Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
همدلی اجتماعی جلسه سوم: خلوت راهی برای رسیدن به همدلی جلسه سوم: بصورت یکپارچه متن تولیدی همدلی اجتماعی

همدلی ۳ ؛ خلوت، راهی برای رسیدن به همدلی

T_Hamdeli03

همدلی ۳ ؛ خلوت، راهی برای رسیدن به همدلی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

۱- انسان در ناخودآگاه خود پلیدی و خبائث پنهان دارد

سال ۱۹۷۱ در شهر استنفورد زیر زمین دانشگاه شهر استنفورد یک عده روانشناس آمدن یک تست روانشناسی انجام دادند، تست جالب و با مزه ای بود بیست و چهار دانشجویی که هیچ گونه اختلال روحی روانی و اختلال شخصیتی نداشتند و هیچ گونه مشکل خانوادگی نداشتند و هیچ گونه پرونده قضایی نداشتند واقعاً بیست و چهار دانشجوی تر و تمیز و نرمال انتخاب کردند. بردند در زیر زمین و گفتند که آقایون این یک تست روان شناسی است در جریان باشید. دوازده نفرشان را گذاشتند زندانبان  بازپرس بازجو، گفتند شما  قرار نقش بازپرس بازی کنید و به دوازده نفرشان هم گفتند مثلاً  شما قرار است نقش زندانی را بازی کنید. بعد به آقایون زندانبان هم گفتند دیگر دست شما باز است اینها دیگر زندانی اند در جریان باشید خب اختیار دارید هر کاری با اینها کردید دیگر صاحب اختیار هستید.

قرار بود این تست چهارده روز طول بکشد اما در اثر شدت جراحات وارده بر این دانشجوهای مثلاً  زندانی باشند تنها در شش روز تست تعطیل و متوقف شد، بعد آن ها آمدند تحلیل های پیچیده انجام دادند صحبت های مفصلی کردند و نتایج مختلفی گرفتند. یکی از آن نتایج این است که انسان ها در وجود خودشان یک خباثت پنهان پلید دارند، که وقتی به اجتماع میرسند و علی الخصوص یک قدرتی پیدا می کنند، این خباثت پنهان خودش را نشان میدهد. این همان چیزی است که جناب مولوی در کتابش میگوید  اژدهای خفته. اما در دین شاید بهش میگوییم نفس عماره. این است که آدم وقتی در اجتماع قرارمیگیرد و علی الخصوص اگر قدرتی پیدا کند، میتواند خیلی انسان خطرناکی باشد. بعد من چرا این را گفتم ما از یک همچین موجودی که در کوچه پس کوچه های قلبش یک فرعونی هم دارد یک یزیدی هم دارد از یک همچین موجودی میخواهیم که اولاً در اجتماع حاضر شود، با دیگران تعامل داشته باشد، حتی دیگران را دوست داشته باشد و بالاتر از آن اگر به او بدی کردند ببخشد و ایثار کند بدی دیگران را با خوبی جواب بدهد، ما از یک همچین  آدمی کار بسیار سختی میخواهیم آن شاخ قول شکستنی بود که می گفتند. این در وجود خودش یک شمری دارد.

حضرت آیت الله بهجت به حاج آقا مصطفی ردانی پور که وقت و بی وقت بعد از هر عملیات می آمدند پیش علما ظاهراً بعد از عملیات فتح‌المبین  آمده بودند خدمت حاج آقا مصطفی ردانی پور  تا یک گزارشی بدهند آقای بهجت میگویند آقای ردانی ته این جنگ شما چه میخواهید؟  میخواید چه بشود گفته بودند میخواهیم  صدام را شکست بدهیم  بعد  آقا گفته بودند هر کدام از ما خودمان یک صدامیم. صدام وجود خودتان درون خودتان رذ شکست  داده اید؟ اگر توانستید آن را شکست بدهید میتوانید صدام بیرون را هم  شکست بدهید، شنیده اید که میگویند آب ندیده است و گرنه شناگر ماهری است؟ یک عده پایشان به کربلا نرسید و گرنه شمری هستند برای خودشان. آیت الله بهجت می فرمودند : آن‌چه معاویه و یزید بالفعل داشتند ما بالقوه داریم. زیاد به خودمان مغرور نشویم. این‌طور نیست که آن‌ها از جهنم آمده باشند و ما از بهشت. به خدا پناه ببریم!

حال من از یک همچین موجودی که یک فرعون و یک یزید مخفی در وجود خودش دارد ما از یک همچین موجودی میخواهیم که بیاید در اجتماع خب سخت است دیگر کار سختی را میخواهیم. مگر چند نفر پیدا میشوند که  بتوانند این اژدهای خفته را مهار و کنترلش کنند این که در آیه قرآن خدا می فرماید وقتی خدا  انسان  را خلق کرد صدای ملائکه بلند شد که این خون میریزد، میفرمایند یک جاهایی را میدیدند و یک جاهایی را هم نمیدیدند اما یک جاهای را میدیدند که او پایش به اجتماع برسد و قدرت هم پیدا کند خون میریزد؟ چه کار باید بکنیم. واقعاً که ما نمیخواهیم فضایی صحبت کنیم اگر بخواهیم یک بحث ارائه  بکنیم باید یک بحث مبتنی بر واقیعات باشه وگرنه بیاییم و هوافضایی صحبت بکنیم. مردم هم میگویند این اتفاق نمی افتد.

۲-تنهایی یکی از مهمترین راههای با هم بودن است

یک موجود این چنینی چطور میتواند در اجتماع باشد، این موجود این چنینی باید در زندگی خودش برنامه هایی داشته باشد تا بتواند موفق شود و کنار دیگران باشد. باید با دیگران باشد بقیه را دوست داشته باشد و یکی از مهمترین کارها این است که من برای اینکه بتوانم در اجتماع انسان خوبی باشم اجتماع را به هم نزنم یکی از مهمترین کارها این است که تنها باشم و اگر تنهایی های خوبی را تجربه کنم در اجتماع می توانم آدم آرامی باشم، اجتماع را به هم نزنم و آدم مفیدی باشم. یک علامت سوال نامرئی بالای سر یک عده میتوان دید که آقا دیشب آمدی انواع تنهایی را گفتی دیگر حرف نگفته برای تنهایی نگذاشتی هر اتفاق بدی در عالم افتاده بود را گردن تنهایی انداختی از افسردگی ها خودکشی ها و ضرب وشتم ها جرم و جنایت های پیرزن و پیرمردها در ژاپن و یا اگر به زندان رفتند همه به علت تنهایی بوده است.

حال امشب میگویم چه کار کنیم تا در اجتماع آرام باشیم و اجتماع را به هم نزنیم؟ میگوید باید تنها باشید ولی قصه چیست، قصه این است که ما دو نوع تنهایی داریم یک تنهایی مثبت و یک تنهایی منفی، یک تنهایی خوب داریم یک تنهایی بد. تمام آن چیزی که دیشب شنیدید تنهایی منفی است که ما در ادبیات دین  به آن میگوییم انزوا به آن میگوییم رهبانیت، اینکه روایت می فرماید  لا رهبانیت فی السلام ما رهبانیت در اسلام نداریم که مثلا ریاضیت هایی به خودش میدهد مثلاً گرسنگی ها و تشنگی های عجیب و غریب  به خودش میدهد سخت ترین ریاضت ها همان تنهایی است. اسلام با یک همچین تنهایی مخالف و موضوع بحث ما هم این نیست. آن چیزی که میخواهیم بگوییم این است که اگر کسی تنهایی خوبی را تجربه کند، دیشب بعد از جلسه یکی از جوان های عزیز آمدند یک روایت برای من خواندند گفتند  پس یک جایی در دین توصیه شده است که شما تنها باشید. بعد ما  فردا شب انشالله اگر زنده بودیم خدمتتون میگیم  که امشب شد‌‌. این است که ما یک تنهایی خوب داریم و به شدت توصیه شده است که ما باید در زندگی و بندگیمان این تنهایی را داشته باشیم کسی که این تنهایی را داشته باشد در اجتماع کسی را اذیت نمیکند و میتواند با هم بودن را محقق کند و باهم بودن را خراب نمی کند‌ کسی که تنهایی خوب را بچشد در ادبیات دین به آن میگویند خلوت و عزلت، قرار از حالا به بعد من و شما این باشد که ما دیگر میگوییم خلوت شما میگویید منظورشان تنهایی خوب است، واژه عزلت را به کار نمیگیریم غالباً اهل بیت از واژه عزلت استفاده کردند اما دیگر میگوییم خلوت قرار بین من وشما این باشد.

میخواهم کمی تبلیغات کنم  راجع به این خلوتی که ما باید داشته باشیم، این  خلوتی  که روایت می فرماید العزلت عباده کسی که تصمیم میگیرد امشب یک برنامه خلوتی داشته  باشد  این خودش عبادت است. اینکه در اشعار میگویند دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد منظور همین نوع تنهایی است.

۳-آثار خلوت خوب

یک سوال بپرسم؟ قبل از اینکه تبلیغاتم را شروع کنم آخرین باری که شما با خودتان خلوت کردی  با خودتون صحبت کردید کی بوده است؟ چند دقیقه بوده، یک عده از ما گم شده ایم در کوچه پس کوچه های زندگی از بس به دنبال معیشت بوده ایم و اتفاقات معیشتی یادمان رفته است. برای خودمان وقت بگذاریم. این  حدیث نفسی که گاهی اوقات آدم آناً خوشمزگی اش را می چشد.

۳/۱- دوری از گناه

اگر یک جوان خوشمزگی خلوت را بچشد صبح که بیدار میشود دیگر دلش نمیخواهد به دنبال خوشمزگی گناه برود، اصلاً خیال یک عده را راحت کنم، میدانید چرا  یک عده میروند دنبال گناه؟ چون آدم ها لذت طلب هستند همه ما لذت طلب هستیم تک تک که آمدیم  در این جلسه یکی از مهم ترین انگیزه هایمان لذت است، حال یا لذت معنوی یا لذت مادی، لذت طلبی من و شما را اینجا کشانده است. همه کارهای ما تحت  تاثیر لذت طلبی است. حالا این موجود لذت طلب قرار بود در خلوت یک لذت فوق العاده بچشد، نچشید. صبح که بیدار میشود تمام سلول های جسم و روحش جیغ میزنند پس من چه؟ من هم به لذت نیاز دارم، بعد در شلوغی ها خیلی لذت با کیفیتی پیدا نمیکند ناچار است بیچاره برود و گناه کند، و خودش را آرام کند این لذت اینقدر بالاست. حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرمایند: تعبیر فوق العاده است شما میدانید. این اولیای خدا اگر به یک درجه ای رسیدند برای این بوده است که سیاه سفید را رنگی تعریف نمیکردند، حالا یک جاهایی ممکن است یک مبلغی یک سخنرانی برود بالای منبر یک سیاه و سفیدی را رنگی تعریف کند  اما اینها اگر  آدم شدند آدم شدنشان به خاطر این بوده است که واقعاً صاف  حرف میزدند و بالا پایین نمی گفتند، سپس آیت الله عظمی بهجت می فرمایند اگر سلاطین عالم میفهمیدند چقدر در مناجات و ارتباط با خدا تو خلوت لذت هست فکر لذت های دنیایی را هم نمیکردند. فکرش را نمیکردند.

من دارم  تبلیغات میکنم برای خلوت، برای تنهایی خوب. من و شما وقتی میخواهیم بیاییم در اجتماع برای اینکه اجتماع را به هم نزنیم، با هم بودن را به هم نزنیم آن خلوت را میخواهیم ضمن اینکه یادمان باشد وقتی آمدیم در اجتماع دور تا دورمان انواع خطرات و تهدیدات هست، هست یا نیست؟ همین الان یک مورد کرونا، انواع و اقسام بیماری ها انواع و اقسام آدم هایی که بدخواه من هستند یکی حسود یکی با طلسم و جادو که خودتان میدانید همه ی اینها هست.

۳/۲-خلوت برای انسان حفاظت الهی می آورد.

انواع و اقسام تهدیدات: من وقتی می آیم در اجتماع نیاز دارم، به حس نیاز دارم به محافظ و چه محافظی بهتر از الله؟ و روایت می فرماید اخر میدانید خداوند یک موقع میخواهد بنده اش را حفظ  کند غالباً با ملائکه حفظ میکند. فرشته های محافظ ملک های محافظ و بعد یک عده هستند خداوند میفرمایند خودم از آن ها محافظت میکنم. خودم میشوم محافظ شخصیشان.

امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند:

انسان خلوت‌نشین در پناهگاه خداوند متعال پناه گرفته است و با حفاظت خدا محافظت می‌گردد پس خوشا به حال کسی که به تنهایی خلوت‌نشین باشد در خلوت و جلوت[۱].

۳/۳-خلوت قدرت مدیریت را بالا می برد

یک کسی فراوانی تهدیدات دور خودش را میفهمد و شدتش را متوجه میشود میگوید من بسیار به خلوت احتیاج دارم. چون دور تا دور من پر از خطر است، کسی که این را بفهمد خلوتش بیشتر میشود و البته کسی که مسئولیت اجتماعیش بیشتر میشود باید خلوتش بیشتر شود. یعنی میشود امام جماعت یک مسجد ، به اندازه ی این مسئولیت جدیدی که به او دادند باید خلوت داشته باشد. یا یک مادر که خداوند بچه‌ی سومی به او میدهد اگر حواسش جمع باشد هوشیار باشد میگوید حال که  مادر سه فرزند هستم برای این بچه سوم من باید یک خلوت، ویژه ی بچه سوم داشته باشم. مسئولیت من بیشتر شده است. مثلا فردی امام جمعه میشود امام امت میشود به خاطر همین دیگر آن نماز شبی که برای من و شما مستحب است برای پیغمبر خدا واجب میشود. درستش هم همین است، درستش هم همین است، یکی از پاسدارهای مقام معظم رهبری می گفتند حضرت آقا دورانی که رئیس جمهور بودنپ یک ساعت قبل از اذان صبح بیدار میشدند برای نماز شب  از وقتی که رهبر شدند، دو ساعت قبل از اذان بیدار میشوند. کاملاً عقلانی کاملاً  قابل فهم درستش همین است. اگر غیر از این بود باید تعجب میکردیم و نگران می بودیم، چون جایگاه بالاتر آمده است خطراتش بیشتر است من بیشتر نیاز دارم به محافظت الهی به حسن الهی چکار کنم اون محافظت الهی شامل حالم بشود؟ خلوت میخواهی.

اگر کسی بخواهد در روز، روز خوبی داشته باشد، باید خلوت شبانه ی خوبی داشته باشد.

بیچاره آن کسانی که وقت زیادی را میگذارند روی حساب کتاب های مادی روی معادلات مادی که دقیق حساب بکنند مبادا یک محاسبه اشتباه، یک دفعه چیزی از دستشان در برود مشاور میگیرند، خیلی فکر می کنند، خیلی آخرش هم یک جایی را خراب میکنند همه اش هم با محاسبات مادی نمیشود، یک جاهایی باید صورت روی خاک بگذاریم. یک جاهایی یک گره هایی باید در خلوت باز بکنیم.

رفیق آقا مصطفی ردانی پور میگوید فرمانده بود ولی با هم ندار بودیم  خاکی بود بی اجازه رفتم همینطور  در را باز کردم و رفتم داخل دفترش دیدم سجاده ی نماز پهن کرده است، چشمانش پر از اشک و قرمز شده بود. گفتم چیزی شده است گفت نه، گفتم خبری بدی رسیده؟ عملیاتی شکست خورده؟ سردار مرداری چه شهید شدند؟چه  شده است که اینگونه گریه می کنی؟ گفت من قرار گذاشته ام  هر روز ساعت ۱۱ تا ۱۲ با خودم خلوت کنم. حال خدا نکند یک آدم کج فهم پای حرف آدم باشد، بگوید  یعنی در ساعات اداری حق الناس کرده است، این درستش است؟ بیت المال است، تو انگار متوحه نشدی من میگویم این اگر بخواهد درست مدیریت کند، نیاز مدیریتیش این است باید این کار را بکنه. حالا اگه آیین نامه ها و  بخشنامه های بالا دستی  ابلاغ نمی کنند که آقا مدیر باید زودتر از همه برود در نماز خانه مسجد در نمازخانه اداره دیرتر از بقیه بیاید بیرون آن یک بحث دیگری است. انشالا عقلشان برسد چه بگویم دیگر.  این جزو برنامه ای مدیریتیش باید باشد او خلوت میخواهد و گرنه قدرت بهش بدهید پوست کارمندان را میکند، پوست ملت رو میکند.

۴-شاخصه های خلوت خوب

دیگر بیشتر از این تبلیغات نکنیم موضوع بحث دوستانی که دربین بحث با ما همراه شدند خلوت خوب است. کسی که بخواهد در جامعه دوام بیاورد و جامعه را خراب نکند خودش هم  خراب نشود باید خلوت داشته باشد باید تنها باشد. با این تبلیغات چند دقیقه ای باید، الان شاخصه های خلوت خوب را بگوییم حال یک عده خلوت دارند. واقعاً هم  میخواهند خلوت خوب داشته باشند اما باید شاخصه ها و ویژگی های خلوت خوب را هم داشته باشند. بلد باشیم خدا انشالله توفیق عملش را  اول به گوینده و بعد به شنونده انشالله عطا کند به برکت صلوات بر محمد و ال محمد .

۴/۱-خلوت آزادانه

اولین شاخصه خلوت خوب این است که خلوت باید آزادانه باشد، از سر اختیار باشد شاید به خاطر این است که بخشنامه مدیریتی نمیشود ، اگر بخشنامه مدیریتی میشد. بعد میگفتند  آقا اجباریی است باید گزارش بدهیم  باید انگشت بزنیم  ساعت ورود به نمازخانه اداره، ساعت خلوت یا  مثلاً یک پدر و مادری پیدا بشوند بگویند بروید در اتاق در را هم ببندید کمی خلوت کنید تا کمی آدم بشوید. این طور که فایده ندارد این  باید آزادانه بفهمد که نیاز به این خلوت دارد البته این یک چیز خیلی مشخص و روشن است، من از اینجا شروع کردم در قسمت آزادانه اما هدفم اصل حرفم در قسمت اول شاخصه اول مخاطبم آن کسانی اند که یک آدم های درونگرایی هستند دیده اید  برخی در خودشان آرام هستند یعنی اصلاً خوششان نمی آید بیایند در اجتماع.

در قسمت اول شاخصه اول مخاطب اصلی من آن آدم های درونگرایی هستند که تحت تاثیر جبر و وراثت رو می آوردند به خلوت، اینها زیاد ذوق نکنند خیلی خودشون را تحویل نگیرند که خب الحمدلله حاج آقا گفتند خلوت من حالا بروم به مادرم بگویم که اینقدر میگوید  پس بلند شو برو در مسجد پس بلند شو برو در کانون فرهنگی یک کاری کن اینقدر ننشین پاشو برویم مهمانی خیلی ژست عارفانه و ادای آدم های عارف درنیاورند اتفاقاً سیروسلوک برای  برای یک همچین انسان هایی این است که غالب های وراثت شاکل های  شخصیتی شان را بشکنند این باید بیاید مهمانی باید بیاید کانون فرهنگی باید بیاید در اجتماع گول نخوریم. اولین شاخصه خلوت و تنهایی خوب این است که آزادانه باشد. کسی از بیرون من را مجبور نکند بخشنامه ای نباشد دستوری و توصیه ای نباشد و تحت تاثیر اجبار و جبر  وراثت و شاکله های  شخصیتی نباشد خودت باید تصمیم بگیری.

۴/۲-شجاعانه

دومین شاخصه این است که خلوت باید شجاعانه باشد آن کسی که از سر خجالت یا ترس میرود در خلوت این یک خلوت بزدلانه حال بهم زن است، او میترسد بیاید در جمع تا یکدفعه چهار تا سوال ازش بپرسند یا یکدفعه چند شوخی با او بکنند نتواند جواب دیگران بدهد نتواند خودش را جمع و جور کند بعد دوباره یک قیافه و ژست عارفانه ای به خودش بگیرد نه ما نمی آییم نه ما نمی آییم حاج آقا گفته اند خلوت خوب است. خلوت باید از سر شجاعت باشد. این که من در یک مهمانی نشسته ام در جمع رفقایم نشسته ام آقا سفره غیبت سفره گناه پهن شد، اولاً تکلیف اجتماعی این است که من نباید بیخیال بقیه باشم. نباید بنشینم سر سفره ی گناه تمام تلاش هنرمندانه ی خودم را باید بکنم تا این سفره گناه جمع شود. مثلا در گروه بچه های کلاس اگر کسی آمد چهار کلیپ و مطلب بیجا گذاشت و جو را ریخت به هم حق ندارید سریعا لفت بدهید و بیایید بیرون تا آنجایی که میشود مسئولیت اجتماعی را باید رعایت کنید فضا را باید درست کنید دیگر اگر هم نشد اینجا نیاز به یک شجاعتی دارد که حال من اگر لفت بدهم و بیایم بیرون و انصراف بدهم انوقت است که چقدر تیر و  ترکش میخورد حاجی مان شیخ مان اُمل بازی در اورده بود تقبل الله تیر و ترکش می آید اینجا شجاعت میخواهد. در قرآن اشاره کرده است به یک دسته جوانی که از اجتماع رو آوردند به یک خلوت اما شجاعانه. اصحاب کهف اینها حرکت کردند به سمت یک خلوت خیلی دل و جگر میخواهد جلوی طاغوت زمانه ات بایستی قید کار و کاسبی ات را بزنی قید و زن و بچه ات را بزنی بخواهی بیایی یک خلوتی حالا بعدش چه میشود؟ بعدش را ول کن همین ها شجاعت میخواهد.

سومین شاخصه را میخواهم عرض کنم الان چند دقیقه ای است شما  صلوات نفرستاده اید.

۴/۳-فعالانه

سومین شاخصه این است که خلوت ما ضمن اینکه  باید آزادانه و شجاعانه باشد باید فعالانه باشد، بعضی ها دو شاخصه ی قبلی را دارند می آید در خلوت خداوکیلی خلوتش هم خلوت پاکی دارد یعنی گناه نمیکند اما یک خلوت حداقلی است.  الحمدالله شجاعت به خرج دادیم و از یک جمع گناه آلود آمدیم در یک خلوت پاک حالا چه کار میکند نشسته است فوتبال میبیند سرش توی گوشی است همین؟ پس چرا اینقدر کم؟ خلوت نباید منفعلانه باشد خلوت باید فعالانه باشد، یعنی وقتی آمدی در خلوت باید بنشینی برنامه ریزی کنی الان من تفکر کنم. که می فرمایند اکثر عبادت جناب ابوذر تفکر بوده است این کار را بکنم؟ یا نماز بخوانم که پیغمبر خدا فرموده اند دو رکعت نماز در دل  شب از دنیا و مافیها برای من پیغمبر ارزشش بیشتر است؟ یا ذکر بگویم یا قرآن بخوانم؟ یعنی در خلوتش دچار یک همچین حیرتی شود، برنامه داشته باشد بعد میدانید کسانی موفق میشوند که دو شاخصه اول را داشته باشند.

آمدند در یک خلوت اما خلوتشان منفعلانه است تو رو خدا بعد از جلسه کسی به من خرده نگیرد اینجا علمی نگاه نکنید، که من کمی حرف خودمانی بزنم تا بحثم پیش برود، انگاری به خدا بر بخورد یکی آمد در خلوت همین یک همچین فرصت بی نظیری را نشسته است تلویزیون میبیند نشسته است مثلا بازی میکند بعد سلب توفیق میشود. توفیقش را  ازش میگیرند. اگر برنامه جدی نداشته باشد. اصلاً خودش حیرت خوشمزه ای میشود این سرگردانی های مقدس سرگردانی های خوشمزه که خدایا تو الان دوست داری من نماز بخوانم یا قرآن بخوانم؟ یا با تو حرف بزنم؟ چه حیرت خوشمزه ای است چه حیرت قشنگی است. خلوت باید فعالانه باشد.

۴/۴-آگاهانه

خیلی روی سه تای اول سرمایه گذاری نکرده ام که تمام انرژی خودم را بگذارم روی شاخصه چهارم و از خدای رب‌العالمین میخواهم که کمکم بدهد تا این شاخصه چهارم را خوب حقش را ادا کنم چون تمام خاصیت خلوت به شاخصه چهارمش است. اصلاً اگر چهارمش نباشد، اسمش را نمیشود بگذاری خلوت، اسمش را بگذارید تنهایی فیزیکی بهتر است که دیشب هم ما کلی بدگویی کرده ایم برای تنهایی  فیزیکی. تمام جان تمام روح تمام نور خلوت و تنهایی خوب در شاخصه چهارم است که ما میگوییم  خلوت باید هوشیارانه باشد آگاهانه باشد به چه معنا؟ به معنای اینکه من بتوانم ذهن خودم را کنترل کنم اگر کسی بیاید در خلوتی ولو فعالانه باشد یعنی نشسته است روی سجاده نماز، دارد نماز میخواند اما وقتی نمی تواند ذهن خودش را کنترل کند. این چه خلوتی شده است؟

این جسمش را آورده در تنهایی اما ذهنش گوشه خیابان است، ذهنش در شلوغی هاست او اصلاً نفهمیده  که خلوت چیست. برعکسش هم هست، کسی که در شلوغی ها نشسته اما آنقدر قدرت کنترل  ذهن دارد  که بلافاصله در شلوغی ها یک خلوت قشنگ برای خودش درست میکند. آن که میگویند خوشا آنان که دائم در نمازند این نیست همه اش در سجاده نماز هستند، نماز بخواند این است که  پشت میز اداره پشت میز درس دانشگاه پشت دخل مغازه در آشپزخانه در حال جارو کردن اینقدر قدرت دارد که میتواند ذهن خودش را کنترل کند و یک خلوت برای خودش درست کند لذا میگوید خوشا آنان که دائم در نمازنند، میگوید هرگز حدیث حاضر و عایب شنیده ای من در میان جمع و دلم جای دیگر است. اصل خلوت به این تمرکز ذهن برای اینکه یک مقدار این قسمت را جدی تر بگیریم میخواهم کمک بگیرم از یک جمله فوق العاده از امام عزیز امام خمینی رضوان الله تعالی علیه،

امام خمینی در کتاب چهل حدیث شان می فرمایند اولین گام تزکیه نفس و سیر و سلوک ضبط طائر خیال است. حال تعبیر امام خمینی از کنترل ذهن مرغ خیال است آقایان حواستان بود، امام می فرمایند اولین ضمن این توضیح لازم است که خدمتتان عرض کنم ما یک اول خوب داریم یک اول  لازم داریم صف اول نماز جماعت خوب است یا لازم است؟خوب است یعنی کسی صف اول نبود دارش نمیزنند نمازش هم باطل  نیست جهنم هم نمیرود خوب است صف اول باشد اما کلاس اول ابتدایی خوب است یا  لازم است، لازم است‌. آموزش و پرورش یک آشنا پیدا کرده است این میگوید بچه ات را از سال سوم ثبت نام کن دوسال سه سال جلو بیوفتد میگوید مگر دیوانه ام این کار را بکنم؟ کلاس اول لازم است بعد این اول که امام می فرمایند اول خوب نیست، اول لازم است که اولین  گام و اولین قدم تزکیه نفس و سیر و سلوک ضبط مرغ خیال است کسی که نمیتواند ذهن خودش را کنترل کند به درد بندگی نمیخورد. یکی از شگردهای شیطان هم همین حواس پرت کردن است.

یعنی شب آمده است در هیئت قول و قرار گذاشته است بعد میگوید ما دیشب آمدیم به محض اینکه گناه کرد میگوید ما دیشب آمدیم در هیئت  اهان حواست را پرت کرد. این شگردش دیگر امروز یکی از معضلات مردم ما علی الخصوص جوان هایی است که تمرکز ذهن ندارند. الان من این صحنه را میگویم صحنه ی آشنایی برای خیلی از دانش آموزان و دانشجوهایی است که اگر میخواهد یک پاراگراف هشت خطی را بخواند خط اول را میخواند وسط خط دوم یادش میرود خط اول چه بود چه خوانده بود. بعد برمیگردد سر خط دوباره از اول میخواند بعد دو سه بار که این اتفاق تکرار شود حوصله اش سر میرود حق دارد  اعصابش خورد شود و کتاب پرت را کند آن طرف. اینقدر پرش ذهن پیدا کرده است بعد در روانشناسی حرف های عجیب و غریبی آقایان میزنند تمرین های عجیب و غریبی میگویند کلاس هم در شب برگزار می کنند، سر این کنترل ذهن درست هم هست پول هم خوب می گیرند به نظر من  می ارزد آدم پول خوب بدهد  اگر واقعا  یک راهی نشان آدم بدهد تکنیک هایی نشان آدم بدهند که آدم  بتواند این ذهنش را کنترل کند.

آدم نتواند مدیریت کند ورودی های خودش و کسانی که چشمشان را کنترل نمی کنند، منظورم نگاه به نامحرم نیست. پا میشود برود احمد آباد گوشی موبایل ببیند میرود کیف و کفش و مانتو ببیند یکی از بلاهایی که سر این  همچین آدم هایی  می آیذ پرش ذهنشان فوق العاده بالاست، می دانید  آدم هایی که سرشان در گوشی است و اخبار مختلف اطلاعات مختلف من نمیدانم چه کسی گفته است اطلاعات عمومی بالا داشتن ارزش است که در صدا و سیمای ما میلیون میلیون برای همچین آدم هایی جایزه خرج میکند. واقعا چه ارزشی دارد من بدانم تاریخ ساخت فلان ورزشگاه در کشور اسپانیا چه موقع بوده است؟خب که چه؟ دارید چه چیزی را ارزش نشان میدهید؟ بعد میدانید چه اتفاقی می افتد؟ این داده ها و اطلاعات مختلف هنگامی که شما اگر یک خلوتی هم پیدا کردید معذرت میخوام این واژه را به کار می برم، ذهن آدم شروع میکند به نشخوار کردن. یعنی اون اطلاعات تکراری و غیر تکراری که آن تکراری هایش که بدتر یک بار ساعت ۸ صبح اخبار رادیو گوش میدهیم در روز هم یک خبرگزاری را چک میکنم، ببینم امروز آخرش در مجلس چه چیزی گفته شده اخبار ساعت ۲ بعدازظهر  هم هست ۷ عصر هم هست  ۲۱ صدا و سیما هم هست. شب هم که باید یه جارویی ته این خبرگزاری ها بکشیم که یک وقتی خدایی نکرده چیزی از دستمان در نرفته باشد. بعد آن وقتی که میخواهی خلوت کنی ذهن اینها را بالا می آورد و نوشخوار میکند، این باشد صبحتمان.

کنترل چشم به نظر من  یک قدم خیلی خوب است یک قدم موثر  است هم پرش ذهن را کم میکند هم از یک جایی شروع کرد است به تمرکز. حالا این است که میگویند مثلاً با آداب روانشناسی یک مقدار کاربردی تر میگویم مثلاً میگویند با دست غیر تخصصی تان  یک مدت بنویسید تمرکز ذهنتان بالا میرود. مثلاً  یک کاسه تخمه میگذارید روی میز کارتان تخمه را دیدید آدم یکدفعه شروع میکند دیگر نمیشود جلویش را بگیری تا تهش آدم باید برود. حالا ذهن آگاه میگوید دست بکش. یک همچین تمرین های خوبه دیگر حالا ببینیم چه پیش می آید. اما یادمان باشد تمام ارزش خلوت  به آن ذهن آگاهی جوان می آید این را گفتم و تمام. جوان می آید میگوید حاج آقا قساوت قلب من را بیچاره کرده است میگویم چرا؟

میگوید ما آمدیم در هیئت  گریه نمی کنیم، گناه کرده ایم میگویم خب راست میگویی حدیث هم همین را میگوید اگر کسی گریه نکند به خاطر قساوت قلب است، قساوت قلب هم به خاطر گناه است، اما خب شب اول مشکی پوشیدی آمدی در روضه گریه کردی پاک شدی تمام شد همه اش هم گردن  گناه  ننداز‌. یک مقدارش هم بخاطر این است که سه دقیقه نمیتوانی در روضه ذهنت را کنترل کنی. اگر انقدر قدرت داشته باشی تا بتوانی ذهنت را کنترل کنی این مصیبت بسیار سنگین است. وقتمان تمام عذر خواهی میکنم طولانی شد. من روضه را واگذار میکنم به اهلش من هم کنار شما بنشینم و عزاداری بکنم.

اما جوان ها ارباب  من و شما میدانید دیگر  قرار بود غروب روز نهم جنگ شروع بشود اما امام حسین یک شب تا صبح وقت میخواستند برای چه؟ حسین علیه‌السلام یک ۲۴ ساعت قید بهشت را زد تا خلوت کند[۲].

اصلاً انگار این خلوت خود بهشت سیدالشهداست. بعد چطور یک کسی ده شب بیاید در روضه خانه امام حسین علیه‌السلام و نخواهد رنگ و بوی مرام سید الشهدا را بگیرد، بیاییم با هم دیگر یک تصمیم قشنگ بگیریم ولو به اندازه‌ی یک تصمیم امام زمانمان را  خوشحال کنیم و روزی پانزده دقیقه خلوت داشته باشیم، البته  آقایان و خانوم هایی که زمان بیشتری را اختصاص میدهند کیفیتش را بیشتر کنند چه میدانم اما شروع کنند.

صلی الله علیک یا ابا عبدالله  و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابداً  ما بقیت و بقی الیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.

سلامتی و تعجیل در فرج امام عصر علیه السلام و آمرزش گناهان مان و قبولی اعمالمان خداوند انشاالله عاقبت همه مان ختم بخیر بفرماید‌‌.  سلامتی رهبر عزیزمان و نابودی کفر و استکبار جهانی و شفای مرضا سه صلوات محمدی ختم کنید .

 

پی نوشت ها:
[۱] صَاحِبُ الْعُزْلَهِ مُتَحَصِّنٌ بِحِصْنِ اللَّهِ تَعَالَى وَ مُتَحَرِّسٌ بِحَرَاسَتِهِ فَیَا طُوبَى لِمَنْ تَفَرَّدَ بِهِ سِرّاً وَ عَلَانِیَهًمنسوب به جعفربن محمد۷‏، مصباح الشریعه، ص۹۹
[۲] انی احب صلاه  انی احب استغفار انی احب تلاوت القرآن أَنِّی کُنْتُ أُحِبُّ الصَّلاهَ لَهُ وَ تِلاوَهَ کِتابِهِ وَ کَثْرَهَ الدُّعاءِ وَ الاِسْتِغْفارِ

 

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *