آموزش دین به کودکان
۱۴۰۰-۰۷-۰۷ ۱۴۰۲-۰۷-۱۳ ۱۷:۳۴آموزش دین به کودکان

آموزش دین به کودکان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
سوال: چگونه اخلاق و آداب اسلامی را به کودکان زیر هفت سال آموزش بدهیم ؟
پاسخ – قرآن می فرماید: خودتان و خانواده تان را از آتش دوزخ حفظ کنید. این آتش از همین الان در زندگیهای ما شروع میشود نه بعد از پروازمان به عالم ملکوت. امیرالمومنین می گویند که بهترین ارث برای فرزندان یاد دادن آداب اسلامی است. قرار شد که تا هفت سالگی ما از روش بازی درمانی استفاده کنیم. با بازی کردن نقش بچه ها و نقش بچه ها را به بزرگتر ها دادن به آنها یاد بدهیم. قرار شد از دو روش اصلی استفاده کنیم. یکی روش های مثبت یعنی اینکه کارهای خوب انجام بدهیم و او ببیند و یاد بگیرد و روش دوم اینکه کارهای بدی که بچه مان انجام میدهد را انجام بدهیم و از بچه مان هم بخواهیم که ما را راهنمایی کند. ادب از که آموختی از بی ادبان. درست روش لقمان حکیم. اگر بچه مان حسود و بی نظم است و صفاتی دارد که ما دوست داریم بچه مان زود حرف ما را بفهمد و اگر نفهمید او را تنبیه می کنیم که در واقع تنبیه نیست تخلیه ی خشم است، تنبیه خوب است و آگاه کردن است و اثر مثبت دارد ولی تخلیه ی خشم اثر معکوس دارد یعنی بجای اینکه بچه ما را دوست داشته باشد و راه خوب را یاد بگیرد لجاجت را یاد میگیرد. مشکل اخلاقی که بچه های سه الی چهار ساله دارند این است که چون می خواهند خودشان و محیط پیرامون شان را بشناسند حس مالکیت در آنها قوی میشود.
این حس این قدر زیاد است که ما بعضی مواقع به بچه های مان اتهام می زنیم که این بچه خیلی خسیس است و هیچ یک از اسباب بازی هایش را به بچه ها نمی دهد یا وقتی خانه ی دوستانش می رود اسباب بازی آنها را بر می دارد و می گوید ما خودم است. این حس طبیعی است و من باید به بچه هم حس مالکیت و هم حس ایثار و هم حس بخشش را یاد بدهم و اینکه بتواند به دیگران کمک کند. این ها یک مجموعه است و اگر یکی از این ها را به بچه ام یاد بدهم قطعا باید بدانم که بچه ام در دوره ی دبستان و بزرگسالی دچار یکسری از آسیب ها می شود تا وقتی که این قدر آسیب ببیند تا یاد بگیرد یا اینکه فردی بشود که دچار بخل بشود و حتی حاضر نباشد اطلاعات علمی خودش را به دیگران بدهد. برای اینکه بچه مان از خسیس بودن و بخل دور بشود لازمه اش این است که خیلی وقت ها وقتی می خواهیم هدیه ای به کسی بدهیم آنرا به بچه مان بدهیم که او هدیه کند. داریم که اگر می خواهید صدقه بدهید آن را به بچه تان بدهید تا این کار را انجام دهد که هم این رفتار را یاد بگیرد و هم گذشتن از چیزی که ارزشمند است یاد بگیرد.
نوع رفتاری که بچه ها بعضی وقتها پیدا میکنند حسد است. در خانواده هایی که بیش از یک فرزند دارند، وقتی بچه ی دوم بدنیا می آید ممکن است دو تا روحیه در بچه ی اول پیش بیاید. یک حالت این است که بصورت منزوی و گوشه گیر میشود حتی غذا خوردنش کمرنگ میشود و می خواهد یک جورهایی از خودش انتقام بگیرد. چون می بیند که این بچه ای که بدنیا آمده تمام مهر و محبت پدر و مادر را از او دزدیده است. و بچه ی دوم را هووی خودش میداند. ما راه حلی پیشنهاد می کنیم که این بچه دچار حسد نشود و درهمان دوران کودکی ممکن است به طرف انتقام برود که ممکن است خطرناک باشد. خانمی نقل می کردند که در دوران کودکی وقتی دختر دوم من بدنیا آمده بود دیدم که مادر به او زیاد می رسد و حتی موقع غذا خوردن به کس دیگری می گفت که به من غذا بدهند و من یک روز یک بالش روی دهان خواهرم گذاشتم و می خواستم روی آن بنشینم که مادرم رسید و خوشبختانه او آسیب ندید. دردنیای بچگی این مفهوم ندارد که چه کسی حق دارد که پدر و مادر من را از من بگیرد. بچه همانطور که یک عروسک را با خودش این طرف و آن طرف می برد به همان نسبت به پدر و مادرش هم تعلق دارد می گوید: مادر خودم است و کسی حق ندارد با او حرف بزند. وقتی فرزند دومی بدنیا می آید شما باید عدالت بین فرزندان را رعایت کنید و پیامبر این را به ما توصیه کرده است.
روایت هست که فردی نزد پیامبر بود. پسر کوچکش آمد. او بچه اش را روی پایش نشاند و او را بوسید و مدتی بعد دخترش آمد و او را روی زمین نشاند. پیامبر به او اعتراض کرد و گفت که چرا دخترت را روی زمین نشاندی و روی پایت ننشاندی ؟ پبامبر می گوید که مواظب محبت کردن به دخترها باشید که آسیب نبینند. و وقتی او دخترش را روی پایش گذاشت پیامبر گفت: حالا عدالت را رعایت کردی. درست است که بچه های کوچکتر بیشتر به محبت نیاز دارند اما ما بدون آنکه متوجه بشویم گاهی اوقات به روابط عاطفی خواهرها و برادرها آسیب می زنیم. یعنی با توجه کردن به یکی از آنها و محبت کردن به او باعث میشویم که آنها با هم دشمن بشوند. این گاهی تا بزرگسالی هم می ماند و این خواهر و برادری که باید پشتوانه هم باشند، رقیب هم می شوند. به پدرها و مادرها می گویم که شما تمام محبت خودتان را به بچه ی اول بکنید و به او بگویید که ببین که چقدر تو خوب بودی که خدا برای تو خواهر دیگری فرستاد تا تو تنها نباشی و تو را دوست داشته باشد. شما واسطه ی محبت خواهر و برادر بشوید. بجای اینکه بگویید که به این بچه دست نزن اذیت می شود بگذار بخوابد بگویید که آفرین تو آمده ای که خواهرت را نوازش کنی ولی حالا او خوابیده، بیا برویم بیرون و هر وقت بیدار شد با او بازی کن.
کمکم میکنی ؟ آخر این خیلی کوچک است. آن موقع که تو کوچک بودی، هیچ کس نبود که کمکم کند ولی الان تو هستی و میتوانی به من کمک کنی. ما باید کمک کنیم که آن حس حسادت که از حساسیت شروع میشود، بعضی از شرایط زندگی ما انسانها را زودرنج می کند و این حساسیت به حسادت تبدیل میشود یعنی یک بیماری بدخیم اخلاقی. سرطان های جسمی یک امتحان بزرگ خداست و وقتی خداوند به بعضی ها سخت می دهد میتوانند ارتباط بیشتری با خداوند برقرار کنند. خدا میگوید که در این سختیها راهی گذاشته ام که بیایی و من را پیدا کنی اما در سرطان های اخلاقی من هم خدا را گم میکنم هم خودم را و هم بهشت را گم میکنم. پس کمک کنیم که خواهرها و برادرها با هم یک ارتباط عاطفی محکم داشته باشند. باید ببینیم که بزرگتر زورگویی میکند یا کوچکتر اذیت میکند. مراقب باشیم که این ها با هم ارتباط خوبی داشته باشند. وقتی خواهر و برادر با هم دعوا میکنند چکار کنیم ؟ بچه ی کوچکتر کتاب بچه ی بزرگتر را خط خطی کرده است و بچه ی بزرگتر یا به شکایت می آید یا خودش او را تنبیه می کند. احیانا روی دستش می زند و او هم گریه کنان سراغ مادر می آید که برادرم من را زد. و چون بچه ی کوچکتر آسیب پذیرتر است مادر می آید و برادر بزرگتر را دعوا میکند. شما با این کار بدون اینکه بخواهید تخم کینه بین خواهر و برادر را کاشته اید.
هر دو تا را به اندازه دعوا کنید و از هر دو تا به اندازه حمایت کنید. شما چه از بزرگتر حمایت کنید و چه از کوچکتر حمایت کنید اشتباه کرده اید. وقتی این بچه گریه کنان می آید و می گوید که داداش من را زد. مادر باید بگوید که حتما تو کار بدی کردی که تو را زده است. یعنی در نبودن برادر مادر سیستم دفاعی برادر میشود. چون برادر منتظر است که مادر بیاید و از او انتقام بگیرد. بچه میگوید که روی کتاب دادش نقاشی کشیدم و مادر میگوید که کار بدی کردی و باهم به اتاق داداش می روند. مادر بگوید که مثل اینکه این بچه اشتباه بزرگی کرده که شما او را دعوا کرده ای یعنی کمک میکند که جنبه های مثبت هر دو طرف را ببیند. بچه بزرگتر می گوید که این بچه ی شما چقدر لوس است که کتاب های من را خط زده است و مادر می گوید که کار بدی کرده، الان عذر خواهی میکند و بچه می گوید که من عذرخواهی نمی کنم زیرا من را زده است. مادر می گوید که تو اشتباه کرده بودی و می گوید که داداشی میشود که خواهرت را ببخشی ؟ اشتباه کرده و قول می دهد که به وسایل شما دست نزند. حالا صورت همدیگر را بوس کنید. بیا برویم داداش را راضی بکنیم و دلش را بدست بیاوریم. برو در آشپزخانه تا با هم میوه بیاوریم و وقتی بچه ی کوچکتر به آشپزخانه رفت به پسر بزرگتر بگویم که تو نباید او را می زدی این کوچک است و عقلش نمی رسد.
کاش در اتاقت را بسته بودی او اشتباه کرده است. من هم حواسم نبود ولی این کوچک است و همین که تو دستت را به دست کوچک او میزنی او دردش می آید. تو هم که کوچک بودی اشتباهات بزرگ میکردی و ما تو را می بخشیدیم. حالا اگر دعوا بین پدر و بچه باشد چکار کنیم ؟ اگر بچه سن هفت سال باشد اصلا طرف همسرتان را رها نکنید. مادرها زودتر دچار خطای احساسی می شوند زیرا احساسی تر هستند اگر از خودشان مراقبت نکند. اگر به فرض همسرتان اشتباه کرده است سکوت کنید و سرتان را پایین بیندازید. اگر خواست بچه را بزند و آسیب جدی بچه را تهدید می کرد شما حق نداری سکوت بکنی، بچه را بردار و بدون اینکه به همسرت پرخاش بکنی از اتاق بیرون برو ولی اگرغیر از این بود نگذارید که بچه از صمیمیت بین شما و همسرتان استفاده بکند. در خانواده ای که صمیمیت بین پدر و مادر نمره ی خوبی را می آورد بچه ها کمتر دچار آسیب های اخلاقی می شوند حتی اگر یکی از والدین بزهکار باشد و مستحق زندان رفتن باشد. یعنی والدین همدیگر را جلوی بچه خراب نمیکنند و مادر طرف بچه را نمی گیرد و طرف همسر را هم نمی گیرد و سکوت می کند.
اختلاف روش تربیتی بین پدر و مادر وجود دارد. گاهی بچه ها اعتراض میکنند. خانمی میگفت که بچه ام به من میگوید که تقصیر توست که با او ازدواج کردی مثل اینکه اولین خواستگارت بوده است. یعنی این قدر دعوا بین پدر و مادر را می بینند که به خودشان اجازه می دهند که این جوری صحبت کنند. پس جلوی بچه ها از هم جدی حمایت کنید ولی وقتی خودتان تنها می شوید با قانون یک باضافه ی شش اشتباهات همسرتان را با محبت به او یاد آوری کنید. شش تا خوبی همسرتان را به او بگویید و بعد بگویید اما کاشکی صبر می کردی و بچه را این طور تنبیه نمی کردی. این بچه خیلی تو را دوست دارد ولی با این بدرفتاری محبت تو مثل نمک در دل این بچه می تواند حل بشود و بدون اینکه بخواهد با تو لجبازی میکند.
من دلم نمی خواهد بچه به تو بی احترامی کند. حال اگر بددهانی پدر رخ داد من باید کارت شارژ عاطفی بچه را پُر کنم کسی که بد دهان است یعنی یک آسیبی در هویت او وجود دارد یعنی با افرادی نشست و برخاست کرده که خیلی راحت حرفهای زشت می زند یا در دوران کودکی این کلمات برای او استفاده شده است یا در جامعه خیلی احساس حقارت کرده است. و حقارتش را با فحش دادن می خواهد حل بکند. این انسان به دریای محبت احتیاج دارد و درمان او با داد و فریاد نیست. در روایت داریم که اگر کسی به شما گفت که اگر یکی بگویی من ده تا جواب می دهم فوری جوابش را بده که اگر تو ده تا بگویی یکی هم جوابش را نمی شنوی. این کمک میکند که فرد کمی به خودش بیاید. سکوت خلاق برای این جور موقعیت هاست. در این موقع من باید به بچه ام بفهمانم که سکوت کن و جواب پدرت را نده و بعد که پدر نبود به بچه بگوید که تو این قدر پدر را عصبانی کردی که حتی خودش از حرفهای نامناسبی که زده شرمنده است. تو نباید این کار را می کردی گرچه کار پدر هم زشت بود. ما بزرگترها هم گاهی اشتباه میکنیم ولی تو هم باید مراقبت کنی. اگر انصاف داشته باشیم و همزمان هم هوای پدر و هم هوای فرزند را داشته باشیم قطعا زندگی مان بهتر خواهد شد.
سوال – دختر نوزده ساله هستم و تابحال فقط یک خواستگار داشته ام و مادرم عکس من را پیش رمال ها می برد و به خاله هایم سفارش میکند که برای من خواستگار پیدا کنند. پدرم هم از اینکه من شوهر نمی کنم ناراحت است. خیلی ناراحت هستم و از رفتارهای آنها خسته شده ام و احساس میکنم که اضافه هستم. راهنمایی بفرمایید.
پاسخ – واسطه گری در ازدواج یک هنر ویژه است که نیاز به خلاقیت و توجه زیاد دارد. من از این دختر خانم می خواهم که نیمه ی پر لیوان را ببیند. بجای اینکه نکات آزار دهنده را می بینی یک بار هم نکات مثبت را هم مرور کن. کسانی که پی رمال ها می روند کار درستی نمی کنند در واقع این کار یک نوع شرک به خداست. کسی که وارد این کارها می شود حواسش باشد که نه تنها کار درست که انجام نمیدهد بلکه گره ی بیشتری در زندگی خودش و خانواده اش قرار می دهد. مادرت چون نگران آینده شماست دچار چنین اشتباه بزرگی شده است. این نگرانی قشنگ است. بقول ائمه دختر گلی است خوش بو که پدر و مادر به او علاقه مند هستند اما گاهی رفتار تو تلخ شده است و آنها به خودشان اجازه می دهند که حس زیبای خودشان را به زشتی به تو نشان بدهند. میگویند که دلمان میخواهد تو ازدواج کنی و بروی و ما راحت بشویم. در صورتیکه منظورشان این نیست. هیچ پدر و مادری نیست که بچه اش را راهی خانه ی بخت بکند و ننشیند گریه کند. جای خالی او را می بیند و میگوید که بچه ام الان چکار می کند با اینکه می داند او الان راحت است و این حرفهای آنها را باور نکنید زیرنویس این حرف این است که دوستت دارم ولی نمی دانم چکار کنم. بهترین راه حل این است که از فرمول های خدا استفاده کنیم. خدا می فرماید بعد از من به پدر و مادرت احسان کن و این بهترین کار است. چیزی که تو را حمایت میکند احسان به پدر و مادر است که تو از آنها دلخور هستی. به آنها محبت کن.
حضرت عیسی فرموده اند که اگر کسی یک سیلی به صورت تو زد طرف دیگر صورتت را هم بیاور که سیلی بزند. این را می توانیم برای پدر و مادر استفاده کنیم. ممکن است که این میوه تلخ باشد ولی میوه ی آن شیرین است. احسان و احترام بیشتر. و حواست باشد که سنی از تو نگذشته است البته در بعضی از شهرها دخترها از ۱۶ سالگی آماده ازدواج می شوند. تو وقتی رفتار بدی از آنها می بینی سکوت کن و در اولین فرصت چای برای مادرت بیاور و خوبی های مادرت را بگو ولی در آخرش بگو با اینکه شما را خیلی دوست دارم ولی من فکر میکنم که در این خانه نان خور اضافی هستم و فکر می کنم شما از اینکه من ازواج نکرده ام ناراحت هستید و تمام احساسات منفی خودت را اعلام بکن ولی با یک دنیا احترام و محبت. مطمئنا در مادرت اثر خواهد کرد.
سوال – من در دوران مجردی دوران گناه آلودی داشته ام الان ازدواج کرده ام و شوهرم در مجردی دوران پاکی داشته است من با اینکه توبه کرده ام ولی وقتی شوهرم را می بینم احساس گناه میکنم. چون من گذشته ام را به شوهرم نگفته ام آیا حقی از او ضایع کرده ام ؟
پاسخ – گناه قطعا اثر خودش را دارد مگر با یک توبه حقیقی اثر آن از بین برود. شما هیچ اشتباهی نکرده اید که گناهان گذشته ی خودتان را به شوهرتان نگفته اید بلکه کمک کردید که یک زندگی خوبی را شروع کنید. ما حق نداریم دیگران را از گناهان گذشته ی خودمان باخبر کنیم مگر کسی که یک طبیب است و قدرت دارد که به ما کمک کند که این گناه را پاک کنیم. غیر از این حق نداریم بگوییم. گناه پنهانی به آمرزش خدا خیلی نزدیکتر است تا گناه آشکار. و گناهی که گفته میشود خشم خدا را برمی انگیزد. ایام خوب ذیحجه فرصتی است که شما دوباره با خدا تجدید عهد کنید. الان حاجیان دور خانه ی خدا میگردند تا یادمان باشد که زندگی ما مثل یک دایره است که نقطه ی مرکزی آن خداست. یعنی خدا محور زندگی ما است. ما شعاعی بشویم بین خدا و خودمان و همه چیز دور خدا بگردد. شما ببینید که توبه ی شما چقدر قبول شده است که خدا همسر به این خوبی نصیب شما کرده است. این کارت آفرین خداست و نشانه ی قبولی توبه ی شماست. رابطه ی خودت با خدا را بهتر کن و لیلی بودن در زندگی خودت، به همسرت محبت بکن و حواست بیشتر به خدا باشد.
سوال – من با حجاب هستم و مسائل دینی را رعایت می کند و شوهرم همین طور است. اطرافیانم هم همینطور هستند ولی دختر هفت ساله ی من دوست ندارد به نماز و حجاب اهمیت بدهد و از خانم های بی حجاب و باکلاس خوشش می آید. راهنمایی بفرمایید.
پاسخ – احتمالا تضاد فرهنگی در بین اقوام نزدیک خانواده وجود دارد که الان خانواده های رایج است. شما بدون سرزنش و پرخاشگری بچه تان را به خوبی ها دعوت کنید از جمله حجاب و نماز. دیگر اینکه از ارتباط عاطفی خودتان با این بچه مراقبت بکنید مبادا افرادی که دارای ویژگی مثبت هستند تحقیر بکنید و از افرادی که کارهای غلط می کنند مدام تعریف بکنید. گاهی اوقات شما اشتباهی رفتاری را می کنید که نشان میدهد کسی که رفتارهای غلط دارد خیلی بهتر از آن کسی است که رفتارهای خوب دارد. دیگر اینکه در ارتباط عاطفی خودتان در خانه، شاخص های زیباشناسی این بچه را ارضاء کنید یعنی این امکان را فراهم بکنید که نوع پوشش و نوع رسیدگی به موها، لباس و رفتارش در خانه خیلی جدی باشد و خودتان هم جدی بگیرید. و به او کمک کنید که یاد بگیرد که هنر یک زن این است که زیبایی خودش را در بین محارم خودش داشته باشد تا در بیرون از خانه بتواند خودش را صیانت بکند تا یک زیبایی ماندگار و بهترین حالات روحی را درک کند.
کارشناس برنامه : سرکارخانم فروغ نیلچی زاده
تاریخ پخش : ۱۹-۰۸-۱۳۸۹
.






