همدلی ۵ ؛ حاکمان و همدلی
۱۴۰۰-۰۶-۱۶ ۱۴۰۲-۱۰-۱۰ ۱۲:۲۲همدلی ۵ ؛ حاکمان و همدلی

همدلی ۵ ؛ حاکمان و همدلی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
۱- نقطه آغازین برای تحقق همدلی اجتماعی حاکمان جامعه هستند
به لطف خدای رحمان و رحیم امسال در این جلسه پر خیر و برکت بحثی را با یکدیگر شروع کردیم با عنوان با هم بودن و اجتماع مومنین. این کلید واژه ای بود که از نامه سیدالشهداء علیه السلام به مردم کوفه گرفتیم و گفتیم حرکت امام و اعتماد امام به مردم کوفه ای که کارنامه سیاه و ننگینی را در یاری امام دارند به خاطر این اجتماع مومنین بود و کلید قفل غیبت امام عصرعلیهالسلام همین اجتماع مومنین است. با صحبت های مفصلی که خدمتتون عرض کردیم امشب میخواهیم از اینجا بحثمان را شروع کنیم که واقعا ما اگر بخواهیم این اجتماع مومنین محقق شود نقطه آغازین کجا است؟ از کجا باید شروع کرد؟ بحث دیشبمان چه بود؟ گفتیم کسی که بخواهد شروع کند یکی از لوازمش این است که یک خلوتی داشته باشد آیا نقطه آغازین خلوت من است؟ خب بسیاری از انسان ها تک تک تصمیم میگیرند که اجتماع مومنین را محقق کنند و در جامعه دور تا دورشان انسان هایی را میبینند که آن همدلی را ندارند و گاهی از اوقات اذیت می کنند. آدم ها باید تک تک شروع کنند یک صندوق سیب باشد همه سالم یک دانه خراب باشد بقیه را هم خراب می کند چه برسد که ۱۰ تا شود چه برسد ۲۰ تا شود چه برسد که میبینیم در جامعه آدم های زیادی هستند که اصلاً با هم بودن برایشان ارزش نیست بلکه ضد ارزش است. نقطه آغازین کجاست؟ آدمها تک تک میآیند در اجتماع خراب میشوند. نقطه آغازین خانواده ها هستند خانواده خیلی مهم است اما نقطه آغازین نمیتواند باشد، وقتی به من و شما میگویند هر ساعت ۲۲ عدد حکم طلاق یعنی آنجا هم ما موفق نبوده ایم درست است؟ همسرش است بچه اش است پاره تنش است اما اگر قرار بود آنجا نقطه آغازین باشد الان اوضاع و احوال خانواده این نبود پس از مسجدها باید شروع کنیم از کانون های فرهنگی و هیئت ها باید شروع کنیم؟ نخیر نقطه آغازین برای حرکت به سمت اجتماع مومنین و با هم بودن حاکمان جامعه هستند، اگر حاکمان یک جامعه فهم درستی از باهم بودن نداشته باشند یا اصلاً فهمی نداشته باشند اگر حاکمان جامعه اراده جدی و برنامهریزی بر اساس اون اراده جدی برای تحقق همدلی و با هم بودن نداشته باشند هیچ وقت نمیشود از آن جامعه توقع با هم بودن داشته باشیم. این است که میفرمایند الناس علی الدین ملوکهم مردم به دین حاکمانشان هستند این روایت خبر میدهد از تاثیر و قدرت نفوذ حاکمان بر افکار و رفتار مردم. حاکمان قدرت زیادی دارند مسئولین یک مملکت قدرت زیادی دارند و تا مسئولین اراده نکنند این اتفاق نمیافتد. این را مطمئن باشید. حال اینکه چطور باید اراده بکنند و چطور این اعمال اراده میکنند دیگر شکلهای مختلف دارد، با رسانه با قانون یعنی اینکه یک قانونی بیاید که مثلاً اگر کسی گوشه خیابان افتاده باشد تصادف کرده باشد زدن بهش و رفتند من سوارش کنم ببرمش بیمارستان میگویند چه کسی گیر است آن کسی که او را آورده است حال این قانون مال چند سال پیش است قانونش را برداشتند، اما یک قانونی میزارند که مردم نمی توانند همدیگر را دوست داشته باشند با قانون و با رسانه.
۲- تاثیر شگفت انگیز حاکمان جامعه بر رفتار و افکار عمومی
اینجا خیلی نمیخواهم خودم را گرفتار کنم در قسمت اول صحبت می خواهم بگویم حاکمان جامعه تاثیر فوق العاده زیاد و حیرت انگیزی دارند بر افکار و رفتار مردم.
۲/۱- تست میلگرن
یک تستی در روانشناسی به اسم تست میلگرن، میلگرد نه ها میلگرن یک تست خیلی بامزه ای است آمدند یک تعدادی سرباز را آوردند در یک محوطهای نشستند پشت یک میزی این میز جلویش یک پرده ای بود پشت پرده هم یک آقایی بود فرمانده این سربازها هم بالای سرشان بود آمدند به این سربازها گفتند ما یک برگه آچهار به شما میدهیم یک سری سوال روی آنها مطرح کردیم، نوشتیم شما کاری که باید بکنید این است که این سوال ها را بپرسید. فقط در جریان باشید یک نفر آن طرف پرده است و دو سیم برق به آن وصل است یک چیزی هم گذاشته بودند یک درجه ای هم گذاشته بودند جلوی چشم این سربازها اگر سوال پرسیدی و غلط جواب داد ۱۰ دلار به تو میدهیم و چون غلط جواب داده است ۳۰ ولت برق بهش اضافه میکنیم وصل میکنیم.
سوال دوم را غلط جواب داد میشود ۶۰ سوال سوم همینطوری ۳۰ عدد ۳۰ عدد میرود بالاتر جناب فرمانده دستور دادند شروع کنید به پرسیدن شروع کردند به بپرسیدن فکر میکنید قدرت این ده دلار چقدر بود حالا قصه چیست؟ قصه این است که آن طرف پرده اصلاً سیم برقی نیست به آن آقایی که پشت پرده نشسته گفتند شما همه ی سوال ها را غلط جواب بدهید و بعد از یک صدایی آخ و ناله تان را بیشتر کنید که این احساس کند ولت برق بیشتری به او وصل میشود باهم برنامه ریزی کردند. فکر می کنید این ده دلار چقدر توانست به این سربازها اجازه بدهد این سوال ها را بپرسند آن هم قرار بود غلط جواب بدهد فکر میکنید تا چند ولت پیش رفت؟ قدرت این ده دلار یعنی منفعتطلبی این سرباز چقدر توانست اینها را جرات بدهد تا سوال بپرسند تا ۱۸۰ ولت را اینها پرسیدند. بعد دیدند این کسی که پشت پرده است دیگر خیلی سوزناک دارد آخ و ناله میکند کاغذ رو گذاشتند روی زمین گفتند ما دیگر نمی پرسیم گفتند ۱۰ دلارتان را بگیرید گفتند نه ما دیگر نمیخواهیم بس است داریم می کشیمش. در اینجا تست تمام نشد همه خوشمزگیش از اینجا به بعد است اینجا بود که به فرمانده گفتند محکم میایی در میدان فرمانده دستور داد این یک دستور است مسئولیتش هم با من است و شما باید بپرسید حال دیگر بحث منفعتطلبی نیست بحث حکم حکومتی است، یک دستور با توجیه قانون است مسئولیتش به گردن ما قانون این را میگوید و تو باید اطاعت کنی. حالا فکر میکنید تا چند ولت رفته باشند تا ۴۸۰ ولت یک عده از این ها پرسیدند، تاثیر حکم حاکم با پشتوانه و توجیه قانون گاهی از اوقات انقدر آدمها را بی رحم میکند. یعنی بدنه اجتماع نسبت به حکم حاکم اینقدر تاثیرپذیر است.
۲/۲-داستان جمل و ناقه
ما در طول تاریخ هم از این صحنه ها کم نمی بینیم باور کنید اگر گاهی اوقات آدرسش را ندهیم فکر میکنند ما بالای منبر داریم جوک برای این ملت تعریف میکنیم مسعودی پر مروج الذهب میگوید این داستان را خاطرم هست برای دوستان خودم در جلسات هفتگی گفتم می خواهم یک داستان تاریخی بگویم سندش هم گفتم آنهایی که اهل تاریخ و اینها هستند میدانند جایگاه مسعودی در نقل وقایع تاریخی چگونه است. در این داستان هر جایی گفتم جمل شما بگوید شتر نر در دلتان هرجایی گفتم ناقه شما بگویید شتر ماده. قصه شروع شد.
طرف از کوفه سوار جملش شد و رفت به سمت شام رسیده و نرسیده یک مرد شیاد شامی را دید مرد شامی گفت انگار این تیپش به شهر ما نمیخورد بگذار برویم شترش را از زیر پایش در بیاوریم آمد مهار شتر را گرفت و گفت ناقه من دست تو چه کار میکند این مرد کوفی بنده خدا از آن بالا پایین را نگاه کرد و گفت برادر اشتباه گرفتی اولاً ناقه نیست و جمل است بعدش هم مال خودم است، گفت نه این ناقه مال من است گفت تو انگار حالیت نمیشود جمل مال خودم است اشتباه گرفتی. سرتان را درد نیاورم آمد پایین و دست به یقه شدند با کتک و کتک کاری کار کشید به دادگاه معاویه. قاضی دادگاه معاویه به این همشهری خودشان مرد شامی گفت تو شاهد داری که این ناقه مال شماست؟ هرچه این کوفی رفت بالا او آمد پایین گفت به حضرت عباس این اصلا جمل است مال خودم است شامی هم گفت بله ۵۰ نفر شاهد دارم بعد رفت بچه های محلشان را آورد ۵۰ نفر قسم خوردند جمل را به اسم ناقه گرفتند یعنی اگر ناقه بود انقدر دردش نمی آمد که جمل بود. سه شنبه ها معاویه می نشست مراجعات مردمی داشت این رفت داخل و گفت مرد حسابی چه کسی را گذاشته ای در دادگاه فرق جمل و ناقه را نمی فهمد معاویه گفت بگو ببینم چه شده قصه را که برایش تعریف کرد معاویه یک لبخندی زد گفت پول جملت را میدهم فقط یک کاری برای من بکن گفت چه؟ گفت برگشتی کوفه برو پیش علی بن ابیطالب بگو معاویه یکصد هزار سرباز دارد به سمتت میآورد که اگر من معاویه نه که به عنوان خلیفه مسلمین و جانشین پیغمبر نه، قاضی من در دادگاه جمل را بگوید ناقه است، این ملت قبول میکنند. دیگر حال چهارشنبه هم اگر بگویند بیایید و نماز جمعه بخوانید که دیگر هیچ. تاثیر حاکمان بر افکار و رفتار مردم گاهی اوقات انقدر زیاد میشود که دیگر قانون وراثت را هم تحت تاثیر قرار می دهد.
۲/۳-روایت الناس به امرائهم اشبه منهم بآبائهم
در جایی روایت می فرماید: مردم به حاکمانشان بیشتر شبیه اند تا به پدرهایشان[۱]. یعنی قانون وراثت هم به گونه ای است که انگار قدرت نفوذ حاکمان بر افکار و رفتار مردم بسیار بیشتر است.
حال بحثم چیست نکته اول از کجا باید همدلی و باهم بودن در یک اجتماع شروع بشود از حاکمان جامعه. حاکمان جامعه باید ضرورت باهم بودن را بفهمند و برایش برنامه داشته باشند.
۳-حقوق مردم بر حاکم برای تحقق همدلی در اجتماع
زیباترین صحنه هایی که به من و شما وعده دادند از تحقق همدلی اجتماعی و با هم بودن در عصر ظهور است درست؟ چقدر از شیرینیهای عصر ظهور برای من و شما گفتند سیر دنبال گرسنه میگردد پیدا نمیکند، نمیدانم ثروتمند دنبال فقیر میگردد پیدا نمیکند از شرق عالم یک خانم با جواهراتش و زیورآلاتش میآید به غرب عالم کسی کاری به کارش ندارد همه چیز گل و بلبل است در خزائن را باز میکنند میگویند آقا هرکس هرچه خواست بیاید برداره کسی نمیآید یک خانوم میآید دو سکه میبرد بعد هم پشیمان میشود بعد هم میآید پس بدهد میگویند آقا ما این را جو گیر شدیم آمدیم برداشتیم نمیخواهیم مامورهای خزانه داری حضرت قبول نمیکنند میگویند بیخود دیگر باید بروی یک جایی خرجش کنی اوج همدلی اجتماعی و با هم بودن را ما در عصر ظهور امام عصر علیهالسلام می بینیم انشاالله
اما یک سوال آقا چگونه این صحنه را به وجود میآورند؟ یک عده فکر میکنند آقا میآیند یکدفعه با یک دم مسیحایی با یک فوت معنوی یک فوت به مردم می کنند مردم میگویند وای چقدر مهربانیمان میآید این گونه یعنی؟ خیر اصلا اینطور نیست. حاکمان جامعه یک رفتاری را ایجاد می کنند یک فضایی را ایجاد می کنن من میخواهم کمک بگیرم از خطبه ۳۴ نهج البلاغه از وجود مبارک امام امیرالمومنین علی علیهالسلام صلوات بفرستید. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آقا آنجا ۴ عدد حالا به تعبیری حق مردم بر حاکم را بیان میکنند بعد ما دقت که می کنیم میبینیم حاکمان جامعه اگر این ۴ حقی که مردم بر گردن حاکم دارند و مطالبه مردم هست را به دنبالش بروند آن همدلی اتفاق میافتد این قسمت صحبتمان شاید یک عده بگویند آقاجان اینجا که مردم اند اینجا که مسئولین نیستند یک وقتی دعوتتان کردند هیئت دولت بروید برای آن ها بگویید در مجلس باید بگویید، اگر اینجا به خودمان جرات میدهیم یک همچین حرفی بزنیم انشاالله مدیران آینده جامعه اینجا نشستند و از طرفی از مردم میخواهیم که باید از مسئولین و حاکمین یک همچین مطالبهای داشته باشند، این حق مردم به گردن حاکم ضمن اینکه در آخر کار یک صحبت کوچولوی در گوشی هم داریم بگذارید روایت را بخونم. امام علی علیه السلام فرمودند منه علی به گردن شما حقی دارم[۲] شما هم به گردن من علی من حاکم حقی دارید بعد آقا از حقوق مردم بر گردن حاکم شروع میکنند، یعنی میگویند من باید برای شما این کارها را بکنم آقا می فرمایند.
۳/۱-خیرخواهی
اولین حق این است: حاکم باید خیرخواه مردم باشد[۳]. نصیحت، نه که سخنرانی بکند و هی توصیه بکند اون میشود خیرخواهی زبانی نصیحت یک واژه عامه است به همه نوع خیرخواهی میگویند نصیحت یعنی بچه مردم را باید بچه خودش بداند دختر مردم را دختر خودش بداند یعنی اگر این کلیپی که دست به دست شد از یک دختری که قمه کشیده بود و ما خیلی هایمان با لبخند دست به دست می کردیم این مسئول باید خودش را میگذاشت جای پدر اون دختر و گریه می کرد. عرض کردم حاج قاسم سلیمانی اگر یک کلیپی به دستشان میرسید گریه میکردند چون حاج قاسم او را دختر خودش میدانست باید بیکاری جوانان مردم را بیکاری جوانان خودش بداند اصلاً فرق نگذارد بین خواهر و برادر خودش و خواهر برادر مردم خیرخواه مردم باشد، خواهر امیرالمومنین سلام الله علیها جانم فدای آقا خواهرشان نامه نوشتند به آقا که اگر نمیخواهی زیادش کنی اندازه خلیفه قبلی ها را دیگر به ما بدهید دیگر کمش نکنید حاکم باید خیرخواه باشه درد و داغ مردم را درد و داغ خودش ببیند و این اتفاق نمیافتد مگر اینکه بیاید بین مردم بروید دو سال خودت را در یک اتاق مخفی کنی و نیایی بین مردم تو نمیفهمی که خیر این مردم چیست اصلا نمی فهمی درد مردم چیست. حاکم باید خیرخواه باشد. البته یک نکته ای بگویم خیرخواهی همیشه به تفضل و دادن و بخشش نیست یارانه ها را زیاد کنند یک وقتی یک حاکمان میبینند خیر مردم به این است یک چیزی را از آنها بگیرند و یک داروی تلخی به کام مردم بریزند اما یک وقتی میگویند من اگر یارانه ها را قطع کنم بعد از ۴ سال دیگر رای ندارم. حتی به قیمت این که مورد شماتت واقع بشود، خیر مردم به این است. وقتی داریم میگوییم خیرخواهی هر دو روی سکه را باید ببینیم برای تحقق باهم بودن باید از حاکمان جامعه شروع کرد. مطالبه مردم از حاکمان بر اساس چهار چیزی که امام امیرالمومنین فرمودند.
یک حاکم باید خیرخواه باشد.
۳/۲-حل مسئله معیشت مردم
دو، آقا می فرمایند حاکم باید به فکر جیب مردم باشد چ به فکر معیشت مردم باشد[۴] کسی یک وقت نگاه حداقلی به کارآفرینی و مسئله اقتصاد نداشته باشد، بله اگر کسی بخواهد حکومتش دوام بیارورد باید درد مردم را بفهمند نخیر نگاه دین به مسئله معیشت یک نگاه متعالی و یک نگاه مترقی است. بالاترین فضاهای معنوی را میآیند در فضای بستر اقتصادی دعوت میکنند و تعریف میکنند انقدری که پیغمبر خدا وقتی یک جوان می دیدند آقا می فرمودند خوب اولین سوال این است که جوان چه کاره است بعد اگر می گفتند بیکار است می گفتند سقط من عینی از چشمم افتاد به چه دردی میخورد جوان بیکار؟ عالیترین فضاهای معنوی را میآیند و در بستر فعالیتهای معیشتی اقتصادی قرار میدهند، یک وقت کسی نگاه حداقلی نداشته باشد. حاکم باید به فکر جیب مردم باشد.
امام علی علیهالسلام می فرمایند من در دوران حکومت ۵ ساله خودم دو ادعا می توانم بکنم، یک اینکه در حکومت چند ساله علی کسی سر گرسنه بر زمین نگذاشته است. یعنی در حکومت علی فقر مطلق ریشه کن شده است و یک اینکه دیگر کسی کارتن خواب و خرابه نشین نبود علی کاری کرد که مسکن مردم هم درست شود درستش هم همین است وقتی به من و شما میگویند فقر و نداری کفر یک عده را بالا می آورد فساد که دیگر هیچ کفرش را بالا می آورد[۵]. آقا میگویند باید به فکر معیشت مردم باشد بدا به حال آن مردم مظلومی که یک مسئول بیاید بالای سرشان یعنی حالا بگذارید این گونه بگویم یک مسئول را سر خودمان بگذاریم که بگوید بروید خدا را شکر کنید ما بودیم وگرنه قحطی می شد.
بگذریم ما هم که حال حرفایمان بی منظور است داشتیم رد می شدیم گفتیم یک صحبتی هم بکنیم و برویم.
۳/۳-جهل زدایی
سومین حق مردم بر گردن حاکم که اگر حاکمان این را رعایت بکنند این چهار مورد را، همدلی و با هم بودن اتفاق می افتد اولین مورد چه بود؟ خیرخواه باشد. دومی چه بود؟ فکر معیشت باشد. برادران عزیز اگر یک پدری مشکل مالی داشته باشد شرمنده زن و بچه اش بشود من نمیتوانم برایش حدیث پیغمبر بخوانم که وقتی به خانه میروی روزی چهار مرتبه به خانومت میگویی انی احبک این یک انسان نامتعادل است من چه توقعی از او داشته باشم؟
سوم می فرماید حاکمان جامعه باید جهل زدایی بکنند[۶]. اینکه یک آقایی چند سال پیش می گفت مردم را به زور نباید ببرند به بهشت راست میگوید مردم را به زور نباید ببرند به بهشت این حرف کاملا درستی است اما یک حرف درستی که ناقص است و ادامه دارد اما از آن طرف اگر کسی خواست بساطی را پهن کند که مردم ناخودآگاه میروند به سمت جهنم حاکم باید تمام قد ورود کند. باید جهل زدایی کند فدای آن آقایی که در جنگ صفین آقا جنگ را شروع نمیکردند مرتب لباس عربی میپوشیدند هوای پیغمبر هم میآمدند نصیحت می کردند یک عده انسان بیشعور آمدند گفتند علی ترسیده ای؟ جنگ را شروع نمی کنی چرا لفتش میدهی؟ آقا فرمودند من اگر قرار بود بترسم هنگامی که نوجوانی بودم در جنگ خندق جلوی من عمرو بن عبدود بود آن وقت باید می ترسیدم، الان که دیگر عمرم را کرده ام. علی شک کرده ای؟ آن وقتی که زن پیغمبر روبه رویم بود و آن دوتایی که دست چپ و راست پیغمبر بودند شک نکردم اینکه معاویه است خودش و کس و کارش معلوم است که کیستند. علی پس چرا جنگ را شروع نمی کنی؟ چرا تیغه و تیر طعنه را به جان میخری؟ امام علی علیهالسلام میفرمایند بلکه یک نفر از آنها هدایت شود. اینها گول خورده اند که آمدند اینجا حاکم جامعه باید جهل زدایی کند.
این را اگر نگویم دلواپس هستم مدیون خون شهدا باشم، این بساطی که یک عده هوچی گری را شروع کردند برای بحث فیلترینگ این دوستانی که زحمت این طرح را کشیدند اول باید آنها را بیابیم و بپرسیم این طرح چیست، درباره فیلترینگ بیایید تا صحبت کنیم چرا کلی گویی می کنید؟ چرا داد و قال می کنید چرا جبر راه میاندازید؟ یک تیم کارشناسی ۶ سال روی این کار کردند، در مجلس و دولت قبل فضای طرحش را ندیدند آوردند در این دوره چکشکاری شده و کار شده مطمئن هستم بسیاری یکبار هم نخواندند، بعد میآیند یک هوچی گری راه می اندازند.
امروز مسئله فیلترینگ مطالبه مردم مذهبی و قشر مذهبی جامعه نیست امروز همه پدر و مادرها دلواپس هستند و مطالبه همه پدر و مادرها علیالخصوص غیر مذهبی ها این است که حاکم جامعه یک فکری به حال این فضای مجازی بی صاحب و سلار و بی در و پیکر داشته باشد. جوانهای این مملکت دارند قتلعام میشوند در این فضا. حاکم جامعه باید ورود پیدا کند، باید جهل زدایی بکند.
۳/۴-فساد زدایی
و چهارمین مورد آقا می فرمایند[۷]. یه وقتای این سه تای قبلی حرفای بدی نبودند اما یک عده هستند زیاده خواه هستند یعنی به حق خودشان قانع نیستند راضی نیستند میخواهند زیادهخواهی کنند. آقا میفرمایند اینجا دیگر چوب ادب را باید برداری نمیخواهد به حق خودش قانع شود میخواهد زیادهخواهی کند، خبر دادند به امیرالمومنین علی علیه السلام ابن حرمین مامور مالیات بازار اهواز بود گفتند یکم دزدی گرگی کرده است بالا و پایین کرده است یک اختلاسی چیزی کرده است آقا نامه نوشتند به رفاعه حاکم اهواز همان علی که میگوید آبروی مومن از آبروی کعبه شرافتش بیشتر است همان علی که قبل از خلافت و بعد از خلافت میرفتند بارها را کمک حمال های بازار کوفه جابه جا میکردند، همان علی که صورت مبارکشان را می کردند داخل تنور می آوردند نزدیک آتش و گریه میکردند در خانه آن زن بیوه می گفتند خدایا به علی رحم کن، حال ببینید چه حکمی میدهند امیرمؤمنان علی علیهالسلام پس از دریافت خبر موثق از خیانت «ابن هَرمَه» مسئول اقتصادی بازار اهواز، به ابن رفاعه، حاکم اهواز، نامهای کوتاه ولی در نهایت شفافیت و قاطعیت نوشتند. ترجمه نامه این است:
با دریافت نامه من، فوراً ابن هرمه را از مسئولیت بازار عزل کن؛ بهخاطر حقوق مردم، او را زندانى کن و همه مردم را از از عزل و بازداشتش با خبر نما؛ تا اگر شکایتى دارند، اعلام کنند. این حکم را به همه کارکنان دولتی ابلاغ کن تا سیاست مرا بدانند. در این کار، نسبت به ابن هرمه نباید غفلت و کوتاهی شود و الاّ نزد خدا هلاک خواهى شد و من نیز به بدترین وجه تو را از مسئولیت عزل میکنم؛ و تو را به خدا پناه مىدهم از این که در این کار کوتاهى کنى.
اى رفاعه! روزهاى جمعه او را از زندان بیرون آر و پس از نواختن سى و پنج ضربه تازیانه بر او، وی را در بازار بگردان؛ تا اگر کسى از او شکایتى داشت و شاهد آورد، شاکی و شاهدش را سوگند بدهد؛ آنگاه حق او را از مال ابن هرمه بپرداز؛ سپس دست بسته و با خوارى او را به زندان برگردان و بر پایش زنجیر بزن؛ تنها برای اقامه نماز زنجیر را از پایش در آور و اگر براى او خوردنى و نوشیدنى و یا پوشیدنى آوردند، مانع نشو؛ ولی به کسى اجازه ملاقات با او را نده تا راه فرار از تعقیب و مجازات را به او بیاموزد و اگر به تو گزارش رسید که کسى در زندان چیزى به او آموخته است که مسلمانى از آن ضرر مىبیند، آنکس را مىزنى و زندانى مىکنى تا توبه کند و از عمل خود پشیمان شود.
اى رفاعه ! همه زندانیان را براى هواخوری به حیاط زندان بیاور، غیر از ابن هرمه را؛ مگر آن که بر جانش بیمناک باشى که تنها در این صورت به او هم میتوانی با زندانیان دیگر اجازه هواخوری بدهی. اگر توان بدنی دارد هر سى روز، سى و پنج شلاّق بر بدنش مىزنى؛ جریان امور را گزارش کن و حقوقش را قطع کن. جانشین او را نیز معرفی کن.
یعنی اگر یک جاهایی چوب ادب نباشد نمیشود در این جامعه همدلی و با هم بودن را محقق کرد چون یک عده زیاده خواه هستند.
۴-حقوق حاکم بر مردم
حالا این چهار حقی که ما بر گردن حاکم داریم اما آقا می فرمایند چهار حق هم حاکم گردن مردم دارد، برادران عزیز خواهران محترم خدا رحم به ما بکند
شاید این چند دقیقه پایانی حساس ترین قسمت صحبت من در این پنج شب باشه. شاید نه حتماً حساسترین صحبت من در این چند شب در این بحث با هم بودن همین چند دقیقه است. خواهش میکنم با تمام دل و جان این صحبت را دنبال کنید. اگر حاکم جامعه به پاک دستی علی ابن ابیطالب باشد به کار بلدی و تدبیرعلی علیهالسلام باشد آقا دیگر کسی کار بلد تر از علی علیهالسلام سراغ دارد؟ به پاک دستی علی ابن ابیطالب علیه السلام کسی سراغ دارد؟ اگر حاکم جامعه کسی مثل علی ابن ابیطالب باشد اما بدنه جامعه نخواهند این قصه را بپذیرند و همراهی با حاکم نکنند حاکم جامعه علی ابن ابیطالب هم که باشد کارش پیش نمیرود. الحمدالله حالا یک نور امیدی در دل مردم ایجاد شده است حال انشالله یک فضای متفاوتی یک دولت جدیدی با انگیزه های جدید با یک سابقه خوب من بدون تعارف صحبت میکنم خدا نبخشد و نیامرزد من هم بخواهم در جلسات سیدالشهداء جناحی صحبت بکنم اما انقلابی هم انقلابی صحبت میکند، سیاسی هم سیاسی صحبت میکند چون سیدالشهداء را سیاسیون کشتند بالای منبر امام حسین جای حرف سیاسی است. برادران عزیز خواهران محترم بدون تعارف میگویم اگر مردم نخواهند کمک کنند، وقتی علی علیهالسلام نتوانست کس دیگری هم نمیتواند. یک دیکتاتوری نوینی در دنیا واقعا در دنیا اتفاق افتاده است این است که همان چهار سال اول میآیند یک رای میدهند یک نفر انتخاب میشود بعد دیگر میکشند کنار میگویند ما کاری نداریم خودت میدانی این هم شد دیگر خودت میدانی که شد دیکتاتوری یعنی چه خودت میدانی تو دیگر هر کاری که کرده ای کرده ای.
قصه همان حضرت موسی علیهالسلام و قومشان بود که می گفتند موسی تو و خدایت دیگر هرطور خودتان میدانید یعنی چه؟ ولی خدا یکی از شئونش این است که بیرون از زمین فوتبال می ایستد مثل مربی میگوید مردم باید کار کنند. ما اول آن چهار حقی که مردم بر گردن حاکم دارند گفتیم اما این طرف خیلی حرف مهمی است حاکم هم تعدادی حق بر گردن مردم دارد حالا آن حق ها چیست؟ در این چند دقیقه بقچه بسته بگویم و زود رد شوم
یک آقا می فرمایند: حقى که من به گردن شما دارم، باید که در بیعت وفادار باشید و در رویاروى و پشت سر نیکخواه من باشید و چون فرا مى خوانمتان به من پاسخ دهید و چون فرمان مى دهم فرمان برید[۸].
مردم باید خیرخواه حاکم باشند. یعنی در جمعی نشستی دارند نقد می کنند چهار موردش درست است پنج موردش نادرست است باید خیرخواه باشید باید بگویید آقا اینطور نیست. یک جاهای دیگری حال یک رای داده ایم باید دفاع کنیم نه وقتی که بتوانیم نقد کنیم و نقدی ببینیم اشکال ببینیم باید بگوییم این هم خیرخواهی است.
دوم آقا می فرمایند مردم باید اجابت کنند.
سوم می فرماید مردم باید اطاعت کنند. بین اجابت و اطاعت صحبت ها هست تفاوت هایی هست یک وقتی حاکم جامعه رصد میکند میگوید حال مردم باید کالای داخلی بخرند، یک وقتی بحث فرزند آوری مطرح می کنند مردم باید اجابت کنند و گرنه کار پیش نمیرود.
و آقا می فرمایند جایی باید وفای به عهد کنند. اینکه یک رای بدهیم بعد از آن سه ماه بعد هشتگ پشیمانیم هشتگ پشیمانی نداریم که خواهشمیکنم روی بحث امشب و این جلسه جلسه ویژه تر از بقیه شب ها یک تاملی بفرمایید. یک وقت یه عده از کارکنان شرکت نفت آمده بودند. همان اول انقلاب آمده بودند خدمت امام بعد سخنگویشان یک جمله ای گفته بود که جمله ی قشنگی بود به امام گفته بودند ما نیامدیم بگویم از انقلاب چه میخواهیم آمدیم بگوییم انقلاب کاری ندارد ما برایش انجام بدهیم؟ امروز خانم ها امشب از خودشان بپرسند ما واقعاً برای انقلاب چه کاری کرده ایم؟ ولی جامعه دلواپس مسئله جمعیت است، البته هزینه های خودش را هم دارد بگذاریم و بگذریم.
اجازه بدهید صحبتمان را با این روضه غربت امیرالمومنین علیه السلام تمام کنیم. و بعد ببینیم که میشود از نجف به کربلا برویم، مردم این بی وفا مردم کوفه کاری به سر لااله الا الله کاری به سر علی ابن ابیطالب امیرالمومنین آوردند آقا با دو دست میزدند در صورتشان.
در نهج البلاغه آخرین خطبه امیرالمومنین را بخوانید امیرالمومنین علیهالسلام تا روز آخر تا خطبه آخر دست از خیرخواهی برنداشتند واز خیرخواهی برای امت استعفا ندادند، اما این مردم کاری کردند با علی ابن ابیطالب آقا با دو دست بر صورتشان میزدند اشک علی را درآوردند اشک علی خیبر شکن را در آوردند. آقا گریه میکردند می گفتند خدایا اینها از من خسته شدند من هم از این ها خسته شده ام علی را ببر.
بعد میدانید خداوند یک سنتی دارد به اسم سنت ابتلاء روایتش را بخوانم روایت می فرماید من لم ینفق فی طاعه ولی الله[۹] کسی که انفاق نمی کند انفاق فقط به پول نیست یک نفر باید وقت بگذارد یک نفر باید فعالیت جسمانی داشته باشد. انفاق سرمایه ها، یکی باید آبرو بگذارد. بعد روایت می فرماید اگر کسی انفاق نکند در راه ولی خدا اُبتل الله خداوند مبتلایش میکند ینفق فی طاعه عدو الله.
کوفیان به خواب هم نمی دیدند نوکری یزید را بکنند عملگی یزید را بکنند اینها بنای حسین کشی نداشتند اما یک روزی روزگاری اشک علی را در اوردند. خدای رب العالمین از عرش فرمودند علی من را اذیت میکنید علی من را تنها میگذارید حسین کشتان میکنم مبتلایتان می کنم ننگ خون حسین کشی به دامنتان تا ابد میگذارم، علی را تنها میگذارید؟!!!!
انشالله جامعه اسلامی ما با ادای حقوق حاکمین و مردم همدل شوند به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
اللهم صل علی محمد وآل محمد
منابع:
[۱]اَلنّاسُ بِاُمَرائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ؛ [تحف العقول، ص ۲۰۸]
[۲] أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِی عَلَیْکُمْ حَقّاً وَ لَکُمْ عَلَیَّ حَقٌّ؛
[۳]ان فَأَمَّا حَقُّکُمْ عَلَیَّ فَالنَّصِیحَهُ لَکُمْان فَأَمَّا حَقُّکُمْ عَلَیَّ فَالنَّصِیحَهُ لَکُمْ
[۴] وَ تَوْفِیرُ فَیْئِکُمْ عَلَیْکُمْ
[۵] کَادَ اَلْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً [الکافی , جلد۲ , صفحه۳۰۷ ]
[۶] وَ تَعْلِیمُکُمْ کَیْلَا تَجْهَلُوا
[۷] وَ تَأْدِیبُکُمْ کَیْمَا تَعْلَمُوا
[۸] وَ أَمَّا حَقِّی عَلَیْکُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَیْعَهِ وَ النَّصِیحَهُ فِی الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِیبِ وَ الْإِجَابَهُ حِینَ أَدْعُوکُمْ وَ الطَّاعَهُ حِینَ آمُرُکُمْ. پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج ۲، ص: ۳۵۴-۳۴۳
[۹] الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : اِعلَمْ أنّهُ مَن لَم یُنفِقْ فی طاعَهِ اللّه ِ ابتُلیَ بأن یُنفِقَ فی مَعصیَهِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ ، و مَن لَم یَمشِ فی حاجَهِ وَلیِّ اللّه ِ ابتُلِـیَ بأن یَمشیَ فی حاجَـهِ عَـدُوِّ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ .[بحار الأنوار : ۹۶ / ۱۳۰ / ۵۷.]
.







