Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
جلسه اول: بصورت یکپارچه متن تولیدی رحمت

رحمت ۱ ؛ تعریف و اهمیت

emam-hosein-06

رحمت ۱ ؛ تعریف و اهمیت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

۱-امام حسین علیه السلام رحمت الله الواسعه

خدای رحمان و رحیم را شکر میکنیم که یک بار دیگر توفیق دادند ماه محرم را درک کنیم. خداوند را شکر میکنیم که توفیق عزاداری برای سیدالشهداء علیه السلام را به ما عنایت فرمود. این توفیق بزرگی است که شکرش از طاقت ما خارج است. ما با حضور در این جلسات زیر باران رحمت الهی قرار میگیریم و توفیق پیدا میکنیم که برای آن امام عزیزی که اگر کسی یک قدم به سمتش بیاید او را در آغوش رحمت خود جای میدهد، عزاداری کنیم.

البته این جای تعجب ندارد، حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه السلام کسی هستند که گنهکاران در زیارت اربعین که از امام معصوم علیه السلام به ما رسیده ایشان را با صفتی معرفی میکنند که این تعجب را از ما میگیرند. در زیارت اربعین ما خطاب به امام حسین علیه السلام عرض میکنیم « سلام بر تو ای رحمت گسترده خداوند[۱]».

امام حسین رحمه واسعه خدا هستند.

نه تنها به گنهکاران امت هم نگاه ویژه دارند، حتی به دشمنان و قاتلان خودشان هم عنایت دارند.

در کتاب کبریت احمر از ابن ابی جمهور نقل شده: امام حسین (علیه السلام) در حملات خود بعضی از اهل کوفه را نمی کشتند اگرچه قدرت آن را داشتند[۲]. در این باره از ایشان سوال شد جواب فرمودند: کسانی را به دلیل اینکه در نسلشان کسانی از اهل ایمان هستند را می بینم. در کتاب محبوب القلوب اشکوری: از امام سجاد(علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند در روز عاشورا کسانی را دیدم که پدرم را زخمی کردند ولی ایشان آن ها را نمی کشتند وقتی که امامت به من منتقل شد فهمیدم که یکی از محبان ما در نسل ان شخص بوده است.

امام حسین علیه السلام حتی وقتی شمر وارد قتلگاه می شود، جمله عجیبی به شمر می گویند. شمری که از صبح در همه جنایت های کربلا سهیم بوده است. اما لحظه ورود شمر به قتلگاه، حضرت به ایشان می فرمایند من تا دقایقی دیگر بر اثر این زخم ها شهید میشوم. لذا آن نیت خود را اجرا نکن و برو، من تو را شفاعت خواهم کرد که در قیامت کنار جدم رسول الله(ص) بنشینی.

چرا امام حسین علیه‌السلام این جمله را به شمر می گوید؟ چون ایشان اباعبدالله هستند. ایشان پدر بندگان خدا و پدر عبادالله هستند. این پدر برای همه‌ی خلق باید پدری کند. این همان رحمت الله الواسعه بودن آن حضرت است.

مرحوم ملا آقای دربندی که از مراجع شیعه بودند و در زمان حیاتشان سالی شش ماه در تهران به سر می بردند و شش ماه هم در کربلا، در زمانی که در کربلا به سر می بردند، بعد از نماز صبح تا اذان ظهر به حرم آمده و فقط گریه می کردند در حالی که هیچ کتاب دعایی را هم با خودشان نمی بُردند. بعد از خواندن نماز ظهر و عصر ناهار می خوردند و کمی استراحت میکردند، و بعد دوباره به حرم کنار ضریح می رفتند و تا اذان مغرب گریه می کردند و این گریه بند هم نمی آمد. در این شش ماه هم فقط یک درخواست از ابا عبدالله علیه السلام داشتند و شش ماه برای اجابتش گریه می کردند و درخواستش هم این بود: حسین جان! برای دل خوشی ما، من به حقّ مادرت زهرا، از تو می خواهم در قیامت از شمر نگذری؛ چون آن چیزی که من درباره تو می دانم این است که تو در عفو نمودن چه کسی هستی؟ ترسم این است که همین که در قیامت وارد بشوی، بگویی، خدایا! از قاتل من بگذر.

حضرت ایت الله بهجت به نقل از استادشان حضرت ایت الله سید علی قاضی(ره) می فرمایند که ایشان فرمودند در عالم مکاشفه دیدم رحمت الله الواسعه اباعبدالله هست و قمر بنی هاشم باب این رحمت الله الواسعه هستند.

این نمونه ها را عرض کردم تا بگویم همه آل الله رحمت الله الواسعه هستند ولی رحمت امام حسین علیه السلام از جهاتی پر رنگ تر و برجسته تر است.

۲-چرایی وسعت رحمت امام حسین علیه السلام

امام حسین علیه السلام رحمتشان وسعت بیشتری دارد و سرعت دست گیریشان بیشتر است. اما سوال پیش می آید چرا؟ برای توضیح این مطلب یک نکته بسیار زیبا و البته دقیق باید بگوییم و خواهش میکنیم این قسمت بحث را با دقت و وسواس بیشتر توجه کنید.

۲/۱-انواع بلا

شما میدانید ما چند نوع بلا داریم؟

بلا گاهی برای کفار و دشمنان خداست که حکم عذاب است. بلا برای کفار عذاب خداوند است. گاهی بلا برای گنهکاران امت است که حکم کفاره گناهان است. یعنی خداوند بلا را نازل میکند تا گنهکاران را پاک کند. اما بلا برای اولیاء خدا اینطور نیست.

بلا برای اولیای خدا رشد و ترقی و پیشرفت است، اما نه فقط برای ترقی و رشد خودشان بلکه هم برای خودشان هم برای امتشان.

در دعای ندبه می خوانیم که خداوند می فرمایند: و ایشان را دست آویز به سویت و وسیله به جانب خشنودی ات قرار دادی[۳] ذریه یعنی نردبان به این معنا که این بزرگواران نردبان رسیدن به خدا هستند.

یک روایت در اصول کافی هست که اگر کسی اهلش باشد باید تا آخر عمر به پای این روایت گریه کند. امام کاظم علیه السلام فرمودند :

همانا خداوند بخاطر گناه شیعه بر آنها غضب کرد و مرا مخیر کرد که عقوبت را من از طرف آنها تحمل کنم و یا خود آنها عقوبت شوند، بخدا قسم! من آن را به جان خود خریدم و شیعیان را حفظ نمودم.[۴]

این یعنی چه ؟ یعنی امام معصوم بلا گردان شیعیان میشود. ما در دعای ندبه هم میخوانیم سخت است بر من که گرفتاری تو را فراگیرد و من از آن برکنار باشم[۵]. خب بلا برای چه باید امام را احاطه بکند؟ این بلا به خاطر کوتاهی امت است و امام آن را به جان میخرد تا امت رشد کند.

بالاترین عبادت امیرالمومنین علیه‌السلام نمازی نیست که تیر از پای حضرت در می آورند با اینکه این کار، کار کمی نیست. اما بالاترین عبادت حضرت آن بلایی است که به سر حضرت می آید و جلوی چشمشان حضرت زهرا را میزنند و باید برای دین خدا صبر کند. چه کسی می تواند این کار سخت را انجام بدهد غیر از امام معصوم؟

بالاترین بلا برای امام مجتبی علیه السلام آن صلحی است که به خاطر آن این همه زخم زبان بشنوند حتی از خودی ها.

بلای اولیاء خدا اینطور است.

حضرت یوسف علیه السلام بلا کشیدند، به واسطه برادرانشان در چاه انداخته شدند، به عنوان برده، برده شدند، ماجرای خانه ی زلیخا و آن ماجراها، تهمت هایی که به ایشان زدند، زندان رفتن یوسف علیه‌السلام، فراق خانواده و پدر، خلاصه ۲۰ سال دچار بلا شدند، اما با این بلاها و به واسطه این عبد، رحمتی وسیع بر مردم نازل شد[۶] (همه مردم مصر از قحطی و مرگ نجات پیدا کردند و برادران حسودش که راهی جهنم بودند، به واسطه این بلاهای یوسف علیه السلام و صبر او توبه کردند، پدرش حضرت یعقوب علیه السلام به مقامات بلندی رسید…. یک نفر بلا دید اما به واسطه این بلا و وسعت این فرد، برای امتی رحمت گسترده شد.

۲/۲-بلای سیدالشهداء علیه السلام بالاترین بلاها

سوال این است: حال که به واسطه ی بلای یوسف علیه السلام چنین رحمت وسیعی به کل امت و جامعه نازل شد، به واسطه ی بلای سیدالشهداء علیه السلام که اعظم بلا و مصائب بوده است چه خواهد شد؟

بلایی که در زیارت عاشورا میخوانیم……«مُصِیبَهٍ مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلَامِ وَ فِی جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض‌»

حال خدا برای این بلای بزرگ که بزرگ است و بر همه اهل آسمان و زمین بلا را از چه کسانی بر میدارد؟ بلا را از همه موجودات تا آخر تاریخ. از همه موجودات حتی ملائکه و حیوانات

خدا به امام حسین علیه السلام می فرمایند تو به عهدت وفا کردی من که به وفا به عهد سزاوارتر هستم[۷] اگر تو همه چیزت را در راه من داده ای من هم همه ی رحمتم را میدهم پس تو دیگر عبدالله نیستی. تو اباعبدالله هستی.

عصر عاشورای سال ۶۱ هجری، شیطانک ها دیدند که ابلیس سرکرده آنان، به سر و صورت می‌زند و می‌گرید.

گفتند: امروز که تو باید خوشحال باشی از چه رو پریشانی و گریان؟

گفت: اشتباه بزرگی کردم که این جماعت را وا داشتم که حسین را بکشند.

گفتند:چطور؟ مگر تو نمی‌خواستی این جمع به ظاهر مسلمان، راهی جهنم شوند؟ و مگر نشدند؟

گفت:چرا چنین شد ولی از این نکته غفلت کرده بودم که با این کار، باب رحمت الهی به روی مردم باز می‌شود و هرکس به نحوی خود را در دستگاه امام حسین علیه السلام جای می‌دهد و از شفاعت او بهره مند می‌گردد.[۸]

با این توضیحات مقداری روشن میشود که چرا در زیارت اربعین آمده است: « سلام بر تو ای رحمت گسترده خداوند»[۹]. حرف آخر خداوند در رحمت، حسین علیه‌السلام است.

۳-ضرورت بحث رحمت در زندگی و بندگی

ما اگر بدانیم چقدر نیازمند رحمت هستیم بعید میدانم غیر از رحمت چیز دیگری را بخواهیم. البته با یک نگاه دقیق وقتی از خداوند چیزی طلب می کنیم در واقع داریم رحمت طلب میکنیم. مگر تفضلات الهی به ما غیر از رحمت الهی است؟

۳/۱-رحمت و خسارت

رحمتی که اگر شامل حال ما نشود در دنیا و آخرت بازنده هستیم.

چرا که خدا وند در قران می فرمایند در دنیا بازنده هستیم چون تمام نعمتهای خدا از خوراک و پوشاک و سلامتی و همه نعمتهای مادی گرفته تا نعمتهای معنوی مثل هدایت و ولایت همه زمانی به انسان تعلق میگیرد که ما مشمول رحمت خدا بشویم. اگر رحمت خدا شامل حال ما نشود هیچ نعمتی به ما نمیرسد. [۱۰]

۳/۲-نجات از گناه

اگر رحمت خدا به ما نرسد نمیتوانیم از گناه نجات پیدا کنیم. پیامبران خدا هم به این رحمت احتیاج دارند.

حضرت یوسف علیه السلام اگر از آن مهلکه نجات پیدا کردند و اسیر هوای نفس نشدند علتش همین رحمت الهی بود در قرآن داریم که یوسف پیامبر علیه السلام گفت : و من نفس خود راتبرئه نمى‏کنم، چرا که نفس آدمى بدون شک همواره به بدى امر مى‏کند، مگر آن که پروردگارم رحم کند که همانا پروردگار من آمرزنده‏ى مهربان است.[۱۱]

اگر کسی از کمی رزق نالان است شاید اگر ظرفیت خود برای جلب رحمت خدا را بیشتر کند نیاز نیست اینقدر فشار اقتصادی را تحمل کند.

ما هر روز در نماز ده مرتبه از خداوند میخواهیم که ما را به راه راست هدایت کند. این دعای واجب شده و ما هر روز از خدا میخواهیم.

تا به حال از خودمان سوال کرده ایم ارتباط بین رحمت و هدایت چیست ؟ آیا هدایت چیزی غیر از رحمت است.

۳/۳-رحمت و معضلات اجتماعی

امروز جامعه ما بیش از هر مفهوم خوب دیگری نیازمند فهم و هضم مفهوم رحمت است. باور کنیم با تقویت این مفهوم در روابط بسیاری از مشکلات خانوادگی پیش نمی آید، چه برسد به اینکه حل بشود. واقعا ارتباط بی رحمی با گرانی و گران فروشی چیست؟

واقعا ارتباط جرم و جنایت با بی رحمی چیست؟ ارتباط طلاق با بی رحمی چیست؟ اینکه در جامعه یک دختر ثروتمند با ماشین پدرش خانواده ای را داغدار کرد و بعد خیلی خونسرد گفت پولش را میدهم این نشانه بی رحمی و کمبود رحم و رحمت در جامعه است.

۴-راههای جلب رحمت

۴/۱-تقوا

البته باید بدانیم که رحمت امام حسین علیه السلام وسعت دارد اما اینطور نیست که این رحمت شامل حال همه بشود یا به یک اندازه شامل بشود. خورشید تابان بر همه چیز سخاوتمندانه می تابد حال اگر کسی برود و در غار خودش را حبس کند نباید این را کوتاهی خورشید تلقی کرد.

باران رحمت وقتی می بارد اگر کسی کاسه اش را وارونه بگیرد ایراد از وسعت رحمت الهی نیست یا اگر کسی ظرفش کوچک باشد این مشکل خودش است خداوند رحمان و رحیم می فرمایند: و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است؛ به زودى آن را براى کسانى که پرهیزگارى مى‌کنند[۱۲] چه کسی این رحمت را میگیرد عده‌ای که استفاده بیشتری از این رحمت می برند. یک عده کمتر و یک عده به طور کلی محروم از این رحمت واسعه هستند. کسانی که تقوا دارند می توانند این رحمت را بگیرند.

تا به حال دقت کرده اید. امام حسین علیه‌السلام در طول مسیر رسیدن به کربلا به افراد زیادی رسیدند و بسیاری را دعوت کردند. حتی برخی که نمیخواستند امام را ببینند امام خودشان سراغ آنها رفتند و آن ها را دعوت کردند. اما همین آقا شب عاشورا به یارانشان دستور می دهند که بروند. اینجا حالت معما دارد. اگر آقا می خواستند رد کند چرا دیگر دعوت میکنند. اگر شب عاشورا رد میکنند چرا روز عاشورا کمک میطلبند؟ اینها همه با این جمله فهمیده میشود که امام حسین رحمه الله الواسعه هستند آنجا که دعوت عمومی میکنند «رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ است آنجا که رد می فرمایند فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ‏ یَتَّقُونَ‏» است.

این اتفاق برای حر هم افتاد. البته به یک شکل دیگر. اینبار رحمت امام حسین علیه السلام به شکل دیگر خودش را نشان داد. مانند پدری مهربان که بر سر جوان ناآگاه خودش فریاد می زند امام بر سر حر فریاد زدند : ثَکِلَتْکَ أُمُّک‏ مادرت به عزایت بنشیند. اما حر تقوا نشان داد. خودش را نگه داشت. خودش را حفظ کرد و با این کار خودش را مشمول رحمت خاص امام حسین علیه السلام کرد و نجات یافت. ما نیز اگر از خودمان تقوا نشان دهیم مشمول رحمت خاص خداوند میشویم. حال این رحمت یک بار خودش را با هدایت نشان می دهد یک بار با افزایش رزق و بار دیگر با چیز دیگر. حاج آقای انصاریان معروف تعریف می کردند:

(( من در شبی از شب های ماه رمضان از منبر پایین آمدم و بعد از سخنرانی کنار منبر نشستم. جوانان سوالاتی داشتند و صحبت هایشان را با من کردند و رفتند. کسی آمد و به من گفت که آقا! من صحبتی خصوصی با شما دارم. من گفتم، می آیم و آن طرف سالن می نشینم و می گویم کسی هم پیش من نیاید تا شما بتوانید به راحتی صحبت کنید. بعد با هم رفتیم و آن طرف سالن نشستیم، در حالی که او داشت گریه می کرد. گفتم، چه اتفاقی افتاده است؟ گفت، من امشب داشتم از اینجا عبور میکردم، دیدم شلوغ است. من دزد هستم، آمدم ببینم آیا می توانم در این شلوغی کفشی، قالیچه ای، جنس قیمتی را بدزدم یا خیر؟ آمدم دم در همین جا نشستم و شما منبر رفتید. پیش خودم گفتم امشب را نمی خواهد دزدی کنی. (ببینید اینجا تقوا نشان داد) گفت من حرف های امشب شما را قبول کردم. تصمیم گرفتم مسیر زندگی خودم را عوض کنم. ( این تصمیم همان رحمت خداست اما هنوز ادامه دارد) گفتم همه ی آن مال حرامی که دزدیدی و صاحبش را میشناسی باید به گونه ای به صاحبانش برگردانی و اگر هم نمیشناسی باید رد مظالم بدهی. گفت آنهایی را که نمیشناسم رد مظالم می دهم فقط دو تا تخته فرش دزدیدم که صاحب آن را میشناسم اما خودم چطوری این فرش را به او بدهم و بگویم من دزد هستم. الان من می دانم این مغازه کجاست. من هنوز این دو فرش را نفروخته ام. بعد به من گفت : آیا شما حاضر هستید آن ها را برگردانید؛ چون می خواهم صاحب مغازه من را نشناسد. گفتم، باشد. بعد گفت، این آدرس مغازه فرش فروشی است و می توانید از روی این آدرس، تلفن آن را هم پیدا کنید. بعد هم آن فرش ها را از کیسه ای که همراه داشت، بیرون آورد و به من داد. همان شب من توانستم، شماره تلفن آن مغازه را به دست بیاورم. و بعد به آن جا تلفن زدم و گفتم: شما فرش گم نکرده اید؟ صاحب مغازه گفت: دو فرش قیمتی ام گم شده است. من گفتم: آن ها گم نشده و دزد آن ها را برده است. گفت: شما از کجا اطلاع دارید؟ گفتم: من خودم دزد فرش هایت نیستم، ولی آن دزد فرش ها را پیش من آورده و می خواهد از طریق من آن ها را پس بدهد. بعد هم من آدرس منبرم را به او دادم. فردای آن شب، صاحب مغازه پای منبر من آمد و بعد از پایان منبر، با هم رفتیم که من فرش ها را به او نشان بدهم، و او هم به آن فرش ها نگاه کرد و آن ها را با لیست فرش هایش مطابقت داد و گفت: فرش های گم شده من، همین هاست. گفتم: پس آن ها را بردار و ببر. او گفت: من یکی از این فرش ها برای شما می گذارم تا در هر کار خیری که شما خودتان صلاح می دانید، آن را مصرف کنید و یکی دیگر از آن فرش ها را هم با خودم می برم. بعد از من پرسید: آیا دزد را باز می بینی؟ گفتم: نمی دانم. او فقط دیشب پیش من آمده بود. صاحب فرش ها گفت: دلم می خواهد اگر آن دزد دوباره پیش شما آمد، چون من نمی خواهم از دیدن من خجالت زده شود، شما از طرف من از او بپرسید که چقدر سرمایه لازم دارد که با آن برود کاسب حلال بشود و مشکل زندگی اش حل گردد. بعد هم یک یک مبلغ خوبی کمک کرد و جوان با آن پول زندگی درست و پاکی را شروع کرد.

اینجاست که میفهمیم معنای این آیه را که فرمود: وسعت رحمت من بر همه چیز است اما فقط متقین از آن بهره می برند[۱۳].

۴/۲-اتصال و ارتباط با امام حسین علیه السلام

جلسات روضه هم محل شور است و هم محل شعور. هم باید گریست و هم باید بر علم خود افزود. انشاالله بتوانیم معارف دین را بهتر یاد بگیریم. وقتی شما پای منابر نور حاضر می شوید خود را آماده پذیرش رحمت خدا کرده اید.

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرموده‌اند: کسی که دوست دارد به آزادشدگان از آتش نگاه کند، باید به دانش آموزان نظر نماید. قسم به کسی که جانم به دست اوست هیچ دانشجویی که در مسیر علم رفت و آمد می‌کند نیست مگر آنکه خداوند برای هر قدمش عبادت یکسال را می‌نویسد و برایش با هر قدمی که بر می‌دارد شهری در بهشت می‌سازد و در حالی که بر زمین گام می‌زند زمین برایش آمرزش می‌طلبد و او در حالی که بخشوده است صبح و شام می‌کند و فرشتگان گواهی می‌دهند که دانش طلبان، آزادشدگان خداوند از آتشنداگر کسی بخواهد خوب هم گریه کند وقتی رحمت الله الواسعه امام حسین علیه السلام را فهمید بهتر گریه میکند.

این جلسات تماماً رحمت است. اتصال و ارتباط با رحمت الله الواسعه و جلسات این وجود پر خیر و برکت سبب جلب رحمت است. برای اینکه این احادیث و آیات به گوش دل من و شما برسد چه سختی هایی کشیده شده است.

علامه طباطبائی گاهی تمام شب را مطالعه می کرد. روزی گفت: دکتر به من گفته است مطالعه نکن. به ایشان عرض کردم: بیکار زندگی کردن، از مرگ هم بدتر است و ادامه دادند: مطالعه می کنم و روزی هم می میرم. بعد از منع طبیب، ایشان بیست جلد تفسیر المیزان نوشتند. انشاالله با شرکت در این جلسات در دهه اول محرم بتوانیم گام بزرگی در جهت جلب رحمت خداوند برداریم. رحمت خداوند که باشد بسیاری از مشکلات و سختی‌ها از بین می رود.

در تهران شخصی به نام «مصطفی دیوانه» بود، در زمان خودش در چاقوکشی نمونه نداشت، جگر شیر داشت، می گفتند بابا این دیوانه است! رفته است در دل ۱۰۰نفر که می خواهند او را بزنند، اینقدر شجاع بود، تهِ ته دلش حسین علیه السلام را هم دوست داشت. یک صفت در وجودش بود محرم که می شد دست از همه بدی ها بر می داشت، ادب می کرد. همین دستش را گرفت (شما یک ذره خوبی داشته باشی همان یک ذره خوبی نقطه عطف است برای وصل به اباعبدلله ) یکسال یکدفعه تصمیم گرفت دهه ی اول محرم را روضه بخواند، نوچه هایش را جمع کرد و گفت: می خواهم دهه ی اول محرم را روضه بخوانم، گفتند آقا دهه ی اول؟ گفت آره اشکالی ندارد(کسی جرات نداشت نه بگوید)

گفت: بهترین منبری تهران کیست؟ گفتن آقا شیخ احمد صاحب نفس است. گفت: بروید به آقا شیخ احمد صاحب نفس بگویید دهه ی اول محرم باید بیایید خانه ما منبر بروید. آمدند پیش آ شیخ احمد، آ شیخ احمد یک خنده ای کردند و گفتند: سلام ما را به آقا مصطفی برسانید و بگویید خوشحال شدیم که شکا هم بانی روضه امام حسین شده اید، اما آقا مصطفی آخر ذی الحجه است، ده روز دیگر محرم شروع می شود من قول داده ام، گفتند آقای آ شیخ احمد مصطفی دیوانه است، با او کسی جرات ندارد در بیفتد، گفت آقا مصطفی جرات دارد با امام حسین در بیفتد؟ رفتند به او گفتند، مصطفی خودش آمد و گفت: آ شیخ من میخواهم روضه بخوانم دلم هم میخواهد تو بیایی چه کنیم؟ گفت زوری نمیشود که روضه بخوانی من بانی هایم این ها هستند، برو و به بانی های من بگو اگر آنها راضی باشند من یکی از وقت هارا که میخواهی آنجا نمیروم میایم اینجا برای من فرقی ندارد،

آدرس را گرفت و رفت سراغ بانی ها، همه مردم از او میترسیدند آن موقع کلانتری و ژاندارمری هم از او میترسیدند، بانی دید مصطفی دیوانه با خدم و حشمش آمده است، گفت: بفرمایید! ( بیچاره مثل بید میلرزید) گفت چه خبر است آقا؟ گفت: ما آ شیخ احمد را میخواهیم. گفت: همه اش برای شما (ما غلط بکنیم بگویم نه.) آمد و گفت آقا راضی شدند گفت خب باشد می آیم.

آ شیخ احمد رفت منبر و از ترسش فقط به پاهایش نگاه میکرد و حرف میزد، این ها هم گوش می کردند روضه هم می خواند این ها خیلی آقایی می کردند سرشان را می انداختند پایین. شب اول گذشت تا شب آخر شد.

مصطفی وقتی آ شیخ آمد گفت آ شیخ بنشین این گوشه یک چای بخور، نٌه شب خانه ما رفته ای منبر، هنوز بلد نشده ای حرف بزنی! بابا این ها لات هستند زبان خودشان را میخواهند زبان آخوندی که فایده ندارد آشیخ گفت: من بلد نیستم. مصطفی گفت: من ده دقیقه قبل از شما میخواهم بروم منبر فقط دعا کن حضرت زهرا تاثیر بگذارد گفت یا علی…

گفت مصطفی آمد نشست روی پله اول منبر و(حالا همه زیر مجموعه او هستند تمام لات های تهران میگوبند گنده ما مصطفی است) مصطفی گفت: همه مودب دو زانو بنشینید، همه مودب نشستند گفت: اگر من یک روز از همه بیشتر زندان رفته ام قبول دارید؟ همه گفتند بله. گفت اگر یک دعوا بیشتر از همه کرده ام قبول دارید، همه گفتند بله. اگر یک چاقو بیشتر از همه زده باشم؟ گفتند بله. اگر یک چهار لیتری بیشتر عرق خوردم باشم، گفتند بله. اگر یک رختخواب گناه بیشتر پهن کرده باشم، گفتند بله. (همه ی این ها بله شما تاج سر ما هستید)گفت: پس من از همه ی شما گناه کار تر و خفن تر و از همه شما سابقه دار ترم، گفتند بله.

گفت پس سرتان را بندازید پایین امشب شب ختم مجلس ماست من از آخوند ها شنیده ام امشب مادر حسین در مجلس می آید امشب زهرا در خانه ی من است، سرها پایین ناموس علی آمده است، همه سر ها را انداختند پایین، گفت: آی رفقا من میخواهم محضر فاطمه زهرا یک اقراری کنم فقط گوش کنید، سرهایتان را پایین بیندازید همه سرها پایین، گفت رفقا به سیدالشهداء قسم به زهرای مرضیه مهمان امشب خانه من، جلوی مادرش زهرا میگویم من به عمرم آقا تر از حسین ندیده ام، حسین خیلی آقاست خیلی با معرفت است، آی رفقا شما مهربان تر از امام حسین نمی بینید، نمیدانید حسین کیست… من امشب میخواهم جلوی مادرش زهرا بگویم زهراجان من دیگر دست به گناه نمیزنم. حال که لیاقت نوکری به من داده اید دیگر نمیروم، همه به گریه افتادند.

گفت آی رفقا آن هایی که آمدند کربلا حسین را کشتند لات نبودند. برای اینکه ما لات ها سیلی به دختر بچه نمیزنیم، کسانی که دستشان به خون امام حسین علیه السلام آغشته شده بود؛ لات نبودند. چون لات ها با زن جماعت کاری ندارند. لات نبودند چون اگر ما با کسی دشمنی داشته باشیم یا به خون او تشنه باشیم؛ اگر با زن و بچه ببینیمش کاری با او نداریم، و آخرین حرف مصطفی؛ این بود که: اگر ما نمک کسی را بخوریم نمکدانش را نمی شکنیم. آخر نامردها! امام حسین علیه السلام را زدید ؛ دیگر چه دلیلی داشت که لباس هایش را دربیاورید؟

[۱] اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَهِ اللهِ الْوَاسِعَه؛ زیارت اربعین

[۲] ان الحسین(علیه السلام) کان لایقتل بعض اهل الکوفه[کبریت تحمر، ابن ابی جمهور]

[۳] وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّریعَهَ { الذرائع} إِلَیْکَ وَالْوَسیلَهَ إِلى رِضْوانِکَ،

[۴] إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ غَضِبَ‏ عَلَى الشِّیعَهِ فَخَیَّرَنِی نَفْسِی أَوْ هُمْ‏ فَوَقَیْتُهُمْوَ اللَّهِ بِنَفْسِی ( الکافی، ج۱ ص۲۶۰ ح۵/ القطره ج۱ ص۶۰۴)

[۵] عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ تُحیطَ بِکَ دُونِیَ الْبَلوی

[۶] رَحِمَ بِهِ أمَّهً (کافی، ج ۲، ص ۸۹)

[۷] أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکمْ.

[۸] منبع:کتاب کعبه ام (نویسنده سعید روح افزا صفحه ۱۲۷)

[۹] اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَهِ اللهِ الْوَاسِعَه؛ [زیارت اربعین]

[۱۰] «فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ‏ الْخاسِرِینَ‏»

[۱۱] وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ «۵۳»

[۱۲] «رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ‏ یَتَّقُونَ‏» [اعراف، ۱۵۶]

[۱۳] «رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ‏ یَتَّقُونَ‏» [اعراف، ۱۵۶]

 

 

 

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *