تربیت در سند تحول آموزش و پرورش ؛ عدل الهی ۲
۱۴۰۰-۰۹-۰۵ ۱۴۰۲-۱۰-۲۴ ۹:۵۴تربیت در سند تحول آموزش و پرورش ؛ عدل الهی ۲

تربیت در سند تحول آموزش و پرورش ؛ عدل الهی ۲
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
«السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین»
مگیر از زائرانت لحظهای فیض زیارت را *** مبند اینگونه بر یاران خود راه سعادت را
نجف تا کربلا عشق است موکب موکبش رحمت *** خدا بخشیده انگاری به خدامت سخاوت را
چنان گرد تو میآیند خلق الله از هر سو *** تداعی میکند هر اربعین روز قیامت را
تو با هفتاد و دو یارت به روی نیزهها رفتی *** و آوردی کنار خویش هفتاد و دو ملت را
اگر داغی به پا دارند تاول نیست میدانم *** زمین بوسیده در هر گام پای زائرانت را
شریعتی: سلام میکنم به همه بینندههای خوب و شنوندههای گرانقدرمان، این ایام را تسلیت میگویم. دیگر کم کم به اربعین حسینی نزدیک میشویم. خوشا به حال آنهایی که راهی شدند و هوای طریق نجف، کربلا را نفس میکشند. امروز هم با احترام همراه شما هستیم. حاج آقای بهشتی سلام علیکم و رحمه الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای بهشتی: سلام علیکم و رحمه الله. من هم خدمت بینندگان و شنوندگان این برنامه سلام میکنم. به همه زائران اربعین حسینی سلام میکنم، میلیونها پروانه عاشق که در مسیر کربلا هستند. سلام بر سالار شهیدانی که در دوران هشت سال دفاع مقدس آنها بودند که در این مسیر تلاش کردند و خودشان موفق نشدند و در عالم بقاء به زیارت أباعبدالله مشرف شدند. سلام بر جابر بن عبدالله انصاری اولین زائر، شخصیتی که قبل از شانزده سالگی در جبهه حضور داشت. چون سن حضور در جبهه در زمان پیامبر شانزده به بعد، ولی نفراتی را میبینیم چهارده ساله، پانزده ساله، با یک ترفندهایی لبخند به لب پیامبر میآوردند و حضرت رضایت خودش را اعلام میکرد. یکی از آنها جابر است. قبل از ورود به این بحث از جابربن عبدالله انصاری یاد کنیم که به هر شهری میرفت دورش جمع میشدند و میگفتند: حدیثی از پیامبر بخوان و حدیث غدیر را میخواند، میگفتند: شما هرجا میروی حدیث غدیر را میخوانی. احادیث زیادی از پیامبر شنیدهای. میگفت: دیگران ملاحظه میکنند و این حدیث را پنهان میکنند. من باید آشکارا مسأله ولایت و رهبری را اعلام کنم. سلام بر عطیه کوفی یار با وفای جابر بن عبدالله انصاری و سلام به همه کسانی که در این هزار و چند صد سال در راه کربلا با تشنگی، با مزاحمتهای دیگر نتوانستند به زیارت برسند و امروز چشم انتظار این منظرهی زیبا هستند.
شریعتی:
اربعین شوق حضوری است که جابر دارد *** کربلا بار نخست است که زائر دارد
انشاءالله زائران کربلای معلی به سلامت برگردند و انشاءالله مکرر قسمت همه ما بشود. بحث هفته گذشته ما خیلی مورد استقبال دوستان قرار گرفت، در ذیل تربیت دینی و سند تحول آموزش و پرورش، به بحث عدل الهی رسیدیم، این هفته وعده دادند که از شبهات آن برای ما بگویند.
حاج آقای بهشتی: از بیشترین شبهاتی که مسأله اعتقادی و دینی مطرح میشود، از قدیم هم بوده و الآن هم بیشتر است عدل خداست. ده پاسخ برای این پرسشها آماده کردم. سؤال این است که اگر خدا عادل است، که در جلسه گذشته عدل را هم معنا کردیم، هرچیزی سر جای خودش باشد و حق هرکسی به او داده شود، عدل در تکوین وجود دارد، خلقت براساس هدفداری و حکیمانه است. انبیاء بخاطر عدل مبعوث شدند، امام حسین در مسیر کربلا وقتی میآمد، فرمود: «و لعمرى ما الإمام إلا العامل بالکتاب القائم بالقسط» (مثیرالأحزان، ص ۲۶) امام کسی نیست جز کسی که کتاب خدا را پیاده کند و عدل را اجرا کند. این مطالب را گفتیم. سؤال این است: اگر خدا عادل است چرا فرق گذاشته است؟ این تفاوتهای بین بندگان برای چیست؟ اگر خدا عادل است مریضی چرا هست؟ مشکلات چرا هست؟ چرا همه مثل هم نیستند؟ چرا زلزله میشود و سیل میآید و خانهها را ویران میکند؟ چرا خدا شیطان را آفرید؟ چرا این مسیرهایی که ما با آرامش حرکت میکردیم، ناگهان مشکلی پیش میآید؟ اینها شبهاتی است که اعتقاد ما را به عدل خدا گاهی با پریشانی روبرو میکند و نگاه ما را شطرنجی میکند.
جواب اول: گاهی هست یک قالی دوازده متری را پاره میکنیم. این ظلم است. این قالی یک بزرگی دارد و ما بزرگی را از آن گرفتیم. اما گاهی از اول یک قالیچه میبافیم. این ظلم نیست؟ قالیچه حق اعتراض ندارد، به ما بگوید: چرا مرا ۲۴ متری نبافتی؟ از اول طراح براساس یک حکمتی این قالی را در این ابعاد آفریده است. خداوند قیافهها و ظرفیتها و استعدادهای ما را متفاوت آفریده است. ما از خدا طلب نداشتیم. کارخانه ماشین سازی برای سر پا کردن یک ماشین، پنج شش قطعه را میسازد. قطعههای بزرگ و کوچک از جنسهای مختلف، از فولاد، آلومینیوم، از لاستیک و پلاستیک، یک پیچ آلومینیومی شاید یک سانتی و کوچکتر، این را میسازد. یک تایر بزرگ میسازد مجموعه آنها میشود یک ماشینی که برای هدفی ساخته شده تا انسانها را جا به جا کند. حالا این قطعهها حق اعتراض دارند؟ نه، اگر بنا بود همه قطعهها تایر باشند، ماشینی به وجود نمیآمد. نظامی که خداوند اراده کرده نیاز به تنوع دارد. قرآن میفرماید: از نشانههای خدا این است که زبانهای شما متنوع است. شکلهای شما متنوع، رنگهای شما متنوع است. ظلم آنجایی است که پیچ یک سامتیمتری چقدر کشش دارد. چقدر تحمل دارد؟ اگر بیست کیلو رویش سوار کنیم این ظلم است.
خداوند بندگانش را به اندازه ظرفیتشان و تواناییشان تکلیف میکند. این عدل است ولی چرا مرا کوچکتر و او را بزرگتر، استعداد مرا کمتر و او بیشتر، اینها براساس حکمتی است و ما از اول از خدا طلب نداشتیم. خداوند هستی را به ما داد. به یکی کمتر، به یکی بیشتر. به یک خانواده دختر و به یکی پسر میدهد. پس اولین پاسخ این است که این تفاوتهایی که به خدا مربوط میشود، چون بسیاری از این فرقها برای ظلمهایی است که میشود. قدرتهای جبار ظلم میکنند و ملتها را در فقر نگه میدارند. این تقصیر خدا نیست. یک کارفرما ممکن است ظلم کند و حق کارگر را ندهد. این به خدا برنمیگردد. تفاوتهایی که سر منشاء آن خدا هست، این براساس حکمتی است. لازمه عدل این است که حکمت خدا را باور داشته باشد. ما نمیتوانیم بگوییم: خدا با همه مساوی برخورد کند. تفاوت حکیمانه است. دانش آموزان یک کلاس همه یکسان نیستند. یکی خوب درس میخواند و یکی تنبل است و معلم متفاوت با آنها رفتار میکند. برای یک کسی توضیح بیشتر میدهد و کار یک کسی را بیشتر پیگیری میکند. اولین چیز این است که ما از خدا طلب نداریم. هرچه داریم خدا به ما براساس حکمتش داده است. در مسئولیت خواهی فرق نگذاشته است. به تناسب ظرفیت ما از ما مسئولیت خواسته است.
در جا دیگر هم عدالت خدا پیداست و آن پاداشدهی است. در کتاب شریف نهج الفصاحه حدیثی از پیامبر است. پیامبر فرمود: اگر کسی ده درهم دارد و یک درهمش را در راه خدا میدهد با کسی که صد درهم دارد و ده درهمش را در راه خدا میدهد و با کسی که هزار درهم دارد و صد درهم را در راه خدا میدهد، از نظر پاداش برابر هستند. یعنی سه تا دست در صندوق صدقات رفته است. این یکی یک میلیون تومان، پاداش کدام یک بیشتر است؟ ما الآن نگاه میکنیم تصور میکنیم آن کسی که یک میلیون کمک کرده است و هی غصه میخوریم. آن کسی که میلیاردر است، برایش یک میلیون چیزی نیست. حتی ممکن است کسی که یک تومان داده اجرش بیشتر باشد. عدالت خدا اینجاست.
در دوران جبهه و جنگ، یک پیرزنی در مازندران یک سبد تخم مرغ برای جبهه فرستاد. در عملیات بیت المقدس کشتهها زیاد بودند، تشنگی زیاد بود و یک کسی از کوله پشتی خودش یک شیشه آبلیمو در آورد. دیدیم یک نامه به آن چسبیده است. نوشته بود: من کارگر شهرداری شیراز هستم، امروز به نماز جمعه رفتم، امام جمعه گفت: همه ما باید روز قیامت جواب بدهیم. هرکس هر کاری میتواند برای جبهه بکند. من به خانه آمدم دیدم پول ندارم و زندگی من در مضیقه است، در یخچال را باز کردم دیدم یک شیشه آبلیمو نصفه داریم. همین را فرستادم. ایشان چقدر اجر دارد؟ باید با دارایی که دارد بسنجیم. عدالت خدا یکی در مسئولیت خواستن است و یکی در پاداش دادن است. چرا ما باید غصه بخوریم و حرص بخوریم که پول نداریم به فقرا کمک کنیم؟ همین که غصه میخوریم که ای کاش پول داشتیم به زائران اربعین کمک میکردیم، پاداش دارد. نیتهای ما پاداش دارد ولی به حال دیگران حسرت بخوریم، نه! که خداوند به اندازهای که به ما دارایی داده به همان نسبتی که هزینه میکنیم پاداش میدهد.
نکته دوم اینکه بسیاری از مصیبتها ریشهاش ما هستیم. مثلاً بهداشت را رعایت نمیکنیم مریض میشویم. مقررات رهنمایی و رانندگی را رعایت نمیکنیم، تصادف میکنیم. در همان تصادف چه بسا چشمش به سمت آسمان میرود و میگوید: خدا، یا درس نخوانده در دانشگاه رتبهای که میخواسته کسب نکرده و همانجا به خدا نگاه میکند. زود فلش را به سمت خدا میبریم. در ازدواج به آن اندازه که باید مشورت نکرده و بررسی نکرده است و الآن به مشکل برخورده است. میگوید: خدایا من بنده خوبی بودم. چرا به کارم گره افتاده است؟ تقصیر خود ماست. اگر ملتی خوب کار نکرد و پیشرفت نداشت میتواند بگوید: خدایا چرا ملت ما را چنین کردی؟ چرا ژاپنیها و آلمانیها اینطور پیشرفت کردند؟ این سنت خداست، ما هم مثل ژاپنیها با دقت کار کنیم، با کیفیت کار کنیم، به همان نتیجه میرسیم. پیغمبر فرمود: ملتی که آب دارد، خاک دارد ولی همچنان در فقر زندگی میکند از رحمت خدا به دور است. بسیاری از مصائب در ابعاد اجتماعی یا فردی ریشه مصیبت ما هستیم.
مسائلی را زن و شوهرها باید در زناشویی رعایت کنند. رعایت نمیکنند بچه ناقص الخلقه به دنیا میآید. سالهای قبل با حاج آقای قرائتی بازدید یکی از مراکزی رفتیم که بچههای ناقص الخلقه را نگهداری میکنند. شاید یک هفته بعد از آن من خوابم نمیبرد. حاج آقای قرائتی از رئیس آن مؤسسه پرسید: به لحاظ علمی روشن است که دلایل اینکه بچهها ناقص الخلقه میشوند؟ ایشان گفت: ۹۸ درصد روشن است. این عروس و داماد اگر از قبل اطلاع داشتند، فرض کنید خدای نکرده زن و شوهر شراب خوردند. بعد نزدیکی کردند، یا در حال خشم، یا یکی از آنها در فکر زن یا مرد دیگری بوده است. یک کسی به امام صادق(ع) گفت: خدا به ما بچهای داده که نه شکل پدر است نه مادر و نه پدربزرگ و مادربزرگ، حضرت فرمود: وقتی شما با هم بودید، به مرد فرمود: فکر کسی بودی؟ گفت: بله. اینها مواردی است که تأثیر دارد و تقصیر ما هست. بعد میگوییم: خدایا چرا باید چنین باشد؟ قرآن که میفرماید: مصائب که به شما میرسد از طرف خود شماست. یکی از ریشههایی که از قرآن میآموزیم مصائبی که به شما میرسد جمعی یا فردی بخشی این است. بدون گواهینامه سوار موتور شده و تصادف کرده است. بعد هم به خدا میگوید: من هیأت میرفتم. موتور سواری و ماشین سواری قواعدی دارد. ما باید برای نگهداری داراییمان به خانه قفل بزنیم. با توکل زانوی اشتر ببند. هم توکل به خدا و هم احتیاطهای لازم، این خانه دو سه قفل لازم دارد با هشدارهایی که پلیس به ما میدهد، این قفل را بزنید. پنجرهها مخصوصاً طبقات اول را ببندید. رعایت نمیکنیم و سهل انگاری میکنیم و گردن خدا میاندازیم. این جواب دوم!
جواب سوم: قضاوتهای ما عجولانه است. خاطرهای است من سالهای قبل شنیدم. خدا مرحوم آقای فلسفی را رحمت کند، بالای منبر نقل میکردند که کسی در حومه فرانسه زندگی میکرد. بچه کوچکی داشت، این بچه را سپرد به سگی که تربیت کرده بود که این سگ بچه را حراست و حفاظت کند. خودش آمد پاریس و کاری داشت و برگشت، خواست وارد ویلای خودش شود دید سگ با پوزه خونین لب در ایستاده است. پیش خودش فکر کرد این سگ بچه را خورده است، همانجا سگ را کشت. وارد خانه شد و دید در خانه گرگی افتاده است. این سگ بچه قنداقی را روی طاقچه گذاشته و با گرگ درگیر شده و نگذاشته به بچه صاحبخانه صدمه بخورد، به رسم ادب به پیشواز صاحبخانه آمده تا صاحبخانه از او تشکر کند و وفاداری خودش را ثابت کند.
کسی هست که ماجرایش در قرآن آمده است به نام قارون، مرد ثروتمندی بود. مردم آه میکشیدند ای کاش ما هم قارون بودیم. خانهای مثل قارون، درآمدی مثل قارون داشتیم. «یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ» (قصص/۷۹) ای کاش همان دارایی که قارون دارد را داشتیم. خداوند هم عذابش را فرستاد. قارون و دارایی او همه نابود شدند. حالا که نابود شد آنهایی که آرزو میکردند، گفتند: چه خوب شد دعای ما نگرفت. یعنی گاهی وقتها یک ماشین چشم ما را میگیرد و آرزو میکنیم. بعد که به بن بست رسید، میگوییم: نه، قضاوتهای ما خیلی شتابزده است. قرآن میفرماید: چه بسا شما نسبت به چیزی ناخشنود هستید اما خیر زیادی در آن هست. در چند جای قرآن آیاتی آمده یکی در مورد جنگ است. الآن از ما بپرسند: جنگ خوب است یا بد؟ بیشتر بدیها به ذهن ما میآید. جنگ یعنی کشتن و کشته شدن، جراحت، آوارگی، دلواپسی، اینها جنگ است اما جنگ فقط اینها نیست. جنگ وقتی شد نیروهای مؤمن مشخص میشوند. وقتی جنگ شد استعدادها شکوفا میشود و در برابر تحریمها چه اختراعات و اکتشافاتی رخ میدهد. جنگ وقتی شد کسانی که شعار میدهند معلوم میشوند و آنهایی که اهل عمل هستند صفهایشان از هم جدا میشود.
یادم هست مقام معظم رهبری چهل فایده و برکت دربارهی جهاد و جنگ میفرمودند. درست است جنگ چیز شومی است و کسی خواهان جنگ نیست اما اینطور نیست که فقط جنگ بد باشد. «عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ» (بقره/۲۱۶) «عسی» یعنی زیاد این موضوع پیش میآید و نادر نیست. خیلی وقتها ما نسبت به چیزی نا خشنود هستیم و بی میل و بی رغبت هستیم ولی درونش خیر هست. زود عجله میکنیم و قضاوت میکنیم. «وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ» چه بسا خواهان چیزی هستیم ولی شر ما درون آن هست. «فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْراً کَثِیراً» (نساء/۱۹) ما به حوادث و سختیها و تلخیها شتابزده که نگاه میکنیم، با عجله قضاوت میکنیم، میگوییم بد است. میگوییم: خدا چرا این کار را کرده است. اما وقتی سر جمع حساب میکنیم میبینیم نه خداوند عادل است و در قرآن هست، اسم اصلی سوره قتال هست، یعنی سوره جنگ. بعدها شهرت پیدا کرد به سوره محمد(ص) چون حضرت محمد فرمانده آن جنگ بوده است. در آن سوره خداوند میفرماید: اگر خدا میخواست انتقام شما را از دشمن میگرفت ولی خداوند این جنگ را به شما واگذار کرد تا معلوم شود مؤمن کیست و عیار شما مشخص شود.
از این به بعد هروقت خواستیم این سؤالات را بکنیم، سختیها برای چه، مصیبتها برای چه، اینطور نگاه کنیم که این واقعه سخت واقعاً بد بود یا نه؟ اول ازدواج خیلیها با سختی صورت میگیرد. بعدها که بیست سال میگذرد با شیرینی از آن یاد میکنند. شبها خوابمان نمیبرد، چند شغل داشتیم، این درآمد را از چه راهی، الآن امتیازات و کمالاتی که دارد در سایه سختیهاست.
شریعتی: یکی از علمای بزرگ که خیلی دوستشان دارم میگفتند: شب قدری در حرم امام رضا که دیگر دعا مستجاب است، بعد از تمام راز و نیازها و جوشن کبیرها، یک خواستهای را از خدا طلب کردم. ایشان میگفت: الآن سی سال است دارم خدا را شکر میکنم که آن خواسته مستجاب نشد.
حاج آقای بهشتی: در زندگی خیلی از ما پیش آمده که میگوییم: چیزی که سه سال پیش میخواستم نمیدانستم و آگاهی نداشتم. نمیدانستم مصلحت من در آن است و عجله میکردم. آن شخصیت خیلی بنده خداست.
نکته چهارم اینکه سختیها عامل رشد هستند. تاریکی شب بود که ادیسون را واداشت برق را اختراع کند. بسیاری از اختراعات بشری، کتابهایی هست که تاریخچ زندگی مخترعان در آن هست. میگوید: من دیدم این مشکل هست و رفتم در فکر اینکه حل کنم. اگر مشکلات و حوادث نباشد، زلزله که میآید انسان به فکر میرود خانهام را چطور بسازم که زلزله صدمه نزند. نگاه میکنند ما در تحریم هستیم، مشکل وجود دارد، مردم نیاز دارند، اینجا خلأ هست، مستندی را یکوقت تلویزیون درست کرد از عزیزی که زمان جنگ به خوزستان رفته بود. خودش در آن مستند تعریف میکند که من نگاه کردم برای جبهه و جنگ از من چه کاری ساخته است؟ از رزمندگان پرسیدم مشکل چیست؟ گفتند: یکی از مشکلات ما پشه است. به تهران آمدم تا برای این مشکل راه حلی پیدا کنم. به دانشگاه تهران رفتم، در کتابخانه دانشگاه مطالعه کردم، چه کشورهایی جنگ داشتند و مشکل پشه در کدام جنگ بوده است؟ دیدم هندوستان یکی از آنهاست. بلیط خریدم و به دهلی نو رفتم. آنجا با اساتید دانشگاه و محققان نشستم که شما با این مشکل چه کردید؟ گفتند: ما چنین پمادی را درست کردیم. هرچه خواهش و تمنا کردم که فرمولش را به من بدهید، ندادند. خودم نشستم شیمی خواندم و چند علم دیگر که نیاز داشت. بسیاری از آنها به زبان انگلیسی بود. زبان انگلیسی خودم را در فاصله زمانی کوتاه تقویت کردم که این ترکیب را پیدا کردم و به تهران آمدم، آن پماد را ساختم و یک کامیون پر کردم و به خوزستان رفتم. یک معضل و مشکل یک انسان را وا میدارد، میگوید: کشور ما الآن با این مشکل روبروست.
یکی از دوستان در قسمت آب سنگین اراک که بخشی از انرژی هستهای است، ایشان به من میگفت: یکی از موادی که نیاز داشتیم، از آلمان وارد میشد و این را قطع کردند. دوستان گفتند: خودمان آماده کنیم. شصت هفتاد بار امتحان کردیم و نشد. گفتیم: صبر کنیم تا تحریمها برداشته شود. مدتی گذشت و دیدیم نیاز به این داریم. گفتیم: هم قسم شویم تا به نتیجه نرسیدیم، کار را رها نکنیم. آلمانیها چطور به این نتیجه رسیدند؟ آلمانیها هم انسان بودند. ایشان یک عدد بزرگی را گفتند. دویست بار آزمایش را تکرار کردیم و به نتیجه رسیدیم. در نگاه اول بهترین کار وارد کردن بود. اما در آن خوکفایی و عزت نیست. آقایی نیست، همه دنیا برای آن ماده به سمت آلمان دست درازی میکنند. چه میشود ما آن آقایی را پیدا کنیم؟ سختیها، مصیبتها و تلخیها چه بسا عامل رشد هستند.
دوران بارداری برای یک مادر خیلی سخت است. مادری که فرزندی را به دنیا میآورد، اجر شهید دارد. کسی به پیغمبر گفت: مادرم وقتی مرا به دنیا آورد از پدرم جدا شد. من هم در خانه بستگان بزرگ شدم. الآن مادری که مرا گذاشت و رفت همچنان بر گردن من حق دارد؟ پیغمبر فرمود: بله. نه ماه او تو را حمل کرده است و رشد داده است و از تمام وجودش برای تو سرمایهگذاری کرده است. این مادر اگر بخواهد این سختی را تحمل نکند باید عمری مجرد بماند، یا از لذت فرزند داشتن خودش را محروم کند. سختیها سازندگی دارد. ما را میسازد و به ما رشد میدهد. از نظر علمی و تواناییهایی که خدا در وجود ما قرار داده است. از بین کتابهایی که درباره عدل الهی است آن کتابی که بیش از همه تمثیل درونش هست، عدل الهی حاج آقای قرائتی است. توصیه میکنم بینندگان این کتاب را بخوانند. این کتابها نیاز به خریدن هم ندارد و در سایت درسهایی از قرآن وجود دارد. مادر بچه را به حمام میبرد، حمام چیست؟ آب داغ، کف صابون، بچه دوست ندارد و گریه میکند. وقتی به خدا میگوییم: چرا؟ نگاهمان را عمیق کنیم که برای رشد ما خداوند ما را در دل سختیها قرار میدهد. اگر سختیها بد باشد انبیاء نباید به سختیها مبتلا شوند چون خداوند انبیاء را خیلی دوست دارد. انبیاء عزیزترین بندگان خدا هستند و بیش از همه با سختیها هستند. چون آنها باید بزرگتر از همه و قویتر از بقیه باشند. بلاها را خدا میفرماید: به انبیاء بلا میدهیم تا بتوانند جوامع بشری را پیش ببرند. سختیها، تلخیها، مصائب، اگر عینک را برداریم، زیبا میبینیم. «ما رأیت الا جمیلا» بعضی هستند که وقتی قصه کربلا را نگاه میکنند، میگویند: چرا چنین کردند؟ اما از نگاه زینب کبری انسانهایی بخاطر هدفهای والا و آرمانهای بزرگ ایثار میکنند. نه اینکه حضرت زینب بخواهد کار دشمن را توجیه کند، نه، از این طرف نگاه میکند. هیچ انسانی کار دشمن را تأیید نمیکند و کار دشمن تقبیح شده است. ما در زیارت عاشورا صد بار نفرین به ظالم میکنیم. ظالمهای دیروز، امروز و فردا! موضع ما در مورد ظالم روشن است. اما از این طرف مظلوم چطور؟ مظلوم غیوری که ایستاده در برابر ظلم است.
احادیثی داریم که خداوند در آغاز خلقت وقتی آدم و حوا را میآفرید. فرشتگان گفتند: خدایا این موجود خونریز مفسد را برای چه میآفرینی؟ ما هستیم و تو را پرستش میکنیم. خداوند فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید. یکی از جاهایی که خدا فراخوان داد فرشتهها جمع شوند روز عاشورا است. فرشتهها برای تماشا بیایید، این آن چیزی بود که شما نمیدانستید. انسانهایی بخاطر هدفهای بزرگ، بخاطر رضای خدا، بیایند خودشان و عزیزانشان را در طبق اخلاص بگذارند. امام حسین روز عاشورا چه کرد؟
خدایا این تنم این پیکرم *** این علمدار رشید، این اکبرم
این رقیه، این سکینه، این رباب، هرچه امام حسین دارد به خدا میگوید: در پیشگاه تو آوردم تا دین تو، کتاب تو، خلق تو، پیاده شود. اینها زیباییهای خلقت است. عبدالله بن عمر در مکه به امام حسین گفت: بیا سازش کنیم و بیعت را بپذیریم. خودش هم مدینه آمد و بیعتی را که استاندار میخواست تن داد. امام حسین هم میتوانست این کار را بکند اما نمیخواست. «هیهات من الذله» این زیباست.
پاسخ دیگر اینکه سختیها امتحان هستند. اینها جوابهایی است که در قرآن است. ما در مهربانی خدا شک نداریم. قبلاً گفتیم که خدا از همه مهربانتر است. کسی که ظلم میکند چرا ظلم میکند؟ یا جهل دارد، یا فقر دارد یا عقده دارد، نیاز دارد، خداوند نیازی ندارد ظلم کند. پس خدا عادل و مهربان است. سختیها برای چیست؟ سختیها یا برای رشد ما هست یا اصلاً ریشهاش خود ما هستیم، تنبلی کردیم، کار نکردیم، بهداشت را رعایت نکردیم، مریض شدیم، بخشی از سختیها هم خدا برای امتحان میفرستد. «وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَهً وَ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ» (انبیاء/۳۵) شما را با بدیها امتحان میکنیم. با خوبیها امتحان میکنیم. «لَ» یعنی حتماً، نون تشدید دار آخر فعل مضارع یعنی صد در صد، حتماً همه شما را امتحان میکنیم منتهی امتحانات سخت. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ» (بقره/۱۵۵) حتماً، صد در صد همه شما را امتحان میکنیم. منتهی امتحانات سخت، دشمن به شما حمله میکند، ما میخواهیم شما را امتحان کنیم، در برابر دشمن میترسید یا میایستید؟ «وَ الْجُوعِ» گرسنگی، مردم ما این آیه را وقتی کسی از دنیا میرود میخوانند. «وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ» ورشکست میشود یا دشمن آسیب میزند، دارایی و خانههای مردم کم میشود. «وَ الْأَنْفُسِ» آدمها از بین میروند. «وَ الثَّمَراتِ» فیض کاشانی در تفسیرش حدیثی را آورده که الثمرات یعنی الاولاد، شما را امتحان میکنیم، بچهتان را باید بدهید. جوانتان باید برود. تا معلوم شود اینهایی که مدعی دینداری هستند چقدر خدا را دوست دارند. دین را چقدر دوست دارند. یا در اثر تهدید دشمن صحنه را خالی میکنند.
شریعتی: نکات خیلی خوبی را شنیدیم که نیاز به خلوتی دارد که در مورد همه این نکات فکر کنیم و انشاءالله مشکل ما با این قضیه حل شود. … در آستانه اربعین سید و سالار شهیدان، امام حسین(ع) چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را هدیه کنیم به روح بلند سیدالشهداء(ع)، اما در مورد شهید محراب، امام جمعه شهید تبریز آیت الله قاضی طباطبایی بفرمایید.
حاج آقای بهشتی: اولین شهید محراب در ایران ایشان هستند. ما پنج شهید محراب دارم که اولین اینها شهید قاضی طباطبایی هستند، عالم انقلابی آذربایجان، ایشان کتابی در مورد اربعین دارد که با تحقیقاتی که انجام دادند اثبات کردند که خاندان اهلبیت در همان اربعین سال اول به کربلا رسیدند. مسیری که اسرا را بردند مسیر طولانی بود. به سمت شمال عراق و شمال سوریه رفتند تا به شام برسند و خیلی طولانی است. مسیر برگشت شاید از نصف هم کوتاهتر بود و با اربعین اول که جابر بن عبدالله انصاری هم آمد و همدیگر را دیدند. رحمت و مغفرت پروردگار به روح بلند همه شهدا و شهدای محراب باشد.
در برابر امتحانات الهی چه کنیم؟ از آیات قرآن متوجه میشویم که مردم سه دسته هستند. بعضی در برابر امتحان جیغ میکشند. «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعا» (معارج/۲۰) به مصیبت و سختی که میرسد داد میزند. چرا؟ یک گروهی هستند صبر میکنند، «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِین» (بقره/۱۵۵) بشارت باد صابران را که در جلسه بعد تفکر صابران را خواهیم گفت که چه جهانبینی دارند. کسانی که میگویند: «انا لله و انا الیه راجعون» این جان و هستی و سلامت ما امانتهای خدا هستند از سوی خدا آمدهایم و به سوی خدا پر میکشیم. گروه دوم کسانی که صبر میکنند. گروه سوم کسانی که شکر میکنند. در پایان زیارت عاشورا به سجده میرویم و این جمله را میگوییم: «اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم» بر مصیبت شکر میکنند. پیغمبر در جنگ احد پرسید: یا ابالحسن تو شهید خواهی شد. وقتی شهید میشوی صبر تو چه میشود؟ امیرالمؤمنین فرمود: «لَیْسَ هَذَا مِنْ مَوَاطِنِ الصَّبْرِ» شهادت از جاهای صبر نیست. «وَ لَکِنْ مِنْ مَوَاطِنِ الْبُشْرَی وَ الشُّکْرِ» (نهجالبلاغه، خطبه ۱۵۶) حاج آقای قرائتی میگویند: پیاز تند است. بچهها از پیاز فراری هستند. پدر بچه پول میدهد و پیاز میخرد. ممکن است بعضی به شهادت دیدشان هلاکت باشد، از آن فرار کنند ولی بعضی مشتاق هستند و طلب میکنند، گریه میکنند خدایا این شهادت را نصیب ما کن.
شریعتی: من فردا در خدمت شما نیستم و جناب آقای اسماعیلی برنامه فردا را از طریق نجف، کربلا تقدیم شما خواهند کرد. تا اربعین حسینی دو روز باقی است. «السلام علیک یا أبا عبدالله»
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین سید جواد بهشتی
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش : ۱۳۹۷/۰۸/۰۶
.






