Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
سخنرانی 1 ( پناهیان قربان نورباران 10) 1003 استاد پناهیان (قربان نورباران 10) علیرضا پناهیان استاد علیرضا پناهیان ؛ متن گردآوری عید قربان متن گردآوری عید قربان

اهمیت قربانی دادن

PanahiyanA_EideGhorban

اهمیت قربانی دادن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

طلوع عید بزرگ و مبارک اضحی
فروغ وحدت و توحید داده بر دلها
زخاک پاک منا سر کشد به دامن عرش
نوای زمزمه گرم عاشقان خدا
در آن زمین مقدس زدند حلقه وصل
بر اشک و ناله و افغان و شور و شوق و دعا
رسد به اوج سماوات نغمه ی لبیک
زکوه و سنگ و شن وخاک و ریگ آن صحرا
خوشا به حال دل محرمی که در آن جمع
خوشا به حال دل محرمی که در آن جمع
جمال و گمشده خویش را کند پیدا
خوشا به حال دل آن که بشنود پاسخ
از آن دهان مقدس چو گفت یا مولا
خوشا به ناله و فریاد دل سوخته ای
که با دعای امام زمان رود بالا
روند جانب مسلخ و کنند قربانی
نه گوسفند بگو گرگ نفس و دیو هوی


مجری : سلام خدا بر رسول رحمت و مهربانی و خاندان پاک و مطهرش و سلام خدا بر شما بیننده های خوب و صمیمی شبکه قرآن و معارف سیما. یه سلام ویژه هم عرض می کنم به حجاج بیت الله الحرام که امروز عید قربان روز ویژه ای بود برای اون ها و بر شما همه عزیزان شاءالله این عید بزرگ مبارک باشه خصوصا بر حاجیان خانه خدا.خوش حالیم که امشب هم درشام عید قربان،خدمت شما عزیزان شرفیاب شدیم واین نعمت رو از خدای متعال شکر میکنیم که با یاد خدا هم نشین شما خوبان هستیم.با افتخار، عرض سلام و اخترام دارم خدمت حاج آقا پناهیان حاج آقا سلام وقت شما بخیر،عید شمامبارک.

اهمیت قبولی

سلام علیکم ورحمت الله وبرکاته. البته این سلام هم خدمت شماست، هم بینندگان محترم.‌‌ عید سعید قربان رو تبریک عرض میکنم خصوصا حاجیان محترم همانطور که اشاره فرمودید انشاالله بادست پر به سمت اوطان خودشون برگردند،وهدایای معنوی برای ماهم بیارن.انشاالله انشاالله روزی همه اونایی هم که آرزو دارن تو پیامک هاشون به ماارسال میکنند هم تواین سفر باشه.حاج آقا مقدمه شما رو میشنویم ودرخدمت شماهستیم.

بله بنده فکر میکنم امروز که روزعید قربان هست وماهم در پایان اعمال حج هستیم تقریبا دیگه دوسه روز بیشتر ازش باقی نمونده، وهم یک دوره ی معنوی رو پشت سر گزاشتن مومنین، دهه اول ذی حجه بالاخره زیبایی های خاص خودشو داره، فک میکنم که این موضوع بد نباشه مادرمورد قربانی صحبت کنیم وقبول شدن قربانی. که یکی از موضوعات مهم قرآن کریم هست دریک آیه نورانی، خب همه ادیان آسمانی بااین داستان آشنا هستند وخدای متعال به پیامبرش میفرماید که این قصه رو برای مردم بیان کن. میفرماید که وتلو علیه نبا ابنی آدم فی الحق خبر دوتا فرزندان آدم رو برای مردم بیان کن.

اتقربا قربانا فتقبل من احدهما فلم یتقبل من الاخر. خیلی داستان کوتاه کلیدی و معجز و مهم می فرماید این ها قربانی دادند و از یکیشون این قربانی قبول شد و از دیگری قبول نشد.من می خوام بگم در همین بحث ذکر و یاد خدا،ما این مواظب باشیم ذکر میگیم، خدا قبول میکنه یا نه. ذکر ما از بدن مطهر سیدالشهدا اباعبدالله الحسین علیه السلام،بالاترکه نیست، اصلا هیچ وقت به اون نمیرسه، بعد برای اون بدن مطهر شهید روی زمین کربلا حضرت زینب کبری سلام الله علیها آمدند و آداب بندگی به جای آوردند. خدایا این قربانی کوچک را از ما قبول کن. خب باید توذکرمون بگیم، از خدا بخواهیم خدا قبول بکنه. این یه موضوعیه که باید بهش توجه پیدا کرد.بعد از نماز ما باید ما از خدا تقاضا کنیم که خداوند متعال نماز ما را قبول بکنه.

حاج آقا کسانی که موفق به قربانی نشدن به لحاظ استطاعت و موارد دیگه اون ها هم میتونن شریک شن تو این دعا؟ درسته بالاخره هر کسی هر عملی انجام میده حتی انسان اعمالی که انجام نداده نیتش رو کرده اون ها رو هم بالاخره باید از خدا تقاضا بکنه که خدا بپذیره اون رو. هم اون رو هم نیتش رو هم عملش رو. این بحث تمنای قبولی کردن که امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود اهتمام تون برای قبول شدن عمل بیشتر باید باشه از اهتمام تون برای خود عمل. این موجب میشه آدم دچار اوج نشه این موجب میشه آدم نگذاره،این موجب میشه اعمال آدم آثار شون جاودانه برای انسان باقی بمونه. خیلی موضوع قبولی عمل موضوع مهمیه ضمن اینکه من می خوام درمورد قربانی هم صحبت بکنم، حالا در مورد قبولی قربانی اول صحبت بکنیم انشاالله خداوند متعال اعمال همه حاجیان محترم را قبول بفرمایید به کرمش به دعای حضرت ولی عصر ارواحهم له الفدا. خوب ما دیگه مومنون رسمشونه به همدیگه میرسند ماه رمضان ایام عبادت یا بعد از نمازها به هم،برای هم آرزو می کنن، تقبل الله انشالله خدا قبول کنه.

این یک دلسوزی فوق العاده مهمه، این دلسوزی مهمتر از اینه که آدم بگه که خدا انشالله بهت پول بده بهت روزی بده، نمیدونم سلامتی بده. این تقبل الله که ما آرزو میکنیم برای همدیگه خیلی دعای شایسته ایه. خوب وقتی که قبول نشد از آقای قابیل قربانیش، قال لاقتلنک. گفت میکشم تورو. قال ان ما یتقبل الله من المتقین. فرمود خدا از متقین قبول میکنه بعضی‌ها در این سال‌ها من دیده بودم که می گفتند که مثلاً یکی از بستگانشان یکمی هم حالا اهل ذکر هم هستند و اهل اینجور برنامه ها هستند اما حالا اخلاقشون خوب نیست. حالا اخلاقشون بد باشه اگر ناشی از بی تقواییشون باشه خوب خدا قبول نمیکنه این ذکر رو ازشون، معلومه که ما باید به این مسئله توجه کنیم،آقای قابیل اولین جنگ جهانی رو راه انداخت. یعنی نیمی از ابناء بشر نیمی دیگر رو کشتند. درست دو نفر بودند ولی میشه جنگ جهانی دیگه چون اون زمان جهان همین دو نفر بودند. خوب این اولین جنگ جهانی سر چه اتفاق افتاد؟

یکی کافر بود یکی مومن !نه، یکی منافق بود یکی مومن !نه، یکی متقی بود دیگری متقی نبود چون متقی نبود، قربانی داده بود در راه خدا. معلوم قربانیش قبول نشد اون وقت آنقدر غضب پیدا کرد و ناراحت شد که گفت من شما را می کشم. من حالا از عید قربان یاد این موضوع افتادم و میگم یک تناسب هایی با عید قربان داره هم موضوع قربانیش هم اینکه اساساً در پایان هر فصلی از عبادت ما باید ما باید یاد قبول‌شدن بیفتیم اینجا یک نکته بسیار مهم دیگه هم هست آقای قابیل آیا عصبی مزاج بودند که یک دفعه تصمیم گرفتند برادرشون را به خاطر این موضوع بکشند؟ما حالا ممکنه که رفیقمون اعمالش قبول بشه اعمال ما قبول نشه میگیم ای وای خوش به حالت دیگه نمیگم میکشمت این چی شد که یک دفعه گفت من می خوام بکشم شما رو؟

خوب اینجا یک بحث مفصلی مطرح میشه که من فقط سرفصلش رو عرض کنم کینه هایی که از سر موضوعات معنوی پدید میان کینه‌های کمی نیستند. لذا ما مواظب باشیم سعی کنیم کینه و نفرت در کسی برانگیخته نکنیم، هی به رخش نکشیم که تو ادم بی‌دینی هستی مثلاً تورو خدا نمی پذیره، اونوقت این یک کینه معنوی تو دلش می افته یک کینه ای که علتش مسائل معنوی هستند این جور کینه ها خیلی وحشتناک اند به عصبی مزاج بودن طرف ربطی نداره، شما به طرف میگید آقا تو پول نداری. ولی وقتی میگی شما ایمان نداری خدا تو رو نمیپذیره این به ظاهرش نمیاد ولی برای بعضی ها فوق العاده حساسیت‌برانگیز میشه. ما باید زیاد اصلاً اصلا نباید به رخ کسی بیاریم یه وقت ضعف معنویش رو و تو این زمینه ها باید یک مواظبتی کرد. خوب پس اگر خواستیم خدا از ما قبول بکنه اساساً باید اهل مراقبت باشیم متقین یعنی کسی که اهل مراقبت، دقت فرمودید، کسی که معمولاً اهل مراقبت نیست بنای مراقبت نداره، این آدم تک و توک کار خوب انجام بده خدا ازش قبول نمیکنه. مگه تو آدم باتقوایی نیستی من چیکارت دارم.

حالا مثلاً رفتی حال کردی صفا کردی انگیزه پیدا کردی یه کار خوب بکنی، خدا ممکن از اون قبول نکنه البته خیلی پیچیده است بحث کردن در مورد این که خدا چیو قبول میکنه و چی رو قبول نمیکنه خدا تو یک پرده ای از ابهام و به اصطلاح پوشش قرار داده که مام زیاد ندونیم که بالاخره خدا قبول میکنه یا نمیکنه. قدیما اینجور نبود قدیما کسی قربانی میداد، صاعقه ای از آسمان می آمد آن را آتیش می کرد می فهمید که قبول شده. خوب در مورد قصص انبیا گذشته مطالعه کرده باشه کسی می بینه این مسائل زیاده. اما در زمان پیامبر گرامی اسلام به بعد این سنت دیگه از بین رفت. قبول شدن امر پنهان شد. دیگه حالا همه تلاش میکنند که قبول بشه. خوب چند تا نکته پس بحث کردیم،یکی اینکه تحریک نکنیم نفرتی رو که زمینش مسائل معنویه در کسی، یکی دیگه اینکه فکر قبولی عمل خودمون باشیم،دیگر این که خداوند متعال از چه کسی قبول میکنه.ان یتقبل الله من المتقین. نوع ا باید اهل تقوا باشیم اهل مراقبت باشیم تا خدا کارامونو قبول کنه ولی حالا خدا کار آدم بی مبالات را اصلاً قبول نمیکنه.

مسأله قربانی دادن

اما بریم سراغ قربانی موضوع قربانی یک موضوع ویژه ایه و من تقاضا می کنم که دوستان بیننده به این موضوع قربانی توجه بکنند. عید قربان اساسا نامش مزین شده به موضوع قربانی. مومنین همگی باید قربانی بدن. گاهی از اوقات باید دوست داشتنی هامون رو قربانی بدیم. دوست داشتنی هامون رو باید قربانی بدیم بله یا یک دوست داشتنی داریم که باید در راه خدا بدیم بره، یا اینکه دریافت نکرده باید اونو جزو قربانی های خودمون محسوب بکنیم. قربانی دادن لازمه اصلاً از زندگی بشر جدا نمیشه اوج حج رو شما نگاه بکنید، عیدش با قربانیه میره ی گوسفندی را ذبح میکنه در راه خدا قربانی میده، ولی این جدایی از حقیقتی که درش هست اثر وضعی خاصی داره،این هم هست که جنبه نمادین داره برای یک جریان بسیار با عظمت تر.

شما میدونید حضرت ابراهیم خلیل الرحمان، بالاخره پسرش رو به خاطر خدا دوست داشت. حضرت اسماعیل رو از خدا خواسته بود خدا اصلا این پسر را بهش داد بعد بود بعد این پسر همینجوری یک پسر معمولی نبود. شایستگی نبوت داشت و خوب اون رو می دید که چقدر شایسته است خوب به اون علاقه داشت و علاقه او هم یک علاقه مشرکانه نبود حتماً یک علاقه‌ای در طول همین علاقه پروردگار عالم بود، یعنی به خاطر خدا اون رو دوست داشت ولی اون رو دوست داشت. همین جرم کافیه،یعنی جرم نیست ها نظر معنوی. ولی شما باید پسرتو قربانی کنی وحضرت خلیل الرحمان رفت و این قربانی را اجرا کرد حالا خداوند متعال لطف فرمودند به ایشون و فرمودن همینقدر که مردعمل بودی کافیه من از شما قبول می کنم. ولی این افسانه نیست اینو باور کنید، اون پسرش رو اومد قربانی کنه، حالامن درباره ذبح و جزئیاتش صحبت نمیکنم البته می خوام به شما عرض بکنم دین واقعا مهربانه با ما ولی در عین مهربانی اینها را در نظر بگیریم. من در احکام قربانی میدیدم یک مسئله ای رو که خیلی جالب بود برام می فرمود مستحب قربانی که میخوای انجام بدی روز عید قربان در راه خدا خودت بزرگ نکرده باشی. به چه دلیلی حکمت وابستگی عاطفی خوب ممکنه حالا آدم اذیت بشه نمیدونم به چی دلیل این بیان شده شاید یکی از حکم هاش این بوده.

خداوند متعال در عین حال که با ما مهربان ولی قربانی دادن من میشنیدم زمان های قدیم نوحه هایی که می خوندن یکی از نوحه ها اون گوش وارش که تکرار می‌کردند عید قربان من است،کربلا امروز، بله،حالا عبارت کاملش یادم نیست عید قربان من است از زبان عبدالله الحسین،جزو نوحه های قدیمی بود. مادر مورد قربانی وقتی میخواهیم صحبت بکنیم کی باید تامیمش بدیم گاهی اوقات باید یکی از استعدادها مون روباید قربانی بکنیم. غصه نخوریم اگر همه استعداد هامون را نتونستیم به کار بگیریم، غصه نخوریم اگر نتونستیم یک کار بزرگ که اراده کرده بودیم را انجام بدیم، اینا قربانی ماست.

ما تلاشمان را می کنیم، اگر نشد میگم خدایا باشه، گاهی خداوند متعال میخواد یک چیزهایی رو از بندش بگیره این پرداخت کردن، این قربانی کردن، این زکات، این خارج کردن مال و دوست داشتنی ها و دارایی ها و توانایی ها اینها اگر به زیبایی اجرا بشه اون عملیات قربانی را به یاد میاره انسان. مثلاً شما نباید فکربکنید حضرت امام رضوان الله تعالی علیه همه استعداد هاشو خرج کرد. حضرت امام اگه برید واقعا شخصیت ایشان را نگاه کنید بنده تصور می‌کنم یک کمی از توانایی‌های خودش را بروز داد. من که تصور می‌کنم که ما نکشیدیم همراه امام اون جوری امام می خواست ما را رهبری کنه همراهش بریم. البته امام خیلی بزرگوار بودند ولی حصوصا سحن های بیانات سال اخر عمر شریف حضرت امام را ببینید می خواستند.

امیرالمومنین علی علیه السلام با استعداد ترین آدم روی کره زمین که همه استعدادهای خودش رو میتونست تجلی بده. گاهی فرمودند من میتونم از این آب روان برای شما نور بگیرم برای شب هاتون. خب نذاشتن امیرالمومنین توانایی هاشو تجلی بده همه خوبان عالم همین‌طور هستند خیلی بیشتر از اون چیزی که می ارزند. خیلی بیشتر از اون که،خوبی هایی که در وجودشان هست فرصت پیدا می کنند اینها را تجلی بدن. من می خوام در این شامگاه عید یک سری مشکلاتی که ما را فرا گرفته اینها رو روحساب قربانی در راه خدا قربانی بدهیم و و لبخند را بر لبان روح خودمون بنشانیم و راضی باشیم از زندگیمون. فوقش قربانی دادی دیگه. یه کاری رو نتونستی بکنی یک استعدادی رو نتونستی نشون بدی، یه فرصتی را از دست دادی بگو اینها قربانیهای من یعنی نگاه امام خمینی هم همین بوده؟

بله، اولیای خدا همه همینطور هستند یک سری استعداد داشتند می‌توانستند جامعه رو رشد بیشتری بدن اما دیکه زمینش بیشتر از این نیست وجود نداشته بلوغش نبوده. بله، لذا تو خانواده های شهدا هم می بینیم این رو یعنی شاید الان همین اشکالاتی که میگم الان بحث اسطوره‌ای اما خب دیگه این دیکه اسطوره‌ای نیست بحث فقط جناب ابراهیم خلیل الرحمان نیست، حالا مادر های شهدای داریم در کشورمان در کنارمون همسایه هامون که میگه دوتا پسر داشتم هر دو رو دادم اگه سه تا داشتم سومی رو هم می دادم. چطور میشه آدم به اینجا برسه بله این یک وقتی میگه یا خودروی بهتری می خوام حالا بهش دستم نمیرسه این رو قربانی می کنم. یه وقت نه فرزندش که همه وجود اوست.

حالا من سوال شما را شدت ببخشم یه مقدار این پدر مادر هایی که این حرف را دارند می زنند بهترین پسرها رو داشتن ها! پسرهایی نداشتند که هر دقیقه یبار آرزوی مرگشون رو احیانا بکنند به خاطر بد رفتاریشون. هستند پدر مادر هایی که بیزارند اصلا از بچه شون از بس که بچشون بد بوده باعث آبروریزی شان بوده. اینکه این پسرش رو داده پسر معمولی نبوده، من یه پدر شهیدی رو دیدم دو تا شهید داده بود برای شهید دومش خیلی گریه میکرد پسر دیگری داشت او هی داشت تسکین میداد پدرش رو تازه خبر رو بهشون داده بودند. میگفت بابا یه مقدار آروم باش بعضیا سه تا شهید دادن بابا آروم باش یه دفعه ناراحت شد من خیلی سختم این خاطره رو تعریف کنم برگشت گفت که اون یک پسر معمولی برای من نبود! تو چی داری به من میگی اون رفیق من بود.

و خدارو شاهد میگیرم حالا شما ما رو یاد شهدا انداختید که مناسب عید قربان هم هست بنده به این آقا پسر که سید هم بود،گفتم راستی این پیرمرد کیه با خودت میاری هیئت میبری با هم سینه میزنید. وای میسادن جلو هم با هم سینه می زدند. گفت نمیشناسی مگه این پدرمه. وقتی این پسر به شهادت رسید واقعاً این پدر شکسته شد یعنی احساس می کرد عزیزترین رفیقشو از دست داده. خیلی با هم مانوس بودند خوب این پدر خیلی صدمه خورد. آدم یاد کربلا اباعبدالله الحسین میوفته، روز عید قربان که واقعا امام حسین اشک ریخت صدا زد خدا را خدایا تو میدونی من کیو دارم به سمت این قوم میفرستم اشبه الناس خلقا و خلقا برسول الله. حالا خوبه یه خبری رو هم بدم، معمولا بعد از عید قربان که مستقر میشن در صحرای منا یکی از بهترین اذکار بهترین حالات در صحرای کنا روضه هایی است که توی خیمه ها می گیرند.

اصلاً صحنه عجیبیه، شما اصلاً تا میگی السلام و علیک یا اباعبدالله اصلا یه پروازی بهشون دست میده به سمت کربلای اباعبدالله الحسین. مردم خوبی هم داریم این هایی که تو تهرانن وتو ایرانن، این شبایی که شبای حج و ماهم بخش های ر و پخش میکنیم تصاویری که پخش نشده. بله موضوع قربانی بالاخره برای ما موضوع ویژه ایه، خانواده های شهدا قربانی میدن. پس بنده یک مقدار سوال شما را سخت تر کردم یعنی طرح موضوع شما رو اهمیت شو بالا بردم که فرمودید که خانواده های شهدا چه جوری میگن پسر دیگه ای هم داشتیم میدادیم،اگر کسی قربانی بده و قربانیش هم قبول بشه انقدر لذت معنوی میبره، که این لذتش،یک لذت غیر خودخواهانه هم هست یک لذت عاشقانه که میگه پسری دیگه ای هم داشتم میدادم و این خیلی با عظمت یه اتفاق ساده نیست ما فکر نکنیم حالا این اتفاقات در حدود ۲۵۰ هزار تا کشور ما افتاده خیلی ساده است.

مثلاً حضرت ابراهیم خلیل الرحمان که عید قربان عید ایشون هست، وقتی که خداوند متعال حالا گوسفندی رو قوچی رو فرستادن که مثلاً شما این رو قربانی کن،دیگه چون پسرت معافه از قربانی کردن نشستن گریه کردن. که خدایا بنده ای که درراه مولای خودش قربانی نده، این چه جوری میشه من دوست داشتم قربانی بدم، حالا یه طرف خوشحاله، خوب پسرش بود بالاخره و پسر ارزشمندی میمونه خدمت میکنه از نسل اوپیامبران خدا به دنیا آمدند.

ولی از طرف دیگه اون قربانی دادن اصلا یه لذتی داره،خدا از آدم قربانی میگیره خوب حضرت ابراهیم خلیل الرحمان این لذت رو در اوج احساس کردند به همین دلیل حالا روایت داره که وقتی ایشان غمگین شدند خداوند متعال فرمودند من یه قربانی دیگه از تو قبول می کنم خودشون دوست داشتن عزیز دلبند خودشون باشه که قربانی بدن. عزیزترین کسشون باشه تو روایت متنش عجیبه، میفرماید ابراهیم شما خودتو بیشر دوست داری یا آخرین پیامبر را خوب معلومه خدایا پسر آخرین پیامبر رو. بعد پرده ها را از جلوی چشم حضرت ابراهیم خلیل الرحمان کنار زدند و کربلا رو ایشون مشاهده کردند و برای اباعبدالله الحسین علیه السلام گریه کردند.

یعنی دیدن اون قربانی و اون ذبح عظیمی که در راه دارند و خیلی بیشتر سوختند از این که می خواستند پسر خودشان را در راه خدا قربانی کنند. بله موضوع قربانی موضوع خیلی خاصیه، من خواهش می کنم از کنارش ساده عبور نکنید. تو زندگی همه ما هم هست الان شام عید قربان هم هست امروز وگذشت، امروز میشه فردا هم قربانی کرد یا اینجوری بپرسم که میشه هر روز صبح یه بار قربانی دلی انجام داد؟ خدا ازمون قربانی می گیره کاری به این حرفا ندارم ما باید فقط آداب قربانی دادن رو برش واقف باشیم دقت فرمودید؟

من نمیخوام بعضی از روایات رو در باب قربانی دادن مومنین بیان کنم،که حالا ممکنه یکمی ذائقه بعضی ها تلخ بشه اهل این حرفا زیاد نباشند. ولی در مورد قربانی دادن در راه خدا فکر کنید، خدا بعضی وقتا از دوستانش عزیزترین چیز هاشون رو میگیره یعنی شما فرمایشتون فقط ناظر بر قربانی کردن گوسفند و دامی در روز عید نیست. خیلی فراتر از اینهاست. عرض می کنم بله موضوع قربانی یک موضوع عام و شاملیست، یعنی به صورت متنوع ممکنه که در زندگی انسان رخ بده. یعنی از منظورهای شما در طول زندگیمون یک اتفاقاتی میفته و به یه خواسته هایی نمیرسیم یا یک دارایی هایی رو داریم از دست میدیم حالا دیگه عزیز ترینش فرزند. شما می فرمایید این رو روش تمرکز کنیم،همون ذکر شدید داشته باشیم و با آداب قربانی این رو به خدا تقدیم کنیم؟

بله واقعاً این هارو قربانی های خودمون محسوب کنیم به صورت خیلی پیچیده ای داره تو زندگی ما داره رخ میده و این یک واقعیت خدایا در راه تو دادیم رفت مثلا این دارایی رو،بعضی وقتا حق طبیعی داریم برای زندگی خانوادگی خوب، خب یکی از اعضای خانواده طوریش میشه، خدایا راضیم به رضای تو. این یک جور قربانی دادن خوب و مودبانه است پس ما توجهمون به موضوع عید قربان یعنی قربانی دادن باید جلب بشه و موضوع قربانی دادن تو زندگی مون تعمیم بدیم تنوعش رو بپذیریم انشالله که همیشه عید قربان باشه بدون اینکه قربانی زیادی خدا از ما بگیره قربانیش هم خودش برامون جور بکنه مثل حضرت ابراهیم به خیر بگذره ولی یک جاهایی هم اگر به ظاهر به خیر نگذشت در واقع خیره. دست شما درد نکنه.

مجری : حاج آقا تو سوال یه هفته گذشته یکی دو هفته پیش بود که گفته بودن که چرا مجری اجازه نداد که حاج آقا پناهیان خاطراتشان را از مکه بگن البته اون موقع شما خاطرتون رو فرمودید حالا میخوام خواهش کنم اگه شما یک خاطره دیگری دارید یا یک جمله ای راحب حج و مدینه و مکه معظمه، برای ما بفرمایید.

بله شب قبل از عید قربان میدونید که مشعر باید حاجی ها باشند. حالا شما فرمودید من اولین خاطره ای که به ذهنم رسید این بود، توی مشعر خب واقعاً شرایط خاصیه، اصلا بی نظیر یک شب در بیابان همه بیتوته می کنند منتظر می شوند که با طلوع آفتاب وارد صحرای منا بشوند حالا اینا کیا هستند همه از عرفات آمده همه پاک، پاک پاک همه به حالت احرام کفن پوش عاشقانه نمیدونم چه تعبیری خصوصاً در جوانی برن حج مومنین اگه امکاناتش باشه و مقدور باشه براشون، تو اونجا یک جوان سیاه پوستی آمد از جلوی ما عبور کنه ما چند نفر بودیم اهالی یک کاروان بودیم اتفاقاً با جانبازان عزیز بودیم چند سال قبل، بعد هدفونی هم تو گوشش بود از موبایلش و اومد یک سوال احکام شرعی از ما بپرسه خب نمی دونست که مثلا ما طلبه هستیم این چون دید ما ایرانی هستیم اومد سوال دینی بپرسه ما اومدیم سوال رو بهش جواب بدیم گفت من عربیم خوب نیست اگه ممکنه به انگلیسی یکی از اهالی کاروان مون بلد بود مسلط تحصیل کرده خارج از کشور بود قشنگ جوابش رو داد گفتیم ازش بپرس مثلاً شما یکم مختصات دینیش رو ازش سوال بکنیم

حالا من جزئیاتش رو نگم ایشون هدفونش رو از گوشش درآورد برگشت گفت مگه شما ایرانی نیستید گفتیم چرا گفت اینو گوش بده تا من برم تجدید وضو کنم بیام میخواست همون نزدیکیا بره برای وضو گرفتن ما گوش کردیم دیدیم که داره نوحه های فارسی گوش میده ازش پرسیدیم یکمی وارسی کردیم دیدیم که خیلی نوحه تو گوشیش هست یعنی خواستیم چندتا نوحه بفرستیم اضافه کنیم گفتیم حالا شاید ما نوحه های بیشتری داشته باشیم دیدیم نه اون بیشتر از ما نوحه داره. برگشت ازش بپرسیم که شما فارسی بلدی گفت نه، گفتم اینا چی گوش می کنی گفت میدونم درباره اباعبدالله الحسین این خیلی برای من عجیب بود. گفت من زندگیم اینا هستند از طریق اینترنت اینا رو برداشتم فقط میدونم درباره امام حسین موسیقی امام حسین شب مشعر من دیدم من دیدم که یک جوان اهل نیجریه بود تحصیل کرده چه جور دلشون را برده. روز امام حسین قربانی بزرگ پیامبر اکرم قربانی بزرگ تاریخ بشریت نه‌ فقط جهان اسلام دل همه اهل عالم را خواهد برد.

پرسش و پاسخ

مجری : حاج آقا با اجازتون میخوایم بریم سوال سراغ سوالات بیننده های خوبمان من می خوام خواهش کنم ۳۰۰۰۰۶۶۷۷ همین الان هم هر سوالی که دارید برای ما ارسال کنید انشالله سوالات شما خوبان رو خدمت حاج آقا پناهیان بیان می کنیم اشاره به جلسه آینده بهش پاسخ خواهیم داد.

تفکر درباره خواسته‌ها، آری یا نه؟

مجری : حاج آقا اولین سوال که خدمتتون می خونم گفتم که خدا قوت حاج آقا فرمودند زیاد به آنچه که می خواهید داشته باشید فکر نکنید تا به ذکر شدید خداوند برسید در صورتی که در روانشناسی داریم برای رسیدن به چیزی که در پی آن هستید به آن فکر کنید هرچه فکر کنید به آن می رسید و خوب گاهی انسان میخواد که پزشک بشه یا کنکور قبول بشه که باید به پزشک شدن یا قبول شدن زیاد فکر کند لطفاً در این باره توضیح دهید و تشکر از برنامه مفیدتون.

حالا اینکه در روانشناسی چنین چیزی رو گفته اند یا نه اینکه چقدر درسته این حرف جای تامل داره من نمیخوام وارد اون بحث بشم. در روانشناسی تجربی بعضی وقتا این حرفا میرسه منتها من اصلا وارد این موضوع به طور خاص نمیشم. میخوام بگم که اتفاقاً به همین دلیله که میگم که زیاد بهشون فکر نکنید شما چرا به مثلا یک شغل خوب زیاد فکر نمی‌کنید که بهش برسید اما به خدا فکر نمی کنید که به خدا برسید برای اینکه ما یک موضوع خیلی مهم‌تر داریم و این خداست که اگه بهش برسیم به همه چیز رسیدیم بعد رسیدن به هر چیزی هم برامون آسون خواهد شد با یک اراده کوچیک الان خیلی از امور دنیایی هست ما بخواهیم بهش برسیم هزار تا گرفتاری داریم. اما اگر به خدا برسیم باکوچکترین اراده به همه چیز خواهیم رسید.

چون صد آمد نود هم پیش ماست پس من برای اینکه به خواسته های دنیوی خودم برسم بهتره به یک خواسته برسم که منو به همه خواسته هام میرسونن و اون خود خداوند متعال. پس اینکه آدم با فکر کردن به چیزی میرسه بهتره با فکر کردن درباره خدا به خدا برسه. این یک پاسخ پاسخ دیگر اینکه آدم در مورد موضوعات زمینی و مادی و دنیایی زیاد فکر بکنه زیاد وابستگی پیدا میکنه زیاد حتی دچار ناراحتی میشه اگه بهش نرسه پریشان احوال میشه. دچار عدم تعادل روحی ممکنه بشه چون این قطعی نیست که قطعاً شما به چیزهایی که فکر می‌کنید حتما برسید. امیر المومنین علی علیه السلام تصریح می فرماید که جوانها به خیلی از آرزو هاشون نمی رسند الی مولود المعمل مالا یدرک. خوب ما خودمون رو وابسته بکنیم زیاد به بعضی از دوست داشتنی ها بعد اگه بهش نرسیم و ضربه بخوریم چی؟ این یک پاسخ.

پاسخ دیگر اینکه شمابرای اینکه به خواستتون برسید چرا زیاد در موردش فکر بکنید توکل به خدا کنید تقوا پیشه کنید،با کمترین عنایت به دوست داشتنی ها تون شما به دوست داشتنی هاتون اگر مصلحت باشه می رسید.آقای بهجت رضچان الله تعالی واگزارمیکنه به خدا.اگر هرکی یه چیزی رو که از خدا میخواد مطرح بکنه فالدعاء تو دلش عبور میده، اگه رسید که خوب فبها و نعما،اگر نرسید آرامش داره میگه که من توکل کردم به خدا اگر نرسیدم حتما قسمتم نبوده. خیلی راحت باهاش برخورد می کنه، شیوه رسیدن به خواسته های دنیوی یه شیوه معقولی باید باشه،یه شیوه معنوی باید باشه،نه شیوه هایی که بعضی ها به ما پیشنهاد می دن. که ما بشینیم ۲۴ ساعته فکر و ذکرمون اون مدرک تحصیلیمون باشه تا بهش برسیم. اولا خیلی ها اینجور بودن خیلی فکر و ذکر ها داشتن بهش نرسیدن. ‏ثانیا اون کسایی که با فکر و ذکر اون بهش رسیدن بعدش به کجا رسیدن؟

کسانی که خیلی ها آرزو دارند به چیزی برسن،وقتی بهش میرسن بعدش افسرده میشن میگن این اونجایی بود که من یه عکر خودمو کشتم به خاطرش بعد از همان صدمه می بینند،یعنی این موارد هست حداقل به عنوان برخی از موارد اینو امادگیشو داشته باشیم که بپذیریم. ما شیوه ی رسیدنمون به خواسته هامون یه شیوه دیگریه، اولابین ما و خواسته های ما وقتی فاصله میوفته،تلاش و تکاپو برای رسیدن به اون میشه زندگی. تعریف زندگی انسان مسیری است که انسان طی میکنه برای رسیدن به خواسته هاش اون وقت این بستر تلاش می شه محل امتحان دادن برای رشد معنوی. یعنی ما این ها را اصلاً اصلی نمیدونیم این همرو را فرعی میدونیم.

مثل اینکه که شما رو دعوت کردن به یک مسابقه آشپزی،میگن خوب حالا این غذا رو درست کن ببینم،چند دقیقه واقعاً شما قرار نیست که شما آش بپزید بعد ما بشینیم بخوریم!البته خب میپزید و بعد میشینیم میخوریم، ولی اینجا مسابقه است یعنی موضوع چیز دیگه است جدی نگیرید شما حالا فوقش نشد آدم میریزه،یعنی اون موضوعیت پیدا نکنه بله موضوعیت پیدا نکنه خواسته های دنیای ما هیچوقت نباید موضوعیت پیداکنه مااصلا ساخته نشدیم برای وابستگی به دوست داشتنی ها و نیاز هامون. باید بزرگتر از این باشیم و از کنار آنها عبور بکنیم.

پس این که به ما میگن شما بنشینید فکر کنید،فکر وذکرتون، دوست داشتنی هاتون باشه تا بهش برسید. اولا اصلا حرف دقیق و همیشه اجرا شدنی نیست، ثانیا وابستگی ایجاد میکنه بین ما و شدید و اون امر دنیای،ما را از خدا جدا میکنه،اگر از خدا جدا شدیم خیلی از این خواسته ها دیگه قطعا بهش نمی‌رسیم، یا اگر هم بهش برسیم دیگه برامون فایده و برکت نخواهد داشت و بعد اینکه اگر فکر و ذکر زیاد داشته باشیم درباره امور دنیایی خودمون وابستگی روحی به آنها پیدا می کنیم، بهش نرسیم صدمه میخوریم از نظر روحی، چهارم اینکه ما اگر بنا بود که به یه خواسته ای برسیم، با توکل و با تلاش معقول بهش میرسیم نه این که دلمون رو بخوایم سراغ اون ها بفرستیم، دلمون رو نباید سراغ اون ها بفرستیم حالا این فرق داره با این که مثلاً کسی که کنکور داره بگه ما از حاج آقا پناهیان یادگرفتیم که کارمون رو به خدا واگذار می‌کنیم؟نه تلاشمون رو انجام بدیم.

ببینید کسی که رانندگی میکنه،مایبار بحث دنیا بود این مثال رو برای دوستان می زدیم سالها بعد رفقا می گفتند که آقا این مثال شما هنوز یادمان هست،حالا من به همین دلیل این مثال رو یادم مونده،کسانی که تازه دارند رانندگی می‌کنند را دیدید چجور رانندگی می کنند،حداقل هرکسی اینو خودش تجربه کرده، من دفعات اول که رانندگی میکردم میدیدم یا در دیگران هم زیاد دیدم که میخواد مثلا پاهاشو جداگانه به فعالیت وادار بکنه دنده رو و فرمون رو هم جداگانه و نگاهش رو هم جداگانه حالا اینا رو قاطی میکنه باهم دیگه،یعنی یه عوض کردن دنده، خیلی درگیره با این ها، روحش انگارداره پاره پاره میشه در این توجهات، من حالا چجوری کلاچ رو بگیرم چه جوری چند تا کار با همدیگر انجام بدم؟

چون خیلی براش تازگی داره،خیلی این ها براش موضوعیت دارند، اهمیت دارند مهارتم پیدا نکرده راحت بتونه بدون توجه این کارهارو انجام بده، با توجه عمیق این کارارو میکنه به حدی که برمیگرده به اینه نگاه بکنه فرمون را هم می پیچونه به این طرف، اقا آینه رو نگاه کن فرمون نپیچون نگه دار سرجاش، یا دنده رو بخواد از یک بیار دو فرمون رو هم به همان نسبت میاره پایین و ماشین به یک طرفی میره من اینا رو دیدم ها، اقا شما چیکار می کنی، فقط یک گوشه‌ای از توجهت رو به دنده بده مسیرت رو نگاه کن، چند تا کار انجام بده ولی وقتی کسی رانندگی یادگرفت، همه این کارها رو راحت انجام میده، اصلا بهش فکر هم نمیکنه. من میگم ما باید اینجوری متوجه خدا باشیم که دنیا مون رو مثل دنده عوض کردن اجرا کنیم،والا به خدا آدم حسابی ها هم ازدواج کردن مدرک تحصیلی گرفتن،درس خوندن، ولی دل ندادند به همه چیز رسیدند،دل ندادند.حضرت امام دل نداد به اینکه ایا محبوب میشه یا نمیشه!بابا ول کن این حرف هارو اصلا بریم بگذریم محبوبم شد، اصلاً نگاه نکرد ببینه محبوب شده یا نشده.

کسی که حرفه ای باشد در رانندگی دیگه نگاه نمیکنه ببینیه اقا کلاچ کدوم بود من بگیرم دقت نمی کنه با استرس دنده عوض بکنه نه اینا رو راحت اجرا میکنه و فکرش یه جای دیگه است. راننده به اصطلاح ماهر جلو رو نگاه میکنه،در مثال ما باید خدا را نگاه کرد. راننده ناشی دائم داره وسایلش رو نگاه میکنه، بله، درگبر اینها میشه نباید درگیر بشه درگیر این چیزها نشیم وقتی فکر ذکرمون رو ندیدیم مثل اینکه تمام توجه مان را به دنده ندهیم موقع دنده جلو غافل بشیم پس ذکر غیر خدا را از دل بیرون کردن یه امر مهمیه. ضمن اینکه حالا همه این حرفا به جای خودش محفوظ شما لااقل ذکر گناه و بدی ها را از دلتون خارج کنید شما که به بدیها دوست ندارید برسید،حالا کنکور چیز خوبیه میخواید بهش برسید اون چیزی که خیلی مهمه که آدم غرق فکر و ذکرش نشه گناه و آلودگیه،کینه وکینه توزیه.

حسادت و حرصه برای آیندست، اینا رو آدم فکر و ذکرش رو مصروفشون نکنه و آدم وقتی به این بدی ها غرق بشه طبیعتا خیلی صدمه خواهد خورد.اگه مثلا به این فکر کرد که پزشکی بشه که خدمت کنه؟ خوب اونم خوبه ولی اونم بایدبه صورت معقول بهش نگاه بکنه، باهاش برخورد بکنه، شاید خدا صلاح دونست اون شغل دیگری باشه. بله با توکل و بدون وابستگی شدید ولی با تلاش کامل انجام بده دیگه حالا هر چی خدا خواست. اون جلسه یکی از بیننده ها گفته بود که حاج آقا پناهیان چقدر امید میدن الان شما یه کمی منو ناامید کردید چون من دیدم راننده ناشی هستم توی زندگی چون خیلی معطوف به وسایل هستم. خدا کمک کنه که یک مقدار به مسیر نگاه کنیم.

رهایی از فشار روانی یاد گناه و مرگ

مجری : حاج آقا پرسیدند که سلام به آقای پناهیان، بفرمایید که در ذکر و تفکر عمیق پشیمانی از گناهان و قدر ناشناسی از عظمت خدا و نزدیکی به مرگ باعث ناراحتی و استرس میشود راه درست چیست؟

اگر ما هنگام استغفار به محبت خداوند به بندش نگاه بکنیم دچار استرس نمیشیم،اگردر هنگام مرگ یعنی ذکر مرگ به یاد این بیفتیم که برای مرگ ما مواجهه با لقاء الله میشیم مواجهه با اولیای خدا میشیم دچار استرس نخواهیم شد. بله، خیلی ها وقتی میحوان به این جور اذکار، ذکر گناه و ذکر مرگ بپردازند ممکنه که استرس به سراغشون بیاد ولی خدا هست.اینجا خداوند متعال نه مثل اثری که قند برای چای تلخ داره وشیرین میکنه اون رو تا حدی عمل میکنه، بلکه بابی از نور و روشنایی و لذت برای ما به سوی ما باز خواهد شد‌ اگر کسی بدون در نظر گرفتن مهربانی خدا به یاد گناهانش بیفته انقدرعذاب وجدان میگیره،سعی میکنه آقا اصلا همه اینا رو فراموش کنم اقاخیلی دارم اذیت میشم ولکن تو رو خدا.

اگه کسی بدون یاد خدا به یاد مرگ بیفته ممکنه بله اذیت میشه، افسرده میشه گرچه همانها است که سازندگی داره گرچه همون یاد مرگ هم میتونه انسان را لااقل از خیلی از نامردی ها باز بداره بابا شما پس فردا میخوای ازدنیا بری خیلی‌ها ببینید یاد خداش هم خوبه از این جهت که انسان را از بدی باز میدارد ولی من این ها از ترس از مرگ ممکن ما سعی کنیم اصلاً یاد مرگ را فراموش کنیم و کنار بگذاریم اینجاست که ما باید بگیم اینها را در محضر خدا در آغوش خدا داریم می‌دانید چه کسانی کم توبه می‌کنند کسانی که اطمینان به محبّت پروردگار عالم نسبت به خودشان ندارند اما آنهایی که مطمئن هستند خدا دوستشون داره زیاد توبه می‌کند. کودکی که میدونه مامانش دوستش داره تا دستش زخم میشه میره توی بغل مامانش گریه میکنه چون خیالش راحت میره تحویلش میگیره.

پس ما معرفتمون رو به خدا افزایش بدین این استرس ها سراغمون نمیاد. دست شما درد نکنه بعضی از سوال ها رو که شما پاسخ میدید من دلم میخواد کمی ساکت صبر کنم سوال بعدی حاج آقا گفتند که سلام اگر شوهر راضی نباشد برای برخاستن نماز و مناجات شب مهم است؟ ببینید یه وقت همسر آدم از آدم راضی نیست و بعدا از سر بی‌اعتنایی به او میریم سراغ عبادت کردن.خوب این عبادت طبیعتاً قبول نمیشه.ولی اگر در فضای رضایت و عدم رضایت او نداشته باشه آدم به عبادت می تونه بپردازد. صورت های جزئی تر دیگری هم داره که حالا باید به جای خودش به تفسیر صحبت کرد. حاج آقا حدود ۵ دقیقه فرصت داریم یک سوالی که چند بار تکرار شده تو شب های مختلف ما من با اجازتون می خوام بپرسم.

ازدواج و تکمیل دین

مجری : بزرگوارانی پیام دادند و فرمودند که تو صحبت های مختلف کارشناسان دینی ما دریافتیم که ازدواج نیمی از دین رو کامل میکنه و گفتند که ما به دلایل مختلف موفق به ازدواج نشدیم، از جمله کسانی گفتند که ما خواستگار خوب نداشتیم یا خواستگار های خوبی داشتیم و اولیای ما نگذاشتند ازدواج کنیم یا مثلاً خواهر بزرگتر ما ازدواج نکرده بود ما را عقب انداختند به هر دلیلی موفق به ازدواج این جوان نشده و حالا سنشان بالا رفته یااینکه مایوس هستند از این موضوع. سوال اصلیشون اینه میگن که تکلیف ما چیست آیا دین ما ناقصه و یا ما به این کمالی که خداوند برای ما متصور شده می رسیم؟

بله، حالا ایام جشن و سرور هم هست قبل از محرم ازدواج ها یک بازاری داره بزارین در این مورد صحبت کنیم بعد اون پاسخ را عرض کنیم اولا امیدوارم کسی که ازدواج نکرده باشه خودش مقصر نباشه در ازدواج نکردن به خاطر سخت گیری های بیجا. اگر آقا باشند که واقعاً جای تامل داره که این چه آقای بوده که مثلا همسرخوب پیدا نکرده، تقریبا میشه گفت بعیده.این سختگیری های بی جاست که موجب میشه که ازدواج به تاخیر بیفته چه برسه به اینکه ازدواج نکنه کسی.

آخه پسرها بیشتر تو پیام هاشون میگن که چون ما پول نداشتیم و چون امکانات نداشتیم نه این دیکه صریح آیه قرآن که وعده های اولیای خداست که شما به خاطر ترس از فقر نباید ازدواج و بچه‌دار شدن را کنار بگذاریم اینا یه نوع بی ایمانیه، خدا برکت به زندگی انسان میده راه رو باز میکنه و خدا بلده چیکار بکنه ما وارد عرصه بشیم اصل ازدواج اگر از طرف آقایون باشه تقریباً نمیشه پذیرفت که بگه من نتونستم ازدواج کنم. خیلی بعیده یه همچین چیزی خیلی کم ممکنه پیش بیاد اگر از خانم ها باشه که خوب ممکنه این مسئله واقعاً ناتوان باشند از این که ازدواج بکنند خواستگار خوبی مثلاً نبوده یا اصلا خواستگاری احیاناً نداشتند.

ولی بعضی از خانواده ها هم هستند که بیخود خواستگارها را رد میکند امان از دست پدر مادرهایی که به خاطر اعتبار دو روزه دنیای خودشون بعضی از خواستگار خوب رو برای دخترشان رد می کنند انگار داماد را برای اعتبار خودشان میخوان نه برای خوشبختی بچه شون این خیلی غلطه. یا مثلاً ما برای خودمون یک سطح زندگی تلقی می کنیم بعد میگیم اون سطح زندگی مارو نداره حالا مثلاً شاید دوتا محله پایین تر خانش هست بابا اتفاقاً پایین شهریا خیلی آدم‌های خونگرمی هستند خیلی صفا خیلی نورانی اند خیلی باکلاس نمیدونم چی بعضی ها تصور میکنن.

یعنی بنده شکایت‌های رو میبینم واقعاً رو محله تصمیم میگیره خواستگارو رد کنه درحالی که واقعاً اینها نگاه های غلطیه. خوب به غیر از این موارد کسی که واقعاً نتونسته باشه بی تقصیره، حتما خداوند متعال جبران میکنه برای فرد در این تردیدی نیست خداوند متعال بلاخره ظلم نمیکنه بندگان خودش و تبعیض قائل نمیشه، کسی نتونست واقعاً ازدواج بکنه یقینا خداوند برای او جبران خواهد کرد. منتها خود فرد هم میتونه با شیوه‌های دیگری از زندگی این جبران رو مثلاً یکمی زمینش را فراهم بکند خدمت بکنه به جامعه بیاد به فرزندان دیگرانی که ازدواج کردند بیاد خدمت بکنه. میدونید فکر کنه بچه های خودشن. بله این خدماتی که انسان میتونه در جامعه انجام بده، میتونه گاهی جبران کننده باشه. ولی قطعا خداوند متعال برای مومنین جبران خواهد کرد.

مسئله مهمی که در مورد ازدواج باید گفت ۴، ۵ دقیقه فرصت داریم حاج آقا اگه لطف کنید، بله پس چنین روز ها روزهای من با تامل بیشتری عرض بکنم، ماتوی فرهنگ جامعه مون یک اسیب های داریم در مورد ازدواج که اون آسیب ها بین ما و احکام اسلامی واقعاً فاصله انداخته و هر کسی از احکام اسلامی فاصله بگیره ضربه میخوره. هر کسی از هر جامعه ای از احکام اسلامی فاصله بگیره قطعاً ضربه میخوره. ما اگر دقیقاً اسلامی رفتار بکنیم نباید چنین وضعیتی را داشته باشیم خیلی از اقایون در انتخاب همسر به مسائل جانبی نگاه میکنند نه به ایمان فرد. خوب داریم توی روایت صریحا می فرماید.

وقتی شما ایمانش را در نظر نگیرید زیبایی یا مالش را در نظر بگیری ضربه میخوری از همین ناحیه در زندگی آینده خودت. یک وقتی هست خوب آدم مثلاً میتونه مواردی را پیدا بکنه ازدواج کنه به سهولت که هم زیبایی دارند هم مال دارند هم ایمان دارند خوب الحمدالله. ولی یک وقت یک نفر سر راه شما قرار گرفته به نوعی من نمی دونم معنای سر راه قرار گرفتن چیه هر کسی توی زندگیش مصداقی از من بپرسه من میگم من نمیفهمم این جزو سر راه قرار گرفتن هست یا نه. ولی شما دارید نه میگید دل می شکنید به خاطر مسائل جانبی خوب در روایات تصریح شده که این فرد حتما ضربه خواهد خورد دقت فرمودید؟

چرا بعضی از جوان‌های ما اینجوری نگاه نمی‌کنند به ازدواج که آقا اگر من با ایشان ازدواج نکنم ایشون کسی دیگه به این سادگی نمی ره سراغش من باید یک مقدار مروت داشته باشم یک مقدار مردانگی داشته باشم. ازدواج محل نمایش مروت ها و مردانگیت مطلق کلمه است. اینها از آداب و اخلاق ازدواج است که ما اگر یک نگاه انسانی داشته باشیم واقعا لذت در زندگی مون زیاد می‌شود کم نبودن زندگی هایی که با ملاک های ظاهری شروع شدند و بعد به نتیجه نرسیدند و افراد لطمه خوردن. بعضی وقتها از همان ناحیه هم لطمه می خورند دقیقاً ما خدا را در نظر باید بگیریم ازدواج مسئله ساده‌ای نیست.

یک کالا خریدن عادی نیست ازدواج موضوعی است که خدا خیلی درش حضور داره و باید خیلی خداوند متعال را در موضوع ازدواج در نظر گرفت و اگر انسان در ازدواج خودش را نشان بدهد و بعد در زندگی خانوادگی به یک تقربی خواهد رسید که با خیلی از نماز شب ها نمی رسه آدم اینحور مروت ها یک شبه ره صد ساله را طی می‌کند. بله بعد از ازدواج هم همینطور است مسئله خانواده هم باید جدی گرفت من یک نمونشو روایت را بگم شاید کمتر از ۳۰ ثانیه فقط فرصت داریم. نشستن یک آقایی پیش خانمش میشینه این ثوابش از اعتکاف بیت الله حرام بیشتر. توی مسائل خانوادگی انسان به نور زیادی میتونه برسه. دست شما درد نکنه خیلی محبت کردید من می خوام خواهش کنم یک دو سه تا دو تا هم بفرمایید امشب که شام عید هست.

خدایا حج همه حاجیان مومن را قبول بفرما به حق این حج عظیم ظلم را از بلاد مسلمین برطرف بفرما و صاحب حج صاحب زمان ما را به ما برگرداند دست شما درد نکنه از حضورتون خیلی سپاسگزارم از شما بینندگان خوبی که با یاد خدا همراهی کردید با ارسال پیامک هاتون و با همراهی تون و نگاه مهربانتان به برنامه یاد خدا بی نهایت سپاسگزارم انشاالله هر روزتون عید باشه و هر روزمون مورد رضایت خدای متعال قرار بگیره. از امشب در خونه امیرالمومنین خواهیم رفت و عرض می کنیم

ای نور جلی فکر خفی ادرکنی
ای دست خدای ازلی ادرکنی
دستم دست حضرت مرتضی علی ادرکنی

شب شما بخیر التماس دعا

 

کارشناس برنامه : حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان
برنامه یاد خدا شبکه قرآن سیما | تاریخ پخش : ۱۳۹۲/۰۷/۲۴
سلسله مباحث با موضوع یاد خدا جلسه ۱۰

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *