توبه ؛ اهمیت، تعریف و اقسام
۱۴۰۰-۰۷-۲۳ ۱۴۰۲-۱۲-۰۱ ۲۰:۲۲توبه ؛ اهمیت، تعریف و اقسام

توبه ؛ اهمیت، تعریف و اقسام
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
۱. فضیلت روز عرفه
جلسهای که امروز در خدمت شما هستیم و مصادف با ایام ماه ذیالحجه و عید ولایت امیرالمؤمنینعلیهالسلام است و روز نهم آن که «عرفه» نامیده میشود، یکی از مناسبتهای مهم مسلمانان و شیعیان است. هرچند که به عنوان عید معرفی نشده، اما مثل عید است؛ زیرا حقتعالی به واسطه عبادت و طاعت بندگانش گناهان آنها را میآمرزد و در این روز، شیطان حقیرترین و خشمناکترین خواهد بود. فضیلت روز عرفه بسیار است و شیعیان با انجام اعمال ویژهای در صحرای عرفات، این روز را گرامی میدارند.
«عرفات» نام منطقه وسیعى به مساحت حدود هجده کیلومتر مربع در شرق مکه معظمه است که اندکى متمایل به جنوب و در میان راه طائف به مکه قرار دارد. زائران بیتاللهالحرام در روز عرفه، از ظهر تا غروب در این منطقه حضور دارند. در روایتی آمده است که آدم و حواعلیهماالسلام پس از هبوط از بهشت و آمدن به کره خاکى، در این سرزمین و در چنین روزی همدیگر را یافتند و به همین دلیل، این منطقه «عرفات» و این روز «عرفه» نام گرفته است.
این روز، اهمیت بسیار و جایگاهی ویژه دارد. امام سجادعلیهالسلام در روز عرفه صدای نیازمندی را شنید که گدایی میکرد؛ به او فرمود: «وای بر تو! آیا در مثل چنین روزی از غیر خدا درخواست میکنى، درحالیکه در این روز برای بچههایی که در شکم مادران هستند، امید سعادت و خوشبختی میرود؟!»[۱]
همچنین در روایات، این روز با ماه مبارک رمضان، با آن عظمت و جایگاه، برابر قرار داده شده است. رمضان، ماه رحمت و مغفرت الهی است؛ چنانکه پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآله میفرماید: «… قَدْ اَقْبَلَ اِلَیْکُمْ شَهْرُ اللّهِ بِالْبَرَکَهِ وَالرَّحْمَهِ وَالْمَغْفِرَهِ»؛[۲] ماه خدا با برکت و رحمت و بخشش به سوی شما روی آورده است.
اگر کسی در ماه رمضان بخشیده نشد یا این توفیق را نیافت که خود را در معرض مغفرت الهی قرار دهد، روز عرفه آنقدر عظمت دارد که آن را جبران کند. در آن روز اگر کسی به درگاه الهی رو بیاورد، مورد مغفرت خداوند قرار میگیرد. امامصادقعلیهالسلام میفرماید: «مَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فِی شَهْرِ رَمَضانَ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ اِلی قابِلٍ اِلاَّ اَنْ یَشْهَدَ عَرَفَهَ؛[۳] کسی که در ماه رمضان بخشیده نشود، تا سال آینده بخشیده نمیشود؛ مگر اینکه [روز] عرفه را درک کند.»
آری، خداوند این روز را برای جاماندگان از شبهای قدر قرار داده است. پس هم خود و هم دیگران از خانواده و دوستان و آشنایان را سفارش کنید تا این موقعیت و فرصت ویژه را از دست ندهند.
یک مثال خوب برای درک بهتر این مطلب: همه دیدهاید که گاهی یک بازیکن در موقعیتی قرار میگیرد دروازه خالی در دوقدمی او است. در چنین مواقعی اصطلاحا میگویند: «گلنزدن، سختتر از گل زدن است». اگر بازیکنی چنین موقعیتی را خراب کند، چقدر ناسزا میشنود که همه آنها هم حقش است؛ یعنی چنان موقعیت گل حتمییی را به راحتی از دست داده است.
خداوند نیز در روز عرفه موقعیت را فراهم کرده تا بندگان شیطان را شکست دهند و با گناه خداحافطی کنند. مبادا این موقعیت را از دست بدهیم! در این روز همه چیز برای پیروزی بر نفس و شیطان مهیا است و خدا دروازه را خالی گذاشته و فرموده «صدبار اگر توبه شکستی، باز آ». هرکه و هرچه هستی، برگرد. مبادا از رحمت و غفران الهی ناامید باشی!
برخی از روایات معصومینعلیهمالسلام درباره این روز:
- خداوند در هیچ روزی به اندازه روزعرفه، بندگان خود را از آتش جهنم آزاد نمیکند.[۴]
- در میان گناهان، گناهانی هست که جز در عرفه بخشیده نمیشود.[۵]
- هنگامی که مردم در عرفات وقوف میکنند و حاجتهای خود را با گریه و زاری میطلبند، خداوند نزد فرشتگان به این مردم افتخار میکند و به فرشتگان میفرماید: «آیا نمیبینید که بندگان من از راههای دور و غبارآلود بهسوی من آمدهاند و مالشان را در راه من خرج کردهاند و بدنها را خسته کردهاند؟! به عزت و جلالم سوگند که گناهکارانشان را به نیکوکارانشان میبخشم و آنها را از گناه پاک میگردانم، مانند روزی که از مادر متولد شدهاند.»[۶]
- وقتی که در عرفات وقوف میکنى، حتی اگر گناهانت به تعداد شنهای صحراها یا ستارگان آسمان یا قطرههای باران باشد، خداوند آنها را خواهد بخشید.[۷]
- از رسولخداصلیاللهعلیهوآله پرسیدند: «چه کسی از اهل عرفات، گناهش از همه بزرگتر است؟» حضرت فرمود: «کسی که عرفات را درک کرده باشد و گمان کند خداوند او را نیامرزیده است».[۸]
همه آنچه در روایات آمده است، فقط بستگی به ما دارد که بخواهیم و اقدام به توبه کنیم و امروز در این جلسه نورانی بیان میکنم که توبه به درگاه الهی چه آثار و برکاتی دارد. اما پیش از آن، دو نکته کوتاه بیان کنم: اول اینکه در این روز هیچکس در هر حال و وضعیتی حق ناامید شدن از بخشش الهی را ندارد. نکته دوم که مهمتر است، این است که گمان کنیم نیازی به توبه نداریم و گناهی مرتکب نشدهایم! مثل کسی که برای گرفتن خلافی ماشین رفته و خیال میکند هیچ تخلف و جریمهای برای او ثبت نشده، اما وقتی برگه خلافی را به دستش میدهند، ناگهان با یک رقم بالایی مواجه میشود که کمکم در کارنامه او جمع شده است. گناهان هم کمکم جمع میشوند و خیلی وقتها خودمان هم متوجه نمیشویم. پس فرصت را از دست ندهیم و توبه کنیم؛ توبهای که آثار فراوانی برای دنیا وآ خرتمان دارد.
۲. اهمیت توبه
الف. دفع بلا و عذاب
توبه بلا و عذاب را دفع میکند. بسیار پیش آمده که نزد ما میآیند و میگویند: بلایی بر سرمان آمده یا بیمارییی گریبانگیر شخصی شده؛ آیا میشود ذکری به ما یاد بدهید تا مشکل برطرف شود؟ باور نمیکنند که ما اهل این مسائل نیستیم و خودمان سرتاپا گناهکار و روسیاه به درگاه خداوندیم. اما میخواهم در این جلسه، ذکری را که خود خداوند متعال در قرآن کریم برای دفع بلا به ما آموزش داده را بیان کنم که وعده و سخن خداوند حق است و فقط کافی است ایمان بیاوریم و اعتماد کنیم به خداوند متعال.
خداوند در آیه ۳۳ سوره انفال میفرماید: «وَمَاکَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَمَاکَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ»؛ خدا تا تو (پیغمبر رحمت) میان آنها هستی، آنان را عذاب نخواهد کرد و نیز مادامی که به درگاه خدا توبه و استغفار کنند، باز خدا آنها را عذاب نمیکند.
این آیه کریمه دو عامل را مانع نزول بلاهایی معرفی میکند که در اثر و کفر و طغیان بر سر اقوام گذشته آمد. این دو عامل، یکی وجود رسول خداصلیاللهعلیهوآله بود که از این دنیا رحلت فرمود و عالمی را در حسرت وجود مبارکش گذاشت؛ دیگری استغفار یا طلب بخشش الهی است که تا انسان در این عالم وجود دارد، آن هم میتواند جریان داشته باشد.
امام زمانروحیفداه در تشرف علیبنمهزیار همین مطلب را تذکر میدهند. علیبنمهزیار که پس از تلاش فراوان و بیست بار بهجا آوردن حج، سرانجام وعده دیدار مولایش را گرفت و این سفر حج را با امیدی بیشتر بهجا آورد. اعمال حج و عمره را به اتمام رسانده بود که شبهنگام در مسجدالحرام با شخصی وارسته و بلندمقام که چهرهای جذاب و دلنشین داشت، ملاقات نمود. او از یاران خاص حضرت ولیّعصرروحیفداه بود که برای تعیین زمان تشرف به محضر مبارک امامعلیهالسلام حاضر شده بود.
قاصد امام، پسر مهزیار را در همان ساعت مقرر تا برابر خیمه سراسرنورانی مولا همراهی کرد. سپس از خدمت امامعلیهالسلام برای او اجازه ورود گرفت و ابنمهزیار به سعادت دیدار امام زمانش نائل آمد.
به محض ورود به خیمه، امام فرمودند: «ای اباالحسن، ما شب و روز توقع آمدن تو را داشتیم؛ چه چیز آمدنت را به نزد ما به تأخیر انداخت؟» عرض کرد: «ای سرورم، تاکنون کسی را نیافته بودم تا مرا به سوی شما راهنمایی کند.» امام فرمودند: «هیچکس را نیافتی که تو را راهنمایی کند؟!» پس با انگشت مبارکش خطی بر زمین کشید و فرمود: «لَا وَلَکِنَّکُم کَثَّرتُمُ الأموَالَ وَ تَحَیَّرتُم عَلی ضُعَفَاءِ المُؤمِنِین، وَ قَطَعتُمُ الرَّحِمَ الَّذِیَ بَینَکُم، فَأَیُّ عُذْرٍ لَکُمُ الآن؟» فَقُلتُ: «التَّوبَه التَّوبَهُ، الإقَالهُ الإقَالهُ.» ثُمَّ قَالَ: «یَابن مَهزِیار، لَولَا استِغفَارُ بَعضِکُم لِبَعضٍ، لَهَلَکَ مَن عَلَیهَا إلّا خَواصُّ الشِّیعَهِ الّتِی تَشَبهُ أقوَالُهُم أفعَالَهُم»؛[۹] نه، اینگونه نیست؛ لکن شما اموالتان را افزون ساختید؛ اختلاف و حیرتی به زیان مؤمنان ضعیف پدید آوردید و بین خود قطع رحم نمودید؛ پس اکنون چه عذری دارید؟» عرضه داشت: «توبه، توبه، بخشش و گذشت، بخشش و گذشت.» امام فرمودند: «ای پسرمهزیار، اگر استغفار و طلب آمرزش بعضی از شما برای برخی دیگر نمیبود، هر که روی زمین بود، غیر از شیعیان خاص که کردارشان با گفتارشان همانند و یکسان است، هلاک میشد.»
آری، بسیاری از بلاها به سبب همین توبه واستغفار بندگان خوب خدا برطرف میگردد؛ همان بندگانی که توفیق مییابند تا به درگاه خداوند اظهار ندامت کنند وتوبه واقعی نمایند.
ب. گشایش در زندگی
توبه موجب گشایش و افزایش رزق و روزی است. در قرآن کریم آمده است که حضرت هودعلیهالسلام فرمود: «یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یَزِدْکُمْ قُوَّهً إِلی قُوَّتِکُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ»؛[۱۰] ای قوم من، از خدا آمرزش بخواهید؛ سپس از گناهانتان (بهسوی او توبه کنید) تا به پاداش این کار، باران فراوان بر شما بفرستد، و با زیاد کردن فرزندان و اموال، نیرویی بر نیرویتان بیفزاید.
در میان یاران پیامبراکرمصلیاللهعلیهوآله جوانی بود که در میان مردم به حُسن ظاهر شهرت داشت و کسی احتمال گناه درباره او نمیداد. روزها در مسجد و بازار همراه مسلمانان بود، ولی شبها از خانههای مردم سرقت میکرد. یک روز، خانهای را در نظر گرفت و شبهنگام که همه جا در تاریکی فرو رفت، از دیوار خانه بالا پرید و از روی دیوار به درون خانه نگاه کرد. خانهای بود پر از اثاث و زنی جوان که تنها در آن خانه بود؛ زیرا شوهرش از دنیا رفته بود و خویشاوندی نداشت. او به تنهایی در آن خانه زندگی میکرد و بخشی از وقت خود را به نماز شب و عبادت میگذراند.
دزد جوان با مشاهده زیبایی زن، به فکر گناه افتاد و پیش خود گفت: امشب، شب مراد است. بهرهای از مال و ثروت، و بهرهای از لذّت و شهوت!» اما کمی فکر کرد و ناگهان نوری الهی بر جانش تابید و دل تاریکش را به نور هدایت روشن کرد.
با خود گفت: «بر فرض، مال این زن را بردم و دامن عفتش را نیز لکّهدار کردم؛ پس از مدّتی میمیرم و به دادگاه الهی خوانده میشوم. در آنجا جواب صاحب روز جزا را چه بدهم؟!» از عمل خود پشمیان شد و از دیوار پایین آمد و خجلتزده به خانه خویش بازگشت و آن شب را به توبه و استغفار گذراند. صبح روز بعد به مسجد آمد و به جمع یاران رسول خداصلیاللهعلیهوآله پیوست. در این هنگام زنی جوان وارد مسجد شد و به پیامبر عرض کرد: «ای رسول خدا! زنی هستم تنها و دارای خانه و ثروت. شوهرم از دنیا رفته و کسی را ندارم. دیشب سایهای روی دیوار خانهام دیدم. احتمال میدهم دزد بوده؛ بسیار ترسیدم و تا صبح نخوابیدم. از شما میخواهم برای من شوهری اختیار کنید. چیزی نمیخواهم؛ زیرا از مال دنیا بینیازم.»
پیامبرصلیاللهعلیهوآله نگاهی به حاضران انداخت و در میان آن جمع، نظر محبتآمیزی به آن مرد جوان افکند و او را نزد خویش فرا خواند. سپس از او پرسید: «آیا ازدواج کردهای؟» جوان گفت: «نه!» فرمود: «آیا حاضری با این زن جوان ازدواج کنی؟» عرض کرد: «اختیار با شما است.» پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآله آن زن را به ازدواج او درآورد و سپس فرمود: «برخیز و با همسرت به خانه برو!»
بنابراین بعد از توبه و پشیمانی و استغفار به سرعت گشایشی اساسی در زندگی او اتفاق افتاد. جوان پرهیزکار برخاست و همراه زن به خانهاش رفت و برای شکرگزاری به درگاه خدا، سخت مشغول نماز و عبادت شد. زن، که از کار شوهر جوانش شگفتزده بود، از او پرسید: «این همه عبادت برای چیست؟!» جوان پاسخ داد: «ای همسر باوفا! عبادت من سببی دارد. من همان دزدی هستم که دیشب به خانهات آمدم، ولی برای رضای خدا از تجاوز به حریم عفت تو خودداری کردم و خدای بندهنواز به خاطر پرهیزکاری و توبه من، از راه حلال، تو را با این خانه و اسباب به من عطا نمود. به شکرانه این عنایت، آیا نباید سخت در عبادت او بکوشم؟!»
پس اگر مشکل دارید، اگر از کمی رزق نگرانید، اگر به دنبال گشایش هستید، از فرصت توبه، آن هم در این موقعیت طلایی عرفه استفاده فوقالعاده را ببرید.
ج. فراهم شدن اسباب هدایت
بسیاری از ما نگران هدایت خود وفرزندان وخانواده خود هستیم؛ اینکه به صراط مستقیم هدایت شویم و در مسیر درست بمانیم. یکی از راههای هدایت، همین توبه است. این مهم را باید به فرزندان خود یاد بدهیم و به آنها بیاموزیم که هیچگاه ناامید نشوند.
خداوند متعال در قران کریم میفرماید: «إِنَّ اللّهَ یُضِلُّ مَن یَشَاء وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَاب؛[۱۱] همانا خداوند هر که را بخواهد (به حال خود رها و) گمراه مىکند و هر کس را که به سوى او رو کرده و توبه نماید، به سوى خویش هدایت مىکند.»
امیرالمؤمنینعلیهالسلام میفرماید: «اگر کسی در خلاف مسیر حرکت کند، هر چه با سرعت بیشتر برود، بیشتر از مقصد دور میشود».[۱۲]
اگر مقصدتان تهران است، اما به اشتباه، از جاده به سوی کاشان بروید، هر چه با سرعت بیشتری حرکت کنید، از تهران بیشتر دور میشوید؛ چون مقصد را اشتباه میروید. آدم عاقل کسی است که اولین تابلویی را که دید و متوجه شد مسیرش اشتباه است، برگردد؛ نه اینکه بگوید برویم ببینیم آخرش چه خبر است؛ چون ممکن است در سرازیری قرار بگیرد و دیگر نتواند خودش را کنترل کند. اِنابه معنایش این است؛ یعنی هر جا دیدی داری اشتباه میروی، توجیه نکن و برگرد.
اگر کسی توجه کند وتوبه کند، خداوند اسباب هدایت و عاقبتبهخیری او را فراهم خواهد کرد. نقل میکنند: زمانی در مشهد مطرب آلوده و بدنامی بوده به نام «کریم تارزن» که همیشه تارش بر سر شانهاش بوده. روزی در مسیری میرفت که دید جمعیت خیلی زیادی جلوی بازار فرشفروشهای مشهد جمع شدهاند. پرسید اینجا چه خبر است؟ گفتند که آسیدهاشم نجفآبادی اینجا منبر میرود. کریم یک آن با خودش گفت: «اینهمه مردم اینجا جمع شدهاند؛ ما هم برویم و ببینیم سخنران چه میگوید که اینقدر مردم جمع میشوند.»
وارد مسجد شلوغ شد و همان دم در جایی که مردم کفشهایشان را درمیاورند، زانو زد و نشست. مرحوم سید هاشم روی منبر نشسته بود و بحثش در مورد توبه و رحمت و مغفرت حق بود. با لحن شیرینی که داشت، شروع کرد به خواندن این ابیات معروف:
باز آی باز آی، هر آنچه هستی باز آی گر کافر و گبر و بتپرستی باز آی
این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آی
کریم تارزن ناگهان شروع کرد به گریه کردن. دستش را بلند کرد و صدا زد: «آقا سؤالی دارم.» سرها همه به عقب برگشت تا ببینند چه کسی سؤال دارد؛ دیدند همان مطرب آلوده به مجلس وعظ آمده است. آقا سیدهاشم پرسید: «سؤالت چیست؟» گفت: «روی منبر از قول خدا میگویی باز آی، باز آی؛ هر آنچه هستی باز آی. اینکه میگویی، یا حرف خودت است یا اگر خدا این را گفته، آیا من آلوده را هم راه میدهد؟ چون من خیلی بدم.» سیدهاشم گفت: «عزیز دلم! خدا در خانهاش را برای تو باز کرده و من هم برای تو بر منبر رفتهام و خدا این مجلس را برای تو آماده کرده.»
در این هنگام کریم تارش را بر زمین زد و شکست و گفت: «آقای نجفآبادی، در قیامت شهادت بده که من آمدم و آشتی کردم.»
یکی از علمای بزرگ مشهد میفرمود: «کار این تارزن به جایی رسید که هر کس در مشهد حاجت سختی داشت، صبح پیش او میآمد و میگفت: آقا امروز اگر به حرم امام رضاعلیهالسلام رفتی، سفارش ما را بکن. او هم در حرم سفارش میکرد و امام حرف این مطرب را میخرید و دعایش را مستجاب میکرد.»
آری، اگر نگران هدایت هستیم، اگر گاهی حتی از دست فرزندان خودمان هم خسته میشویم که فریب رفیق ناباب را خورده یا خطایی کرده، نه خودتان ناامید شوید و نه او را ناامید کنید و بگویید که دیگر فایدهای ندارد؛ خیر، هم خودتان استغفار و دعا کنید، و هم او را با این مباحث آشنا سازید و به توبه تشویق کنید. خود خداوند اسباب هدایت آنها را انشاءالله فراهم خواهد کرد.
۳. تعریف توبه
سؤال: اما با این همه آثار توبه که فرموید و اینکه در روز عرفه و فرصت استثنایی که خداوند برای این امر قرار داده، این توبه کردن به چه معنا است؟ آیا همین است که با تسبیح استغفار بگوییم یا اینکه چیز دیگری است؟ اصلا خود کلمه توبه یعنی چه؟ توبهای که شنیدهایم حتی برای خداوند هم بهکار میرود؛ این به چه معنا است؟
«توبه» در لغت به معنای دستکشیدن از گناه و بازگشتن به راه حق، و به تعبیر دیگر، پشیمانی از گناه است.
در قرآن کریم هم «توبه عبد» مطرح است و هم «توبه خدا». توبه عبد به معنای برگشتن عبد به سوی خدا با ترک گناهان است. توبه خدا به معنای بازگشت خدا به سوی عبد خود با نظر لطف و مرحمت است. توبه انسان گناهکار در بین دو توبه خدا قرار دارد؛ به این صورت که ابتدا خدا به سوی انسان گناهکار بازمیگردد و گناهکار به این وسیله توفیق توبه پیدا میکند و بار دوم خدا بعد از توبه عبد به سوی بنده خود بازمیگردد و توبهاش را میپذیرد و او را میبخشد.
گناه و معصیت، مانند لجنزار متعفنی است که انسان، هر چه بیشتر در آن فرومیرود، خود را به نابودی نزدیکتر میکند؛ اما توبه و تصمیم جدی انسان به ترک گناه، حرکت به سوی نجات و یک پیروزی بزرگ است که درهای رحمت الهی را به روی انسان میگشاید. کسی که به این مرحله (توبه) رسیده، به پیروزی بزرگی دست یافته و باید سعی کند تا انگیزۀ خود را برای مبارزه با گناه، قویتر نماید و برای همیشه این حالت را در خود حفظ کند.
نکتۀ بسیار مهم در این راه، استعانت از لطف و عنایتی است که خداوند به توبه کنندگان دارد؛ زیرا توبه واقعی همه مبغوضیتهای گناه و عقوبات اخروی و آثار منفی آن را در پیشگاه خداوند از بین میبرد؛ همانطور که خداوند فرموده است: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است».[۱۳]
آنچه از این آیه و دیگر آیات و روایات استفاده میشود، این است که اگر انسان از گناهانش پشیمان شود و توبه کند، خداوند توبه او را میپذیرد و تمام گناهانش را میبخشد؛ چنانکه گویا هیچ گناهی مرتکب نشده است. طبق این بیان، بدیهی است که تمام عبادات و کارهای خوب گذشته و آینده او را میپذیرد. پس انسان گناهکار در هیچ شرایطی نباید از رحمت خداوند مأیوس باشد؛ زیرا هر چه گناه او بزرگتر باشد، باز رحمت الهی واسعتر است.
۴. اقسام توبهکننده
انسانها در توبه به چند دسته تقسیم میشوند
الف. کسانی که توبه میکنند، اما بهزودی پیمان میشکنند و از این بابت ناراحت هم نیستند
این گروه در واقع اصلا توبه نکردهاند؛ چون اگر تصمیم انسان به توبه، واقعی و از صمیم قلب باشد، اگر همراه اراده محکم باشد، در زمان شکستن توبه باید ناراحت باشد و احساس شکست و تأسف کند. رفتار این گروه بسیار خطرناک است؛ چراکه مرگ هر لحظه در کمین است؛ درحالیکه آنها با غفلت، فرصتها را از دست داده، راه بازگشت را سختتر میکنند. حتی اگر در ظاهر هم دیگر آن گناه را انجام ندهند، اما باز هم خداوند به سبب همین انجام ندادن گناه، حسنه میدهد؛ اما از این جهت که از آن گناه پشیمان نشده، گناه همچنان باقی میماند.
پشیمانی دو گونه است:
- پشیمانی قلبی و عقلی: برخی عقلاً به این نتیجه میرسند که باید پشیمان شوند و از صمیم قلب به این پشیمانی میرسند. قبلا هم گفتیم که این نوع پشیمانی ارزشمند است و آثار بزرگی در پی دارد.
- پشیمانی نقلی و زبانی:در اینگونه پشیمانی، بعد از شنیدن آثار توبه، آن را بر زبان جاری میکنیم و به همین گفتن بسنده میکنیم، ولی قلباً پشیمان نیستیم. دسته اول معمولا همینطورند؛ چون خدا گفته پشیمان شوید، میگوییم چشم و پشیمان میشویم.
البته ارزش توبه عقلی و قلبی بیشتر است، اما پشیمانی نقلی و زبانی هم باعث محو گناهان میشود. اگر گناهی در پرونده ما بماند، در روز قیامت بازخواست نمیشویم، اما مانند یک ویروس در روح انسان، توفیقات بعدی را یکبهیک ویروسی و آلوده میکند و دوباره به همان نقطه خسران و ضرر میرسیم.
حضرت آیتالله فاطمینیاره میفرمودند: یکی از اصحاب مسجد که هفتاد سالش بود و در بیست سالگی توبه کرده بود، یک بار به من گفت: «یاد جوانیهایم به خیر!» یعنی بعد از پنجاه سال از ترک گناهانش از آنها پشیمان نشده بود و این باعث میشود توفیقات بعدی از انسان سلب شود.
ب. کسانی که توبه میکنند، اما بهزودی پیمان میشکنند، ولی از این بابت ناراحت و شرمندهاند
این گروه موقعیت بهتری از گروه اول دارند؛ چون این احساس خجالت و سرافکندگی باعث میشود که به سرعت دوباره توبه کنند. اما قطعا کافی نیست و احساس خطر همچنان وجود دارد؛ به این دلیل که مرگ در کمین است و زمانش اصلا مشخص نیست. این گروه همواره عذاب وجدان دارند، مانند شخصی که مسئولیت آماده کردن سفارشی را دارد، اما پیوسته امروز و فردا میکند، ولی میداند که قبل از تمام شدن وقت باید آن سفارش را انجام دهد، اما آنقدر کار را به تأخیر میاندازد تا اینکه کار از کار بگذرد و انجام آن کار بیفایده شود. این حس مسئولیت در شخص و نگرانی برای انجام کار، خوب است، اما کفایت نمیکند. در دسته دوم از توبه کنندگان هم همینطور است؛ یعنی خوب است که احساس شرمندگی و پشیمانی دارند، اما کافی نیست و به عبارتی: «ناگهان چه زود دیری میشود».
ج. کسانی که توبه میکنند و به برکت این توبه، گناهان کبیره انجام نمیدهند
اما گاهی نفس اماره پیروز شده و مرتکب گناهان صغیره میشوند، ولی بهسرعت توبه کرده و بازمیگردند. این گروه از موقعیت خوبی برخوردارند؛ چراکه یا گناه نمیکنند، یا اگر مرتکب میشوند، اولا گناه صغیره است و در ثانی بلافاصله توبه میکنند.
میتوان گفت که این عده همیشه پاکاند؛ مانند شخصی که همه سفارشها را در زمان خود آماده کرده و هیچ عقبافتادگی ندارد تا نزد مشتری یا سفارشدهنده سرافکنده باشد. اما این هم کافی نیست؛ چون ممکن است در یک لحظه غافلگیر شود و کاری جزئی را فراموش کرده باشد. در مورد توبه هم نباید به این توبههای پشت سرهم اگرچه خوب است، بسنده کرد و دلخوش بود؛ زیرا ممکن است انسان فرصتی برای از بین بردن برخی خطاها پیدا نکند.
د. کسانی که با اراده آهنین و محکم توبه میکنند
این همان توبه نصوح، خالص و بدون بازگشت است؛ یعنی حتی از فکر گناه هم دوری میکنند. چنین توبهای عالیترین نوع توبه است که انشاءالله در همین روز عزیز عرفه خداوند به همه ما توفیق بدهد تا بتوانیم جزء این دسته قرار گیریم، و این فقط با اعتماد کامل به کلام خداوند است که وقتی میفرماید که میبخشد، بخشش او حتمی است. همه آنهایی که توبه میکنند و آثار ارزشمند فراوانی نصیب آنها میشود، یک وجه مشترک دارند؛ اینکه به وعده بخشش خدا اطمینان کردهاند و با حسن ظن به خداوند نگریستهاند و بر همین اساس است که میتوانند محکم و استوار پای عهد خود بایستند وتوبه خود را نشکنند.
۵. اعتراف به گناه
اما بزرگواران! برای اینکه در این ایام نورانی و بزرگ و موقعیت طلایی آن که خداوند قرار داده است و برای اینکه تمام مطلب را خدمت شما عرض کرده باشم، یک راهکار برای اینکه بتوانیم اسباب توبه را فراهم کنیم واین توفیق را به دست بیاوریم، خدمت شما عرض کنم.
باید اهل اعترافکردن به درگاه خداوند باشیم. بعضیها متأسفانه گناهان خود را برای همدیگر بازگو میکنند. این درست نیست. باید با خضوع و سرافکندگی به در خانه خدا برویم و فقط برای او اعتراف کنیم. البته اعترافی که ابراز پشیمانی از گناه هم در پی آن باشد.
خداوند در قران کریم میفرماید: «وَ آخَرُونَ اِعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً عَسَى اَللهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اَللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛[۱۴] و (از اعراب) گروهی هستند که به گناهان خویش معترفند و کار خوب و بد را به هم آمیختهاند. امید است خداوند توبه آنان را بپذیرد (و لطف خویش را به آنان بازگرداند)؛ همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.»
حبیب من! اینها آدمهایی هستند که به گناهشان اعتراف دارند و تکبری ندارند. امشب آمدهاند که بگویند ما بد هستیم؛ ما زشت عمل کردیم؛ کارهایمان درست نبوده؛ عمل صالح داشتند و گناه هم دارند. خوبیها را با بدیها آمیختهاند. اما امیدوار باشند که خدا توبه آنها را خواهد پذیرفت.
شاید دیده باشید کسی که از کنار شما عبور میکند، اگر ناخواسته پایش را روی انگشت شما بگذارد، اما بلافاصله عذرخواهی کند، میگویید اشکالی ندارد و بلافاصله او را عفو میکنید؛ اما اگر همین فرد یک حبه قند به سمت شما پرتاب کند و از شما عذرخواهی نکند، شما تا آخر عمر او را نمیبخشید. ممکن است آن فرد خاطی به شما اعتراض کند که چگونه اولی را که سختتر بود، به این راحتی بخشیدی، اما دومی را نبخشیدی؟! شما به او میگویید: چون برای اولی عذرخواهی کردی، اما برای دومی نکردی.
یادش بهخیر روزهایی که در جبهه بودیم. همیشه به یاد خدا بودیم؛ قرآن میخواندیم؛ نمازشب میخواندیم؛ مناجات میکردیم؛ یک حال عجیبی داشتیم و به خدا نزدیک بودیم؛ به دنبال گناه و معصیت نبودیم. دور هم جمع میشدیم و زیارتعاشورا و دعایکمیل و دعایندبه و دعایتوسل میخواندیم. رفیقی داشتیم که خیلی آدم خوبی بود؛ باخدا بود و احوالات عجیبی داشت. همیشه ذکر میگفت و توی خودش بود. به نام «حسن لاته» میشناختیمش.
یک روز آمد توی سنگر و گفت: «حاج آقا یک وصیتنامه دارم که دوست دارم شما هم یک توجهی به آن بکنید. اگر میشود همین الآن تشریف بیاورید توی سنگرمن.» آمدیم تو سنگرش. گفت: «حاج آقا این وصیتنامه من است، ولی یک سرِّی بین من و خدا هست و شما قول بده تا وقتی که زندهام، به کسی بازگو نکنی.» قول دادم.
گفت: «حاج آقا من قبل از انقلاب آدم خیلی بدی بودم و از آن لاتهای قَهّار سرمحلهها که همه را میزدند و گاهی شقاوتم چنان شدت میگرفت که بیباکانه داخل حمّامهای عمومی زنان میشدم و گناه و معصیت میکردم و خیلی کارهای دیگر. تا اینکه انقلاب شد و همه بساط گناه و مشروبخواری و… جمع شد و بعد هم جنگ شد.
یک روز داشتم از کنار مسجدی رد میشدم، دیدم جوانهایی که هنوز روی صورتشان مو نروییده بود، توی صف ایستادهاند. پرسیدم: «آقا برای چه ایستادهاید؟ صف مرغ یا گوشت و روغن و… این چیزها است؟» گفتند: «نه، این صف دیدار با خدا است؛ صف عاشقان الیاللّه است.» این حرف چنان در من اثر کرد که از خود بیخود شدم و با خودم گفتم: «ای وای بر تو حسن! همه به دیدار خدا میروند و تو هنوز از غافله عقبی؛ همه عاشق میشوند و تو هنوز خوابی؛ تا کی میخواهی در گنداب دنیا غرق باشی؟! خلاصه من هم عاشق شدم تا خدا را ببینم و از کردههای خود پشیمان شدم و توبه کردم و به جبهه آمدم. اما الآن فهمیدهام هر کس که میخواهد به مهمانی حق برود، باید با لباسهای نو و پاک برود؛ ولی من باری از گناه و معصیت بر دوش دارم و لباسهایم آلوده به کثافات دنیوی است.»
بعد پیراهن خود را بالا زد و دیدم روی بدنش عکس زنی برهنه را خالکوبی کردهاند. خیلی ناراحت شدم. گفت: »حاج آقا کجایش را دیدی؟!» پیراهن پشت سرش را هم بالا زد و عکس مردی برهنه روی کمرش خالکوبی شده بود. من خیلی عصبانی شدم. گفت: «حاج آقا کجایش را دیدی؟!» دیدم روی تمام دستوپایش عورتهای مرد و زن را خالکوبی کردهاند! من دیگر نتوانستم تحمل کنم و با عصبانیت او را ترک کردم. از پشت سر صدا زد و گفت: «حاج آقا راضی نیستم سِرّ مرا به کسی بازگو کنی.» من توجهی نکردم و به سنگرم رفتم. رُفقا دورم جمع شدند و هر کدام درباره موضوعی صحبت میکردند و دیگر یادم رفت که به «حسن لاته» سر بزنم.
چند ساعت بعد، از سنگر خارج شدم تا سری به «حسن لاته» بزنم؛ یکی از دوستان صدا زد حاج آقا، «حاج آقا! حسن الآن شهید شد. یک ساعت پیش سوار ماشین شد تا برود جلوی دپو که خمپارهای از طرف بعثیهای صدّامی توی ماشین میافتد و «حسن لاته» شهید میشود.» یک کیسه پلاستیک دستش بود که نشان داد و گفت: «این هم باقیمانده بدنش است.» من خیلی جا خوردم و گفتم: «حسن شهادت گوارایت باشد.» خدا چه کسانی را میبرد! کسی که توبه کند، مثل کسی است که تازه از مادر به دنیا آمده باشد. این با آن همه گناه توبه کرد و شهید شد. گریهکنان به طرف سنگرش رفتم و وصیتنامهاش را برداشتم و خواندم. دیدم چه عالی نوشته و سه جمله توجه مرا بیشتر جلب کرد:
یکی اینکه نوشته بود: مادر نارحت نباش؛ حسن لاته توبه کرد و عاقبتبهخیر شد.
دوم اینکه در مناجاتش با خدا نوشته بود: خدایا! بنا است بمیرم، امّا دوست دارم در راه تو شهید شوم و تو را ملاقات کنم. میدانم زیاد گناه و نافرمانی تو را کردم، اما بیا و دل این بنده گنهکار خودت را نشکن؛ چون به امید دیدار تو آمدم. مرا ناامید نکن؛ ای کسی که غفّار گناهان و بخشنده ذنوبی.
سوّم اینکه نوشته بود: خدایا! حال که بنا است بمیرم و بدنم را روی سنگ غسالخانه بگذارند، بیا و آبرویم را بخر و نگذار مردم بدنم را با این تصاویر زشتی که بر آن خالکوبی، روی سنگ غسالخانه ببینند.
نگاهی به بدن سوخته و از هم متلاشیاش کردم و دیدم خدا آبروی «حسن لاته» را خریده و توبه او را پذیرفته و دعایش را مستجاب نموده و عاقبتش را ختم به خیر کرد.
بیاییم در همین روز عرفه، با خدای خود عهد کنیم که یک برنامه روزانه چند دقیقهای برای اعتراف نزد خداوند عالم یا دستکم در هفته، ساعتی را برای این کار اختصاص دهیم که چه بهتر در شبهای جمعه باشد.
الهی تویی آگه از حال زارم سمیع و بصیری و پروردگارم
از این گردش چرخ و دور زمانه به زنجیر غم روز و شبها دچارم
تویی عالم و قادر وحی و سرمد که غیر از تو یار و تباری ندارم
انشاءالله خداوند به همه ما توفیق توبه و پاک شدن در روز عرفه را عنایت فرماید.
منابع:
[۱]. من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۱۱.
[۲]. بحارالانوار، ج۹۶، ص۱۵۷.
[۳]. الاقبال بالاعمال الحسنه، ج۱، ص۲۸.
[۴]. اصول کافی، ج۴، ص۲۲۴.
[۵]. مفاتیحالجنان، اعمال عرفه.
[۶]. صهبای حج، ص۴۱۵.
[۷]. اصول کافی، ج۴، ص۳۱۶.
[۸]. سنن الکبری، ج۵، ص۱۹۲.
[۹]. ، دلائل الامامه، ص۵۴۲.
[۱۰]. سوره هود، آیه۵۲.
[۱۱]. رعد، ۲۷.
[۱۲]. کافی، ج۱، ص۴۳.
[۱۳]. زمر، ۵۳.
[۱۴]. سوره توبه، آیه۱۰۲.
منبر ۴۵ دقیقه | روز ۹ ذیحجه | روز عرفه و نیایش
.

