Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
استاد دارستانی ؛ ولادت امام رضا سخنرانی (استاد دارستانی قمی رضا نورباران 8) 897 سید احمد دارستانی متن گردآوری ولادت امام رضا استاد دارستانی ؛ متن گردآوری ولادت امام رضا

ندای ملائک در سنین مختلف انسان

Darestani_Momen

ندای ملائک در سنین مختلف انسان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا و حبیبنا ابوالقاسم محمد و آله طیبین الطاهرین المعصومین سیما بقیه الله الاعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء

هدیه نثار, روح مطهر آقا مولی الموحدین ,امیرالمومنین علی‌بن‌ابیطالب همسر مکرمش, « بی‌بی دوعالم فاطمه زهرا »سه لاله های پاکش بالاخص «آقا اباعبدالله »,صلوات دوم قرا تر ختم کنید:

الهم صل علی محمد و ال محمد

خدا به حق عظمت امروز امشب و این ایام ولادت و این ماه شعبان خدا عاقبت هممون رو ختم به خیر کنه و این ماه رو ماه ظهور، « حضرت حجت » قرار بده، صلوات سوم جلیلی تر ختم کنید:

اللهم صل علی محمد و آل محمد

در ابتدا خدا را شاکریم و سپاس گذاریم بر همه نعماتش، نعمت حضور در این روزها در این محافل و مجالس و طلب عفو و توبه می کنیم به درگاه الهی به خاطر همه خطاها و گناهان، ما یکی دو تا روایت را این سه چهار روزی که برای ولایت یه خورده وقت گذاشتیم، برای مطالعه پیدا کردیم حالا دوستانی که دیشب اول منبر بودند تا آخر دیگه میشه بحث تکراری یک روایت را مقدمه میگم خیلی این روایت برای خود من خیلی زیبا بود یا خیلی کوتاه و مختصر رد میکنم بعد به بحث که دوست دارم یه خورده بیشتر بهش بپردازم، روایت می فرماید که خداوند تعالی هر شب ملکی رو روانه زمین میکنه که با اهل زمین تکلم کنه این ملک میاد و هر شب اینجور صحبت میکنه:«یا ابناء العشرین» ای بچه های ۲۰ ساله جد و وجتهد کار کنید زحمت بکشید تلاش کنید راه بیفتید خیلی عجیبه که این تعبیر را فقط برای سن۲۰ تا ۳۰ مطرح میکنه یعنی کان همه حرکات همه رشد و تعالی و تکامل انسان توی این سن تحقق می یابد، یک صلوات ختم کنید: اللهم صل علی محمد و ال محمد، کان تمام اون ظرفیت انسان برای رشد و تکامل توی همین سن ۲۰ تا ۳۰ که اکثر ما هیئتی ها ,توی این سن فکر می‌کنیم این سن را باید برای نشستن دور هم و صحبت و رفاقت و مثلا اینجا سیر کنیم و هر کی هر چی گیرش اومده، توی سن ۲۰ تا ۳۰ بوده توی این سن حالا ۲۰ تا ۳۰

روایت میگه:« یا ابن العشرین» خیلی تعبیر عجیبه یکی میاد به من میگه بچه, من میگم بچه باباته خدا می فرماید: بچه های ۲۰ ساله کار کنید زحمت بکشید تلاش کنید راه بیفتید به بچه های ۳۰ ساله که میرسه حرف عوض میشه «,یا ابناء ثلاثین لا تقارن کم الحیاه الدنیا »برای ۲۰ ساله هامون رو گفت هر روز هم میگه برای ۳۰ ساله ها می فرماید که: دنیا فریب تون نده «تقرنکم » یعنی فریب دادن، باطل را حق نشان دادن، عیب‌ها را مخفی کردن، یعنی دقیقا اگر کسی بیست تا سی زحمت بکشه چه توی امور مادی چه توی امور معنوی تو میدان خطر می‌افتد، شما ببینید آدم‌هایی که ۲۰ تا ۳۰ خوب درس خواندن چه تو حوزه چه توی دانشگاه وقتی که به سی میرسن دنیا بهشون رو میاره صاحب خونه و زندگی و ماشین و اعتبار زن و بچه میشن دیگه به سی سالها می فرمان: بچه های سی ساله دنیا فریبتون نده

«و یا ابناء اربعین و یا ابناء الخمسین و یا ابنا الستون» همین جوری شروع میکنه ده سال، ده سال همه را هم با همین تعبیر ای بچه‌های ۴۰ ساله شما هم آماده باشید برای لقای پروردگار تون، ولی یه روایت دیگه می‌فرماید وقتی آدم به ۴۰ میرسه که همه ماها اکثرا میزاریم بعد چهل سال آدم بشیم، من خودم یادمه اولین ریشی که سفید شد، قبل از اون همیشه توی هیئت ها و روضه ها می‌گفتم: یه دونه محاسنم سفید شه، دیگه گناه نمیکنم. الان چقدرش سفید شده؟ می فرماید: وقتی آدم به چهل سال میرسه شیطون دست به ریش آدم میگیره میگه:«به ابی وجه لا یفله» پدرم فدای این صورتی که دیگه رستگار نمیشه، کان که هرچی آدم دیگه میخواد زحمت بکشه تا۲۰ تا ۳۰ تا ۴۰ هم یک فرصتی دیگه ۴۰ به بعد هیچ امیدی نیست برای رشد و تکامل انسان از کیسه باید بخوره اعتبار آدمها هم ببینید همه توی ۲۰ تا ۳۰ حالا توضیحش گفتم، چون این رو می خوام روایت مقدمه کنم، میخوام همه بدونن که همچنین تکلمی هر روز یک ملک از طرف خدا باهمه ی ابناء بشر داره به بچه های ۵۰ ساله می فرماید: شما هم حواستون باشه دیگه باید ترس بالای سرتون باشه « یا ابنا الستین » ای بچه های ۶۰ ساله «زرع آن فساد»دیگه شما الان وقته کشت تونه دیگه، هرچی داشتید حالا باید درو کنند، دیگه باید بارو جمع کنید برید« یا ابناء سبعین نودی لکم فاجیبو » بچه های ۷۰ ساله خدا داره صداتون میکنه باید جواب بدید« و یا ابناء الثمانین اتتکم الساعه و انتم غافلون » هشتاد سالتون شده اما هنوز هم غافلین.

همه حرفم تو این روایت واسه ۲۰ ساله ها بود «یا ابناء العشرین جدوا واجتهدوا» راه بیفتید زحمت بکشید تلاش کنید همتون اکثرا جوانید، همه رشد آدم برای ۲۰ تا ۳۰ چه توی امور مادی چه توی امور معنوی هرگلی میخواد به سرتون بزنه تا سقف۳۰ اما نکته ای که امروز فکر می‌کنم خیلی برای خودم هم مهم بود سه چهار روزه فکر خود حقیر رو گرفته، دوستان میدونن من قدیم یک بحثی بود در باب رفاقت مطرح کرده بودیم فکر می‌کردیم اگر بخواهیم واقعا بحث کتاب کنیم کم اتفاق افتاده که اینجوری به بحثی پرداخته بشه، توی این دو سه روزه توی خصال شیخ صدوق روایتی پیدا کردیم واقعیتش اینه که تمام تفکرات و مباحث و من می توانم ادعا کنم بحث رفاقت رو فکر می‌کنم یک ۱۰ سالی داریم نمدمالی می‌کنیم، یعنی هر روز هر جایی هی میگیم زوایای مختلف براش فراهم میشه، ولی خدا را گواه می‌گیرم وقتی این روایت رو توی خصال دیدم احساس کردم ده ها فضای معنوی دیگه و علمی دیگه، با این روایت برای انسان باز میشه نه تا این لحظه این روایت را شنیدم و نه تا حالا خودم مطالعه کرده بودم، و براتون میخونم ببینید شما هم همینطوره یا نه؟

با این تعابیری که توی این روایت است راوی می‌فرماید: از «امام صادق علیه الصلاه و سلام» سوال کردند:«ما حَقُّ اَلْمُؤْمِنِ عَلَى اَلْمُؤْمِنِ »* حق مومن بر مومن چیه؟ ببینید عزیزان اگر ما که هیئتی هستیم ندونیم یا نتونیم بحث رفاقت رو توی جامعه بین خودمون حاکم کنیم از دیگران هیچ توقعی نمیتونیم داشته باشیم، معلی میگه از امام صادق سوال کردم: «ما حق المؤمن علی مومن» حق مومن بر مومن چیه؟ فرمود سبعه. هفت حق مومن بر مومن داره به نقل خیلی از روایات: مومن تعبیرشان همان شیعه است، ۷ تا حق شیعه بر شیعه داره: حقوق و واجبات که این هفتا واجبه « مَا فِیهَا حَقٌّ إِلاَّ وَ هُوَ وَاجِبٌ عَلَیْهِ » نه اینکه هفتا رو جمع کنی واجبه، یکی یکی این هفتا واجبه این خیلی عجیب بود، حالا روایت بعدی رو دقت کنید « وَ إِنْ خَالَفَهُ خَرَجَ مِنْ وَلاَیَهِ اَللَّهِ وَ تَرَکَ طَاعَتَهُ »کی این رو شنیده بود این تعبیر را تا حالا ؟ این ۷ تا حق مومن بر مومن داره از این هفتا، هفتا شم واجبه یه دونه یه دونش واجبه که مومن در مقابل رفیق در مقابل شیعه عمل بکنه.

«و ان خالف خرج من ولایت الله» کسی که به اینها عمل نکنه از ولایت خدا خارجه، من نشنیده بودم تا حالا من خودم تا حالا فکر میکردم رفیق بر رفیق و شیعه بر شیعه یک حقی داره و باید به این حق عمل کنه حالا اگر عمل نکرد مثلا نماز نخوند, از دین خدا خارج نمیشه که اینجا گفته: خارج میشه ,«وَ إِنْ خَالَفَهُ خَرَجَ مِنْ وَلاَیَهِ اَللَّهِ وَ تَرَکَ طَاعَتَهُ وَ لَمْ یَکُنْ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ نَصِیبٌ» کسی که به این حقوق عمل نکنه از طاعت خدا از بندگی خدا از ولایت خدا خارجه ,و از طرف خدا هیچ روزنه امید و خیر و برکتی برای او نیست. خوب این هفتا چیه؟ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ حَدِّثْنِی مَا هِیَ ؟ قربونت برم این هفتا که واجبه که اگر کسی بهش عمل نکنه از ولایت خدا خارج چیه؟ ببینید امامتون چی میفرمایید فرمود: «قَالَ وَیْحَکَ یَا مُعَلَّى إِنِّی شَفِیقٌ عَلَیْکَ» معلا من دوست دارم من غمخوار و دلسوز توام «اغشا» من میترسم که چی بشه؟ اینکه تو ضایع کنی و حفظ نکنی اینکه برات دارم میگم ,اصلا ولش کن نمیخواد بگی ,و اینکه بدانی و نتونی عمل کنی اصلا نشنو نگیم ولش کن ومیترسم چون دوست دارم میترسم بشنوی بعد نتونی عمل کنی بعد ازولایت خدا خارج بشی, قلت لا قوه الا بالله.

گفتم نه من دوست دارم بشنوم به حول و قوه الهی انشالله عمل می کنم آقا فرمود: آسانترینش اولیه آن چه برای خودت دوست داری برای او هم دوست بداری آنچه برای خودت ناخوش داری برا او هم ناخوش بدار همین اولی که از هفتا اسون تره کدوممون بهش عمل می‌کنیم؟ از من و شما همه هیئتیا حالا اینجا جمع هییتیه هم می توانیم راحت تر حرف بزنیم، چقدر جاها خودمون کلاه سر هم دیگه میزاریم میگه حاج آقا هیئتی بودیم باهم دیگه سینه می‌زدیم من فکر نمی کردم به من دروغ بگه ماشین رو داده به من مثلا موتورش این همه خرج و عیب داشته نگفته.

آدم هر چی برای خودش میخواد برای دیگران هم به خواهد اگر همین یه دونه رو عمل کنیم توجامعه که امام صادق می فرماید:این هفتا نه که هفتاش واجبه، هر یدونه یدونه اش واجبه که مومن بهش عمل کند. زبان به دروغ باز میشه راحت، الان شما توی جامعه شیعه قدم بزن ببین کی راست میگه؟شما به هر کاسبی که حرف بزنی میگه که حاج آقا خوش به حالتون توی کاسبی نیستید، یه دونه آدم سالم پیدا نمیشه که راست بگه دروغ نگه، من این داستان رو براتون گفتم یه بنده خدایی بود تهران این به قول معروف پشم فروشی داشت لباس هایی می فروخت که تمام پشم بود اما این جوری نبود لباس‌ها ۷۰-۸۰ درصد بود یک شلوار از پشم خالص پاش کرده بود هر کس می‌آمد مغازه می گفت که این لباس را می‌گرفت می‌گفت خب حاجی واقعا پشمش صددرصد، میگفت اره به خدا ۱۰۰ درصد دست میزد به این پاش راس هم می‌گفت این شلواری که تو پاش بود صد درصد خالص بود اما ننه مرده نمی دونست که این داره شلوار خودش رو میگه فکر می‌کرد اون جنسی که میخواد بخر ببره

آقا به خدا توی این ماشین نون هست، بعدا آدم می فهمه تو صندوق عقب ماشین یه خورده نون گذاشتند که طرف قسم میخوره راست دربیاد ,الان دور این موتورها, ماشینتون چند درصد ۷۰ ۸۰ ۹۰ درصد هیئتی ها یا دور ماشین رو خالی کردن ماشین دورش نمی چرخید، چند هزار تا کار کرده خود او ننه مرده که میخواد این ماشین رو بخره حاجی دیگه می خوام ماشینمو بفروشم چرا؟ حاجی داره به خرج می افته خوب وقتی میری بفروشی به طرف میگی داره به خرج میوفته؟ اگه یادتون باشه من تو حسینیه کربلایی همین مطلب را گفتم که تو تهران قبل از انقلاب یه مسابقه برقرار کردند که علت عقب افتادگی شیعه ها و مسلمان ها چیه؟ هزاران نفر، حالا اون زمان این سوال را جواب دادن یه نفر برنده شد، طرف اومد چهارده صیغه کذب رو گفت کذب کذبا کذبوا کذبت کذبتا کذبنا کذبت کذبتما کذبتم گفتن یعنی چی گفت همه بدبختی ما برای همین دروغ گفتنه ! آن یکی مرد دروغ گفت , ان دو مرد هم دروغ گفتن ,آن مردان همه دروغ گفتن , اون یدونه زن هم دروغ گفت ,دوتا زن هم دروغ گفتن ,همه زنان دروغ گفتند ,تو یه دونه مرد هم دروغ میگی, شما دوتا مرد هم دروغ میگیم ,همه شما مردها دروغ میگید, تو یه دونه زن دروغ میگی ,من هم دروغ میگن ,هممون دروغ میگیم ,علت عقب افتادگی شیعه مسلمانان.

ببینید عزیزان من حرفی ندارم روی بغض و کینه خدا میدونه از بحث‌هایی که دوست داشتم بهش بپردازم ,بحث همین محبت و بغض و وهابیت و وضع امروزه, اما اینها یک پله فراتر باید رفت یک قدم باید بالاتر برداشت این مشکلات بین خودمون رو ببینید یکی و دوتا ۱۰۰تا هزارتاس حالا تو این نمیخوام فعلا وایسم یه خورده بریم جلو تر ببینیم این روایت چیکار کرده باور کنید باور کنید اکثرا طلبه اید اگر این روایت رو روش کار کنید، یک ماه رمضون برای هر طلبه ای که چهار پنج سال درس حوزه خونده باشه حرف داره و امروز مشکل مردم همین جاست، ما رفیق نشیم امام زمان نمیاد، دوم تو رفع نیازمندی‌های هم کوشش کنید رضایت خاطر همدیگر را فراهم کنید.

سوم: با جان و مال و پا و زبان دوستی خود را بر او ظاهر کنید سومی شد, چهار تا با جان با مالت با پا راه بیفت براش قدم بزن کار کن ببین کجا میتونی مشکلش را حل کنی و زبان امروز خدا میدونه چیکار میکنه دیگه نه برای مداح آبرو گذاشته نه برای روضه خون آبرو گذاشته نه برای یک عالم آبرو گذاشته. زبان را رها می کنیم باهاش رفیقی میاد میگه حاج آقا فلانی پشت سر شما حرف می زد، فلان فلان فلان بهش میگم خوب تو هیچی نگفتی؟ حاج آقا روم نشد بگم خب اینکه رفاقت نیست توی همون جلسه باید می گفتی چرا این حرف را دارید می زنید این دروغه.

چهارم: دیده‌بان, راهنما, آیینه, پیراهن او باشید. اینا حالا اون هایی که یه خورده تو بحث رفاقت یا تو روایت دستی دارند می‌دوند اینها هر کدوم با جانشون باید چجور ,با مالشون باید چه جوری با پاشون باید چه جوری با زبانشان باید چه جور

چهارم: چهارتاست یک توی چهارمی دیده بان هم باشید دیده بان کارش چیه حالا ما جنگ داشتیم همون بلدیم دیده بان شب و روز نداره خواب نداره همش در حال حراست و مواظبت کسی که دیده بان سپاهه کارش اینه در حال مواظبته که کسی به سپاهی که او دیده بان اون سپاه نزدیک نشه اگر خطری داره این سپاه را این دپو و این پایگاه را سنگرو داره تهدید میکنه باید دوستانمون رو باید بپاییم یه رفیق داریم داره میره خراب میشه می‌بینیم علایم رو دیده یعنی قبل از اینکه طرف زمین بخوره بریم دورطرف رو بگیرید مراقبت کنیم، عواملی که داره رو بیچاره میکنه بهش بگین بگین فلانی من مراقبت توأم تو آروم آروم داره خراب میشی حاجی از کجا میگی، منم مراقبم رفیقات دوستات رفت و آمدهات, وقتی که برای نماز وقتی که نمازش رو دیدم فهمیدم چه خبره اعمال ورفتارت یک دیده‌بان باشیم برای هم. دو: راهنما باشیم برای هم.

سه: آیینه باشیم برای هم حالا خدا آیینه رو میشه چند جا راجع بهش حرف زد به خدا من این روایت را تا حالا نشنیده بودم و فکر می‌کنم هر کدوم از این فرازها حالا من این را انقدر نمدمالی می‌کنم اگر خدا بهم عمر بده یک دو سه سال دیگه ازش ده تا منبری که حالا من میگم من به این معنا که این حرفا همش هست.

من دیروز بعد از ۱۲ ساعت توی احادیث گشتیم این روایت را انتخاب کردیم که فکر کردیم میتونیم یه خورده ۱:دیده‌بان ۲:راهنما ۳:آیینه ۴:پیرهن او باشیم چهار تا شد یکی یه حق پیرهن رفیقت باشی یه دفعه گرمش شد برو بادش بزن و یه دفعه سردش شد برو گرمش کن یه دفعه خورد زمین برو بالا سرش کمکش کن اگه یه دفعه ثروت بهش رسید دینو گذاشت کنار برو یقش رو بگیر بادش بزن بگو فلانی خیلی گرمت شده. مگه لباس اینجوری نیست آدم وقتی گرمش شد لباسها رو کم میکنه وقتی سرد شد لباسها رو زیاد میکنه. تو لباس مومنی, این کم و زیاد شدن دست توئه با او چه جوری باشی من بارها گفتم بارها گفتم داستان از این داستان زیباتر تو بحث رفاقت بعد از رفاقت حضرت زهرا و امیرالمومنین داستانی زیباتر از این نشنیدم میگن امیرالمومنین حضرت زهرا یعنی منظور چهارده معصوم شهدا کربلا همه را شما بگذارید کنار تو عرف خودمون که میگفت دو تا عابد بودن توی کوه بعد هر چند وقتی یکیشون میرفته شهر یک مقدار وسایل خوراکی می‌گرفت می‌آورد تو غار یه بار یکی شون رفت توی شهر گرفتار یک زن زانیه شد یک زن بدکاره شد.

اون رفیقش توکوه هر چی منتظر شد دید خبری نشد، از کوه اومد پایین راستی رفیق ما کو؟ گفتند همان عابده؟گفت:آره گفتن: اوه اوه اوه اوه دیدین این اوه اوه هایی می کنیم چه آبروی میبریم، رفته خونه فلان زن بدکاره اگه من بودم می گفتم چشمش کور بره به درک برم مثلا من اونو نبینه یه روز فکر می‌کردم با خودم شاید این قصه مال دو سه سال قبله به خودم میگفتم سید آدمیم ما اون برصیصای عابد بود پاش لیز خورد انقدر را گنده ها بودند که پایه شهوت ,پایه زن , قصه زن خیلی قصه جدی ها تعارف نداره که مداحا سخنران ها همه شون توی خطرند، چون استقبال عمومی جامعه است به سمت اینها. به خودم میگفتم اگه تو پات لیزخورد بردنت دادگاه ویژه یه نفر چند تا رفیقات پا میشن بیان دادگاه بگن آقا ببخشید این آدم خوبی بوده اما نمیدونم چرا این غلطا کرد چند نفر میان اونجا بگن این رفیق ما راسی اشتباه کرده ببخشیدش به این روز عزیز قسم یک نفر بیشتر به ذهنم نخورد چون یک نفر هم باید امتحان پس بده تا ببینم اون یه نفره میمونه یا نمیمونه رفاقت برای کی؟ برای کی؟ برای روزهای سختیه آدم یکش وبعد مرگ آدمه برای روزهای سختی آدم.

دیده بان راهنما آیینه پیراهن او باشید عابده گفت رفته خونه فلانی گفت آره رفت درو زد اون عابده که تو بود اومد دم در تا چشمش به این رفیقش خورد یک لحظه خجالت کشید، آقا از کل بحث رفاقت همین یک داستان را یاد بگیریم تو زندگیمون عمل کنیم اگه یه رفیقی یک دفعه قیافش یه جوری شد یه دفعه دیدیم فردا ریشاشو یه جوری زده که به ما نمیخوره یه دفعه تو خیابون میبینیمش راهمونو کج نکنیم از اونور بریم که اصلا. بابا, باهم نون و نمک خوردیم برو ببین چشه کی باهاش رفاقت کرده چی شده چرا این مشکل رو پیدا کرده شاید تو بتونی کمکش کنی شاید تو بتونی دستشو بگیری، در زد عابده اومد دم در، خوب عابدی که تو خونه زن بدکارس خجالت میکشه تا رفیقش رو دید دم در گفت؟ بله گفت:فلانی من فلانی ام تو غار تو معبد تو محل عبادت ما با هم خیلی رفیق بودیم نمازها روزها عبادت ها چه حالا، پاشو بریم گفت نمی شناسمت, گفت چرا:من تورو میشناسم فلانی، این جمله انقدر قیمت داره ,گفت فلانی من تو عمرم هیچ وقت مثل الان تو رو دوست نداشتم گفتم راست میگی حالا با این که اومدم تو خونه زن بدکاره آدم بدی شدم باز هم علاقه داری بهم؟ گفت آره اون علاقه ای که الان به تو دارم بیشتر از اون علاقه ای است که توی غار به تو داشتم.گفت بیا بریم و یا علی آمدن رفتن. یعنی ما مراقب دیده‌بان ,راهنما ,آیینه ,لباس هم برای حرکت ,اصلا باور کنید من این روایت رو پیدا کردم روایت را دیدم احساس می کنم خیلی پرتیم.

پنجم: تو سیر بشو او گرسنه ,تو لباس تنت باشه اون برهنه تو سیراب باشی اون تشنه. به اینا عمل نکنی از طاعت خدا خارجی از ولایت خدا من این جمله ده بار کسی اگر به اینا عمل نکنه از ولایت خدا خارج میشه رفیقته ببینی خونه نداره تو خونت فلان رفیقته تو اوج مشکلاته ,حاج آقا اینا که میگی خودت عمل می کنی نه من اصلا عمل نمی کنم و اصلا اگر این حقا انقدر قیمت نداشت که من انقدر روش پافشاری نمی‌کردم که خیلی باید قوی باشی مثل امیرالمومنین، بچه ها تو خونه گرسنه سه درهم قرض کردی داری میری سمت خونه بعد میبینی عمار نشسته چهارراه مدینه گرسنه عمار چته آقا بچه هام غذا ندارد این پول آقا خودت چی من سه تا اولاد دارم تا چهارتا داری یا ما چهارتا دارم تو پنج داری تو یه دونه بیشتر از من داری بیا، این حرکت ظاهرش یه حرکت محبتیه اما باتنش خیلی جیگر میخواد خیلی جیگر میخواد مثل شهید عباس بابایی مثلا لحظات قبل از شهادتش براش یه تلویزیون ۱۴ اینچ میارند بعد وقتی سه روز بعد شهید میشه میبینن تلویزیون هم نیست میگه، مرحوم ستاری گفت ,گفت که به خانمش گفتنم بابا ما ده تا تلویزیون تا حالا آوردیم کجا رفت؟

تلویزیون آخریه سه روز قبل شهادتش کو؟ گفت:اون روز که آوردی غروب آمد گفت خانم گفتم بله گفت یه رفیق دارم یه بچه از ما بیشتر داره تلویزیون نداره اون بر ما اولاس به این تلویزیون ببرم؟ گفتم تو که هیچی نذاشتی اینم بردار ببر,ظاهرش یک کاره اما با تنش هممون میدونیم خیلی باید سرمایه داشته باشید تا دیده بان رفیقت باشی دیده‌بان چقدر زیباست این روایت ,دیده‌بان ,راهنما ,آیینه ,پیراهن ,چهار تا شد یه دونه.

پنجم نمیشه او گرسنه تو سیر اون برهنه تو جامه به تن ,اون تشنه تو سیراب باشی ششم اگر کلفت و نوکر داری اون نداره حالا شاید امروز این حرف به معنای دیگری باید تفسیر بشه نوکرت و کلفتت رو بفرست برای او بعد امام می فرماید: غذا برای او درست کنه لباسهای او را بشوره خونه او را مرتب بکنه جای او را برای خواب بندازه. تا اینجا ما گاهی اوقات به رفیقامون میگیم آدم یه رفیق اگه پیدا کرد بعد این نوع روایات حالا اینها که خیلی سنگینه از این روایات یه خورده سبک‌تر امیرالمومنین فرموده:اگر همچین رفیقی پیدا کردید او کبریت احمره سلام علی رو به او برسان کسی اینجوری باشه. بارها گفتم اینارو باید زنده کنیم میاد میگه:حاج آقا داستان از لوتی های قدیم نمی‌گین، میگم مگه چند تا لوتی داشته قدیم ,شما لوتی بشین داستان شما رو ببریم بالا منبربگیم اقا اینجا یه جوان داره زندگی میکنه.

شهید عباس بابایی اینجوری بود شهید همت اینجوری بود اینجوری بودن دیگه، هفتم که آخریشه و خیلی سخته به سوگند ۵ تاس آخری، به سوگند او وفادار باشید، دعوتشو بپذیرید.

یک: به دنبال جنازه‌اش را بیفتید, از دنیا رفت تشییع جنازش برید که من خودم خیلی اتفاق افتاد توهمین قم ,که یه محب اهل بیت یه هیئتی از دنیا رفته هرچی نگاه کردم هیچ هیئتی زیر تابوتش نبوده: بچه ها کجان؟ تو بیماری به عیادتش برید زمین خورد بریم کمکش کنید بالاسرش باشی در موقع نیازمندی‌های او خیلی این روایت عجیبه ای کاش عربی شم آورده بودم در موقع نیازمندی های او به حالت آماده باش باش تعبیررو دقت کنید یعنی اگر خواستی رفاقت کنیم تارفیقت گرفتار شد باید آماده باشی. دیدین مملکت به بحران میخوره یک دفعه کل نیروی انتظامی کل کشور مسلح آماده باش میشه؟ تا رفیقت گرفتار شد به صورت آماده باش, یعنی چی؟ یعنی شب و روز دیگه نباید داشته باشی. این خیلی توضیح داره من نمیخوام خیلی واسم رو این ها. آخری نیازی به در خواست او نباشه بلکه پیش از درخواست او حاجتش را برآورده کند. قبل از اینکه مثلا از گرفتاری و فقر پاشید قیام بکنیم.امروز هیئتیم نمیدونم میشه این حرف را راحت زد یا نه. انقدر راحت میتونم کمک کنم همدیگر را اینقدر راحت میتونیم با طرح و پروژه و فکر و برنامه‌ریزی و با یه خورده نظم به کارامون میتونیم یه کارهایی بکنیم که همدیگر را کمک کنیم یاری کنیم توی این گرفتاریا هم دست همدیگر را بگیریم، طرف میاد تو پایگاه طرف میاد تو هیئت یه مدت توی هیئت میمونه بعد یه دفعه ایام بعد حالا شده ۲۷ سالش ۲۸ سالش زن میخواد بگیره، آقا میاد بره زن بگیره هیئت، بچه ها پول دارید نه بابا همه شون بندگان خدا با املت و نمیدونم بادمجون و اینها دارند ناهار و شام رو سر می‌کنند پول ندارند تازه موندن که کجا شام هیئته شام بده برن بخورن.

بعد پول هم که ندارند به این بدن، این میفته کجا میفته تو کار بانک اول زندگیشتو ربا و رشوه حالا به ربا خوری حالا ما همشو ربا نمیگیم حالا شاید حالا اختلاف علماست ولی بالاخره تو این وضع بانکداری اسلامی که نیست، شما قرض الحسنه می‌گیرید دیرکرد ازت میگیره اینکه دیگه قطعا اسلامی نیست. صد هزار تومن قرض الحسنه داده قرض الحسنه بسیجیان حالا ببخشید من بسیجیان را عذر خواهی می کنم من از تجارت ۱۰۰ تومن گرفتم دیرکرد میگیره حالا شاید بسیجیان گیر المی منبر حالا بلند گو جلومه خراب بکنم نه ۱۰۰ تومن قرض الحسنه میدن بعد میبینی که ۲ هزار تومن قسط هر ماه رو ۲ روز که کم میبری میشه ۲۰۷۰ تومن میگیرن، این ۷۰ تومن چی میگه دیرکردشه ای بابا دیگه قرض الحسنه که دیرکرد نداره که، ما می‌توانیم با یک طرحی یک برنامه‌ای، این روایت رو یه بار، خدا به دلتون بنداز این روایت را خیلی قیمت داره آقا:این همه گفتی خیلی نفهمیدیم این مشکل منه نه مشکل این روایت برای اونهایی که دیر اومدن یکبار دیگه میگیم

امام صادق شخصی به نام معلی بن خنیس از امام صادق سوال کرد ما حق المومن المومن:حق مومن بر مومن چیه آقا فرمود مومن بر مومن هفت حق واجب داره هفت تاش رو هم واجب نیست یکی یکی اینها واجبه هر که به این حقوق عمل نکنه از طاعت و بندگی ولایت خدا خارجه این تعبیر رو من تا حالا ندیده بودم هر که به اینها عمل نکنه عن خالفه خرج من ولایت الله و ترک طاعته کان خالف ,شاید اینجوری باشه که مثلا حالا ما اگر نمی تونیم عمل کنیم از ولایت خدا خارجیم؟ نه خارج نیستیم شاید بشه اینجوری مثلا تعبیر و معنی کرد یکم کار میبره چون میگن خالف یعنی مخالفت کردن حالا که مخالفت نمیکنه میگه من ضعیفم مومن بر من حق داره هفتا هم واجبه اما من آدم ضعیف النفسی هستم نمی تونم به این هفتا عمل کنم این از ولایت خدا خارج نمی شه اگر این خالف اینجور معنی کنیم این معنی عامیانه و ظاهری خرج ولایت الله میگه گفتم آقا میشه اینا رو بگی فرمود: که نه من تورو دوست دارم من میترسم بشنوی نتونی عمل کنی برات سخت میشه تعلم بدونی ولاتعلم اما عمل بهش نکنی اون موقع خیلی سخت میشه گفتم آقا لا حول ولا قوه الا بالله انشالله به حول و قوه الهی میتونم؟ آقا فرمود پس اولی از همه آسونتره هرچه برای خودت دوست داری برای او هم دوست داشته باش هرچه برای خودت ناخوش داری همین اولین صفت مومن حق مومن بر مومن اگر توی جامعه ما حاکم بشه من اعتقاد دارم ۶ تای دیگش رو آروم آروم عمل کنیم دزدی میره ربا میره رشوه میره حق و ناحق میره ظلم میره سرمایه دار بره بالا فقیر بره پایین میره همه چی میره با همون اولی هرچی برای خودت میخوای برای اون هم بخوای ,نانواس داره نون میپزه آقا این نون رو دادی به این مشتری خودت میخوری؟ نه:پس بگذار بیشتر برشته بشه خمیرش را درست تر کن. کبابی داره کباب درست می کنه

این بحث رفاقت یک بحث, من دو سه بار گفتم حالا بعدا پاک می کنم من این بحث رفاقت را که حالا آماده کردم حالا خواب هیچ حجتی نیست اما برای من حجت چون بالاخره بعضی خواب ها رو آدم خودش میفهمه که ,حالا یه روز خواب بودم تو خواب دیدم که مثلا حسینیه امام خمینی، بیت آقا داریم منبر میریم آقا سمت چپ نشسته جمعیت هم شلوغ و بعد من بحث دل می‌کردم و بحث دلم گرفته بود آقای خامنه‌ای هم خیلی قشنگ نگاه می‌کرد. من توی همون خواب کیف می کردم که منبره گرفته جلوی آقا لکنت زبون پیدا نکردیمو خلاصه حسابی بال و پر میدادیم به بحث یه دفعه وسط بحث ما آقا بلند شد فرمود که صبر کن مایه لحظه گفتیم اقا وسط منبرما بحث ما بحث دل بود گفت این سید یه حرفی میزنه راست میگه، تا ما رفیق نشیم امام زمان نمیاد راست میگه ما از خواب بیدار شدیم گفتیم خوب الحمدالله. ولی امروز به قرآن به این رسیدم تا ما رفیق نشیم امام زمان نمیاد.

رفیق, برید بچه‌ها داره ماه شعبان نیمه شعبان ایامی که امشب شب آقا ابوالفضل دیگه، کتاب های روایی را باز کنید حقوق مومن بر مومن رو بخونید بهش دروغ نمیگه بهش نیرنگ نمیزنه ظاهر و باطن، حالا هفتارو میگه هفتارو من خوندم، ۷۰ تا دیگه هم تو روایت مدلهای دیگه هست مومن با مومن اینه اگه اینجوری عمل کنیم تمام کشورهای اروپایی باید بیان اخلاق و رفتار شما را به عنوان سرمشق زندگی برای خودشان ببرند که شما چیکار کردی انقدر خوب شدید اما این حرفا چیه حالا هرکی تونست چهل تا رو لگد کنه بره بالا برای خودش. حاج اقا اومدن؟ حاج اقا اومدن خب من امادم محفل و مجلس رو تقدیم کنم.

چند تا دعا از باب اینکه یک روز امام حسین روی پایه پیغمبر خدا نشسته بود بعد امیرالمومنین نگاه کرد به پیامبر فرمود یا رسول الله من را بیشتر دوست داری یا حسین رو شنیدید روایت رو؟ کیا شنیدند؟ خوب الحمدلله شاید هم بعضی ها شنیدن حالا مثلا دیگه ای کاش آورده بودم براتون میخوندم عین متن را خیلی نکات زیبایی داشت گفت آقا: حسین رو بیشتر دوست داری یا من رو؟ امام حسین فرمود: بابام خیلی تعبیر عجیبی میگه تا پیامبر زنده بود امیرمومنان می فرماید تا جده حسنین زنده بود حسن و حسین من را بابا صدا نمی کردند. حسن به من میگفت یا ابوالحسین حسین به من میگفت یا ابالحسن. پیغمبر که از دنیا رفت گفتند بابا یعنی تا پیامبر زنده بود.حالا دقت کنید به این صحنه امام حسین روی پای پیغمبر نشسته امیر مومنان اومد تو میدان گفت پیغمبر من را بیشتر دوست داری یا حسین را؟

امام حسین سنش چقدره حالا روایت نمیگه ولی وقتی وفات پیغمبر ۶ سال ۶یا۵ سالشه فرمود بابا, ابوالحسن بابام هرکدوم از من و تو که در طاعت و بندگی خدا جلوتر باشیم رو بیشتر دوست داره. به به خب این یه مشقه بعدش یه خورده رفت جلوتر آقا امام حسین فرمود که: بابا تو افضل بر منی اما من فخرم بیشتر از تو. که یه دفعه امیرالمومنین فرمود:حسین جان چی میگی گفت بابا این که تو افضل برمایی همه میدونن اما روز قیامت فخر من بیشتر از تو گفت برا چی گفت برای اینکه من جدم رسول الله است شما نداری من بابام شمایی شما بابا مثل من نداری من مادرم فاطمه است شما مادرت مثل مادر من نیست من داداشم حسنه من با خاندان فخرم تو روز قیامت بیشتر از شماست.

یک نکته هم بگم خیلی داستان توی این موسوعه امام حسین من خوندم خیلی جاهاش قابل فهم نبود برای همین اصلا نمیشه نقل کرد باور کنید من دیشب هم گفتم پریشب نه پس پریشب شاید من ۱۱ ساعت شب تا صبح نشستم هرچی کتاب مال امام حسین بود توی خونمون, هفت یا هشت تا کتاب اصلی مطالعه کردم هیچ داستانش به دردم نخورد که بیام بگم چون گاهی اوقات یه تعابیری داره به اینکه مثلا امام حسن با امام حسین دعوا می‌کنند کشتی می‌گیرند و چی میشه یا مثلا اینها خط می نویسن میرن خدمت پیغمبر, پیغمبر میگه مثلا ,حالا بعضی هاش قابل جمعه ولی بعضیاش قابل جمع نیست حالا اونا که قابل جمع نیست را دیدم تعدادش زیاده عقل ما نمی کشه که مثلا یک آهوی اومد توی مدینه و یک بچه آهو یک صیاد آورد مسجد و پیغمبر داد به امام حسن و امام حسن آهو را برد خونه, وامام حسین دید و گریه کرد و توی کتاب های معتبر ما امام حسین گریه کرد و اومد توی مسجد پیغمبر بابا چرا برای من آهو نگرفتی. بعد امام حسین توی مسجد گریه یه دفعه دیدن یه گرگی داره میاد یه اهو هم جلوشه یه بچه اهو هم جلوی اون مادر است اینها اومدن توی مسجد و بعد پیغمبر خدا فرمود اهو چی شده؟

گفت حقیقتش امام حسین آمد گریه کنه هاتفی ندا داد که آهو قبل از اینکه قطره اشکی از چشمان اباعبدالله سرازیر بشه سریع و بچت را عرضه کن به پیغمبر من دوتا بچه آهو داشتم یکیش رو دیروز صیاد گرفت براتون آورد که تا امروز حالا تعبیر داره این آهویی که جگرم این جور شد دلمون اون جور شد ناراحت شدم دیگه دومی را هم خدا فرمود من تقدیم شما کنم و مادر آهو رفت و امام حسین بچه آهو را برد توی خونش. خوب من که بچم میشنوم میگن امام حسین چرا این آهو رو برد خونش؟ چرا برد خونش؟ آقا دوست داشته ببره بابا پس عاطفه آن آهوی مادر چی میشه؟ اصلا مگه بعضی جاها ما نمی‌خواهیم تمام حرکات و سکنات اهل بیت رو بیاریم در قالب مثلا فهم خودمون یا فهم به نورانیت نه نمی‌خواهیم این کارو بکنیم ولی حالا خودمون هم بعضی چیزها رو حالا یه گرگی بیاد یک آهوی بیاد و بعد این هم یک روایت آن هم توی بحار فقط هست، ببینید بعضی از مداحان روضه خون ها از این داستان‌ها اگر بهشون بگی حاضرند دو میلیون به آدم بدن آدم یک دونه از این داستان‌ها به اینها بده. همچنین آهو رو چشمش رو چشم علی اکبر می‌کنند و گردنش را نمی دونم چی می کنند و دیدیم که هنر دارند الحمدلله توی تصویرسازی اما من هر چی گشتم یه روایت یک داستان هرچی پیدا کردم توش گریه بود امروز امشب دیشب که بلاخره تا این بچه رو گرفتن شروع کردن به گریه کردن.

خدا به حق امیرالمومنین به حق امام حسین به حق صاحب امروز به شادی دل پیغمبر امیرالمومنین حضرت زهرا سلام الله علیها چند تا دعا می کنم انشاالله آمین بگید تا عزیزمون بیان و همتون رو به فیض برسونند روز دعاست حتماروز استجابت دعا هم هست، روز ولادت آقا اباعبدالله است هرکه گرفتاره امروز اینجا خودش را به مدینه برسونه حتما حاجت میگیره در خونه آقا امیرالمومنین، ما نداریم داریم توی ائمه که یک امام قبل از آمدنش مثلا روضه خونده باشه خودش قبل از اومدنش مثلا دل مادرش را خون کرده باشه؟

نداریم اما اباعبدالله اینجوریه که توی رحم مادرش هم که بود برای مادرش روضه می‌خواند تا چشم به هم بزنی محرم هم میاد، چند تا من دعا کنم انشالله خدا به هممون قدر این محافل و مجالس و بدانیم که خیلی فرصت نداریم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم، خدایا ما نمیدونیم امروز چقدر قند توی دلم امیرالمومنین آب شد، چقدر دل آقا شاد شد اما به شادی دل امیرالمومنین به شادی دل پیغمبر، به شادی دل حضرت زهرا، امروز دیشب ماه شعبان هرچی به خوبا به خیمه نشینان امام زمان مرحمت می کنی به ما هم مرحمت بفرما. آمین این ماه شعبان را بهترین ماه شعبان عمر ما بهترین ماه عمر ما بندگی ما قرار بده. الهی آمین
توفیق ,توبه ,استغفار, ترک گناه و معصیت توفیق طاعت و بندگی ,توفیق شب‌زنده‌داری, عبادت, مناجات, سجده به درگاه خودت رو بیش از پیش به ما مرحمت بفرما.

خدایا محبتت رو به دل ما نازل بفرما.
آقامون حجت بن الحسن به ما برسان,
خدایا حق غیبتش را به مادر زهرا ببخش.
ما را از خادمان و چاکران و نوکران خیمه ثبت و ضبط بفرما
رهبر عظیم الشأن انقلاب مراجع عظام حوزه‌های علمیه دانشگاهای دولتمردان همه شیعیان و محبین امیرالمومنین یاری بفرمایید.
آخرین دعا خدایا ریشه یهود وهابیت دشمنان امیرالمومنین بکن

برای تعجیل در ظهور امام زمان سلامتی رهبرمون شفای مریضا رفع گرفتاریها حاجت روا شدن همه حاجتمندان شادی روح امام شهدا و علما انبیا صلحا همه شیعیان محبین امیرالمومنین پدر و مادرها حق دارن از این جمع بانیان خیر من حقیر هرچه نفس داری صلوات بر محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

* متن کامل روایت: حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ عَنِ اَلْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَهَ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ اَلْمُعَلَّى بْنِ خُنَیْسٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ما حَقُّ اَلْمُؤْمِنِ عَلَى اَلْمُؤْمِنِ قَالَ سَبْعَهُ حُقُوقٍ وَاجِبَاتٍ مَا فِیهَا حَقٌّ إِلاَّ وَ هُوَ وَاجِبٌ عَلَیْهِ وَ إِنْ خَالَفَهُ خَرَجَ مِنْ وَلاَیَهِ اَللَّهِ وَ تَرَکَ طَاعَتَهُ وَ لَمْ یَکُنْ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ نَصِیبٌ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ حَدِّثْنِی مَا هِیَ قَالَ وَیْحَکَ یَا مُعَلَّى إِنِّی شَفِیقٌ عَلَیْکَ أَخْشَى أَنْ تُضَیِّعَ وَ لاَ تَحْفَظَ وَ تَعْلَمَ وَ لاَ تَعْمَلَ قُلْتُ لاٰ قُوَّهَ إِلاّٰ بِاللّٰهِ قَالَ أَیْسَرُ مِنْهَا أَنْ تُحِبَّ لَهُ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ تَکْرَهَ لَهُ مَا تَکْرَهُ لِنَفْسِکَ وَ اَلْحَقُّ اَلثَّانِی أَنْ تَمْشِیَ فِی حَاجَتِهِ وَ تَبْتَغِیَ رِضَاهُ وَ لاَ تُخَالِفَ قَوْلَهُ وَ اَلْحَقُّ اَلثَّالِثُ أَنْ تَصِلَهُ بِنَفْسِکَ وَ مَالِکَ وَ یَدِکَ وَ رِجْلِکَ وَ لِسَانِکَ وَ اَلْحَقُّ اَلرَّابِعُ أَنْ تَکُونَ عَیْنَهُ وَ دَلِیلَهُ وَ مِرْآتَهُ وَ قَمِیصَهُ وَ اَلْحَقُّ اَلْخَامِسُ أَنْ لاَ تَشْبَعَ وَ یَجُوعُ وَ لاَ تَلْبَسَ وَ یَعْرَى وَ لاَ تَرْوَى وَ یَظْمَأُ وَ اَلْحَقُّ اَلسَّادِسُ أَنْ یَکُونَ لَکَ اِمْرَأَهٌ وَ خَادِمٌ وَ لَیْسَ لِأَخِیکَ اِمْرَأَهٌ وَ لاَ خَادِمٌ أَنْ تَبْعَثَ خَادِمَکَ فَتَغْسِلَ ثِیَابَهُ وَ تَصْنَعَ طَعَامَهُ وَ تُمَهِّدَ فِرَاشَهُ فَإِنَّ ذَلِکَ کُلَّهُ إِنَّمَا جُعِلَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ وَ اَلْحَقُّ اَلسَّابِعُ أَنْ تُبِرَّ قَسَمَهُ وَ تُجِیبَ دَعْوَتَهُ وَ تَشْهَدَ جَنَازَتَهُ وَ تَعُودَهُ فِی مَرَضِهِ وَ تُشْخِصَ بَدَنَکَ فِی قَضَاءِ حَاجَتِهِ وَ لاَ تُحْوِجَهُ إِلَى أَنْ یَسْأَلَکَ وَ لَکِنْ تُبَادِرُ إِلَى قَضَاءِ حَوَائِجِهِ فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ بِهِ وَصَلْتَ وَلاَیَتَکَ بِوَلاَیَتِهِ وَ وَلاَیَتَهُ بِوَلاَیَهِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ . (الخصال جلد۲ صفحه۳۵۰)

 

سخنران: حجت الاسلام و المسلمین سید احمد دارستانی

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *