Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
علیرضا پناهیان حجت الاسلام پناهیان (ن 23) متن گردآوری معیشت استاد علیرضا پناهیان ؛ گردآوری معیشت

معیشت عابدانه ۲ ؛ اخلاص، پل ارتباطی معیشت و معنویت

PanahiyanA_Maaeishat02

معیشت عابدانه ۲ ؛ اخلاص، پل ارتباطی معیشت و معنویت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و حبیبنا ابالقاسم المصطفى محمد اللهم صل على محمد وال محمد وعجل فرجهم و آله الطیبین الطاهرین المعصومین سیما بقیه الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین له الفداء واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی.

دیشب بحث شد درباره رابطه معنویت و معیشت این‌که انسان بتونه بین عبادت و کار و کسب و فعالیت روزانه خودش یک ارتباط منطقی برقرار بکنه و ما از اون بحث می‌تونیم به‌طورخلاصه این‌جوری نتیجه‌گیری بکنیم که اشکالی در فرهنگ دینی ما وجود داره که کسی روزه می‌گیره می‌گیم تقبل الله بعد از نماز با هم‌درست میدیم می‌گیم خدا قبول کنه، ولی بعد از کار دعا نمی‌کنیم برای قبولی فوقش می‌گیم خسته نباشید، این اشکال فرهنگ دینی ماست نگاه ما غلط، برداشت‌هامون از دین نابجاست درست نیست شاید ما طلبه‌ها درست نگفتیم و درست توضیح ندادیم، شاید دیگران کار کرده‌اند روی فکر ما و فکر و ذهن ما را خراب کردند و گفتند کار و کسب و معیشت چه ربطی به عبادت داره و این یک نوع سکولاریسم پنهان در زندگی‌های ما جاری شده، ما با همان حس و حالی که میریم برای عبادت باید با همان حس و حال بریم سراغ کار کردن این دوتا باید یکی بشه دیشب این انگیزه رو من مطرح کردم که اگر می‌خواهید نمازمون پررونق‌تر بشه عبادات مون با حلاوت تر بشه باید کارمون رو هم عبادت تلقی بکنیم والا نمی‌شه والا گاهی دلمون می‌گیره و دوست داریم با خدا عبادت بکنیم و مناجات کنیم ولی خیلی از اوقات حال عبادت نخواهیم داشت خب این حدیث شریف امام صادق علیه‌السلام از قول پیامبر گرامی اسلام رو حتما شنیدید و احادیثی شبیه به این‌که من یک نمونه‌ش رو دارم برای شما می‌خونم از کتاب کافی شریف می‌فرماید الْعِبَادَهُ سَبْعُونَ جُزْءاً ، عبادت هفتاد جزء أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلَالِ بافضیلت‌ترین عبادت طلب روزی حلال که البته درس‌خواندن بچه‌ها هم جزوشه و کار کردن بزرگ‌ترها هم جزوشه فرقی نمی‌کنه درس خوندن هم معیشت و برای این است که انسان بخواهد به عبادت بپردازد ، حالا دیگر روایت‌های مختلفی در این زمینه هست گاهی از اوقات عبادت بیست جزء شمرده‌شده اَلْعِبادَﺓُ عَشَرَﺓَ اَجْزاءٍ بجای هفتاد تقسیم فرمودند بیست جزء ، بعد فرمودند که هفت تااز این۲۰تا تقریباً یک‌سومش فی طلب الحلال دوباره این‌جا می‌بینید تقریباً یک‌سوم عبادت طلب حلال ، یک‌سوم وقت ما هم معمولاً در طول بیست و چهار ساعت گرفته می‌شه برای کسب‌وکار برای فعالیت روزانه.

یک شهیدی بود خیلی فرد باحالی بود اون زمان شهید نشده بود ولی معلوم بود که شهید حالا من می‌گم یک شهیدی بود یعنی باید بگم یکی از بچه‌ها یکی از دانش‌آموزا که کنار درس مدرسه‌اش درس طلبگی هم می‌خواند گفت دهه محرم می‌خوام خودمو وقف امام حسین بکنم دیگه نرم سر کار واقعاً شیفته و عاشق بود و گریه‌های عجیب‌وغریب، عبادت‌های عجیب‌وغریب، نمی‌خواست از درس دربره  و درسش هم نمرات معدلش تو دبیرستان بیست می‌گرفت یعنی فوق‌العاده آدم با استعدادی بود اصلا زحمتی برای حفظ کردن مطلبی که یک‌بار می‌شنید نمی‌کشید، باهوش، حالا با رفقا هم‌بازی می‌کرد فوتبالش درجه یک، آدم بسیار فعالی بود تو همه جهت امتیازات خاص داشت. ایشون گفتش که من دهه محرم می‌خوام خودمو وقف امام حسین بکنم و کار هم می‌کرد آخرین کسی بود که از آشپزخونه هیئت در میومد بیرون برای ظرف شستن و این‌ها که می‌رفت جای همه کار می‌کرد من بهش گفتم که از من پرسید اشکال نداره ما براساس چیزایی که خونده بودیم گفتم اگر کار نکنی ممکنه قساوت قلب پیدا بکنی اونوقت این اشک رو بهت  ندهند گفت خب هیچی کار میکنم البته کارکردش عذر می‌خوام درس‌خواندنش بود یعنی می‌خواست درس و این‌ها را بزاره کنار واقعاً آدم با استعدادی بود نیازی نداشت به درس خوندن ولی خب اگه درس نمیخوند این دلش خراب می‌شد، می‌دونید قلبش قساوت پیدا می‌کرد  ما بخشی از اون لطافت روح و معنویتمون را از کارکردن به دست میاریم از تو اون زحمتی که می‌کشیم احیاناً برای کار کردن حالا شما بفرمایید که این کار کردن هرچقدر سخت‌تر باشه که روایاتش رو نمونش رو دیشب برای شما خوندم که امام صادق علیه‌السلام چجوری عرق می‌ریختند امام باقر علیه‌السلام چه‌جوری عرق می‌ریختند ، در روایت‌های دیگه  هست امیرالمؤمنین که چجوری عرق می‌ریختند در کارکردن و دوست‌داشتند  این لحظه‌ها را دوست داشتند که اذیت میشن درسته این اذیت شدن‌ها خیلی ارزش داره، دانش‌آموزی که تو درس خوندن اذیت نشه عبادت درست‌وحسابی نکرده، بعضی‌ها می‌گن که ماچی کار کنیم دانش‌آموزامون اذیت نشوند هم دنبال اینند که اذیت نشوند یک شرایط خیلی بدی خیلی زشت این‌جوری زندگی کردن خیلی قبیحه که آدم بخواد اذیت نشه، مگه زندگی بدون اذیت می‌شه امکان داره مگه؟

هنر آدم اینه که اذیت هاش رو خودش انتخاب بکنه اذیت هاش رو به استقبالش بره  ورزش کردن اینه که خودتو اذیت می‌کنی دیگه تا به نفس افتادی بسه دیگه خب این‌که ورزش نشد دیگه تا عضله یک ذره اومد درد بگیره بسه دیگه نه تازه از اون به بعد داره ورزش شروع می‌شه داره اثر خودشو می‌گذره بازو داری میاری  خب ادامه بده حالا نه دیگه اذیت می‌شم یعنی کسی که از هر نوع اذیت شدنی فرار می‌کنه این در واقع شایسته زندگی کردن نیست مرگ برای او بهتر است، ولی انسان خداوند متعال تو قرآن می‌فرماید خداوند خیلی بی‌رودربایستی با بندگان خودش صحبت می‌کند لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ کَبَدٍ من انسان‌رو در رنج آفریدم، اصلا شما نمی‌تونی از رنج فرار کنید یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ ای انسان تو درسعی توأم با رنج هستی تا به خدا برسی تا خدا را ملاقات کنی مؤمن و غیر مؤمن ندارد همه باید زجر بکشن. حالا یک زجر الکی می‌کشی یا زجر درستکی زجر درستکی خودت باید به استقبالش بری مردم کوفه خواستند زجر نکشند اومدن امام حسین را کشتند بعدش هزار برابر بیشتر زجر کشیدن از زجر که نتونستن نجات پیدا کنند مامان‌های محترم باید بچه‌هاشون بگن زندگی زجر داره سخت داره و این‌رو باید جا بندازند، سختی در درس خوندن باید تحمل بکنه دانش اموز نباید با استعداد خودش صرفاً درس نخونه با مجاهدتش درش بخونه  توحوزه دیدید می‌گن مجتهد یعنی کسی که جهاد کرد برای درس خوندن باید این‌جور باشه آدم این سختی این‌جور سختی کشیدن برای کار و معیشت جزو عبادت و متأسفانه نگاه ما اینجوری  نیست و به اون دوست خودمون شهید بزرگوار وقتی گفتند که آقا شما قساوت قلب پیدا می‌کنید گفت پس من درس هام رومیرم درس هاش رو رفت و کنارش هم کار می‌کرد خواب کمتر خب حالا من چی‌کار کنم کمتر بخوابم کمتر غذا می‌خورم کمتر آدم غذا بخوره کمتر میخوابه یک زحمت دیگه به خودش می‌داد من یادمه خدا رو شاهد می‌گیرم به این حرم مطهر به این ماه رمضان قسم به همه زیبایی‌ها و مقدساتی که شما الان یادشون کردید من بالای منبر بودم شب عاشورا گفتم امشب شهادت‌نامه‌ی عشاق امضا می‌شود اون سال آخر ایشون بود، یک ناله‌ای زد که اصلا متفاوت با همه ناله هاش که من تا حالا ازش شنیده بودم و دیده بودم، یک ناله‌ای زد بعدش تو همون عملیات بعدی که اعزام شد به شهادت رسید.

خوب به نتیجه می‌رسه این جزئی از معنویت ماست معنویت ما فقط توی هیئت تو نماز تو مناجات تامین نمی‌شه بخشیش بیرون از این‌جاست وآنجا باید زحمت بیفتیم باید یک کاری بکنیم شهید ابراهیم هادی من دیدم و خوندم توی زندگی‌نامه‌اش شنیده بودم ایشون خیلی شخصیت با معنویتیه حاج‌آقای دولابی به این جوون می‌گفت من را نصیحت کن، آخه آقای دولابی شما از نزدیک دیده باشید بی‌خود به کسی نمی‌گفت این حرف رو این حرفش معنادار بود کتابش را که به دستم رسید همه‌اش رو خوندم دیدم یک آدم زحمت‌کشی بوده و به‌زحمت می‌انداخت خودش را کسی خودشو به‌زحمت نندازه نورانی نمی‌شه، هیچکسم نمی‌تونه بگه من کار ندارم که انجام بدم تابه زحمت بیفتم اون کاری که می‌گن نیست کار کمه کار نیست کار با مزده کار بی‌مزد فراوانه، کار بی‌مزد شما کوچه رو جارو بزن اومد طرف جارو بزنه میگه این‌جا که تمیز برو اون کوچه جارو زدیم خودمون بیل که به کمرمان نخورده بود که خودمون جارو کردیم،  کار بی‌مزد زیاد آدم می‌تونه انجام بده، معنویات ما با معیشت ما توامان ببینید می‌فرماید: أنّ التوسعه على العیال من أعظم الصدقات اینکه شما وضع خونواده خودت رو بهتر کنی این از اعظم صدقاته، صدقه حالا یک لطیفه‌ای رومن به شما بگم لطیفه نیست  روایت ولی خب مثل لطیفه می‌ماند اومد گفت یا رسول‌الله من روزم باطل شد اشتباهی کردم روزم باطل شد گفت حالا چه‌جوریش بماند و حضرت فرمود خب باید مثلاً این‌قدر کفاره بدی گفت خب من ندارم فرمود حالا یک دونه دیس خرما بگیر به فقرا بده گفت اونم ندارم فرمود خب من می‌گیرم این‌رو ببر صدقه بده این پول ، رفت یه دیس خرما گرفت گفت حالا اینو بدم به کی گفت اینوصدقه بده گفت خب خانواده خودما ما محتاج‌تر از همه به این می‌شه ببرم برای خونمون فرمود ببر دیگه یعنی جریمه می‌خواست بشه یک چیزی هم گیرش اومد حالاداستانش با جزئیات خیلی شیرین تراز اینه نمی‌گم که اخلاقتون بد نشه یک وقت راحت روزه را باطل نکنید چون ازاون ور رسول خدا که نیس که بیاد خودش یک اجازه هایی بده که به خود رسول خدامیتونه یه اجازه هایی بده بالاخره ماها اینا رو بالاخره باید صدقه بدم دیگه خونواده ما خودمون مستحقن، فرمود ببر ببر برای خونتون، توسعه عیال بعد مثلاً می‌فرماید که مستحب که شما اگر می‌تونی پول دربیاری اجاق خونت رو زمستون ها پررونق‌تر بکنی حالا به تعبیر ما تابستون چی‌کار کنی کولر بهتری بگیری برای خونتون این‌ها دستورات دین حالا یک وقت نمی‌شه آدم صبر میکنه آدم‌ها فقر با فقر می‌سازه یه وقت آدم ایثار می‌کنه به فقرا میده می‌ده فقیرانه تر زندگی می‌کند خب این‌ها بحث دیگری است ولی اصل تلاش حتی تلاش برای‌اینکه توسعه بده انسان زندگی خودش را این از بهترین عبادت‌ها برشمرده شده‌است،

باید ماه مبارک رمضان وقتی‌که می‌خوایم بریم در خانه خداوند متعال عبادت بکنیم پشتوانه داشته عبادت گریه‌های ما نمازهای ما مثل پول می‌مونن که پشتوانه باید داشته باشه می‌گن پشتوانه این پولا چیه مثلاً طلاست که توی مثلاً بانک مرکزی نگه داری میشه یا چی  پشتوانه عبادت فعالیت روزانه افراد، پشتوانه عبادت من پیشنهاد می‌کنم یک روز خسته بشید برید سرنماز، خسته بشید در کار کردن ببینید چه اتفاقی می‌افتد، خب این تا این‌جا ادامه بحث دیشب ما در بحث معیشت و معنویت یک مقدار کار داریم با هم‌دیگه باید در موردش بحث کنیم یک اشکالی وجود داره این‌جا که ما نمیتونیم کار کردن رو مثل عبادت  نیت قربهالی‌الله براش بزاریم خیلی سخته بگیم که خدایا  من دارم میرم سرکار به‌خاطر تو خوب یک فرشته رند الهی‌ام بیاد بگه خب به‌خاطر  خدا یا به‌خاطر حقوقش یا به‌خاطر درآمدی که داری این‌جا به خاطر خدا بودن سخت می‌شه من دارم درس می‌خونم خدایا به‌خاطر تو، به‌خاطر خدا یا به‌خاطر کنکور بری بعد دکتر و مهندس بشی یه کمی به‌خاطر خدا بودن سخت می‌شه چون سخته خیلی‌ها ازش فرار می‌کنن می‌دونید دیگه خیلی‌ها عرض کردم ازکار سخت فرار می‌کنند کار آسون چیه بگی خدایا این نماز رو من برای تو می‌خوانم چرا نماز اسون‌برای خدا باشه چون هیچ‌چیش را نمی‌فهمیم این راست و خم شدن یعنی چی آخه چه می‌دونی خدایا دیگه به خاطره تو، سر این ساعت بلند شو اگر می‌خوای من ذکر تو بگم می‌خوای بشینم یک دور قرآن بخونم ،می‌خوای بشینم یک نوار سخنرانی گوش بدهم یک نوار مداحی گوش بدم مناجات گوش بدم چقدر حال هم  کنم اصلا برم هیئت سینه بزنم اینان خیلی‌هاشون می‌فهمن ولی این نماز نافهمیدنی ترین عبادتیه که ماداریم انجام میدیم آقا حمد خوندن خیلی واجبه من ده تا حمد برات می‌خوندم نه تو نمازی وایسا این‌جوری اداواطوار خاص ما نمی‌فهمیم این‌ها ظهر چرا چهار رکعت مغرب چراسه رکعت صبح چرا دو رکعت چه می‌دونم والا دستور دادند.

شک کردی بین رکعت اول و دوم نماز باطل دوباره بخوان، درسته یعنی یک احکام پیچیده‌ای هم داره خوب اینه که نمی‌فهمیم خدایا این برای تو نمی‌فهمیم دیگه به‌خاطر تو ولی بقیه راکه فایده هاشون رو می‌فهمیم اون دیگه به‌خاطر خدا نمی‌شه دیگه می‌فهمیم بخاطر چیه دیگه این بخاطر اون فایده من دارم اون‌جا اخلاص سخت می‌شه چون اخلاص سخت می‌شه به‌خاطر خدا معمولاً آدم انجام نمی‌ده بعد کسی هم به آدم تقبل الله نمی‌گه مشکلی که اول مطرح کردند درحالی‌که دوستان من اخلاص در اون کارهایی که فایدش رو می‌فهمی‌خیلی قیمتی‌تره و ما باید به اون‌جا برسیم قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ  زندگیم خدا برای تو یعنی واقعاً راست می‌گی خدایا من به‌خاطر شما غذامیخورم  به‌خاطر خدا غذا میخوره یعنی اگه خدا نبود غذا نمی‌خوردی خالی بندی هم حدی داره ها می‌گی خدای من خاطر تو غذا می‌خورم این سخته آره سخته حالا تمرین کنیم‌ این سخت رو درستش کنیم، نیت مخلصانه برای معیشت برای کار و کسب برای درس خوندن سخته، سخت‌تر از نیت‌ مخلصانه برای نماز ولی اینو  باید درستش کنیم شاید در این آیه کریمه قرآن می‌فرماید قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ به‌ترتیب آسان به سخت خداوند متعال فرموده‌است بگو نماز من برای خداست خوب نماز چون راحت‌تر بوده اول گذاشته و نسکی، نسکی یعنی بقیه مناسک من مثل همین جلسه شما جزو مناسک دینی ماست دیگه، مناسک روضه مناسک ولایی ما اینا رو هم می‌تونه آدم به‌خاطر خدا قرار بده نماز راحت‌تر هااینها  سخت‌تر ولی این‌ها را هم می‌تونن و محیای مسواک می‌زنم خدایا به‌خاطر شما البته خدایا واقعا بخواطر شما نیست می‌خندم دندونام تمیز باشه تحویل بگیرن ها سخت می‌شه و محیای لله رب‌العالمین خیلی سخته بعد از اون سختتر چیه، مماتی لله خدا میخوام  به‌خاطر تو بمیرم نه خدایا من اصلا نمی‌خوام بمیرم ، چه برسه این‌که بخوام به‌خاطر شما بمیرم اصلا نمی‌خوام بمیرم و مماتی لله این خیلی سخت‌تر از این‌که میگه خدای من هرچقدر بخوای به خاطر تو زندگی می‌کنم میخوای به‌خاطرت غذا می‌خورم به خاطرت میخوابم به خاطرت کار می‌کنم چرا بمیرم و مماتی ا ن سخت ترمیشه از آسون به سخت، معیشت و معنویت  ارتباط دارند و ما بخواهیم این ارتباط را برقرار کنیم ان‌شاءالله یکی از لوازمش اسنه که بتونیم در معیشت به‌خاطر خدا زندگی کنیم، در کار و  کسب به‌خاطر خدا اقدام کنیم ببینید چقدر زیبا می‌شه. البته ضرورت هم داره نه‌فقط زیبا میشه

مثلاً ما لباس فقط به‌خاطر خدا می‌پوشیم یه آره یا نه بگید بالاخره نظرها مختلف، اگر شما لباس بپوشید در روایت داره اگر شما لباس بپوشی به‌خاطر چشم مردم تا وقتی‌که تو اون لباس هستی خدا بهت نگاه نمی‌کنه، خلاص چرا به‌خاطر من لباس نپوشیدی حالا دقت کنین از اون طرف‌ درروایات داره که باید لباس لباسی بپوشی که زیبا باشه مردم بگن احسنت آفرین با لباس ادم باید زیبایی برا خودش بخره یک لباسی نپوشه که مثلاً زشت باشه دیگه به هر تقدیر. منتها لباس متوسط لباسی هم نباشه که آدم انگشت‌نما بشه بگن اینک  نگاکن بگن  این لباس شهرت می‌شه الشُّهرَهُ خَیرُها و شَرُّها فی النارِ من یک‌جوری امامه بپوشم انقدر قدیمی باشه انقدر باستانی و نمی‌دونم روستایی‌های چهارصد سال پیش باشه هر کی نگاه می‌کنه می‌گه این حاج‌آقا رو این دیگه چه‌جوریه دیدم یه طلبه‌ای تو قم لباس پوشیده بود آخه لباس‌ها قبا الان دکمه دارد لباده که الان مدل جدیدتر ازقباست  اون دکمه رو هم نذاشته بود قدیما می‌بسته‌اند طناب میبستن همون طناب بسته بود دیگه خیلی مدلش قدیمی بود خیلی یعنی همه کنار خیابون ارم داشتم بش نگاه می‌کردم خب این‌هم درست نیست لباس معمولی زمان خودت رو بپوشون حالا  من باید لباس به‌خاطر چشم مردم بپوشم که پیش مردم تحقیر نشم من باید به‌خاطر خدا لباس بپوشم نه به‌خاطر چشم مردم والا خدا بهم نگاه نمی‌کنه خب نیت مخلصانه در لباس پوشیدن بگید چه‌جوریه، نیت مخلصانه در لباس چه‌جوری می‌شه، خدایا من به‌خاطر تو لباسی می‌پوشم که مردم بهم بد و بیراه نگن مردم بپسندند لباس مشهور و معروف و محترم زمانه باشه خاطر تو هوای مردم رو دارم. این میشه لباس به‌خاطر خدا پوشیدی به‌خاطر مردم پوشیدی ولی به‌خاطر مردمش به‌خاطر خداست، خدایا تو گفتی که بگویید خدایا من می‌خوام پول دربیارم به زن و بچه‌ام بدهم پول در بیارم مستغنی بشم خدایا کیفشم می‌کنم تو گفتی من اینکار رو بکنم به‌خاطر تو میام این کارو می‌کنم همه این‌ها به‌خاطر خدا بزار درس بخونم دکتر مهندس بشم عزت‌مند بشم کار مفید انجام بدم کار حساس انجام بدم به‌خاطر تو چون تو این چیزها را دوست داری، می‌شه چرا نمی‌شه نمیشه بله میشه سخت هست یک مقدار ولی میشه همه کارهای دنیا مسواک زدن تون به‌خاطر خدامیشه مسواک چه‌جوری به خاطر خدا بزنیم بگو چرا خدایا من مسواک می‌زنم به خاطر تو خدای من مسواک می‌زنند به‌خاطر این‌که درد دندون دچار نشم چون تو دوست نداری من درد دندون دچار بشم به‌خاطر تو میشه پس خدا را قاطی کن خدایا من مسواک می‌زنم دندون هام قشنگ بشه مردم لبخند می‌زنم بگن به چه مؤمن خوبی چقدر دندوناش تمیزه همه‌اش به‌خاطر تو می‌شه دیگه به خاطره تو دارم این کار می‌کنم من تر تمیز باشم به‌خاطر این‌که بچه هیئتی هم بگم بچه هیئتی ها تروتمیزند طرف داشت راه می‌رفت ماهی دستش بود امام فرمود ماهی چیه دستت گرفتی فرمود آقاجان شما فرمودید که ماهی یک چیزی میری خونه دستت بگیر ببر بفهمه بچه پدر روزی آور خانه است بعد گفتش که آقا من به‌خاطر دستور شما مستحب دادم دستش بگیره ببره خونه حضرت فرمودند نه اشکال ندارد ماهی بوی بد میده تو دستت گرفتی یکی از کنار تو رد می‌شه مردم می‌دونند تو دوست‌ مایی مردم می‌گند دوست امام صادق چه بوی بدی می‌داد اینو بذار توی کیسه‌ای چیزی بوش به مشام کسی نرسه به خاطرامام صادق به‌خاطر دوستی با امام صادق پس می‌شه

من حرف خودم را تمام کرده‌ام یک‌چند دقیقه‌ای دارم مزه‌مزه می‌کنم که یک روایتی از پیامبر گرامی اسلام را بخونم یا نخونم، شما می‌گید بخونم خیلی سخت می‌شه ها اگه بخونم دیگه نصف شب دیگه خصوصی ها نصف شب گذشته سحر خصوصی ها جمع شدن دیگه بگیم دیگه علی‌الله توکلت علی الله فرمود یا اباذر برای هر حرکتت حتی خوردن و خوابیدنت نیت داشته باش. اگر نیت نداشته باشی می‌شی جزو غافلان همان غافلانی که خدا در قرآن فرمود کالانعام بلهم اضل مانند چهارپایان بلکه بدتر از چهارپایان اند این سخت می‌کنه کار رو تمرین کنیم بعد نمی‌شه یک وقتی میگب به‌خاطر خدا  ولی نمی‌شه به خدا بگونشد این دفعه نشد دیگه ولی این دفعه بعد که تلاش کن حالا یه مژده بدم بهتون که این مژده را از شما سوال نمی‌کنم دیگه می‌گم دیگه می‌فرماید من ببینم بنده‌ام دوست دارد برای من مخلص باشد حب الاخلاص لطاعتی له وجهه من اطلاع پیدا کنم از قلب بنده خودم که دوستداره مخلص من بشه حالا چکارش می‌کنم زندگیش رو اداره می‌کنم مدیریت زندگیش رو دست خودم می‌گیرم نمی‌زارم رفیق ناباب سرراهش بیاد نمی‌زارم اوه اصلا خودم اداره می‌کنم اصلا نمی‌ذارم تنها باشه چون دوستداره مخلص من بشه ،همین، اخلاص فقط این نیست که آدم تو عبادت اخلاص داشته باشه همه زندگی باید مخلص باشه ادم به‌خاطر خدا کار بکنه آقا به خدا قسم اگر کسی به‌خاطر خدا کار بکنه  خداوند متعال برکتی به زندگی‌اش می‌ده آدم دوست‌داره اصلا مهمونی بره خونه این آدم نمی‌دونم با این آدم همکار بشه اصلا همه چیش برکت داره یک جورایی عجیب‌وغریبی خدا بهش برکت خواهد داد. برکت هم که می‌دونید دیگه اصلا قابل احصا نیست یعنی قابل‌بررسی نیست، انشاالله خداوند متعال در این ماه مبارک رمضان یه کاری بکنه ما کل زندگیمون بشه عبادات و کل زندگیمون بشه عبارت مخلصانه و کل زندگی‌مونو بهمون بگن تقبل الله آقا سر کار بودید تقبل الله ان‌شاءالله خدا قبول کند فقط روضه نیست که خدا قبول بکنه آقا رفته بودی حموم خدا قبول کند خدا قبول کند حالا می‌بینید یکم مثل  لطیفه می‌مونه. چقدر با فرهنگ ما فاصله داره، اقا مسواک زده بودید ازه داشتم مسواک میزدم خب خدا قبول کنه ان‌شاءالله، مثل جوک می‌مونه اینها تو رو خدا می‌بینید، غذا خوردی بله خدا قبول کنه معمولاً فقط اونی که غذا می‌ده می‌گن خدا قبول کنه اونی که خورده هم خدا قبول کنه ازش، بله اونم خدا قبول کنه ازش غذا خورده، بده خدا  همه چیه ما رو حاضره بخره ، خریدار همه‌چی ماست  می‌گه تو غذا خوردی من برات ثواب می‌نویسم‌.

بزارید یک تحلیل دیگه‌ای هم من  بگذارم روی این حرف‌ها خدا ان‌شاءالله اجرتون بده که غذا می‌خورید اجر بده بهتون چرا آخه شما که از این غذاها نباید بخوری شما غذای بهشتی باید بخوری این غذا ها همش ضایعات داره یکی از ضایعاتش اینه که میری دست‌شویی، ضایعات دیگه‌ای هم داره این غذاها اینقد  بیماری‌ها تو این غذا هست مزش هم اونجوری نیست دیدین این‌قدر دیگه هی سعی می‌کنیم مزش رو درست کنیم آخی الهی فدات بشم کجا گیر کردی  الدنیا سجن المؤمن زندان زندانی  غذا بهش دادن خوابیدی خدا ازت قبول کنه چه‌جوری خوابیدی رو همین پر مرغ خوابیدی،پر مرغ دیگه از اون بدتر روی پلاستیک‌ها و نمی‌دونم تو جات اینجا نیست عزیز من تو باید بری اون‌جا اون‌جا می‌دونی چقدر جای قشنگی برای تو در نظر گرفته‌اند،خدا ان‌شاءالله اجرتون بده خوابیدی استراحت کردی آخی خدا ان‌شاءالله پاداش بهت بده اجرت بده انگار مصیبت به سرس می‌باره حالا دیگه آدم چرا باید بخوابه تو دنیا این‌جوری تو بهشت که نمی‌خوابی که کوچولوی خودم اصلا برای چی بخوابی همش لذت می‌بری جای تو این‌جا نیست عزیز من، عروسی کردی خدا ان‌شاءالله پاداش بهت بده اجر بهت بده خدا ان‌شاءالله صبر بهت بده یعنی عروسی خوبه ها ولی می‌خوام بگم همه چی تو این دنیا سطحش پایینه همه چی  قبول دارید  نسبت به بهشت حالا ان‌شاءالله برید بهشت حرف من رو قبول می‌کنید همه چی تو این دنیا سطحش پایینه خداخودش  متوجه میشه اقا من وشما متوجه نمیشیم خدا هم متوجه نمی‌شه، خدامتوجه می‌شه یانمیشه می‌شه خدا متوجه می‌شه  میگه  من برای بندم  چی اماده کردم الان گرفتار شده پاداش می‌ده بهت حضرت امام می‌رفت بالکن حسینیه جماران خدا به ما اجر میداد امام این رو دارم بهت می‌گم فدات بشم من بهت پاداش می‌دم شماصبرکن عزیز من شما تحمل کن. بله این‌جوری مؤمنین اینجوریه  همه دنیا به پاش می‌ریزن خدا می‌فرمود صبر کن عزیزم من بهت پاداش میدم،  چی می‌خواد حضرت امام اعتنا ندارد به این چیزها دلش یه چیزهای دیگر می‌خورد اصلا دوست نداره کسی بشناستش  عکسش رو می‌زنند عکسش رو همه جا زدند خدا بهش پاداش می‌ده عزیزم عکست یک میلیون تیراژ چاپ‌شده من پاداش می‌دم ها صبر کنی ها تحمل کنی ها بله اولیای خدا این‌جوری زندگی می‌کنند، اصلا دوست نداره کسی بشناستش، خدا می‌گه تحمل کن.

کل زندگی می‌تونه سرشار از معنویت باشه کل زندگی انسان باید این‌رو درستش کرد  بعد نماز هم درست میشه انشاالله بعدعبادت‌های دیگه هم درست می‌شه ان‌شاءالله.

زینب کبری سلام‌الله‌علیها در اوج مصیبت‌ها چقدر مقاوم بود انرژی می‌گرفت ازچی قدرت و نیرو می‌گرفت ازچی از آن تازیانه هایی که در مسیر اسارت بود احساس می‌کرد یک کاری داره برای حسینش انجام می‌دهد خیلی آدم قدرت می‌گیره در قرآن هم داره مجاهدین در راه خدا وقتی لطمه می‌خورند ایمانشان افزایش پیدا می‌کند، خدایا تو مارو پسندیدی می‌دونید زینب  هلاک می‌شد اگر بلافاصله بعد از این‌که سر از بدن اباعبدالله‌الحسین جدا کردن می‌آمدند با احترام مقابل حضرت زینب اقا محمل هاست شما فرمایید یعنی دق می‌کرد زینب در جا لااقل بعدش دلش خوش بود یک تازیانه برای حسین می‌خوره  این خودش خیلی آرامش‌بخش بود. می‌دونید زینب کی مریض شد مریض شد از دنیا رفت وقتی‌که برگشت مدینه بهش گفتن دیگه زینب کسی با تو کاری نداره زینب مریض شد دق کرد ولی هیچ کس نمیگه زینب تو مسیر کوفه و شام مریض شد اصلا و ابدا ،قدرتمند، از چی قدرت می‌گرفت این‌که داره برای حسینش کار می‌کنه یک روضه براتون بخونم شما بالاخره فرهنگ جنوب شهر یک خصلت‌های نابی داره من حس می‌کنم دیگه خودم بچه جنوب شهرم می‌شناسم همه جا هم‌میرم دیگه یک خوبی‌های خدا می‌ده به بعضی‌ها، حالا جنوب شهر بالای شهر از نظر ثروت و خیابون‌ها نمی‌گم ها بالاخره یک خون‌گرمی وجود داره، این‌ها را شما بهتر می‌تونید بفهمید، یکی از ویژگی‌های خون‌گرمی بین مردمان خوب غیرتمندیه این روضه غیرت را برای شما بخونم که لذت ببرید فریاد بزنید یا زینب بگید. نمی‌دونم الان یادم افتاد که پرچم حرم حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هم بین شما هست فکر کنم به‌همین دلیل ما تحت تاثیر این نور قرار گرفتیم.

هر موقع می‌گی غیرت یاد ابوالفضل میفتی اره  ولی من می‌خوام از غیرت زینبی با شما سخن بگم کاروان اسرا رو نگه‌داشتن تو خیمه‌گاه گفتن که صبرکنید دستور بیاد ببینیم تکلیف ما با شما چیه، عبیدالله ملعون خدا عذابش را زیاد کند دستور داد که اهل‌بیت رو بردارید  با حالت اسارت بیارید کوفه، که بفرستیم برای شام و این‌ها، یا اباعبدالله کار به کجا رسیده بچه‌های امیرالمؤمنین به دستور عبیدالله جابجا میشن، اصلا خود این، دختر امیرالمؤمنین زینب کبری را نگه داشتند دستور از عبیدالله بیاد با شما چه بکنیم، دستور اومد عمر سعد صدا زد که حالا همه هم ایستادن دیگه همه صدا صدا زد که بچه‌ها را سوار محمل‌ها کنید برید تااین حرف رو رد لشکریان آمدند که برند این بروبچه‌ها رو بغل کنن بذارن سر محمل‌ها امام زین‌العابدین می‌فرماید عمه‌ام زینب یک نهیبی زد کنار  برید از قدرت صولت صدای زینب همه یکی دو متر عقب رفتن فرمود این‌ها حرم خدا هستن حرم پیغمبر هستند نامحرمید دست به دخترها نزنید امام زین‌العابدین می‌فرماید تا آخر سفر دیگه کسی جرات نداشت به بچه‌ها نزدیک بشه، این غیرت زینب کبری دیگه بقیه‌شو دیگه روضست دیگه یکی‌یکی خودش همه رو کمک کرد سوار بر محمل‌ها کرد، بچه‌ها را بغل می‌کرد سوار می‌کرد بزرگ‌ترها را دستشونو می‌گرفت رباب رو دستشون رو می‌گرفت سوار کرد، اومد پیش امام زین‌العابدین امام زین‌العابدین را کمک بکنه امام زین‌العابدین فرمود عمه جانم شما دیگه خسته‌ای حالااین مردها منو کمک می‌کنن شما بفرمایید عزیزمن بعد زینب رفت که خودش سوار بشه، ذاکران اهل‌بیت هزار چهارصد ساله برای لحظه دارن میگند و می سرایند و می‌سوزن و گریه می‌کنند تمام‌نشده برگشت کمک می‌خواست زینب یک نگاه به کشته‌شده ها کرد همون یک نگاه هزار و چهارصد ساله وصفش طول کشیده و بعد سوار شد.

علی  لعنت الله علیه قوم ظالمین.

خدایا بحق حضرت زینب سلام‌الله‌علیها زندگی ما مانند بندگی ما قرار بده.
بندگی را از زندگی با مقبول درگاه خودت قرار بده.
خدایا به حق حضرت زینب  مظلومین  منطقه خلاصی از ظلم ظالمان عنایت بفرما.
خدایا این مقاومت‌ها که دراین منطقه جاریست این خون‌ها که در منطقه جاری خدایا مقدمه ظهور امام زمانمان قرار بده.
دست مجروح رهبر عزیز انقلابمان را به دستان با برکت مهدی فاطمه متصل بفرما.

و صلی الله علی محمداً و آله الاطهار.

 

 

سخنران: حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان
حرم حضرت عبدالعظیم حسنی شهر ری
تاریخ : شام دوم ماه مبارک رمضان ؛ ۱۹-۰۳-۱۳۹۵

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *