آشنایی با احادیثی از امام حسن عسکری علیهالسّلام
۱۴۰۰-۰۷-۲۳ ۱۴۰۲-۱۲-۰۱ ۲۰:۲۰آشنایی با احادیثی از امام حسن عسکری علیهالسّلام

آشنایی با احادیثی از امام حسن عسکری علیهالسّلام
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
خوشم با شمیم بهاری که نیست *** غباری که هست و سواری که نیست
به دنبال این رد خون آمدم *** پی دانههای اناری که نیست
مگردید بیهوده ای همرهان *** به دنبال آئینه داری که نیست
به کف سنگ دارم ولی میدوم *** پی شیشههای قطاری که نیست
دو فصل است تقویم دلتنگیام *** خزانی که هست و بهاری که نیست
شریعتی: سلام میکنم به همهی بینندههای عزیز و نازنینمان، همه ما چشم انتظار بهار روزگاران هستیم و برای آمدنش دعا میکنیم. «اللهم عجل لولیک الفرج» به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. انشاءالله دل و جانتان بهاری و سبز باشد. حاج آقای سعیدی سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حجت الاسلام سعیدی: بسم الله الرحمن الرحیم، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم. انشاءالله خداوند میلاد مسعود امام عسکری را برای همه ما مبارک قرار بدهد و گویشهای مبارک حضرات اهلبیت را راهنمای راه ما در زندگی قرار بدهد.
شریعتی: انشاءالله زیارت حضرت در سامرا نصیب همه ما شود.
سامرا قسمت چشمان عطش خیزم کن *** تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران
امروز برنامه ما رنگ و بوی کلام امام عسکری را خواهد داشت. بحث امروز شما را خواهیم شنید.
حجت الاسلام سعیدی: بسم الله الرحمن الرحیم، چند روایت شیرین از امام عسکری را انتخاب کردم که به فضل خدا شنیدن روایت یک لطفی دارد. اما یک مسئولیت هم میآورد. وقتی علم آمد آنوقت اگر عمل نباشد، عالم بی عمل مشکل میخورد. انشاءالله خدا برای ما بخواهد به همین مقداری که از کلام اهلبیت استفاده میکنیم عامل هم نسبت به فرمایشات حضرت باشیم. چند روایت در مورد سبک زندگی هست که یک پیوند خاصی دارد. به برکت نام مبارک امام عسکری انشاءالله خداوند ما را عالم و عامل قرار بدهد.
اولین روایت «علیکم بالفکر» جاهای دیگر هم داریم که خیلی به فکر و تفکر توصیه شده است. «عَلَیْکُمْ بِالْفِکْرِ فَإِنَّهُ حَیَاهُ قَلْبِ الْبَصِیرِ» حیات قلب است، زنده شدن قلب شما با فکر است که اتفاق میافتد. اگر فکر نبود قلب آدم کدورت پیدا میکند. نوع زندگی آدم هم همینطور میشود. «وَ مَفَاتِیحُ أَبْوَابِ الحِکْمَهِ» کلید بابهای حکمت است. ابواب حکمت را برای آدم باز میکند. یکوقت فکر از حیث زمان است، قبل از عملی من فکر میکنم و به این نتیجه میرسم آن عمل خوب است یا بد است، بعد از عملی گاهی فکر میکنم، یعنی حتی عملی که انجام شده، جایگاه فکر است. درست بود یا غلط بود. الآن خروجی اول این است که نگاه میکنم، درست اگر فکر کرده باشم و به نتیجه درست برسم، پشیمانی ندارد. چون میدانم به کار درست رسیدم. خیلی جاها بعد از عمل حتی اگر آدم فکر هم نکرده باشد. بعد از عمل که فکر میکند نتیجه میگیرد اشتباه کرده تجربه برایش میشود. قولی که آدم میدهد در حالت فرح و شادی یا در حالت غضب، نمیتواند عملی کند و یک آدم بدقول میشود. لذا فکر کردن قبل از صحبت کردن، نوعاً علمای ما اینگونه بودند و خیلی سریع پاسخ نمیدادند حتی در مسائلی که خیلی اشراف داشتند. آرامش در گویش، آرامش در عملکرد، چه باعث میشود فکر ما زایل شود. هر روایتی یک مفهوم مخالفی دارد. یعنی اگر بفهمیم میفرماید اینجا تقویت میکند و یکجا فکر را از بین میبرد. یکی عصبیت و عصبانیت است. میگویند: طرف بی فکر عمل کرد. در عصبانیت، حالت تفکر و تعقل ویژهای بود که فلانی را زدی و این قتل را انجام دادی. از روی بی عقلی بود، نفهمیدم چه شد! غضب عقل را زایل میکند.
شهوات و خواستنها، خواست انسان نسبت به یک چیزی انسان را کر و کور میکند و نمیگذارد فکر کند. مشورتها و تفکراتش رنگ و بوی دیگر پیدا میکند. این یعنی چه؟ یکی نزد شما میآید، میخواهد در مورد مطلبی مشورت کند. منتهی یک چیزی را از قبل پسندیده است. برای تأیید طلبی نزد شما میآید. آقای فلانی نظر شما در مورد این مطلب چیست؟ اگر موافق بودی با تو همراهی میکند. مخالف بودی دیگر پیش تو نمیآید. میگوید: من چیز را قبل پسندیدم. لذا در مشورتها و تفکرها حواسمان باشد، از کلیدهای فکر درست این است که انتخابت بعد از تفکرت باشد نه قبل از تفکرت. اگر انتخاب کردی فکر بعد از تفکر اسمش توجیه است. من اگر چیزی را انتخاب کردم، خواستم این ماشین را بخرم و حالا دارم به آن فکر میکنم. میگویم: خریدش چه توجیهاتی دارد؟ اگر جور در نیاید، چون خواستم فکر را زمین میکوبم. حالا مهریه را چه کسی داده و چه کسی گرفته است؟ این را اهلبیت بسیار سفارش کردند.
«لَیْسَتِ الْعِبَادَهُ کَثْرَهَ الصِّیَامِ وَ الصَّلَاه» عبادت این نیست، روزه و نماز و کثرت اینها عبادت نیست. «وَ إِنَّمَا الْعِبَادَهُ کَثْرَهُ التَّفَکُّرِ فِی أَمْرِ اللَّهِ» تفکر در امر خدا یکی از نشانههای بزرگ است و در مورد عبادت افراد خاص مثل اباذر، پیامبر اکرم خیلی در مورد ایشان و تفکرش تأیید دارد. پس بدانیم تفکر در امور خدا، یکوقت تفکر در خلق خداست. خدایی که عیناً همین مسائل را در روایات داریم که اهلبیت میفرمایند: وقتی میخواهید توکل شما زیاد شود، با تفکر، توکل را زیاد کنید. یعنی فکر کنید خدایی که موقعی که من نبودم برای من اقتضائات امروز مرا قرار داد. برای من مادر و پدر قرار داد. محبت قرار داد. رزق قرار داد. این خدایی است که بدون اینکه من تقاضا داشته باشم اینها را برای من تهیه کرده است. اینها تفکراتی است که نتیجهاش آرامش قلبی است که از اول برنامه دنبالش بودیم. فکر ما براساس فطرت ماست. خدا ما را متفکر براساس فطرت آفریده است. فطرتش هم هدایت به سوی اله و به سوی خودش است. اگر فکر کردیم ما را راهنمایی میکند.
حضرت فکر و علم و اعتقادات و عمل ما را تربیت میکنند، «خَصْلَتَانِ لَیْسَ فَوْقَهُمَا مِنَ الْبِرِّ شَیْءٌ الْإِیمَانُ بِاللَّهِ» دو صفت است که بالاتر از اینها چیزی نیست. یکی از حیث اعتقادی، ایمان به خدا، ایمان و اعتقاد راستینی که خدایا تو هستی، مدبر امور هستی و همه امور را کفایت میکنی. «وَ النَّفْعُ لِعِبَادِ اللَّهِ» منفعتم به دیگران برسد. ایمان به خدا را با نفع اخوان عطف میکنیم، همسنگ میشوند. امام عسکری فرمود، خداوند خیر رسانی را خیلی دوست دارد. خدا جواد بودن را دوست دارد. در مقابل بی خیالی نسبت به دیگران از صفات منفور انسان است. حسرت در وجودت باش که بتوانم کمک کنم. دعای در این مسأله چقدر مؤثر است. خواست تو نسبت به او، خواست خدا را نسبت به تو میآورد. کار دیگری را راه انداختی خدا کارت را راه میاندازد. «اکثروا الذکر» زیاد ذکر بگویید. ذکر به معنی یاد است. «ذِکْرَ اللَّهِ وَ ذِکْرَ الْمَوْتِ» ذکر خدا و یاد مرگ، یاد خدا را که «تطمئن القلوب» برای ما آرامش ایجاد میکند. یاد مرگ آدم را به هم نمیریزد. یاد مرگ نگرانی نمیآورد؟ اینکه با آن آرامش نمیخواند. یکوقت به هم ریختن آرامش خیلی خوب است. آرامش کاذب، یکوقت یک آژیر در خانه برای دزدگیر میگذاریم، آرامش را بر هم میزند، اینجا نباید آرام بود، دزد دارد از آرامش من و آرامشی که حاصل از غفلت من است استفاده میکند. آرامشی که مبنایش غفلت است. من بگویم: در گوشهایم پنبه میگذارم، چشمهایم کور میکنم، آرامشی دارم. تو از جایی اطلاعی نداری. اگر ذکر خدا آرامش میآورد، ذکر خدایی که آرامش میآورد، یعنی اینکه من میدانم خدا هست و مدبر امور است. ذکر موتی که آن آرامش کاذب و خطا را از من میگیرد. در هردو ذکر است و اثر واحد دارد یعنی مرا به مسیر درست راهنمایی میکند. بالآخره یک نفر میگوید: آقا اینجا باید یک بوق بزنی حواسش جمع شود. ذکر موت از تابلوهای مهم جاده ماست. اعتبار داشته باشی، شخصیت تو، هرچه باشد جایت زیر خاک است. روزها روزها میآید و کسی سر قبرت نمیآید.
شریعتی: اگر آمادگی باشد یاد مرگ آرامش میدهد، آنهایی که جایی سرمایهگذاری میکنند خیالشان راحت است. خیلی وقتها مشتاق میشوند که به آخرش نزدیک شوند.
حاج آقای سعیدی: لذا مشتاق میشوند به ملاقات خداوند و ترس و هراسشان از مرگ میرود. مثل بو کردن گل و تعویض پیراهن است. صفت بعدی که امام عسکری میفرمایند: خواندن قرآن است. «وَ تِلَاوَهَ الْقُرْآنِ» خداوند برکتی در قرآن قرار داده، حتی در نگاه کردن بدون تلاوتش نور است. کنارت باشد نور است. به معنا توجه کنی نور است. هرگونه ارتباط است چون کلام خداست. یکوقت میگوید: اسم بچهام را فلان اسم گذاشتم. میگوید: چرا؟ میگوید: یک استاد خوبی داشتم میخواهم یاد او برای من زنده شود. یک عکسی از پدر، مادر، استادش در کیف دارد میگوید: میبینم حالم جا میآید. یک قطعه صدا از کسی شیرینی و حلاوت در قلب میآورد. قرآن کلام خداست و ما را یاد خدا میاندازد. اهلبیت تمام حلاوت و شیرینی که در ذکر خدا دنبال میکنند به وسیله قرآن است. این مسیر مسیر شیرین و بی خطایی است و کیف آدم را با خدا زیاد میکند. یکوقت من با خدا مناجاتی دارم اما وقتی کلام خدا پیش میآید این چیزی است که خدا گفته است. من میگویم: خدایا آنچه تو پسندیدی من هم همان را میگویم. لذا دعاهای قرآنی توصیه شده است. آنها که میگویند: «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه» دعا میکنید به لفظ قرآن باشد.
«وَ الصَّلَاهَ عَلَى النَّبِیِّ ص» از دعاهایی است که رد شدنی نیست. آنهایی که ذائقهشان کار میکند میگویند: صلوات چه اثری روی آنها دارد. شاید ذکری بالاتر از این نباشد. اهلبیت نسبت به این ذکر نگاه خاص دارند. سعی کنیم ذهن و زبان ما عادت کند. ما درود میفرستیم و دعا میکنیم، طلب ترفیع درجه برای پیامبر اکرم و اهلبیت(ع) دعایی را برای بهترینهای عالم، بهترین دعا از بهترین موجود که خداوند کریم است برای بهترین موجودات که اهلبیت هستند. یک صفتی را مؤمن باید داشته باشد به نام کیاست و زرنگی، یکوقت زرنگی را بد معنا میکنیم. فلانی زرنگ است به این معنا که دارد حق دیگران را میخورد. یکوقتی که نگاه میکنیم، از بیرون نگاه میکنیم میبینیم اتفاقاً مهمان جیب خودش است. فردا باید پس بدهد. این زرنگی که اینجا میکنی یک جای دیگر به ضرر توست. منتهی تخیل تو از این است که من زرنگی کردم و کسی نفهمید. حق خوری کردی. فکر میکنی کسی نفهمید در حالی که خدا فهمید. اما کیاست به معنی مثبت صفتی است که «المؤمن کیس» باید زرنگ و دانا باشد. زرنگی به معنای هوشمندی نه حیلهگر بودن.
از همه زرنگتر کیست؟ «أَکْیَسُ الْکَیِّسِینَ» از همه زرنگتر کیست؟ «مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ» کسی که حواسش به خودش هست و محاسبه نفس دارد. عیبجویی از دیگران ممکن است مرا آگاه کند. من بیایم زندگی دیگران را ببینم و عبرت بگیرم، یا عیبجویی از دیگران کنم، اما وقتی آدم سراغ نفسش میرود یک قدرت ویژهای پیدا میکند. اینهایی که ورزشهای قدرتی میکنند گاهی کیسههای شن به پاهایشان میبندند، وقتی میدوند پاهایشان قویتر میشود. ما وقتی با خودمان محسابه نفس میکنیم چون اولین چیزی که میخواهد بگوید: محاسبه را اشتباه کن، حبّ نفس است. درواقع من دارم مبارزه هم با نفس میکنم و هم تحلیل میکنم. مچ انداختن من با یک آدم قوی است. حالا که صد بار مچ انداختم مچ من قوی میشود. دیگر با بچه مچ نیانداختم. با بچه مچ انداختن تأثیر ندارد. آدم وقتی محاسبه نفس میکند به او فشار میآید. چون باید یکجایی بگوید: اشتباه کردم. به خودش بگوید: داری اشتباه میکنی. یکوقت طرف سالهای سال نمیفهمد و قربتاً الی الله خطری را انجام میدهد. هنوز سراغ نفسش نیامده شمشیر در صورت نفسش بکشد. اینجا حبّ مقام و حبّ جاه است که توجیه میکنی. محاسبه نفس خیلی سخت است.
من یک موقعیتی پیدا کردم میخواهم از حقی دفاع کنم، اگر از این حق دفاع کنم، موقعیت اجتماعیام را از دست میدهم. صندلیام را از دست میدهم، محاسبه نفس واقعیت این است که غلط میگویی اما بخاطر یک نفسانیت طوری بگوییم که درست نیست. امیرالمؤمنین فرمود: «أَشْجَعُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ هَوَاه» (من لا یحضره الفقیه/ج۴ص۳۹۵) کسی که غلبه کند بر هوایش شجاعت میخواهد. خدایا به تو پناه میبریم به برکت نام امام عسکری ما را از نفسانیات نجات بده. تمام بدبختیهای ما سر نفسانیات است. «وَ عَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ» عمل کند برای بعد از مرگش، ملاک عملش برای چه وقتی باشد. یکوقت من برای شما میوه میآورم، میگوییم: فلانی نان را در فریزر بگذار. ده روز دیگر استفاده کنیم. اما اگر نان روی میز باشد فردا قابل استفاده نیست. عملی که انجام میدهی برای بعد الموت محاسبه کن، ماندگاری عملت برای بعد از موت باشد. یعنی اگر امروز صدقهای هست، بطلان صدقه را به وسیله منت گذاشتن بر دیگران که عمل را حبط میکند، برای بعد از موت محاسبه کن. نان را خریدی، اما خنک شدن و یخ زدنش باید باشد که ماندگاری داشته باشد. گوشت را باید چطور نگه دارم؟ شرایط نگهداری را رعایت کن. تو این عمل را برای بعد از موت نیاز داری. محاسبه عوامل ماندگاری به شیء برای نگهداری بعد از موت. یکوقت آدم خیلی کارها را انجام میدهد ولی به نتیجه نمیرسد.
باز حضرت میفرماید: «أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ» تقوا، خط قرمزهای خدا را رعایت کنیم. خداوند این را دوست دارد و این را دوست ندارد. بعضی تقوا و ورع را در ذهن و بعضی در عمل میگویند. حواستان باشد آنچه دوست دارید خدا دوست داشته باشد و از آنچه بدتان میآید خدا هم بد بداند. حبّ و بغض الهی، چیزی که خدا دوست دارد، نفع شما در آن است. ضرر ما در آن است نهی میکند. گوشت خوک در ۱۵۰ درجه بجوشد میکروب فلان از بین میرود. چه کسی گفته این میکروب علتش بود که خدا نهی کرده است. خودت برای خودت ساختی و بریدی. از این اصطلاحات هست و پسند خدا نیست. پسند من است. من اگر بخواهم مسافرت بروم نماز شکسته میشود، الآن میگویم: سختی که در مسافرت است باعث میشود نماز شکسته شود. سوار هواپیما میشوم هزار کیلومتر سفر میروم و از مبل خانه راحتتر است. پس نماز را کامل بخوانم؟ سختی نیست. فقط بخاطر سختی نیست. استنباط از خودم کردم، بریدم و دوختم تمام شد رفت. وای از این دین سازیها، جایی که نگاه به خدا نباشد، اهلبیت نباشند، منیت من میشود دین من، همه چیز من، راهبرد من، جایی که من آدم را میبرد با جایی که خدا آدم را میبرد فرق دارد.
«و الاجتهاد بالله» جهد و کوشش تو برای خدا باشد. دغدغهات کار خدایی باشد. به درد بخور باشم. بی تفاوت نباشم. صدق الحدیث، راستگو باشم. دروغ یکی از ویژگیهای آدمهای لئیم است. خیلی راحت دروغ میگوید. لذا داریم به شوخی هم دروغ نگویید. نگذار اسلوب ذهنی برایت اتفاق بیافتد. بعضی وقتها حتی دروغ گفتن من تأثیر روی دیگری دارد. اعتبار من پیش او خراب میشود و اشاعه فحشاء است و دروغ گفتن برای او ساده میشود. حتی وقتی داستان دروغ گفتن دیگری را جای دیگر تعریف میکنم، دروغ را ساده جلوه میدهم. دروغ را راهگشای طرف جلوه میدهیم. ناخودآگاه روی ذهن طرف تأثیرگذار هست. اشتباهاتی که حتی در یک خاطره تعریف کردن داریم. یک دروغ مصداق این است، من یک کلمه را تعریف میکنم، حواسم نیست بچه من نگاه میکند و یاد میگیرد و نتیجهای که نباید را از قصه من میگیرد. صدق حدیث را حواسمان باشد. زبانمان را به راستگویی عادت بدهیم. «اداء الامانه» ادای امانت داشته باشیم. امانتدار خوبی باشیم. مخصوصاً اگر کتاب امانت گرفتید را ببرید پس بدهید. یکوقت بچههای مردم دست من امانت هستند. وقت مردم در دست من امانت است. اگر روی این صندلی هستم، باید مطالعه کرده باشم و حرف اهلبیت را به مردم بگویم. اگر سر کلاس بگویم و بخندم و همه هم راضی باشند، آیا رضایت افراد، ضمه مرا بری میکند؟ تابع رضایت نیست، معامله کردی جنس را اضافهتر حساب کردی، وزنش را کم گذاشتی، طرف گفت: خدا برکت بدهد، آیا به گفته اوست؟ حواسمان باشد. با این امانتی که دارم چطور برخورد میکنم. «أَدَاءِ الْأَمَانَهِ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَکُمْ» بر آن چیزی که شما را امین دانستند، امانتدار باشیم. «عَلَیْهَا بَرّاً کَانَ أَوْ فَاجِراً» هرکس شما را امانتدار دانست، لذا از امام سجاد نقل است که حضرت فرمود: اگر از من همان وسیلهای که حضرت سیدالشهداء را به قتل رساندند، از من بخواهند به من امانت بدهند، من دوباره برمیگردانم. این ادای امانت است.
آدم دیندار یعنی کسی که زینت برای اهلبیت است. دین یعنی ساختن، دین آماده است برای اینکه انسان را از حیوانیت دربیاورد. اشکال در تعلیم و نوع گویش است. کسی اگر تربیت شد هرجا بگذاری تربیت میشود. اگر من به کسی حلال و حرام را آموزش دادم، شاگرد مغازه میوه فروشی شد، دست در دخل نمیکند. اگر در یک شرکت رفت، حرام و حلال متوجه میشود. اگر مسئول شد، آنجا هم حواسش است. ما هستیم که جامعه را میسازیم. همان تخم مرغ دزدی است که شتر دزد میشود. دزدی یک اخلاق و صفت است. میگویند: فلانی ازدواج کند درست میشود. عصبی است، ازدواج کند درست میشود. سه سال بعد همین عصبیت باعث طلاق میشود. باید عصبیت و بی ادبی زبان را قبل از ازدواج حل کنی. این گرگ زادهای است که گرک میشود. اگر من خودم را اهل نکردم، هرطور باشم نااهلی من روی دیگران تأثیر گذار است. خطا را دیدی باید بگویی، سکوت در مقابل خطا گاهی تأیید خطاست و تأیید خطا بزرگترین مشکلی است که جامعه اسلامی گرفتار آن است. خطا نباید تأیید شود و باید گفته شود. اگر کاری هم نشود در مقابل خطا انجام داد، مردم بدانند این خطا هست. امیرالمؤمنین تمام تلاششان را کردند، استخوان در گلو و خار در چشم، اما خطای انتخاب را هم فرمودند. اگر من همه را به دیگران برگردانم جایی برای خودم نمیبینم. ببین خودت فرعون خانه هستی یا نه؟ «وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ» همسایهداری درست.
شریعتی: خیلی نکات خوبی را شنیدیم. … انشاءالله روز شنبه همزمان با وفات کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه در شهر مقدس قم خدمت شما خواهیم بود. اشاره قرآنی را بفرمایید.
حجت الاسلام سعیدی: یک عبارت زیبایی در این صفحه (صفحه ۲۴۵ قرآن کریم، آیات ۷۹ تا ۸۶ سوره مبارکه حضرت یوسف) هست که حضرت یعقوب به فرزندان میگویند، وقتی بنیامین را بردند نزد حضرت یوسف و برمیگردند و آن اتفاقات میافتد. اول فرزندان اینگونه میگویند: «یا أَبانا إِنَّ ابْنَکَ سَرَقَ» پسر تو سرقت کرده است. موقعی که میخواستند او را ببرند، گفتند: برادرمان را بده ببریم، حالا که پسر تو شد، بی انصافی در گفتار از تسویلات نفس است. «قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْراً» تسویل یعنی چیز زشتی را زیبا جلوه دادن، شما با پدر پیمان بستید که حتماً بنیامین را ببریم. عدم پایبندی به عهد تسویل است. تسویل کار نفس است. اگر زشت زیبا شد، آدم دنباله روی میکند.
«أَوْرَعُ النَّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَهِ» (تحف العقول/ص۴۸۹) یکوقت میگوییم: حلال و حرام را رعایت کن و این خیلی مهم است. یک جاهایی هم آدم نباید نزدیک شود. حضرت میفرماید: کسی که از همه ورع و تقوایش بیشتر است در شبههناکها وارد نمیشود. یکوقتی دو نفر صحبت میکنند من میبینم این دو نفر دارند غیبت میکنند یا نه. دوری از شبهه این است که نباید چیزی بگویی. خود شبهه تعمت پیدا میکند. همین که میگویی: غیبت نکن یعنی غیبت کردی. لذا در شبههها هم دقت کنیم. در تذکر دادنها دقت کنیم. این منافی امر به معروف و نهی از منکر نیست.
احمد بن اسحاق قمی، کمک کار عثمان بن سعید است. امام عسکری خیلی او را دوست دارد. وقتی کسی وکیل است یعنی حرف او حرف من است. از کسانی بودند که به دیدن حضرت حجت مشرف شدند، وقتی امام عسکری امام زمان را آوردند صورتشان مثل قرص ماه بود، خدایا چه میشود ما هم حضرت را ببینیم. حضرت میفرماید: تو یار ما هستی که ما او را نشانت دادیم. اگر محبوب اماممان بودیم، او را خواهیم دید، انشاءالله…
شریعتی:
یک پلک زدن غافل از آن ماه نباشم *** شاید که نگاهی کند آگاه نباشم
«والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین»
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین محمد سعیدیآریا
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۹۸/۰۹/۱۳
.






