Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
علیرضا پناهیان تربیت دینی 1: حجت الاسلام پناهیان سخنرانی 03 (پناهیان تربیتی 1 ن16) متن گردآوری تربیت دینی استاد علیرضا پناهیان ؛ گردآوری تربیت دینی

تربیت دینی ۳؛ گستره و راهکار

PanahiyanA_Tarbiat03

تربیت دینی ۳؛ گستره و راهکار

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

گستره‌ی تربیت دینی کجاست؟

تعریف تربیت دینی اثرگذار بر دیگران، برای رشد است. تربیت به این معنا نخواهد بود که یک کسی رشد دیگران را بعهده بگیرد و یا صاحب رشد دیگران بشود. رابطه در تربیت دینی یک رابطه ی آزادتر تلقی کردیم. انسانها به زیبایی از کنار هم عبور میکنند مانند گلی که بوی خوشش را به مشام همه می رسانند. اینگونه تاثیر گذاری در دیگران بکنند. معنی تربیت دینی را اگر این بگیریم، گستره ی تربیت دینی فقطA  در خانه و مدرسه محدود نخواهد شد. همه با هم کار تربیتی می کنند. شما یک لباسی می پوشید. فردی میگوید: چقدر این قشنگ است. چقدر به شما می آید. این را از کجا خریدی ؟ این روی شما تاثیر می گذارد. نگاه دیگران روی شما تاثیرگذار است که دفعه دیگر چه لباسی بپوشید. یا وقتی دیگران درباره ی زندگی شما نظر می دهند، روی شما تاثیر می گذارند. یا از زندگی خودشان برای شما حرف می زنند و یک حادثه ی کوچک را خیلی بزرگ می کنند تا از دیگران کم نیاورند و روی دیگران تاثیر بگذارند. این تاثیرها وقتی ماندگار می شود و زیاد میشود و پشت سرهم می شود، اسمش تاثیر تربیتی است نه فقط تاثیر تبلیغی.

بعضی افراد در یک لحظاتی خیلی آمادگی برای گرفتن پیامی از کسی یا از اطرافیان خودشان دارند. اگر آن لحظه یک پیام بد بفرستی و تاثیر بد تربیتی بگذارد، شما پیش خدا مسئولیت خواهید بود. روز قیامت علاوه بر جواب خودت باید جواب او را هم بدهی. و می گویید: من نمیخواستم رویش تاثیر بگذارم، او در اوج آمادگی تاثیر پذیری بود. انسانها در هنگام عبور و مرور سادهA  و از کنا ر هم رد شدن، تاثیر تربیتی روی هم نمی گذارند. فوقش تاثیر تبلیغی می گذارند. حالا ما چکار کنیم ؟ بعضی انسانها آمادگی شان برای تاثیر پذیری بالا است. کما اینکه بعضی مواقع انسانها تاثیر پذیری شان کم است. درگیر مسئله ی درونی هستند و پای منبری هم بنشینند تاثیر نمی پذیرند.

ولی ما همه جا در حال تاثیر گذاری بر روی یکدیگر در هستیم. شما تربیت را از یک محیط بسته و از یک رابطه ی دو طرفه ی محکم خارج کنید و در روابط آزادتر قرار بدهید. آن موقع خواهید دید که تربیت گستره ی وسعی دارد. روایت می فرماید: مومنین به گردن هم حق پیدا می کنند. باید روز قیامت این حقی که گردن همدیگر پیدا کرده اند را پاسخ بدهند. یعنی تسویه حساب خودشان که انجام شد، حالا باید ببینند دین دیگران ر ا هم ادا کردی یا نه ؟ مثلا چه کسی گردن ما حق پیدا می کند. فرمود: حداقل کسی که گردن شما حق پیدا می کند کسی است که چهل قدم با او راه رفته اید. روز قیامت سوال می کنند که حق او را ادا کردی یا نه ؟ حالا ببینید در این عبور و مرورهایی که با هم داریم، دوست و یا همکار، چقدر باید دقت داشته باشیم. این فضا انسان را از حصار تن خودیت بیرون می آورد، وقتی حصار تنگ غم ها و افسردگی ها افزایش پیدا می کنند عصبانی شدن ها و خیلی مسائل پیش می آید. کافی است انسان در یک فضای قشنگی، فکر تاثیر گذاری بر دیگران هم باشد و هرکس خودش را مربی حساب بکند. انسانهایی که خیلی به خودشان مطمئن هستند و نمی خواهند تاثیر بپذیرند، اتفاقا از یک جاهایی و از یک کسانی تاثیراتی می پذیرند که اصلا به آنها نمی آید و خیلی هم ضرر خواهند کرد. مثل کسی که خواستگاران دخترشان را رد می کنند و بعد به بدترین آنها جواب مثبت می دهند. در افکار عمومی هم این موضوع هست و حکمتی هم پشت آن هست. کسانی که به سادگی از هر کسی الهام نمی گیرند، یک جاهایی توسط کسانی که خیلی از آنها ضعیف تر هستند تاثیرات وحشتناکی می پذیرند و ناخود آگاه این کار را میکنند.

لذا سفت بودن در تاثیر نپذیرفتن خیلی بد است. حالا ریشه ی روایی و دینی آن را عرض بکنم. وقتی در دین ما می فرماید: در هر نگاه مومن عبرتی هست. ممکن است کودکی از کنار شما رد می شود و درخواستی از شما می کند. ممکن است الهامی به شما می کند. یا پیامی برای شما داشته باشد و با شما حرف می زند. دست خودش نیست. ما خدا را پشت سر او ببینیم. کسی دارد گدایی می کند و از کنار شما رد می شود. تکدی گری کار خوبی نیست. اما ممکن است او لابلای حرفهایش کلمه ای گفت و به شما پیامی فرستاد. بعضی ها سر چهار راهها فال می خرند که ببینند در آن لحظه چه الهامی به آنها می دهد. می فرماید: در هر نگاه مومن، درسی از اطرافش هست. زیرا خدا این درسها را تعبیه کرده است. برنامه ی روز شما را دیده است. شما مانند توریستی هستید که در این پول یک مدیری وجود دارد که از صبح تا آخر شب شما را برنامه ریزی کرده است.

شما تمام لحظات را با حکمت نگاه کن. در اینجا باید انسان مهارت داشته باشد و قشنگترین پیامها را از آن بگیرد. قشنگترین دریافتها را داشته باشد. خیلی از اوقات غرور ما آدمها موجب میشود که باب تاثیر پذیری خودمان را ببندیم. تواضعی می خواهد. زمینی که فرو افتاده تر باشد، آب بیشتری در آنجا جمع خواهد شد. آمادگی این را داشته باشیم که از هر حادثه ی خوب و بد و از هر آدمی در اطراف خودمان درس بگیریم. اگر این آمادگی علامت تواضع انسان است. اگر این تواضع باشد تربیت می شوند. حدیثی می فرماید: بهترین چیزی که پدر ها و مادرها می توانند برای فرزندانشان به ارث بگذارند، ادب است. چون اگر بچه ی شما با ادب شد، همه چیز از همه کس خواهد گرفت. همه دوست دارند به او خدمت کنند. شما همه جا با او نیستید. او تواضع دارد و همه مُرید فرزندان شما هستند. هرکسی به او خدمتی خواهد کرد. یکی میگوید: بیا به تو نکته ای یاد بدهم. یکی می گوید: بیا من تو را برسانم. یکی می گوید: بیا من تو را به یک معامله ی خوب راهنمایی بکنم. کافی است این فرو افتادی را به او یاد بدهیم، مثل اینکه همه پدرهای او هستند، همه دلسوزهای او خواهند بود.

پیامبر گاهی به اطرافیانشان می گفتند: چیزی بگویید که ما هم استفاده کنیم  و آنها را می پذیرفتند. البته در مقابل پیامبر کسی حرفی نداشت. پذیرش خیلی مهم است. در یکی از خاطرات پسر آقای بهجت از پدرشان می گفتند: پدر برای ما قصه و داستان تعریف می کردند و ما باید از قصه و داستان منظورشان را متوجه می شدیم. ایشان می گفتند: بعلت کهولت سن پدرم من همرا ه ایشان در یک اتاق بودیم و من از ایشان نگهداری می کردم. روزی ایشان به من گفتند: فلان آیت الله پایش را جلوی فرزند ش دراز نمی کرد و من فهمیدم که ایشان خجالت می کشند جلوی من پایشان را دراز کنند. و بعد از آن، بین اتاق پرده کشیدم. نمی گوید: پسرم بیرون برو. تو باید خودت این مطلب را بگیری. و خودت متوجه بشوی. این تربیت دینی است. این گل زیبایی است که از درخت آویزان است. ما ازکنار آن عبور می کنیم و یقه ی ما را نمیگیرد که بیا من میخواهم به تو چیزی بگویم. پس اگر کسی خواست در این فضا تاثیر تربیتی بپذیرد آمادگی خودش باید بالا باشد. البته آمادگی اش باید بالا باشد که هر بویی را استشمام نکند و از هر چیزی تاثیر نپذیرد. هرکسی از مسئولیت خودش خبر داشته باشد. پس گستره ی تربیت وسیع شد. همه در حال تاثیر گذاری روی دیگران هستند. هرکس لباس می پوشد و بیرون می آید، بگوید: خوب حالا آثار تربیتی این را چکار کنم.

شادی روی دیگران تاثیر بگذارد و ماندگار بشود. از آن طرف هم، همه باید آمادگی داشته باشند که بهترین بو را از محیط خودشان استشمام بکنند. عطر فروشی می گفت: من سعی میکنم در محیطی که بوی بد هست نروم. چون شامه ام خراب میشود. یک موسیقی دانی هم بود که مجری از او پرسید: موسیقی های تلویزیون چگونه است ؟ و ایشان گفت: من گوش نمی دهم و مجری تعجب کرد. گفتند: چرا ؟ گفت: چون گوشم خراب میشود. من نمیتوانم هر چیزی را گوش کنم. در فضای تربیتی همه باید مواظب باشند که تاثیر تربیتی روی دیگران می گذارند و مواظب باشند چه تاثیری از دیگران می پذیرند.

درباره‌ی راهکار تربیت دینی که دوری از تشویق و تنبیه بود، توضیح دهید.

کارمندی وارد اداره میشود و برای او یک کارت ساعت زنی گذاشته اند که تاخیرهای او را مورد تنبیه قرار میدهد و اضافه کاری او را مورد تشویق قرار میدهد. محصل در مدرسه درس میخواند و تا آنجا که میآموزد یک تشویقی بنام نمره وجود دارد که زیاد میشود و آثار حقوقی بر آن مترتب میشود. شخصیت دادن اطرافیان بخاطر این نمره است. اگرنمره کم بشود، تنبیه های جانبی دارد. زندگی ما پراز تشویق ها و تنبیه ها است. اکثر قوانین و آیین نامه ها هم این تشویق ها و تنبیه ها را مدیریت می کنند. هرچه زندگی انسان بیشتر در حصار قافله تشویق ها و تنبیه ها اسیر باشد از شخصیت انسان خوبی ها و فضیلت های آن کاسته میشود. و به دیگران وابسته میشود. معلوم است که اگر کسی با اراده خودش از خواب بیدار بشود بهتر از آن است که با ساعتA  شماته دار و یا یک پارچ آب از خواب بیدار بشود. ببینید این دو فضا چقدر متفاوت است. ما باید از این تشویق ها کم بکنیم.

قانونمند زندگی کردن خوب است ولی زیاد قانون داشتن خوب نیست. چرا او خودش بخاطر ویژگی های اخلاقی و شخصیتی این جور نباشد. خیلی ها میگویند: این تشویق ها و تنبیه ها و قانون ها بخاطر این است که او را عادت بدهیم. واقعا این نتیجه را داده است. آیا کسی رفته و آمار بگیرد که حالا ما این قدراز کارت ساعت زنی و نمره استفاده کرده ایم بچه ها بدون کارت ساعت زنی و نمره خوب درس می خوانند و سر کار می روند و روی پای خودشان ایستاده اند و یا همه خودشان هم این را به اهرم ها واگذار کرده اند. فقط بحث مربی که نیست. بحث زندگی ماست که اینگونه با ما رفتار می کنند. ما در جامعه ی مهدوی، جامعه ی کم قانونی خواهیم داشت. قانون باید با شیوه ی خاصی طراحی بشود و از خود قانونی نباید زیاد استفاده کرد. قانونها را افزایش بدهیم. امضاء عقدنامه ها را افزایش بدهیم، پلیس ها را افزایش بدهیم و آمار طلاق ها هم بالا می رود.

ما هدفمان این نیست که قانونمند زندگی کنیم، ما هدفمان این است که خوب زندگی کنیم. قانونها تشویق ها و تنبیه ها را مدیریت می کنند. کسی در یک محیط کار کوچک سعی کند کمترین قانون را استفاده بکند و در قانون اسراف نکند. معلم ها و خانواده ها این ها را دقت کنند. بعضی وقتها درس هایی در مدرسه باشد که نمره نداشته باشد. در اینجا هرکس خودش است. تو زندگی باید خودت باشی. پیامبر اکرم آمده که به ما بگوید: خودت هستی. برو. حالا یک حمایت ها و هدایت هایی هست. برای همه چیز تنبیه ها و تشویق هایی هست و خدا که در این وسط چند تا دستور پنهان و پیچیده داده، تنها می ماند. ما آدمهای بدی نیستیم. ما خدا را قبول داریم. چرا نماز را کاهلی میکنیم ؟ چون فقط نماز است که تشویق و تنبیه ندارد. بقیه چیزها تشویق و تنبیه دارد. مربیان جامعه باید به استعدادها توجه کنند نه به تشویق و تنبیه. به همین دلیل امامان و پیامبران ما از بهترین آدمها انتخاب میشوند. حالا ما در محیط خانه این تشویق و تنبیه را کاربردی تر بکنیم. پدرها و مادرها همیشه با محبت و با هدیه باشند و آن چیزی را که باید اثبات بکنند، اثبات بکنند که یک موقع ذهنیت منفی پیش نیاید. اطمینان خاطر به یکدیگر بدهند و این ها هنگام خطا یا هنگام کار خوب به تنبیه های فوری رو نیاورند. تا کسی کار بدی از او سر زد، زبان سرزنش باز نکنند. چند روز بعد به او بگویید. کمی به خودش مهلت بدهید که فکر بکند. اگر خواستید او را نصیحت بکنید که مقابل جمع نباشد که سرزنش بحساب نیاید. اگر خواستید نصیحت بکنید از منطق استفاده بکنید. از تحقیر کمتر استفاده بکنید. اگر کسی کار خوبی هم انجام داد بگویید: بله خیلی عالی. بیشتر از این جلو نرویید. به همین دلیل که ایشان فرزند ماست، قربان صدقه اش برویم.

خسیسی به خرج ندهیم و بگذاریم وقتی که نمره ی خوبی گرفت بگوییم: فدات بشوم. در حالت معمولی بگویید: فدات بشوم. بعضی خانواده ها تنبیه بد ندارند ولی تشویق بد دارند. اگر کودک چهار ساله کار خوبی انجام داد، اگر زیاد تشویق بکنید، دفعه بعد خودش را تکرار می کند و خلاقیت جدید به خرج نمی دهد. دوباره ادای حرف قبلی را درمی آورد تا مامان دوباره او را تشویق بکند. خلاقیت او را گرفته اید. تشویق شیرین است و بچه را گیج میکند. بگذارید خلاقیت ادامه پیدا بکند. به خود بچه شخصیت بدهید نه به نمره کم و یا زیاد او. این استقلال را از چهارده سالگی به فرزندان باید بدهیم. از این سن شما باید با بچه مشورت بکنی. ما پانزده ساله را خیلی بچه می دانیم. در بیرون هم اگر بدی از کسی دیدیم در مقام تربیت او را زود مجازات نکنیم. یک جوری به او منتقل بکنیم. در مسئله ی تربیت ما تربیت فکری هم داریم. یکی از نکاتی که در تربیت فکری هست. این است که صریح نگویید. بگذارید خودش بگیرد. کلیدی ترین مباحث در قرآن مثل ولایت صریح گفته نشده است. اسم علی بن ابیطالب را در قرآن نیاورده است. می گوید: خودشان باید بفهمند. دین ما اهل اشاره است. فضا باید عوض بشود. نیش ها را نباید با کنایه زد. این بد است.

بعضی ها می گویند: غربی ها هم می گویند: به کار همدیگر نباید کار داشته باشیم. من دخالت بیجا و تنبیه بیجا نداشته باشم، به کار کسی کار نداشته باشم و بعد مهر و محبت و عطوفت هم باشد باید چه کار کرد ؟ وقتی با کسی همسایه شدم به آنها مهمانی بدهم. از آنها دلجویی کنم و احوالپرسی کنم. این توجه و دلسوزی باشد و در کنار آن عدم دخالت را هم داشته باشیم. البته جا انداختن این رفتار در جامعه طول می کشد. تا ما می گوییم بیاید تشویق ها و تنبیه ها را زیاد نکنید، همه یاد امور دین می افتند و می گویند: به نماز ما کاری نداشته باشد. بنده عرض می کنم این حرفهای ما موجب تضعیف دین نشود. ما در همه جاها تشویق ها و تنبیه های سخت داریم ولی وقتی به دین می رسیم می خواهیم شُل رفتار بکنیم. همه باید با هم باشد. اگر می خواهیم رفتاری که دین گفته پیاده کنیم مثلا وقتی میخواهیم برای نماز صبح فرزندانمان را بیدار کنیم، آنها را تلخ بیدار نکنیم. شیرین بیدار کنیم که خاطره خوشی هم از بیدار کردن در ذهن بچه باقی بماند. کنکور هم قبول نشد، همین جوری با او رفتار کنیم. اگر برای نماز صبح خواب ماند، می گوییم: اشکالی ندارد جبران می کنی و بگوییم مهم در زندگی درس است. و در مورد درس سخت برخورد کنیم. دوگانه برخورد نکنیم. در جامعه هم نسبت به ارزشها و عموم ارزشهای انسانی یک تعادلی را برقرار کنیم. پس در غرب اگر کسی هم بمیرد به او کاری ندارند. اما اینجا دلسوزی و قرابت وجود دارد. ارتباط و دلسوزی هست ولی در غرب نیست و این تفاوت بین این دو است. نماز جماعت نباید در اداره اجباری باشد.

 

کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۸۸/۰۵/۰۷

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *