سیرۀ تربیتی حضرت یوسف در قرآن ۳۹؛ جایگاه خواب و رؤیا در تعالیم دینی ۳
۱۴۰۰-۰۸-۰۹ ۱۴۰۲-۱۲-۱۲ ۱۱:۵۵سیرۀ تربیتی حضرت یوسف در قرآن ۳۹؛ جایگاه خواب و رؤیا در تعالیم دینی ۳

سیرۀ تربیتی حضرت یوسف در قرآن ۳۹؛ جایگاه خواب و رؤیا در تعالیم دینی ۳
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
شریعتی: سلام میکنم به همه بینندگان عزیز و نازنینمان، شنوندههای بسیار گرانقدرمان، پیروزیهای طلایی ورزشکاران عزیزمان را در بازیهای آسیایی تبریک میگویم. انشاءالله تمام قهرمانان ما در تمام عرصهها بدرخشند و حال دل ما را خوب کنند. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. ایام بر شما مبارک باشد. انشاءالله همه مهیا و آماده برای عید بزرگ غدیر شویم. حاج آقای عابدینی سلام علیکم و رحمه الله، خیلی خوش آمدید.
حجت الاسلام عابدینی: سلام علیکم و رحمه الله، خدمت حضرتعالی و همه بینندگان و شنوندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله این ایام که جزء بزرگترین ایام ولایی سال هست جذبههای ولایی حضرت حق همه ما را به سمت خودش جذب کند و از مناسبتهای مختلفی که در این ایام هست بهرهمند باشیم.
شریعتی: بحث امروز شما را خواهیم شنید.
حجت الاسلام عابدینی: (قرائت دعای سلامت امام زمان) با تمام وجودمان خدمت بقیه الله الاعظم سلام میکنیم و ایام را تبریک میگوییم. تقاضا میکنیم جایزههایی را که برای اولیائشان در این ایام قرار دادند برای ما و همه شیعیان و مؤمنین قرار بدهند. اول به مناسبت این ایام که حجه الوداع پیغمبر تمام شده و ایام حج به پایان رسیده، در این حج زمینهی وصایت امیرالمؤمنین در روز غدیر، روز به روز فراهم میکنند. از جمله امروز که برای ما سیزدهم ذی الحجه است، دو کاری که انجام شد در راستای وصایت و ولایت امیرالمؤمنین، از جمله در این روز که حج به پایان رسیده بود آن دو کار این بود، یکی اینکه به دستور خدای سبحان تمام ودایع ولایت و نبوتی که در نزد پیغمبر بود به امیرالمؤمنین منتقل شد به این معنا که همیشه در طول تاریخ از زمان آدم نبی، از ابتدای آن زمان مرسوم بود هرگاه وفات آن نبی نزدیک میشد به دستور خدای سبحان وصی بعدی از جانب خدا تعیین میشد.
یا نبی بود یا ولی بود که گاهی انبیاء وصی بعدی بودند. گاهی وصی بودند اما نبی نبودند لذا تمام ودایع نبوت را به بعدی منتقل میکردند. گاهی علنی و با معرفی بود و گاهی به لحاظ جو و جریان مخفی صورت میگرفت طبق آنچه در تاریخ صورت میگرفت. اما ودایع نبوت از جانب پیغمبر در روز سیزدهم ذی الحجه از مکه به سمت مدینه، به امیرمؤمنان منتقل میشود که از جانب خداوند این بوده است. مزید بر این امروز از جانب خدای سبحان به پیامبر خطاب شد که حضرت را ندا کنند و به اسم امیر المؤمنین صدا کنند. این خطاب به امیرالمؤمنین بودن که امیر همه مؤمنان، فرمانده همه مؤمنان بودند، امروز وقتی که پیامبر عازم بودند از مکه به سمت مدینه حرکت کنند، این خطاب از جانب خدا توسط جبرئیل(ع) به پیغمبر اکرم بود که از این به بعد او را امیرالمؤمنین خطاب کنند. حتی حضرات معصومین دیگر در این لقب شریک نیستند و لقب اختصاصی حضرت است که شأن نزولش در این ماه است. انشاءالله این دو جذبه که هرکدام مقدمهای برای امر اعلام ولایت عمومی امیرمؤمنان در روز غدیر است، در قلوب ما بهجت و سرور ایجاد کند و ما را به سمت ولایت سوق بیشتری بدهد.
شریعتی: بحث ما در مورد خواب بود، خیلی از دوستان عزیز سؤالهای بسیاری در این مورد داشتند. بنابراین امروز هم قرار شد در مورد خواب و مبانی علمی آن نکاتی را بفرمایند و بهرهمند شویم.
حجت الاسلام عابدینی: بسم الله الرحمن الرحیم، امروز قصد داریم بیشتر به روایات و آیات بپردازیم و بحث را به نتیجه برسانیم. یکی از نکات این است که ما در رابطه با نظام ادراکی سه حالت داریم. گاهی در بیداری با حواس ظاهریمان با اشیاء خارجی ارتباط برقرار میکنیم. میشنویم، میبوییم! گاهی در خواب هستیم و این حواس تعطیل است اما از طریق حواس باطنی ما همه ادراکها صورت میگیرد، اما تمام حواس ظاهری ما تعطیل است. حالت سوم حالت منامیه است. خواب نیست اما حالت خواب است. به این معنا که حواس ظاهری در اشتغال ایجاد کردن برای نظام ادراکی ما کنترل شده هستند اما طرف خواب نیست. این عمدتاً در ارتباط با انبیاء و اولیاء و خواص به کار میرود. در حقیقت شخص بیدار است اما حواسش شاغل او نیستند. تا حواس به کار میافتند همین اشتغال نفس را مشغول میکند و همین مشغول شدن انسان را از بعضی از ارتباطات باز میدارد. چون به اسم خواب نقل میشود اما خواب هم نبوده، چون مردم این را به عنوان خواب میشناسند. چرت زدن هم نحوهای از خواب است اما آنجا حواس تقریباً تعطیل است، اگر کسی نگاه کند احساس میکند طرف خواب است اما شخص خواب نیست. با این حالت منامیه میگویند.
بسیاری از ادراکات برای اولیای الهی و انبیاء در این حالت ایجاد میشود ولی در تعبیر برای مردم میگویند: خواب دیدیم. تمام محاسن بیداری را دارد، محاسن عدم اشتغال خواب را هم دارد که این حالت منامیه است. منتهی این حالت منامیه برای بعضیها، رهزن میشود، کسانی که غلبه سودا دارند که در وجودشان در بیداری گاهی چیزهایی را میبینند، اما اینها از وهم خودشان نشأت گرفته ولی واقعاً احساس میکنند که میبینند. چون با غلبه حالت سودا یک تصویرسازیهایی صورت میگیرد که با این تصویرسازی باور نمیکند اینها از ذهن خودش نشأت گرفته و یقین دارد با اینها محشور است. یک چیزهایی میبیند که دیگران نمیبینند. حالت منامیه ارتباط با عالم غیب است. اما سودایی که غلبه یک سری وهمیات است، او هم احساس میکند حشر دارد. لذا تَمییز برای افراد گاهی سخت میشود. حتماً باید نزد کسی که مطلع است و میداند برود که این زاییده وهم اوست اما آن حقیقتاً ارتباط است.
در خواب هم خیلی از خوابها آشفته است اما خواب صادق هم داریم. خواب یک برکت ویژه از جانب خداست. یک دانشگاه الهی است اما همین خواب آفات زیادی هم دارد، شاید اکثری به آفتش مبتلا میشوند تا بهرهمند از کمال باشند. هر چیزی که عزیز و ارزشمند میشود حتماً شیطان هم در بهرهمندی از او دخیل است. هیچ نیرویی نیست در اینجا که شیطان طمع به او نکرده باشد البته مگر مراتبی از ایمان که دست شیطان از آن مرتبه کوتاه است. آنجا مخلَصین از تیر رس شیطان به دور هستند «فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ. إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ»(ص/۸۲و۸۳) عباد مخلَص، اینها شأن ربوبی هستند. ولایت الهی تمام وجود اینها و ذات و صفت و فعل اینها را پر کرده و دیگر دسترس شیطان نیستند.
شریعتی: حالت منامیه برای اشخاص خاصی اتفاق میافتد؟
حجت الاسلام عابدینی: امکان دارد برای بعضی از اشخاص عادی هم گاهی اتفاق بیافتد اما تشخیص آن سخت است. لذا انسان گاهی در یک لحظه ذهنش به یک چیزی خطور میکند، اینها نزدیک به حالت منامیه است. خطورات صحیح که خطورات الهیه است. جرقهای به ذهن میزند که در بیرون چیزی نبوده است. اما یکباره در ذهنش جرقه میزند. اینها یک لحظه میآید و میرود اما برای بعضی از اولیای الهی این حالت منامیه یک حالت مستقلی است و برای آنها نظام ادراکی است. نکته دیگر اینکه به خواب سه نگاه شده است. ما در فلسفه یک طبیعیات داریم که مربوط به علوم تجربی و علم طبیعی و بدن است. یک مرتبه عالم وجود است که برای عالم طبیعت است. یک مرتبه صحبت در مورد خدا، عالم خواب هم سه مرتبه دارد. یک مرتبه طبیعیات دارد که در طبیعیات عالم بحث رؤیا همان مباحثی است که عرض کردیم گاهی نظام بدنی تأثیر دارد، سنگین بود بدن و سبک بودن از جهت غذایی، گرما و سرما، نظام روحی، عقدههای روحی، فشارهای روحی، همه اینها تأثیر دارد. این در نظام طبیعیات خواب است که نظام پزشکی متکفل تبیین این است. یک نظام الهی معنای اعم دارد، خواب دیدنهای عمومی که این خواب اتصال به عالم غیب است. ارتباط است، در این رابطه باز مسائلی مطرح میشود که معنای اعم الهیات است. اما یک مرتبه معنای اخص دارد که رابطهای است که برای خواص ایجاد میشود که در آنجا مباحثی را میگیرند که اینها را در محضر ربوبی آشکار میشود. یعنی آن رابطه را مییابند. این ارتباط ویژه است. مثل همان چیزی که برای ابراهیم خلیل پیش میآید، مثل آن چیزی که برای حضرت یوسف ایجاد میشود. حالت منامیه برای اینها مثل وحی که صورت میگیرد، برای انبیاء این رابطه ایجاد میشود که این محضریت را ادارک میکنند و یقین به آن خواب پیدا میکنند و برایشان حجت هم میشود. برای بقیه خواب یک امر ظنی است و یک نشانه است.
لذا باید با معیارها سازگار باشد. مثل یک خبر واحد است که شما شنیدی و باید ببینی دلایل دیگر تأیید میکند. منافات با چیز دیگر نداشته باشد، لذا خواب به صورت عمومی برای همه صورت میگیرد و باید با معیارها سازگار باشد. اینطور نیست هر خوابی برای هرکسی حجت قرار بگیرد و طبق او اگر کسی را در خواب دید آدم بدی است و بعد حکم کند آدم بدی است یا اگر دید آدم خوبی است، حکم کند حتماً این آدم خوبی است، نه اینطور نیست و نباید به این زودی به این مسأله حکم کرد و معیار قضاوت قرار بگیرد. اگر معیارهای دیگر، شرایط دیگر، نظام ظاهر با این همراهی کرد البته، نکته دیگر این است که حواس ما باشد که خواب در نظام شریعت حکم شرعی از درونش در نمیآید به غیر از انبیاء و برای انبیاء خاص، که در خواب ببینند به طرف بگویند: این تکلیف را از تو برداشتیم یا برای تو این تکلیف را قرار دادیم. لذا برای هیچکسی حجت شرعی و حجیت شرعیه و حکم شرعی ایجاد نمیکند. البته اگر سازگار بود با آنچه در نظام ظاهر است، این به عنوان یک مشوّقی، به عنوان اینکه انسان برایش حقیقت ملموستر شود عیبی ندارد اما از این به تنهایی حکم شرعی در نمیآید مگر برای انبیاء مثل ابراهیم خلیل که مطابق خوابش میگوید: «إِنِّی أَرى فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُک» (صافات/۱۰۲) اقدام میکند برای این که خواب آنها یقینی است چون خوابشان بیداری است و رؤیای صادقه است. برای بقیه خواب در حد گمان است هرچند واضح باشد. لذا اگر انسان به چیزی فکر کند امکان دیدن خواب نسبت به آن چیز خیلی زیاد میشود. لذا صرف اینکه خواب دید دلیل بر این نیست که او بر حق است یا بر باطل است.
لذا اگر معبری هم حتی تعبیر خواب کرد باز هم برای ما گمان ایجاد میکند. یک ظنی ایجاد میکند که باید با شرایط دیگر سازگار باشد و الا هیچ حجتی ندارد که انسان طبق او کاری را ترک کند یا کاری را انجام بدهد. باید با نظام ظاهر سازگار باشد. لذا خواب دیدن برای تعطیل حکم عقل نیست. در نظام دینی خواب دیدن با اینکه یک دانشگاه است، یک محضریت و تشرف است اما هیچ گاه خواب دیدن را به قیمت تعطیل حکم عقل قرار ندادند. لذا تمام آنچه در نظام خواب و رؤیا مطرح شده همه تأیید و تحکیم آن نگاه عقلی است. لذا به ما میگویند: اگر خواب خوبی دیدید که مطابق با قواعد بود، این شوق برای شما ایجاد میکند در اینکه آن کار را درستتر و دقیقتر انجام بدهید. اما اگر ترک حکم دینی را به ما در خواب گفتند به هیچ وجه هیچ کسی حق ندارد گمان بد پیدا کند.
شریعتی: اگر خوابی دیدیم در مورد مسأله مهمی که مسأله روز ما هست، میتوانیم بگوییم این فرصت تأمل به ما میدهد؟
حجت الاسلام عابدینی: یعنی خواب برای ما یک توجه ایجاد میکند. یک تنبه، اما اینطور نیست مطابق این بگوییم: حتماً این میخواهد محقق شود. حتی کسانی که خوابهای زیادی هم میبینند هیچ وجهی برای آنها از جهت شرعی نیست که خواب بعدی آنها حتماً محقق شود لذا آنها خودش ابتلاء و امتحان در نظام الهی است. حتی بعضی خواب زیاد صادق میبینند. همین خواب دیدن زیاد فکر نکنید برای همه کمال است. گاهی خواب زیاد دیدن یک ابتلاء است. یعنی طرف خسته میشود از اینکه خوابهای صادق زیاد میبیند. چون خوابهای صادق او گاهی پیشبینی و پیشگویی یک واقعه سخت برای اوست. وقتی اینها را میبیند زندگی برایش سخت میشود. مثلاً یکی از نزدیکان مبتلا به حادثهای میشود یا برای خودش فلان مسأله پیش بیاید. مثل چشم برزخی است که برای عدهای پیش میآید که این چشم برزخی گاهی یک کمال است و گاهی یک ابتلاء است که این باید مطابقش تأمل کند و خیلی سعه صدر داشته باشد. لذا ممکن است کسی ببیند یک واقعهای را از درون نشان بدهند، درست هم باشد اما این حق ندارد مطابق او نه به کسی بگوید و نه نسبت به آن شخص سوء ظن ایجاد شود، اینها مسائلی است که این هم یک ابتلاء و امتحان است که گاهی انسان مبتلا میشود و باید مراعات کند. اگر کسی رعایت نکند مؤاخذ میشود. اگر کسی با خوابی که دید سوء ظن به کسی پیدا کرد، خیلی سخت است. باید از جهت شرعی مطابق نظام ظاهر باشد و هیچ حجیتی ندارد و انسان مؤاخذ میشود اگر بخواهد مطابق او در ذهنش سوء ظن داشته باشد. ممکن است او را متوجه کنند که حواست باشد ساده لوح نباش! اما حق نداری سوء ظن پیدا کنی مگر اینکه قرینه بیرونی که همه بیابند و قابل ارائه باشد برایت ایجاد شود.
مزاج خواب سرد و تر است. وقتی انسان خوابش زیاد شود سردی و تری بر بدن انسان حاکم میشود و انسان سست میشود، لذا خواب زیاد مذموم است. در عین حال اگر انسان بخواهد خوابش را کم کند باید به طبیبهای سنتی مراجعه کنند که چه کار کنند از این سردی و تری نجات یابند. لذا کسانی که گرم و خشک هستند به سختی خوابشان میرود. لذا خواب یک تجدید قوا در وجود انسان است اگر به اندازه باشد، اگر بیشتر باشد سستی میآورد. این سستی انسان را از توانایی میاندازد. مزاج خواب تر و سرد است و سستی میآورد. لذا مقابلش غذاهای مناسب میتوانند مفید باشند. تفکر انسان گرم و خشک است، باید اینها با هم تنظیم شود. مراعات اینها باعث میشود انسان خواب دیدنهایش مطابق همینها شود. اگر خواب کسی زیاد باشد، خوابهایش خیلی قابل اعتنا نیست. خواب دیدنها مطابق سستی بدن و مزاج است. اگر بخواهیم خواب خوب ببینیم، تنبلی مخل است.
نکته دیگر اینکه آخرین لحظات برای خواب دیدن خیلی تأثیر دارد. حواسمان باشد اگر هیجانات شهوت و غضب هست، اگر خاطراتی در ذهن هجوم میآورد، اگر بدن سنگین شده از غذایی که خورده، اگر مکان خوابیدن خیلی گرم یا خیلی سرد باشد، حتی پتویی که رویش میکشد همه مؤثر است. هرچقدر اینها با خوابیدن انسان سازگارتر باشد خوابها بهتر است. و الا ممکن است کسی چیزی زیر سرش نگذارد اما جایی که میخوابد مناسب است برای خوابیدن، لحاف و پتو هم نداشته باشد، اما خوابهایش خواب صادق است. مثل حضرت عیسی(ع)!
نکته دیگر این است که مراتب صدق خواب به مراتب صدق روز برمیگردد طبق این روایت پیغمبر اکرم که فرمودند: «أصدقکم رؤیا و اصدقکم حدیثاً» اگر کسی عملش، گفتارش، اهل صدق باشد، خوابهای شب او بیشتر به سمت صدق میرود. آن کسی که از زندان آزاد شد و بعد از مدتی رفت خوابی که حاکم مصر دید برای یوسف تعریف کرد، خطاب کرد: «ایها الصدیق» او از یوسف غیر از صدق ندیده بود. صفتی که برای تعبیر خواب واسطه قرار میدهد، «ایها الصدیق» است. رؤیاهای صادق همیشه با شادی همراه نیست و این یک نکته است. گاهی رؤیای صادق برای انسان انذار است و انسان را میترساند. اگر ما را دوست داشته باشند گاهی ما را میترسانند و به ما جایزه میدهند. خود این انسان را از افتادن در چاه باز میدارد. رؤیای صادق انسان را میترساند و این ترس باعث میشود در قدم برداشتن احتیاط کند و درست قدم بردارد و با احتیاط قدم بردارد. فکر نکنیم اگر خواب ترسناکی دیدیم حتماً صادق نیست. اضغاث احلام و خوابهای پریشان همیشه ترسناک نیستند و ممکن است خیلی شاد باشد ولی خواب پریشان باشد. هر خواب ترسناکی هم اضغاث احلام و خواب پریشان نیست، بلکه خواب ترسناک هم ممکن است صادق باشد. هرچند عوامل مختلفی هست تا انسان خواب ترسناک ببیند. اما اگر کسی خواب ترسناک دید، فکر نکند حتماً خواب ترسناک خواب غیر صادق است.
یکی از مسائل این است که همه خوابها تعبیر دارند، منتهی بعضی از خوابها تعبیرشان مربوط به نظام بدن است، بیش از این نیست، چون جایش گرم بوده در خواب، خواب گرمی میبیند و خواب حرارت میبیند. تعبیرش همین بدن است. اما خوابی که تعبیر دارد آنهایی است که متصل به عالم بالا شده و از آنجا خبر میدهد. پس همه خوابها تعبیر دارند اما بسیاری از خوابها تعبیرشان مربوط به نظام ظاهری است. این خواب مرتبط با همین غذای سنگین است. خواب یک واقعیت و موجود است و این موجود، ایجاد شدنش علت میخواهد. بدون علت ایجاد نمیشود چون یک موجود است. منتهی گاهی علتهایش همین علتهای ظاهری و مادی هستند، اما گاهی علتهایش ملکوتی است. آن خوابی تعبیر دارد که علت ملکوتی دارد و الا همه اینها تعبیر دارد ولی تأثیر ندارد. البته در نظام پزشکی و روانشناسی همین نظام خوابهای مادی و عادی هم میتواند منشأ تشخیص مریضی باشد و برای درمان به کار گرفته شود. خوابها همه موجود هستند و همه علت دارند و تعبیر دارند.
نکته دیگر این است که به ما گفتند: خوابهای خوبتان را برای کسانی بگویید که از این خواب خوب خوشحال میشوند. اولاً انسان حق ندارد هر خوابی را برای هر کسی بگوید. خواب خوب را هم حق نداریم برای هرکسی بگوییم. چون ممکن است وقتی انسان خواب خوب را برای دیگران تعریف میکند، نا خودآگاه در وجودش خودش عجب ایجاد شود. خدای سبحان نمیخواهد بشارتی که برای نجات شده سبب ثبوتش شود. برای همین نباید نقل شود، مگر خواب خوبی که یک بشارت عمومی است و برای این شخص هم عجب ایجاد نمیکند. برای دیگری هم ایجاد حسادت نسبت به این نمیکند. خوابی که یوسف دید در ابتدای امر خواب خوبی بود، اما سبب حسادت برادران شد. اگر خوابی که میبینیم به این شرط خواب خوب باشد و بعد برای انسان عجب ایجاد نکند، برای دیگران هم ایجاد حسادت نکند نسبت به من، کسی را تخطئه و خراب نکند، به این شروط اشکالی ندارد برای عدهای گفتن که برای آنها شوق به عمل ایجاد شود. شوق به عبادت ایجاد شود. شوق به عمل صالح ایجاد شود. خواب اینگونه با این نگاه اشکالی ندارد. ولی اگر خواب بد باشد، خواب بد را گفتند به هیچ وجه نقل نکنید.
اگر خواب بد دیدیم چه کنیم؟ به ما فرمودند: اگر خواب بد دیدید، در موقع خواب دیدن پهلو به پهلو شویم که از این حالت جا به جایی حالت انسان تغییر پیدا کند. اگر انسان از خواب بیدار شد، گفتند: انسان بلند شود وضو بگیرد و استغفار کند، سه بار اعوذ بالله بگوید و صدقه بدهد. صدقه دادن انسان را از خیلی از بدیها دور میکند. فال بد هم نزنند، اگر خواب بد دید، زود تعبیر بد نکند. برای کسی که نقل میشود وظیفه دارد تعبیر به خوب کند. برای خودش شخص هم حق ندارد. فال بد زدن ممکن است در تحقق آن تأثیر داشته باشد. وقتی این فرد خوابش را برای حضرت یوسف نقل کرد که نان بالای سر من هست و پرندهها میخورند، حضرت با فاصله خواب او را تعبیر کردند. حضرت بیان کرد: سه روز دیگر اعدام میشوی و اینقدر میمانی که پرندگان تو را خواهند خورد. اما به ما فرمودند: به غیر از آنجا که امر الهی در کار است، برای بیان معجزه یک نبی هست و برای صدق نبوت او هست، کسی حق ندارد فال بد بزند. حداکثر این است که خود انسان اگر احساس کرد این خواب ممکن است خوب نباشد، صدقه بدهد، استعاذه بکند، جا به جا شود و وضو بگیرد و نماز بخواند. خواب بد را برای کسی نقل نکند. دارد وقتی که برای انسان چنین حالتی ایجاد شد، حتی آب دهان را از سمت چپ تخلیه کند. تأثیر این را نمیدانیم اما سه روایت در این مسأله دارد. بلند شود وضو بگیرد و بعد نماز بخواند، صدقه بدهد. اینها روح انسان را از آن حالت دور میکند.
ابوذر نقل میکند، یک روز یاران پیامبر با اندوه فراوان خدمت حضرت رسیدند و عرض کردند: ای رسول خدا! بر شما از آسمان وحی میشود و ما را از امور آگاه میسازی اما اگر خدای نا کرده أجل شما فرا رسد، چه کسی به ما آگاهی دهد؟ پیامبر (ص) فرمودند: وحی قطع میشود اما مبشرات قطع نمیشود. عرض کردند: مبشرات چیست؟ فرمودند: خوابهای خوبی که مرد صالح و صادق میبیند یا برای او میبینند! در روایت هست «رؤیا المؤمن جزء من سته وأربعین جزءاً من النبوه» رؤیای مؤمن یک جز از چهل جز نبوت است یا از هفتاد جزء است که به مناسبت مراتب مؤمن این ممکن است همانطور که مراتب انبیاء مختلف است، این هم مختلف ذکر شده است. امیرالمؤمنین فرمود: از رسول خدا سؤال کردم: «عن الرجل ینام فیری الرؤیا» میخوابد خواب میبیند، گاهی خواب او حق است و صادق است و گاهی هم انجام نمیشود. حضرت فرمودند: هرکسی که میخوابد الا اینکه روحش به سمت خدای سبحان معراج میکند و آن چیزی که میبیند حتماً حق است. وقتی خدای سبحان امر میکند که روح این به جسدش برگردد، در مسیری که از باطن عالم میخواهد به ظاهر بیاید، به آسمان دنیا میآید. به جسد میرسد، به تعلقات جسدی میرسد، روح بین اینجا که قرار میگیرد، آن چیزهایی که اینجا میبیند اضغاث احلام و خوابهای پریشان میشود. آنجا که دیده بود حق بود. یعنی ما همیشه در خواب به محضر ربوبی بار پیدا میکنیم و یک حقایقی را میبینیم اما وقتی داریم برمیگردیم از باطن به ظاهر، آن ناخالصیها و تعلقات بدن، پریشانیها را ایجاد میکند.
در روایت دیگر میفرماید: اگر کسی با طهارت خوابید، حتماً با روحش به سوی عرش الهی عروج کرده است. در آنجا هرچه ببیند حتماً صدق است. اگر با طهارت نخوابد، چون روحش حال طهارت نداشته کوتاه میشود و نمیتواند به آن مرتبه دست پیدا کند. یکی از یاران امام صادق خدمت حضرت میرسد و عرض میکند: مؤمن رؤیا میبیند، بعد محقق میشود مطابق آنچه دیده بود، واقع میشود. گاهی هم میبیند و واقع نمیشود.
«ان المؤمن اذا نام خرجت من روحه حرکه ممدوده صاعده الی السماء» روح حرکت میکند به باطن عالم. حرکت ظاهری نیست، حرکت به باطن عالم است. «فکلما رآه روح المؤمن فی ملکوت السماء فی موضع التقدیر و التدبیر» یعنی به موضع قدر الهی میرسد، عالم تدبیر، از آنچه هرچه میبیند نظام علت عالم است. علت عالم هرچه دیده شود صدق است. «فهو الحق و کلما رآه فی الارض» وقتی در عالم ارض و بدن برمیگردد، «فهو اضغاث أحلام فقلت له: و تصعد روح المؤمن الی السماء؟» واقعاً روح مؤمن به آسمان میرود؟ حضرت میفرماید: «قال نعم» بله، بعد میفرماید: بدن بدون روح میماند؟ حضرت میفرمایند: نه، «فقال أما تری الشمس فی السماء فی موضعها وضوئها و شعاعها فی الارض» مثل خورشید که در آسمان است و شعاعش همه جا کشیده میشود این رابطه برقرار است.
شریعتی: …. حسن ختام فرمایشات حاج آقای عابدینی را بشنویم.
حجت الاسلام عابدینی: در این صفحه (صفحه ۴۲۲ قرآن کریم، آیات ۳۱ تا ۳۵ سوره مبارکه احزاب) که تلاوت شد، آیه «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»(احزاب/۳۳) نزول این آیه در همین ماه بوده که بیست و چهارم این ماه هست. هفتاد طریق برای این آیه ذکر شده که چهل طریق از اهل تسنن، سی طریق از شیعیان نقل شده که این آیه مربوط به اهلبیت(ع) و خمسه طیبه است. حتی از خود همسران پیغمبر نقل شده چون قبل و بعد این آیه در مورد همسران پیغمبر است اما ضمیر بلافاصله تغییر میکند. ضمیر در آنها جمع مؤنث است، اما ضمیر اینجا یکباره جمع مذکر میشود. به تمام کسانی که شأن نزول نقل کردند، نقل شده این آیه در اینجا نازل نشده و جدا نازل شده ولی اینجا قرار داده شده یا به امر پیامبر یا کسانی که جمع کردند.
اینجا دو حصر است «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ» یکی حصر بر نظام تطهیر است که اراده الهی بر تطهیر است که آن هم تطهیر تکوینی است و الا خدای سبحان از همه تطهیر تشریعی را میخواهد که همه پاک باشند، اما این تطهیر تکوینی است. لذا همسران پیامبر سؤال کردند: آیا این آیه در مورد ما هست؟ پیغمبر فرمود: نه شما داخل در اینها نیستید. هم ام سلمه و عایشه این را نقل کردند که از پیامبر سؤال کردیم آیا ما داخل در اهلبیت هستیم؟ فرمودند: نه. این آیه مخصوص خمسه طیبه است. در احقاق الحق این آمده است و علامه میرحامد حسین(ره) که این هفته از ایشان یاد میکنیم، از کسانی بودند که این مجموعه عظیم این کتاب را جمع کردند که بیش از سی جلد کتاب میشود در مورد احقاق کلمه اهلبیت(ع) در مقابل یک کتابی که نوشته شده بود، میرحامد حسین اقدام کرد به نوشتن کتابی که اینقدر به سختی جمع آوری کرد. حتی در یکی از سفرهایش که از مصر برمیگشت این کتاب را باد برد و در دریا انداخت، در آب پرید و کتاب را نجات داد.
شریعتی: بهترینها را برای شما آرزو میکنم.
«والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین»
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا عابدینی
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش : ۱۳۹۷/۰۶/۰۳
موضوع کلی : سیرۀ تربیتی انبیاء الهی در قرآن کریم
.






