ابعاد مختلف تربیت عبادی ؛ اذان و اقامه ۲
۱۴۰۰-۰۹-۰۵ ۱۴۰۲-۱۰-۲۴ ۸:۱۱ابعاد مختلف تربیت عبادی ؛ اذان و اقامه ۲

ابعاد مختلف تربیت عبادی ؛ اذان و اقامه ۲
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
ساقی افلاک سلام علیک *** ای پدر خاک سلام علیک
گوشهی ابرویی اگر خم کنی *** کار هزار آیت اعظم کنی
کشتی خلقت به هدف میرسد *** تا که به ایوان نجف میرسد
شریعتی: سلام میکنم به همهی بینندههای نازنینمان، شنوندههای بسیار گرانقدرمان، انشاءالله زیارت حضرت رزق و روزی همیشگی شما شود. حاج آقای بهشتی سلام علیکم و رحمه الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای بهشتی: سلام علیکم و رحمه الله، بنده هم خدمت شما و بینندگان و شنوندگان عزیز سلام میکنم. از همه دوستانی که انتقاد میکنند و پیشنهاد میدهند، تشکر میکنم. امام صادق فرمود: بهترین دوستان من کسانی هستند که عیوب مرا هدیه میآورند. روز مباهله روزی که پیامبر اسلام همه هستی خود را برای حقانیت آئین خود به نمایش گذاشت و هستی پیامبر، امیرالمؤمنین، فاطمه زهرا، امام حسین و امام حسین بود، این روز را به همه آزادههای جهان، مسلمانها به ویژه شیعیان تبریک میگویم. از خداوند میخواهم این گفتگوها را با خیر و رشد و نور و به دور از هر اشتباه و آفتی تقدیر بفرماید.
شریعتی: امشب شب عید مباهله است، انشاءالله قدر بدانیم و بر همه شما مبارک باشد.
دلدادهی عشق از صفاتش پیداست *** صدق سخن از صبر و ثباتش پیداست
هرکس که محبت علی در دل اوست *** از گرمی ذکر صلواتش پیداست
حاج آقای بهشتی: بسم الله الرحمن الرحیم، ما تربیت عبادی را میگفتیم، به اذان رسیدیم و اجزای نماز، یک برنامه در مورد اذان صحبت کردیم. امروز هم نکتههایی مانده و پس از آن در مورد توضیح اذکار اذان خواهم گفت. اولین نکته اینکه پیامبر عزیز ما سنتهایی را بنیانگذاری کرد و به مسلمانها میفرمود: اینها را تکرار کنید تا از این به بعد رسم بشود. یکی از سنتها خواندن اذان در گوش راست و خواندن اقامه در گوش چپ، برای نوههای خودش هم امام حسن، امام حسین، زینب کبری، خود پیامبر این کار را انجام میدادند. بعدها ائمه و بعد علما، پدران و مادران، یا ماما چقدر خوب است این کار را انجام بدهد. خانم دکتر لباف که خودش صاحب شش فرزند است و فرزندانش مایهی مباهات هستند، مستندی در تلویزیون نشان دادند که هروقت ایشان بچهای را به دنیا میآورد، همانجا اذان و اقامه میگوید. یکی از نخبههای ایران هستند که آرزو دارد فرزندانی برای ظهور امام زمان تحویل جامعه بدهد.
حدیث داریم اذان و اقامه در گوش نوزاد او را مصون میکند از آسیبها و گزندهای شیطان، یک حدیث دیروز دیدم که امیرالمؤمنین میفرمود: گاهی برای حسن و حسین احساس خطر میکنم. چون اهل بیت دشمن زیاد داشتند. دشمنهای پیدا و ناپیدا و در کمین بودند ضرر بزنند. امیرالمؤمنین فرمود: همیشه در ذهنم این بود که برای مصونیت این بچهها دوباره بچهها را ببرم تا پیغمبر در گوششان اذان و اقامه بگوید. غیر از اذان و اقامه اول، این نکتهی اول که ما بحث تربیت عبادی را میگوییم. تربیت از کی شروع میشود؟ رحمت خدا به روح بلند امام خمینی در فرانسه یک خبرنگاری از امام پرسید: اینجا اختلاف بین کارشناسان امر تربیت که تربیت را از کی باید شروع کرد. شما مسلمانها نظرتان چیست؟ امام عزیز فرمود: با رهنمودهایی که از رهبرانمان گرفتیم زمان تربیت از خواستگاری شروع میشود.
از انتخاب همسر، یعنی یک پسری که به دنبال دختری است فقط برای خودش همسر انتخاب نمیکند بلکه برای بچههای آیندهاش مادر انتخاب میکند و آن خانم که میخواهد با پسری ازدواج کند فقط برای خودش شوهر نه، حتی برای بچههای آیندهاش پدر انتخاب میکند. از جمله یکی از مراحل تربیت از تولد به بعد است. ما چون بچه حرف نمیزند فکر میکنیم دریافت او هم مشکل دارد. نه! دوست عزیزم جناب آقای دکتر عبدالعظیم کریمی میفرمودند: یک دانشمند آلمانی آخرین کشفش این بود که پایدارترین مطالبی که تا پایان عمر انسان در ذهن میماند مطالبی است که از لحظهی تولد تا یکسالگی یا دوسالگی دارد. فکر نکنیم بچهها نمیتوانند حرف بزنند، گیرندههایشان اختلال دارد. حتماً حکمتی دارد وقتی اذان در گوش بچه میگوییم. در فهم و شکلگیری شخصیت او تأثیر دارد.
نکتهی دوم شخصیتهایی هستند وقتی به داستانها و حکایتهای اذان مراجعه میکنیم اسم آنها در چشم میزند، یکی نواب صفوی است. نواب صفوی خیلی عاشق داشت. بسیاری نقل میکنند که وقتی برای اولین بار کسی نواب را میدید، شیفتهی او میشد. لذا میپرسیدند: شما یک نسخه بدهید ما چه کار کنیم و وظیفهی ما چیست؟ ایشان نسخهاش این بود وقت اذان هرجا هستید اذان بگویید. در کوچه و خیابان، دانشگاه و بازار، خود نواب صفوی هم در خاطراتش هست که سال ۱۳۳۲ هنوز اوایلی بود که یهودیها بیت المقدس را اشغال کرده بودند، مسلمانها کنگرهای تشکیل دادند و از ایران هم نواب صفوی دعوت شد. ایشان در همان جلسه اول یک سخنرانی حماسی اجرا میکند و بعد به حضار میگوید: هرکس طالب شهادت است، دنبال من بیاید. افسران اسرائیلی با تفنگ و دست روی ماشه از جلوی آنها رد میشوند و به مسجدی میرسند، نواب اذان میگوید و جلو به نماز خواندن میایستد. رحمت خدا به روح بلند این شخصیت باشد.
نفر دوم مرحوم ابوترابی است که ایشان در اجلاسهای نماز حاج آقای قرائتی دعوتشان میکردند که خاطرات نماز اسرا را بگویند. شش هفت جلد خاطرات نماز آزادگان چاپ شده است. هم ستاد اقامه نماز و هم ستاد آزادگان خودشان خاطراتشان را جمع آوری کردند از جمله خاطرات اذان که به شدت بعثیها از اذان گفتن ایرانیها جلوگیری میکردند. یک خاطره که مرحوم ابوترابی نقل میکند، میگوید: یکبار ما را با خود عراقیهای مجرم در یکجا جمع کردند. من به عراقیها گفتم: شما چرا نماز نمیخوانید؟ عراقی گفت: «الصلاه قلبی» ما نماز را قلبی میخوانیم. یک مقداری رفیق شدیم و گفت: مرا به خاطر یک اذان در زندان انداختند. جرم من که این بعثیها مرا زندان آوردند بخاطر اذان است، اگر نماز بخوانم چه بلایی بر سر من میآورند؟ در جبهههای ما هم نماز و اذان، خاطرات رزمندگان برای نماز و اذان است از جمله شهید ابراهیم هادی که خاطرهاش در فضای مجازی هست، وقتی ترکش به گردنش خورد دوست همرزمش آمد سرش را به دامن بگیرد، دید خود عراقیها آمدند خودشان را تسلیم میکنند. پرسیدیم چه شده؟ گفتند: این چه کسی بود اذان میگفت؟ ما فکر کردیم شما مجوسی و کافر هستید. ابراهیم هادی که با اذانش مرعوب شده بودند و بعد خودشان را تسلیم کردند و بعد آن قسمت به پیشروی ادامه داد. صدها خاطره از رزمندگان هست.
نکته بعدی ویژگیهایی است که در حدیث برای مؤذن آمده است. مؤذن باید مقبول و محبوب مردم باشد. از جمله روی وقت شناسی، نکند اذان را زودتر یا دیرتر بگوید. بیش از دیگران باید همیشه نگاهش به ساعت باشد. آیت الله شهید قدوسی در درس اخلاقش میفرمود: طلبهها ۵۹ دقیقه را یک ساعت نگویید. خیلی به وقتشناسی و نظم اهمیت میداد. شهید بهشتی که باز از اعضای هیأت امنای مدرسه بود. وقت شناسی مؤذن خیلی مهم است. مؤذن صدای خودش داشته باشد. اگر کسی صدای خودش ندارد این کار را واگذار کند. سعدی یک قصهای نقل میکند که یک یهودی برای مؤذن بد صدایی هدیه آورد و گفت: دخترم مدتی است هوس کرده مسلمان شود، تو کاری کردی از اسلام فراری شده است. عزیزانی که اذان میگویند، اگر صدای خوش ندارند باید مواظب باشند و این کار را به یک جوان خوش صدا واگذار کنند. آدابی هم دارد کسی که مؤذن هست، رو به قبله بایستد، بدنش آرام باشد، احکامی هم دارد یکی برای خود کسی که اذان میگوید، ممکن است خانمها بگویند: اذان گفتن به ما ربطی ندارد، چرا؟ مسألهی ۹۳۵ رسالهها این است که بر مرد و زن مستحب است پیش از نمازهای یومیه اذان و اقامه بگویند. منتهی جایی که خانم و آقا هستند، یک آقا اما جایی که دبیرستان دخترانه هست، یکی از خانمها اذان بگوید. ما دو جور اذان داریم، یک اذان اعلام که برای اعلام وقت است. یک اذان نماز داریم که با اقامه با هم هستند. برای خانمها هم اذان و اقامه مستحب است.
روایت داریم که هرکس برای نمازش اذان و اقامه بگوید، دو صف از فرشتگان پشت سر او نماز میخوانند. راوی پرسید: طول صفها چقدر است؟ حضرت فرمود: تا چشم کار میکند صف ملائکه است. حدیثی که در مورد زُراره هست حضرت فرمود: بین مشرق و مغرب. یعنی صفهای چند هزار کیلومتری! حیف است ما که ایمان به غیب و فرشتگان داریم، یک نماز چهاررکعتی چهار دقیقه میشود. اذان و اقامه بگوییم شش دقیقه طول میکشد. پرسید: اگر فقط اقامه بگوید، چطور؟ فرمود: یک صف. اذان هجده جمله دارد و اقامه هفده جمله که تفاوتش را خواهیم گفت. هر نمازی که با نماز قبل همراه خوانده شود، اذان آن ساقط است. ما شیعیان با اجازهی پیامبر نمازهای ظهر و عصر را با هم و مغرب و عشا را با هم میخوانیم. اگر اینطور خواندیم اذان نماز عصر برداشته میشود و فقط اقامه. مسألهی ۹۴۲ رسالهها، اگر برای نماز جماعت اذان و اقامه گفته باشند، ما وارد مسجد میشویم. دیگر بر ما واجب نیست. امام جماعت یا مؤذن گفته است. حتی اگر دیر رسیدیم و اذان را نشنیدیم، باز هم برداشته میشود. حتی اگر نماز خوانده شده ولی صفها همچنان برقرار است، اذان بر گردن ما نیست.
اینقدر اذان و اقامه اهمیت دارد، اگر مشغول نماز شدیم و یادمان آمد اذان و اقامه نگفتیم، اجازه داریم نماز را رها کنیم و اذان و اقامه بگوییم. اینها احکامی است که نشان میدهد چقدر اذان و اقامه مهم است. شنوندگان، مردمی که مؤذن نیستند، چه کار کنند؟ احادیثی داریم که جملات اذان را تکرار کنند. همینطور که مؤذن جمله به جمله میگوید. امام صادق فرمود: تو هم اذان بگو وقتی اذان میشنوی همانگونه که مؤذن میگوید. کار دوم اینکه به نماز بلند شویم. اقدام دوم یک کسی است که در تاریخ اسمش آمده، سعید بن مصیّب میگوید: در طول بیست سال هیچوقت نشد مؤذنی اذان بگوید و من به مسجد نروم. واکنش نشان بدهیم و اگر در خانه هستیم به مؤذن واکنش نشان بدهیم و نماز بخوانیم و بی تفاوت نباشیم. جملاتی از غیر مسلمانها دربارهی اذان هست. یکی ویلدورانت است مورخ مشهور فرانسوی، این جمله از اوست. گفته: چه خوش آهنگ است صدای مؤذن در گوش مسلمان و غیر مسلمان که این جانهای محبوس در پیکر خاکی را از فراز هزاران مسجد دعوت میکند که به سوی بخشندهی زندگی و عقل توجه کنند و به جان با او پیوند گیرند.
یکی هم مربوط به نخست وزیر اسبق انگلستان است. در تفسیر نمونه حضرت آیت الله العظمی مکارم آوردند که در پارلمان این را گفته است که تا زمانی که صدای اذان از مأذنهها پخش میشود. خیلی از کشورهای اروپایی اجازه نمیدهند مسلمانها صدای آنها را از مأذنه پخش کنند و میگویند: در همان ساختمان صدا باشد. تا زمانی که صدای اذان از مأذنهها پخش میشود و کعبه قبلهی مسلمانان است و قرآن کتاب راهنمای آنهاست، سیاستهای ما در کشورهای اسلامی پاگیر نخواهد شد. یعنی از بین همه مجموعه اسلام روی سه موضوع دست گذاشته است. معلوم میشود اذان یک مسألهی حاشیهای نیست و یک موضوع مهم است. امام خمینی خیلی این را به ما یادآوری کرد که نگاه کنید دشمن شما روی چه موضوعی حساس است. اذان، کعبه، قرآن! به پا خیزیم، بچههای ما اذان بگویند و اذانگوها به خودشان مباهات کنند و ما هم عکسالعمل نشان بدهیم.
بعد از این مقدمات سراغ فرازهای اذان برویم. شخصی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) پرسید: این اذان چند جمله است. هفته گذشته قول دادیم بگوییم اذانهایی که بین فرق اسلامی الآن در دنیا پخش میشود، تفاوتهایی دارد. تفاوتهایش زیاد نیست. اذان شیعه هجده جمله دارد، چهار با الله اکبر، دو بار «اشهد ان لا اله الا الله» دو بار «اشهد ان محمد رسول الله»، «اشهد ان علیاً ولی الله» را توضیح میدهیم که جزء اذان نیست. دو بار «حیّ علی الصلاه» دو بار «حیّ علی الفلاح» دو بار «حیّ علی خیر العمل» دو بار الله اکبر و دو بار «لا اله الا الله» این هجده جمله میشود. اقامه هم یک تفاوت کوچکی دارد، به جای چهار بار الله اکبر، دو بار میگوییم. دو بار «اشهد ان لا اله الا الله» دو بار «اشهد ان محمدا رسول الله» دو بار «حی علی الصلاه» دوبار «حی علی الفلاح» دو بار «حی علی خیر العمل» دو بار قد قامت الصلاه. دو بار الله اکبر و یکبار «لا اله الا الله». این اتفاق فقهای شیعه است که این اتفاق نظر را از رهبرانشان و ائمه معصوم گرفتند.
فرق دیگر اختلافاتی با هم دارند، بعضی فرقهها چهار بار الله اکبر اول را دو بار میگویند، بعضی سه بار میگویند. «حی علی خیر العمل» که در زمان پیامبر گفته میشد و زمان خلیفه اول هم به اتفاق بزرگان اهل سنت گفته میشد. در زمان خلیفه دوم هم تا مدتی گفته میشد، خلیفهی دوم تشخیص داد براساس مصلحتی که گفته «حی علی خیر العمل» را یا در همه نمازها یا در نماز صبح بردارند و به جایش در نماز صبح بگویند: «الصلاه خیر من النوم» نماز بهتر است از خواب، این یک اختلاف است و اختلاف دیگری ما نداریم. روی تعدادش که گاهی مثلاً دو تا یا سه تا یا یکی است. به سمت شرح این جملات برویم. چرا ما این کار را میکنیم؟ چون نمازی که قرآن از ما میخواهد، ویژگیهایی دارد و یکی نماز آگاهانه است. ما این اذکار مبارکی که به زبان جاری میکنیم تا پایان نماز، بعدها به سورهی حمد یک سورهی انتخابی میکنیم، ذکر رکوع، یک مقداری ما باید دربارهی این اذکار باید اطلاعات داشته باشیم که چه میگوییم. توضیحی که میگویم به اندازهی سواد خودم و زمان برنامه است ولی بینندگان و شنوندگان مطالعه کنند. دو دقیقه در مورد الله اکبر حرف زدن، معنای الله اکبر نیست. نیاز هست که بچههای ما در دوره کودکی و ابتدایی برای هریک از این جملات یک پاراگراف بلد باشند. ترجمه کافی نیست. دبیرستان یک صفحه بلد باشند. در مورد الله اکبر بتواند یک صفحه حرف بزند. دانشگاه میآید سه صفحه حرف بزند. مهندس و دکتر ما در مورد این مضامین باید معارفی را بدانند.
از الله اکبر شروع میشود، چهار بار، اولاً چرا تکرار دارد؟ امام رضا(ع) فرمود: تکرار فرازهای نماز برای یادآوری مردمی است که سرگرم کارها هستند. یکبار بگوییم متوجه نمیشود. فراز اول هم چهار بار میگوییم. الله اکبر، خدا بزرگتر است. از همه مخلوقات و قدرتها، از هر آنچه فکر کنیم. امام حسین(ع) در حدیثی فرمود: یک روزی در مسجد با جمعی نشسته بودم، مؤذن شروع به اذان گفتن کرد. یکوقت دیدم پدرم گریه میکند. طوری گریه کرد که همه ما را به گریه انداخت و فرمود: شما نمیدانید مؤذن چه میگوید. تفسیر اذان را پدرم امیرالمؤمنین برای ما فرمود که یک حدیث طولانی است. الله اکبر، هر یکی را که میگوییم امیرالمؤمنین یک تفسیری برایش کردند. یکجا فرمودند: باید فکر کنیم ما خدایی داریم که علمش بالاترین علم است. قدرتش بالاترین قدرت است. حلمش بالاترین حلم است. اکبری که میگوییم یعنی در تمام صفات خداوند از همه مخلوقات بالاتر و بیشتر دارد. الله اکبر!
قرآن میفرماید: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ» (حج/۳۲) یعنی هرکس شعارهای خدا را بزرگ بدارد. تعظیم شعائر یکی از مأموریتهای ما هست. الله اکبر یک شعاری است که در صدر اسلام، در خوشی و ناخوشی، در جنگها و شادیها، پیغمبر توصیه میکرد که این ذکر را زیاد بگویید. الله اکبر! در عروسی فاطمه زهرا وقتی عروس خانم را روی مرکب نشاندند و سلمان فارسی افسار شتر را گرفت به سمت خانهی داماد ببرند، اشعاری میخواندند. پیغمبر فرمود: همین الآن جبرئیل نازل شد و فرمود: الله اکبر بگویید. در عروسیهای ما چنین چیزی مرسوم نیست. در جنگها برای پیروز شدن، پیغمبر میفرمود: الله اکبر بگویید. یا اگر پیروزی حاصل میشد مثل امیرالمؤمنین در جنگ بدر، دشمنش کمرش را به زمین زد، فریاد الله اکبر بلند شد یا در جنگ تکبیر میگفتند. در جنگ خندق که پهلوان عرب را به زمین زد، یعنی همه در حافظه حفظ بودند، تا یک حادثهی خوشی پیش میآید، یک پیروزی الله اکبر میگفتند. یا در جنگ احد فاصلهی منطقهی عملیات با شهر مدینه کم است.
شاید شش کیلومتر هم نباشد. خانمها بنا شد حفاظت شهر را به عهده بگیرند، مردان به میدان آمدند، اول جنگ با پیروزی سپری شد و بعد دشمن از نقطه ضعفی از مسلمانها استفاده کرد و از دو طرف حمله کرد و خبر شکست مسلمانها به شهر رسید. این بار زنان آمدند بالای پشت بامها، الله اکبر گفتند. در جنگ خندق هم همین است. یهودیان کینهتوز داخل شهر یک تهدید بودند و منافقین هم تهدید بودند. رزمندگان مراقب دشمن بودند، در خندق زنان بالای بامها الله اکبر میگفتند. یعنی کسی تاریخ صدر اسلام را بخواند، الله اکبر یک ماجراهایی دارد. در انقلاب ما، شب ۲۲ بهمن که میشود این میراث ماجرایی است قبل از انقلاب، قبل از انقلاب شبها مردم بالای پشت بامها میآمدند، در کوچهها و خیابانها، قمیها چه محشری میکردند. چند ساعت کوچه و محلههای قم را میگشتند و الله اکبر میگفتند. صحیفه امام را نگاه کنید، کلمهی الله اکبر را جستجو کنید. چقدر در بیانیهها و سخنانشان فرمودند: این الله اکبر بود ما را به پیروزی رساند. الله اکبر، خدا بزرگ است نه آمریکا. خدا بزرگ است نه اتحادیهی اروپا، خدا از همه جذابتر است. شیدای خدا شوید.
«اشهد ان لا اله الا الله» در مورد الله اکبر، امیرالمؤمنین فرمود: «فَهِیَ کَلِمَهٌ لَیْسَ أَعْلَاهَا کَلَامٌ وَ أَحَبُّهَا إِلَى اللَّهِ» محبوبتر و بزرگتر از الله اکبر سخنی نیست. «اشهد ان لا اله الا الله» گواهی میدهم که جز الله خدایی نیست. هفته قبل قول دادیم در مورد «اشهد» صحبت کنیم. ما در رکعت دوم همه نمازها و رکعت آخر نمازها بخشی به نام تشهد داریم. این گواهی دادن چیست؟ یک بخش خودسازی دارد و یک بخش جامعه سازی، نمازگزار میگوید: «اشهد» یعنی به خودش میگوید، باور من این است. در مورد خدا و پیامبر اینطور فکر میکنم. چرا این را میگوید؟ چون وسوسه کنندههایی در این دنیا وجود دارند و یکی شیطان است و میخواهند اعتقادات را از ما بگیرند. باورهای درست ما را بگیرند. ما خودمان هستیم که باید این باور را تکرار کنیم. شیطانی که «الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ» (ناس/۵و۶) پیغمبر فرمود: مسلمانها چقدر خوب است هر صبح که از خانه بیرون میآیند و هر شب که به بستر میروند این چهار سوره را بخوانند، دو سوره هم «مُعوذتین» هست که اعوذ اولش هست، اعوذ یعنی پناه بردن خدا، آنجایی که انسان گرفتار میشود به خدا پناه میبرد، یکی به شیطانی است که وسوسه و تحریک میکند. باورهای نادرست و آلوده را میخواهد به ما تحریک کند.
«اشهدُ» حتی تنها هم هستم میگویم: من عقیدهام این است. ایمان خودم را تثبیت کنم. یکی میخواهم به دیگران اعلام کنم. دشمنانی وجود دارند، خدا را قبول ندارند، منکر خدا هستند، کمر بستند، با رسانه و خبر و سلاح، جنگ سرد و گرم، میخواهند چراغ توحید و یکتاپرستی را خاموش کنند. «یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ» (توبه/۳۲) این ما هستیم که به دشمن با صدای بلند، همه جهانیان بدانند اعتقادات ما این است. مسلمانها در حال افزایش هستند. احمد امین مصری از یکی از اساتید دانشگاه انگلستان یک خاطرهای را نقل میکند که در یکی از خیابانهای لندن میرفتم، پیرمردی را دیدم از خانه بیرون آمده و لب در خانه اذان میگوید. رهگذران هم ببینند، من رفتم سلامی کردم به رسم مسلمانی و او هم جواب داد و مرا به غذا دعوت کرد و سفرهای انداخت و قبر از غذا دیدم با خانمش ایستادند به نماز خواندن. بعد مرا به غذا دعوت کردند و همین باعث شد این استاد دانشگاه مسلمان شود.
از سبک زندگی مسلمانها لذت بردم که مسلمانها اعتقاداتشان را به جهانیان اعلام میکنند و ابراز میکنند. ای اهالی دنیا هر مرامی دارید من اعتقاداتم اینهاست. پس یکی به خودش میگوید و یکی به دیگران. دیگران چه کسانی هستند؟ یا هم کیشانش مسلمانها هستند، به همه میگوید: برویم نماز بخوانیم. ما اعتقاداتمان این است. هرکس هر کاری دارد، آهنگر آهنگری میکند، پزشک، راننده، معلم، وقت نماز است. اگر ۲۰ هزار راننده تاکسی لحظه اذان، اذان بگویند و به اولین مسجد که میرسند نماز بخوانند. ما در این قصه نقص داریم. «اشهدُ» من عقیدهام این است. هم به خودم برای تقویت ایمانم میگویم، هم به دیگران میگویم. دیگران یا هم کیشان من هستند تا جمع شویم نماز جماعت بخوانیم یا دشمنان هستند که بدانند ما قدرتی هستیم، پتانسیلی داریم.
«اشهد انّ محمد رسول الله» گواهی میدهم محمد فرستادهی خداست. خداوند وقتی ما را آفرید، از روی مهرش بهترینهای ما را سوا کرد. قرآن میگوید: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى» (بقره/۱۳۲) یعنی خدا سوا کرد بهترینها را و آنها پیامبران هستند. گلچینهای خدا هستند. از طرف خدا آمدند و کتاب آوردند. وقتی میگویم: «اشهد ان محمد رسول الله» میخواهم بگویم: داشتن عقل و علم برای سعادت بشر ناکافی است. چیز سومی به نام وحی باید بیاید تا آن عقل و علم را سامان بدهد. هر روز در اذان این را میگویم. آهای انسانها! عقل و علمی که شما دارید ناکافی است و کم است. پیامبری باید بیاید، پیامبرانی آمدند که بزرگترینشان پیامبر اسلام است. دشمن از همان روز اول میخواست این اسم را پاک کند.
معاویه جایی گفته: صدای اذان که پخش میشود میرسد به نام محمد، من عصبانی میشوم. تا کی قرار است این صدا پخش شود؟ من تمام نیروی خود را میگذارم تا این اسم را دفن کنم. پسرش یزید وحی را انکار کرد. یک کسی در مدینه از امام زین العابدین بعد از واقعهی کربلا پرسید: بالاخره در کربلا جنگی رخ داد، پیروز این جنگ که بود؟ امام زین العابدین فرمود: برو یک ساعت دیگر بیا. او رفت یک ساعت دیگر آمد. این بار مؤذن داشت اذان میگفت. گفت: خوب گوش بده، میفهمی چه کسی پیروز است. مؤذن به این جمله رسید «اشهد انّ محمد رسول الله» چند سال قبل فرانسویها، به یک خطری رسیدند، فراوانی نام محمد(ص) در پاریس بود. احساس کردند به هرکس میرسند از هر چهار نفر یک نفر نامش محمد است. جلویش را گرفتند. سال بعد از یکی از دو شهر بزرگ آمریکا، نام محمد یکی از چهار نام اول، سال بعد در دانمارک، الآن در فضای مجازی میشود پرس و جو کرد که نام محمد(ص) چطور است؟
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی *** عشق محمد بس است و آل محمد
مؤذن برای هر نمازی این باور را دارد. امیرالمؤمنین(ع) در تفسیر اذان که امام حسین(ع) نقل فرموده، میفرماید: به این جمله که میرسیم منظور ما این هست که خداوند کسی را به نام محمد فرستاده که دین او بر همهی ادیان غلبه خواهد کرد، «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» (توبه/۳۳) امیرالمؤمنین در تفسیر این جمله از اذان به این آیه قرآن استشهاد کرد. دین محمد(ص) جهانی خواهد شد. الآن نشانههایش هست. وقتی بی بی سی اعلام میکند سال ۲۰۵۰ آمار مسلمانان از مسیحیان پیشی خواهد گرفت، نشانههای گرایش به اسلام به وضوح هست.
«اشهد انّ علیاً ولی الله» علمای شیعه در طی هزار و چند صد سال، هیچ کدام این جمله را جزء اذان نمیدانند ولی فتوایشان این است که خواندن این جمله بعد از جملهی دوم مستحب است. یا خوب است یا امید ثواب هست. از کجا پیدا شده؟ قرائنی هست که غیر از اذان جاهایی پیامبر و معصومین میفرمودند: هرجا «لا اله الا الله» و «محمد رسول الله» آمد، علی ولی الله هم کنارش هست. پیامبر در سفر معراج دوست داشت یک بازدیدی از بهشت کند. فرمود: دیدم بر هر هشت درب بهشت، با خط درشت و به رنگ سبز، بالای درها سه جمله نوشته شده است «لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله» یا «علی وصی المصطفی» یعنی از همان صدر اسلام این جملهی ولایت امیرالمؤمنین به رسالت پیغمبر گره خورده است. امام خمینی که رحمت خدا بر او باد، میفرمود: استاد ما میفرمود: «اشهد ان علیاً ولی الله» ضمیمه هست در «اشهد انّ محمد رسول الله» این فتوای امام است ولی ما جزء اذان نمیدانیم.
شریعتی: نکات خوبی را شنیدیم. … امشب شب مباهله است، آدابی دارد مثل غسل، روزه، نماز، زیارت امیرالمؤمنین که انشاءالله در کانال برنامه قرار خواهیم داد. میخواهیم از یکی از یاران باوفای حضرت جناب میثم تمار صحبت کنیم.
حاج آقای بهشتی: در بحث اذان تقاضا دارم یک تعدادی مؤذن جدید، جوانها، مسئولین، دانشگاهیان در وادی اذان گویی وارد شوند. اذان و اقامه مقدمهی نماز است. منظور این است که یک نماز جانانه و عاشقانه بخوانیم. مقدمهی حضور قلب در نماز. از افتخار ایرانیان است که میثم تمار ایرانی است. تبار ایرانی دارد و بسیاری از مورخین به این موضوع اشاره کردند. او پیشهور و بازاری بود. بازاریان زیادی طی این هزار سال داشتیم و اینها از ارکان توجه به شیعه بودند. در انقلاب ما، بازاریان چه خدماتی به امام خمینی کردند. رئیس اتحادیهی میدانهای ترهبار بود و یکبار هم با ابن زیاد بخاطر حمایت از پیشهوران تره بار در افتاد. خودش هم خرمافروش بود. اینکه بازاریان ما، همیشه در بینشان افرادی زیادی بودند متعبد، مقید به اسلام و مبارز، فرزندان صالح تربیت کنند و شغلشان را درست انجام بدهند. این را از میثم الهام میگیریم. امیرالمؤمنین(ع) خیلی از وقتها در مغازهی میثم میآمد و مینشست و با هم حرف میزنند.
در کودکی در بازار کاشان، یادم هست گاهی علما بین راه در مغازهها مینشستند و با صاحب مغازه صحبت میکردند و حتی گاهی یکوقتی امیرالمؤمنین به میثم مأموریتی دادند که برود انجام بدهد، حضرت در مغازه ایستادند و خریداری آمده خرما بخرد. خیلی صمیمی بودند. خاطرهای را از میثم نقل کنم که امیرالمؤمنین یکبار مرا شبی با خود به صحرا برد. به مسجد مخروبهای رسیدیم و امام شروع به خواندن نماز کردند و چهار رکعت نماز خواندند. بعد از نماز شروع به نیایش کردند از جمله عرضه داشتند: خدایا چگونه بخوانمت که نافرمانی کردهام، چگونه نخوانمت که تو را شناختهام و دلم خانهی محبت توست. دستی پر گناه و چشمی پر امید به درگاهت آوردهام. سپس به سجده رفت و صورت بر خاک نهاد و صد بار گفت: «العفو» پیشانی از خاک برداشت و خطی روی زمین کشید و فرمود: میثم از اینجا جلوتر نیا. دنبالم نیا! من به فکر رفتم که آقا دشمنانی دارد، نکند دشمن به او صدمه بزند و من روز قیامت در پیشگاه خدا و رسول جواب نداشته باشم. با این حال رفتم و دیدم حضرت سر به چاهی گذاشته و حضرت صدایی را شنید. پرسید: کسی آنجاست؟ گفتم: بله، من میثم هستم. فرمودند: مگر نگفتم دنبالم نیا. گفتم: احساس خطر کردم. فرمودند: حرفهای مرا با چاه نشنیدی؟ گفتم: نه! فرمودند: اسراری در سینه دارم که گاهی سینهام تنگ میشود و با چاه در میان میگذارم. از خدا میخواهیم که مهرش را در دلهای ما افزون بفرماید و معرفتش را در دل و جان ما تقویت کند و جهان را برای ظهور فرزندش حضرت مهدی موعود آماده و همه ما را از منتظران قدومش تقدیر بفرماید.
شریعتی: «والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین»
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین سید جواد بهشتی
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش : ۱۳۹۸/۰۶/۰۳
.






