انتخابات، مسئولیت پذیری اجتماعی، ظهور
۱۴۰۲-۱۲-۰۸ ۱۴۰۳-۰۱-۲۵ ۹:۴۳انتخابات، مسئولیت پذیری اجتماعی، ظهور

انتخابات، مسئولیت پذیری اجتماعی، ظهور
فهرست
۱. چرا به عصر ظهور فکر نمیکنیم؟
۲. مسئولیت پذیری مردم؛ مهمترین ویژ گی عصر ظهور
۳. غربت امام، عاقبت عدم مسئولیت پذیری مردم
۴. مفهوم مسئولیت پذیری مهمتر از مفهوم اطاعت
۶. سنّ تکلیف یعنی از این به بعد مسئولیت کارها باخودت است
۷. بسیاری از مقدرات الهی به خاطر عملکرد خود ما است
۸. امام باقر: پذیرش مسئولیت یک خانواده، بالاتر از هفتاد حج است
۹. تمرین «مسئولیت پذیری اجتماعی» در مدرسه
۱۱. عدم مسئولیت پذیری سیاسی؛ مشکل مردم مدینه
۱۲. نقص فرهنگی ما در مسئولیت پذیری
۱۳. ساختارها و مناسبات اجتماعیِ مانع رشد مسئولیت پذیری اجتماعی
۱۴. دو مفهوم کلیدی قرآن دربارهی احساس مسئولیت
۱۵. بالاترین امر به معروف و نهی از منکر
۱۶. مؤمن نسبت به دیگران مثل مادر دلسوز است
۱۷. رهبری: مردمی که حاضر نیستند
۱۸. «رُحَماءُ بیْنَهُمْ»؛ مفهوم قرآنی دیگری که به مسئولیت پذیری اشاره دارد
۱۹. انتخابات کمترین عرصه مسئولیت پذیری اجتماعی
۲۱. معنای دقیق یابن الحسن بیا!
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
۱. چرا به عصر ظهور فکر نمیکنیم؟
یکی از وجوه غربت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف این است که بسیاری از افراد جامعه حتی اندیشمندان ما هنوز موضوع ظهور را جدّی نگرفته اند. منظور ما فقط زمانِ ظهور نیست بلکه اصل ظهور را جدی نگرفته اند. اینکه یک روزی امام زمان خواهد آمد و حکومت خواهد کرد. این را جدی نگرفته اند.
یکی از موضوعاتی که به نظر میرسد باید درباره آن خیلی بیندیشیم این است که عصر ظهور چه اتفاقی قرار است بیفتد. آیا ما میتوانیم از عصر ظهور الگو برداری کنیم و مشکلات امروز جامعه خودمان را حل کنیم و حتی یک گام به سوی ظهور برداریم؟
آیه الله بهجت ره میفرمودند: «ای کاش مینشستیم و دربارهی اینکه حضرت غائب چه وقت ظهور میکند با هم گفتگو میکردیم تا لااقل از منتظرین فرج باشیم!»[۱] حتی ما این را هم نمیگوییم، میگوییم برویم درباره عصر ظهور فقط فکر کنیم. همین.
عصر ظهور اساساً چه عصری است؟ آیا میتوانیم ماکتی از عصر ظهور بسازیم؟ یک کوچه شبیه کوچههای بنیهاشم در جمکران منتها کوچه های قدرتمندی بنیهاشم با نگاه به عصر ظهور بسازیم؟
چرا به عصر ظهور فکر نمیکنیم؟ رسانهی ما چقدر میتوانند در این زمینه نقش آفرین باشند. مگر هالیود چیکار میکند؟ چرا هالیود مخاطب خودش را به آینده میبرد و اتفاقاتی که قرار هست در آینده رخ بدهد؛ فرضیه سازی میکند؟ چرا ما نمیتوانیم واقعیت سازی کنیم؟ از واقعیتی که در آینده پیش رو داریم یک تصویر ارائه دهیم؟ عصر ظهور چه عصری است؟
۲. مسئولیت پذیری مردم؛ مهمترین ویژ گی عصر ظهور
مهمترین ویژگی عصر ظهور، این است که عصر ظهور، عصر مسئولیت پذیری مردم است. بعضی ها فکر میکنند در عصر ظهور همهی مسئولیتها به عهدهی امام است و ایشان فرمان میدهد و دیگران اطاعت می کنند.
مسئولیت امام مشخص است، فرمان هم میدهد، اطاعت هم لازم است؛ ولی هیچ وقت کار جامعهی ولایی با یک رکن پیش نمی رود. یک رکنش امام است و مسئولیتی که او دارد، رکن دیگرش مردم هستند و مسئولیتی که مردم دارند. ما خوب است قبل از کلمهی «اطاعت» بگوییم «مسئولیت و مسئولیت پذیری». امام به چه کسانی دستورمیدهد؟
به آدمهایی که مسئولیت پذیر باشند. مهمترین دستور امام چیست؟ مسئولیت پذیری. چه کسانی میتوانند اطاعت از امام را خوب انجام بدهند؟ آدمهایی که مسئولیت پذیر هستند.
۳. غربت امام، عاقبت عدم مسئولیت پذیری مردم
اگر من و شما مسئولیت پذیر نباشیم چه اتفاقی میافتد؟ وقتی امام بیاید، تنها میماند. امام نمی آید جای مسئولیت من، کاری را انجام بدهد. این نکتهی خیلی حساسی است. اگر بنا باشد فقط یک نفر با دو تا عنصر و مفهوم «فرمان» و «اطاعت» کار را پیش ببرد، زیاد نیاز به مسئولیت پذیری ندارد؛ با فرمان از مردم کارمیکشد و برای اطاعت، اجبار میکند و خودش کار را پیش میبرد. سلاطین همینطور بودند. سلاطین و همین رؤسای جمهورها در همهی عالم نیاز ندارند به اینکه مردم مسئولیت پذیر باشند. با شلاقهایی که به گردهی مردم میزنند، با سیاست ورزیهایی که انجام میدهند، مردم را فریب میدهند و مثل گله، مردم را هدایت میکنند؛ با قوانین شان، با آن بروکراسی، همه را وادار به کارهایی میکنند که دلشانم بخواهد. البته به صورت اکثریت، نمیخواهم بگویم به صورت مطلق.
برای اینکه این قصه یک کمی روشن بشود و برداشت اشتباهمان را درست بکنیم، یک مثال بزنم؛ شبیه اینکه پدر و مادر بچه را به مدرسه تحویل بدهند و مسئولیت درس خواندن بچه را به عهدهی معلم بیندازند و بگویند «ما از شما میخواهیم این بچه درس بخواند» چرا از ما میخواهید؟ این خودش ماشاءالله برای خودش یک آدمی است. وقتی پدر و مادر و مدرسه حسّ مسئولیت پذیری را در دانش آموز رشد ندهد و مسئولیت درس خواندن را به عهدهی خود دانش آموز نگذارند، دانش آموز یا درس خوان نمیشود یا اگر درس خوان هم بشود به درد زندگی و جامعه نخواهد خورد.
۴. مفهوم مسئولیت پذیری مهمتر از مفهوم اطاعت
برای ما که منتظر ظهور هستیم خیلی فرق میکند که همهی مسئولیت ها را گردن حضرت بیندازیم یا اینکه بخواهیم در حکومت حضرت مسئولیت پذیر باشیم. اگر میخواهیم در حکومت حضرت، مسئولیت پذیر باشیم، خیلی از مسئولیت هایمان همین الآن روشن است، خب همین ها را بپذیریم. عصر ظهور عصر مسئولیت پذیری است. باید مفهوم مسئولیت پذیری را برجسته تر از مفهوم اطاعت کرد. چون برداشت مردم از اطاعت، غلط است. برداشت مردم از اطاعت این است که ایشان صفر تا صد را دستور میدهند. نه؛ اینطور نیست. پیامبر گرامی اسلام هم صفر تا صد امور را دستور نمیدادند بلکه با تعامل و مسئولیت پذیری مردم کار را پیش میبردند و حتی اگر کار متوقف یا خراب میشد هم میپذیرفتند؛ تا مردم با مسئولیت خودشان کار را جلو بیاورند.
این بُعد مسئولیت پذیری در رابطهی امّت و امام، در فضای دینداری، بُعد بسیار کمرنگی است. این را باید درست کنیم.
۵. مراحل مسئولیت پذیری
مرحلهی اول، مسئولیت پذیری فردی است. یکی از حرفهای کلیدی قرآن کریم از اول تا آخر این است که مسئولیت رفتارهای تو با خودت است. حتی به پیغمبرش میفرماید تو در قبال رفتار آنها مسئول نیستی، به این معنا که از تو سؤال بکنیم آنهاچرا اینطوری رفتار کردند؛ دربارهی عمل آنها از خودشان سؤال میکنیم تو نگران نباش. هر کسی خودش عواقب کارهای خودش را میبیند «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ * وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَه»[۲] ما وقتی قرآن را نگاه میکنیم اصلاً برخورد دین با افراد بحث محاسبهی نفس است، بحث حساب و کتاب روز قیامت است. آنجا به تو میگویند مسئول این کارها تو بودی. اگر حسّ مسئولیت پذیری فردی برای کسی جا نیفتد چه میشود؟ تا برایش یک مشکلی پیش بیاید، اول گناهش را گردن دیگران می اندازد. دنبال مقصّر یا دنبال منجی میگردد یا خودش را همیشه مظلوم میبیند. اینها در روانشناسی، اسم دارد و من نمیخواهم وارد این بحثها بشوم. انسانها باید از این تله ها بگذرند.
۶. سنّ تکلیف یعنی از این به بعد مسئولیت کارها باخودت است
مثلاً سنّ تکلیف یعنی چه؟ یعنی از این به بعد مسئولیت کارهایت، دست خودت است. این اشتباه است که در مدرسه هم قبل از سنّ تکلیف و هم بعد از سنّ تکلیف به بچه ها میگوییم «دانش آموز» چون این فرد، از نظر روانی احساس میکند هنوز چیزی تغییر نکرده است و هنوز دیگران باید من را اداره کنند.
وقتی دانش آموز سرِ کلاس میبیند مسئولیت نظم کلاس به عهدهی معلم است، شلوغ میکند. وقتی میبیند مسئولیت حضور و غیاب به عهدهی معلم است، زیرآبی میرود. اصلاً همه چیز به هم میریزد. شغل کارمندی ترجیحاً خوب نیست. من نمی خواهم به کارمندان شریف که احساس مسئولیت میکنند بی احترامی کنم ولی در شغل کارمندی میگویند «شما مسئول نیستی، او مسئول است، او باید بدود. شما کار خودت را انجام بده!» خود به خود آدم به سمت «از زیر کار در رفتن» سوق داده میشود.
۷. بسیاری از مقدرات الهی به خاطر عملکرد خود ما است
مسئولیت کار خودت را خودت به عهده بگیر. مسئولیت پذیری فردی خیلی مهم است. شاید لازم باشد شما یک ماه رمضان دربارهی بلوغ انسانها و اصول تربیتی ای که باید رعایت بشود تا این مسئولیت پذیری اتفاق بیفتد برنامه بگذارید برای اینکه مسئولیت کار خودشان را- حتی پیش از آمدن مقدرات الهی- خودشان به عهده بگیرند. چون بسیاری از مقدرات الهی به خاطر عملکرد خود ما است. به همین دلیل هر سال خدا میایستد ببیند ما چه کار کردیم تا مقدرات سال بعد را تنظیم بکند. خود خدا میتواند مقدرات ما را از اول تا آخر تنظیم بکند ولی بناست مقدرات، عکس العمل رفتارهای ما باشد. البته روز قیامت پرده ها را کنار میزنند و به آدم حالی میکنند که مسئول همهی این اتفاقات خودِ تو بودی.
۸. امام باقر: پذیرش مسئولیت یک خانواده، بالاتر از هفتاد حج است
مسئولیت پذیری فردی با مسئولیت پذیری جمعی و خانوادگی همراه هستند. قبلاً عرض کردم الان دارند مسئولیت پذیری خانوادگی را ضعیف میکنند. مثال بزنم. امام باقر فرمودند ارزش حج برایم بالاتر از این است که هفتاد غلام را بخرم و در راه خدا آزاد کنم. (همانطور که می دانید آزاد کردن غلام در راه خدا خیلی مهم است چون نجات زندگی یک انسان است)
بعد میفرماید ولی ارزش سرپرستی یک خانواده برایم بالاتر از هفتاد حج است.[۳] این یعنی همان مسئولیت پذیری خانوادگی.
۹. تمرین «مسئولیت پذیری اجتماعی» در مدرسه
بعد از مسئولیت پذیری خانوادگی وارد مسئولیت پذیری اجتماعی می شویم. بچه ها باید مسئولیت پذیری اجتماعی را در مدرسه تمرین کنند. در یک مدرسه ای، به بچه ها گفتیم که باز یهایتان را خودتان باید تعیین کنید. بچه ها کارگروه دارند و خودشان برای بازی تصمیم میگیرند. از این اوضاع شش ماه نمیگذرد که پدر و مادرهای این بچه ها گفتند که الان همه چیز عوض شد و انگار یک تحول رخ داده است. حالا به سراغ کلمهی دولت کریمه برویم. بچه ای که پدر و مادرش او را زیاد تحقیر کرده باشند، زیاد ترسانده باشند، گرامی نداشته باشند، مسئولیت پذیری اش در مدرسه در یک چنین فضایی ضعیف است؛ از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکند. بچه ای که پدر و مادر به او احترام گذاشته باشند مسئولیت پذیری اش بالاست.
ما با یک دبستان، هم فکری داریم، از همان دوران دبستان بنا شد بچه ها مسئولیت پذیر باشند و در مدرسه همین را تمرین کنند. کسی که مسئولیت پذیر بشود برای اینکه مسئولیت هایش را انجام بدهد خودش شبها کتابها را باز میکند و میخواند یا از طریق اینترنت مطالعه میکند و سواد یاد میگیرد. سواد در مقابل آدمیّت چیز زیاد مهمّی نیست که پدر و مادر از مدرسه، صرفاً انتظار دارند که بچهی آنها نمرهی خوب بگیرد. مسئولیت پای خودِ بچه است. چرا شما در خانه به عنوان بچه با او برخورد میکنید؟ پدر و مادر خوب در خانه مسئولیت پذیری را یاد میدهند.
مدرسه محل تمرین مسئولیت پذیری است. «چرا معلم یا معاون آموزشی مدرسه باید مسئول حضور و غیاب باشد؟» در مدرسهی به جای حضور و غیاب مسئولین مدرسه، حضور و غیاب را به عهدهی خودِ بچه ها بگذاریم. به آنها بگوییم اگر کسی غایب شد شما خودتان مسئول هستید زنگ بزنید و پیگیری کنید و ببینید برای رفیق شما چه مشکلی پیش آمده و چرا نیامده است؟
۱۰. آدم یعنی مسئولیت پذیر
ما آدم هستیم و آدم یعنی مسئولیت پذیر. اگر مسئولیت پذیری را از انسان برداری با برّه و برده چه فرقی خواهد کرد؟ اختیار هم دیگر به درد نمیخورد. آدمهایی که مسئولیت پذیر نیستند کارشان به بردگی کشیده میشود. دولت کریمه یعنی کرامتی که برای مردم قائل است با مسئولیتی که روی دوش مردم هست، ارتباط دارد.
جهنمیان در قیامت به خدا میگویند: خدایا! اگر تو میخواستی ما را هدایت میکردی «أَو تَقُولَ لَو أَنَّ اللَّهَ هَدَانِی لَکُنتُ مِنَ المُتَّقِینَ»[۴] «وَقَالَ الَّذِینَ أَشرَکُواْ لَو شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدنَا مِن دُونِهِ مِن شَیء»[۵] یعنی خطای خود را به گردن خدا می اندازند. خدا در قرآن بارها میفرماید چرا گردن من می اندازید؟ مسئولیت پای شما است «إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِکمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا»[۶]
آدمهایی که مسئولیت پذیر نیستند یک حرف دیگر هم میزنند، میگویند خدایا! کسانی که ما را گمراه کردند یعنی این مستکبرها، زورگوها و ظالمها را دوبرابر عذاب کن؛ خدا میفرماید هر دوتایتان را دوبرابر عذاب میکنم «رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَاَاتِهِم عَذَاباً ضِعفاً مِّنَ ٱلنَّارِ قَالَ لِکُلٍّ ضِعفٌ وَلَکِن لَّا تَعلَمُونَ»[۷] یعنی کسانی که در مقابل ظالم ها و مستکبرها مقهور بودند، اینها هم دوبرابر عذابم یشوند. چرا دوبرابر؟ چون تو به او قدرت دادی. چرا الآن مسئولیت را نمی پذیری و به گردن او می اندازی؟ مسئولیت اجتماعی یعنی
۱۱. عدم مسئولیت پذیری سیاسی؛ مشکل مردم مدینه
پیامبر گرامی اسلام میخواستند مردم را رشد بدهند تا به اوج مکارم اخلاق و دینداری برسانند. مردم در چه زمینه ای رشد نکردند؟ آنها یک مقدار مسئولیت پذیری اجتماعی داشتند ولی مسئولیت پذیری سیاسی نداشتند. مسئولیت پذیری سیاسی یعنی برای انسان مهم باشد که قدرت دست چه کسی میافتد. کسی که مسئولیت پذیری سیاسی ندارد میگوید «من که مستقیم درگیر نیستم حالا فعلاً نشسته ام و زندگی میکنم» یا میگوید «سری که درد نمیکند چرا دستمال ببندم؟!»
روضه هایی که ما برای آنهاگریه میکنیم – از فاطمیه تا زمان امام حسین- ناشی از یک ضعف عمده است؛ ناشی از منافقان و دشمنان و قاتلان و… نیست. آنهاکار خودشان را انجام دادند. مثلاً شما از شمر و یزید، جز همین جنایتها چه انتظاری دارید؟ از قنفذ چه انتظاری جز این دارید؟ این قبیل افراد در هر جامعه ای هم هستند، در جامعهی امام زمان هم این تیپ آدمها هستند. این طوری نیست که نباشند. این طوری نیست که حق منتظر باشد تا اول همهی ظالمها بمیرند بعد بیاید! آن چیزی که موجب این همه مصیبت شد، مسئولیت ناپذیری سیاسی مردم است.
حضرت زهرای اطهر با آن فردی که فدک را گرفته بود صحبت کرد ولی به نتیجه نرسید. آن فرد که فدک را گرفته بود گفت اگر این مردم بگویند فدک را بده، من هم میدهم. حضرت زهرا مردم را صدا زد ولی مردم سرشان را پایین انداختند، گریه میکردند یعنی حضرت زهرا را دوست داشتند اما احساس مسئولیت سیاسی نداشتند. همین الآن حتی خیلی از ما طلبه ها هم احساس مسئولیت سیاسی نداریم. به همین دلیل حرکتی نمی کنیم که آبرویمان مخدوش بشود.
۱۲. نقص فرهنگی ما در مسئولیت پذیری
مسئولیت پذیری در مرحلهی فردی در فرهنگ ما دچار نقص است، ما در فرهنگمان دانش آموزهایمان را نوعاً مسئولیت پذیر بار نمی آوریم. برای همین دینداری ضعیف است. مسئولیت پذیری به عنوان امر خانوادگی هم ضعیف است؛ برای همین آمار طلاق بالا و آمار ازدواج و آمار بچه داری کم است. در جامعهی ما مسئولیت پذیری به عنوان امر اجتماعی هم ضعیف است. جز دو سه تا مانور خوبی که در مواسات و فعالیت هایی از این قبیل صورت گرفت، ما در این زمینه ها نقصهای فراوان داریم.
۱۳. ساختارها و مناسبات اجتماعیِ مانع رشد مسئولیت پذیری اجتماعی
یکی از دلایل این نقصهای فراوان در زمینهی مسئولیت پذیری چیست؟ این است که ما جامعهی پرقانونی داریم. متأسفانه کشور ما یکی از پرکارترین مجالس قانونگذاری را در جهان دارد؛ این غلط است. یعنی ساختارهای اجتماعی ما و به قول جامعه شناسها «مناسبات اجتماعی ما» جواب نمیدهد لذا مدام باید قانون بگذارید، دوباره نمیشود و یک قانون دیگر برای کنترل آن میگذارید و… دائم نظارت و کنترل میکنید و همینطور دولت را بزرگتر میکنید. امور را به عهدهی خودِ مردم بگذاریم.
حالا بعضی ها که یک چیزی خوانده اند به نام «نئولیبرال» و میگویند که فلانی دولت را حذف کرد یا به سمت حذف کردن دولت رفت. در این زمینهها میشود از امام )رحمه الله علیه) خاطراتی را بیان کرد تا معلوم شود نظر ایشان چیست.
دولت نقش خودش را باید درست ایفا کند. الآن دولتها نوعاً هم نقش خودشان را درست ایفا نمیکنند هم برای آنجایی که مردم می خواهند نقش خودشان را درست ایفا کنند مشکل درست میکنند. ازیک کارخانه دار بپرس، از یک دانشجو که می خواهد صنایع دانش بنیان راه بیندازد بپرس چه موانعی سرِ راهش می گذارند، پدرش را در میآورند.
از نظر اجتماعی و سیاسی، مسئولیتپذیری در فرهنگ ما به شدت ضعیف است. ما مسئولیت پذیری سیاسی را از ارزشهای دینی حذف کردهایم. از نظر اجتماعی مسئولیت پذیری در فرهنگ ما به شدت ضعیف است. از نظر سیاسی هم مسئولیت پذیری در جامعهی ما به شدت ضعیف است.
چرا؟ چون مهمترین توصیهی دینی که در برنامههای تلویزیون نوعاً ما طلبهها میگوییم، احساس مسئولیت سیاسی نیست؛ چیزهای دیگری میگوییم، تذکرات دیگری میدهیم.
در زمان امیرالمؤمنین(علیه السلام) چه چیزهایی برجسته بود؟ مثلاً یک عدهای از مردم، نماز را غلط میخوانند. حضرت فرمودند این نماز طبق احکام شرعی زمان پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) غلط است. مردم اعتراض کردند.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) هم آنها را رها کرد چون کارهای مهمتر داشت «…فَقَالَ أمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قُلْ لَهُمْ صَلّوا»[۸] سراغ معاویه رفت حاضر نشد یک روز هم معاویه را تحمل کند. بعضی افراد به آن حضرت پیشنهاد کردند تا استقرار و تثبیت حکومت، معاویه را بر ولایت شام ابقاء کند ولی امیرالمؤمنین(علیه السلام) این پیشنهادها را نپذیرفت. آن حضرت نماز غلط را تحمل کرد ولی معاویه را تحمل نکرد.
«فقال له: یا أمیرالمؤمنین، إنّ معاویه من قد عرفت، وقد ولّاه الشام من قد کان قبلک، فولّه أنت کیما تتّسق عری الاُمور، ثمّ اعزله إن بدالک. فقال أمیرالمؤمنین علیه السلام: أتضمن لی عمری یا مغیره فیما بین تولیته إلی خلعه؟ قال: لا. قال: لا یسألنی اللَّه عزّ وجلّ عن تولیته علی رجلین من المسلمین لیله سوداء أبداً»[۹]
الآن مردم از ما طلبهها و آخوندها انتظار دارند اول نماز را درست کنیم، نه اینکه سراغ سیاست برویم. درحالیکه اگر مردم در ادارهی محلشان مشکلی دیدند باید بروند آخوند مسجد آنجا را پیدا کنند و بگویند «اینجا از من رشوه خواستند، شما اینجا برای چه نمازمیخوانی؟» آنوقت اگر این روحانی هم رفت اعتراض کرد باید حرفش مسموع باشد. یعنی وقتی یک روحانی این مسئله را بیان میکند مسئولان بررسی کنند. مردم از روحانی انتظار دارند حمد و سورهشان را درست کند. اگر یک نفر به روحانی بگوید در فلان اداره از من رشوه خواستند، مردم به او میگویند به این روحانی چه کار داری؟ آن روحانی هم میگوید ما اینجا نمازمیخوانیم، تقصیر ما چیست؟ ما هم مثل شما هستیم. این خیلی بد است. ما از نظر ارز شهای دینی هم این قصه را حذف کردهایم.
۱۴. دو مفهوم کلیدی قرآن دربارهی احساس مسئولیت
در احساس مسئولیت اجتماعی و به ویژه سیاسی، امر به معروف و نهی از منکر خیلی مهم است. دو مفهوم کلیدی در قرآن کریم هست که به این احساس مسئولیت اشاره میکند. یکی اینکه مؤمنون اولیاء یکدیگرند: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أوْلِیاءُ بَعْض»[۱۰] یعنی مومنان امور همدیگر را به عهده دارند که آن عهده داری آنهارا با هم منسجم و در هم
ادغام میکند. مفهوم دوم امر به معروف و نهی از منکر است. اسم فعالیت مسئولانه را در قرآن امر به معروف و نهی از منکر گذاشته است.
ببینید جهاد در راه خدا چقدر اهمیت دارد؟ جهاد باغی است که گلش شهادت است.
«فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أبْوَابِ الْجَنَّهِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّهِ اوْلِیَائِهِ»[۱۱] (امیرالمؤمنین میفرماید جهاد دری از درهای بهشت است که خدا برای خاصّان از اولیاء خودش باز میکند. بسیاری از اولیاء خدا هم توفیق جهاد پیدا نکرده اند.
۱۵. بالاترین امر به معروف و نهی از منکر
امیرالمؤمنین در کلام دیگری میفرماید «وَ مَا أعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عِنْدَ اْلأمْرِ بالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنْ الْمُنْکَرِ إلّا کَنَفْثَهٍ فیِ بَحْرٍ لُجِّی»[۱۲] تمام کارهای نیک و حتی جهاد در راه خدا، در مقابل امر به معروف و نهی از منکر مانند یک قطره آب دهان در مقابل دریایی عمیق است. در واقع ارزش جهاد در مقابل ارزش امر به معروف و نهی از منکر نزدیک به صفر است. آیا ما این روایت را باور می کنیم؟
در ادامه میفرماید: «أفْضَلُ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ کَلِمَهُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِر» بالاترین امر به معروف و نهی از منکر این است که در برابر یک حاکم ظالم از عدالت حرف بزنی و او را به عدالت امر کنی یعنی اینکه جلوی یک مدیر فاسد بایستی یعنی یک امر کاملاً سیاسی. این بالاترین نمونه از برترین عمل یک اقدام سیاسی است. امر به معروف و نهی از منکر فعالیتی است که مسئولیت اجتماعی ما را نشان میدهد. اگر مسئولیت پذیری در جامعه جا نیفتد، امر به معروف و نهی از منکر فضولی و مزاحمت تلقی میشود و نمیشود از آن حرف زد. ما باید اول مسئلهی مسئولیت پذیری را حل کنیم. چون جامعهی ما در این باره بسیار ضعیف است.
۱۶. مؤمن نسبت به دیگران مثل مادر دلسوز است
یک مفهوم دیگر هم هست به نام نصیحت. از رسول خدا نقل است که فرمود: دین همان نصیحت است «الدِّینُ النَّصِیحَه»[۱۳] نصیحت یعنی خیرخواهی و دلسوزی. در امر به معروف و نهی از منکر ممکن است من از موضع بالا دیگران را ببینم و بد برخورد بکنم ولی نصیحت اینطور نیست. امیرالمؤمنین فرمود: «الْمُؤْمِنُ غَرِیزَتُهُ النُّصْح»[۱۴] کسی مؤمن بشود
غریزه اش دلسوزی است اصلاً نمیتواند دلسوزی نکند برای بقیه مثل مادر میشود. مادر نمیتواند ببیند بچه اش دارد به سمت آبجویش میرود و او ساکت بنشیند و نگاه کند.
۱۷. رهبری: مردمی که حاضر نیستند…
مقام معظم رهبری ذیل آیهی ۶۲ سوره توبه می فرماید: «در اجتماعی که بر اساس مسئولیت پذیری گردش میکند و در رأس اجتماع حاکمی الهی قرار گرفته است مردمِ سست عنصر زندگی راحتی ندارند.» سست عنصرها نمیتوانند در آن جامعه راحت باشند.
چرا مردم از حکومت امیرالمؤمنین خوششان نمی آمد ولی از حکومت معاویه خوششان می آمد؟ حضرت میفرمود من به شما پول هم میدهم ولی نمی آیید اما معاویه پول نمیدهد آنها می آیند و کمکش میکنند. «أوَ لَیْسَ عَجَباً اَنَّ مُعَاوِیَهَ یَدْعُو الْجُفَاهَ الطَّغَامَ فَیَتَّبِعُونَهُ عَلَى غَیْرِ مَعُونَهٍ وَ لَا عَطَاءٍ وَ أنَا أدْعُوکُمْ وَ أنْتُمْ تَرِیکَهُ الْإِسْلَامِ وَ بَقِیَّهُ النَّاسِ إِلَى الْمَعُونَهِ أوْ طَائِفَهٍ مِنَ الْعَطَاءِ فَتَفَرَّقُونَ عَنِیّ وَ تَخَتَلِفُونَ عَلَیَّ»[۱۵]
در ادامهی تفسیر آیهی ۶۲ سوره توبه میفرماید: «مردمی که حاضر نیستند مسئولیت قبول کنند، شرافت و سربلندی نخواهند داشت… در چنین فضایی سربلندی از آنِ کسی است که بیشتر کار میکند، بیشتر تحمّل مسئولیت مینماید. اما آن آدمهای کم حال و سست عنصر که شانه از زیر بار مسئولیت خالی کرده بودند در چنین جامعهای امکان حیات و ادامهی زندگی برایشان نیست و اگر هم زندگی کنند و بتوانند ادامه بدهند همهی مردم به آنها با بدبینی نگاه خواهند کرد و آنها را به عنوان مسلمان واقعی نمی شناسند.»
۱۸.«رُحَماءُ بیْنَهُمْ»؛ مفهوم قرآنی دیگری که به مسئولیت پذیری اشاره دارد
مسئلهی مسئولیت پذیری را خیلی باید جدی گرفت. آیات و روایات زیادی در این باره هست که در این فرصت اندک، فقط به بعضی از آنها اکتفا می کنم. قرآن میفرماید: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر»[۱۶] آن دو تا مفهوم مهمی که گفتیم به احساس مسئولیت اشاره میکند اینجا در کنار همدیگر آمده است؛ یکی امر به معروف و نهی از منکر است و دیگر اینکه مؤمنون اولیاء یکدیگرند یعنی عهده دار امور همدیگرند.
یک مفهوم دیگر هم در قرآن هست که آن هم اشاره به مسئولیت پذیری دارد: «رُحَماءُ بیْنَهُمْ»[۱۷] امام صادق میفرماید: «یَحِقُّ عَلَى الْمُسْلِمِینَ الِاجْتِهَادُ فیِ التَّوَاصُلِ وَ التَّعَاوُنُ عَلَى التَّعَاطُفِ وَ الْمُوَاسَاهُ لِأهْلِ الْحَاجَهِ وَ تَعَاطُفُ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ حَتَّى تَکُونُوا کَمَا أمَرَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: رُحَمَاءَ بَیْنَکُم»[۱۸] واجب است بر مسلمانان که تلاش کنند در داشتن ارتباط با همدیگر و در تعاون در محبت کردن به همدیگر، خودشان را به اهل حاجت نزدیک کنند و مشکلاتشان را برطرف کنند و به همدیگر مهربانی داشته باشند. تا همانطور که خداوند به شما دستور داده است «رُحَمَاءَ بَینکُم» باشید.
۱۹. انتخابات کمترین عرصه مسئولیت پذیری اجتماعی
ما موقع انتخابات خیلی گل ریزان و گل افشان میکنیم و می گوییم «ای مردم، همه بیایید احساس مسئولیت بکنید…» این مدل زندگی غربی است. سرِ انتخابات مردم را می آورند و بعدش میگویند برو در خانه ات بنشین به چیز دیگر کار نداشته باش. انتخاب کردی دیگر حرف نزن. بگذار بقیه اش دست اینها باشد. درحالی که ما باید بیست و چهار ساعته حسّ انتخاباتی به معنای مسئولیت پذیری داشته باشیم. در دوران انتخابات ستاد تشکیل میشود، بعضی از مردم-و نه همهی آنها-یک بخشی از زندگی شان را در ستادها میگذرانند؛ مثلاً مغازه را به ستاد تبدیل میکند، چند تا پلاکارد میزند، رفت و آمدی میشود، هزینه هایی میکنند. مردم به قصد خدا، به قصد خلق یا به قصد منافع خودشان بالأخره احساس مسئولیت میکنند و به میدان می آیند. منتها این حالت هیجان و مردمی بودن باید همیشگی باشد نه فقط در مقطع انتخابات.
الآن هر کدام از من و شما مسئولیتهای اجتماعی مان را در طی هفتهی قبل در کدام مسجد، در کدام پارک، در کدام مجموعه، انجام داده ایم؟
انگار تک تک ما عضو یک حزب باشیم که این حزب مان جلسه دارد. مثلاً یکی از پیشنهادهای فلان موادّ قانونی را میخواهند جمع بندی کنند و من باید در جلسه حضور داشته باشم. خودِ شهید صدر در عراق حزبی به نام «الدعوه» راه انداخت. صدام حزب کمونیستی بعث را راه انداخته بود و مردم را وادار میکرد در آن عضو بشوند. شهید صدر هم فتوا داد عضویت در حزب صدام حرام است. شهادت ایشان سه تا دلیل داشت. یکی اینکه چرا حزب بعث را حرام کردی؟ دیگر اینکه چرا حزب الدعوه را راه انداختی؟ و باید آن را منحلّ کنی. و اینکه چرا از ایران دفاع میکنی؟ به ایشان گفتند لااقل از یکی از اینها کوتاه بیا ولی او کوتاه نیامد و به شهادت رسید.
۲۰. رابطه انتخابات با ظهور
البته مشارکت در انتخابات درست است این حداقل ماجرای مسئولیت پذیری اجتماعی است اما گاهی اوقات بعضیها از این حداقل مسئولیت پذیری اجتماعی شانه خالی میکنند، مشارکت در انتخابات عقلا یک مسئولیت مهم اجتماعی است. و ما حق نداریم درباره مسئولیتهای اجتماعی بی تفاوت باشیم. به همین دلیل واجب شرعی است. اساساً مهمترین احکام دین درباره مسئولیتهای اجتماعی است. دین چیزی جز عقلانیت نیست و احکام دین تنها راهنما، پشتیبان و شکوفا کننده عقل است.
انتخابات با ظهور چه ربطی دارد؟ یکی از رابطههای اساسیاش همین هست که عرض کردیم، عصر ظهور عصر مسئولیت پذیری اجتماعی است. انتخابات خودش یکی از بسترهای پذیرش مسئولیت اجتماعی و بلکه مسئولیت سیاسی نسبت به جامعه است. جامعه که نسبت به مسئولیتهای اجتماعی خودش کوتاهی میکند، آیا میتواند امیدوار باشد که به عصر ظهور که اوج مسئولیت پذیری اجتماعی است برسد؟!
۲۱. معنای دقیق یابن الحسن بیا!
دوران ظهور، دوران طلایی مسئولیت پذیری اجتماعی است. زمان تحقق این حدیث است که فرمود: «کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ»[۱۹] یعنی «مسؤولیت، مخصوص یک فرد و یک جمع نیست. بار بر دوش همه است. امیدوارم که بتوانیم در دوران غیبت، با تمرین مسئولیت پذیری اجتماعی در همهی عرصههای زندگی فردی اجتماعی و سیاسی بتوانیم قدری زندگی در عصر ظهور را تجربه کنیم. اگر میگوییم یابن الحسن بیا آقا دقیقاً آقا بیاید چنین توقعی از ما دارند. یکی از اصحاب نزدیک امام صادق به نام مفضل میگوید: روزی نزد امام صادق بودم، حضرت به من نگاهی کردند و فرمودند: «چرا غمگین هستی؟» گفتم: «کاش به جای بنی عباس، شما رئیس بودی و حکومت و قدرت در اختیار شما بود. (یعنی کاش شما همان امامی بودی که بر جهان حاکم میشد.) آن وقت ما هم در کنار شما بودیم و از نعمت حکومت شما بهره مند می شدیم.» حضرت فرمودند: «این چه سخنی است؟! اگر قدرت در دست من بود و من آن امامی بودم که تو میگویی، شبها باید پی من می نشستی و برنامه ریزی می کردیم برای خدمت به مردم و روزها هم باید به وضع مردم رسیدگی میکردیم و مانند امیرالمؤمنین غذای ناگوار و لباس خشن می پوشیدیم. و در غیر این صورت آتش (در انتظارمان) بود. الان که قدرت و حکومت دست ما نیست، استراحت میکنی و در نعمت هستی.»
«عَنِ الْمُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ قَالَ: قُلْتُ لِأبِی عَبْدِ اللَّهِ ع یَوْماً جُعِلْتُ فِداَکَ ذَکَرْتُ آلَ فُلَانٍ وَ مَا هُمْ فِیهِ مِنَ َّالنَّعِیمِ فَقُلْتُ لَوْ کَانَ هَذَا إِلَیْکُمْ لَعِشْنَا مَعَکُمْ فَقَالَ هَیْهَاتَ یَا مُعَلَّی أمَا وَ اللَّهِ أَّنْ لَوْ کَانَ ذَاکَ مَا کَانَ إِلَّا سِیَاسَهَ اللَیْلِ وَ سِیَاحَهَ النَّهَارِ وَ لُبْسَ الْخَشِنِ وَ أکْلَ الْجَشِبِ فَزُوِیَ ذَلکَ عَنَّا فَهَلْ رَأَیتَ ظُلَامَهً قَطُّ صَیَّرَهَا اللَّهُ تَعَالىَ نِعْمَهً إِلاَّ هَذِهِ.»[۲۰]
سخنران: حجت الاسلام علیرضا پناهیان
تاریخ ارائه: سال ۱۴۰۲
[۱]. درمحضربهجت، ج ۲/ص ۱۸۸
[۲]. زلزله/ ۷ و ۸
[۳]. ثواب الأعما ل، شیخ صدوق/ص ۱۴۱
[۴]. زمر / ۵۷
[۵]. نحل/۳۵
[۶]. اسراء / ۷
[۷]. اعراف / ۳۸
[۸]. تهذیب الأحکام/ ۳ / ۷۰.
[۹]. امالی، شیخ طوسی/ص ۸۷.
[۱۰]. توبه/۷۱
[۱۱]. نهج البلاغه، صبحی صالح/ص۶۹
[۱۲]. نهج البلاغه، صبحی صالح/ص۵۴۲
[۱۳]. دعائم الاسلام/ج ۲/ص ۴۷
[۱۴]. تصنیف غرر الحکم/ص ۲۵۵
[۱۵]. نهج البلاغه/خطبهی۱۸۰
[۱۶]. توبه/۷۱
[۱۷]. فتح/۲۹
[۱۸]. کافی/ج ۲/ص ۱۷۴
[۱۹]. جامع الاخبار، ص۱۱۹
[۲۰]. کافی، ج ۱، ص ۴۱۰






