عقل و عشق در کربلا ۹ ؛ عقل و ظلم ستیزی
۱۴۰۰-۰۳-۱۷ ۱۴۰۲-۰۶-۲۹ ۸:۰۵عقل و عشق در کربلا ۹ ؛ عقل و ظلم ستیزی

عقل و عشق در کربلا ۹ ؛ عقل و ظلم ستیزی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
طرح بحث: عقل جنگ ، اسلام و مسیحیت
پاپ بِنِدیکْت شانزدهم او ۲۶۵مین پاپ در واتیکان است .ایشان در تاریخ سهشنبه دوازدهم سپتامبر ۲۰۰۶ (۲۱ شهریور ۱۳۸۵) در دانشگاه «ویگزبورگ» آلمان، در باب «پیوند عقل و دین»، مطالبى ایراد کرد که چکیده آن، این است:
طبیعت دین و ایمان مسیحى، با عقل، سازگار است و اروپا چنین طبیعتى دارد. به همین دلیل، مسیحیت با حکمت یونان، کاملًا همسوست؛ امّا اسلام در طبیعت خود، با عقل، سازگار نیست و به همین دلیل مىکوشد تا عقیده خود را با «اکراه» بر مردم، تحمیل کند و مسئله جهاد نیز به همین جا بر مىگردد که پیامبر اسلام، خواسته است با شمشیر، دین خود را گسترش دهد . (مجله نامه جامعه خرداد ۱۳۸۶، شماره ۳۳نگاهی دیگر به سخنان پاپ)
وقتی این کلمات از زبان بزرگترین شخصیت مسیحی دنیا شنیده میشود از دو حال خارج نیست یا خبر از جهل و بی خبری ایشان نسبت به دین اسلام میدهد و یا خبر از عناد و کینه حیرت آور ایشان نسبت به اسلام دارد . آیا واقعا دین اسلام با عقلانیت مشکل دارد و مخالف است . ، یکی از دلایل کنار قرآن و حدیث عقل است اصلاً دین ما چهار تا دلیل دارد: یک قرآن دین ما از قرآن است، دو حدیث، سه، عقل، گاهی چیزی توی قرآن نیست کلیاتش توی قرآن است اما ریزش توی قرآن نیست، یا در حدیث نیست اما عقل میگوید این کار را بکنید
کلمه «عقل» ۴۹ بار در قرآن تکرار شده است.
جالب است که وقتی سوال میکنیم که استدلالتان چیست میگویند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در مدت نبوت خودشان جنگهای زیادی داشتند و این جنگها نشان دهنده نداشتن منطق در انتشار دین اسلام است .
آیا واقعا جهاد و جنگهای صدر اسلام عامل انتشار دین بود ؟
آیا جنگ و جهاد یک اقدام غیر عقلانی است؟
ارتباط جهاد و مبارزه با ظلم، با عقلانیت
در جواب این شبهه باید بگوییم جنگ و جهاد نه تنها در مکتب ما امری غیر عقلی نیست بلکه یک اقدام کاملا عاقلانه است . البته جنگ و جهاد با ملاک و مبنایی که در دین آمده است . دین اسلام انطباق کامل با فطرت الهی انسان دارد. تمامی آموزههای دینی اسلام و گزارههای حکمی آن براساس واقعیتها بنا شده است. براساس این آموزههای وحیانی عقلانی، یک انسان مسلمان و مومن، یک جامعه دینی، یک حکومت دینی، نهتنها ظلم نمیکند و زیر بار ظلم نمیرود؛ بلکه با ظلم و ظالم مبارزه میکند. امام راحل مى فرماید: «همانطورى که ظلم حرام است، انظلام و تن دادن به ظلم هم حرام است، دفاع از ناموس مسلمین و جان مسلمین و مال مسلمین و کشور مسلمین، یکى از واجبات است.»(کتاب آیین انقلاب اسلامی (ج.۲) صفحه ۵۰۱)
از همین رو اسلام دین جهاد و دین مبارزه است. مبارزه با ظلم و ظالم در جوهره دین و در جوهره اسلام است.
به حکم عقل ما باید مقابل ظلم بایستیم حتی اگر ظالم در حق کسی دیگر دارد ظلم میکند . مثل آتش سوری در یک ساختمان پنج طبقه است . اگر طبقه اول آتش گرفته همسایه طبقه پنجم بر اساس حکم عقل باید بیاید و در خاموش کردن آتش کمک کند و گرنه این آتش دامان خود او را هم میگیرد .
امام خمینی بارها حکومت شاه، صدام، آمریکا، شوروی، انگلیس و… را با تعبیر طاغوت نام بردند که نشان میدهد برای ایشان، بین رژیم پهلوی و حکومتهای استعماری خارجی فرقی وجود ندارد و همه تحت عنوان نظامهای طاغوتی، در مسیر باطل حرکت میکنند .
جهاد که از ضروریات فقه اسلامی و برگرفته از قرآن است برای مبارزه با سران طاغوتی و حکام مستبدی است که از اساسیترین حقوق بشریت یعنی «شنیدن پیام دعوت آفریدگان متعال برای زندگی شایسته و متعالی» دریغ میورزند؛ اما باید دانست که جهاد در اسلام، جنبه عقلایی داشته و از اصول دین مبین اسلام است که بر اساس برهان و یقین شکلگرفته و ضوابط و قوانین آن مبتنی بر باورهای عقلی و به ضرورت عقل است .
جهاد، یعنی تمام کوشش را در رفع دشمن به کار بردن .
در اسلام جنگ ابتدایی وجود ندارد و جهاد فقط دفاعی است؛ اما اگر برای دفع ظلم و گسترش عدالت باشد، جهاد ابتدایی جایز است.
انسان عاقل کسی است که درباره آینده دغدغه جدی دارد و در فکر تهدیدهایی است که هم بقای دنیوی و هم بقای اخروی او را در معرض خطر قرار میدهند. انسان عاقل کسی است که اقدامات او علاوه بر حفظ بقای دنیوی، بقای اخروی او را هم تأمین میکند.
جایگاه ظلم ستیزی از منظر دین
ظلم ستیزی در قرآن و سیره اهلبیت علیهم السلام:
خدای متعال در قرآن کریم به اصل ظلم ستیزی اشاره فرموده است . در سوره انفال می فرماید .: «… إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فِى الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ…(آیه ۷۲ سوره انفال) ؛ اگر گروهى(مؤمنان مهاجر) به خاطر حفظ دین و آئین شان از شما یارى طلب کنند، بر شما لازم است که به یارى آنان بشتابید.» آیه شریفه با کمال صراحت، مسلمانان را ملزم مى نماید تا به یارى برادران دینى خود که مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند، شتافته و به وظیفه دینى خود عمل نمایند. در جای دیگر مى فرماید: « وَ الَّذِینَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنْتَصِرُونَ»(آیه ۳۹ سوره شوری)
راغب اصفهانى مى گوید: واژه «انتصار» و « استنصار» هر دو به معناى طلب یارى است، لذا ترجمه آیه این مى شود: «و کسانى که هرگاه ستمى بر آنها رسد، «تسلیم ظلم نمى شوند» و یارى مى طلبند.»(مفردات راغب اصفهانی)
در حقیقت از یک سو مظلوم و ستمدیده، موظف به مقاومت و ایستادگى در برابر ظالم و فریاد زدن و کمک خواستن از برادران دینى است و از سوى دیگر، مؤمنان که فریاد و استغاثه برادران دینى و ستمدیده خود را مى شنوند، مسئول هستند به نداى آنان، جواب مثبت داده و به یارى آنان بشتابند .
قیام امام حسین علیه السلام بهترین الگو برای ظلم ستیزی است .
امام حسین(علیه السلام) هنگامی که به منزلگاه «بیضه» (. بیضه (به کسر باء) آبگاهى است میان واقصه و عذیب.)رسیدند در جمع یاران خود و سپاه حرّ، پس از حمد و ثناى الهى چنین فرمودند:
«أَیُّهَا النّاسُ؛ إِنَّ رَسُولَ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) قالَ: «مَنْ رَأى سُلْطاناً جائِراً مُسْتَحِلاًّ لِحُرُمِ اللهِ، ناکِثاً لِعَهْدِ اللهِ، مُخالِفاً لِسُنَّهِ رَسُولِ اللهِ، (اى مردم! پیامبر خدا(ص) فرمودند: «هر کس سلطان ستمگرى را ببیند که حرام خدا را حلال شمرده، پیمان الهى را شکسته و با سنّت رسول خدا مخالفت ورزیده یَعْمَلُ فِی عِبادِاللهِ بِالاِثْمِ وَ الْعُدْوانِ فَلَمْ یُغَیِّرْ عَلَیْهِ بِفِعْل، وَ لاَ قَوْل، کانَ حَقّاً عَلَى اللهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ».
، در میان بندگان خدا به ستم رفتار مى کند; و او با زبان و کردارش با وى به مخالفت بر نخیزد، سزاوار است خداوند او را در جایگاه آن سلطان ستمگر (دوزخ) بیاندازد».(تاریخ طبرى، ج ۴، ص ۳۰۴ ; کامل ابن اثیر، ج ۴، ص ۴۸ و فتوح ابن اعثم، ج ۵، ص ۱۴۴-۱۴۵.)
حضرت این را بیان کردند. یعنی من وظیفهام ایناست، کاری که دارم انجام میدهم، بایستی ابراز مخالفت کنم، باید در جادهی مخالفت وایستادگی قدم بگذارم، سرنوشت هرچه شد، بشود؛ اگر سرنوشت پیروزی بود، چه بهتر؛ اگرشهادت بود، باز هم چه بهتر. یعنی اینجوری امام حسین (علیه السّلام) حرکت کردند.
آثار حمایت مظلوم و مبارزه با ظالم
استواری در قیامت
از پیامبر اکرم نقل شده است که: «خداى متعال به داود وحى فرمود: اى داود! هیچ بنده اى نیست که ستمدیده اى را یارى رساند یا در ستمى که به او رفته، همدردى کند، مگر این که گام هاى او را در آن روزى که همه گام ها مى لغزد، استوار نگه دارم».([الدرّ المنثور : ۳/۱۲.] فی ذِکرِ ما خاطَبَ اللّه ُ تعالى بهِ داوودَ علیه السلام ـ : یا داوودَ ، إنّه لَیسَ مِن عَبدٍ یُعِینُ مَظلوما أو یَمشِی مَعهُ فی مَظلِمَتِهِ إلاّ اُثَبِّتُ قَدَمَیهِ یَومَ تَزِلُّ الأقدامُ)
معیت با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
در جمله دیگر پیامبرخاتم (ص) مى فرماید: «مَنْ اخَذَ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظّالِمِ کانَ مَعی فی الجَنَّهِ مُصاحَباً» «هرکسى داد ستمدیده اى را از ستمگر بگیرد، در بهشت با من و یار و همنشین من باشد.»(کنز الفؤاد ج۱ ، ص ۱۳۵ – بحارالأنوار(ط-بیروت) ج ۷۲، ص ۳۵۹، ح) چه افتخار و توفیقی بالاتر از همسایگی و مصاحبت با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می تواند باشد.
نصرت الهی در دنیا و آخرت
ما معمولا ثواب را خلاصه در صدقه و ذکر و قرائت قرآن می دانیم امام چه بسیار فرصت مناسبی را برای سیر و سلوک در مبارزه با ظلم از دست می دهیم .
از امام صادق(ع) نیز نقل شده است: « مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یُعِینُ مُؤْمِناً مَظْلُوماً إِلَّا کَانَ أَفْضَلَ مِنْ صِیَامِ شَهْرٍ وَ اعْتِکَافِهِ فِى الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَنْصُرُ أَخَاهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ إِلَّا نَصَرَهُ اللَّهُ فِى الدُّنْیَا وَ الْآخِرَه»؛ هیچ مؤمنى، مؤمن ستمدیده اى را یارى نمى رساند، مگر این که عمل او، برتر از یک ماه روزه و اعتکاف در مسجد الحرام باشد و هیچ مؤمنى نیست که بتواند برادر خود را یارى رساند و یاریش دهد، مگر این که خداوند در دنیا و آخرت او را یارى کند.»(ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ج۱ ص۱۴۷)
محبوبیت
مبارزه با ظلم فقط یک مطالبه دینی نیست . مبارزه با ظلم یک ندای فطری ست یعنی فطت همه انسانهای بیدار این عمل را دوست دارد و میپسندد . هر انسان بیدار دلی از انسان ظلم ستیز خوشش می آید و به بزرگی یاد میکند حتی اگر هم وطن و هم کیش نباشد . حاج آقای انصاریان تعریق میکردند : هندوستان کشور اسلامى نیست. ولی هندوستان روز عاشورا تعطیل است. تعطیل رسمى است و رهبرشان را من فیلمش را یک عاشورا هندوستان بودم. خود صحنه را نرسیدم ببینم چون روز بعد رسیدم. ولى فیلمش را من دیدم که رهبر آمد و با سى چهل بنز ضد گلوله! چون رهبر یک میلیارد آدم است. نه! رهبر یک میلیارد! با سى چهل بنز آمدند. پیاده شد. کفشهاى را کند و پابرهنه پرچم امام حسین را گرفت و شروع به سینه زدن کرد. این خدا را هم قبول ندارد. پیغمبر را هم قبول ندارد. گفتند حسین کیست؟ گفت حسین کسى است که زیر سم اسب رفت اما زیر بار زور نرفت. این حسین یک فرد نیست. حسین یک مکتب است. مکتب است که مىگوید تکه تکه شو، اما زیر بار زور نرو! این یک مکتب است. این مکتب براى من مقدس است. ولو جدش را قبول ندارم و دینش را هم قبول ندارم، اما خودش را قبول دارم.
نمونه تاریخی مبارزه با ظلم و دفاع از حق
نمی دانم در مورد شهید آمریکایی جنبش تبریز چیزی شنیده اید یا نه ؟
هوارد باسکرویل، در پاییز ۱۹۰۷ جهت تدریس تاریخ به تبریز آمد. ورود او به ایران مقارن با دورهای بود که محمدعلیشاه در تهران مجلس را به توپ بسته و اساس مشروطه را برچیده و دورهٔ استبداد صغیر را در ایران حاکم کرد. در همان دوران، مردم تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان برای اعادهٔ مشروطیت به پا خاسته و به دنبال آن، نیروهای طرفدار شاه، اقدام به محاصرهٔ تبریز کردند. پس از ۱۱ ماه محاصره و بر اثر کمبود دارو و غذا، دستهای در تبریز به نام فوج نجات به رهبری باسکرویل، برای شکستن محاصره تشکیل شد. باسکرویل، که دورهٔ سربازی را در آمریکا دیده بود، به قول خودش بهجای نقالیِ تاریخِ مُردگان، تصمیم گرفت مشق نظامی به جوانان بیاموزد. در همین ایام، مرگ سیدحسن شریفزاده، دوست و یار نزدیک باسکرویل، چنان او را منقلب کرد که در جواب همسر کنسول آمریکا در تبریز، که از او خواسته بود از صف مشروطهخواهان جدا شود، ضمن پسدادن پاسپورتش گفت: تنها فرق من با این مردم، زادگاهم است، و این فرق بزرگی نیست.
در جریان نبردی که در شام غازانِ تبریز بین گروه فوج نجات به رهبری باسکرویل و محاصره کنندگان به وقوع پیوست، باسکرویل بر اثر گلولهای که به سینهاش اصابت کرد، کشته شد. پس از مرگ وی، مراسم تشییع جنازهای با حضور گستردهٔ مردم در گورستان آمریکایی تبریز برگزار شد که به گفتهٔ «آلبرت چارلز راتیسلاو»، کنسول وقتِ انگلیس در تبریز، مراسمی بسیار تأثیرگذار بود. چندی بعد، ستارخان، تفنگ باسکرویل را که در هنگام کشتهشدن در دست داشت، با حک کردن نام و تاریخ کشتهشدنش در پرچم ایران پیچیده و برای خانوادهاش در آمریکا فرستاد.
در حال حاضر، مجسمهٔ نیمتنهای از او در خانهٔ مشروطهٔ تبریز نصب شدهاست.
شاعری برایش شعر می سُراید.
و هُووارد را در گورستان ارامنه تبریز به خاک می سپارند.
سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی
(۳۰۰نفر رزمنده همراه ستارخان + آن یک نفر هوارد مسیحی)
*ما را ز سر بریده می ترسانی؟
*ما گر ز سر بریده می ترسیدیم
*در محفل عاشقان نمی رقصیدیم.
این مطلب را برای این عرض کردم که بگویم مبارزه با ظلم یک واکنش انسانی و فطری است و فقط مربوز به دین و آیین نمی شود.
مراحل مبارزه با ظلم
البته این مبارزه با ظلم هم باید بر اساس و مدار عقل باشد . قاعده و قانون خودش را دارد . همه امامان ما ظلم ستیز بودند اما با توجه به شرایط زمانه خودشان عمل میکردند . ابومسلم خراسانی «فرمانده مبارزه برعلیه بنیامیه بود» ابومسلم پس از مرگ «ابراهیم امام» به حضرت صادق(ع) چنین نوشت: «من مردم را به دوستی اهل بیت دعوت میکنم، اگر مایل هستید کسی برای خلافت بهتر از شما نیست؟ امام در پاسخ نوشت «نه تو آدم من هستی و نه زمانه زمانی است که من دولت تشکیل دهم؛ مَا اَنتَ مِن رِجالی وَ لاَ الزَّمانُ زَمانی » ولی این گونه هم نبود که بگوییم امام صادق (ع) با سیاست کاری نداشتند کار را به جایی میرسانند که منصور دوانیقی در مورد حضرت صادق علیه السلام میفرمایند : یَا ربیعُ، هَذَا الشَّجَی الْمُعْتَرِضُ فِی حَلْقِی ( «الخرائج و الجرائح»، ص ۲۳۴ و «بحارالانوار» ج ۴۷، ص ۱۷۰.)….این است آن استخوانی که از پهلو در حلق من گیر کرده است . این یعنی حضرت مبارزه با ظلم دارند اما به فرا خور زمان و مکان این کار را انجام می دهند . ما برای مبارزه با ظلم مراحل و مراتب مبارزه با ظلم را بدانیم . ظلم ستیزی چهار مرحله دارد.
تنفر
اینکه من در قلب خودم از ظلم و ظالم متنفر باشم و به کاری که انجام میدهد راضی نباشم . در روایات در مورد رضایت به ظلم ظالم به تندی یاد شده است . در نهج البلاغه آمده است که امام علی علیه السلام فرمود: «الرّاضی بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدّاخِلِ فیهِ مَعَهُمْ، وَ عَلی کُلِّ داخِلٍ فِی باطِلٍ إِثْمانِ: إِثْمُ العَمَلِ بِهِ، وَإثْمُ الرِّضا بِهِ»؛ هر که به کردار عدّه ای راضی باشد، مانند کسی است که همراه آنان، آن کار را انجام داده باشد و هر کس به کردار باطلی دست زند او را دو گناه باشد؛ گناه انجام آن و گناه راضی بودن به آن. (حکمت شماره ۱۴۸ نهج البلاغه )
شخصی نقل می کرد که دیدیم یکی از افرادی که با عمر سعد به کربلا رفته بود موقع رفتن سالم بود ولی نابینا برگشت بدون اینکه زخم شمشیری روی چشمش باشد. علت را از او پرسیدم. گفت: شب یازدهم محرم خوابم برد و در عالم خواب دیدم دو تا ملک آمدند و گفتند که پیامبر با شما کار دارد. من که می دانستم در کشتن نوه پیامبر دست داشتم گفتم من با پیامبر کاری ندارم، این ملائک یقه ام را گرفتند و کشان کشان روی زمین بردند تا نزد پیامبر رسیدیم. نه نفر دیگر هم آن جا بودند. جلوی پیامبر تشت پرخونی بود و لباس های پیامبر خاکی و خودش هم بسیار محزون بود. پیامبر صلی الله علیه و آله رو به من کرد و فرمود: خجالت نکشیدی!؟ از خدا حیا نکردی که فرزندم را این گونه به شهادت رساندی!؟ سپس شمشیر را برداشتند و نفر اول را که زدند سر از تنش جدا شد و تمام وجودش آتش گرفت و بقیه هم همینطور تا این که نوبت به من رسید. به پیامبر گفتم به خدا قسم من حتی سنگی پرتاپ نکردم و یک چوب و شمشیر و نیزه نزدم و فقط از دور نگاه می کردم. پیامبر فرمودند تو به کار آن ها راضی بودی و دست در داخل تشت پرخون زدند و روی چشمان من کشیدند وقتی از خواب بیدار شدم نابینا شده بودم.
در تاریخ این که کسی کاری خوب یا بد را انجام داده باشد و ما هم به آن کار راضی باشیم در آن شریکیم. تمام کسانی که برای تشییع پیکر شهید حججی شرکت کردند و به کار شهید حججی راضی بودند و دشمنانش را لعن و نفرین کردند در ثواب شهادت او شریک می شوند.
*امام علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید: «إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَهَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا فَقَالَ سُبْحَانَهُ فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِین»؛ ماده شتر قوم ثمود را یک نفر کشت ولى خداوند همه را عذاب کرد ؛ زیرا همه از کشتن آن خشنود بودند.(خطبه ۲۰۱)
از این رو قرآن کریم تمام افراد آن قوم را شریک در جرم معرفی کرده و می فرماید: همه او را کشتند.
تقبیح
تقبیح یعنی اینکه در زبان و بیان هم عمل ظالماه را محکوم کن . فقط به قلبت اکتفا نکن . اگر میتوانی موضع بگیر و بگو . سکوت در برابر ظالم است که به ظالم جرات می دهد . این موضع گرفتن زبانی اثر دارد همانطوری که تعریف و تمجید از ظالم اثر دارد . جناب شیخ رجبعلی خیاط ، دوستان و شاگردان خود را از همکاری با دولت حاکم( پهلوی) و به خصوص از تعریف و تمجید آنان بر حذر می داشت. یکی از شاگردان شیخ از وی نقل کرده است که فرمود: « روح یکی از مقدّسین را در برزخ دیدم محاکمه می کنند و همه کارهای ناشایسته سلطان جائر زمان او را در نامه عملش ثبت کرده و به او نسبت می دهند. شخص مذکور گفت: من این همه جنایت نکرده ام. به او گفته شد: مگر در مقام تعریف از او نگفتی : عجب امنیّتی به کشور داده است؟ گفت: چرا! به او گفته شد: بنابراین تو راضی به فعل او بودی، او برای حفظ سلطنت خود به این جنایات دست زد.»بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام)، ابن زیاد در مجلسی که ترتیب داده بود بر روی منبر رفت و شروع به جسارت کردن به امام حسین(ع) و امیرالمؤمنین(ع) کرد. همه نشسته اند و گوش می کنند در حالی که می دانند دروغ می گوید؛ ولی یک نفر هم برای اعتراض بلند نشد؛ این ترس است. اما یک جانباز به نام عبدالله بن عفیف که در جنگ ها هر دو چشمش را -یکی در صفین و دیگری در جمل در رکاب امیرالمؤمنین(ع)- از دست داده بود؛ بلند شد و گفت: «ان الکَذّاب ابن الکذاب انت و ابوک»؛ ابن زیاد! دروغگو خودت، پدرت، جد و اجدادت هستید ..
امام حسین(ع) فرزند پیغمبر و سید شباب اهل جنت بود. شروع به گفتن فضایل امام حسین در بین جمعیت کرد و بساط ابن زیاد را به هم ریخت. یک نفر او را دستگیر کرد و نزد ابن زیاد آورد. ابن زیاد گفت: سخنرانی من را بهم می زنی؟ می خواهی بگویم اعدامت کنند؟ گفت: چه افتخاری؟! شهادت، آن هم به دست خبیثی مثل تو. وقتی خبر شهادت امام حسین(ع) به من رسید خیلی غصه خوردم و گفتم: من نابینا بودم، اگر چنین نبود امام حسین را یاری می کردم؛ با خودم گفتم: دیگر مدال شهادت نصیب من نمی شود و تا آخر عمر از شهادت محروم می مانم؛ نمی دانستم خدا این قدر مرا دوست دارد که شهادتم را به دست خبیثی مثل تو قرار می دهد.
تبری
تبری به معنای دوری جستن عملی از ظلم و ظالم است . اینکه اخلاق و رفتار و منش زندگی من از ظلم و ظالم دور باشد .
می گوییم «یا لیتنا کنا معکم فافوز فوزاً عظیما» یا ابا عبدالله کاش ما با شما بودیم. ما اجازه نداریم که با ظالم مشارکت و مجالست کنیم فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَىٰ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ای پیامبر بعد از این ذکر نمی توانی با ظالمین مجالست کنی. بعضی افراد خیلی راحت با ظالمین نشست و برخاست می کنند، این نشست و برخاست ها گاهی مجازی هستند. کسانی که در کانال های ضد انقلاب و ضد دین شریکند، به کار آنها راضی اند، چون سیاهی لشکر دشمنان را زیاد می کنند و به آنها ارج و قرب می دهند. کسانی که در لشکر عمر سعد سیاهی لشکر بودند و تعداد را زیاد کردند هم قاتل اباعبدالله بودند.
کمترین ارتباط ممکن همین تشبه است .
یکی از این مهمترین مسائلی که باید توجه داشته باشیم تشبیه به ظالم است، گاهی اوقات انسان به ظاهر ظلمی انجام نمی دهد اما خودش را شبیه ظالمان می کند، مثلا نوع پوشش و لباس دشمنان را دارد.
*در حدیث قدسی خداوند به پیامبر صل الله علیه و آله میفرماید: وْحَى اَللَّهُ تَعَالَى إِلَى نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِیَائِهِ قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ لاَ تَلْبَسُوا الناس لِبَاسَ أَعْدَائِی وَ لاَ تَطْعَمُوا طَعَامَ أَعْدَائِی وَ لاَ تَسْلُکُوا مَسَالِکَ أَعْدَائِی فَتَکُونُوا أَعْدَائِی کَمَا هُمْ أَعْدَائِی.
امام صادق علیه السّلام فرمود:خداوند به یکى از پیامبرانش وحى فرمود:به مؤمنان بگو:لباس دشمنان مرا به تن نکنید،و از غذاى دشمنان من نخورید،و راه دشمنانم را نپویید،زیرا در غیر این صورت شما نیز از دشمنانم خواهید بود،همان طور که آنان دشمن من هستند.
*نوع لباسی که انسان به تن دارد شخصیت انسان را شکل می دهد. آیا درست است که شیعه امام حسین (علیه السلام) لباس یزیدیان را به تن کند!؟ یا منتظران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) لباس دشمنانش را به تن کنند!؟
«مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ»؛ هر کس که به قومی شباهت پیدا کند از آن قوم به حساب می آید.
*اگر شباهت به قوم اباعبدالله داشتیم از اباعبدالله هستیم و اگر شبیه یزیدیان باشیم از آنها محسوب می شویم.
*کسانی که لباس انسان های بی دین را به تن می کنند. مدل مو، مدل محاسن، مانتو، شلوار و … برای فلان انسان ظالم هست، در گناه آنها شریک اند، چون لباس آنها را به تن می کنند.
*پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: در روز قیامت منادی صدا می زند «أین ظلم و اعوان ظلمو و اشباه ظلم» کجایند ظالمان و اطرافیان ظالمان و کسانی که به ظالمین خیر می رساندند یا کسانی که خود را شبیه ظالمان می کردند.
تحریم و تخریب
چهارمین مرحله ظلم ستیزی محروم کردن ظالم است برای اعمال فشار بر او برای ترک عمل ظالمانه و تخریب اوست . اینکه من نه تنها تقویت نکنم بلکه تحریم و تخریب هم بکنم . متاسفانه بعضیها به شکلهای مختلف ظالم را تقویت میکنند .
نقل شده که پیامبری از بنی اسراییل وارد شهری شد، در همان ابتدای ورود دید که یک عالم عابد و زاهدی زیر آوار رفته و سرش بیرون مانده بود که مورچه ها سرش را خورده بودند، تعجب کرد از اینکه عالم عابد و زاهدی که ۷۰ سال در راه خدا قدم برداشته و ریاضت کشیده است، چرا باید به این نحو بمیرد؟ و پس از آن مطلع شد که حاکم ظالم آن شهر مرده و تشییع جنازه ی با تشریفات و مهمی از او کرده اند! با خدا مناجات کرد و بیان داشت: «خدایا چه حکمتی در کار است؟ عالم زاهد باید آنگونه بمیرد و حاکم ظالم اینگونه با عظمت و جلال دفن شود؟!
خطاب شد آن عالم چند روز قبل حاجتی داشت و برای رفع آن به این حاکم ظالم مراجعه کرد، نباید چنین می کرد «وَ لا تَرْکُنوا اِلَی الَّذینَ ظلموا فتمَسَّکُمُ النّارُ» سوره هود آیه ۱۱۳٫ و این ظالم حاجت او بر برآورده کرد و به گرفتاریش رسیدگی نمود، پس آن عالم کیفر دارد و برای اینکه کیفرش به قبر و برزخ و قیامت کشیده نشود در این دنیا مجازاتش کردیم و آن ظالم نیز از آنجا که ظلمهای فراوان کرده بود، نتیجه ی این کار خوبش را (برآورده کردن حاجت عالم) در همین دنیا به او دادیم و نخواستیم که پاداشش را در عالم آخرت به او بدهیم؛ لذا آن تشریفاتی را که برای این حاکم قائل شدند نتیجه و پاداش آن خدمتی بود که به آن عالم کرده بود.
یک مومن مسلمان در هر کجای عالم باشد باید در مقابل ظلم بایستد . حالا این ظلم میتواند جنایت آمریکا و آل سعود باشد در یمن و سوریه و فلسطین و میتواند آن مسوول خائنی باشد که حقوق نجومی میگیرد و آن کارمند بدبختی باشد که رشوه میگیرد و یا آن کاسب بی رحمی باشد که جنس احتکار میکند و یا گران فروشی میکند . هر کسی هر کجا ظلمب دید باید جلو آن بایستد و این همانطوری که گفته شد دستور عقل است . حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام الگوی همه شلم ستیزان عالم است و به ما درس ظلم ستیزی دادند.
.







