زندگی پر برکت ۱۰ ؛ نقش شکرگزاری در برکت زندگی
۱۴۰۰-۱۰-۰۷ ۱۴۰۲-۰۸-۳۰ ۹:۳۴زندگی پر برکت ۱۰ ؛ نقش شکرگزاری در برکت زندگی

زندگی پر برکت ۱۰ ؛ نقش شکرگزاری در برکت زندگی
بسم الله الرحمن الرحیم
و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
آقای شریعتی: سلام میگویم به همهی بینندههای خوبمان، خانمها و آقایان. «اللهم وفقنا تحب و ترضی و اجعل عاقبتنا خیرا» انشاءالله همه ما عاقبت بخیر شویم. خیلی خوشحالیم که با سمت خدا در خدمت شما هستیم. بهترینها را مثل همیشه برای شما آرزو میکنم. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقای فرحزاد: علیکم السلام و رحمه الله، خدمت شما و همهی بینندگان عزیز عرض سلام و ادب و احترام داریم. از همه بینندههای عزیز و تک تک افرادی که لطف و محبت کردند و همه کسانی که برای برنامه سمت خدا زحمت میکشند، صمیمانه تشکر و قدردانی میکنیم. انشاءالله همگی برای اعتلای دین الهی دست به دست هم بدهیم و پیرو قرآن و اهل بیت باشیم.
آقای شریعتی: بحث ما بحث خیر و برکت در زندگی است و اینکه چه کنیم زندگی پر برکتی داشته باشیم. به بحث شکر رسیدیم. «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ» (تکاثر/۸) از نعمت سلامت و توحید برای ما گفتند. امروز نعمت ولایت را برای ما خواهند گفت.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
همانطور که اشاره فرمودید، موضوع اصلی بجث ما برکت در زندگی بود. عواملی که برکت در زندگی و عمر و مال و جان انسان میآورد. یکی از عوامل مهمی که خیر و برکت را به مال و عمر و جان میدهد، شکرگزاری نعمتها است. در یک روایت زیبایی پیامبر(ص) فرمودند: «هرگاه خدا اراده خیر به عدهای داشته باشد، اولاً عمرطولانی به آنها مرحمت میکند و بعد هم الهام شکر میکند که خود این شکرگزاری واقعاً نعمتها را پایدار میکند و هم خیر و برکت و فایدههایش زیاد میشود.» این نکته ظریفی است که در دعاهای قرآنی هم آمده است. «رَبِّ أَوْزِعْنی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَک الَّتی أَنْعَمْتَ عَلَی» (نمل/۱۹) این خود این شکر هم واقعاً نعمت بزرگی است که خدا باید به ما لطف و عنایت کند.
باز روایت زیبایی از امام هفتم(ع) است که فرمود: «اذا من حمد الله فقد شکر الله و شکر افضل من النعمه» فرمودند: هرکس حمد و ستایش خدای متعال را کند در واقع شکر خدا را به جای آورده است. یعنی یکی از راههای شکرگزاری حمد الهی است. «الحمدلله» یعنی همه خوبیها و ستایشها از آن خدای متعال است. کسی که با حقیقت و صدق و اخلاص الحمدلله میگوید، حضرت میفرماید: این شکر خدا را بر جای آورده و بعد حضرت موسی بن جعفر(ع) اشاره میکنند: «و شکر افضل من النعمه» یعنی اینکه شما الحمدلله و الهی شکر میگویید، به خدا توجه میکنید و از آن نعمت قدردانی میکنید، از خود آن نعمت بالاتر است. چون نعمت موقتی است و ممکن است دورهای باشد و تمام شود. ولی یاد خدا و توجه به خدا و اتصال به منعم که دهنده نعمت است پایدار و همیشگی است. شکر نعمت بالاتر از خود نعمت است. نعمت خیلی مهم است، داده و عطیه خداست. ولی شکرگزاریاش به مراتب بالاتر است.
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «لَا نَفَادَ لِفَائِدَهٍ إِذَا شُکِرَتْ وَ لَا بَقَاءَ لِنِعْمَهٍ إِذَا کُفِرَتْ » (بحارالانوار/ج۷۴/ص۴۲۲) یعنی اگر یک نعمتی شکرگزاری شد و قدردانی شد، این همینطور پایدار میماند. هم آن نعمت برکت پیدا میکند و هم این شکر که بالاتر از نعمت است هی برکت و رشد پیدا میکند و ما را به خدا نزدیک میکند. یعنی به یک معنا آثار معنویاش پایدار میماند. «لَا نَفَادَ لِفَائِدَهٍ إِذَا شُکِرَتْ» یعنی درواقع آن نعمت وقتی شکرگزاری شد، فواید و برکات معنوی دارد که تمام شدنی نیست. یاد خدا اصلاً از بین رفتنی نیست. یک نعمت بزرگ و شکرگزاری این است که ما توجه به نعمت خدا میکنیم. یاد خدا میکنیم. «وَ لَا بَقَاءَ لِنِعْمَهٍ إِذَا کُفِرَتْ» اگر کفران نعمت شد، دوام آن نعمت برداشته میشود.
داستانهای قرآنی داریم که افرادی رزق فراوان داشتند ولی بر اثر کفران نعمت بارندگی نشد و نهرهایشان خشک شد. تبدیل به قحطی و خشکسالی شد. یعنی کفران نعمت، نعمت را از دست ما میبرد و شکرگزاری نعمت به آن نعمت دوام میدهد.
در بیان نورانی دیگری از امیرالمؤمنین(ع) هست که فرمود: «من قل شکره زال خیره» (غررالحکم/ص۲۸۰) کسی که کم شکر میکند و به شکرگزاری اهمیت نمیدهد، چه از خدای متعال و چه از واسطههای نعمت قدردانی نمیکند و شکرگزاری نمیکند. این نعمت و خیر او در معرض زوال است. یعنی خیر او موقتی است و تمام میشود. شکرگزاری عامل بسیار بسیار مهم برای دوام و برکت و افزون شدن نعمت است. عکس آن هم برای از بین رفتن و زوال نعمت است.
آیت الله استادی یک کتابی در شرح حال مرحوم عظمای اراکی نوشتند که «آیینه صدق و صفا» نام دارد. البته دوستان کارشناس دیگر هم بارها شاید از این کتاب خاطره نقل کردند. در این کتاب ایشان از آیت الله اراکی (ره) نقل کرده است که ایشان از قول مرحوم آیت الله میلانی که از مراجع بزرگ مشهد بودند، نقل کردند. ایشان فرمودند: یک عالم فرهیخته و برجستهای در نجف به نام مرحوم آیت الله شیخ عبدالله گلپایگانی بودند. شخصیت خیلی برجستهای بودهاند. در حالات ایشان نوشتند که تقریباً یکی از برگزیدهترین شاگردهای مرحوم آیت الله آخوند خراسانی بوده است که خود ایشان یک فقیه برجستهای بوده است. ایشان به قدری شاگرد زبردست و قوی بوده که یک موقع دیدند عبای نو به دوشش است، چون وضع مالیاش خیلی بد بوده و در فقر اقتصادی به سر میبرده است. مشکل فراوانی داشته است. ولی یک موقع دیدند که عبای خوبی بر دوش انداخته است. گفتند: خوب شما وضع مالیات خوب نبود، عبای نویی به دوش انداختی. گفت: چند روز قبل سر درس مرحوم آخوند، یک اشکالی به مطلب ایشان وارد کردم و اشکال را برای آقا جا انداختم و توضیح دادم. آقا قبول کرد. اینقدر از این انتقاد به جا خوشش آمد و ایراد به جا خوشش آمد که این عبا را به من هدیه داد. میگویند: ایشان کسی بوده که گاهی در برداشتهای مرحوم آخوند خراسانی اعمال نظر میکرده و مبنای ایشان را عوض میکرده است. این است که یک توجه ویژهای به ایشان بود. یعنی تقریباً بزرگان فرمودند: آ شیخ عبدالله گلپایگانی از نخبههای مرحوم آخوند خراسانی بوده است.
مرحوم آقای میلانی نقل میکنند که آ شیخ عبدالله گلپایگانی از دنیا میرود. بعد از مدتی یکی از بزرگان ایشان را خواب میبیند. میپرسد: از آن عالم چه خبر؟ ایشان میفرماید: من وقتی از دنیا رفتم روح من را به عالم بالا بردند. ملائکه سراغ من آمدند، گفتند: برای عالم آخرت، چه آوردهای؟ گفتم: این همه درس خواندم و درس دادم و نوشتم، تدریس و تعلم کردم. اشکال کردند. گاهی میبینی انسان نیتش برای خدا نیست. آقای میرباقری که خدا حفظشان کند فرمودند: ما حدیث داریم که به عدد راههای هدایتی که خدا دارد، شیطان هم به همان عدد راه گمراهی درست میکند. این خیلی هشدار دهنده است. کنار هر راه حقی یک راه باطل هست. کنار هر چیز حقی یک بدل و مشابه سازی است.این خیلی حدیث عجیبی است. کنار هر موضوع حقی شیطان میتواند یک بدل بزند و یک راه باطل درست کند. ما باید آن به آن در هر لحظه به خدا پناه ببریم.
مرحوم ملا علی معصومی که از علمای بزرگ همدان بوده و قبرش زیارتگاه مردم همدان است، ایشان فرموده بودند: من هر کجا رفتم سجادهام را پهن کنم، دیدم شیطان زودتر از من پهن کرده است. یعنی این هشدار عجیبی است که حواس ما جمع باشد. گول حرفهای شیطان را نخوریم. «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیمَ» (اعراف/۱۶) شیطان آنهایی که گمراه هستند را کار ندارد، تمام نیروهایش را جمع میکند تا به آنهایی که در صراط مستقیم هستند، خدشه وارد کند. اینهایی که در راه صحیح هستند را زمین بزند. باید خیلی مواظب باشیم و از خدا بخواهیم که به ما کمک کند.
آ شیخ عبدالله گلپایگانی گفته بود: من علم و عالم بودن ارائه دادم. من هفتاد سال درس خواندم. گفتند: اینها مقبول نشده است. گفتند: دیگر چه آوردی؟ گفتند: نماز خواندم. روزه گرفتم، واجبات انجام دادم. گفتند: اینها هم خدشه دارد. ما در روایت داریم که خدایا به عدلت با ما رفتار نکن. به فضلت با ما رفتار کن. مرحوم ملا صالح مازندرانی در اصول کافی دعایی را آورده است: «اللهم عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک» خدایا همیشه به فضل و لطف و گذشت و کرمت با ما رفتار کن. اگر به عدل با ما رفتار کنی، همه ما کارمان زار است. خدای متعال به حضضرت داود(ع) وحی فرمود: «أُنْذِرُ الصِّدِّیقِینَ قَالَ یَا دَاوُدُ بَشِّرِ الْمُذْنِبِین» (کافی/ج۲/ص۳۱۴) یعنی صدیقین را بترسان و هشدار بده. آنهایی که گناهکار هستند را بشارت بده. این روایت عکس همه روایتها است. ما معمولاً باید خوبها را بشارت بدهیم و تشکر کنیم. گناهکاران را هشدار بدهیم. این دقیقاً برعکس است. خدا به حضرت داود فرمود: «أُنْذِرُ الصِّدِّیقِینَ قَالَ یَا دَاوُدُ بَشِّرِ الْمُذْنِبِین» خدای متعال فرمود: چرا؟ برای اینکه صدیقین یک وقت به عمل و صدق خودشان نبالند و گرفتار عجب نشوند. چون همین ممکن است آدم را زمین بزند. به صدیقین هشدار بدهد. صدیق صیغه مبالغه است و غرق صداقت است. ولی ممکن است با همه آن صداقتش شیطان نفوذ کند. خدای متعال فرمود: «فَإِنَّهُ لَیْسَ عَبْدٌ أَنْصِبُهُ لِلْحِسَابِ إِلَّا هَلَکَ» به اعمالشان مغرور نشوند و عجب آنها را نگیرد. خدای متعال فرمود: ای داوود هیچکسی نیست که من بخواهم با عدل رفتار کنم و به حسابش برسم، هلاک میشود.
یکی از بزرگان و اساتید ما یک جملهی زیبایی داشت، فرمودند: اگر روز قیامت خدا به من بگوید: فلانی من میخواهم به حساب تو برسم، من با قدم خودم به جهنم میروم. در جوشن کبیر داریم: «یا من عذابه عدل» یعنی خدا بخواهد عین اعمال ما رفتار کند، عدل الهی است. نه خدایا به فضلت با ما رفتار کن. در دعای عرفه هم داریم «و عدلُکَ مهلکی» خدایا عدالت تو ما را هلاک میکند. خدای مهربان فرمود: اگر من بخواهم حساب و کتاب بگذارم، چه گفتی، چه خوردی، چه نوشتی و چه کردی، همه هلاک میشوند. ولی به فضل و کرم خودم با اینها رفتار میکنم. «فَإِنَّهُ لَیْسَ عَبْدٌ أَنْصِبُهُ لِلْحِسَابِ إِلَّا هَلَکَ» اگر پای حساب در کار بیاید همه هلاک میشویم. واقعاً به خدا پناه ببریم. ممکن است یک لغزش همه چیز آدم را برهم بزند. یک سم در غذا همه غذا را مسموم میکند. باید خیلی مواظب باشیم. حافظ شعر بسیار زیبایی دارد.
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش *** در جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال *** مرغ زیرک چون به دام افتد، تحمل بایدش
تکیه برتقوا و دانش در طریقت کافری است *** راهرو گر صد هنر دارد، توکل بایدش
یعنی هزار هنر داری، بگو: خدایا از تو ممنون هستم. این برای توست و از آن من نیست. هنر خداست و ما بیخود دم میزنیم. هرچه هست برای خداست.
ما عدمهاییم و هستیها نما *** تو وجود مطلقی، هستی ما
ما هیچ و پوچ هستیم. لذا اگر کسی اینگونه باشد خدا حفظش میکند.
تکیه برتقوا و دانش در طریقت کافری است *** راهرو گر صد هنر دارد، توکل بایدش
صد هنر هم داری توکل به خدا کن و بگو: خدایا همه چیز از آن توست. هروقت هم بخواهی میگیری. در دیوان سفینه البحار، کلمه «دَوَنَ» یک روایت زیبایی است که مناسب همین بحث است. امام صادق(ع) میفرماید: روز قیامت خدا سه دیوان، یعنی سه پرونده اعمال برای انسانها مرتب میکند. یک پرونده، پرونده نعمتهاست. چیزهایی که خدا به ما مرحمت کرده است. یک پرونده، پرونده اعمال خوب ما است. مستحبات، واجبات و کارهای خیر و خوبیهایی که انجام دادیم. یک پرونده هم پرونده گناهان ما است. روز قیامت برای ما سه نامه اعمال را میگسترانند. یکی نعمتهایی است که خدا به ما داده است. دوم کارهای خوب ما و سوم کارهای بد ما است. خدای مهربان می فرماید: من میلیارد میلیارد نعمت به تو دادم. در مقابل این نعمتها ۱۷ دقیقه نماز خواندی، یک ماه روزه گرفتی، یک الله اکبر گفتی. نعمتهای خدا در برابر خوبیهای تو کاری نیست. میگوید: در برابر نعمتها، کارهای تو قبول است! میگوید: من به شما نعمت دادم، فرضاً هم که شما بندگی مرا کردهای، ولی باز پرونده اعمال و گناهان ما میماند. هفتههای قبل گفتیم که هیچوقت از خدا طلبکار نباشیم. از دیگران هم طلبکار نباشیم. وقتی طلبکار نباشیم خیلی از مسایل حل میشود. وقتی این حالت طلبکاری و درگیری و شکایت نباشد، خیلی چیزها درست میشود.
روایت زیبایی است که عابدی چندین سال عبادت میکرد. یک انار بهشتی موقع افطار برای او میآوردند، روزه میگرفت و از آن انار تغذیه میکرد. و مشغول عبادت بود تا از دنیا رفت. وقتی از دنیا رفت خدای متعال فرمود: به فضل و کرم و لطف من او را وارد بهشت کنید. به این عابد برخورد. گفت: عجب! من یک عمری روزه گرفتم و نماز خواندم، تازه میگویی: به فضل و کرمت! پس این عمل من چه میشود؟ خدای متعال فرمود: بروید میزان حساب را بیاورید. یک موقف مهم در قیامت، موقف میزان و موازین است. فرمودند: اعمال و نماز و روزههایش را در ترازو بگذارید، آن انار بهشتی را که گیر کسی نیامده است، یک طرف بگذارید بسنجیم. سنجیدن دیدند این انار سنگینتر شد. غذای بهشتی در دنیا به کسی داده نمیشود. گفتند: شما حق ان انار را هم نمیتوانی ادا کنی، پس بقیه چه؟ گفت: خدایا، من اشتباه کردم و نفهمیدم! «اللهم عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک» یعنی خدایا یعنی همیشه به فضل و کرمت و لطفت با ما رفتار کن. به عدلت با ما رفتار نکن. اگر بخواهی مو را از ماست بکشی، بگویی: اینجا چنین و چنان کردی، ما هیچی نداریم. ما در فضل خدا غرق هستیم. «وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما کَسَبُوا ما تَرَکَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّه» (فاطر/۴۵) دیگر سند نمیخواهد و آیه قرآن است که میفرماید: اگر خدا بخواهد گناهان مردم را مؤاخذه کند، اصلاً جنبندهای روی زمین باقی نمیماند. ولی خدا همیشه به لطف و کرمش با ما رفتار میکند. «فَإِنَّهُ لَیْسَ عَبْدٌ أَنْصِبُهُ لِلْحِسَابِ إِلَّا هَلَکَ» انبیاء و اولیاء هم هرچه دارند از خداست. آنهایی که حد اعلای عبادت را انجام دادند، میگویند: «مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ» (بحارالانوار/ج۶۸/ص۲۳) آنهایی که حد اعلای معرفت را داشتند، میگویند: «وَ مَا عَرَفْنَاکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ» حد اعلای شکر را داشتند، میگویند: خدایا ما شکرت را به جای نمیآوریم. ما دیگر چه بگوییم؟
جایی که عقاب پر بریزد *** از پشه لاغری چه خیزد
مرحوم آیت الله شیخ عبدالله گلپایگانی، درس و بحثش را قبول نکردند. گفتند: من مستحبات و نماز شب خواندم. ذکر و دعا خواندم. گفتند: نه، اینها هم پذیرفته نیست. میگوید: من مستحضر شدم. سرشان را پایین انداختند. عجز از شکر حقیقت شکر است. وقتی آدم عاجز و درمانده میشود، خدا رحمت و لطف را سر او میریزد. گفت: من عاجز و درمانده شدم. جواب ملائکه را نمیتوانم بدهم. گاهی هم یک بزرگواری فرمود: این ملائکه هم به یک معنا ملکات خود آدم است. اینکه آدم با روح و جان و فکر و نیاتش حرف بزند. گفت: وقتی کار به اینجا رسید و درمانده شدم، خود ملائکه به من الهام کردند. گفتند: ناامید نباش! یک دُرّ قیمتی و گرانبها داری که در پروندهات خیلی میدرخشد. گفتند: یکبار شما ایام زیارتی قبر آقا اباعبدالله(ع) بود، نیت کردی که از نجف به کربلا برای زیارت قبر آقا اباعبدالله بروی. وضع مالیات هم خوب نبود و در فقر شدید هم بودی. یکی از افراد خیر و ثروتمند آمده بود، رفتی از او چیزی بگیری، نتوانستی از او بگیری. از او هم ناامید شدی. گفتی: من در هر صورت کربلا نرفتم، باید بروم. بین نجف و کربلا هم هفتاد، هشتاد کیلومتر است. به عشق آقا اباعبدالله خالصاً پیاده به سمت کربلا رفتی. یک مقدار که راه رفتی، پاهایت آسیب دید و مجروح شد. دیگر بریدی و روی زمین نشستی. وقتی که زمین نشستی از شدت ضعف و ناتوانی و خستگی گفتی: این خدا هم مارا سر کار گذاشته است! وضع مالی من خوب نیست. یک عمری در فقر زندگی کردیم. چیزی نداریم. بعد از عمری مرکبی نداریم که با آن به کربلا بیاییم. خیلی داد ناشکری زدی. یکباره به خود آمدی. آن زمان که آدم خیلی به انتهای خرابی میرسد و یکباره به خود میآید که من چه میگویم؟ خدایی که لحظه به لحظه، میلیاردها میلیارد لطف و عنایت بر سر ما میریزد، «فِی کُلِّ نَفَسٍ مِنْ أَنْفَاسِکَ شُکْرٌ لَازِمٌ لَکَ بَلْ أَلْف» (بحارالانوار/ج۶۸/ص۵۲) امام صادق فرمود: در هر نفسی از نفسها شکر واجب است، بلکه هزارها شکر واجب است. گفت: یکباره از این رو به آن رو شدم. گفتم: چرا اینقدر ناشکری میکنم؟ من تنم سالم است. در راه زیارت اباعبدالله هستم. هر قدمش ثواب یک حج عمره دارد. گفت: وقتی به اینجا رسیدم، شکرها را دیدم، از صمیم دل گفتم: الحمدلله رب العالمین! گفت: ملائکه گفتند: در تمام عمرت آن الحمدلله رب العالمین در نامه عملت ثبت شده است و این به درد تو میخورد.
امام هفتم فرمودند: «من حمد الله قد شکر الله و شکر افضل من النعمه» کسی که حمد و ستایش خدا را کرد، شکر خدا را بر جای آورد و این شکر و حمد بالاتر از نعمت است. تا الحمدلله گفتم، این نعمت و شکر نزد خدا قبول شد و این ذخیره قبر و قیامت است. در نورالثقلین، در فضیلت سوره حمد است که روایت داریم: اگر کسی هر روز صبح چهار بار الحمدلله رب العالمین بگوید، شکر نعمتهای آن شب را برجای آورده است. و اگر شب شد، چهار مرتبه بگوید: الحمدلله رب العالمین، شکر نعمتهای آن روز را به جای آورده است. خدا به فضل و کرمش قبول میکند. انشاءالله شکرگزار باشیم، قدردان باشیم، مثبتگرا باشیم. مثبتها را ببینیم، خوبیها را ببینیم که انشاءالله خدا هم به برکت این شکر، به زندگی و عمر ما برکت بدهد و ما را عاقب بخیر کند.
آقای شریعتی: حاج آقای فرحزاد نکته صلوات و اشاره قرآنی امروز را بفرمایند.
حاج آقای فرحزاد: حدیث زیبایی از پیامبر عظیم الشأن(ص) رسیده که «الشَّیْطَانَ اثْنَان شَیْطَانُ الْجِنِّ وَ شَیْطَانُ الْإِنْس» (مستدرک/ج۵/ص۳۴۲) در بحث شیطان داشتیم که گاهی آدم را به درد سر میاندازد و در چالش میکشد. این دو نوع شیطان است. پیامبر عظیم الشأن(ص) فرمودند: یک شیطان، شیطان جن است. یعنی همان ابلیس و اعوان و انصارش که نامرئی هستند و دیده نمیشوند. القاء شر میکنند، القاء خلاف میکنند. بعد فرمود: «وَ یَبْعُدُ بِلَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» اگر کسی میخواهد فکرها و خیالات بد و افکار شیطانی بیرونی از او دور شود، ذکر شریف «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» را زیاد بگوید. این ذکر بلای شیطان جنی را دور میکند. این ذکر هم یک ذکر فوقالعادهای است.
از جناب سلمان در سفینه البحار است که فرمود: حبیبم پیغمبر خدا حضرت محمد(ص) فرمود: که زیاد «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» بگو. «فَإِنَّهُ کَنْزٌ مِنْ کُنُوزِ الْجَنَّه» (وسایلالشیعه/ج۷/ص۱۷۵) که ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» گنجی از گنجهای بهشت است. «وَ فِیهِ شِفَاءٌ مِنِ اثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ دَاء» این ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله» غیر از اینکه شیطان و افکار شیطانی را از ما دور میکند، گنجی از گنجهای بهشت و شفای ۷۲ درد است. یعنی ۷۲ درد و ناراحتی و کدورت را دور میکند. حتی هنگام مصیبت هم خیلی خوب است. در زمان گرفتاری و مصیبت «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» بگوییم. شیطان جنی با این ذکر دور میشود.
قسم دوم شیاطین انسی هستند. شیطانهای انسی کسانی هستند که عامل شیطان هستند. یعنی کار و حرکات شیطانی انجام میدهند. آنها هم فتنهگری میکنند. اختلاف میاندازند. دعوت به گناه و بدیها میکنند. شاعر میگوید:
ای بسا ابلیس آدم روی که هست *** پس به هر دستی نباید داد دست
یعنی چه بسا انسانهایی هستند که شیطان صفت هستند، یا رفتار و فکرشان و راهنماییشان دعوت به شیطان است. آن شیطان انسی را چگونه دفع کنیم؟ فرمود: «وَ شَیْطَانُ الْإِنْسِ وَ یَبْعُدُ بِالصَّلَاهِ عَلَى النَّبِیِّ وَ آلِهِ» شیطانهای انسی را هم با صلوات بر محمد و آل محمد دفن میکنیم. انشاءالله به برکت «لا حول و لا قوه الا بالله» و صلوات، هم شیطانهای جنی و هم شیطانهای انسی از کل وجود همه بینندهها دور شوند.
اولین آیه از صفحه ۹۲ قرآن کریم، خدای متعال میفرماید: «اللَّهُ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلىَ یَوْمِ الْقِیَامَهِ لَا رَیْبَ فِیهِ وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِیثًا» توحید و یگانگی خدای متعال منشأ تمام خوبیهاست. جز او خدایی نیست. بعد از توحید موضوع مهم، معاد است که حتماً خدا میفرماید: روز قیامت من شما را جمع خواهم کرد، و پای حساب میآورم و هیچ شکی در این نیست. بعد میفرماید: از خدا راستگوتر چه کسی است؟ یعنی اگر کسی واقعاً معاد را قبول کند، بالاترین وسیله نجات و کنترل انسان معاد است. اینکه قطعاً بدانیم روزی پای حساب خواهیم آمد و حسابرسی داریم و حواسمان را جمع کنیم. انشاءالله خدا ما را معتقد به مبدأ و معاد و توحید قرار بدهد، و ما را از خطا و لغزشها حفظ کند.
آقای شریعتی: ادامه بحث و جمعبندی را میشنویم.
حاج آقای فرحزاد: آیهای که آخرین آیه از سوره مبارکه تکاثر است، خدای متعال میفرماید: من حتماً و البته از آن نعیم سؤال میکنم. گفتیم نعیم، یکی توحید است که بسیار بسیار مهم است. یعنی موضوعی که ما خدا را باور و اقرار کردیم، قدردان بودن این نعمت توحید که ماه رجب ماه بزرگ خداست، ماه ارتباط با خداست. این دعایی که ما بعد از نماز میخوانیم و به حالت تضرع آخر انگشت تکان میدهیم، در عالم معنا به معنی التماس است. در این دعا میگوییم: خدایا ما در هر خیری به تو امید داریم. «یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ» در همه شرور و بلاها و گرفتاریها هم خوشبین هستیم که مورد غضب تو قرار نگیریم. اینها امتحان و لطف است. بعد میگوییم: «یَا مَنْ أَعْطَى مَنْ سَأَلَهُ» ای خدایی که به کسی که درخواست میکند و دست گدایی دراز میکند، مرحمت میکنی. «یَا مَنْ أَعْطَى مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَن لَمْ یَعْرِفْهُُ تُحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَه» خیلی دعای عجیبی است. ای خدایی که به لطف و کرمت به کسانی که نه سؤال کردند و نه تو را میشناسند، میدهی. حتی آنهایی که نه کشکول گدایی بلند کردند، نه عملی دارند و تو را میشناسند، به اینها هم از روی لطف و تحنّن میدهی. حنّان یکی از اسمهای خداست. راجع به حضرت زهرا(س) هم داریم بعد از شهادتشان امام حسن و امام حسین آمدند و خودشان را روی سینه مادر انداختند، حضرت ناله زدند: «حَنَّتْ وَ أَنَّت» (بحارالانوار/ج۴۳/ص۱۷۹) نالهی مهربانانه و جانسوزی زدند و دستها حرکت کرد، دو بزرگوار را به سینه چسباند. حنین آن نالهی خیلی جانسوز و با مهر و محبت است. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «الْمُقْبِلُ عَلَى مَنْ أَعْرَضَ عَن» (بحارالانوار/ج۸۷/ص۱۴۶) یعنی خدای مهربان رو میآورد، اقبال میکند به کسی که دارد فرار میکند. بلاتشبیه مثل بچهای که خودش را لوس کرده و میخواهد از خانه برود، یا خرابکاری کرده است، حالا پدر و مادر او را بغل میکنند، در آغوش میگیرند، خدا چنین کارهایی را با بندههای فراری میکند. با بندههایی که او را نمیشناسند وصدایش هم نمیکنند. خدا حنّان است. یا حنّان و یا منّان! بر همه منت دارد و لطف و عنایتش حتی بر آنهایی که فراری هستند و ناز میکنند شامل میشود. «الْمُقْبِلُ عَلَى مَنْ أَعْرَضَ عَن» بعد میگوییم: «أَعْطِنِی بِمَسْأَلَتِی ایاک جَمِیعِ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ جَمِیعِ خَیْرِ الْآخِرَهِ» خدایا به سؤالی که ما از تو میکنیم، همه خیرهای دنیا و آخرت را بده. و همه شرور دنیا و آخرت را از ما دفع کن. «وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ یَا کَرِیم» به خدا میگوییم: همه خیر دنیا و آخرت را به ما بده. همه بدیهای دنیا و آخرت را هم از ما دور کن. دیگر چه مانده است؟ میگوییم: خدایا بیشتر چربش کن. یعنی خواستههایتان حد نداشته باشد. اندازه نداشته باشد. خدا بینهایت است. هرچه که ما اندازه میدهیم، برای خدا بزرگتر است. شاید«وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ» یعنی خدایا با خودت رابطه داشته باشم. خودت بالاتر از دنیا و آخرت هستی. تو خدا و خالق دنیا و آخرت هستی. «فانه غیر منقوص ما اَعطَیت» نمیگوییم: خدایا آنچه دادهای کم است. ناشکری نمیکنیم. آنچه شما مرحمت کردی، کم نیست. ولی بیا و چربش کن. بعد هم میگوییم: خدایا، محاسن و بدن ما را بر آتش جهنم حرام کن. «حرم شیبتی علی النار»
در حنانیّت خدای متعال روایت داریم. خیلی روایت زیبا و شیرینی است. یک اعرابی [افرادی که دور از تمدن شهری زندگی میکنند] بیابان نشین بوده و خیلی تجدد و مسائل فرهنگ شرعی را نمیدانسته است. پیغمبر با اصحاب نشسته بودند، از راه دور محضر پیغمبر رسید. بقچهای داشت، این بقچه را در محضر احزاب و پیغمبر باز کرد. حضرت نگاه کردند و دیدند یک پرنده وسط نشسته و جوجهها هم دور او هستند. حضرت فرمودند: منظور چیست؟ گفت: من در مسیری که به سمت شما میآمدم، کنار یک بوته چند جوجه و پرنده دیدم. برای اینکه این جوجهها آسیب نبینند، به دلم افتاد اینها را بردارم و به اینها دانه و غذا بدهم. اینها را در بقچه گذاشتم و آوردم. حرکت که کردم، دیدم یک پرنده از دور آمد و روی سر من پرواز میکرد. هر طرف که میرفتم این پرنده هم میآمد. این بقچه را پهن کردم تا ببینم مادر این جوجهها چه میکند؟ دیدم این پرنده آمد وسط جوجهها نشست. به طرفش رفتم فرار نکرد. شدت محبت به این جوجهها، پرنده را برگرداند. گفت: من هم آمدم همه اینها را جمع کردم و در محضر شما آوردم. حضرت زهرا فرمودند: خدا به وسیله موجودات و پیشامدها با ما حرف میزند. پیغمبر خدا منقلب شدند. حضرت گریه کردند. فرمودند: مادر این جوجهها چقدر به اینها مهر و محبت دارد. خدای متعال هزار برابر از این پرنده به بندههایش مهربانتر است. ما چنین خدای مهربان و حنّانی داریم. تحنّن میکند و رحمت میفرستد. چرا ناشکری میکنیم؟ یادمان باشد که همیشه غرق لطف و کرم و فضل خدا هستیم. خدا بندههایش را رها نمیکند.
امیدواریم که خدای متعال به همه ما شکرگزاری و توفیق قدردانی نعمتها، نعمت توحید و نعمت ولایت، نعمت عافیت و سلامتی را مرحمت بفرماید.
آقای شریعتی: حاج آقای فرحزاد دعا بفرمایند.
حاج آقای فرحزاد: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خدایا تو را به حق محمد و آل محمد قسم میدهیم، قلب امام زمان را از ما راضی و فرجش را نزدیک و همه ما را جزء شیعیان خالصش قرار بده و لحظه و آنی ما را به خودمان واگذار مکن. ما را قدرددان و شاکر نعمتها قرار بده. روز دوشنبه متعلق به امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) است. انشاءالله فراموش نکنیم. «السلام علیک یا ابا محمد و السلام علیک یا اباعبدالله»
آقای شریعتی: الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین.
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین حبیب الله فرحزاد
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش : ۱۳۹۳/۰۲/۲۹
.






