Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
جلسه سوم: به صورت یکپارچه840 متن تولیدی ادب

ادب ۳ ؛ ادب و تربیت فرزند

adab-03

ادب ۳ ؛ ادب و تربیت فرزند

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

اهمیت ادب

خاندان برمکی  از خاندان‌های ایرانی بودند که در دستگاه خلافت عباسیان به قدرت فراوان رسیدند. نام آورترین این خاندان  یحیی برمکیو رزندش جعفر بودند که در هفده سال نخست خلافت هارون الرشید تقریباً تمام امور خلافت در دست یحیی و فرزندان و خویشان او بود و توانستند ثروت و مکنتی بی حد به دست آورند.

همیشه بیست و پنج نفر از برمکیان مهمترین مشاغل لشکری و کشوری را بعهده داشتند. شاهان دیگر کشورها برای او هدایایی می‌فرستادند و احترامی که برای او قایل بودند برای خلیفه معمول نمی‌داشتند

علاقه هارون الرشید به جعفر برمکی تا اندازه ای بوده که به محض دیدن او به نشانه احترام از جای خود برمی خاست. این علاقه و احترام تا حدی بوده که حتی تعجب اطرافیان پادشاه را هم برمی انگیخته بود.

نقل شده در یکی از روزهای اواخر بهار، هارون الرشید به همراه وزیر اول خود  جعفر برمکی به باغ معروفی در نزدیکی بغداد می روند که یکی از برمکیان وظیفه باغبانی آن را برعهده داشته و آن مکان را همچون بهشتی دیدنی درآورده بود.

هارون و جعفر در حال گردش در باغ مورد نظر بودند و باغبان هم آنها راهمراهی می کرد.

آنها پی در پی از باغ و درخت های سایه انداز، گل و گیاه و شمشادهای یکنواخت و میوه های رنگارنگ گذر می کردند و هارون هم پیوسته زبان به تعریف می گشود. در همین حال بودند که ناگهان جعفر برمکی نگاهش به سیبی بزرگ در بلند ترین شاخه یکی از درختان افتاد. جعفر برمکی قصد چیدن سیب را کرد اما موفق نشد سیب را از شاخه جدا سازد.

هارون که جعفر برمکی را در این حال دید انگشتانش را قلاب کرده و به جعفر برمکی گفت: پایت را در کف دست من بگذار و بالابرو.

جعفر برمکی همان کار را کرد که هارون دستور داده بود؛ اما بازهم دستش نرسید. هارون الرشید باز هم خطاب به جعفر گفت که پایت را بر شانه های من بگذار؛ او نخست امتناع کرد اما برای به دست آوردن سیب بالاخره راضی شد که پای بر شانه خلیفه بگذارد و بالا رود.

بعد از گشت و گذار در باغ، هارون الرشید به باغبان گفت می خواهم به پاس تلاشی که در جهت زیبایی باغ انجام داده ای پاداشی به تو بدهم. باغبان که از دور شاهد ماجرای سیب چیدن و پای گذاشتن جعفر بر سر خلیفه بود و بی ادبی او را دیده بود  با ترس و لرز گفت: «قبله عالم همان گونه که می دانید من از برمکی ها هستم. تنها خواهش من این است که دست خطی عطا کنید که در آن قید شود که من از فامیل برمکی ها نیستم.

هارون و جعفر شگفت زده از خواسته باغبان به یکدیگر نگاهی انداخته و به او گفتند زمانی که همه حسرت این را دارند که ای کاش از برمکی ها بوده و از لطف خلیفه برخوردار می شدند، چطور می خواهی که تو را غیر برمکی بخوانیم! در نهایت امان نامه مورد نظر به باغبان اعطا شد و هارون الرشید باغ را شگفت زده ترک کرد.

آن طور که در تاریخ آمده چند سال خیانت بزرگی به هارون الرشید میکند که باعث خشم هارون الرشید میشوو . بعد خلیفه   دستور می دهد تمام آن ها و حتی نوزادانشان را از دم تیغ بگذرانند. نوبت به باغبان که می رسد، باغبان نامه مهر شده را برای نجات جان خود نشان می دهد. خبر به گوش ملازمان و هارون الرشید می رسد و هارون الرشید از او می پرسد که چگونه چند سال قبل از اتفاقی که قرار بود روزی جان تو را به سبب برمکی بودن به خطر اندازد باخبر شدی!

باغبان هم در پاسخ گفت: «زمانی که دیدم جعفر برمکی آنچنان جایگاهی یافته که به قصد چیدن یک سیب پای بر شانه شما می گذارد،وقتی دیدم به خودش جرات چنین بی ادبی را داد فهمیدم جرات خطاهای بزرگ را هم پیدا میکند .

 پیش بینی چنین روزی برایم عجیب نبود. آن وقت بود که پیش خود گفتم جعفر برمکی هم روزی به چنین عاقبتی گرفتار خواهد شد .اگر کسی جرات بی  ادبی کوچک را به خود بدهد جرات بی ادبی بزرگتر را به خودش می دهد .

وقتی صحبت از بی ادبی می شود بعضیها آن را خیلی جدی نمی گیرند در صورتی که ادب پایه و اساس شخصیت یک شخص را تشکیل می دهد .

نقش ادب در تربیت فرزند

بیشتر  پدر و مادرها از   اینکه آینده فرزندشان چی می شه احساس نگرانی می کنند!!

البته بیشتر نگرانی های اکثر پدر ومادر ها مربوط می شه به مسائل اقتصادی ومادی و اینطور چیزها آنها ترس از این دارند که در آینده، فرزندانشان نتوانند شرایط عالی شغلی و تحصیلی مناسبی داشته و نگرانند که در آینده فرزندشون از موقعیت اجتماعی مناسبی برخوردار نباشد. به همین دلیل بیشتر روی تحصیلات و سلامتی و جایگاه اجتماعی فرزندانشون تمرکز دارند

اما به نظر شما آیا همه نیازهای فرزندان من وشما صرفا مادی است؟ یعنی اگه ما همه امکانات مادی را برای فرزندمان فراهم کنیم دیگر مشکل نخواهد داشت؟

مثلا اگر فرزندان ما  در آینده، شغل پر درآمد و آبرومندی داشته باشند آیا آمار طلاق پایین می آید؟ آمار اعتیاد کم می شود؟

چقدر داریم جوانان تحصیل کرده ای را که شغل خوب و سطح بالایی دارند، از نظر مادی هم چیزی کم ندارد اما برای طلاق به دادگاه های خانواده مراجعه می کنند.چون دو طرف کمبود ها ونقص هایی داشتند که به خاطر آن  نتوانستند با هم کنار بیایند، لذا تصمیم به طلاق گرفتند.

و چقدر هستند جوانان تحصیل کرده ای که با وجود شغل و درآمد مناسب حاضر به ازدواج و زندگی مشترک با کس دیگری نیستند.

این کمبود ها گاهی طوری می شود که فرزندان حتی  تحمل پدر و مادرشان را هم ندارند، و این موجب می شود پدر و مادر ها را به خانه سالمندان بسپارند.

چند وقت پیش بود  فضای مجازی از یکی از خبرگزاری های معتبر یک کلیپ تصویری مشاهده می کردم که می گفت بیشتر پدر ومادر هایی که فرزندانشان آنها را به خانه سالمندان آوردند کسانی هستند که در سنین جوانی بیشتر به فکر درس و پیشرفت مادی و آینده ی شغلی بچه هاشون بودند و از تادیب فرزند و ایجاد رابطه ی عاطفی با فرزندشان غافل بودند

ادب حتی تاثیرش از محبت هم بیشر است بعضی ها دوست دارند فرزندشان را با محبت تربیت کنند، خوب است انسان با محبت بچه اش را تربیت کند ولی این را هم بدانید

که بچه ای که فقط با محبت تربیت شده است و تادیب نشده است .

تا وقتی این محبت هست بچه از روی محبت از پدر و مادر اطاعت می کند خواسته ها ی آن ها را جواب می دهد ولی   به محض اینکه محبت کم بشود یا محبت های دیگه ای جایگزین آن بشود اطاعت پذیری او هم کم می شود.

لذا می بینیم خانواده هایی را که می گویند حاج آقا بچه ام تا به سن بلوغ نرسیده بود خوب بود نمازش را با خودم می آمد مسجد می خواند حجاب را هم رعایت می کرد و تو درسش هم موفق بود نمی دونم چرا یکدفعه از این رو به آن رو شد؟

خوب این مشکلیه که خیلی از خانواده ها امروزه با آن مواجه هستند بچه تا قبل از این به خاطر محبت به پدر و مادر نماز می خواند خواسته های آن ها را جواب می داد اما حالا یک سری محبت های دیگه ای جایگزین شده در کنار آن محبت پدر و مادر، باعث شده دیگه خواسته های آنها را  جواب نمی دهد بلکه به خاطر قانون گذاری و سخت گیری به پدر و مادر بی احترامی می کند.

اگر به فرزندت ادب یاد بدهی تو هرحالتی حرمت حفظ می کند، در حالت عصبانیت هم زبانش را کنترل می کنه فحش نمی دهد،  روی حرف پدر و مادرش حرف نمی زد، از روی ادب نماز می خواند و واجبات دینی اش را انجام می دهد.

پس می بینید که با تحصیلات و پیشرفت شغلی و اقتصادی  باز هم مشکلات حل نمی شود واقعیت هم همین است

این دقیقا همان چیزی است که روایت امام صادق علیه السلام  می فرمایند: خَیرُما وَرَّثَ الاباءَ الْابْناءَ الاَدبُ، لا المالُ، فإنّ المالَ یَذهبُ و الأدبَ یَبقى.

شمایی که همیشه به فکر درس خواندن بچه ات هستی از ادبش هم غافل نشو اگر فرزند تو ادب داشته باشد تو درس خواندن هم کم نمی گذارد تو دین داشتنش هم کم نمی گذارد تو احترام به پدر و مادر هم حرمت حفظ می کند. تو شغل آینده اش هم با ادب باشد موفق تره

علم و دانش و مهارت بدون ادب خطر آفرین است

بعضی پدرومادرها بچشون را تو سن ۴یا ۵ سالگی می گذارند انواع کلاس های زبان و ریاضی و ورزش و…. برود ولی وقتی حرف از ادب پیش می آید می گویند بچه ام گناه دارد حالا زودش است بعد یاد می گیرد.

من می خواهم به این پدر و مادر بگویم خیلی خوبه به فکر مهارت آموزی فرزندت هستی ولی اگه از ادب او غافل بشی راه درست استفاده کردن از این مهارت ها یاد نمی گیرد لذا زود ازدستش می دهد و یا در مسیر فخر فروشی و زیاده خواهی و هواهای نفسانی از آن استفاده می کند، آینده خودش را به خطر می اندازد .

  امروزه در علم روان‌شناسی ثابت شده که برای حل مشکلات و رسیدن به پیشرفت آدم باید سلف کنترلی داشته باشد، یعنی قدرت داشته باشه خودش کنترل کند هرکاری را انجام نده برای رسیدن به پیشرفت حل مشکلات خود را کنترل کند از یک سری امور خود داری کند و یک سری کارها را هم انجام بدهد تا به پیشرفت برسد و به مشکلی بر نخورد.

این قدرت خودداری که روان شناسان از آن یاد می کنند همان ادبی است که گفتیم در روایت با عنوان ضبط النفس یعنی خودداری نفس از آن یاد شده.

ای پدر و مادری که دوست داری بچه ات به پیشرفت برسه این را بدان مهمترین عامل پیشرفت او ادب ست نه آی کیو (IQ) و هوش و استعداد.

اگر ادب داشته باشد در همه ی کارهاش به خصوص درس خواندن موفق تر خواهد بود .بجای اینکه حرص بخورد تا این بچه درس بخواند تا قبول بشود این بچه عاشق درس خواندن است بلکه از درس خواندن لذت می برد . .

لذا در روایت داریم امیر المومنین علیه السلام می فرمایند: العُلومُ نَزهَهُ الاُدَباءِ  علم ودانش تفریح انسان های با ادب است.

بچه هایی که خود کنترلی بیشتری دارند راحت تر می توانند از خواسته های دل خود بزنند و درس بخونند. بعد هم وقتی به رشد و پیشرفت برسد به خاطر همین خود کنترلی که دارد جایگاهش محفوظ می ماند.

چقدر شده که یک اتفاقی افتاده و ما نتوانستیم جلوی نفس خودمان را بگیریم عکس العملی از خود نشان دادیم که باعث پشیمانی ما شده.

پس اگر ما بتوانیم فرزندان مان را مودب بار بیاوریم بهترین ذخیره را برای رشد و پیشرفت آنها به یادگار گذاشته ایم.

امروز در زندگی خیلی ها داریم می بینیم مهارت بدون ادب چقدر خطرناکه؟

تفاوت بچه آموزش دیده با بچه مودب مثل درخت کریسمس است و درخت سیب.

درخت کریسمس ظاهرش زیبا است ولی زیبایی اش از خودش نیست عارضی است.

کریسمس در اصل یک درخت کاج پلاستیکی بیشتر نیست آنچه آن را زیبا می کند، چراغ ها و تزییناتی است که به آن آویزان می کنند یعنی زیبایی را  به آن وصل کردند ولی ادب مثل گشکوفه های درخت سیب است . بله هر دو زیبا هستند اما این کجا و آن کجا؟؟

مثلا بچه های جامعه ی امروزی ما مهارت استفاده از گوشی و لپ تاپ و لوازم دیجیتال را بهتر از ما بزرگتر ها می دانند ولی اگر ادب استفاده از این لوازم را نداشته باشند این بچه نمی تواند خویشتن دار باشد و این فضای باز اینترنتی برایش خطرناک است

چند وقت پیش در اخبار ۲۰:۳۰ نشان می داد پدر و مادر برای درس خواندن فرزند دلبند شان گوشی و لپ تاپ را کامل در اختیار او قرار دادند و این آقا پسر ۱۱ساله در تمام این مدت به جای اینکه برود سر کلاس و آنلاین باشد با گوشی بازی کرده بود و با استفاده از رمز اینترنتی کارت پدرش که در اختیارش قرار داده بودند بیش از ۶۵ میلیون تومان هزینه خرید اکانت بازی داده بود.

امروزه این گوشی ها و تبلت ها صدای اعتراض پدر و مادرها را در آورده همه معترض شدند خیلی ها می گویند حاج آقا نمی دونم باهاش چه کار کنم؟

خوب معلومه که باید ادب یادش بدی ، تا وقتی ادب نداشته باشد گوشی و تبلت هم که نباشد جور دیگه ای حرص پدر و مادرها را در می آورد. یک زمانی اکثر پدر و مادرها از تو کوچه رفتن فرزندشان می نالیدند الان از گوشی و تبلت می نالند در آینده از چه قرار است ناراحت بشوند خدا می داند.

در صورتی که اگر با ادب باشد، کنترل نفس او باعث می شود طریقه ی درست استفاده کردن از این وسایل را هم خوب یاد بگیرد، نحوه ی به اندازه استفاده کردنش را هم یاد می گیرد. همه چیزش به جا و اندازه می شود

اگر ما یک سری بزنیم به دادگاه های خانواده، کانون های اصلاح و تربیت و خانه سالمندان و مراکزی از این قسم می بینیم بیشتر کسانی که سر وکارشان به اینجور جاها رسیده از خانواده هایی هستند که در آن پدر ومادر ها ( اعم از مرفه و غیر مرفه) از یک جهت بسیار مهمی نسبت به فرزندشان بی توجه بوده اند و آن موضوع ادب فرزندان است که اگر  به آن توجه نشود آینده فرزند را تو هر شرایطی که باشد، به خطر می اندازد. دیگر می خواهد تحصیلات عالی داشته باشد یا نه، ثروتمند باشد یا فقیر.

چه زیبا فرمودند امیرالمومنین علی علیه السلام:  اِنَّ النّاسَ اِلى صالِحِ الاَدَبِ اَحْوَجُ مِنْهُمْ اِلَى الْفِضَّهِ وَ الذَّهَبِ؛

از این روایت برداشت می شود که بدون ادب آینده فرزندان به خطر می افتد، در این صورت حتی اگر مال وثروتی هم به ارث گذاشته باشی آنهارا تباه می کند، در هر شغل و منسبی هم باشد بی ادبی هایی را انجام می دهد که باعث لعن و نفرین جامعه به آن پدر و مادر می شود،

خود به خود آخرت همه ی پدر و مادر ها تحت تاثیر ادب و یا بی ادبی فرزندان است

تفاوت ادب با تربیت

اینکه می گوییم بهترین سن تادیب ۷ تا ۱۴ سال است بر اساس حدیثی گوهر بار از اهلبیت علیهم السلام که فرمودند :

قالَ رَسولُ اللَهِ (ص): الوَلَدُ سَیدٌ سَبعَ سِنینَ وَ عَبدٌ سَبعَ سِنینَ وَ وَزیرٌ سَبعَ سِنینَ. فَإن رَضیتَ خَلائِقَهُ لإحدی وَ عِشرینَ وَ إِلا فَاضرِبْ عَلی جَنبِهِ فَقَد أعذَرتَ إلی اللَهِ تَعالی

 فرزند، هفت سال مولی، هفت سال بنده، و هفت سال وزیر است. پس اگر در سال بیست و یکم روحیات او مورد رضایت تو بود (شکر خدای نما) و الا واگذار، که در پیشگاه خدا معذوری.

اصل سن تادیب ۷ تا ۱۴ سال است . البته نه اینکه قبل و بعدش مهم نباشد . مهم است اما هفت سال دوم حیاتی است . اساسا ما هفت سال اول را اصلا تادیب نمی گوییم بلکه تربیت می گوییم .

اکثر خانواده ها ادب را با تربیت اشتباه می گیرند

باید بگویم متاسفانه خانواده های امروزی بچه ها را ادب نمی کنند آن ها دارند بچه ها را تربیت می کنند، امروزه آنقدری که روی واژه ی تربیت وقت گذاشته شده روی واژه ی ادب کار نشده، به طوری که اکثر خانواده ها فکر می کنند ادب همان تربیت است و اگر بچه را تربیت کنند کافی است.

  اهل بیت علیهم السلام سفارش به ادب می کنند نه تربیت

این در حالی است که اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بیشتر از واژه ادب برای رشد اخلاقی و معنوی انسان استفاده کرده اند با وجود اینکه تربیت هم یک کلمه عربی است اما کمتر از واژه تربیت استفاده شده است .

فرق ادب و تربیت در چیه  ؟

 تربیت موقتی است اما ادب همیشگی است و دوام دارد

تربیت مثل کنترل تلویزیون است به محض اینکه باطری اش تمام بشه یا از تلویزیون فاصله اش زیاد بشه دیگر کار نمی کند، امروزه پدر و مادرها  بچه هاشون با کنترل و مراقبت می خواهند تربیت کنند. خوب این تا حدودی خوبه و البته لازمه ولی اگر این بچه چشم پدر و مادر را دور ببیند، هر کاری دلش خواست می کند.

تربیت موقتی است و ممکنه خیلی زود تمام بشود و یا تحت تاثیر محیط و دوستان قرار بگیرد ولی ادب شخصیت انسان را نظام مند می کند و وقتی یک چیزی جزء شخصیت انسان بشود به این راحتی تغییر نمی کند و از ماندگاری بیشتری برخوردار است.

 طرف دخترش را با مراقبت و کنترل با حجاب و متدین بار آورده بود روی همه ی رفتار هایش و رفت و آمد ها ی او نظارت کامل داشت این دختر از سن ۵ سالگی همه اش چادر روی سرش بوده، وارد دبیرستان می شه باز هم با اجبار وکنترل پدر ومادر حجاب را رعایت می کنه اما وقتی که وارد دانشگاه  می شود همون ترم اول رفتارهای زننده ای را از خود نشان داده بود چنان شوخی های ناشایستی با دانشجوها و پسرهای نامحرم داشت که از حراست  دانشگاه احضارش می کنند بعد چندبار تذکر دادند بالاخره تماس می گیرند به پدرش که بیا این دختر را بردار ببر،دانشگاه را با فساد یکی کرده بقیه را هم دارد تغییر می دهد شوخی هایی می کند که زن های بی عفت این کارها را نمی کنند.

این خانم یک مدت چشم پدر و مادر را دور دیده بود رفتارش عوض شد.

حالا اگر این پدر و مادر بچه شان را به جای اجبار و مراقبت با ادب بار آورده بودند همه ی این رفتار ها را به خاطر ادب رعایت می کرد.

خود به خود جزء شخصیت او می شد دیگه تو سخت ترین شرایط هم تغییر نمی کرد حرمت نگه می داشت، حیا را فراموش نمی کرد.

  فرق تربیت با ادب این است که تربیت مشترک است بین انسان و حیوان و گیاه ولی ادب مختص انسان است.

این افرادی که در سیرک کار می کنند گاهی یک ببر درنده را با یک سری آموزش های ویژه از روش تشویق و تنبیه و کمی هم محبت طوری تربیت می کنند که حاضر است تمام خواسته های خطرناک مربی خود را برآورده کند ولی همین شیر درنده اگر گرسنه بشود، روحیه درندگی درونی اش، او را وادار می کند  که حتی به سمت صاحب و مربی خودحمله کند. چون هویت حیوانی او تغییر نکرده.

یک روزی شاه عباس از  شیخ بهائی پرسید: «در برخورد با افراد اجتماع شخصیت ذاتی آنان بهتر است یا تربیت اجتماعی شان؟»

شیخ فرمود: به نظر من شخصیت ذاتی برتری دارد.

شاه گفت: «جناب شیخ شک نکنید که تربیت مهم‌تر است! اگر قبول ندارید شب تشریف بیاورید مهمان ما باشید تا به شما نشان دهم.

هنگام غروب شیخ بهایی وارد کاخ شد، و بعد از تشریفات اولیه وقت شام فرا رسید. سفره‌ای پهن کردند و برای روشن کردن مهمانخانه، پادشاه دستی زد و با اشاره او چهار گربه شمع به دست حاضر شدند و آنجا را روشن کردند!

درهنگام شام، شاه  رو به شیخ بهایی کرد و گفت: «دیدی گفتم تربیت از اصالت مهم‌تر است. ما این گربه‌های نا اهل را با تربیت اینطوری رام کردیم.

شیخ درحالی تعجب کرده بود کمی فکر کرد و گفت: «من فقط به یک شرط حرف شما را می‌پذیرم و آن اینکه فردا هم گربه‌ها مثل امروز چنین کنند!

شاه عباس گفت: «جناب شیخ این چه حرفی است! فردا هم مثل امروز، کار آنها با تربیت و ممارست و تمرین زیاد انجام ‌شده»

ولی شیخ اصرار کرد که فردا هم این ماجرا تکرار شود.

آن شب شیخ فکورانه به خانه رفت و چهار موش بخت برگشته را کیسه ای نهاد.

فردا طبق قرار قبلی شیخ وارد کاخ شد، تشریفات همان و سفره همان و گربه‌های بازیگر همان.

شاه که مغرورانه تکرار مراسم دیروز را تاکیدی بر صحت حرف های خود می‌دید زیر لب برای شیخ رجز می‌خواند.

در این زمان بود که شیخ موش‌ها را رها کرد، هنگامه‌ای به پا شد. یک گربه به شرق دیگری به غرب آن یکی شمال و این یکی جنوب.

این بار شیخ رو به شاه عباس کرد  و گفت: «شهریارا ! اصالت وشخصیت  گربه موش گرفتن است گرچه تربیت خوب است ولی اصالت و شخصیت مهم‌تر است.

با تربیت می‌توان گربه را رام و اهلی را کرد ولی تا وقتی که گربه موش را ندیده باشد و الا به اصل خود بر می‌گردد و همان گربه نا اهل و ناآرام می‌شود!»

حالا برای حفظ اصالت و شخصیت افراد باید آن ها را مودب بار بیاوریم

زمان تادیب کوتاه و مشخص است

آن چیزی که کار تادیب را سخت می کند این است که تادیب زمانش کوتاه و مشخص است اگر کسی این را زمان را قدر نشناخت و استفاده نکرد شاید دیگر بقیه زمانها نتوان کاری کرد .

مثل باغبانی که میوه را دیر و یا زود بخواهد بچیند . در حالت کلی این تادیب باید در زمان نوجوانی اتفاق بیفتد یعنی از ۷ تا ۱۴ سال این کار انجام بشود . در این زمان است که از طرفی فرزند ما صفای قلب لازم برای تاثیر پذیر یرا دارد از طرفی جوانههای عقلانیت در وجود او در حال شکوفایی است

مواظب باشیم اگر دیر اقدام کنیم فرصت ها از دست می رود و دیگر برای ادب شدن خیلی دیر می شود. اهل بیت عصمت و طهارت نسبت به تادیب فرزندان در سن کودکی مبادرت می ورزیدند و سفارش  می فرمودند به تعجیل در ادب کردن فرزندان از همان سنین کودکی.

امیرالمومنین علیه السلام درنامه ۳۱نهج البلاغه خطاب  به فرزندشان امام مجتبی علیه السلام می فرمایند: ، فبادَرْتُکَ بالأدبِ قبلَ أن یَقْسُوَ قلبُکَ و یَشتغِلَ لُبّکَ

در این نامه حضرت می فرمایند: من در تادیب تو عجله کردم تا قبل از اینکه قلبت سخت بشود و فکرت مشغول بشود به زیبایی ها ی اخلاق روی بیاوری و از زشتی ها دوری کنی

راهکار ادب باید از خودمان شروع کنیم

حالا این همه را گفتیم یک سوال تو ذهن شما پیش می آید و آن اینکه حاج آقا چه کار کنیم بچه هامون اهل ادب بار بیایند؟ ما اگه بخواهیم بچه با ادب داشته باشیم از کجا باید شروع کنیم؟

براساس روایت آقا امیرالمومنین علیه السلام باید اول از خودمان شروع کیم، ادب را در خودمان تقویت کنیم تا فرزندانی با ادب داشته باشیم، حضرت می فرمایند: أفضلُ الأدبِ ما بدَأتَ بهِ نفسَکَ.

بچه ها همیشه ادب را در رفتار پدر و مادر می بینند لذا وقتی پدر و مادر بچه را تربیت می کنند خیلی اثر ندارد ولی وقتی رفتار پدر و مادر را می بینند، خود به خود با همان رفتار ها شخصیت می گیرند. پس برای خوب ادب کردن فرزندان مان لازمه اش این است که از خودمان شروع کنیم.

اگر ما دوست داریم فرزندانمان اهل ادب و رعایت احترام به ما باشند لازمه در محیط خانه زن و شوهر احترام یکدیگر را داشته باشند اگر زن و شوهر در منزل با یکدیگر محترمانه صحبت کنند و با ادب رفتار کنند فرزندان هم این رفتار ها را می بینند و با تصویربرداری از این رفتار ها الگو می گیرند.

و اگر زن و شوهر در محیط خانه محترمانه با هم صحبت نکنند فرزندان از این بی احترامی ها الگو برداری می کنند و در آینده آنها را برای هردو والد به کار می برند.

لذا در روایات اسلامی سفارش به احترام متقابل زن و مرد نسبت به یکدیگر شده است.

امام باقر علیه السلام می فرمایند: ان اکرمکم عند الله اَشَدَّکُم اِکراماً لِحَلائِلِهِم گرامی ترین شما کسی است که بیشتر به همسر خود احترام بگذارد

دختر حضرت امام رحمه‌الله علیه نقل می کند می گوید ما کوچکترین بی‌احترامی یا تندی از امام ندیدیم.

اگر بگویم کوچکترین توقعی از همسرشان نداشتند، دروغ نگفته‌ام. حتی می‌توانم بگویم در طول شصت سال زندگی، هیچ وقت یک لیوان آب از خانم نخواستند. همیشه خودشان اقدام می‌کردند. اگر هم خودشان در شرایطی بودند که نمی‌توانستند،دستور نمی دادند فقط می گفتند الان یک استکان چایی می چسبد.

.همسر امام در این باره می‌فرمایند: امام به من خیلی احترام می‌گذاشتند و خیلی اهمیت می‌دادند؛ یعنی یک حرف بد یا زشت به من نمی‌زدند.

ایشان همیشه در اتاق، جای بهتر را به من تعارف می‌کردند. تا من نمی‌آمدم سر سفره، خوردن غذا را شروع نمی‌کردند. به بچه‌ها هم می‌گفتند صبر کنید تا خانم بیاید

ان شالله که بتوانمی به آنچه که گفتیم و شنیدیم عمل کنیم .

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *