Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
استاد انجوی نژاد (محرم نورباران 13) سخنرانی 07 (انجوی نژاد محرم 13) سید محمد انجوی‌نژاد استاد انجوی نژاد ؛ متن گردآوری ورودیه محرم متن گردآوری ورودیه محرم

انسان ۲۵۰ساله ؛ جلسه ۲

AnjaviNejad_Ensan250Saleh02

انسان ۲۵۰ساله ؛ جلسه ۲

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

دیشب در شرح “کتاب انسان ۲۵۰ ساله” عرض کردیم فلسفه امامت یک شخصیتی در چند قالب است که در زمان های مختلف رفتارها و عکس العمل های متفاوت داشته و اگر قرار باشد الگو بگیریم، باید از کل زندگی انسان ۲۵۰ ساله الگو بگیریم.

بالاخره اسلام در کل جهان حاکم می شود!

پیامبر(ص)، پیامبر رحمت در کل جهان است، چون پیغمبر(ص) نتوانست در کل جهان، اسلام را حاکم کند، آیه ای نازل شد که بالاخره این اتفاق خواهد افتاد؛ “وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ”، منظور از امام ارض، امام کره زمین، حاکم است که آیه قرآن این را بیان می کند.

خصوصیاتی در خلق و خوی پیامبر(ص) بوده که این خصوصیات، خصوصیات نفسانی یک مسلمان واقعی را باز می کند. در واقع پیامبر(ص) ما در چهل سالگی جزء کسانی بود که نورانی ترین دل ها، خاضع ترین وجود و خاشع ترین وجودها را در میان خلق دارا بود. یعنی سه صفتی که برمی شمارم:
١) خضوع و خشوع.
٢) نورانیت.
٣) ظرفیت.

خصوصیات حاکم اسلامی چیست؟

حتی در قرآن کریم به پیامبر(ص) توصیه شده که در برخی رفتارهایت، قبلش برای ظرفیتت دعا کن؛ “رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی”. یکی از سه خصوصیتی که یک حاکم باید داشته باشد تا بتواند اسلامی حکومت کند، “نور” است. منظور از نورانیت دوری از گناه است. مرحوم حضرت امام در کتاب ولایت فقیه می فرمایند: اگر ولی فقیه حتی یک گناه کرد، از عدالت خارج می شود. این چیزی است که جزء شرایط حاکم است. از عدالت که خارج شد، دیگر نمی تواند حاکم عادلی باشد.

یکی بحث گناه است، دوم بحث توسل و ارتباط با ماوراء، عالم غیب و خداوند تبارک و تعالی است که جزء وظایف روزانه پیامبر(ص) بود. اگر می خواهی پیامبر امت باشی برخی از مسائل عبادی بر تو واجب است؛ “قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلا. نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلا”، اغلب شب را باید بیدار باشی، باید عبادت کنی باید توسل داشته باشی.

حاکمی که برای عبادت فرصت نمی گذارد، بعداً نمی تواند خدمت کند.

وقتی یک حاکم به جایی رسید که به مردم خدمت می کند و همین خدمت عبادت است، پس کفایت است، نظر دین و اخلاق این است: حاکمی که فرصت برای عبادت نمی گذارد، بعداً نمی تواند خدمت کند، از پیامبر(ص) که سرش شلوغ تر نیست! از امیر المؤمنین(ع) که سرش شلوغ تر نیست! از حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری(مد ظله) که سرش شلوغ تر نیست! بعد، اگر این ها یک جلسه ای بگذارند، این جلسه خیلی گره گشا می شود. اما، پیامبر رحمت(ص) به ما آموخت که خیلی از گره هایی که قرار است گشوده شود با جلسات گشوده نمی شود، با توسل و عبادت و رسیدن به نورانیت گشوده می شود.

اگر قرار باشد تو برای قانع کردن یک جمعی دو ساعت وقت بگذاری، با عبادت می توانی دو ساعت را به یک دقیقه تبدیل کنی، نفوذ کلامت بیشتر می شود. سه خصوصیات اصلی که پیغمبر(ص) داشت و به این دلیل پیامبر شد، این بود که پیامبر در چهل سالگی به نقطه اوج نورانیت رسید.

آفت نورانیت، عجب است! نورانیت یک آفت دارد، آفتش چیست؟ عُجب.

دومین خصوصیت، در نقطه اوج خضوع و خشوع بود. یعنی هم نورانی بود، و هم خضوع و خشوع داشت. هم عابد درجه یکی بود، هم زاهد درجه یک، و هم متواضع درجه یکی بود. اگر دینی برای ما کبر و غرور بیاورد، این دین مشکل دارد. دین باید انسان را به سمت خضوع ببرد. در قرآن کریم، در خصوصیات مصلّین (نماز گزاران)، تنها صفتی که به کار می برد خاضعون است. نماز باعث گردن فرازی و کبر و عصیان و گردن کشی نمازگزاران نمی شود، نماز مصداق عبادت است.

سومین خصوصیت، جنبه بود. ما مؤمن داریم که عابد هست، نورانی هم هست، متواضع هم هست اما جنبه ندارد. ابوی ما نقل می کرد اول انقلاب یکی از بزرگان که منصب های مختلف را در یکی از قوه ها تقسیم می کرد، گفتم: این چه مسخره بازی است؟ این چه انتصابی است؟ این ها که دارند خراب می کنند! یک آدم درست سرکار بگذار.

می گفت ایشان یک قرآن کنار دستش بود، جلویش گذاشت و گفت: به این قرآن می گردم نماز شب خوان، مجاهد فی سبیل الله پیدا می کنم و بر این منصب می گذارم، خراب می شود! یک کسی برسد به یک جایی که جنبه داشته باشد. یکی از دوستان می گفت به یکی از جوانان که اطرافش خیلی شلوغ بود گفتم خیلی جنبه داری، اگر جای تو بودم ادعای خدایی می کردم!

خیلی ها در انزوا، آدم های خیلی خوبی هستند، اما به یک جایی که می رسند، جنبه اش را ندارند.

خیلی ها در انزوا، آدم های خیلی خوبی هستند، اما به یک مقام، کرسی، شهرت و مأموریتی که می رسند، جنبه اش را ندارند. پیامبر(ص) هر چقدر حکومتش وسیع تر می شد، تواضعش بیشتر می شد.
می گفت: نماز شب خوان گذاشته ام، هنوز هم نماز شبش را می خواند، ولی جنبه ندارد! در طول انقلاب زیاد دیده ایم آدم های خیلی خوبی که در اثر رسیدن به مسئولیت، محبوبیت و شهرت خراب کرده اند و خراب کردنشان هم فقط یک دلیل داشت، این بود که جنبه نداشتند! لذا امام سجاد(ع) می فرمایند: الهی هیچ قسمتی از دنیا را نصیب من نکن، الا اینکه قبلاً ضمانت کنی فریب آن را نخورم. سلمان فارسی وقتی حاکم مدائن شد، جزء اعمال روزانه اش این بود که در یک اتاق گِلی می رفت و لباس دوران بردگی و بندگی اش را می پوشید.

یکی از بزرگان که آدم مهمی هم شده می گفت یک ضعفی، یک دردی در بدنم دارم که هرچند روز یک بار، من را به شدت زمین می زند. دکتر می گوید بیا درمانش کنیم، من می گویم نه! می روم با همین درد می شینم و می گویم: ” یا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنی وَ رِقَّهَ جِلْدی وَ دِقَّهَ عَظْمی و …”. جملات مال امیر المومنین(ع) است، هر شب جمعه می گوید. امیر المومنین هم که نباشی ولی شهید شده باشی، به حکومت امام زمان(عج) برگردی، امام زمان(عج) را هم که ببینیی همین است.
یعنی می آید و می نشیند کمیل می خواند و گریه می کند. معلوم نیست چه گناهانی کرده که اینقدر گریه می کند، جنبه دارد. جنبه اینکه من تقصیر دارم، من کوتاهم، کوچکم، چند بار در روز به خودشان می گویند. یکی از طلبه های مرحوم آیت الله العظمی قمی می گفت: بعضی وقت ها ایشان یک برخوردهایی می کردند که ما تعجب می کردیم. می گفتم ببخشید جلسه شلوغ شده، نماز ملت به خیابان کشیده، دستور بفرمایید کار گزاران مسجد خیابان را فرش کنند. چیزی به این سادگی، یک دفعه عصبانی شدند و گفتند من سگ چه کسی باشم که بخواهم دستور بدهم، دستور چیست؟؟ یعنی به خودش نهیب می زند که جنبه اش تقویت و باز شود.

حتی اگر کل کره زمین را بگیریم، در خلقت خدا اصلاً دیده نمی شود!

آخرِ آخرِ آخرش که ما کل کره زمین را هم بگیریم، در خلقت خدا اصلاً دیده نمی شود، و این را پیامبر(ص) می دانست. امام سجاد(ع) در صحبتی که با یزید بن معاویه کرد گفت: برای خرمای بهتر؟ برای گوشت لذیذتر؟ برای همین؟ جنبه داشته باش، چیزی نیست که! برای چه، جزء چیزهایی است که اغلب اولیاء خدا هرچند وقت یک بار به خودشان تذکر می دهند.
یک صحبتی حضرت آقا(حفظه الله) برای انتخابات قبلی فرمودند: آن هایی که نظام را هم قبول ندارند بیایند رأی بدهند. در کل جهان هیچ حکومتی برای حاکمانش بدون فیلتر کار نمی کند. یکی از دانشمندان مصر کتابی نوشته بود، در این کتاب اینکه چرا در مصر دموکراسی مطلق نیست را زیر سوال برده بود؟ چرا من حاکم نمی شوم؟ چرا فلانی نمی تواند حاکم شود؟ برای کتابش در آمریکا به او جایزه دادند. در آمریکا در صحبت هایش گفت: من فکر می کردم کتاب خوبی است، به اینجا آمدم و جایزه گرفتم، اما اینجا که می گویند مهد دموکراسی است، دیدم خیلی ها نمی توانند وارد حاکمیت بشوند. هر حاکمیتی یک فیلتری دارد.

نگاه دین، آیا خودی و غیر خودی را برمی تابد یا نه؟ این خیلی مهم است. این خیلی مهم است. بحث را در بین شیعه مطرح می کنیم، نه در کرسی آزاد اندیشی. از قبل از پیامبر(ص) باید در جای دیگری بحث شود، از بعد از امیر المومنین(ع) صحبت می کنیم. در سیستم امیر المومنین(ع) و شیعه علوی، خودی و غیر خودی داریم یا نه؟

+ امیر المومنین(ع) دو نگاه در نهج البلاغه دارد:
یکی از نگاه ها، سیستم انسان به ما هو انسان است. یعنی شهروندی. سیستم انسان های مقیم در شیراز. از نظر امیر المومنین(ع) در نوع نگاه اول به انسان، اصلاً خودی و غیر خودی مطرح نیست. در نگاه امیر المومنین(ع)، راجع به حاکمان صدها فیلتر گذاشته شده است.

خصوصیات کارگزاران از منظر امیرالمومنین(ع).

◄ خصوصیات کارگزاران در نامه پنجاه و سه آقا امیرالمومنین(ع) به مالک اشتر:
۱- کارگزارانی که اهل تجربه هستند.
۲- شرم و حیا داشته باشد. دریده نباشد و با مردم با شرم و حیا برخورد کند.
۳- از خانواده های صالح که در اسلام پیش ترند انتخاب کن. حزب اللهی دهه های مختلفی داریم. آنی که در اسلام پیشگام تر و اصیل تر است را انتخاب کن. کسی که سابقه اش در اسلام مشخص است.
۴- خانه شان پاک تر و شخصاً کم طمع تر باشند و در سنجش عواقب امور بیناترند.

برخی اوقات مباحث سیاسی، اجتماعی و … را با مباحث انسانی قاطی می کنیم که نتیجه اش این می شود که در مباحث سیاسی و اجتماعی هم نمی توانیم پاسخگو باشیم! انسان ها در هر جای کره زمین باشند، از حقوق یکسانی برخوردارند، که این حقوق یکسان باید توسط مؤمنان، محترم شمرده شود.

+ مالک، قلبت را مالامال از محبت مردم بنما. شیعه، سنی و …  و نسبت به آنان سخت گیر نباش که مردم دو دسته اند: یا در انسانیت شبیه تو هستند و یا در دین برادر تو هستند. یا برادر دینی ات است و باید دوستش داشته باشی، یا انسان است مثل خودت.

فیلمی نشان می داد که زامبیا آمده بودند و کل کره زمین را خورده بودند! به درجه ای از علم رسیده بودند که عین انسان را تولید می کردند. اگر کسی را می زدی و از او خون بیرون می آمد، انسان بود، اگر نه، انسان نبود. در کل کره زمین سی، چهل انسان بودند که داشتند می گشتند و امتحان می کردند که چه کسی انسان است. با خودم گفتم، هشت میلیارد انسان هستیم ولی قدر همدیگر را نمی دانیم. در همین فیلم خانمی با بچه ای مانده بود، با سیاهی دیگر به هم رسیدند، چون انسان بودند خیلی خوشحال شدند و با هم ازدواج کردند!

در جریان حمله به الانبار، در محله ای زدند و بردند و کشتند و به زنان تعرض کردند! اما آقا امیرالمومنین(ع) فرمودند: شنیده ام که خلال از پای زن یهودیه کشیده اند! اگر مؤمنی این را بشوند و از غصه دق کند و بمیرد، جای تعجب ندارد! جرج جرداق که خدا رحمتش کند، می گوید: در نگاه امیرالمومنین(ع) به عنوان امیرالمومنین در سرویس دادن، سر سوزنی تبعیض وجود ندارد، کما اینکه بین برادرش عقیل با دختر یا پسر بچه کنیز زاده، کوچک ترین تفاوتی قائل نبود.

در حالی که طایفه ای بر سر کار می آیند، سعی می کند هم جنس خودش را در جامعه توانمند کند، بقیه مردم احساس درجه دو بودن، می کنند. دور بعد مردم ناراحت می شوند و به طایفه دیگر رأی می دهند. اگر قرار است کارگزار تربیت کنی، خودی و غیر خودی داریم. اگر می خواهی سرویس بدهی، انسان به ما هو انسان داریم.

پیامبر(ص) فرمودند: “مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم”.  ما به عنوان شیعیان علوی هر جای جهان به کسی ظلم بشود، دست ما برسد، می رویم و دفاع می کنیم. همین الان اگر در خیابان بچه ای در معرض تصادف باشد، قطعاً نجاتش می دهیم، حتی اگر خطر داشته باشد.

در روضه های مراسم فاطمیه(س) عرض کرده ام، آقا امام مجتبی(ع) فرمودند: دیدم مادرم نسبت به دختری حساس است و خیلی او را تیمار می کند. پرسیدم این با بقیه چه فرقی دارد؟ پدرش خیلی بد اخلاق است! به او محبت نمی کند، من به او محبت می کنم. گفتم دختر کیست؟ گفت: دختر مغیره!

دختر مغیره باشد، بچه است، انسان است. اگر دختر مغیره یا دختر پسر یا برادر یا نوه اش، نیاز به کمک داشته باشد، در نگاه انسانی دختر مغیره را انتخاب می کند، اما در نگاه حکومتی فرق می کند.

+ رفتار پیغمبر(ص) را هم بخواهیم بسنجیم، باز در نهج البلاغه شرایط زمانی که پیغمبر(ص) حاکم شد را عرض می کنم:
“در زمانی که از همه طرف فتنه ها مردم را می فشردند، دنیا طلبی در اعماق وجود انسان ها و دست تعدی قدرتمندانی که بدون هیچ مانعی به سوی ضعفا دراز بود”.

فقط یک برتری وجود دارد؛ “انّ اکرمکم عند الله، اتقاکم”.

نه کسی دنبال علم بوده، نه کسی دنبال تقوا بوده، کلاً شهوت بر جامعه حاکم بود. سیستم برده داری و دو، سه جنسیتی وجود داشت. الان هم در بعضی قبائل حاکم است. سیستمی که پیغمبر(ص) آمده آن را برطرف کند، هزار و چهار صد سال دارد می گذرد، هنوز در بین مسلمان ها هم این سیستم وجود دارد! دشمن دقیقاً بر همین ضعف ما مسلمانان دست گذاشته! برادری و برابری انسانی را زیر سوال می برند!

وقتی آدم آفریده شد، از زمان به دنیا آمدن هابیل و قابیل، انسان ها هیچ فرقی با هم نداشته اند. آرام آرام، تعصبات و قبیله گری ها در کار آمد؛ چه کسی عرب، چه کسی فارس است؟ چه کسی لر و چه کسی ترک است؟ چه کسی غربی و چه کسی شرقی است؟

آخرش به اینجا می رسیم که فقط من و خانواده ام اصیل هستیم! این نگاه، با نگاه هیتلر هیچ فرقی ندارد، با نگاه اسرائیل هم هیچ فرقی ندارد! مال آن ها جنایت کارانه تر است، مال ما خفیف تر است چون برخی اوقات اهل جنایت نیستیم. و الا از نظر اسلام بلند و کوتاه، ترک و عجم و فارس و لر و عرب هیچ فرقی با هم ندارند. انسان، انسان است. محیط ها، بعضی رفتارها را به انسان تعلیم می دهند، برخی زیر بار می روند، برخی زیر بار نمی روند، همه جا خوب داریم، بد هم داریم.

در غرب، در دهان علمای شیعه و اسلام می گذارند که اینان معتقدند همه مردم به جهنم می روند، الا ما!!! در قرآن و روایات داریم که اصلاً این گونه نیست!!! مگر می توانیم خلاف قرآن و روایات بگوییم؟! فقط یک برتری وجود دارد؛ “انّ اکرمکم عند الله اتقاکم”.

من ترک یا عجم یا عرب هستم، بازی است که استعمار انگلیس سیصد، چهار سال پیش برای ما راه انداخت! حتی زن و مرد هیچ فرقی با هم ندارند، از نظر اخلاقی، ایمانی، مدیریتی، ممکن است مردی بهتر از زنی و ممکن است زنی بهتر از مردی شود. اصلاً تبعیضی در خلقت نیست.

سادات، مایه سودند.

مثلاً در رابطه با احترام به سادات زیاد صحبت شده، احترام به سادات یعنی چه؟ یعنی شما آدمی مانند پیامبر(ص) را خیلی دوست داری، بعد که به فرزندانش محبت می کنی، یعنی به او داری محبت می کنی. محبت است، و الا این ساداتی که رو به روی شما روی منبر نشسته، شاید از نظر اخلاقی خیلی از تو پایین تر باشد. سادات، مایه سودند. می گوید به سادات پایین تر از خودم به خاطر  پیامبر(ص) احترام می گذارم. این همه آوازه ها، از شَه بود!

فلسفه نبوت پیامبر(ص) با اشعار “برادری و برابری” شروع شد.

فقط،؛ “انّ اکرمکم عند الله اتقاکم”، غیر از این باشد، خدا عادل نیست! هنوز تعصب عرب و عجم را داریم می بینیم. الان، دو هزار و شانزده هستیم، دیگر عقل مردم هم به این رسیده که این چیزها شرافت نمی آورد! وحی هم لازم نیست، انقدر پوپولیستی و عوامی گری از شما بعید است!

در خصوصیات اشراف قریش آمده اگر پولش روی زمین می افتاد، خودش بر نمی داشت، اگر کنیزی یا غلامی بود به او می گفت که بردارد، اگر نبود، می رفت! برخی هم رند بودند و کاری می کردند که پول ها بیفتد و بردارند! همین، در ایران و روم دو حکومت اصلی آن زمان هم بود! در خصوصیات مثلاً عدالت گستر پادشاهان هخامنشی می گوید، وقتی بازاری خواست بچه اش بین اشراف درس بخواند، آنقدر با جوهردان بر سر او زدند که مغزش از دهانش بیرون زد که دیگر هیچ کس از تبعه بازار و کارگران جرات نکند بگوید می خواهم مانند اشراف سواد یاد بگیرم!

همین الان در انگلیس و اعراب حاشیه خلیج فارس و ایران هم هست! کسی که امارات زیاد می رود بیاید خاطراتش را بگوید. پلاک های یک رقمی و دو رقمی و سه رقمی را بگوید. پیامبر(ص) وقتی با این شرایط وارد شد، دید بهترین کاری که یک پیغمبر می تواند بکند، دادن این شعار است: “برادری و برابری”. طبیعتاً کسانی که از برادر و برابر نبودن سود می بردند، جناح مخالف پیامبر(ص) شدند، غلامان و کنیزان موافق پیامبر(ص).

کسانی که سلول ها و تار و پود مغزشان در زمان جاهلیت تنیده شده بود و درس آموزیشان از بین رفته بود، بزرگ ترها، با او مخالف کردند. از طرف دیگر، جوانان پشت سر پیغمبر(ص) قرار گرفتند. فطرت باز است، نورانیت وجود دارد و می فهمد که چرا پدرم با کنیز و برده اش متفاوت است؟ هر دو انسانند. لذا فلسفه نبوت پیامبر(ص) با اشعار “برادری و برابری” شروع شد.

 

سخنران: حجت الاسلام و المسلمین سید محمد انجوی‌نژاد
دهه اول محرم الحرام ۱۴۳۸ | تاریخ : ۱۳۹۵/۰۷/۱۲

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *