Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
تربیت دینی 1: سرکارخانم نیلچی زاده سخنرانی 04 (نیلچی تربیتی 1 ن16) متن گردآوری تربیت دینی سرکارخانم نیلچی زاده ؛ گردآوری تربیت دینی

تربیت دینی کودکان ؛ جلسه ۳

Nilchizadeh_Tarbiat05

تربیت دینی کودکان ؛ جلسه ۳

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

سوال: من خیلی دوست دارم از مراسم عزاداری بهره ی کامل را ببرم، اما کودک هفت ساله ی من بعد از مدت کوتاهی از حضور ما در مراسم عزاداری خسته می شود و دوست دارد که به خانه برگردیم. بعضی وقت ها بخاطر دل او به خانه باز می گردم و بعضی اوقات نیز به خاطر دل خودم و علی رغم مخالفت او تا پایان مراسم صبر می کنم. واقعاً نمی دانم چه کنم می ترسم او در آینده ارتباطی با این مجالس برقرار نکند. لطفاً من را راهنمایی بفرمایید.

پاسخ – عشق به سید الشهدا (س) و اهل بیت جزء آن سرمایه هایی است که خداوند در وجود هر انسانی که جهت خود را به سمت خداوند تعیین کرده قرار داده است و شاهراه نجات او است. اما چند پیشنهاد برای این خواهر خوب و همه ی مادرانی که فرزندانی دارند که هنوز به سن عقل و آگاهی نرسیده اند و تحمل جلسات روضه خوانی و عزاداری طولانی ممکن است برای آنها خسته کننده باشد دارم. اول اینکه در این ایام حداقل تا سن هفت سالگی، سن مدرسه ی فرزند خود یعنی تا پایان سن سیادت او برنامه ی شرکت در مراسم مذهبی، خصوصاً عزاداری را مطابق با اندازه ی تحمل و ظرفیت فرزند خود پیش بینی کنید. یعنی اگر فرزند شما بعد از حدود بیست دقیقه شروع به ابراز خستگی، سروصدا، بازیگوشی و ایجاد مشکل می کند، شما برای خود تعریف کنید من در این مراسم فقط برای بیست دقیقه حضور پیدا می کنم هرچند که گاهی حدود یک ساعت در رفت و آمد باشم.

یک زمان طلایی بیست دقیقه به اندازه ی ظرفیت این بچه در نظر بگیرید همانطور که در سایر مراسم نیز که مادر شرکت می کند باید مناسب با فرزند خود زمان را تنظیم کند. ما به طور ویژه باید رعایت حال دو گروه را بکنیم: یکی افرادی که کهنسال هستند و یکی کودکان. ظرفیت آنها با ظرفیت ما خیلی متفاوت است، زود خسته می شوند، تشنه و گرسنه می شوند، نیازهای عادی برای آنها پیش می آید. به خصوص بچه هایی که امکان دارد هنوز با سخنرانی و مجالس عزاداری ارتباط برقرار نکرده باشند، پس زمان را کوتاه کنیم. این اولین کاربرد است یعنی مطابق با نیاز بچه باشید.

دوم زمان هایی که مناسبت های ویژه است یا مراسم خاصی است که دل من نمی خواهد کوتاه در آن جا حضور داشته باشم بلکه می خواهم واقعاً سه ساعت در این مراسم باشم، مثلاً ایام ویژه ای مانند تاسوعا و عاشورا است یا مجلس خاصی است که با کلی سختی توانسته ایم در آن جا شرکت کنیم. بهترین راه این است که در این موقعیت ها بین افراد فامیل، خانواده یا همسایه یعنی آنهایی که بیشتر باهم ارتباط نزدیکی دارند و گاهی مجاورت های مکانی کار را آسان می کند. مثلاً چند همسایه ای که در کنار هم هستند و فرزندان کوچک دارند بصورت نوبتی بین خود برنامه ریزی کنند. هر دفعه یکی از این افراد مسئولیت سایر بچه ها را به همراه فرزند خود به عهده بگیرد و مابقی مادرها این امکان را داشته باشند که در مجالس شرکت کنند و این مسئله به صورت چرخشی جابجا شود. دفعه ی اول این همسایه، دفعه ی دوم همسایه ی دیگر، آنها که بچه هایی در یک سن دارند و می توانند بجای مادر از بچه های دیگر مراقبت کنند. البته در آن ساعت نیز بچه ها را با فرهنگ اهل بیت آشنا کنند یعنی نه اینکه فقط بچه ها بازی کنند، بخوابند یا تلویزیون نگاه کنند. بلکه در آن ساعت نیز فرهنگ عاشورا را متناسب با توانایی بچه ها به آنها آموزش دهند. حالت سوم اینکه ما مجلس عزاداری و روضه خوانی خانوادگی داشته باشیم.

یعنی مادر و بچه ها با هم مراسم روضه خوانی داشته باشند، تلویزیون و رادیورا خاموش کنیم و جلسه ی روضه را گاهی اوقات در خانه برگزار کنیم. مادر کتابی را متناسب با فهم و درک بچه ها ( چه کودک و چه نوجوان ) تهیه کند و برای آنها از روی آن کتاب بخواند. گاهی اوقات اجازه دهد که بچه ها نیز بخوانند و درحقیقت اینگونه بچه ها فرصت پیدا کنند که روی مراسم عاشورا فکر کنند. هم اندیشه کنند، هم یاد بگیرند و هم با آن انس بگیرند. اجازه بدهید همینجا از یکی از مادران خوب کشورمان یاد کنم که ایشان حدود هشتاد سال سن دارند. می فرمودند که در دوره ی طاغوت که بی بند و باری های فراوانی در سطح شهر بود صاحب سه فرزند کوچک بودم، همسرم که مانند من خیلی مقید بود می گفت که من راضی نیستم تو از خانه بیرون بروی و هرکاری داری من انجام می دهم. موقعی که ایام عزاداری حضرت امام حسین (ع) می شد من می گفتم که دلم می خواهد بچه ها را بردارم و باهم به جلسه ی روضه برویم، او می گفت نه، چون من این امکان را ندارم که شما را ببرم و مطمئن باشم و اینکه شرایط جامعه این گونه نیست که شما به عنوان یک زن جوان در مکان های عمومی حضور داشته باشید پس در خانه بمانید. تلویزیون و رادیو نیز در آن زمان مراسم عزاداری پخش نمی کرد.

من فکر کردم که چه کار کنم در مراسم عزاداری امام حسین (ع) و ایام محرم که نمی توانم بنشینم و کارهای عادی را انجام دهم. همینطور که در غم عزیزترین افراد ما خود را مصیبت زده می دانیم و مصیبت سیدالشهدا (س) بزرگترین مصیبت عالم است و باید همگی در آن شریک باشیم. ایشان گفتند من رفتم مقتل گرفتم بعد بچه های کوچک خود را در یک ساعت خاص صدا می کردم و همگی می نشستیم و من از روی آن مقتل به زبان بچه گانه برای آنها می خواندم. الان فرزندان من همگی بزرگ شده اند، دکتر و مهندس هستند و مسئولیت های مختلف در کشور دارند اما گاهی اوقات زنگ می زنند و می گویند دل ما برای آن روزهایی که ما را می نشاندی و برای ما روضه خوانی می کردی تنگ شده است. حالا چرا این تأکید را می کنم ؟ بخاطر اینکه وقتی مادر یا پدر در خانواده جلسه و هیئت حسینی برگزار می کنند همه ی اعضاء خانواده با هم تجربه ی مشترک و هماهنگی پیدا می کنند. ما اینجا اولویت را به بچه ها داده ایم درصورتی که وقتی به مراسم عزاداری می رویم اولویت را به بزرگترها داده ایم این یکی از آن خطاهای استراتژیک در مراسم عزاداری های ما است.

من از همه ی خوبانی که دست اندرکار جلسات عزاداری اباعبدالله الحسین هستند و احیاناً برنامه ی سمت خدا را می بینند ابتدا خاک پای آنها را سرمه ی چشم های خود می کنم و از خداوند می خواهم بهترین خیرات را نصیب آنها بکند که کرده است. یک تقاضای کوچک می کنم که بیایید یک نهضت بزرگ را در کشور خود پایه گذاری کنیم یعنی هیئت های کودکانه برای کودکان برگزار کنیم. مبلغ های خانم و آقایی که به زبان بچه ها و با همان شیوه های بازی و خواندن قصه از ماجراهای عاشورا برای آنها تعریف می کنند. در همان ساعتی برگزار کنند که پدر و مادر می خواهند در مراسم عزاداری که حدود سی یا چهل دقیقه است شرکت کنند و بچه پنج دقیقه ی آن را تحمل می کند و بعد از آن نمی تواند ارتباط بگیرد همانطور که ظرف غذای کودک با ظرف غذای پدر متفاوت است باید به اندازه ی گنجایش وجود او باشد. هیئت های کودکانه امام حسین (ع) باید رایج شود و بچه های پیش دبستان باید هیئت مخصوص داشته باشند. بچه های دبستانی باید هیئت داشته باشند. من از دوستان خوب خود در آموزش و پرورش خواهش می کنم در دبستان ها نیز در این زمینه فعالیت کنند.

در راهنمایی و دبیرستان ها فعالیت هایی می شود ولی در دبستان ها شاید ما خیلی این مسئله را جدی نگیریم. یک سخنران دعوت می کنیم که برای بچه ها سخنرانی کند که احیاناً شاید خیلی به زبان بچه ها هم نباشد. مثلاً در مدرسه ی پسرانه ما باید هیئت علی اصغر داشته باشیم، در دبستان دختران هیئت حضرت رقیه داشته باشیم. در مدرسه ی راهنمایی هیئت حضرت قاسم را داشته باشیم و در دبیرستان هیئت حضرت علی اکبر را داشته باشیم. برای دختر ها هیئت حضرت سکینه، ام کلثوم، حضرت زینب داشته باشیم. یعنی یک همزاد پنداری و همانندی داشته باشیم. بچه ها عضو این هیئت ها باشند، همانطورکه عضو انجمن اسلام، عضو بسیج و عضو کانون های ادبی می شوند در این هیئت خود بچه ها این فعالیت ها را انجام دهند. پسر بچه ها معمولاً خیلی راحت می توانند در کوچه و خیابان این کارها را بکنند اما دختر بچه ها نه. بنابراین ما باید برای آنها این امکان را فراهم کنیم. در خانه حتی مادر، خاله، عمه و مادربزرگ این امکان را فراهم کنند که مثلاً بچه ها بتوانند سه یا پنج روز در خانه م هیئت داشته باشند. بچه های مدرسه و دوستان خود را دعوت کنند همینطور معلم دینی یا کسی که از آشنایان بتواند ارتباط خوبی را با آنها برقرار کند و از عاشورا برای آنها بگوید. یا اینکه اگر شما در عاشورا بودید چکاری می توانستید بکنید ؟ اینکه اگر عاشورا تکرار شود که تکرار خواهد شد شما نقش خود را پیدا کنید و عاشورا برای این است که هرکسی نقش عاشورایی خود را پیدا کند. این آن جایگاهی است که ما خیلی جدی به آن احتیاج داریم که این امکان هم فراهم شود که بچه های کوچک ما هم متناسب با فهم و احساس خود وقدرت دریافت و معرفت خود عشق و محبت به اهل بیت را در وجود خود شعله ور کنند.

سوال – من بیشتر اوقات فرزندان خواهرهای خود را نگاه می دارم تا آنها به مراسم عزاداری برسند و من از تلویزیون این مراسم را نگاه می کنم آیا این کار من ثواب هم دارد؟

پاسخ – به تعداد بچه هایی که شما مراقبت می کنید و به تعداد افرادی که به مراسم عزاداری رفته اند کارت معنوی شما شارژ می شود. یعنی اگر شما سه بچه را نگاه داشته اید و سه خانواده توانسته اند در مراسم شرکت کنند، حداقل برای شش نفر شما ثواب را یکجا دریافت کرده اید. اگر شما به این مراسم رفته بودید فقط سهمیه ی یک نفر را برده بودید. اما یک عبارتی در کلام این دوست ما بود که آن نکته ی مهمی است اینکه گفته اند بیشتر اوقات این کار را می کنند کار غلطی است. اینکه یک نفر پطروس شود و بعد همه ی کارها را به عهده بگیرد یعنی در خانواده و در فامیل، همه بگویند تو که هستی پس بچه ی من را نیز مراقبت کن کار غلطی است.

گاهی اوقات ما یادمان می رود آنهایی که به ما محبت می کنند قرار نیست که به ما سرویس بدهند بلکه قرار است محبت را با محبت جبران کنیم. این چیزی است که قرآن به ما یاد می دهد هل جزاء الاحسان الی الاحسان. یعنی اگر یک خواهر بچه های خواهر ها یا برادرها را مراقبت می کند تا بقیه به راحتی و با آرامش در مراسم عزاداری شرکت کنند لازم است که خود او نیز مراقبت باشد که عقب نیفتد. یعنی بعضی اوقات از آنها بخواهد که شما بچه ها را نگهداری کنید تا من بتوانم در مراسم شرکت کنم. قبل از اینکه او بخواهد، منی که بچه ی خود را نزد خواهرخودم یا خواهر شوهرم گذاشته ام حتماً این امکان را فراهم کنم که بگویم حاضر هستم من بچه ها را نگهداری کنم تا شما در مراسم شرکت کنید. این تبادل جزء آن مهارت های ویژه ی هنر مهر ورزیدن است. اگر یک نفر همیشه بار را به دوش بکشد قطعاً دیر یا زود خسته می شود و استعفا می دهد. بقول معروف از محبت کردن پشیمان می شود چون بار اضافی برداشته است. قرار نیست که ما بار همدیگر باشیم بلکه قرار است یار همدیگر باشیم. یک تعامل دو طرفه و دوسویه برقرار باشد. یعنی با محبت کردن به دیگران به شکل متناسب و صحیح به خود محبت کنیم.

سوال: ما سال گذشته به کربلا مشرف شدیم و دختر نه ساله ی خود را به عنوان جایزه و هدیه ی جشن تکلیف به همراه خود بردیم. اما او واقعاً ما را اذیت کرد و مدام دل او می خواست که ما در بازار باشیم و اسباب بازی ها و لباس های مختلف را تماشا کنیم یا اینکه بخریم. بخاطر او توقف های ما در حرم امامان بسیار کوتاه بود و من احساس ضرر کردم. بعضی اوقات نیز صدای خود را روی او بلند کردم. ماه آینده ما توفیق تشرف مجدد به کربلا را داریم واقعاً نمی دانم او را همراه خود ببرم یا نه ؟

پاسخ – این سفرهای زیارتی خصوصاً سفر زیارتی کربلای معلی یکی از آن طلایی ترین توفیقات هر انسانی است که می تواند نصیب او شود. در روایت داریم که اگر کسی آنقدر پاکی در خود ذخیره کند که اهل بهشت شود اما مشرف به زیارت امام حسین نشده باشد، در بهشت به او خانه ای نمی دهند و مستأجر است، خانه بدوش است و نمی تواند جایی داشته باشد. مشرف شدن به کربلا خیلی با ارزش است. ولی غلط دیکته ای که این خواهر خوب نوشته این است که برای جشن تشرف دختر نه ساله ی خود به سن تکلیف، یک حقیقت عظیمی را پیش روی این بچه گذاشته که هنوز برای درک آن راه زیادی را نیاز داشته است. طبیعی است که این بچه از کربلا چیزی نفهمد مگر اینکه از سن سه تا چهار سالگی با مفهوم کربلا آشنایی داشته باشد. اگر آشنا باشد آنوقت این امکان خیلی راحت تر فراهم می شود اما باز هم باید متناسب با نیاز این بچه باشد. من نمی توانم سه ساعت در حرم سیدالشهدا باشم چون خودم دلم می خواهد. بله اگر ما را رها کنند شاید حتی بخواهیم برای خوردن یک لقمه غذا از حرم بیرون بیاییم اما بچه ی من بیست دقیقه یا نیم ساعت بیشتر طاقت ندارد. چون جمعیت زیاد است و شلوغ است نمی تواند حریم آن حرم را نگاه دارد. دوست عزیزی را من دارم که البته الان پسر او بزرگ شده و به سن دبیرستان است اما ایشان می گفت زمانی که پسر من دو یا سه ساله بود سعی کردم که عشق امام رضا (ع) را در دل این بچه خیلی عمیق وارد کنم.

راهکار من این بود که کاملاً شیوه ی زیارت خود را عوض کردم وقتی که به حرم امام رضا (ع) می رفتم توفیق پیدا می کردم که نماز حضرت، نماز زیارت، نماز جعفر طیار را بخوانم. اما زمانی که بچه ی من بدنیا آمد گفتم خدایا حالا من وظیفه دارم که عشق همه ی این خوبی ها را در دل فرزند خود بکارم اما او ظرفیت هیچکدام از اینها را ندارد. من اگر دو رکعت نماز هم بخوانم باید خیلی خوشحالی کنم برای همین با فرزند خود که به حرم می رفتم دو رکعت نماز که می خواندم با او به حیاط می رفتم و بدنبال کبوترها می کردیم و در کنار حوض های امام رضا آب بازی می کردیم. بچه ی من عاشق حرم امام رضا بود چون می دانست آنجا او را دعوا نمی کنم، او را داخل حرم نمی برم و بگویم بنشین من می خواهم زیارت کنم. او را به حیاط می برم می دود بازی می کند به دنبال کبوترها می رود و زیبایی های ظاهری حرم که به نظر او عجیب است می بیند. و هر موقع که می گویم امام رضا، آن فواره های آب و کبوترها و زیبایی ها و نغمه ی زیبای دعا و مناجات برای او احیاء می شود. الان او عاشق حرم و امام رضا است. الان عقل او می رسد و دوست دارد که کتاب دعا را باز کند و بخواند. در حقیقت می خواهم این نکته را تأکید کنم که اگر خداوند این رزق ملکوتی را داده است که کوچولو هایی را بیشتر از رزق بلکه به عنوان امانت داشته باشیم، از آنها مراقبت کنیم.

همانطور که بچه های ما نمی توانند زمان زیادی بیدار بمانند، زمان زیادی گرسنه بمانند، نمی توانند زمان زیادی هم در حرم اهل بیت باشند. نمی توانند زمان زیادی را در مراسم عزاداری و در مسجد باشند باید زمان را به اندازه ی آنها کوتاه کنیم. این دوست خوب ما گفته اند می خواهند ماه دیگر به کربلا مشرف شوند، پیشنهاد من این است که از روش تنبیهی استفاده نکنند یعنی به جای اینکه به دختر خود بگوید یاد تو است دفعه ی قبل ما را مدام به بازار بردی من این دفعه می خواهم یک زیارت خوب بکنم و تو را نمی خواهم ببرم چه احساسی به این بچه دست می دهد. این احساس به کودک دست می دهد که مامان من را تنبیه می کند و این خیلی بد است. لازم نیست من یک چنین چیزی را به او بگویم. البته تأکید من این است که اگر هنوز گنجایش ندارد بچه را با خود نبرید. اما به او بگویید دفعه ی پیش که آمدی مشخص شد که فضای کربلا به گونه ای است که نیاز است سن تو بیشتر شود و تو باید فرصت بیشتری داشته باشی انشاء اله دفعه های بعد تو را می برم. این مسئله در مورد امام رضا (ع) و مکان های زیارتی دیگر هم است بگذار عقل تو بیشتر برسد، خود تو عاشق کربلا بشوی.

این دفعه می خواهم من بروم و برای تو دعاهای خیلی قشنگ بکنم اگر می خواهم به فرزند خود جایزه ای بدهم باید متناسب با او باشد. جایزه ی جشن تکلیف این است که زیبایی های ظاهری دنیا برای او بیشتر باشد، نمی تواند خیلی عمیق به سمت معنویات برود. شما اورا به سمت نماز و حجاب برده اید، حالا لازم است برای او زیورآلات، اسباب بازی یا عروسک بخرید. این مسئله را می توانستید در بازار تهران هم انجام دهید، او را به بازار شهری که زندگی می کنید ببرید و برای او کمی اسباب بازی بخرید. اجازه دهید او با اسباب بازی سرگرم شود و بعد با نشاط به سراغ عبادت می رود. ما در بحث عبادت باید مراقب ظرفیت شناسی و ظرفیت سنجی باشیم. به اندازه ی اندک به بچه ها بدهیم تا آنها با عشق سراغ آن بیایند. همان ادبی که در آداب زیارت به خود ما یاد داده اند، هنگامی که به حرم می روید با آرامش قدم بردارید و بیرون که می آیید و هنوز میل ماندن در حرم را دارید، تند و سریع از آنجا بیرون بیایید تا اشباع نشوید. قاعده ی روان شناسی است که اشباع باعث می شود نتیجه ی عکس بدهد. تو زمانی که احساس کنی که زیاد در جلسه ی روضه و حرم بوده ای، امکان اینکه به سمت غفلت حرکت کنی زیاد خواهد بود.

سوال – کربلا صحنه ی حماسه است شما توصیه می کنید که چه داستان هایی را با چه ادبیاتی برای فرزندان خود بازگو کنیم. شما در هفته ی گذشته به بیان داستان مباهله برای کودکان خیلی تأکید داشتید. از حماسه ی کربلا بر روی چه داستانهایی تأکید دارید؟

پاسخ – داستان کربلا یک سکه ی دورو است. یک صحنه ی آن صحنه ی جنایت های عجیب و غریب است که شنیدن آنها دل هر انسان آزاده ای را به درد می آورد. در حقیقت شاید علت یکی از لقب های امام حسین (ع) که کشته ی اشک است همین است که محال است کسی در مدار انسانیت باشد، قصه ی امام حسین را بشنود و اشک از چشمان او جاری نشود. اما اینکه ما از کدامیک از صحنه ها باید بگوییم، نباید از صحنه های جنایت بگوییم بلکه باید از سفیدی های کربلا بگوییم. از صحنه های وفاداری، عشق، محبت و ولایت مداری همه ی کسانی که شهید شدند یا در کربلا اسیر شدند بگوییم. آن چیزی که باید برای بچه ها، کودکان و نوجوانان بگوییم این است که اولا باید به زبان قصه و شیرین باشد. از کلماتی استفاده کنیم که آن را به یک صحنه ی جنایی تبدیل نکنیم، متأسفانه آن چیزی که فضای قصه های ما را چه دیجیتال، چه قصه های مکتوب و چه شفاهی پر کرده همین است. صحنه های اکشن و جنایی که آسیب های جدی را به رفتار و روحیات می زند، گاهی اوقات شما می بینید که روز جمعه همه ی خانواده مشغول نگاه کردن فیلم سینمایی هستند یا شب سریال نگاه می کنند اما همه به دنبال دزد، قاتل یا جنایت هستند. در نوع فیلم هایی که ما ارائه می کنیم این بد ترین حالتی است که رخ می دهد. در صحنه ی عاشورا شما بدترین جنایت ها را دارید ولی قرار نیست ما به جنایت بپردازیم. قرار است ما ببینیم در بدترین وزشت ترین رفتارها چگونه زیبایی ها گل کرد. اگر عاشورا یگانه ی عالم هستی می شود بخاطر این زیبایی های وفاداری است.

وقتی کسی مانند حضرت قاسم (س) به عنوان یک نوجوان دوازده یا سیزده ساله با امام حسین ارتباط می گیرد، امام حسین دل نگران است که این بچه چگونه می خواهد با این پلیدی ها و صحنه ی جنگ کنار بیاید ؟ آیا واقعاً در خود این ظرفیت را ایجاد کرده است ؟ از او سوال می کنند که مرگ را چگونه می بینی ؟ کلام حضرت قاسم این است که مرگ شیرین تر از عسل است. یعنی این بچه به یک درک ویژه رسیده است و جایگاه خاص دارد. ما برای فرزندان خود از بچه های عاشورا در عرصه ی تاسوعا و عاشورا، در حرکت از مدینه تا کربلا و در عرصه ی اسارت بگوییم. در عرصه ی اسارت فقط بچه ها و زن ها هستند. اینکه بچه ها چگونه وقتی در نهایت گرسنگی به آنها نان و خرمای صدقه می دهند نمی خورند. اینکه از شدت گرسنگی ضعف می کنند، به زمین می خورند، از شدت گرسنگی می میرند ولی نان را نمی پذیرند. عزتی که در عاشورا است یعنی امام حسین تمام رخ عزت خدا است و تجلی کامل اسم عزیز خداوند است. بخاطر همین هم هرکسی که با امام حسین انس بگیرد پیش خداوند عزیز می شود. هرکسی با امام حسین (ع) ارتباط بگیرد عزت در درون او می جوشد و نمی تواند ذلت و خواری را بپذیرد و دنیا نمی تواند او را کوچک کند.

سوال – سوره آل عمران – آیه ۱۸۰-۱۷۴توضیح بفرمایید.

پاسخ – صفحه ی ۷۳ قرآن خیلی زیبا واقعه ی عاشورا را می تواند برای ما تفسیر کند. اما نکته ی کلیدی، آیه ی دوم همین صفحه است. حواس شما باشد که شیطان یاران خود را می ترساند، درحالی که مومنین فقط از خدا می ترسند. دو ترس در دل انسان جا نمی گیرد، یا انسان باید از خدا بترسد یا از همه ی عالم بترسد. اگر می خواهید از چیزی نترسید بگذارید که ترس خدا را آنقدر در دل خود زیاد کنیم که زمانی که به گناه رسیدیم در آن شیرجه نزنیم. وقتی که ولی خدا را تنها دیدیم او را تنها نگذاریم، او را یاری کنیم حتی اگر به قیمت جان ما باشد. و در همین صفحه خدا این را قطعی می گوید که خداوند این راه را قرار داده برای اینکه خبیث را از طیب جدا کند. کاری که عاشورا و حماسه ی کربلا کرد که پاکان از نا پاکان جدا شدند. مراقب پاکی های خود با اطاعت خداوند باشیم.

سوال – اگر شرایط زیارت کربلا فراهم نباشد با توجه به تمام ثواب هایی که گفتید چه کاری باید انجام داد ؟

پاسخ – شاید خیلی از دوستان خوب ما دلخور شده اند و می گویند ما امکان مالی و امکان خانوادگی این کار را نداریم. یا احیاناً مگر نمی بینید این همه بمب منفجر می کنند مگر آدم بیکار است جان خود را کف دست خود بگیرد و برود، انشاءاله هرموقع اوضاع آرام شد می رویم. اجازه دهید عرض کنم همه ی این حرف های شما درست است، قطعاً هر جایی که شما پرچم عزاداری اباعبداله حسین را ببینید وارد حرم آقا شده اید. هرجایی که نام مطهر اهل بیت باشد خانه ی آنها است. همانطور که وقتی خورشید می تابد در هر خانه ای که شعاع آن بیاید، خورشید در آن خانه وجود دارد اما به زیارت خورشید رفتن چیز دیگری است. من برخلاف روایات چیزی را عرض نمی کنم و آن چیزی که ما آموخته ایم از اهل بیت یاد گرفته ایم، به کربلا رفتن یعنی اینکه بتوانید در زندگی خود راه ولایت را پیدا کنید و اگر این راه را حقیقتاً پیدا کنید هرگز راه بهشت را گم نخواهید کرد.

سوال – لطفاً کتاب معرفی کنید.

پاسخ – کتاب خوب هفت شهر عشق از آقای خدامیان آرانی که نگاهی نو به واقعه ی عاشورا دارد. این کتاب در واقع حماسه ی عاشورا را به شکل رمان اما بصورت مستند و دقیق برای دوستان خوب ما جوان و نوجوان و همه ی کسانی که اهل علم و دانایی هستند بیان کرده است. همینجا این مژده را بدهم که دیروز نویسنده ی خوب این کتاب اعلام کردند که من متن این کتاب را برای اینکه دوستان بتوانند استفاده کنند در اینترنت گذاشته ام. اگر دوستان همین عنوان هفت شهر عشق را با نام نویسنده ثبت کنند امکان این فراهم است که متن کتاب را در اقصی نقاط کشور و یا خارج از کشور دان لود کنند.

سوال – بچه های ما پسر هستند و اکثر مجالس مخصوص خانم ها است آیا ما باید آنها را همراه خود ببریم یا خیر؟

پاسخ – اگر پسر بچه های ما کوچک هستند و خیلی تفاوت میان زن ها و مرد ها را به صورت جدی دقتی روی آن ندارند اشکالی ندارد. مهم این است که این فضا به صورتی فراهم شود که نه آنها و نه خانم هایی که در این مجالس هستند آزرده نشوند. ولی این امکان را فراهم کنید که حتماً پسربچه ها با پدر، عمو، دایی و یا با پدر بزرگ های خود نیز در مجالس عزاداری حضور پیدا کنند، به نوعی حتماً در مجالس مردانه نیز شرکت کنند و فقط همراه مادر نباشند.

سوال – چه کنیم تا قبل از ازدواج یا قبل از فرزند دار شدن مقدمات اینکه فرزند ما محب اهل بیت باشد را فراهم آوریم ؟

پاسخ- در درجه ی اول در دوران بارداری با مراقبت های ویژه ی بارداری این کار را انجام دهیم. الان دوستانی که مسافری را در راه دارند مراقبت ویژه بکنند، سلام به ابا عبداله الحسین جزء طلایی ترین و ملکوتی ترین رزق های هر انسانی روی کره ی خاکی است. چون خود وجود حضرت و یاد ایشان بهشت عالم است. بعداً که فرزند به دنیا می آید تأکیداتی به ما شده است اینکه کام بچه را با آب فرات بردارید یا کام او را با تربت سید الشهدا (س) بردارید. اینها راه هایی است برای اینکه ما بچه ی خود را محب اهل بیت بکنیم. انس ویژه ی مادر در دوران بارداری خیلی موثر است. همینجا من یک یادآوری کنم چند روز پیش در یکی از استان های کشور میهمان بودم، پسر بچه ی هفت یا هشت ماهه ای را دیدم دوستان گفتند این بچه سمت خدایی است. گفتم یعنی چه ؟ گفتند یعنی ما در دوران بارداری میان برنامه های مذهبی، برنامه ی سمت خدا را خیلی ویژه و جدی می دیدیم. الان نیز هر موقع تلویزیون روشن باشد این بچه برنامه ی سمت خدا را خیلی با دقت نگاه می کند. برای ما جالب است که آن چیزی را که ما در دوران بارداری خیلی دقت می کردیم و با رضایت به آن توجه داشتیم در بچه ی مانیز همان حالت ایجاد شده است. برای امام حسین، اهل بیت و زیارت عاشورا نیز همین اتفاق ممکن است بیفتد. توجه شما با محبت و آگاهی و بدون اینکه دچار دلزدگی شوید این محبت را به صورت ژنتیکی در ژن ها و کروموزوم های آنها قرار خواهد داد.

سوال – چند سالی است که روز جمعه ی اول ماه محرم همایش ویژه ی شیرخوارگان حسینی در سراسر کشور و بسیاری از نقاط جهان اجرا می شود ما چگونه می توانیم از این مجلس بهره ببریم؟

پاسخ – همه ی دوستان می دانند که هم در شهر تهران و هم در دیگر شهرها و هم در بسیاری از کشورهای اروپایی و آسیایی اولین جمعه محرم مجلسی است که بچه های کوچک را لباس حضرت علی اصغر می پوشانند. به این عنوان که یا ابا عبداله اگر روز عاشورا ما نبودیم که خود و بچه های خود را فدایی شما بکنیم، این بچه های ما امانت نزد شما باشد. دل ما می خواهد که این بچه ها عشق شما و ولایت شما را بپذیرند و بدون چون و چرا کردن حرف ولی خود را بپذیرند. هم سایت هایی دسترسی دارند و هم مجموعه هایی که در شهرها و استان های مختلف این امکان را فراهم می کنند. اگر دوستان دسترسی به اینترنت دارند همین عنوان شیرخوارگان حسینی را تایپ کنند اطلاعات مربوط به آنها در کل کشور و کشورهای خاصی که این مراسم برگزار می شود خواهد بود. حواس ما باشد که این ارتباط حضور تمام مادرانی است که بچه های شیرخواره دارند. یعنی یک بار دیگر همه یک نهضت ویژه ی حسینی دارند برای اینکه اعلام کنند که ما حتی بچه های خردسال را که جان خود را فدای آنها می کنیم، حاضر هستیم قربانی راه اسلام و ندای بلند سیدالشهدا (س) بکنیم. بهانه ی خوبی است، گاهی اوقات خداوند برای اینکه ما را بیشتر سمت خود بکشاند کاسه ی ما را می شکند تا راه را پیدا کنیم. آنهایی که بچه دار نشده اند البته نه برای بچه دارشدن بلکه برای اینکه یاد بگیرند و ببینند حتی اگر بچه دار شوند قرار است او را به زیبایی پرورش دهند تا بتواند در ملکوت بشکفد. به بهانه ی بچه دار شدن در خانه ی امام حسین را بزنید و نذر حضرت علی اصغر کنید، اما اشتباه نکنید و حاجت شما هدف شما نشود بعد خدا و امام حسین وسیله شود. همیشه باید هدف بزرگ تر از وسیله باشد، هدف شما امام حسین باشد و حاجت شما وسیله ای باشد برای اینکه در خانه ی امام حسین را بزنید و اگر صلاح باشد قطعاً امام حسین بی جواب نمی گذارد.

سوال – در سال های قبل و در دوران کودکی ما در بیشتر منازل در ایام سال به مناسبت های مختلف مجلس روضه برپا بود اما الان به واسطه ی فرهنگ آپارتمان نشینی و شهر نشینی جدید این مجالس کم شده ما نگران ارتباط فرزندان خود با مجالس اهل بیت هستیم چه کنیم ؟

پاسخ – اگر معنای عزاداری برای ابا عبداله الحسین این است که ما شریک در غم پیامبرو اهل بیت باشیم می توانیم یک پرچم کوچک جلوی درخانه ی خود بزنیم و بگوییم ما هم هستیم. حتی اگر بتوانیم در این چهل روز یا در این دو ماه محرم و صفر هر کدام از ما یک روز مجلسی را داشته باشیم و این امکان را فراهم کنیم که بچه های ما هم با این فرهنگ آشنا شوند. درست است که فرهنگ آپارتمان نشینی شده اما از یک جهاتی به هم نزدیک تر شده ایم. در حقیقت این فرصت را فراهم کنیم که همه جا مجلس عزاداری امام حسین باشد. همین امروز که ما در بعضی از خیابان های بالای شهر تردد می کردیم راننده گفت خوشحال هستم مثل اینکه اینجا هم مسلمان است، گفتم همه جا عاشق امام حسین است. اجازه دهیم پرچم عزای امام حسین در همه جا باشد وحتی اگر شده وقتی که در خانه ی خود هسستیم با یک فرصت کوتاه و اندک این امکان را فراهم کنیم که خود ما و بچه های ما در خانه ی امام حسین (ع) باشیم.

 

کارشناس برنامه : سرکارخانم فروغ نیلچی زاده

تاریخ پخش : ۱۷-۰۹-۱۳۸۹

 

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *