی اهلبیت است، فرمودند: اگر کسی مزد و اجر ما که اجیر از طرف خدا هستیم، نپردازد و ادا نکند، لعنت خدا شامل حال او میشود. به یک معنا باطن والدینی که در قرآن و روایات خیلی سفارش شده است، منظور پیغمبر و امامان هستند که در واقع آنها پدران واقعی ما هستند. کفران نعمت این است که از اینها دوری کنیم، معرفت پیدا نکنیم، عشق ورزی با اینها نکنیم و پیرو این بزرگواران نباشیم.
امروز روز ۲۶ ماه رجب، وفات جانگداز پدر بزرگوار مولا علی(ع)، حضرت ابوطالب(ع) است. باید اجر بنهیم و عرض ادب به محضرش داشته باشیم، چون بعضی متأسفانه کم لطفی کردند و نسبتهایی به این بزرگوار کردند ولی به نظر تمام علمای شیعه ایشان از مؤمنین خالص هستند، مثل او مثل اصحاب کهف و حامی فوق العاده پیغمبر خدا بود. وقتی ایشان و حضرت خدیجه از دنیا رفتند، پیغمبر خدا آن سال را سال حزن و اندوه اعلام کردند. جبرئیل آمد عرض کرد، دیگر شما یاوری در مکه ندارید. باید به مدینه کوچ کنید. امام صادق(ع) فرمود: اگر میزان گذاشته شود، ایمان حضرت ابوطالب را در یک هفته در ترازو بگذارند و ایمان خلق را در یک کفه دیگر قرار دهند، ایمان حضرت ابوطالب میچربد. انشاءالله امشب اعمالی دارد که عزیزان به مفاتیح مراجعه میکنند، آداب خیلی مهمی است، فردا روزه گرفتن خیلی خاصیت دارد. عبادت هفتاد سال است. روز آخر ماه هم که پنجشنبه است، باز هم غسل و روزه دارد. این سه روز آخر ماه رجب را قدر بدانیم و حداکثر بهره را ببریم که با پاکیزگی وارد ماه شعبان شویم.
آقای شریعتی: حاج آقای فرحزاد دعا بفرمایند.
حاج آقای فرحزاد: خدا را به پیغمبر عظیمالشأن و اهلبیت قسم میدهیم که رمز اجابت دعا این بزرگواران هستند. خدایا ما را از رحمت واسعه پیغمبر و اهلبیت بهرهمند بفرما. قلب امام زمان از ما راضی و فرجش را نزدیک بفرما. از بهترین برکات این ایام همه ما را بهرهمند بفرما و رفع گرفتاری از همه گرفتاری بفرما. روز دوشنبه هم متعلق به امام حسن و امام حسین است. سلام بر امام حسن و امام حسین را فراموش نکنیم.
آقای شریعتی: عید بر شما مبارک باشد. بهترینها را برای شما آرزو میکنم. الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین.
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین حبیب الله فرحزاد
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش : ۱۳۹۳/۰۳/۰۵
.






