Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
علیرضا پناهیان تربیت دینی 1: حجت الاسلام پناهیان سخنرانی 21 (پناهیان تربیتی 1 ن16) متن گردآوری تربیت دینی استاد علیرضا پناهیان ؛ گردآوری تربیت دینی

انتقال مفاهیم دینی ؛ همراهی دین و سیاست

PanahiyanA_Tarbiat21

انتقال مفاهیم دینی ؛ همراهی دین و سیاست

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

من بی تو دمی قرار نتوانم کرد/ احسان تو را شمار تنوانم کرد
گر بر تن من زبان شود هر مویی/ یک شکر تو از هزار نتوانم کرد

سوال: در گذشته اگر کسی به انبیاء، پیامبران و یا کتاب خدا اهانت می کرد بلافاصله عذاب الهی نازل می شد اما اکنون اینگونه نیست. آیا سنت الهی تغییر کرده است ؟ در ضمن خداوند فرموده است که ما قرآن را نازل کرده ایم و از آن حفاظت می کنیم، این حفاظت چگونه محقق می شود ؟

در گذشته هم وقتی خطاها و جنایت هایی صورت می گرفته بلافاصله بلا نازل نمی شده است. بلاهایی که نازل شده معدود بوده و همان تعداد به گوش ما رسیده است. مثلاً امام حسین (ع) خطاب به عبدالله بن عمر می فرمایند که این دنیا را رها کن. این دنیا همان دنیایی است که بنی اسرائیل صبح انبیاء خود را سر می بریدند و در طول روز به راحتی به زندگی خود ادامه می دادند. از این سخنان مشخص است که بلا بی درنگ نازل نمی شده است، بلکه در موارد معدودی این کار انجام می شده که هنوز هم اتفاق می افتد. پرداختن به این موارد معدود از بلا، مشکل جدی را حل نخواهد کرد. مسلم است که خداوند دین و قرآن خود را حفظ می کند اما معمولاً کارهای خود را به واسطه ی سبب هایی انجام می دهد. مثلاً خداوند قرآن را به سبب وجود اهل بیت حفظ کرده است. اگر ائمه ی هدی (ع) در کنار قرآن نبودند، قرآن حفظ نمی شد. مهمترین ثمره ی تاریخ زندگی ائمه ی معصومین (ع) حفظ قرآن بوده است. آنان برای حفظ قرآن هم جنگیدند و هم صلح کردند. هم خانه نشین شده و هم قیام کردند.

الان هم ما وسیله ی حفظ قرآن هستیم اگر ما وسیله ی این کار نشویم، خداوند وسیله های دیگری را جایگزین خواهد کرد. اساساً در زندگی دنیا، بنا نیست که مسائل با اتفاقات ویژه وخاص جلو برود. در روایتی امام صادق (ع) می فرمایند که اینطور نیست که وقتی امام زمان (ع) ظهور می کنند تمام کارهای خود را با معجزه پیش ببرند. باید یک گروهی باشند و پا به پای ایشان جهاد کرده و زجر و سختی بشکند. اینطور نیست که فرشتگان همه جا حضور داشته باشند و کارها را انجام دهند. حضرت امام نیز می فرمودند که آنطور نیست که مشکلات اجتماعی زمان امام زمان (ع) همگی به خودی خود حل شود. ما نباید در تصور برخی از وضعیت های مطلوب دچار خیالبافی شویم. اگر خداوند مستقیماً بلا نازل نکند و این کار را به ما واگذار کندیک رشد و شکوفایی برای ما است.

سوال: گاهی اوقات ما شاهد برخی رفتارهای غلط سیاسی در جامعه ی دینی هستیم، آیا این رفتارها ما را در انتقال مفاهیم دینی به فرزندان خود دچار مشکل نمی کند ؟ آیا همراهی دین و سیاست ما را در انتقال مفاهیم دینی به فرزندان خود کمک می کند یا باعث می شود این روند کند شود ؟

اگر یکی از شخصیت های مومن و یا افراد مسجدی باعث اذیت و ناراحتی فرزند ما شوند قطعاً نظر او نسبت به آنها تغییر خواهد کرد. آیا درست است که ما برای مقابله با این کار فرزند خود را به مسجد نبریم ؟ آیا درست است که ما بچه ی خود را به نماز تشویق نکنیم، چون ممکن است یک نفر نماز خوان در فامیل پیدا شود که اتفاقاً فرد بد دهان و بد رفتاری باشد و باعث شود که بچه ی ما از نماز زده شود ؟ مسلماً جواب این سوالات منفی است. افراد متدین در عرصه ی سیاسی با شعارها و آرمان های دینی وارد شده اند و اساساً وارد این عرصه شده اند تا دین را حفظ کنند. اما بعداً خطا و ظلمی مرتکب شده اند که خلاف دین بوده است.

کارهای این افراد نیز ممکن است فرزند ما را از دین زده کند، همانطور که کار اشتباه یک فرد مسجدی ممکن است او را از دین زده کند. حتی یک پدر و مادر مذهبی هم اگر رفتار بدی انجام دهند، فرزند آنها با دین مخالف خواهد شد. بنابراین این مشکل خاص صحنه ی سیاست نیست. اما دشمنان حضور دین در عرصه ی سیاست روی این موضوع زیاد تبلیغ می کنند. چون تفکیک دین از سیاست به نفع آنها است. و اِلا این تفکیک اصلاً امکان پذیر نیست. در تمام کشورهای عالم، چه امپریالیست و چه صهیونیست، دین و سیاست یکی است. اصلاً پدیده ی صهیونیزم که امپراطوری جهان در اختیار او است و همه ی روشنفکران عالم به این مسئله تأکید می کنند، یک پدیده ی دینی و یک پدیده ی قدرت طلبانه ی ناسیونالیست دینی است. آنها معتقد هستند که جنس یهود، جنس برتر بوده و باید قدرت اول باشد. درست است که به مقیدات شرعی و جزعی دین خود معتقد نیستند.

ولی براساس قدرت بخشیدن به آرمان یهود قدرت طلبی می کنند. بنابراین سیاست و دیانت در جهان جدای از هم نیست. ما معقتد هستیم که باید جهان را از سرپرستی صهیونیست ها که یک آرمان دینی در پشت قدرت طلبی آنها است بیرون آورده و به دست آقا امام زمان (عج) بدهیم. یعنی از یک دین منحرف به یک دین اصیل منتقل کنیم. چرا در قرآن ما شاهد نزاع قرآن با لائیک و سکولاریزم نیستیم ؟ آیا به این علت که سکولاریزم یک پدیده ی نو است ؟A  یا درگیری با ادیان انحراف یافته، درگیری دائمی تاریخ است. همین مسائلی که در قرآن وجود دارد، در زمان ما هم است. چرا قرآن می فرماید که قوم یهود شدید ترین کفر و نفاق هستند و این مسئله را در مورد آمریکا نمی گوید. آیا علت این است که در آن زمان آمریکا ظهور نداشته و قرآن مسائل زمان خود را می گفته است ؟ نه اینگونه نیست. در زمان ما هم اگر بررسی کنیم متوجه می شویم که در پشت سر آمریکا نیز صهیونیست ها حضور دارند. بنابراین مسائلی که در قرآن مطرح شده، مسائل به روزی هستند. دشمن اصلی در قرآن همین ادیان انحراف یافته هستند. امروز هم قدرت در دست کسانی است که به کمک همین ادیان انحراف یافته قدرت پیدا کرده و ظلم می کنند. بنابراین جهان امروز جهان دین انحراف یافته است. و ما باید دین سالم را جایگزین آن دین بکنیم. بنابراین این سخن که در جهان امروز یک عده قدرت طلب هستند که با دین کاری ندارند حرف اشتباهی است. امروز نیز قدرت طلب ها با دین کار دارند، خود آنها با استفاده از دین جلو آمده اند.

آنها از آن دین که قدرت طلبی را تئوریزه می کند دفاع کرده و براساس آن با ما می جنگند. در واقع دین، آنها را به این ظلم وادار کرده است. وقتی که آنها می گویند خدا بنی اسرائیل را قوم برتر قرار داده است، از نظر اخلاقی به گزاره هایی می رسند که بسیار خطرناک است و ظلم و نابودی بشر به دست آنها را خواست خدا می دانند. اینگونه است که قدرتمند شده و می توانند دیگران را چپاول کنند و در این راه نیز موفق می شوند. تنها با استفاده از دین ما باید جلوی آنها بایستیم. شما نمی توانید با منفعت طلبی جلوی گروهی بایستید که کار ظلم خود را مقدس می دانند. شما نیز باید به کمک دین به جنگ آنها بروید. دینی که مرگ شما را در این دفاع شهادت می داند. دینی که به شما قدرت و برنامه می دهد تا منافع خود را تأمین کنید. لذا بیداری اسلامی در جهان، منافع جامعه ی اسلامی ما را بوسیله ی دین تأمین می کند. کسانی که دشمن ما هستند، دشمن دین ما هم هستند. بنابراین از ما می خواهند که دین را با سیاست همراه نکنیم. اما خود آنها این کار را می کنند و زمانی که می خواهند ما را غارت کنند می گویند که ما نژاد برتر هستیم و خدا ما را اینطور آفریده است. آنها با استفاده از این وسیله به دور هم جمع شده و ما را چپاول می کنند. پس چرا ما از دین برای قدرتمند شدن استفاده نکنیم ؟

سوال: آیا همراهی دین و سیاست در جامعه ی امروز به انتقال مفاهیم دینی به فرزندان ما کمک می کند ؟

ممکن است این مسئله آسیبی داشته باشد اما در جاهای دیگر هم این آسیب وجود دارد. البته باید فوائد آن را نیز در نظر گرفت. اگر یک مسئول سیاسی در جامعه ی اسلامی دارای اخلاق و معنویت باشد، بیشتر از هر مسجد و منبر و کتاب و مدرسه ای، دین را به جامعه منتقل خواهد کرد. اگر یک سیاستمدار مسلمان و معتقد به اخلاق اسلامی در جامعه حضور داشته باشد، جامعه شبیه او خواهد شد. البته اگر در سیاست مداران یک بد اخلاقی بوجود بیاید تمام زحماتی که من و امثال من برای دین می کشند از بین می رود. بنابراین طبیعی است که امثال من باید فریاد بیشتری بر سر آنهاA  بزنند تا یک فردی که در کوچه و بازار یک خطایی را انجام می دهد. مردم از روحانیون انتظار دارند که بیشتر قدرتمندان را نصیحت کنند. خیلی مهم است که سیاسیون از قدرت خود خوب استفاده کنند. تقوای این افراد باید خیلی بیشتر از مردم باشد. غیر از اینکه این افراد الگو هستند، کوچکترین خطای آنها آثار زیانباری در جامعه دارد. اگر این افراد براساس تیم بندی عمل کنند، نه براساس اصول اسلامی جامعه ضرر زیادی خواهد دید. وقتی جامعه احساس کند که این ضرر ها به دلیل سوء مدیریت و رفیق بازی این افراد سیاسی و مذهبی ایجاد شده، به دین بی اعتنا خواهد شد. اگر افراد سیاسی جهاد و تلاش وافری داشته باشند، ثمره ی آن به مردم خواهد رسید. مردم باهوش هستند و به راحتی خصوصیات افراد را درک می کنند. فرزندان ما نیز می توانند از عرصه ی سیاسی که با دین آمیخته است، بهره ی زیادی بگیرند.

البته گاهی اوقات ما مانع شده و نظر بچه ها را نسبت به صحنه ی سیاسی منفی می کنیم. صحنه ی سیاسی متعلق به ما است. مسئولین از خود ما هستند واگر خطایی بکنند، ما هستیم که باید خود را اصلاح کنیم. ما نباید به بچه های خود قهر کردن با صحنه ی سیاست را یاد بدهیم. این یک اخلاق خودخواهانه و افراطی است که ما به بچه های خود انتقال می دهیم. باید واقعیت های عرصه ی سیاست را به مرور به فرزندان خود یاد بدهیم. اصولاً خانواده ها به دنبال تربیت فرزند هستند. ما باید در حین مسابقه و بازی، فرهنگ جامعه پذیری و اجتماعی شدن را به فرزندان خود آموزش بدهیم. باید به بچه های خود یاد بدهیم که نظرهای مخالف را تحمل کنند. پدر و مادر باید این مسئله را نمایش دهند و به بچه ها یاد بدهند که سعه ی صدر پیدا کنند. مهمترین منتی که خداوند بر سر پیامبر اکرم (ص) می گذارد این است که می فرماید آیا ما به تو شرح صدر ندادیم ؟ سپس خداوند پیامبر را به داشتن خلق عظیم تحسین می کند. مشخص است که پیامبر از این نعمتی که خداوند به او داده به بهترین صورت استفاده کرده و شخصیت خود را رشد داده است. ما باید این شرح صدر را به فرزندان خود منتقل کنیم. ما وقتی که می خواهیم الفبای سیاست را به فرزند خود یاد بدهیم، باید الفبای سعه ی صدر و دسته جمعی زندگی کردن را به آنها آموزش دهیم. فرزند ما باید یاد بگیرد که از حق خود دفاع کند. برخی از بچه ها بلد نیستند از حق خود دفاع کنند. چون این کار را در خانه یاد نگرفته اند و به محض دعوای آنها با برادر و خواهر خود پدر و مادر مداخله کرده اند. ما نباید در دعوای بین فرزندان زیاد دخالت کنیم فقط باید آنها را جهت بدهیم. باید اجازه دهیم که خود فرزندان از حق خود دفاع کنند. البته می توانیم بعداً زمینه ی عذرخواهی را برای آنها فراهم کنیم. اگر ما تربیت سیاسی را در خانه شروع کنیم، وضع فرهنگی و سیاسی در جامعه بسیار بهبود پیدا خواهد کرد.

مسئولین سیاسی که گاهی در گفتگو های خود ناسزا می گویند و بی تحمل می شوند تربیت خانوادگی خوبی ندارند. کسی که اهل آداب سیاسی نباشد و وارد جامعه شود خطاهای زیادی را مرتکب خواهد شد و حتی ممکن است به جامعه خیانت کند. بنابراین اولین اثر تربیت سیاسی در خانواده این است که سیاست به مرور در جامعه اصلاح می شود. دومین اثر آن نیز این است که شخصیت بچه اصلاح می شود. علت اینکه برخی از بچه ها با وجود استعداد زیاد درس نمی خوانند این است که بیش از حد احساساتی هستند. و پدر و مادر آنها را به خوبی در روابط اجتماعی تربیت نکرده اند. تربیت برای حضور در روابط اجتماعی همان تربیت سیاسی است. بچه های ما نباید از شرکت در رقابت احساس ضعف بکنند. اگرآنهااز حضور اجتماعی و شکست خوردن احساس ترس بکنند؛ در سر کلاس از معلم خود سوال نخواهند کرد. وقتی سوال نکنند درس آنها ضعیف خواهد شد.  کم کم آنها اعتماد به نفس خود را از دست می دهند. و در جمع رفقای خود در مدرسه همیشه انسان مطیع و پیروی خواهند بود. پدر و مادرها باید بدانند که تربیت سیاسی نقش اول را دردرس خوان شدن بچه دارد. باید بچه در سر کلاس ابراز وجود کند. باید بتواند با لحنی مودبانه با معلم خود صحبت کرده و مشکل خود را عنوان کند.

در صورتی که بچه جرأت ابراز وجود و نظر را نداشته باشد ضعیف بار می آید. در صورت ابراز وجود است که می تواند از محیط خود اکسیژن دریافت کرده و نهال وجود او شکوفا شود. البته همه ی این کارها باید با احترام و ادب انجام شود، نیازی نیست که فرد برای ابراز وجود ناسزا بگوید. باید پدر و مادرها تربیت سیاسی را در خانه شروع کرده و حضور در جامعه را به فرزند خود یاد بدهند. با این کار بچه ها در مدرسه و درس خود موفق خواهند شد. یکی از نکات تربیت سیاسی این است که ما نقاط قوت و ضعف یکدیگر را به رسمیت بشناسیم. و با استفاده از این نقاط قوت در تحلیل مسائل به یکدیگر کمک کنیم. تربیت سیاسی به ما کمک می کند که بتوانیم با یکدیگر زندگی کنیم. باید قبول کنیم که ما یک نقطه ضعف هایی داریم که رفیق ما آن را بر طرف می کند. پدر باید در خانه به بچه ها بگوید که مادر شما یک ویژگی هایی دارد که من ندارم. در این حالت بچه ها می فهمند که پدر نقاط ضعف خود را در برابر نقاط قوت مادر قبول کرده است. همین کار مفاهیم سیاسی را به بچه منتقل می کند. تربیت سیاسی یعنی اینکه ما بلد باشیم با جامعه زندگی کنیم. خیلی از افراد زندگی با دیگران را بلد نیستند. این افراد هیچگاه رشد پیدا نمی کنند. مادر باید به بچه ها بگوید که من نقطه ضعف هایی در برخی زمینه ها دارم و با پدر شما در آن موارد مشورت می کنم تا خطا نکنم. نباید بچه های ما از نواقصی که دارند احساس حقارت کرده و یا از نقاط قوتی که دارند مغرور شوند. یا اینکه دیگران را به خاطر نقص هایی که دارند تحقیر کنند.

سوال: لطفاً در خصوص آیات هفتم یا سی ام سوره ی مبارکه ی ذاریات توضیح بفرمایید.

خدا در آیات می فرماید: آدم های خوبی که در اموال آنها یک حق ثابت برای محرومین است. یکی از چیزهایی که ما باید به بچه های خود آموزش می دهیم این است که آدم ها با هم متفاوت هستند. و اینکه هرکسی قوی تر است نسبت به افراد ضعیف تر وظایفی دارد. این یکی از مهمترین آموزش های سیاسی است که در انتقال مفاهیم دینی هم نقش عمده ای دارد.

سوال: ما چگونه باید عرصه ی رقابت انتخاباتی را در خانه برای بچه های خود پیاده کنیم ؟

یکی از علاقه های وافری که در بچه ها وجود دارد، علاقه به بازی است. ما باید بازی را به مسابقه تبدیل کنیم. بچه های ما باید یاد بگیرند که هم از مسابقه نترسند و هم شکست را بپذیرند. ما باید بچه های خود را شجاع بار بیاوریم. هیچ پدر و مادری نباید بچه ی خود را ترسو بار بیاورند. ترس تنها مربوط به تاریکی و چیزهای خیالی نیست. ترس انواع مختلفی دارد. یکی از تمریناتی که بچه ها می توانند در خانه انجام دهند شرکت در مسابقه و پذیرش شکست است. و اینکه چگونه پیروزی را بپذیرند. برخی از افراد تحمل شکست را دارند ولی زمانی که پیروز می شوند بی ظرفیت هستند. ما باید به بچه های خود آموزش دهیم که هنگام پیروزی مغرور نشوند. بچه ها باید در هنگام شکست و پیروزی ظرفیت داشته باشند. ما می توانیم با استفاده از بازی این موارد را به بچه ها آموزش دهیم. بچه باید بفهمد که شکست یک فاجعه نیست. پدر و مادر نباید همیشه با نوازش بچه ی خود را تقویت کنند. باید کاری کنند که بچه استقلال روحی پیدا کرده و قدرت تشخیص او بالا برود. ما باید درعرصه ی انتخابات تشخیص دهیم که چه کسی صالح تر است. البته ما کاندیدا ها را به طور کامل نمی شناسیم بنابراین باید از اشاره ها استفاده کنیم. باید در خصوص برخی از زمینه هایی که در کاندیدا ها می بینیم فکر کنیم و با هوشمندی محاسبه کنیم.

ما نباید همیشه با بچه های خود صریح صحبت کنیم، اجازه دهیم که خود بچه بفهمد. یکی از نکاتی که امروزه منسوخ شده این است که در گذشته وقتی فامیل دور هم جمع می شدند معما مطرح می کردند. در هر معمایی یک علامتی برای جواب وجود دارد. هرکسی معمای سخت تری مطرح می کرد، جلسه را در دست خود می گرفت. معما یک بازی است که باعث می شود توجه بالا برود. اگر ما همه چیز را به صورت واضح و شفاف به بچه ها بگوییم، قدرت تحلیل آنها بالا نمی رود. باید بچه ها بتوانند اشاره ها را درک کنند. پدر و مادر یک مقدار با اشاره با بچه ها صحبت کنند، این کار سرگرم کننده هم است. الان تشخیص کاندیدای اصلح در جامعه بسیار آسان است اما ما نمی خواهیم زیاد به خود زحمت بدهیم. با استفاده از یک نگاه عمیق می توانیم این کار را انجام دهیم. البته جامعه ی ما در عرصه ی سیاسی بسیار باهوش است.

سوال: گاهی در یک رقابت در جامعه ی دینی، فرد شکست خورده حس می کند که ایده و نظر او یک قانون الهی بوده است لذا در خود تکلیف می بیند که از آن ایده و نظر دفاع کرده و سکوت نمی کند. در این صورت قواعد بازی به هم می ریزد در این مورد ما چکار باید بکنیم؟

ما بالاترین حق پرستان عالم را الگو قرار می دهیم. حضرت زینب کبری (س) خواهر حق گو ترین فرد در زمان خود بود. سر مطهر امام حسین (ع) را در مجلس یزید ملعون در مقابل او قرار دادند. همانجا حضرت زینب را به وسیله ی همان دینی که جد ایشان آورده بود تحقیر کردند. به او گفتند که دیدی خدا برادر تو را خوار کرده و کشت. حضرت زینب با آرامش جواب می دهد. گویی تمام اهل بیت در اوج اقتدار آنجا نشسته اند و حضرت زینب سوالی را برای آنها توضیح می دهد. او با کلماتی زیبا پاسخ آنها را می دهد. بدون اینکه به هم ریخته شده و اتهام بزند. اگر کسی براساس حق به میدان آمده و خواست حرف خدا را اجرا کند، اما نتوانست، مشخص است که زمینه سازی کامل نشده است. باید مشغول زمینه سازی شود. A  امام زین العابدین (ع) بعد از شهادت امام حسین (ع) شروع به تربیت افراد کردند. یعنی غلامانی را به خانه ی خود می آوردند تا زندگی امام را ببینند. با استفاده از دعا معارف را به ایشان منتقل می کردند و کم کم همان غلامان جهان را گرفتند. اینها نکاتی است که ما می توانیم جزو آداب، به هم بیاموزیم. بنابراین اگر ما در رقابتی شکست خوردیم باید بفهمیم که زمینه سازی کامل نبوده است. نباید با چنگ و دندان بخواهیم نتیجه را پس بگیریم. ما باید مقدمات و زمینه ها را درست کنیم. امیر المومنین (ع) گاهی به ابوذر می فرمودند که الان باید صبر کنید. ما هرموقع از تندروی صحبت می کنیم باید از کندروی هم حرف بزنیم و یا برعکس. پیدا کردن حد تعادل کار دشواری است که نیاز به دقت دارد.

 

کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۹۰/۱۲/۱۰

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *