Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
استاد انجوی نژاد (محرم نورباران 13) سخنرانی 13 (انجوی نژاد محرم 13) سید محمد انجوی‌نژاد استاد انجوی نژاد ؛ متن گردآوری ورودیه محرم متن گردآوری ورودیه محرم

انسان ۲۵۰ساله ؛ جلسه ۸

AnjaviNejad_Ensan250Saleh08

انسان ۲۵۰ساله ؛ جلسه ۸

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

در کتاب انسان ٢۵٠ ساله در بقایای کربلا که به صورت مقتل و روضه می گذرند و در حقیقت سعی در این است که شرایط زمان و عملکرد امامان به صورت کلی برسی شود.

بیماری امام سجاد(ع)، فقط مربوط به جریان کربلا و مصلحت خدا بوده است.

بحث امام بیمار را زیاد شنیده اید، سال های زیادی است علماء راجع به این کلمه و توطئه ای که در پشت این کلمه بود که امام زین العابدین(ع) را یک انسان دائم البیمار و ضعیف فرض می کردند، کاملا روشن شده و می گذریم.

بحث بیماری ایشان فقط مخصوص همان دو، سه شبی است که به عاشورا متصل بود. در حقیقت مصلحتی بود که به شدت بیمار باشند. حتی توان تکان خوردن هم نداشتند و به همین دلیل وقتی می خواستند مقتل را یا صحنه معرکه را نگاه کنند، به خانم زینب(س) می گفتند عمه جان پرده را کنار بزن. یعنی نمی توانستند حتی بلند شوند و پرده را کنار بزنند.

یک مصلحتی است برای حفظ امام، یعنی هیچ چیزی در آن نیست الا اینکه امامی باید حفظ می شد که مسیر امامت و ولایت را ادامه دهد و امام بیماری در کار نیست و ایشان مثل بقیه امامان و مردم، انسان رشید و سالمی بوده اند و مثل بقیه مردم، برخی اوقات هم مریض می شدند.

◄ شرایط اجتماعی:

به دوره ای که در آن قرار دارند می رسیم؛ این جوان انقلابی و رشید، یک قسمت از زندگیشان به مصلحت خدا مریض و در بستر بودند.

بعد از قضیه یزید و عاشورا، یک رعب بسیار بسیار خوفناکی در جامعه اسلامی حاکم بود. یعنی گربه را دم حجله کشته بودند، نسل کشی کردند و جنایاتی را مرتکب شدند که برای همه درس عبرتی باشد که اگر کسی بخواهد خلاف کند، ما از هیچ چیزی ابا نداریم!

در دستور العملی که راجع به انقلاب، از داخل مملکت برای شاه فرستاده بودند، گفته بودند ما در ۱۵ انقلاب یک حرکت انتحاری کردیم، وسط جاده بیعت کنندگان با امام زدیم و ١۵٠٠ نفر را کشتیم! ۳۰، ۴۰ میلیون جمعیت خوابید. برای انقلاب ۵٧ هم باید همین کار را بکنیم. فاجعه ١٧شهریور در میدان ژاله (میدان شهدا)، با همین انگیزه بود که بعد در خاطرات سفیر آمریکا می گوید که به شاه گفتیم این کار را نکن، الان سال ۴٢ نیست، ۵٧ است! این کار مسبوق به سابقه است.

جهاد حکمی است که امام باید دستور بدهد.

حاکمان برای اینکه بتوانند حرف خود را به کرسی بنشانند، می گویند یک دندان خیلی مرتبی نشان می دهیم، بعد عقب می کشیم و بعد آرام آرام به مفاهمه می رسیم. کما اینکه یزید بعد از این قضیه، حاکمی را بر مدینه گمارد که این جوان کم تجربه، خیلی ملایم و اهل گفتمان و مهربانی بود. حتی این حاکم بی تجربه، بزرگان تشیع را جمع کرد و گفت: اختلافات تمام شد، یک جنگی کردند، از دو طرف عده ای کشته شدند، اگر از سپاه اباعبدالله(ع) ٧٠ نفر کشته شده اند، از سپاه یزید بالای ٣٠٠،۴٠٠ نفر کشته شده اند.

تا چه زمانی می خواهید این کینه را ادامه دهید؟! این بزرگان تشیع، بدون رضایت امام سجاد(ع) به شام رفتند! گفتند با یزید دیداری داشته باشیم و یک بحثی و تمامش کنیم! این انتقام جویی و خون خواهی و کینه شما، ماحصلی ندارد الا نفرت بین این دو طایفه. جنگ بین بنی هاشم و بنی امیه را تمام کنیم. یزید هم نفری صد هزار درهم انعام داد.

اتفاقی که افتاد چه بود؟ آن جا که رفتند، دیدند آن چیزهایی که حسین بن علی(ع) در مورد یزید می گفت، خیلی بدتر است! این آدم اصلا دین ندارد، یک آدم می خوارِ زن گسارِ میمون بازِ کثیفِ نماز نخوان! دیدند یزید کاملا تعطیل است! هیچ نگفتند، صد هزار درهم را گرفتند و با این پول در مدینه سپاه تشکیل دادند. یکی از ضربات بزرگ به تشیع، در این تاریخ رقم خورد! گروهی به نام توّابین بدون اجازه امام سجاد(ع) دست به یک کار انتحاری زدند، چون جهاد حکمی است که امام باید دستور بدهد. اگر امام و ولی حکم داد، جهاد می کنی، حکم ندا نباید جلوتر از امام جهاد کنی.

عبدالله ابن حنظله وقتی که توابین را جمع کرد، خُلّص شیعیان را دم تیغ برد. اتفاقی که افتاد عبدالله ابن مسرف که مسرف را به این دلیل به او می گویند که خیلی در جنایت اسراف کرد، به سمت مدینه آمد و محاصره کرد و اولین کسی را که به قول خودش سراغش رفت که ریشه فتنه را بزند، علی بن حسین(ع) بود.

امام سجاد(ع) خیلی آرام و ملایم گفتند اصلا تحت نظر من و به دستور من نبوده، و این فتنه را از شیعه دور کردند، که اگر در این جنایاتی که اتفاق افتاد، امام کوتاه نمی آمد، نسل شیعه برای همیشه از بین رفته بود، یعنی دفن می شد. کاری که توابین کردند این بود که باقی مانده شیعیان را کشف کردند، خیلی مهم است، تعدادی در کربلا بودند، تعدادی عرضه اش را نداشتند و کوتاه آمدند و نرفتند، بعد کار به مقتل عاشورا رسید، آن بی عُرضه های خَلّص شیعه هم بالا آمدند.

این ها را کشف کردند و جلوی تیغ بنی امیه چیدند! یعنی دقیقا کاری که امام سجاد(ع) می خواست نشود، یعنی برای سازمان دهی دوباره، نیاز به یک اوقات فراغت داریم، آرام و زیر زمینی کارهایمان را شروع به انجام دادن کنیم.

در این مدت هم یزید به درک واصل شد. معاویه بن یزید سر کار آمد، انسان بسیار خوبی بود. یکی، دو ماه هم تحمل کرد و گفت: این حکومت کار من نیست. من به دنبال عبادت هستم، این حکومت حق علی بن حسین(ع) است و مروان حکومت را در دست گرفت. مروان هم دو سال عمر کرد. همچنان که امام سجاد(ع) سرکار است، نوبت به عبد الملک بن مروان رسید که فقیه ترین و عالم ترین و مدبر ترین و با سیاست ترین حاکم بنی امیه بود.

نمی شود گفت حاکمی ظالم باشد و هیچ سودی برای مملکت نداشته باشد.

یعنی بعد از واقعه کربلا این از همه زرنگ تر بود، از ابوسفیان و معاویه هم بالاتر بود، بی راه نگفته ایم. چنان اقتداری داشت که این اقتدار، سودش هم به مملکت اسلامی رسید. نمی شود گفت حاکمی ظالم باشد و هیچ سودی برای مملکت نداشته باشد. حداقلش این بود که سفرای اسلامی وقت و فرصت پیدا کردند که جاهای مختلف، اسلام حقیقی را تبیین و تشریح کنند. شروع کرد مرزها را تثبیت کردن، کاری بود که باید می شد و اگر امام سجاد(ع) جلوی این کار یک سدی ایجاد می کرد، این کار باید می شد.

این از کارهای خوبش بود، امام این جا سکوت کردند، اما بعضی وقت ها با ملایمت، همراهی و بعضی وقت ها تند می شدند. یعنی امام مروان را انسانی مدیر و مدبر و منطقی می دید، بعضی جاها تند می شد که مروان افسار را پاره نکند، چون به هرحال زاتا جنایت کار بودند و خلیفه مسلمین نبودند، شاه بودند.

هم زمان مختار قیام کرد. مقام معظم رهبری(مد ظله) در کتاب اشاره می کنند، امام سجاد(ع) یا راضی نبود که گفت: از این کار مختار راضی نیستم یا تقیه ای بود که لطمه ای به این سمت وارد نشود که از این دو حال خارج نیست، چون در روایت داریم که بعضی از اعمالی که مختار انجام می داد، امام سجاد(ع) دعا می کرد. مثلا دعا می کردند که خدا پدر کسی که حرمله را کشت بیامرزد، خدا رحم کند به کسی که انتقام خون حسین بن علی(ع) را از عمر سعد گرفت.

در قیام مختار، نه تنها جمله ای که بر مبنای رضایت امام سجاد(ع) نداریم، بلکه جمله ای داریم که من اصلا راضی نیستم! حضرت آقا(حفظه الله) در کتاب اشاره می کنند ممکن است این جمله امام سجاد(ع) تقیه بوده،‌ چون کل شیعه در خطر قرار می گرفتند، به هر حال مختار قابل دعا کردن است.

بنی امیه کنار نشست و دو دشمن به جان هم افتادند؛ زبیر و مختار هم دیگر را نابود کردند. بعد آن، افردای که از زبیریان ماندند به وسیله پسر مالک نابود شدند. از آل زبیر بعد از این دو جنگ و این دو سردار شیعی، چیزی نماند که بتواند در برابر بنی امیه مقاومت کند. آل زبیر تحلیل رفته و کوچک شده بعد از دو جنگ، آماده بود با یک حمله بنی امیه کارشان تمام شود که همین هم شد. باقی مانده آل زبیر، در اینجا از تاریخ محو شد.

لذا، این اتفاقات خارج از سیاست یک امام است، امام مدبر این گونه بازی نمی کند. روی مرکز جهان اسلام، کار فرهنگی خیلی قوی ایجاد شده بود. به طوری که مکه مرکز صادر کننده عیاش و رقاصه های درجه یک بود! یکی از این عیاش ها از دنیا فت، مکه یک پارچه سیاه پوش شد و مردم عزاداری می کردند! مکه که مرکز جهان اسلام بود، مرکز عیش و رقاصه ها شده بود!

قلب و امتی که در آن بذر شهوت کاشته شده باشد، حکمت نمی پذیرد.

امام صادق(ع) می فرماید: اگر خواستید از حکمت استفاده کنید، بدانید قلب و امتی که در آن بذر شهوت کاشته شده باشد، حکمت نمی پذیرد. وقتی که جامعه شهوانی شد، هیچ چیزی جواب نمی دهد. نتیجه در مکه و مدینه چه شد؟ اعتقادات به شدت سست و خرافی شد. بعضی از چیزهایی که اعراب جاهلی قبل از اسلام به آن می خندیدند، جزء دین اسلام قرار دادند. روایات عجیب و غریب، صحابه ساختگی، روایت های جعلی به وجود آمد و اعتقادات مردم به شدت سست شد. مردمی که اعتقاداتشان سست می شود، یعنی عمق اعتقادات کم می شود، ولو اینکه سطح اعتقادات زیاد بشود، این مردم اصلا قابلیت حکمت پذیری ندارند.

دشمن اگر ببیند مردم دست از اعتقادشان بر نمی دارند، چه می کند؟

اگر یک جایی دشمن دید مردم ما دست از اعتقاداتشان بر نمی دارند، یک نقشه شماره دو دارد که می گوید به اعتقادات دست نزنید، سطحی اش کنید. چقدر کار کردند که دهه محرم را از ایران بگیرند، نشد! چه کار کنیم؟ سطحی اش کنید، کاری کنید که دهه در حد کفی بیاید و برود! یعنی قبل و بعد از دهه خیلی اتفاقی نیفتد. چه کار کنیم؟ معرفت را از او بگیرید. بعضی می گویند چرا اینقدر رهبری و مراجع به هیئت گیر می دهند؟ دلیل گیر همان اتفاقی است که سر قرآن افتاد که مدرسه ١۵٠٠ نفری حافظ قرآن در عربستان، با در کنار قرار گرفتن اسرائیل، احساس نمی کنند کار بدی کرده اند! بروید در قبال امام حسین(ع) و هیئت هم، همین کار را بکنید! سطحی کنید، یعنی کاری کنید که عمق نداشته باشد، مردم به این که ما حسینی هستیم راضی بشوند، هر کس هم هر کاری می خواهد بکند.

نتیجه سطحی شدن هیئت چیست؟

وقتی سطحی شد فراگیر می شود، و وقتی فراگیر شد، مردم از این که به سراغ عمق بروند، خیلی راغب نیستند. مثلا اگر زمانی قرار بود در یک شهری دهه محرم جایی برود که خوب باشد، بیست جا پیدا می شد. الان بیست هزار تا شده است. وقتی بیست هزار تا می شود، تولیت سخت می شود، و وقتی تولیت سخت شد، دشمن می تواند روی هزار تا کار کند، وقتی روی این هزار تا کار کرد، با همین هزار تا می شود سطح توسل را کاملا بالا آورد، باز کرد و عمقش را کم کرد، خیلی راحت!

شیعیان زمان امام سجاد(ع)، چگونه بودند؟

اتفاقی که زمان امام سجاد(ع) افتاد این بود که همه می گفتند مسلمانیم، شیعه ایم. امام کدام شیعه؟ شیعه ای که عمق ندارد. همه می گفتند پیرو امیرالمومنین(ع) هستیم. حضرت زینب(س) فرمودند: آنقدر در توهم ایمان به سر بردید که باورتان شده! انگار متوجه نیستید پسر فاطمه(س) را کشته اید! مواظب باشید بحث توسل سطحی نشود، چه کار کنیم؟ منبر را بگیریم، معارف را بگیریم و …، آرام آرام استحاله ای اتفاق می افتد، کسی دیگر خیلی اذیت نمی شود از این که بعضی از صحنه ها را در تشکیلات توسل ببیند.

بگذارید سطحی بشود که همه بیایند، دو شب پیش گفتم چقدر خوب است که همه می آیند، عالی است به چه شرطی؟ اتفاقا دشمن این کار را کرده، ما باید حسن استفاده را بکنیم و شروع کنیم به عمق دادن. آن ها، همه را در سطح سفیر می فرستند تا پخش بشود، عمقش را کم، و به سطحش اضافه کند، ما هم سفیر بفرستیم عمقش را زیاد کنیم. آن ها سطح را زیاد کردند، ما عمق را زیاد می کنیم.

نمونه اتفاقات زمان امام سجاد(ع) که توسط اهل بیت(ع) تعدیل شد، در آخرالزمان هم می افتد، یعنی سطح دین زیاد می شود، اعتقادات پوشالی می شود، خرافات در اوج قرار می گیرد و توسل ها معنی خرافی و غلوّی قرار می گیرد.

◄ در این شرایط، موضع امام چیست؟

در زمانی که بر منابر نشستند، هر چه از دهنشان در می آمد به نام دین جلوه دادند و گفتند دین این است و مستحبات و مکروهات زیادی اختراع کردند و حرام و حلال ها را عوض و بدل کردند.

زمان امام سجاد(ع) و امام باقر(ع)، بهترین فرصت برای تدوین اندیشه اسلامی بود.

امام سجاد(ع) دید زمانی که با قیام ابا عبد الله(ع) جهان دارد به فرزند امام حسین(ع) نگاه می کند و تحت توجه است، الان بهترین فرصت این است که هیچ صحبتی نکنیم و اندیشه اسلامی را تدوین کنیم. این تدوین در دوره امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) پیش رفت و به امام صادق(ع) رسید که مکتب جعفری کاملِ کامل تشریح شد. بعد، این دو بزرگوار دیدند شرایط مناسب نیست، گفتند غیر عقلانی است ما به حکومت فکر کنیم.

فعلا حکومت به دست بنی امیه است، ما دو نفر فقط و فقط برای دو بحث، امامت می کنیم:

١) تدوین اندیشه.

لذا هیچ گزگی به حکومت داده نمی شد که این ها کارشان دنبال حکومت رفتن و سیاست است و اصلا بنا نداشته اند زیر زمینی یا رو زمینی حکومت اسلامی را احیا کنند. شرایط را مناسب حکومت اسلامی و احیای آن نمی دیدند. آیا مبارزه با حاکم ظالم، تکلیف است یا نه؟ بله. چه کسی باید تکلیف را مشخص کند؟ ١) امام. ٢) عقل.

خیلی وقت ها در جنگ های نظامی، یک گردان یا گروهان عقب می نشیند. می گوید بالاخره این جا را از دست می دهیم، عقب می نشینیم و تجدید قوا می کنیم و به خط می زنیم. عقب نشینی برای خواستن حکومت، در زمان امام سجاد(ع)و امام باقر(ع) اتفاق افتاد.

٢) یک دفعه امام سجاد(ع)، زین العابدین و سیدالساجدین شد یعنی بازگشت به سوی حقیقت و خدا.

صحیفه سجادیه مقدمه قیام حسین(ع)است، یعنی چه؟ قیام قبل بوده، صحیفه بعد آمده است! یعنی اگر قرار باشد دوباره قیامی حسینی اتفاق بیفتد، با این جامعه امروز امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) نمی شود! باید یک صحیفه سجادیه ای بیاید که جامعه ای را به درجه ای از رشد اخلاقی برساند، بعد از جهاد و شهادت صحبت کنیم.

صحیفه سجادیه داروخانه معنوی است.

صحیفه سجادیه در بین آثار اهل بیت(س) به داروخانه معنوی شهرت دارد. صحیفه سجادیه رسما برای تک تک سجایا و رذایل اخلاقی، بدون جا افتادگی نسخه دارد. نه در جهان تشیع، نه در جهان عرب و نه در جهان اسلام، الان به زبان های مختلف و با جرح و تعدیلی که با دین خودشان تنظیم شود، دارند در مناجات نامه های ادیان مختلف از صحیفه استفاده می کنند.

“الهی البستنی الخطایا ثوب مذلتی” برای توبه، به اسلام اختصاص ندارد، یعنی زردشتی هم می تواند با این جمله با خدا صحبت کند. ادبیات صحیفه سجادیه، ادبیات صحبت و مناجات یک مخلوق با خالق است، فارغ از این که مخلوق مسلمان باشد، همه می توانند استفاده کنند. این ادبیات در هر دین توحیدی، مشترک است.

صحیفه سجادیه در بین جامعه اسلامی ضریب نفوذ دارد.

حضرت آیت الله فاطمی نیا نقل می کردند در هواپیما با یکی از علمای الازهر مصر با هم، همراه بودیم. می خواستیم برویم، صحیفه را در آوردم و نگاه کردم.

– پرسید: این چیست؟

– گفتم: صحیفه سجادیه.

– گفت: مال کیست؟

– گفتم: مال علی بن حسین(ع).

صحیفه را از ما گرفت، نگاه کرد و دیگر به من نداد! در این غرق شده بود! یک خط می خواند، سرش را بالا می کرد و می گفت: “سبحان الله، لا اله الا الله، الحمدلله”!

جمله ای که به من در ارتباط با صحیفه سجادیه گفت این بود: من به شدت ناراحتم که چرا در هفتاد سالگی باید این کتاب را ببینم! در بین جامعه اسلامی ضریب نفوذ دارد. امام این صحیفه را می خواندند، قرائت می کردند، مردم می شنیدند و توبه می کردند. دست به دست می گشت، اغلب مردم آن زمان سواد نداشتند، حفظ می کردند. همین بساط امروز که به نام هیئت و توسل نام گذاری شده، از این زمان شکل گرفت.

آدم خوب خریدار دارد.

یاران امام صحیفه را با نوای خوش می خواندند، الهی العفو می گفتند، گریه می کردند.  زمان امام سجاد(ع)، هیئت راه افتاد. به عنوان رکن و هسته مقاومت جامعه شیعی که این هسته را طوری درست کردند که ١۴٠٠- ١۵٠٠سال، دست نخورده است! اصلا سیاسی صحبت نمی کند، حتی در دعا برای مرزداران که دعا می کند، منظور مرزداران بنی امیه است و می گوید: مرزداران اسلامی. مرزدار می شنود و می گوید: مال کیست؟ مال علی بن حسین(ع). یک کتاب دعایی است که ایشان با خدا مناجات کرده اند. ایشان آدم خوبی است، دائم در نماز و سجده است، آدم خوب خریدار دارد.

دعای دیگری که در کتاب از امام سجاد(ع) نقل می شود، این است: “ایها الناس”، یعنی مردم در آن برهه در یک درجه ای هستند که خیلی نمی شود صدایشان زد: “ایها المومنین”!

مردم، “اتقوا الله و اعلموا انکم الیه راجعون”. “معاد”.

تقوای الهی بورزید، بدانید که به سمت خدا برمی گردید. یک دفعه معاد را در ذهن مردم می آورد. تأمل می کند، با آن نَفَس، با آن صدای حزین، با آن تأثیر، با آن بینش امامت، مردم را متوجه می کند که می دانید دارید چه کار می کنید، گمان کرده اید تمام شده؟ زندگیتان همین است؟

– “الا و ان اول ما یسالانک عن ربک الذی کنت تعبده”. “توحید”.

بدان، اول چیزی که در قیامت از تو سوال می کنند این است که چه خدایی را می پرستیدی؟

با مناجات اصول دین را باز می کند.

– “و عن نبیک الذی ارسل الیک”. “نبوت”.

پیامبرت که بود؟ از کدام طایفه بود؟ چه کاره آقا می شود؟ چه کسی مستحق تر است که از پیامبر بگوید؟ مردم با مناجات دارند به سمت نبوت می روند.

– “و عن دینک الذی کنت تدین به”.

دین، اسلام، چیست؟ این چه اسلامی است؟ “شیر بی یال و دم و اشکم که دید / این چنین شیری خدا هم نافرید!” احکام چه شد؟ فروع چه شد؟ اصول چه شد؟ خلیفه ما که مسلمان است چه دارد؟ در خاطرات کتاب نوشته اند؛ گفت: به خاطر یک زن رقاصه، اذان نگویید تا من به برسم! نیم ساعت اذان نگفتند. گفتند خدا اذان گفته! گفتند نه، این باید اذان بگوید!

– “و عن کتابک الذی کنت تتلوه”.

این همه آیه کجاست؟ این آیه ها در حکومت اسلامی کجاست؟ در اصحاب حکومت اسلامی کجاست؟ در زمامدارتان کجاست؟ در مردم کجاست؟ در کوچه و بازار چه شد؟

» تعریف امام از منظر امام سجاد(ع) چیست؟

– ” و عن إمامک الذی کنت تتولاه”.

این جا، امام را معرفی می کند و می گوید آیا گمانتان این است که امام و زمامدار حکومت اسلامی، فقط تولیت اقتصاد و امنیت شما را دارد؟ وقتی می خواهید راجع به مروان و معاویه و یزید قضاوت کنید که آیا این شخص فرمانروا و خلیفه خوبی برای جامعه اسلامی است، گزینه هایتان چیست؟

آیا امامت و حاکم جامعه اسلامی غیر از اقتصاد و رفاه و امنیت، نباید گزینه دیگری در ذهنش باشد؟ راجع به دین، نباید عملکردی داشته باشد و اگر یک روزی شیطان در لباس انسان آمد و امنیت و رفاه را برای تو تأمین کرد و شرط گذاشت که اسم دین را نیاور، بنظر شما این می تواند امام باشد؟؟ چند ده سال روی جامعه اسلامی کار کردند که توقعتان از زمامدارتان رفاه و امنیت باشد، ارتش خوبی داشته باشد، بتواند جلوی تعدی و تجاوز دشمن را بگیرد و سیاست های اقتصادی خوبی داشته باشد که بتواند رفاه را در جامعه حاکم کند.

آیا هدف از دین، فقط امنیت و رفاه و اقتصاد است؟

امام سجاد(ع) به باز کردن هدف از دین شروع کردند که اگر قرار بود اقتصاد و دفاع و امنیت باشد، خدا به جای قرآن، جزوه نظامی و اقتصادی می داد، پس این همه صحبت از سعادت برای چیست؟؟!

و اگر هدف دین بود که شما را فقط فقط برای آخرت آماده کند، این همه تناقض های سیاست های رفاه آلود و امنیت آلود با دین را باید چه کار کرد؟ قابل جمع نیست، یعنی نمی شود گفت خدا دین را برای زندگی شخصی آورد که بهشت بروی، ولی حکومت و زمامداری را کاری نداشته باشی. او امنیت و رفاه را تأمین کند که شما چه کار کنی؟ که در مسجد دینداری داشته باشی؟ اصلا با عقل جور در نمی آید! برای این که قسمت زیادی از دین، به همین ها می پردازد.

قسمت زیادی از دین در اقتصاد و این که حق نداری فاصله بین فقر و غنایت این گونه باشد، دخالت می کند. قسمت زیادی از دین در زمامداری دخالت می کند، حق نداری در مقابل ظالم پول بگیری و ساکت باشی! حق نداری پا روی شانه مظلوم بگذاری و احساس رفاه کنی!

بعضی از طراحان داخل، از نمونه آمریکایی طرح، بومی سازی کرده اند. دو نفر از سربازان مدافع حرم زیر یک ساحل گذاشته اند، در حالی که زخمی هستند وخون از بدنشان می رود، ساحل را گرفته اند که ساحل سر جایش بماند. روی ساحل هم بچه با پدر و مادر سفره انداخته اند، نشسته اند، بازی می کنند و صدایشان هم در نمی آید!

جزء عکس های مشهور آمریکاست؛ ارتش آمریکا را زیر پوست شهر آمریکایی نشان می دهد در حالی که دارند می جنگند، خون و جان می دهند، در شهر آب از آب تکان نمی خورد! جامعه ای که ارتشی داشته باشد که شهر را نگهدارد و تو آن بالا راحت باش و کاری نداشته باش، جامعه آمریکایی است.

آقای غیب پرور تا وقتی خوب است که به سوریه برود و بجنگد، اگر در زندگی داخلی ما دخالت کردند، دیگر دخالت است! از نظر دین، دستاوردهای اسلام باید در کف جامعه پاسداری شود.

نظامی خوب کسی است که آن طرف مرزها بجنگد، این جا آب در دلمان تکان نخورد. آمریکایی توجیه می کند؛ سرویس زیادی که به سربازانش می دهد و می گوید اگر این ها مالیاتشان کمتر است، اگر این ها برای اتوبوس نباید در صف بایستند، اگر این ها سهمیه بلیط هواپیما دارند، اگر این ها زن و بچه هایشان بدون نوبت می توانند به شهر بازی بروند، اگر این ها درجه بالاتری از رفاه نسبت به جامعه دارند به این دلایل است و جامعه آمریکایی، جامعه غربی  هم قانع می شود.

در جامعه ما حقوق که نمی دهند، امکانات بیشتر هم که نیست، ساعت کاری هم که صد برابر است، تازه می گویند چه کار به ارزش های ما داری، برو بجنگ، برای ما سپر شو، کاری هم نداشته باش ما این جا چه کار می کنیم!

امامت و زمامداری یعنی یک مجری در رأس کار، مدیریت کند و جامعه ای را بر مبنای سعادت بچیند.

امام سجاد(ع) در دعای مرزداران می فرماید: وظیفه مرزداران، حفاظت از دستاوردهای حکومت اسلامی است، نه حفاظت از مرزهای زمینی حکومت اسلامی. (این قسمت برداشت بنده است).

امامت به  این معنا نیست که یک کسی بیاید رئیس جمهور شما شود و رفاه و امنیت را برای شما بیاورد. از نظر دین اسلام امامت و زمامداری و خلیفه گری آن است که یک مجری در رأس کار، مدیریت کند و جامعه ای را بر مبنای سعادت بچیند. سعادت یعنی میزانی غیر مسرفانه از رفاه و امنیت، بعلاوه امنیت اخلاقی و سعادت اخروی. برای امامت به مردم، چهار گزینه معرفی کردند.

در دوران مروان، مردم داشتند راضی می شدند. حضرت آقا(حفظه الله) فرمودند: مدبرترین حاکم بنی امیه بود، با این سیاست، امام سجاد(ع) مجبور بود مردم را به سمت اخلاق و مفهوم واقعی امامت سوق بدهد.

جزء احوالات بزرگان تاریخ اسلام این بوده که ارتباطشان را با قرآن، نهج البلاغه و صحیفه قطع نمی کردند.

امشب جزء فرصت هایی است که بتوانیم به خاطر امام سجاد(ع)، با صحیفه دوست تر باشیم. برخی از فرازهای صحیفه را حفظ کنیم حتی اگر شده فارسی آن را، گرچه که می دانید متن عربی چون سخن معصوم است، حلاوت بیشتری دارد.

هر چند وقت یک بار نگاهی به صحیفه بیندازیم. جزء احوالات بزرگان تاریخ اسلام این بوده که ارتباطشان را با سه کتاب قطع نمی کردند: ۱- قرآن. ۲- نهج البلاغه. ۳- صحیفه سجادیه. بعدها مفاتیح هم اضافه شد که جزء حتمی کتابخانه های بچه شیعه هاست، اما خدا نکند اضافه شدن مفاتیح، قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه را به حاشیه برده باشد!

مفاتیح الجنان در صورتی خیلی ارزشمند است که قرآن، نهج البلاغه و صحیفه ات سر جایش باشد. این که عده ای از دین و کتاب های دینی، نه قرآن، نه نهج البلاغه و نه صحیفه را مطالعه می کنند، فقط مفاتیح را مطالعه می کنند، دارند گام چهارم را می بردارند! هنوز سه گام اول را برنداشته اند.

حسرت می خورم بچه شیعه ای هجده ساله باشد و یک بار صحیفه را نخوانده باشد!

سیستمی که نهج البلاغه دارد، یعنی یک دور بازخوانی انسانیت و خلقت و اخلاق رفتاری و زمامداری و رعیت و … . صحیفه تک تک محاسن و معایب نفس ما را عریان می کند و در مقابل ما به نمایش می گذارد و برای تقویت محاسن و محو معاصی راهکار می دهد و برای توبه و بازگشت امید می دهد، هیچ جا مانند صحیفه نیامده است.

واقعا حسرت می خورم بچه شیعه ای هجده ساله باشد و یک بار صحیفه را نخوانده باشد! چون در بیست سالگی می خواند و می گوید چقدر این دعا در هجده سالگی به دردم می خورد! فهرستش را نگاه کنید، انتخاب کنید، با تأمل و سر فرصت بخوانید.

 

سخنران: حجت الاسلام و المسلمین سید محمد انجوی‌نژاد
دهه اول محرم الحرام ۱۴۳۸ | تاریخ : ۱۳۹۵/۰۷/۱۸

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *