Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
علیرضا پناهیان تربیت دینی 1: حجت الاسلام پناهیان سخنرانی 13 (پناهیان تربیتی 1 ن16) متن گردآوری تربیت دینی استاد علیرضا پناهیان ؛ گردآوری تربیت دینی

تربیت دینی ۱۳؛ آثار تربیتی ماه رمضان

PanahiyanA_Tarbiat13

تربیت دینی ۱۳؛ آثار تربیتی ماه رمضان

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

چکار کنیم که اثرات تربیتی ماه رمضان را در وجود خودمان ببینیم؟

ماه مبارک رمضان آثار زیادی به جا میگذارد ولی ما باید مواظب باشیم از این آثار تلقی خاص و ویژه ای یا مکاشفه ای در زندگی خودمان ببینیم و این را اثر رمضان تلقی بکنیم. این آثار بعد از ماه مبارک در ما نامرئی است و خیلی محسوس نیست. این را نباید مایه انکار آثار رمضان قرار بدهیم و بگوییم: پس رمضان در ما اثری نگذاشته است. چون بعد از رمضان ما معمولا خودمان را با همان ویژگی ها و خصلت ها با همان شرایط زندگی می بینیم و موجب این اشتباه میشود. ممکن است آثار رقیق باشند و یک کمی از گناه فاصله گرفته اند. این خیلی خوب است. البته بستگی به گذراندن رمضان هر کسی هم دارد. بستگی به برخورد با نحوه ی روزه هم دارد. اگر در طول ماه رمضان دلش برای ناهار خوردن لک زده باشد، در بعد از ما رمضان فاصله ای با خوراکی ها درک نخواهد کرد. ولی اگر با دلچسبی روزه گرفته باشد، می فهمد که خوردن شباهت پیداکردن به حیوانات است. این جوری با خوردن برخورد می کند. هرچند انسان باید شکر نعمت ها را بکند. آثار ماه مبارک رمضان خودشان را بعد از ماه مبارک نشان می دهند. پس این آثار هستند و ما باید آنها را جمع آوری کنیم. وقتی مجلس بودجه ای را برای دولت تصویب میکند، یک مرحل ی اعتبار تصویب کردن است و یک مرحله تخصیص بودجه است.

مثلا می گویند: ما این را شش ماه دوم می دهیم. اعتبار شبهای قدر برای ما تعیین شده است. از گناهانی که بخشیده شده اند تا مقدرات و روزی هایی که تعیین شده است ولی اینها معلق است. بسیاری از آنها مشروط و وابسته هستند. اگر ما کار خوبی بکنیم، آن را به ما می دهند و به ما می رسد. بسیاری از مردم بسیاری از اعتباراتی که در ماه رمضان برایشان تصویب شده را در طول سال استفاده نمی کنند. نمی آیند تخصیص شان را بگیرند. مثلا برای شما یک میلیون روزی مادی و معنوی بشرط آن صله ی رحم، بشرط آن مبارزه با نفس، بشرط آن دعا و بشرط این عبادت در نظر گرفته شده است. بعضی ها را بدون شرط می دهند. این نَفسی را که می کشیم بدون شرط به ما داده اند. ما بعد از ماه مبارک شروع به گرفتن معنویاتی که در ماه رمضان برای ما تصویب شده و هست، بکنیم. سال نو معنوی ما بعد از شب قدر است. اهل بیت فرموده اند: هرکار خوبی را که خواستید انجام بدهید، یک سال ادامه بدهید تا اثر بگذارد. می خواهیم اثر تربیت ی ماه رمضان در وجود ما مستقر بشود، یک برنامه ی یکساله بریزیم.

هر برنامه ی معنوی را که در نظر گرفتیم یکسال، تا پایان ماه رمضان سال آینده ادامه بدهیم. هرشب سوره واقعه را بخوانیم. خیلی خوب است و روایت زیادی در این باب داریم. یعنی شما ذهن خودت را در آسمانها ببر، به تقسیمات صحرای محشر ببر، به آن واقعه ی بزرگ بیندیش و بعد بخواب. در مدت خواب شما یک عبادت معنوی خواهید کرد که در طول روز آن کار را نمیتوانید بکنید. روح شما را می سازد. چقدر فرق میکند که انسان با مشکلات و آرزوهای دنیایی اش و تخیلات فیلم ها بخوابد ؟ اگر بخواهید همین برنامه را بگذارید، بعد از ماه رمضان بگذارید و تا یکسال قرار ادامه بدهید. بعد اثر آنرا خواهید دید.

هر سال یک برنامه ی متفاوت برای خودمان بگذاریم. هر کس می خواهد در زندگی اش تصمیم خوب بگیرد، این ماه فضای خوبی است برای تصمیم خوب گرفتن. برای تلاشی که اعتبارات ما را تخصیص خواهد داد. الان فضای معنوی خوبی برقرار است. تصمیم بگیریم برای یکسال دعای عهد بخوانیم. برای یکسال زیارت عاشورا را هفته ای یکبار بخوانیم. مستمر باشد. روایت داریم: عمل خودت را کم انتخاب کن ولی مداوم باشد. مثلا روزی پنج آیه قرآن. زیادش نکنید که بتوانید تا آخر بروید. برنامه ی سنگین برای خودتان نگذارید. پس برای تداوم آثار معنوی باید یک برنامه ی یکساله برای خودمان بریزیم. مثلا من هر هفته یک صله ی رحم انجام بدهم. حتی من هرشب جمعه تلفنی با یک پسر خاله ام صحبت بکنم. ولی مستمر باشد. استمرار با انسان، کار تربیتی می کند. خدا با کسی که عشق و حال معنوی پیدا بکند و مقطعی باشد و مداوم نباشد موافق نیست. عمل مستمر باشد، شخصیت درونی را به انسان نشان میدهد. بعد از اینکه خسته شدید و حوصله تان سر رفت، این کار اثر تربیتی خودش را روی شما نشان می دهد. روایتی داریم: که شما بعد از عید فطر می توانید تا ده روز به بدرقه ماه رمضان بروید و روزه بگیرد. این یک فعالیت زیبای معنوی است که انسانهای کمی توفیق این را دارند.

از کجا بفهمیم دعاهایمان مستجاب شده است ؟

خدا در رابطه با بنده ایش، یک ابهامی قرار داده است. این ابهام سرمایه ی ایمان است. این ابهام مایه ی امتحان توکل است. این ابهام تواضع انسان را به خدا زیاد میکند. ما دوست داریم بدانیم که خیال مان راحت بشود. آنرا کنار بگذاریم و کمتر نگرانش باشیم. ما معمولا به چیزهایی که نگران هستیم، توجه می کنیم. می خواهیم نگرانی برطرف بشود که دیگر به آن توجه نکنیم. این ابهامی که خدا در ارتباط خودش با بنده قرار داده در جاهای مختلف می بینیم. علت مقدرات خودتان را درک نمی کنید. حکمت اتفاق ها را درک نمیکنید. همین جوری بپذیرید. به خدا اطمینان داشته باشید. اگر بدانید که دیگر اطمینان به خدا نیست. اطمینان به علم خودم است. بعضی ها هستند که اینقدر اطمینان شان به خدا بالا است که خدا میگوید: به این ها بگویم برایشان فرقی نمی کند. همان تواضع و تزلزل را دارند. لذا آنها پرده از جلوی چشمشان برداشته میشود.

می توانند و نگاه کنند و آینده خودشان را ببینند ولی نگاه نمی کنند. برایشان این چیزها مهم نیست. آنجایی که خدا جواب دعاهای ما را پنهان می کند، جواب استغفارهای ما را پنهان میکند، این ابهام را بپذیریم. بگوییم: خدایا ندیده ما تو را قبول داریم. چرا سعی میکنیم این ابهام را برطرف بکنیم ؟ میتواند معانی متعدد بدی داشته باشد. من در اعتکاف دانشگاه دیدم ۷۰ درصد سوالهای معنوی دانشجویان به این ابهامات بر میگردد بخاطر همین من درباره ی این ابهام و فلسفه و نحوه ی این ابهام و آثار و برکات این ابهام صحبت کردم. خیلی استقبال کردند و همه گفتند: گره های ذهنی ما باز شد. قرآن می فرماید: غیب همان ابهام است. بحث ایمان به غیب است. تو نیکی می کن ودر دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز یا ندهد باز. ما وعده هم نمی دهیم. این ها یعنی دل سپردگی و سرسپردگی. به خدا اطمینان داشته باشید. آیا خدا ما را بخشیده یا نه ؟ فکر کنیم که خدا که ما را آفریده دوست ندارد، ما را می بخشد. حتما می بخشد. اگر کسی خدا این قدر برایش مهم است که نگران است که نکند خدا او را گمره کند، حتما خدا او را گمراه نخواهد کرد. چون خودش می خواهد جزء اینها نباشد. پس نیست.  ما باید به خدا با سوء ظن نگاه نکنیم. باید با حُسن ظن به او نگاه بکنیم. حالا ببینیم در مقابل این خدا ما چکار کرده ایم و شرمنده بشویم. اگر شما بدانید که خدا در این ماه به شما نگاه کرده، باید مغرور بشوید و یا شرمنده ؟ البته شرمند. بگویید: خدایا مگر من چکار کردم که تو قبول کردی ؟ این ها قابل نبود. ما یقین داشته باشیم که اگر ما ظرفیت بیشتری داشتیم خدا یقیناً بیشتر به ما می داد. و یقین داشته باشید بسیار چیزهایی که خدا به ما داده، در روز قیامت نمی توانی آن را جمع کنیم. مثل اینکه باران می آید و ما یک کاسه کوچک گرفته ایم و نمیتوانیم همه ی آنرا جمع بکنیم. ما کم داریم.

از کجا بفهمیم با تقوی شده ایم؟

باید بپرسیم از کجا بفهمیم باسواد شده ایم چون تقوی یک حداقل و یک حدا کثری دارد. اگر تقوی قلب منظورمان باشد، همینکه دوستان خدا را بیشتر دوست داشته باشیم، همینکه دوست داشته باشیم خوب باشیم، بد نباشیم و از بدرفتاری نسبت به گذشته متاثر باشیم، معلوم میشود لعلکم تتقون شده ایم. و اگر در عمل، ترک گناه برای مان ساده تر شده است و برای خواندن نماز اول وقت راحت تر انگیزه پیدا می کنیم و راحت تر نماز بی عجله می خوانیم، معلوم میشود که تقوی خودش را در مرحله ی عمل نشان داده است. تقوی فرایندی است که در طی گذر زمان بدست می آید. ما برای تقوی حتما مستعد تر شده ایم. حتما فرشته های الهی آمده اند که ما را کمک بکنند. بعد از رمضان یک برنامه برای خودمان بریزیم و از این استعدادی که بوجود آمده، استفاده بکنیم. آنگاه آثار تقوی رمضان که بر ما مترتب شده را می بینیم. بالاخره تلاش ما لازم است. شیطان بعد از ماه رمضان دستش باز میشود و می خواهد ما را خراب بکند. و می خواهد انتقام هم بگیرد. نکته ی مهم این است که ما حضور شیطان را در بعد ماه رمضان حس نمی کنیم.

بخاطر این است که شیطان دقیق عمل میکند. هیچ وقت مقابل ما نمی ایستد. می گوید: هر چه بخواهید همان باشد. بعد در مسیر کم کم ما را هُل می دهد و از مسیر خارج میکند. شیطان همیشه به خواسته های ما کمی اضافه می کند. شما از دست کسی ناراحت هستی. او نمکش را بیشتر می کند. شما می گویید: توفیقات خوبی پیدا کرده ام. شیطان می گوید: واقعا، واقعا و شما مغرور میشوید. ابلیس خیلی زیرکانه عمل می کند. اگر پیش خودتان بگویید: صدای مرغ همسایه مثل غاز است. شیطان می گوید: خود غاز است و دیگر شما را رها نمیکند. انسان همیشه نعمتهایی که در دست دیگران می بیند شیرین تر از نعمتهایی است که در دست خودش است می بیند. شما به نعمتی که دست دیگری است، نگاه می کنید و شیطان میگوید: نگاه، نگاه. چون خودتان نگاه را شروع کرده اید و انسان حضور شیطان را حس نمیکند. اگر بعد از ماه رمضان ما بتوانیم با شیطان مقابله کنیم، تقوایی را که رمضان به ما هدیه داده، می بینیم.

ما باید از گناه فرار کنیم یا با آن مقابله کنیم کدام ارزشمند تر است ؟

بستگی به گناه دارد. چه گناهی باشد. بعضی وقتها ما اسم یک چیزهایی را گناه می گذاریم که جزء ضرورت های کاری ماست. وظیفه ی من این است که به منبر بروم و یک ریا هم سر راه من هست. اینجا باید با آن ریا مبارزه کنم. نمی توانم ترک وظیفه بکنم. بستگی به وظیفه ی من دارد. پدر و مادر می گویند: خانه ی ما بیا. می دانم اگر آنجا بروم، عصبانی می شوم ولی باید حرف آنها را گوش کنم و با این عصبانیت مقابله کنم. ولی یک جاهایی هست که فضا انتخابی است و من می توانم انتخاب نکنم. می توانم ترجیح بدهم سر کلاس این استاد بروم و سر کلاس آن استاد نروم. فرقی هم نمیکند. می توانم شغلم را تغییر بدهم و در فضای گناه قرا نگیرم. بین خودت و گناه دیوار بکش. اصلا خبردار نشوید که آن طرف دیوار چه خبر است. بعضی حوادث روزنامه ها اشاعه ی گناه است. نمی گویم مردم بی خبر باشند ولی گاهی خبررسانی با تبلیغ فرق دارد.

اگر ما بتوانیم فضای گناه را ترک کنیم، ترجیح دارد بین خودمان و گناه دیوار بکشیم و از گناه فرار کنیم. نه انیکه مقابله کنیم. بعضی ها در اینجا دل شیر پیدا میکنند و میگویند: برویم خیابان مقابله بکنیم و در دقیقه ی نود خودمان را کنترل می کنیم. این از وسوسه های شیطان است. منتهی گاهی اوقات اجتناب ناپذیر است و آنجا انسان پرهیز میکند. اگر کسی از مقدمات گناه جلوگیری کرد، این بسیار نورانی تر خواهد بود از کسی که گناه را ترک میکند. قاطرهای امام زاده داود همیشه دوست داشتند از لبه ی پرتگاه حرکت کنند. این را در جبهه هم دیده بودم. بعضی ها دین داری شان مثل قاطرهای امام زاده داود است. از لب دره می روند خوب. این طرف تر بیاییم که آلوده نشویم. این چه شجاعتی است که شما از خودت نشان می دهی ؟ این چه عشق به محبوبی است که شما نشان میدهی ؟ این یعنی اینکه خدایا دارم تحملت می کنم. خدا هم ناز دارد و می گوید: می خواهم تحملم نکنی. باید منت هم بکشیم تا گناه را ترک کنیم. باید التماس هم بکنیم تا ما را نگه دارد. فاصله گرفتن و فرار از گناه یک وظیفه ی عالی و عرفانی است. اصلا می گویند: من نمی روم. مبادا دچار وسوسه بشوم. چون عشق و محبوبم را از دست می دهم و نمی ارزد. این نگاه خیلی زیباست. بعضی وقت ها هم فرار را توصیه نمیکنیم. آنجا که وظیفه است باید در آن فضا باشیم و می ایستیم.

آیا پاداش ترک گناه بهشت است؟

بهشت مثل هتلی در مدینه است که برای استقرار شما درست می کنند. اصل، زیارت و خود خداست. وقتی میگوید: من خودم جزای روزه هستم. ترک گناه هم همینطور است. پاداش ترک گناه، محبت خود خداست. حضور خود خداست. هیچ چیزی مثل ترک گناه حضور خدا را در قلب انسان عزیز و محبوب قرار نمی دهد. ما جا میخواهیم و بهشت جای ماست. در بهشت پاداش ما را می دهند. در پاداش دادن خدا خیلی صبر ندارد. روایت داریم: کسانیکه ترک گناه میکنند، لذت محبت خودم را زود به آنها می چشانم. بخشی از پاداش را میتوانیم اینجا بخواهیم ولی بخشی را نمیتوانیم در اینجا درخواست کنیم چون اگر کمی از آن لذت بهشتی را به ما بدهند، از شدت لذت از بین می رویم. برای پاداش ترک گناه باید دنبال احساس خوبی باشیم که خدا بلافاصله به ما می دهد.

آیا امکان دارد یک انسان معمولی گناه نکند؟

این سوال نصفش برای بیننده ی محترم است و نصفش برای شیطان است. شیطان استاد این حرفهای منفی است. شیطان یک کلمه را غلیظ می کند. شناخت روش شیطان خوب است و آیات و روایاتی هم در این باره داریم. شیطان شناسی عالی است. انسان می گوید: میشود من ترک گناه بکنم ؟ و شیطان میگوید: اصلا نمیتوانی و کار را غلیظ می کند. معمولی ترین انسانها، اگر روند تربیتی خودشان را خوب آغاز بکنند و صحیح قدم بردارند، با همین وجدان و همین ایمانی که دارند می توانند ترک گناه به حد مطلق بکنند و اگر در حد مطلق ترک گناه نکردند، بدانند حتما اشکالی در کار است. پس اشکال را می توان برطرف کرد.

 

کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۸۸/۰۷/۲۹

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *