تربیت دینی ۸؛ ماه رمضان و روزه
۱۴۰۰-۰۷-۰۷ ۱۴۰۲-۱۰-۲۶ ۱۰:۴۷تربیت دینی ۸؛ ماه رمضان و روزه

تربیت دینی ۸؛ ماه رمضان و روزه
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
آثار تربیتی ماه رمضان و روزه را بگویید.
روزه با عبادات ما یک فرق اساسی دارد. روزه یک عبادت سلبی است. بقیه ی عبادات ما ایجابی است. بقیه ی عبادات انجام دادن یک سلسه کارهاست. تنها عبادتی که انجام ندادن است، روزه است. یعنی شما در روزه کاری نمیکنید و عبادت نام می گیرد. در این عبادت هیچ فعلی نیست و همه ترک است و چون ترک زیباتر است و از نظر عرفانی خدا میگوید: من خودم جزای روزه را می دهم. یا به روایتی من خودم بصورت خاص، جزای این روزه هستم. اثر تربیتی این چیست ؟ یک مقدار آب و غذا نمی خوری و این همه احساس خوش معنوی در شما پدید میآورد و ارتباط نزدیکی با خدا برای شما ایجاد می کند.
حالا ببینید اگر بدی های دنیا را ترک بکنید، چقدر آثار زیبایی دارد. خداوند یکسال منتظر بود تا ما بدی های دنیا را ترک کنیم. نشد و خدا گفت: من شما را به مرگ می گیرم تا به تب راضی بشوید. شما را از خوردن می اندازم تا بفهمید امساک شدنی است. راحت است و چقدر نورانی میشوید. خدا الان امور عادی و خوردن را برای ساعاتی منع میکند تا ما به ترک دنیا آماده بشویم. ترک امورعادی، تمرینی برای ترک گناهان میشود. اهل روزه آمادگی بیشتری برای ترک گناهان دارند. این اثر تربیتی رمضان است. در قرآن می فرماید: ما قرآن را واجب کردیم تا شما به تقوی برسید. تقوی یعنی پرهیز از گناه. اثر دیگر این است که مهمترین اصل و هدف تربیتی این است که انسان بتواند امساک بکند. بتواند به خودش بگوید: نه. من بارها به معلم ها گفته ام: در مدرسه به بچه ها نماز یاد ندهید. خدا و پیامبر یاد ندهید. تنها چیزی که به او یاد بدهید این است که بچه ی ما وقتی از دبیرستان بیرون آمد، پیش او زشت باشد که بگوید: دلم می خواهد. در مبازه با نفس قدرتمند شده باشد. این مبارزه با نفس را در دلش برویانیم.
البته روش ما جوری است که جلوی رویاندن از درون را می گیرد. مدرسه مبارزه با نفس ما می کند. جامعه مبارزه با نفس ما می کند. اطرافیان مبارزه با نفس ما می کنند. این تشویقها و تنبیه ها، این مسئولیت را بعهده می گیرند. و ما قدرت خودمان را پیدا نمی کنیم. مدرسه ها باید در مسئله ی تعلیم و تربیت که یک حرکت است، برنامه ریزی بکند و به بچه ها یاد بدهند که مقابل نفس خودشان بایستند. امروز شما چه می خواستید که جلویش ایستادید ؟ امساک یک برنامه باشد و برنامه بدهند. امساک در حقیقت در حیات انسان نقش مهمی دارد. اگر از چیزی که دلمان می خواهد چشم پوشی کنیم و بگوییم دو ساعت بعد و تاخیر بیندازیم. اگر گناه دلت خواست بگو: بعدا. اگر انسان بتواند به خودش نه بگوید، یک عظمتی را در روح انسان ایجاد می کند. حقارت را از انسان می گیرد و به انسان قدرت می دهد. اگر در زندگی انسان ارزشی بالاتر از امساک وجود داشت، حتما ما در ماه رمضان باید آن کار را می کردیم. ولی این نیست و در ماه رمضان یک نخوردن و نیآشامیدن این کار را می کند. مهمترین آثار ماه رمضان، یاد دادن امساک است.
حضرت امیرالمومنین از رسول خدا پرسیدند: بهترین عمل دراین ماه چیست ؟ فرمود: این ستاره را دنباله دار بکنید. یعنی بقیه چیزهای بد را هم، شما ترک بکنید. به احترام ماه رمضان آنها را ترک کنید. روایتی از امام صادق (ع) داریم: شما گاهی با هم جر و بحث می کنید که اسم آن مجادله است. اگر در ماه رمضان بحث به مجادله کشیده شد بگویید: ببخشید من روزه هستم و بحث را ترک کنید. حتی مجادله نکنید زیرا در مجادله انسان دنبال این است که خودش را اثبات بکند، طرف را پایین بیاورد، باید جلوی آنها را گرفت. یک زمانی باید خود داری کرد. قدیمی ها جوانان را سربازی می فرستادند که مرد بشوند. در قدیم در سربازی خیلی خلاف نفس سربازها دستورات می دادند و صبح زود بیدارشان می کنند. باید آماده باشد. واقعا کسی که مبارزه با نفس نکند، مرد نیست. کسانی که در مشکلات زندگی میکنند، آدمهای خود ساخته ای هستند. کسانی که در رفاه هستند، اگر خوب تربیت نشوند خیلی آسیب پذیر هستند. آدمهای متوقع و زود رنجی هستند و زود افسرده میشوند. یکی از ناراحتی های روحی ما، ناآرامی های ما، ناامیدی های ما بخاطر این است که هیچ وقت مبارزه با نفس نکرده ایم، هیچ وقت با مشکلات درگیر نشده ایم. همیشه توقع آماده خوری داشتیم. اصلا جلوی مان باشد و برنداریم. حالا اگر کسی ماشین نداشته باشد و به خیابان برود و در ترافیک و شلوغی ناراحت میشود و به زمین و زمان فحش می دهد و اعصابش خُرد می شود. حالا اگر کسی دو تا ماشین هم در خانه داشت و گفت: امروز می خواهم تفریحی بروم، اصلا اعصابش خرد نمی شود چون خودش کنار گذاشته است.
خدا میگوید: من هرچه به تو ندادم، دارم که به تو بدهم، ولی تو بگو من خودم برنداشتم. ببینید روحیه های چقدر تفاوت می کند. تو بنا داشته باش با نفس مبارزه کنی، ما بنا را هم نداریم. در غرب کسی بد نمی داند که کسی چیزی را بخواهد. پس کی می خواهد با نفسش مبارزه کند. پیچش داستانها از وقتی شروع میشود که کسی چیزی میخواهد. خوب، نخواهد. جلوی خواستنش بایستد. پس کی می خواهد بایستد. این اثر تربیت است که روزه در ما دارد. و هیچ چیز هم مثل نیاز اولیه تشنگی و گرسنگی نیست. این اولین نیازی است که انسان در بدو خلقت با آن مواجه میشود. خدا اولین نیاز ما را گرفته که بایستیم. اگر اینجا نایستیم رشد نمی کنیم. این را برای خودت می گوید. کسی که اهل امساک بود، از هر چیزی بهره برداری بکند، ده برابر لذت می برد ولی کسی که اهل امساک نبود، هرچی می برد، باز هم کم لذت می برد. هرچی هم بخورد، لذت نمی برد.
آیا روزه با این سختی و مشقت، لطف خداست ؟
یکی دیگر از آثار تربیتی روزه این است که انسان را فرمان پذیر میکند. و خود فرمان پذیر کردن تکبر را از دل انسان برمی دارد. تواضع پیدا می کند. انسان صاحب پیدا می کند. چرا نمی خوری ؟ خدا گفته است. معلوم میشود تو خدا داری. تمرین بندگی است. شما معمولا در زندگی به کسی دستوری نمی دهید که سختی بکشد و با شما بد بشود و از شما اطاعت نکند. میگوید: انسان باید احترام خودش را حفظ کند و هر حرفی را هر جا نزند. جایی که می بینی حرفت را زمین میاندازند، حرف نمی زنی. اما خدا بخاطر محبتش به ما، گفته: بگذار من این دستور را بدهم، فوقش عده ای آنرا رعایت نمی کنند. خدا بخاطر محبت به ما، از کبریای خودش کوتاه آمده است، می گوید: من پا در میانی می کنم شاید انجام بدهند.
نکته ی بسیار مهمتر، اگر خدا روزه را واجب نکرده بود، البته انسانهای خوب، خودشان روزه را می گرفتند ولی چرا واجب کرده است ؟ عنانیت انسان درامر واجب بیشتر از بین می رود. وقتی واجبی را انجام میدهید می گویید: خوب واجب بود باید انجام میدادم ولی وقتی واجب نباشد با صدای کلفت تر می گویید: خوب بالاخره من این را انجام داد. منیّت ما در اطاعت از امر واجب بیشتر از بین می رود. ولی وقتی مستحب باشد آدم نمی شویم چون با من خودمان رفته ایم. روزه ی واجب، نورش هزار برابر از روزه مستحب بیشتر است. خدا که روزه را واجب کرده، از چند جهت لطف کرده است. یکی اینکه ما قوی بشویم و دیگر اینکه خودش کوتاه آمده است و محبت خودش را به شما نشان داده است. یکی دیگر اینکه چون امر کرده شما بدون عنانیت اینکار را می کنید. و شما بدون منیّت اینکار را می کنید و اثرش برای شما بیشتراست.
در مکه وقتی با جوانها می رویم. در آنجا حال معنوی خوشی دارند و دائم دنبال دستور معنوی می گردند زیرا آنجا حقیقت بندگی خودش را درک می کند و دربه در دنبال دستور معنوی می گردد. می فهمد دستور چقدر شیرین است. اگر مولا به او دستور ندهد، دلش می گیرد. از احرام که بیرون می آییم یک شادی داریم ولی غم قشنگی هم، گوشه ی دلمان هست. ای وای تمام شد. مثل آخر ماه رمضان. خدا می گوید: دیگر نمی خواهد روزه بگیرید و انسان دلش می گیرد. چقدر دستور قشنگ است. این را از آدمها گرفتن خوب نیست. دستور خدا شنیدن، انسان را بنده بار می آورد. و بنده بودن هم خیلی لذت دارد. بچه باید در آغوش مادرش باشد. همسر باید در کنار همسرش باشد. هرچیزی سرجای خودش باشد. عبد هم باید در آغوش دستور خدا باشد. این است که در ماه رمضان می توانیم آنرا تجربه کنیم.
درباره مراسم معنوی در این ماه و مراسم روضه صحبت بفرمایید.
در این ماه خود روزه آثار با برکتی دارد. نماز جماعتها این آثار را مضاعف میکنند. درباره ی مراسم مذهبی که ما به آن هیئت، روضه و سخنرانی می گوییم، من روایتی از پیامبر را برای شما می خوانم. بروید در باغ های بهشت بگردید و بهره برداری بکنید. پرسیدند: این باغ های بهشت کجا هستند ؟ فرمودند: مجالس ذکر همان باغ های جنت هستند. لذا کسی که با مجلس ذکر می رود از انواع میوه های بهشتی بهره برداری می کند. رفتن در جلسه موضوعیت دارد. بعضی ها می گویند: ما از معارف دینی در تلویزیون استفاده می کنیم. هیچ کدام از آنها قیمتشان به قیمت آن محافل معنوی نیستند. صد نفر در کنار شما با انگیزه ای نورانی، این نورها را به شما منتقل میکنند. وجود شما این ها را می گیرد. این ها آثار اجتناب ناپذیری هستند که هرکس در مجالس ذکر برود، اجتناب هم نمی خواهد بکند، آثار قطعی هستند که به روح انسان وارد میشود. خیلی موضوعیت دارد. هرکس هرجا هست حتی در خانه ای محفلی راه بیندازند و ذکر را بگویند. بخشی از ذکر سخنرانی باشد. خیلی ها فکر می کنند مجالس باید آن جنبه ی سرگرم کنندگی شان خوب باشد و یک سخنران خوب، بلد است مخاطب را جلب بکند. این ملاک خوبی برای انتخاب جلسه نیست. حتی در مجالسی بروند که جاذبه هم نداشته باشد ولی حرف حسابی در آن باشد. این خیلی ارزش دارد. چون اگر ما روی جاذبه ی مداح و سخنران برویم، اثر تربیتی جلسه روی ما کم میشود. چون تفریح رفته ایم و بخاطر دلمان رفته ایم. چرا این فرصت ها را از دست بدهیم. مردم در مسجد محافل را شلوغ میکنند. محافل معنوی نسبت به قبل از انقلاب واقعا رونق دارد.
ولی در این ماه هنوز محافل معنوی ما کم هستند. چرا کسی که می خواهد روضه بخواند، باید زیبا روضه بخواند ؟ ذکر مصیبت لازم نیست که زیبا خوانده بشود. بزرگی نقل کردند: در بیت امام خمینی در نجف، طلبه ای داشت دعای توسل می خواند ولی صدایش خوب نبود و ما ناراحت بودیم و هیچ کس گریه نمی کرد. امام در همان تاریکی آمدند و در مجلس نشستند. به فراز سیدالشهدا رسیدند و امام با صدای بلند گریه کردند. حالا کی میخواند و چطوری می خواند مهم نیست. این مجلس است. و با صدای گریه امام همه ما شروع به گریه کردیم. ما باید به این سمت برویم. البته عیبی ندارد مداح و سخنران جاذبه داشته باشند تا بی حوصله ها را جذب کنند. برای جاهایی خوب است. مهم اصل حضور با انگیزه ی درونی ماست.
کسی آیه قرآن و ترجمه ی آنرا با لحن بخواند. ببینید چه اثری در روح انسان دارد. این محافل می توانند آثار ماه رمضان را ارتقاء بدهند. کسانی که اصلا خوششان نمی آید در محافل معنوی شرکت کنند، در خودشان دنبال چیزی بگردند. این نزدیک به نفاق است.
این استمرار در عبادت موجب عادت می شود و دیگر لذت نمیبریم. آیا این عادت اثر تربیتی هم دارد ؟
روایت داریم: خودتان را به کارهای خیر عادت بدهید. پس عادت کردن به خیر توصیه شده است. این می گوید: این عادت شده است و دیگر لذت نمی بریم.
ما می خواهیم چه نوع لذتی ببریم ؟ اینکه در هر چیز جدیدی لذتی هست. یعنی شما از ماه رمضان لذت ببرید چون جدید است. اینکه لذت معنوی نیست. یک فیلم جدید و یا یک موسیقی جدید که می شنوید، لذت می بردید. نباید این را اشتباه بگیرید. پس نماز تکراری است و دیگر از آن لذت نمی بریم البته از این باب لذت نمی بریم. اگر میخواهیم لذت ببریم باید معرفت مان را زیاد کنیم. محبت مان را زیاد کنیم.
پیشنهاد دیگر این است که شما ماهی یکبار نماز بخوانید لذت بیشتری می برید. هروقت دلتان گرفت، نماز بخوانید. ما میخواهیم عبادت را در خدمت نفسانی خودن مان بگیریم. در حالیکه ما باید به خدمت دربیاییم. اگر یک عبادتی را استمرار بخشیدیم و لذت اولیه اش رفت، ناراحت نمی شویم و می گوییم: باید لذت های ثانویه و عمیق آنرا بدست بیاوریم که آن با معرفت بیشتر و محبت بیشتر بدست می آید. جوانی میگفت: من سالهای اول برای امام حسین (ع) گریه ام می گرفت ولی حالا دیگر گریه ام نمی آید. به او گفتم: باید کتاب سیره امام حسین (ع) را بخوانی. معرفت به ولایت خودت را افزایش بدهی و آن دردها، سینه ی تو را داغ کند بعد بیشتر گریه خواهی کرد.
اگر دو سال دیگر باز این حرف را زدی به تو میگویم: برو سینه ی خودت را از گناه پاک کن و قلب خودت را طاهر قرار بده و آن موقع روضه نخوانده، برای امام حسین گریه خواهی کرد. اگر ما دنبال آن لذت معنوی هستیم با معرفت و محبت بدست میآید نه با گاهی انجام دادن عبادات. اما اگر لذت جدید را می خواهید، باید ماهی یکبار نماز بخوانیم. اما نباید افراط بکنیم. مثلا بگوییم مثل امام خمینی حالا زیارت عاشورا و سوره یس و سوره واقعه و جمعه نماز جعفر طیار و. ..در طول یکسال بخوانیم. این برنامه سنگین است. هرکس باید یک برنامه ی سبک متناسب با روح خودش بردارد و اگر عادت شد، اشکالی ندارد. عادت برای اینکه این از یک مرحله ای سقوط نکند، خوب است. برای اینکه از این عادت بالاتر برویم چه کار کنیم ؟ معرفت و محبت را زیاد کنیم.
آیا ما از الان می توانیم خودمان را برای شب قدرآماده کنیم ؟
از الان محفل عبادت بروند. سر سجاده ی ذکر باشند. یکدفعه شب قدر نروند که فرشته ها بگویند: تا بحال کجا بودید ؟ خیلی خلاف ادب است که انسان، شبهای ماه رمضان را رها کند و فقط شب قدر به محافل برود و عبادت بکند. قبل از شب قدر شروع به عبادت بکنیم.
آیا همه آنها که الان روزه هستند، می توانند آثار تربیتی روزه را ببینند ؟
روزه برای همه آثار تربیتی دارد. بعضی ها این آثار را از بین می رند. حداقل آثار برای کسانی که بی اهتمام و بی معرفت روزه میگیرند، باز هم وجود دارد. کارهایی که ما میکنیم و این آثار را از بین می برد، مهم است. اگر این کارها را نکنیم قطعا برای همه اثر خواهد داشت. می گویند: یک موقع نگویید: کاشکی روزه نبودم و یک شکم سیر غذا می خوردم. خدا خیلی دلش نازک است. عالم هستی دل نازک است. انسان گاهی با یک کلمه همه ی اجر خودش را ضایع می کند.
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۸۸/۰۶/۱۱
.






