اعتکاف ۱ ؛ ویژگیهای ماه رجب
۱۴۰۲-۱۰-۲۳ ۱۴۰۲-۱۲-۲۰ ۱۴:۰۴اعتکاف ۱ ؛ ویژگیهای ماه رجب

اعتکاف ۱ ؛ ویژگیهای ماه رجب
فهرست
۱. ویژگی خاص سه ماه رجب، شعبان و رمضان
۲. لزوم ورود به باطن این ماه ها
۳. ترک معصیت، عمل مشترک این ماهها
۴. لزوم تسریع متقین به سوی مغفرت پروردگار
۵. جبران گناهان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
۱. ویژگی خاص سه ماه رجب، شعبان و رمضان
ماه مبارک رجب آغاز ماههایی است که عبادات و مناسک خاص دارد و طبیعتاً مقدمه ماه شعبان و رمضان است. ماه شعبان ماه وجود مقدس نبی اکرم(صل الله علیه و آله وسلم) و شفاعت ایشان است و ماهی است که خدای متعال به تعبیر صلوات شعبانیه آن را در رحمت و رضوان پیچیده است، به عبارت دیگر محفوف به رحمت و رضوان است. با شفاعت وجود مقدس نبی اکرم(صل الله علیه و آله وسلم) میتوان به مقام رضوان رسید: «حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَهِ وَ الرِّضْوَانِ» حضرت، عباداتی در این ماه داشتند که برای شفاعت، دستگیری و باز شدن باب نجات ما بوده است. بعضی از بزرگان این مطلب را گفتهاند که علت نزول ائمه(علیهم السلام) در این عالم برای این بوده است که ما را شفاعت و دستگیری کنند و همه عبادات آنان برای شفاعت است. ماه شعبان چنین ماهی است، ماه نبی اکرم(صل الله علیه و آله وسلم) است که حضرت در روایات فرمود: مردم! این ماه، ماه من است و با روزه در این ماه مرا کمک کنید. یا می توان این روایت را این گونه معنا کرد که من میخواهم دستگیری و شفاعت کنم اگر میخواهید از شما دستگیری کنم از روزه ماه شعبان غافل نشوید. بعد از ماه شعبان، ماه رمضان است که شهرالله و ضیافت مخصوص خداست و مهمان خدای متعال خواهیم بود.
عبادات خاصه از رجب شروع میشود. برای این که از شروع ماه رجب گشایشی برای انسان حاصل شود در روایات بر زیارت حضرت سید الشهدا(علیه السلام) تأکید شده است که انسان خود را به حرم سیدالشهدا(علیه السلام) برساند. کأنه حضرت ما را به ضیافتی دعوت میکنند که از آغاز ماه رجب شروع میشود. در زیارت امام حسین(علیه السلام) در اول ماه رجب این تعبیر هست که «لبیک داعی الله»، کأنه حضرت ما را دعوت میکنند و ما اجابت میکنیم. ماه رجب را با امام حسین(علیه السلام) باید شروع کرد تا با شفاعت و دستگیری ایشان باب ضیافت ماه رجب به روی ما باز شود و بعد هم ماه شعبان و بعد هم رمضان.
ماه رجب ماه امیرالمؤمنین(علیه السلام) نامیده شده است، همان طور که ماه رمضان، ماه قرآن است و قرائت یک آیه از قرآن ثواب ختم قرآن را دارد. بعضی این گونه تعلیل کردهاند که ماه رمضان، «اُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآن»؛[۱] یعنی در ماه رمضان، قرآن نازل شده است، در ماههای دیگر ما باید زحمت بکشیم و بالا برویم تا دستمان به این کتاب و سفره الهی و به اصطلاح روایات به این «مَأدُبَهَ الله» برسد ولی در ماه رمضان قرآن شاخ و برگ خودش را نازل کرده است و مائدههای آسمانی قرآن در اختیار ماست، لذا یک آیهی قرآن کار یک ختم قرآن را میکند. بعید نیست که ماه رجب هم این گونه باشد یعنی وقتی گفته میشود که ماه رجب ماه امیرالمؤمنین(علیه السلام) است، رسیدن به ولایت ایشان و گشوده شدن معرفت ایشان در این ماه آسانتر است و انسان در این ماه راحتتر میتواند به این حقیقت دست پیدا کند.
۲. لزوم ورود به باطن این ماه ها
در بیانات بزرگان گفته شده است که به طور کلی این ماهها غیر از این ظاهری که دارند و مورد توجه همه ماست، یک باطن و ملکوتی هم دارند. و مهم این است که انسان به آن باطن ماه راه پیدا کند. این ایام الله مثل رجب و شعبان و رمضان و شب قدر باطن ملکوتیای دارند که راه پیدا کردن به آن باطن راه گشا است. مثلاً در مورد ماه رمضان گفته شده است که درهای بهشت در این ماه باز و درهای جهنم بسته است. در ظاهر، این ماه با ماههای دیگر فرقی ندارد اما حقیقتاً در ماه رمضان درهای بهشت به روی ما باز است و سیر به عالم جنت برای ما آسانتر است و درهای جهنم بسته است و شهوات به نسبت زیادی تعطیل میشود. بنابراین این ماهها باطنی دارند که ما باید سعی کنیم به این باطن راه پیدا کنیم و این عباداتی که در این ماهها دستور داده میشود برای این است که درهای باطنی این ماهها به روی انسان گشوده شود و وارد این ماهها شود. در روایت معروفِ ملک داعی، حضرت فرمودند خداوند در آسمان هفتم ملکی گمارده است که از آن تعبیر به ملک دعوت کننده شده است و هر شب از آسمان هفتم ندا میدهد؛ یعنی ما از آسمان هفتم دعوت میشویم. گویا سیر ما به سوی آن آسمان هفتم با هر معنایی که دارد در این ماه ممکن است. هر شب این ملک از آسمان هفتم تا صبح ندا میدهد و ندا میدهد که: «طُوبَى لِلذَّاکِرِینَ طُوبَى لِلطَّائِعِین»[۲] این ماه و لحظات آن برای کسانی که اهل ذکر و بندگی در این ماه هستند گوارا باد. بعد این ملک از جانب خدای متعال نقل میکند که «اَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکَرَنِی»، خداوند میفرماید هر کس در این ماه به یاد من باشد من همنشین او هستم و اگر اطاعتم کنید من هم خواستههای شما را برآورده میکنم تا این که میفرماید این شهر، رشتهای بین من و بندگان من است: «جَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَیْنِی وَ بَیْنَ عِبَادِی»، رشتهای بین خود وبندگانم قرار دادم که این ماه رجب است.
ظاهر ماه با بقیه ماهها فرق نمیکند. خورشید در همه آنها طلوع و غروب میکند، شبهایش هم همین طور است. ولی باطن این ماه رشتهای است که بین خدا و بندگانش کشیده شده است: «فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَیَّ»، اگر کسی متوسل و معتصم به این ماه شود به من میرسد. بنابراین باید به باطن این ماهها راه پیدا کنیم و ماه رجب رشته میان بندگان و خدای متعال است. در روایات آمده است که رجب نهری است در بهشت که چنین و چنان است. یک باطنی است که ما باید به آن باطن برسیم. این مجاز هم نیست ممکن است کسی به ماه رجب راه پیدا کند و از آن نهر به او بخورانند و باب توحید به روی وی باز شود. خداوند در سورهی «هل أتی» که داستان شفاعت حضرت امیر(علیه السلام) را نقل میکند میفرماید: «إِنَّ الْاَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَاْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً»؛[۳] ابرار در بهشت از جامهایی مینوشند که آمیخته با کافور است.
کافور چیست؟ «عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّه»[۴] چشمهای است که عباد خدا آن را میجوشانند و به ابرار میخورانند. هر کسی به اندازهی خودش مینوشد؛ تعبیر این است که از جامی میخورند که آمیخته است. نمی توان کافور را در جام ریخت بلکه از کافور در آن جامی که به ما میدهند میریزند. کافور آن چشمهای است که به دست حضرت امیر(علیه السلام) میجوشد و حضرت از آن چشمه به اندازهی ظرف ابرار و شیعیان به ایشان میخورانند. ماه رجب هم همین گونه است. رجب نهری در بهشت است، هر کس به ماه رجب رسید گویا از آن چشمهها به او مینوشانند و حقیقتاً با نوشیدن آن درها باز و طهارت حاصل میشود. اینها مجاز نیست بلکه حقیقت است، اینها حقایقی است که پشت پرده این ظواهر است. اگر انسان ظواهر وآداب این ماه را رعایت کند طبیعتاً درهای باطن ماه به رویش گشوده میشود، آن گاه میتواند وارد ضیافت ماه خدا یا ماه رجب شود، به ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) ورود پیدا کند و به واسطه امیرالمؤمنین(علیه السلام) از جامهای نورانی و طهور بنوشد و به حقیقت، طهارت و وارستگی ماه رجب دست پیدا کند. آن گشایشهایی را که در هر ماه حاصل میشود و آن حقایقی را که در این ماهها در اختیار انسان قرار میگیرد باید بیشتر در ادعیه آن ماهها جستجو کرد. دعاها به ما میآموزد که در این ماه از خدا چه چیزی باید خواست، کأنه درها برای کسب مقاماتی که در این دعاها آمده است گشوده میباشد. دعاها به ما نشان میدهد که چه اسراری در این ماهها هست.
۳. ترک معصیت، عمل مشترک این ماهها
چیزی که بین این ماهها مشترک است و باید انسان به آن برسد مطلبی است که در خطبه شعبانیه وجود مقدس نبی اکرم(صل الله علیه و آله وسلم) وارد شده است. وقتی حضرت(علیه السلام) فضیلتهای ماه رمضان را بیان کردند، حضرت امیر(علیه السلام) سؤال کردند که یا رسول الله افضل اعمال در این ماه چیست؟ حضرت فرمودند که ترک معصیت است. این، نکته مهمی است که بزرگان توضیح دادند که انسان باید در این ماهها بر ترک معصیت تلاش کند. هیچ چیزی مثل معصیت مانع حرکت نیست. ممکن است انسان یک عمر زحمت و ریاضت بکشد ولی واقعاً به خاطر معصیتها و غفلتهایی که دارد درها به سوی او باز نشود. طبق روایات گاهی انسان معصیتی میکند که مثلاً تا چهل روز توفیق عبادت و بندگی از او گرفته می شود.
شیخ علی محدث قمی فرزند محدث قمی رحمت الله علیه نقل میکردند که پدرم میفرمود که از عنفوان جوانی نافله شبم ترک نشد. زمانی که مهمان تاجری در همدان بودیم ایشان ما را به مهمانی یکی از بستگانش دعوت کرد. عرض کردم اگر عزت و احترام شما در این است که بنده در این مهمانی شرکت کنم به احترام شما حضور پیدا میکنم و الا بنده اهل این گونه مهمانی ها نیستم. ایشان گفتند بله حضور شما موجب احترام بنده است. رفتم، شام را خوردم و آمدم. فصل تابستان بود و در حیاط خوابیدم. بیدار شدم و فهمیدم که نماز صبحم در حال قضا شدن است. به سرعت وضو گرفتم و نماز صبح را خواندم و سر سجاده نشستم. محاسبه کردم من که نماز شبم اصلاً ترک نمیشود چرا این طور شد. هر چه فکر کردم به جایی نرسیدم جز لقمه دیشب. به صاحب خانه گفتم این فرد چه کسی بود که ما را دیشب به مهمانیاش بردی؟ گفت ایشان، بانک بعدازظهر است. یعنی بعد از ظهرها که بانکها تعطیل اند این فرد ربا میدهد. مرحوم محدث قمی میفرمود من تا چهل شب هر چه دقت کردم با اینکه بیدار بودم موفق به نافله شب نشدم.
در روایات متعددی که آثار گناهان ذکر میشود برای ایمان، توفیقات و قبولی اعمال انسان آثار فراوانی ذکر شده است. یکی از مهمترین مراقبههای این ماهها این است که انسان مراقب باشد در این ماهها مرتکب معصیت چه صغیره چه کبیره، نشود. یعنی وقتی ماه رجب به اتمام میرسد انسان محاسبه کند که حتی یک گناه صغیره هم از او سر نزده باشد. اهانت و بدگویی نسبت به مؤمنین نداشته باشد، ایذاء مؤمنین نکرده باشد، چشم، گوش و زبانش دچار انحراف نشده باشد و در اختیار خدای متعال باشد. این، مقدمهای برای ورود به ماه میشود. مؤمن باید این طور باشد. یکی از صفات متقین این است که مراقبه میکنند تا از آنها تخلفی سر نزده باشد. استاد بزرگواری میفرمود فرق معصوم-که این قدر نزد خداوند محترم است- با بقیه این است که در همه عمرش یک بار هم از حریم الهی تخلف نکرده است. یکی از مهمترین مراقبههای این ماهها برای این که انسان ورود به حقیقت و باطن ماه کند، اسرار این ماه به روی وی گشوده شود، به آن معرفتها و روزیهای باطنی که برای رجبیون و اهل این ماه مقرر شده است برسد و آن نسیمهای رحمت به سمت وی بوزد، ترک گناه است. ممکن است انسان با یک گناه اعمال خود را حبط کند. گاهی انسان چهل سال زحمت میکشد و یک گناه همه را زایل می کند.
شب نیمه رجب بود و ما مهمان معتکفین حرم امام رضا(علیه السلام) بودیم. معتکفین، عمدتاً از طلاب و دانشجویان بودند. یکی از اساتید بزرگ اخلاق ساعت دو شب وقت سحر منبر رفت. از اول تا آخر منبر همین را گفت که گناه نکنید. همه فکر کردند ایشان که از اساتید بزرگوار اهل معرفت بودند، یک بحث سنگین عرفانی را مطرح میکنند اما ایشان فقط گفت انجام واجبات و ترک محرمات تنها راه نجات است. هر چه سؤال کردند فرمودند انجام واجبات و ترک محرمات. گفتند چرا نمازهای مان باعث رشد نمیشود؟ جواب دادند چون گناه میکنید. هر چه میگفتند ایشان از این پاسخ تجاوز نمیکرد. واقعاً نکته مهمی است. بنابراین یکی از مهمات این ماهها این است که انسان عزم بر این داشته باشد که بر ترک معصیت مراقبه نماید. ترک معصیت در این ماه افضل اعمال است که با آن، باب لذت و توفیق عبادت گشوده میشود. بسیاری از گناهان، توفیق و لذت مناجات را از انسان میگیرد: «اللَّهُمَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ. تَحْبِسُ الدُّعَاءَ»، معنایش این نیست که انسان دعا نمیکند، دعا میکند اما واقع نمیشود. گناه، قدرت مناجات، روح گدایی و اظهار خشوع، خضوع و فقر را از انسان میگیرد. از اول تا آخر دعای کمیل را میخواند اما دعا نمیخواند. محبوس از دعاست. اگر دعا واقع شد که اجابت میشود، معنا ندارد که دعا اجابت نشود. گناه نمیگذارد که انسان مناجات کند. بنابراین شرط بهره مندی از عبادات این ماه ترک معصیت است. آن گاه ترک معصیت به ضمیمه عبادات، مقدمه گشوده شدن درهای باطنی ماه و برخورداری از ضیافتهای این ماه است.
مؤمن نسبت به گناه بیمبالات نیست. مراقبه دائمی دارد که از او گناه، تخلف و عصیان نسبت به خدای متعال سر نزد. معنای تقوا همین است. متقی کسی است که دایماً مراقبه میکند تا از چهارچوبهایی که خدای متعال برای او تعیین کرده است بیرون نرود. مراقب فرمان خدا و حضرت حق است. در عین این که مؤمن و متقی اهل گناه نیست ممکن است گاهی از او گناه سر بزند. لذا در روایات مانند کافی و غیره، به طور مفصل این بحث را آوردند که مؤمن نسبت به گناه بیمبالات نیست ولی «لَمَم» دارد، «لمم» را در روایات معنا کردهاند؛ یعنی سیره و طبیعت انسان نیست. انسان میل به گناه ندارد و طبعش، طبع گناه کاری نیست. طبع مؤمن، طبع تقوا، پروا و دوری از گناه است و از گناه لذت نمیبرد. ولی ممکن است مؤمن بلغزد که این، در روایات آمده است، تخلفی انجام میدهد آن گاه توبه و تدارک میکند. ممکن است مدتی بگذرد و دوباره شیطان، انسان مؤمن را به دام بیندازد و تخلفی از او سر بزند. در روایات آمده است که علامت ایمان این است که مؤمن نسبت به گناه بیمبالات نیست. اگر کسی به بیمبالاتی رسید باید در ایمانش تردید نمود؛ یعنی برایش مهم نیست که گناه نکند، مؤمن این گونه نیست و نسبت به گناه بیمبالات نمیباشد. ولی در عین حال در روایات است که مؤمن معصوم نیست و ممکن است تخلف کند. اما نکتهای که در آیات و روایات است این است که اگر مؤمن تخلف کرد بلافاصله تدارک می کند.
۴. لزوم تسریع متقین به سوی مغفرت پروردگار
وقتی خداوند در آیهی مبارکه سوره آل عمران راجع به متقین بحث میکند میفرماید: «وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ اُعِدَّتْ لِلْمُتَّقین»[۵] خداوند متعال میفرماید بهشتی را به وسعت آسمانها و زمین برای متقین آماده کرده است و لازم نیست شما اقدامی کنید. وقتی میخواهیم سفرهای بیندازیم باید یک روز زحمت بکشیم ولی در عالم آخرت این گونه نیست بلکه «أعدت»؛ یعنی همه چیز مهیاست، طعامهای معنوی وظاهری برای متقین آماده است. شما فرصت را غنیمت بشمارید؛ چرا که فرصت اندک است: «وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ»؛ اگر اهل سرعت نباشید از قافله متقین جا میمانید. «وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقین»، به سوی مغفرت پروردگارتان و آن بهشتی که به وسعت آسمانها و زمین است بشتابید و فرصت را از دست ندهید، بهشتی که برای متقین آماده شده است و احتیاج به هیچ زحمتی ندارد. اما متقین چه کسانی هستند؟ خداوند میخواهد بفرماید که این صفات را در خودتان ایجاد کنید تا بتوانید سرعت بگیرید: «الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ»[۶] این، قدم اول است که در سختی و گشایش انفاق میکنند. این طور نیست که اگر مال فراوان و آبروی گستردهای داشتند انفاق کنند بلکه اگر دستشان بسته هم باشد انفاق میکنند. دأبشان انفاق در راه خداست. عادتشان دَهِش در راه خداست. انفاق یکی از مهمترین ابزار سلوک مؤمن است و هم عرض با نماز ذکر شده است. لذا متقین این گونهاند، خداوند به آنها نعمت زیاد بدهد انفاق میکنند اگر در تنگ دستی هم باشند انفاق میکنند. اگر آبروی فراوان داشته باشند آن را خرج دیگران میکنند اگر آبروی کمی هم داشته و در شدت باشند از آبروی شأن سرمایه گذاری می کنند.
صفت دوم متقین این است: «وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ»؛ متقینی که بهشت برای شأن آماده شده است اهل کظم غیظ اند. اگر شرایط غضب فراهم شد آن را فرومی خورند و اعمال غضب نمیکنند: «وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ» قدم بعدی این است که مردم را عفو میکنند. قدم بعدی این است که: «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنین»[۷] یعنی علاوه بر عفو، احسان هم میکنند. انسان مؤمن باید بتواند کظم غیظ کند؛ زیرا کسی که مالک غضبش نیست، مالک عقلش هم نیست و بر اساس عقل عمل نمیکند. اگر انسان کظم غیظ نکند بر اساس عدالت رفتار نمیکند. انسانی که تحت تأثیر غضب عمل میکند مقید نیست که طبق فرمان خدا و عادلانه عمل نماید لذا ظلم میکند. اگر کظم غیظ کرد میتواند محاسبه کند در این عصبانیتی که حاصل شد حق با او بوده است یا با طرف مقابلش. اگر حق با خودش بود میتواند عادلانه قصاص کند و میتواند عفو کند. خداوند میفرماید متقین طرف عفو را انتخاب میکنند تا زمانی که پای حق الله در میان نباشد و بحث بر سر حق خودشان باشد از حق خود میگذرند و عفو می کنند.
به آیه دقت کنید، آیه نمیگوید عافینَ عَنِ الأرحامِ، یا دوستان، بلکه میگوید: «عافینَ عَنِ الناسِ»، حتی لازم نیست مؤمن باشد. متقی این گونه است که اگر انسانی به او ظلم کرد او را عفو مینماید. اول کظم غیظ میکند، بعد از کظم غیظ عفو میکند، قدم سوم این است که، «وَ اللهُ یُحِبُّ المُحسِنینَ»؛ بعضی این گونه معنا کردهاند که فرد متقی بعد از این که عفو کرد احسان هم میکند. مؤمن این گونه است که به کسی که به او بدی کرده است، ابتدا غضب نمیکند، بعد هم عفو میکند و هم نیکی. خدا میفرماید برای متقین بهشتی مهیا شده است و شما هم به سرعت خودتان را به صف آنها برسانید. در ادامه آیه میفرماید این متقینی که بهشت برای شأن آماده شده است، «وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُون»[۸] اگر فحشایی از آنها سر بزند- نمیگوید متقی مطلقاً گناه نمیکند، خودش آدم خوبی است اما فعلش فعل بدی است. همان طوری که در روایات آمده است، از حضرت سوال شد آیا مؤمن گناه میکند؟ حضرت فرمود گناه میکند اما سیرهاش نیست. درروایت دیگری سؤال شد شیعیان شما گناه میکنند، آیا در این صورت از خودشان تبری بجوییم؟ فرمود از خودشان نه بلکه از عملشان، عملشان مربوط به ما نیست. پرسید آیا بگوییم فاسق اند؟ فرمود نگویید فاسق اند بلکه فاسق العمل اند. عملش، عمل بدی است.
این جا هم همین را میگوید. فرمود متقی خودش آدم خوبی است اما «فَعَلُوا فاحِشَهً»؛ ممکن است فحشایی از او سر بزند. نه این که خودش اهل فحشا است. ممکن است فعل ظلم به نفس از او سر بزند. مرحوم فیض رحمت الله علیه در تفسیر صافی میفرماید این ظلم ممکن است از آن فحشا هم بدتر باشد. مؤمن ممکن است بلغزد و فعلش، بد باشد ولی، «وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ»[۹] بلافاصله یاد خدا میکند. هر گناهی با یک تذکر همراه است، هر غفلتی یک ذکر به دنبال دارد. گفته شده است وقتی که گناه که میکنید سعی کنید گناه را تدارک نمایید. در روایات آمده است که برای گناهان کفاره قرار دادهاند. بعضی از کفارات واجب است و بعضی از کفاراتی که گناه را میپوشاند مستحب است. بعضی از علما فرمودند اگر کسی غیبت مؤمنی را نمود و نمیتواند رضایت بگیرد چرا که مفسدهای در پی دارد برای آن مؤمن استغفار کند. بعضی فتوای به وجوب هم دادهاند. بنابراین برای خطاهای ما کفارههایی گذاشته شده است که بعضی واجب است و بعضی مستحب. مؤمن این گونه است وقتی که خطایی بلافاصله آن را با تذکری جبران میکند. و بعد از ذکر و توجه، «فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ»[۱۰] به استغفار از ذنوب می پردازد.
بعد خداوند میفرماید: «وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا»[۱۱] اصرار بر فعل ندارد. روایات، اصرار بر فعل را معنا کرده است، فرمودند اگر کسی گناه کرد و بلافاصله توبه نکرد، خودِ این ترک توبه اصرار است. انسانی که خطا کرده است و عذرخواهی نمیکند، پای خطای خود ایستاده است. متقی اهل اصرار نیست وقتی که گناه کرد بلافاصله عذرخواهی و استغفار میکند. معنای ظاهری استغفار طلب مغفرت از خدای متعال و عذرخواهی کردن است.
بنابراین متقین این گونهاند: «وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ»، لذا خدای متعال بلافاصله وعده میدهد: «وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ»، متقیای که اهل گناه نیست و شیطان با همه وجود تلاش میکند تا او را بلغزاند اگر لغزید بلافاصله ذکر میگوید و استغفار میکند چه کسی جز خدای متعال گناه او را میآمرزد؟ کأنه خداوند میفرماید خودم عهده دار تطهیر او میشوم و خودم پاکش میکنم. در روایات آمده است وقتی که این آیه نازل شد شیطان بسیار ناراحت شد و لشکریانش را جمع کرد و گفت چاره جویی کنید چون خدا خودش به میدان ما آمده است و گفته است خودم گناه متقین را تدارک میکنم. در روایات آمده است در مواردی که خود شیطان تهدید میکند و میگوید «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیم»،[۱۲] من سر راه مستقیم مینشینم و نمیگذارم اینها راه خدا و امیرالمؤمنین(علیه السلام) را بروند امام صادق(علیه السلام) فرمود همه هدفش شما بودید، دیگران را برده است، شما مؤمنین و متقین که در وادی ولایت هستید، تمام تلاشش این است که نگذارد شما به راه مستقیم بروید. پس شیطان با همه وجود میآید تا راه مؤمن را ببندد، مؤمن دوست ندارد گناه کند ولی بالأخره میلغزد و وقتی هم که دچار لغزش میشود تذکر و استغفار دارد. خدای متعال میفرماید: «وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ»[۱۳] چه کسی جز من گناه مؤمن را پاک میکند؟ لذا مؤمن اهل گناه نیست و اگر هم گناه کرد بلافاصله اهل تدارک و استغفار است.
۵. جبران گناهان
در روایات برای گناهان دو مقام ذکر شده است: یکی این که مؤمن باید از گناه پروا کند و اگر گناه کرد باید تدارک کند. یک قسم از تدارک گناه کفارات است به طوری که اگر انسان مرتکب گناهی شد سعی کند عبادت و فعلی انجام دهد که جبران آن گناه شود و بعد هم استغفار نماید. امام رضا(علیه السلام) فرمودند: «مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى مَا یُکَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْیُکْثِرْ مِنَ الصَّلَاهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً»[۱۴] فرمود کسی که توانایی کفاره گناهانش را ندارد بر محمد و آل محمد درود بفرستد. البته بعضی توانایی انجام کفارات واجب و مستحبی که در روایات ذکر شده است را دارند، لذا باید با دادن کفاره تدارک گناه نمایند. در احوالات مرحوم آیه الله بروجردی رحمت الله علیه مطلب بسیار عجیبی نقل کردند. نقل کردند که ایشان هنگام درس از شاگردی ناراحت شدند و وقتی اشکال را خیلی ادامه داد ایشان عصبانی شد. نیمه شب به خانه آن شاگرد رفتند و عذرخواهی کردند. در حالی که ممکن بود ایشان مقصر نبوده باشد. بعد جملهای را به ایشان فرمودند که بدان مرا به زحمت انداختید. من نذر کرده بودم اگر عصبانی شوم شش ماه روزه بگیرم. چنین فردی مصداق کسی است که نفس خود را مهار می کند.
میگویند با نفس خود مشارطه کنید بعد آن را مؤاخذه کنید. یعنی با نفس خود شرط کنید که نباید گناه کنی اگر هم گناه کرد با معاتبه، عتاب و سرزنشش کنید تا به گناه عادت نکند. مثلاً اگر یک روز برای نماز صبح خواب ماند مجبورش کنید یک ماه بین الطلوعین نخوابد تا دیگر نفس عادت نکند به این که بخوابد. حال بزرگانی هستند که نفس توانمندی دارند و با قضا شدن یک نماز صبح خواب را بر خودشان حرام کردهاند یا به خاطر یک نگاه ناروا و غضب آلود چند ختم قرآن را بر خودش واجب کرده است. در روایات آمده است که اگر کسی به پدر و مادرش یک نگاه محبت آمیز بیاندازد خداوند در هر نگاه ثواب یک حج را به او میدهد. فردی گفت ممکن است کسی صد بار نگاه محبت آمیز انجام دهد، حضرت فرمودند دستگاه خدا وسیع است و او بخیل نیست و صد ثواب حج میدهد. از آن طرف هم یک نگاه تحقیرآمیز و غضب آلود به یک مؤمن، انسان را ساقط میکند. کسانی بودند که به خاطر یک نگاه ناروا یک ماه خود را محروم میکردند و چندین ختم قرآن انجام میدادند تا شاید تدارک شود. امام رضا(علیه السلام) فرمود: اگر کسی عاجز از کفارهای است که گناه خودش را تدارک کند راه حلش این است که: «فلیکثر من الصلوات علی محمد و آل محمد»؛ اکثار در صلوات بر حضرت و آلش داشته باشد که ریشه گناه را میکند، اساس گناه را از بین می برد.
حاصل کلام دو نکته بود. یکی این که ماه رجب باطنی دارد و باید انسان مراقبه کند تا به باطن این ماه و آن ضیافتهای خاصی که برای رجبیون آماده شده است برسد. این ضیافت از همین دنیا آغاز میشود و در قیامت هم ندا میدهند «أین الرجبیون». مستحبات و آدابی که در این ماه است مقدمه رسیدن به آن حقیقت است. از مهمترین مراقبههایی که در این ماهها برای رسیدن به اسرار این ماهها لازم است، مراقبه نسبت به ترک معصیت است با درجاتی که دارد؛ «حَسَناتُ الأبرارِ سَیِّئاتُ المُقَرَّبینَ» میباشد، ممکن است پیامبری ترک اولایی کرده باشد و خدا از او نگذرد. حضرت یعقوب(علیه السلام) در ماه رمضان سفره دار بود، همه سر سفرهاش میآمدند، میخوردند و میرفتند. در آخرِ یک شب که سفره جمع شده بود مؤمن روزه داری آمد و به او توجه نشد. خداوند جبرییل سلام الله علیه را فرستاد و گفت به یعقوب بگو مگر نمیدانی که من بر اولیایم سخت میگیرم؟ چرا این مهمان روزه دار، گرسنه، از در خانه شما برگشت. او، شکایت تو را به نزد من آورد و فردایش هم بدون سحری روزه گرفت. او نزد من شکایت کرد که من به در خانهی کسی نمیروم چون خانه پیامبرت بود رفتم، من آبروی خود را با کسی معامله نمیکنم. بدین خاطر حسد بین برادرها افتاد و حضرت یعقوب دچار آن فراق یوسف(علیه السلام) شد. «حَسَناتُ الأبرارِ سَیِّئاتُ المُقَرَّبینَ» است. بنابراین باید مراقبه بر ترک آن چیزی باشد که غضب خدا را بر میانگیزد که البته گناهان درجات دارند که از گناهان اولیای خدا شروع میشود تا صغایر و کبایر.
نکته دوم این که اگر لغزشی بود تدارک این لغزش با کفارات و با استغفار مداوم و عدم اصرار است. مهمترین و مؤثرترین کفاره بر گناهان صلوات بر محمد و اهل بیتشان است که مداومت و اکثارش موجب طهارت نفس میشود که سِرّش در زیارت جامعه کبیره بیان شده است: «جَعَلَ صَلَاتَنَا عَلَیْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَایَتِکُمْ طِیباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَهً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَهً لَنَا وَ کَفَّارَهً لِذُنُوبِنَا» صلوات این چهار خاصیت را دارد، با صلوات تدارک گناه میشود و کفاره گناهان است.
برمحمدوآل محمد صلواتی ختم بفرمائید.
سخنران: آیت الله سیدمحمدمهدی میرباقری
تاریخ ارائه: ۲۳ فروردین ماه ۱۳۹۵
[۱]. بقره/۱۸۵
[۲]. إقبال الأعمال، ج۲، ص۶۲۸
[۳]. انسان/۵
[۴]. انسان/۶
[۵]. آل عمران/۱۳۳
[۶]. آل عمران/۱۳۴
[۷]. آل عمران/۱۳۴
[۸]. آل عمران/۱۳۵
[۹]. آل عمران/۱۳۵
[۱۰]. آل عمران/۱۳۵
[۱۱]. آل عمران/۱۳۵
[۱۲]. اعراف/۱۶
[۱۳]. آل عمران/۱۳۵
[۱۴]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج۱، ص۲۹۴






