Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
نورباران

همسر بی همتای پیامبر

HazratKHadije_Vafat_Bihamta

همسر بی همتای پیامبر

فهرست

۱. همسر بی همتای پیامبر

۲. ولادت و خانواده خدیجه (سلام الله علیها)

۳. اخلاق خدیجه کبری

۴. آیا حضرت خدیجه قبل از پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) ازدواج کرده بود؟

۵. آشنایی و ازدواج با پیامبر

۶. خصال خدیجه (علیها السلام)

۷. درود خدا بر خدیجه (علیها السلام)

۸. نقش خدیجه (علیها السلام) در پیشبرد اسلام

۹. فرزندان خدیجه (علیها السلام)

۱۰. وصیت خدیجه (علیها السلام)

۱۱. وفات خدیجه (سلام الله علیها)

۱۲. یاد خدیجه (سلام الله علیها)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

۱. همسر بی همتای پیامبر

در ماه مبارک رمضان سال دهم بعثت خدیجه بانوی فداکار و همسر بی‌نهایت مهربان حضرت رسول در روز دهم به سن شصت و پنج سالگی از دنیا رفت و پیامبر او را با دست مبارک خویش در حجون مکه (قبرستان ابوطالب) به خاک سپرد و حزن در گذشت او پیامبر را بسیار محزون ساخت که پیامبر سال در گذشت حضرت خدیجه را «عام الحزن» سال اندوه نام نهاده، بلی خدیجه همسر بی همتای پیامبر بانوئی که از ثروت او اسلام رونق یافت و پشت پیامبر راست شد، باید سال در گذشتش را «عام الحزن» نام نهاد و مصیب پیامبر شدت گرفت زیرا که پیامبر مادر شایسته دخترش زهرای مرضیه را از دست داده و یاری همچون خدیجه را هرگز به دست نخواهد آورد.

عایشه گفت پیامبر از خانه بیرون نمی‌رفت مگر آنکه خدیجه سلام الله علیها را یاد مى کرد، و بر او به خوبی و نیکی مدح و ثنا می‌نمود، روزی از روزها غیرت مرا فرا گرفت، گفتم: او پیره زنی بیش نبود و خدا بهتر از او به شما عوض داده است، پیامبر غضبناک شد، به طوری که موی جلوی سرش از غضب تکان مى خورد سپس فرمود: نه به خدا قسم بهتر از او را خدا به من عوض نداده، او به من ایمان آورد هنگامی که مردم کافر بودند و تصدیق کرد مرا، هنگامی که مردم مرا تکذیب می‌کردند و در اموال خود با من مواسات کرد وقتی مردم مرا محروم ساختند و از او فرزندانی خدا روزی من کرد که از زنان دیگر محروم فرمود، «یعنی خدا فاطمه را از او به من عنایت فرمود»

سخن از خدیجه، سخن از یک دنیا عظمت و پایداری و استقامت درراه هدف است. به حق، قلم فرسایی درباره کسی که خداوند بر اوسلام و درود فرستاد، بسی مشکل است. اما به مصداق «مالا یدرک کله لا یترک کله» به بررسی گوشه‌هایی از شخصیت و زندگی این بزرگ بانو می‌پردازیم:

۲. ولادت و خانواده خدیجه (سلام الله علیها)

۶۸ سال قبل از هجرت بدنیا آمد. خانواده‌ای که خدیجه را پرورش داد، از نظر شرافت خانوادگی و نسبت‌های خویشاوندی، در شمار بزرگ‌ترین قبیله‌های عرب جای داشت. این خاندان در همه حجاز نفوذ داشت. آثار بزرگی و نجابت و شرافت ازکردار و گفتار خدیجه پدیدار بود.

خدیجه از قبیله هاشم بود و پدر و اقوامش از ثروتمندان قریش بودند. پدرش خویلد بن اسد قریشی نام داشت. مادرش فاطمه دخترزائد بن اصم بود.

۳. اخلاق خدیجه کبری

حضرت خدیجه در بین اقوام خود یگانه و ممتاز و میان اقران کم نظیربود. او به فضیلت اخلاقی و پذیرایی‌های شایان بسیار معروف بود وبدین جهت زنان مکه به وی حسد می‌ورزیدند.

دختر خویلد در سجایا و کمالات اخلاقی زبانزد و نمونه بود و به حق ایشان کفو خوبی برای پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) بود. بی‌تردید می توان گفت که این سجایا و فضایل اخلاقی سبب شد تا خدیجه برای همسری پیامبراکرم (صل الله علیه و آله وسلم) شایسته شمرده شود. طبق روایات، او برای پیامبراکرم (صل الله علیه و آله وسلم) یاوری صادق بود.

۴. آیا حضرت خدیجه قبل از پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) ازدواج کرده بود؟

معروف است اولین کسی که به خواستگاری خدیجه آمد یکی ازبزرگان عرب به نام «عتیق بن عائذ مخزومی» بود. او پس ازازدواج با خدیجه، در جوانی در گذشت و اموال بسیاری برای خدیجه ارث گذاشت. پس از او «ابی هاله بن المنذر الاسدی» که یکی ازبزرگان قبیله خود او بود، با وی ازدواج کرد. ثمره این پیوند فرزندی به نام «هند» بود که در کودکی در گذشت. ابی هاله نیز پس از چندی، وفات یافت و ثروت بسیار از خویش بر جای نهاد. هرچند این مطلب که پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله وسلم) سومین همسر خدیجه بود وجز عایشه با دوشیزه‌ای ازدواج نکرد، نزد عامه و خاصه معروف است؛ ولی مورد تأیید همگان نیست. جمعی از مورخان و بزرگان، نظرمخالف دارند: براى مثال «ابوالقاسم کوفی»، «احمد بلاذری»، «علم الهدی»، (سیدمرتضی) در کتاب «شافی» و «شیخ طوسی» در «تلخیص شافی» آشکارا می‌گویند که خدیجه، هنگام ازدواج با پیامبر، «عذرا» بود. این معنا را علامه مجلسی نیز تأیید کرده است. او می‌نویسد: «صاحب کتاب انوارو البدء» گفته است که زینب و رقیه دختران هاله، خواهر خدیجه بودند. برخی از معاصران نیز چنین ادعا کرده‌اند و برای اثبات ادعای خود کتاب‌هایی نوشته‌اند.

۵. آشنایی و ازدواج با پیامبر

فضایل اخلاقی خدیجه، بسیاری از بزرگان و صاحب منصبان عرب رابه فکر ازدواج با وی می‌انداخت. ولی خاطرات همسر پیشین به وی اجازه نمی‌داد شوهری دیگر انتخاب کند. تا اینکه با مقامات معنوی حضرت محمد (صل الله علیه و آله وسلم) آشنا شد و آن دو غلامی که برای تجارت همراه پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) فرستاده بود، مطالب و معجزاتی که از وی دیده بودند برای خدیجه نقل کردند. خدیجه فریفته اخلاق و کمال و مقامات معنوی پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) شد. البته او از یکی ازدانشمندان یهود و نیز ورقه بن نوفل که از علمای بزرگ عرب وخویشان نزدیک خدیجه به شمارمی رفت، در باره ظهور پیغمبرآخرالزمان و خاتم الانبیا (صل الله علیه و آله وسلم) مطالبی شنیده بود. همه این عوامل موجب شد تا خدیجه حضرت محمد (صل الله علیه و آله وسلم) را به همسری خودانتخاب کند.

ازدواج خدیجه با حضرت محمد (صل الله علیه و آله وسلم) ۲ ماه و ۷۵ روز پس از بازگشت از سفر تجارت شام تحقق یافت. در آن زمان، حضرت محمد (صل الله علیه و آله وسلم) ۲۵سال داشت و خدیجه چهل ساله بود. ابن عباس سن ایشان را ۲۸ سال نقل مى کند.

خدیجه به سبب علاقه به حضرت محمد (صل الله علیه و آله وسلم) و مقام معنوی او بارسول خدا ازدواج کرد و تمام دارایی و مقام و جایگاه فامیلی خود را فدای پیشرفت مقاصد همسرش ساخت.

در عقد ازدواج حضرت محمد (صل الله علیه و آله وسلم) و خدیجه، عبدالله بن غنم به آن‌هاچنین تبریک گفت:

«هنیئا مریئا یا خدیجه قد جرت لک الطیر فیما کان منک باسعد

تزوجت خیر البریه کلها و من ذا الذی فی الناس مثل محمد؟

و بشر به البران عیسی بن مریم و موسی ابن عمران فیاقرب موعد

اقرت به الکتاب قدما بانه رسول من البطحاء هادو مهتد»

«گوارا باد بر تو ای خدیجه که طالع تو سعادتمند بوده و با بهترین خلایق ازدواج کردی. چه کسی در میان مردم همانند محمد (صل الله علیه و آله وسلم) است. محمد (صل الله علیه و آله وسلم) کسی است که حضرت عیسی و موسی به آمدنش بشارت داده‌اند و کتب آسمانی به پیامبری او اقرار داشتند. رسولى که سر از بطحاء (مکه) در مى آورد و او هدایت کننده و هدایت شونده است.»

چه مى توان گفت در شأن کسى که مایه آرامش و تسلاى خاطر رسول خدا بود؟! در تاریخ مى خوانیم: «حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) هر وقت از تکذیب قریش و اذیت هاى ایشان محزون و آزرده مى شدند، هیچ چیز، آن حضرت را مسرور نمى کرد مگر یاد خدیجه؛ و هرگاه خدیجه را مى دید مسرور مى شد.»

۶. خصال خدیجه (علیها السلام)

خدیجه از بزرگ‌ترین بانوان اسلام به شمار می‌رود. او اولین زنی بود که به اسلام گروید. چنان که علی بن ابی طالب (علیه السلام) اولین مردی بود که اسلام آورد. اولین زنی که نماز خواند، خدیجه بود. او انسانی روشن بین و دور اندیش بود. با گذشت، علاقه مند به معنویات، وزین و با وقار، معتقد به حق و حقیقت و متمایل به اخبار آسمانی بود. همین شرافت برای او بس که همسر رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت.

خدیجه از کتب آسمانی آگاهی داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک، او را «ملکه بطحاء» می‌گفتند. از نظر عقل و زیرکی نیزبرتری فوق العاده‌ای داشت و مهم‌تر اینکه حتی قبل ازاسلام وی را«طاهره» و «مبارکه» و «سیده زنان» می‌خواندند.

جالب این است او از کسانی بود که انتظار ظهور پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله وسلم) می‌کشید و همیشه از ورقه بن نوفل و دیگر علما جویای نشانه‌های نبوت مى شد. اشعار فصیح و پر معنای وی در شأن پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله وسلم) از علم و ادب و کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت مى کند.

نمونه ای از اشعار خدیجه در باره پیامبراکرم (صل الله علیه و آله وسلم) چنین است:

فلو انّنی امسیت فی کلّ نعمه

و دامت لی الدنیا و ملک الاکاسره

فما سویت عندی جناح بعوضه

اذا لم یکن عینی لعینک ناظره

اگر تمام نعمت‌های دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسراها وپادشاهان را داشته باشم، در نظرم هیچ ارزش ندارد زمانی که چشم به چشم تو نیافتند.

دیگر خصوصیت خدیجه این است که او دارای شم اقتصادی و روح بازرگانی بود و آوازه شهرتش در این امر به شام هم رسیده بود.

البته سجایای اخلاقی حضرت خدیجه چنان زیاد است که قلم از بیان آن ناتوان است. پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله وسلم) می‌فرماید: «افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد ومریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم»[۱]

چه می توان گفت در شأن کسی که مایه آرامش و تسلای خاطر رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) بود؟! در تاریخ می‌خوانیم: «حضرت محمد (صل الله علیه و آله وسلم) هر وقت از تکذیب قریش و اذیت‌های ایشان محزون و آزرده می‌شدند هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمی‌کرد مگریاد خدیجه؛ و هرگاه خدیجه را می‌دید مسرور مى شد.»

ذهبى می‌گوید: مناقب و فضایل خدیجه بسیار است؛ او از جمله زنان کامل، عاقل والا پای بند به دیانت و عفیف و کریم و ازاهل بهشت بود. پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله وسلم) کراراً او را مدح و ثنا می‌گفت و بر سایر امهات مؤمنین ترجیح می‌داد و از او بسیار تجلیل مى کرد. به حدی که عایشه می‌گفت: بر هیچ یک از زنان پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) به اندازه خدیجه رشک نورزیدم و این بدان سبب بود که پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) بسیار او را یاد کرد.

۷. درود خدا بر خدیجه (علیها السلام)

خدیجه کبری چنان مقام والایی داشت که خداوند عزوجل بارها براو درود و سلام فرستاد. طبق روایتی از حضرت امام محمد باقر (صل الله علیه و آله وسلم): پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله وسلم) هنگام باز گشت از معراج، به جبرئیل فرمود: «آیا حاجتی داری»؟

جبرئیل عرض کرد: خواسته‌ام این است که از طرف خدا و من به خدیجه سلام برسانی»[۲]

در روایتى دیگر می‌خوانیم: روزی خدیجه به طلب رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) بیرون آمد. جبرئیل به صورت مردی با وی رو به رو شد و از خدیجه احوال رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) را پرسید. خدیجه نمی‌توانست بگوید رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) در کجا به سرمی برد. او می‌ترسید این مرد از کسانی باشد که قصد کشتن پیغمبر(صل الله علیه و آله وسلم) را دارد. وقتی که خدمت آن حضرت رسید و قصه باز گفت، حضرت محمد (صل الله علیه و آله وسلم) فرمود: «آن جبرئیل بود و امر کرد که از خداتو را سلام برسانم».

۸. نقش خدیجه (علیها السلام) در پیشبرد اسلام

وقتی حضرت خدیجه دریافت که سعادتمند شده هرچه داشت در راه پیشرفت و موقعیت پیغمبر اسلام (صل الله علیه و آله وسلم) انفاق کرد. او تمام اموال خویش را به پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) بخشید و در راه نشر اسلام به مصرف رساند. تا جایی که هنگام ارتحال، پارچه‌ای برای کفن نداشت.

ابن اسحاق جمله اى در شأن خدیجه دارد که گویای همکاری وصداقت او در پیشبرد اسلام است. او می‌گوید: «خدیجه یاور صادق و با وفایی برای پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) بود و مصیبت‌ها در پی رحلت خدیجه و ابوطالب بر پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) سرازیر شد».

گویا این دو، در برابر هجوم ناملایمات بر پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله وسلم)، سدی بلند و مستحکم بودند. این جمله، معروف که اسلام رهین اخلاق پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم)، شمشیرعلی (علیه السلام)، و اموال خدیجه است از نهایت همکاری و صداقت خدیجه پرده بر می‌دارد.

۹. فرزندان خدیجه (علیها السلام)

در تعداد فرزندان حضرت خدیجه، میان مورخان اختلاف است. به گفته مشهور: ثمره ازدواج رسول خدا و خدیجه، شش فرزند بود .۱- هاشم. ۲- عبدالله. به این دو «طاهر» و «طیب» می‌گفتند.. ۳- رقیه. ۴- زینب ۵- ام کلثوم. ۶- فاطمه.

رقیه بزرگ‌ترین دخترانش بود و زینب، ام کلثوم و فاطمه به ترتیب پس از رقیه قرار داشتند. پسران خدیجه پیش از بعثت پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم)، بدرود زندگی گفتند. ولی دخترانش، نبوت پیامبر(صل الله علیه و آله وسلم) را درک کردند.

گروهی از محققان معتقدند: قاسم و همه دختران رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) پس از بعثت به دنیا آمدند و چندروز پس از پیامبر خدا (صل الله علیه و آله وسلم) به مدینه هجرت کردند.

۱۰. وصیت خدیجه (علیها السلام)

حضرت خدیجه (سلام الله علیها) سه سال قبل از هجرت بیمار شد. پیغمبر (صل الله علیه و آله وسلم) به عیادت وی رفت و فرمود: ای خدیجه، «اما علمت ان الله قد زوجنی معک فی الجنه» آیا می‌دانی که خداوند تو را دربهشت نیز همسرم ساخته است؟! آنگاه از خدیجه دل جویی و تفقد کرد» او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود. چون بیماری خدیجه شدت یافت، عرض کرد: یا رسول الله! چند وصیت دارم: من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن.

پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی. در خانه‌ام بسیار خسته شدی و اموالت را درراه خدا مصرف کردی.

عرض کرد: یا رسول الله! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید. و به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اشاره کرد. چون او بعد ازمن یتیم و غریب خواهد شد. پس مبادا کسی از زنان قریش به اوآزار برساند. مبادا کسی به صورتش سیلی بزند. مبادا کسی بر اوفریاد بکشد. مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زننده‌ای داشته باشد.

اما وصیت سوم را شرم می‌کنم برایت بگویم. آن را به فاطمه عرض می‌کنم تا او برایت بازگو کند. سپس فاطمه را فراخواند و به وی فرمود: «نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم می‌گوید: من از قبر در هراسم» از تو می‌خواهم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی».

پس فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر(صل الله علیه و آله وسلم) عرض کرد. پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله وسلم) آن پیراهن را برای خدیجه فرستاد و او بسیار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبراکرم (صل الله علیه و آله وسلم) غسل و کفن وی را به عهده گرفت. ناگهان جبرئیل درحالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله، خداوند به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: «ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم».

۱۱. وفات خدیجه (سلام الله علیها)

خدیجه در سن ۶۵ سالگی در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج ازشعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیغمبر خدا (صل الله علیه و آله وسلم) شخصاً خدیجه را غسل داد، حنوط کرد و با همان پارچه‌ای که جبرئیل از طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود، کفن کرد. رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) شخصاً درون قبر رفت سپس خدیجه را در خاک نهاد وآنگاه سنگ لحد را در جای خویش استوار ساخت. او بر خدیجه اشک می‌ریخت، دعا مى کرد و برایش آمرزش می‌طلبید. آرامگاه خدیجه درگورستان مکه در «حجون» واقع است.

 رحلت خدیجه برای پیغمبر (صل الله علیه و آله وسلم) مصیبتی بزرگ بود؛ زیرا خدیجه یاور پیغمبر خدا (صل الله علیه و آله وسلم) بود و به احترام او بسیاری به حضرت محمد(صل الله علیه و آله وسلم) احترام می‌گذاشتند و از آزار وی خودداری می‌کردند.

۱۲. یاد خدیجه (سلام الله علیها)

رسول خدا (صل الله علیه و آله وسلم) با این که بعد از رحلت حضرت خدیجه (سلام الله علیها) با زنانی چند ازدواج کرد؛ ولی هرگز خدیجه را از یاد نبرد. عایشه می‌گوید: هر وقت پیغمبرخدا یاد خدیجه می‌افتاد، ملول وگرفته مى شد و برای او آمرزش می‌طلبید. روزی من رشک ورزیدم وگفتم: یا رسول الله، خداوند به جای آن پیرزن، زنی جوان وزیبا به تو داد.

پیغمبر (صل الله علیه و آله وسلم) ناگهان بر آشفت و خشمگینانه فرمود: خدا شاهد است خدیجه زنی بود که چون همه از من رو می‌گردانیدند، او به من روی مى کرد؛ و چون همه از من می‌گریختند، به من محبت و مهربانی مى کرد؛ و چون همه دعوت مرا تکذیب می‌کردند، به من ایمان می‌آورد و مرا تصدیق می کرد. در مشکلات زندگی مرا یاری می‌داد و با مال خود کمک مى کرد و غم از دلم می‌زدود.

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود: «وقتی خدیجه از دنیا رفت، فاطمه کودکی خردسال بود، نزد پدر آمد و گفت: «یا رسول الله امی»؛ مادرم کجاست؟ پیامبر (صل الله علیه و آله وسلم) سکوت کرد. جبرئیل نازل شد و گفت: خدایت سلام می‌رساند و می‌فرماید: به زهرا بفرما، مادرت در بهشت و در کاخ طلایی که ستونش از یاقوت سرخ است و اطرافش آسیه و مریم هستند، جای دارد.


[۱]. مستدرک الصحیحین، ج۳، ص۲۰۴

[۲]. بحار الانوار، ج‌۱۶، ص۷

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *