Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
جلسه 03 : صبر فاطمی : یکپارچه متن تولیدی صبر فاطمی

صبر فاطمی ۳ ؛ اهمیت صبر و تاب‌آوری

hazrat-fatemeh-06

صبر فاطمی ۳ ؛ اهمیت صبر و تاب‌آوری

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

اهمیت صبر و تاب آوری

صبر مهمترین عامل بهشتی شدن بهشتیان

خدای متعال در قرآن کریم حالات مختلفی از بهشتیان و جهنمیان توصیف می فرماید . صحنه های مختلفی از بهشت و جهنم را به تصویر می کشد . یکی از صحنه هایی که خدا در قرآن بیان می فرماید لحظه ورود بهشتیان به بهشت است . بعد از آن حساب و کتاب سخت و هولناک الان لحظه ورود به بهشت است. خدای متعال می فرماید در آن لحظه ملائکه به بهشتیان خوش آمد می گویند و بعد علت بهشتی شدنشان را بیان می فرماید . آیه ۲۴ سوره مبارکه رعد می فرماید : (فرشتگان هنگام دیدارِ بهشتیان به آنان مى‌گویند:) بر شما درود باد.
سَلامٌ عَلَیْکُمْ آفرین بر شما بخاطر چه چیزی ؟ بِما صَبَرْتُمْ بخاطر استقامتى که کردید . بخاطر صبر شما آفرین بر شما .
چرا نفرمودند بخاطر نماز ، بخاطر روزه ، بخاطر جهاد و حج برای اینکه تمام کارهای خوب زیر بنایش صبر است و تا صبر نباشد کار خوبی اتفاق نمی افتد این همان چیزی است که امام رضا علیه السلام فرمودند و ما در جلسه اول هم عرض کردیم که : ُکلُّ أَعْمَالِ اَلْبِرِّ بِالصَّبْرِ یَرْحَمُکَ اَللَّهُ خدا تو را رحمت کند : همه ی اعمال نیک و خوب بواسطه و کمک صبر است .
اینکه علت بهشتی شدن بهشتیان را صبر معرفی میکند فقط در این آیه نیست در ۵ آیه دیگر هم با تعابیر مختلف به این مطلب مهم اشاره شده است به عنوان مثال خدای متعال در سوره مبارکه انسان آیه ۱۲ می فرماید وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّهً وَ حَرِیراً
در سوره مومنون آیه ۱۱۱ می فرماید : إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِمَا صَبَرُوا
این نشان می دهد صبر واقعا در بین خوبیها جایگاه رفیعی دارد .
جلسات قبل در مورد صبر فعالانه و منفعلانه و ویژگیهای صابرین و همچنین در مورد عوامل بی صبری صحبت کردیم . در این جلسه بناداریم ان شاالله در مورد ارکان صبر و تاب آوری صحبت کنیم . ما میخواهیم بگوییم برای اینکه ساختمان صبر ساخته بشود چه ستون و ارکانی نیاز دارد . خانه بی ستون و زیر ساخت دوامی ندارد و اصلا معنایی ندارد . اینکه چه عواملی باعث افزایش صبر میشود و چکار کنیم صبرمان زیاد بشود.

امید، اولین رکن صبر است

امید، صبرآفرین است

اولین عاملی که باعث شکل گیری صبر می شود امید است . من و شما زمانی میتوانیم در مقابل مشکلات صبر کنیم که امید داشته باشیم این مشکلات حل میشود و روزهای سخت تمام میشود . وقتی امید نباشد دلیلی برای صبر کردن نیست . این واقعیتی است که در روایات هم به آن اشاره شده است . پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند :
إنَّمَا الأَمَلُ رَحمَهٌ مِنَ اللّه‏ِ لاُِمَّتی، لَولاَ الأَمَلُ ما أرضَعَت اُمٌّ وَلَدا، ولا غَرَسَ غارِسٌ شَجَرا.
امید رحمت خدا براى امت من است اگر امید نبود مادرى فرزند خود را شیر نمى داد و کسى درختى نمی کاشت.نهج الفصاحه، ح ۹۳۶

اهمیت و ارزش امید

در روایات شیعه، عبارت و اصطلاح بسیار لطیف و مناسبى براى انتظار در نظر گرفته شده و آن «انتظار فرج» است. فرج، به معناى نصرت و پیروزى و گشایش گره هاى زندگى از جانب خداوند است.این گشایش به طور کلی گفته شده است و مخصوص امام زمان علیه السلام نیست . البته در روایات غالبا در مورد فرج امام زمان علیه السلام گفته شده است . اما فرج و گشایش کلی گفته شده است . یعنی اگر کسی امیدوار است که از بستر بیماری برخیزد و به زندگی عادی ادامه بدهد این خودش انتظار فرج و گشایش میشود .
این امید و آرزو آنقدر ارزش و جایگاه دارد که امام سجاد علیه السلام در دعاهای خودشان از خدا میخواستند .
اللّهُمَّ ربَّ العالَمِینَ··· أسألُکَ ··· مِنَ الآمالِ أوْفَقَها .
بار خدایا! اى پروردگار جهانیان! ··· از تو مناسبترین آرزو را خواهانم
از طرفی ناامیدی در دین ما خیلی تقبیح شده است .
در روایات اسلامی آمده که دو گناه «تکبر» و «یاس و ناامیدی» با هیچ حسنه‌ای از بین نمی‌روند . مرحوم شهید آیت الله دستغیب در کتاب گناهان کبیره دومین گناه کبیره را بعد از شرک ناامیدی می دانند . امام علی علیه السلام :اَعْظَمُ الْبَلاءِ انْقِطاعُ الرَّجاءِ. حدیث. قطع امید بزرگترین مصیبت است .
یکی از شگردهای مهم شیطان ناامید کردن انسان است . اگر بتواند کسی را ناامید بکند بیشتر راه جهنمی کردن آن شخص را انجام داده است . امید در دین ما جایگاه بلندی دارد .

امید صبر آور است و نه آرزو

البته آن چیزی که صبر را زیاد میکند امید است و نه آرزو .
امید با آرزو فرق میکند . امید رجا است و آرزو امل است .
امید و آرزو از دو جهت با همدیگر فرق دارند . اول اینکه امید از جنس عقلانیت است
اگر کسی نگاه روشنی به آینده دارد اما این نگاه عقلانی نیست و بلکه خیالبافب است ما به این امید نمیگوییم به این آرزو می گوییم . پسری میگفت من قصد دارم به خارج برم و درس بخوانم و بعدش آنجا یک شرکت بزرگ تجاری تاسیس کنم و بعد هم بروم با این بازیگری که در فیلم هری پاتر هسا ازدواج کنم .
ما به این امید نمی گوییم به این خیال و آرزو میگوییم . اتفاقا این آرزو صبر را زیاد که نمی کند بلکه صبر را از بین می برد .
دومین تفاوت امید و آرزو این است امید که از جنس عمل و کار و تلاش است . همان روایتی که در مورد انتظار فرج است و آنرا افضل اعمال می داند اگر دقت کنیم می فرماید : افضل الاعمال یعنی باید عمل و کار و تلاشی باشد و نه فقط فکر و خیال و اوهام باشد . اگر مردم فقط امید به آمدن امام زمان داشته باشند و فقط دعا کنند هیچ فقط به این زودی ها امر فرج اتفاق نمی افتد .
پس اولین رکن صبر امید است.

دومین رکن صبر، ایمان و توکل به خدا است

اثبات این مطلب که، ایمان و توکل به خدا صبر آور است

هر قدر ایمان انسان به حکمت و رحمت پروردگار بیش‏تر باشد، صبر او نیز افزون‏تر خواهد بود. امیرمؤمنان (علیه السلام) می‏فرماید: أصلُ الصَّبرِ حُسنُ الیَقینِ بِاللّه «اساس و ریشه صبر، ایمان و یقین خوب نسبت به خداوند است .
غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد بن محمد التمیمی، مکتب الإعلام الإسلامی – قم، ۱۳۶۶ه. ش، ص ۲۸۱.
کسی که به خدا توکل دارد ، تکیه دارد صبرش در مشکلات زیاد می شود .

انسان در پرتو یاد خدا و نماز اراده‏ای نیرومند و ایمانی استوار پیدا می‏کند و همه مشکلات برای او آسان می‏گردد. قرآن مجید می‏فرماید: «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلَو هِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى‏ الْخَشِعِینَ در زندگی از صبر و نماز کمک بگیرید، هر چند این کار جز برای خاشعان سنگین و گران است».
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هنگامی که مشکل مهمی برای علی(ع) پیش می‏ آمد، به نماز بر می‏ خاست، سپس این آیه را تلاوت می‏فرمود»
امروز در روان شناسی بحث معنویت درمانی از اصول اثبات شده و پذیرفته شده است .
یکی از نخستین کسانی که این مسأله را مطرح کرد ویلیام جیمز فیلسوف و روان شناس آمریکایی بود. او می گوید: « ایمان ، بدون شک مؤثرترین درمان اضطراب است.» و اضافه می کند: « ایمان نیرویی است که باید برای کمک به انسان در زندگی وجود داشته باشد، فقدان ایمان ، زنگ خطری است که ناتوانی انسان را در برابر سختیهای زندگی اعلام می دارد» .
هنری لینک روان شناس آمریکایی در کتاب « بازگشت به ایمان» می گوید: « در نتیجه تجربه طولانی خود در اجرای آزمایشات روانی بر روی کارگران – در خصوص انتخابات و ارشادهای شغلی – به این موضوع پی برده ام که افراد متدین و کسانی که به معابد رفت و آمد می کنند دارای شخصیتی قویتر و بهتر از بی دینان و یا کسانی هستند که هیچ وقت به عبادت خدا نمی پردازند».
در نقل آمده است که بر روی نگین انگشتری حضرت زهرا (سلام الله علیها) عبارت أَمِنَ الْمُتَوَکِّلُون‏ . (توکل کنندگان به خدا،‌ از خطرات در امان اند) . بحار؛ ج۴۳، ص۹

ایمان و توکل باعث نصرت و امداد الهی است

ایمان و توکل و تکیه به خدا یعنی به کسی که قدرت مطلق است ، کسی که مهربانی بینهایت است چقدر انسان را آرام میکند . ایمان به اینکه هیچ بن بستی در زندگی وجود ندارد . خدای متعال موسی و هارون را مأمور کرد که بروند به سراغ فرعون، خب خیلی کار عظیمی بود که دو نفر آدمِ تنها، بروند به مقابله و معارضه‌ی با یک قدرت عظیمِ آن روز؛ قدرت فرعونی یک قدرت بسیار عظیمی بود -از لحاظ سیاسی، از لحاظ اجتماعی، حتّی از لحاظ نفوذ در مردم، از لحاظ تأسیسات اداری‌؛ یک قدرت مستبدِ فعّال‌مایشاء؛ با آن همه امکانات؛ خدای متعال دو نفر را مأمور میکند که بروید شما با این آدم معارضه کنید و مبارزه کنید. حضرت موسی عرض کرد پروردگارا! ممکن است برویم، ما را مثلاً بکشند، به قتل برسانند، کارمان نصفه‌کاره بماند -از کشتن نمیترسیدند، گفتند کار نصفه‌کاره میمانَد- قالَ لا تَخافا إِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ وَ اَرى ،[خدا گفت] من با شما هستم. ببینید معیّت الهی این است: اِنَّنی‌ مَعَکُما اَسْمَعُ وَ اَرى . اینکه خدا میگوید «إِنَّ اللهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا» -که من عرض میکنم اگر من و شما تقوا داشته باشیم خدا با ما است- این معیّت الهی و با ما بودنِ خدا، معنایش این است که میتوان دو نفر آدم تنهایِ دست خالی را فرستاد به جنگ یک فرعون.

همین حضرت موسی یک‌جای دیگر -مکرّر البتّه در قرآن هست، حالا یک‌جای دیگرش را من عرض میکنم- وقتی که کارشان به معارضه و رودررویی علنی افتاد و بنی‌اسرائیل را جمع کرد ، حرکت کردند به بیرون شهر که فرار کنند و بروند و از دست فرعون خلاص بشوند، صبح که شد و یک‌مقداری روز بالا آمد، جاسوسهای فرعون خبر دادند که بنی‌اسرائیل شهر را خالی کرده‌اند و همه رفته‌اند؛ فرعون دستپاچه شد که اینها حالا میروند یک‌جای دیگر و یک هسته‌ای درست میکنند؛ گفت جمع بشوید. لشکر را جمع کردند و پشت‌ سر اینها راه افتادند؛ حالا چقدر فاصله شده من نمیدانم، شاید یک‌روز یا دو روز یا کمتر یا بیشتر فاصله شده که این لشکر راه افتاده است. خب، آنها پیاده داشتند بدون تجهیزات میرفتند -یک مشت مردم بودند؛ زن، مرد، بچّه- [امّا] اینها با تجهیزات و سپاه و لشگر و اسب و همه‌چیز؛ طبعاً زود به آنها میرسیدند؛ به آنها [هم] رسیدند. اصحاب موسی از دور دیدند که وای! لشکر فرعون دارد می‌آید؛ دستپاچه شدند. در قرآن -سوره‌ی شعرا- میفرماید که «فَلَمّا تَرءَا الجَمعان»، وقتی‌که دو گروه یعنی گروه حضرت موسی که جلو میرفتند و گروه فرعون که پشت سر می‌آمدند، همدیگر را از دور دیدند و این‌قدر به هم نزدیک شدند که میتوانستند یکدیگر را ببینند، قالَ اَصحبُ موسی اِنّا لَمُدرَکون؛ بنی‌اسرائیل که با موسی بودند، خوفشان برداشت، گفتند که یا موسی! الان به ما میرسند؛ «مُدرَکون» یعنی الان آنها میرسند، ما را میگیرند و قتل‌عام میکنند. موسی چه جواب داد؟ حضرت موسی در جواب گفت: قالَ کَلّا، هرگز چنین چیزی پیش نخواهد آمد؛ چرا؟ اِنَّ مَعِیَ رَبّی؛ معیّت این است. [گفت] خدا با من است، پروردگار من با من است؛ کَلا اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین.ببینید! معیّت الهی این‌قدر اهمّیّت دارد. اینکه میگویند: اِنَّ ﷲَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَ الَّذینَ هُم مُحسِنون،این معیّت را باید قدر دانست. اگر من و شما بتوانیم این معیّت الهی را حفظ کنیم، بدانید آمریکا که هیچ، اگر ده برابر قدرت آمریکا هم کسانی در دنیا نیرو داشته باشند، این نیرویی که خدا با او است، بر آنها غلبه خواهد کرد.
نمی دانم شما آقای مرتضی سلطانی را میشناسید یا نه ؟ رییس کارخانه زر ماکارون هستند .
مرتضی سلطانی بنیان گذار شرکت زر ماکارون یکی از کارآفرینان برتر علمی در سال ۱۳۹۲ در بخش صنعت در هشتمین جشنواره امتنان از کارآفرینان برتر کشور است.

زندگینامه عجیبی دارد . ﻣﺎدرش، ﻫﻤﺴﺮ دوم ﭘﺪرش ﺑﻮد. و ﭘﺪرش از ﻫﻤﺴﺮ اولش ۸ ﻓﺮزﻧﺪ داﺷﺖ و ﻣﺎدرش از ناچاری به دلیل فوت همسرش مجبور به ازدواج شد و باید بار زندگی و ﺗﺮﺑﯿﺖ ۳ ﻓﺮزﻧﺪ ﯾﺘﯿﻢ دﯾﮕﺮش را نیز ﺑﻪ دوش ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪ. شروع کودکی مرتضی سلطانی در محرومیت از ﺣﺪاﻗﻞ ﻫﺎی زﻧﺪﮔﯽ ﺳﭙﺮی ﺷﺪ.
حتی در روزﻫﺎی ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ و ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻪ ﮔﻮرﺳﺘﺎن ﻣﯽ رفت ﺗﺎ ‫ﺷﺎﯾﺪ بتواند ﺑﺎ ﺷﺴﺘﻦ ﻗﺒﺮﻫﺎ، مقداری پول ﺑﻪ دﺳﺖ آوردتا ﮐﻤﮏ ﺧﺮﺟﯽ ﺑﺮای ﻣﺎدرش ﺑﺎشد. ﺑﺎ ﭘﺎی ﺑﺮﻫﻨﻪ در ﺧﺎک و ﮔﻞ ﻣﯽ دوﯾﺪ و ﺑﺎ ﺳﻄﻠﯽ ﭘﺮ از آب در دست ،‫ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮﻫﺎ را ﻣﯽشست.‬‬

‫مرتضی سلطانی میگوید : ( در آن زمان در قبرستان پیرمردی ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮ ﻋﺰﯾﺰ از‫دﺳﺖ رﻓﺘﻪ اش را ﻧﻮازش ﻣﯽ ﮐﺮد که شروع کردم به شستن آن قبر و وقتی کارم تمام شد چشمم به دستان او بود تا پولی به من بدهد تا بتوانم قبر های دیگری را تمیز کنم. ‫ﭼﺸﻤﺎن آن ﭘﯿﺮﻣﺮد ﺑﻪ ﭘﺎﻫﺎﯾﻢ دوﺧﺘﻪ ﺷﺪ و ﻣﻦ ﭘﺎﻫﺎﯾﻢ را ﻣﺤﮑﻢ ﺗﺮ در ﺧﺎک ﻓﺮو ﮐﺮدم و او ﺑﺎ ﺗﺎﺳﻔﯽ ﻋﻤﯿﻖ، زﻣﺰﻣﻪ ﮐﺮد وای ﺑﺮ ﻣﻦ، وای ﺑﺮ ما !!!‬‬‬
وآن ﻣﺮد ‫ﻣﻬﺮﺑﺎن ﻣﺮا ﺑﺎ ﺧﻮد به کفش فروشی برد و برایم کفشی پلاستیکی خرید که هدیه ای با ارزش برای من بود و این کفش ها یکی از ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮات و ارزﺷﻤﻨﺪﺗﺮﯾﻦ داراﯾﯽ‫ﻫﺎی ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ.‬‬

‫مرتضی سلطانی در نوجوانی ‫ﮐﺎﻟﺴﮑﻪ ای داشت که در آن واﮐﺲ ﻫﺎی رﻧﮕﺎرﻧﮓ میگذاشت و ﻣﺸﺘﺮیانی داشت ﮐﻪ ﺑﺮاﻗﯽ ﮐﻔﺶ هایشان را ﺑﻪ دﺳﺘﺎن او ﻣﯽ ﺳﭙﺮدﻧﺪ.
در جایی گفته بود با کار و تلاش و توکل برخدا به جایی رسیده ام که ماهیانه ۸۰ میلیارد تومان حقوق می دهم و چندین هزار نفر را مستقیم و غیر مستقیم نان می دهم . ایشان گفته بود من هنوز که نوز است کالسکه دستی و جعه واکسم را هنوز نگه داشته ام و گوشه دفتر کارم گذاشته ام تا هیچ وقت فراموش نکنم خدای بزرگ می تواند یک بچه یتیم فقیر را از کجا به کجا می تواند برساند . ‬‬

‫پس دومین رکن از ارکان صبر توکل و ایمان به خداست

محبت، سومین رکن صبر است

اثبات این مطلب که محبت صبر می آورد

سومین رکن از ارکان صبر محبت است . اگر کسی چیزی و یا کسی را دوست داشته باشد برای رسیدن به آن و حفظ آن و به عشق آن سختیها و مشکلات مربوط به آن را تحمل میکند . بارها دیده شده زن و مردهایی که اصلا طاقت زندگی کنار همدیگر را ندارند اما بخاطر بچه ها کنار همدیگر زندگی میکنند و با بداخلاقی همدیگر می سازند و صبر میکنند .
محبت باعث شد صبرشان زیاد بشود .
گاهی محبت به یک تیم فوتبال باعث میشود یک جوان از شهر خودش هزار کیلومتر به سمت پایتخت بیاید تا تیم مورد علاقه اش را تشویق کند . شب هم کنار ورزشگاه میخوابد اما این سختی را به عشق تیم محبوبش تحمل میکند .
یا مثلا کسانی که پیاده روی اربعین می روند بیش از ۸۰ کیلومتر پیاده روی میکنند اما سختی که نمیکشند بلکه لذت هم میروند و یک سل منتظر چنین ایامی هستند . محبت سختیها را برایشان آسان بلکه شیرین میکند .

محبت به یک وجود ماندگار، باعث صبر ماندگار است

البته این نکته را باید توجه داشته باشیم محبت صبر را به اندازه ای زیاد میکند که آن چیز ماندگار باشد . اگر من به یک چیزی که تاریخ مصرف دارد و از بین می رود محبت داشت باشم ، صبر من هم به همان اندازه است و ووقتی آن چیز از بین رفت صبر هم می رود . یک خانم ۶۱ ساله پیگیر کار طلاق بود . وقتی از او پرسیدند در این سن و سال چرا دنبال طلاق هستی گفته بود من از اول هم با شوهرم خوب نبودم و او را دوست نداشتم بلکه از او متنفر بودم این چند سال هم بخاطر بچه هایم با او زندگی میکردم . الان که بچه هایم ازدواج کرده اند و دیگر سراغ من نمی آیند دلیلی وجود ندارد که در خانه این مرد باشم . ببینید تا وقتی محبت به بچه ها بود صبر هم بود . بچه ها که رفتند صبر هم رفت . حالا اگر انی خانم بخاطر خدا صبر کرده بود هیچ وقت صبرش تمام نمیشد . برای همین است که کسانی که به آخرت و قیامت اعتقاد دارند بهتر میتوانند صبر کنند .
جابر نقل می کند، روزى رسول اللَّه ص وارد منزل حضرت زهرا س شد، در حالى که پوششی از پوست شتر بر شانه فاطمه علیها السّلام بود به آسیاب کردن گندم مشغول بود تا براى بچه‏ها نان تهیه کند. وقتى پیامبر، دخترش را در این حالت مشاهده کرد، اشک از چشمانش سرازیر شد و فرمود: یا فاطمه! سختى و تلخى دنیا را براى رسیدن به حلاوت و آسایش آخرت تحمّل کن. عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ عَلَى فَاطِمَهَ وَ عَلَیْهَا کِسَاءٌ مِنْ جِلْدِ الْإِبِلِ، فَلَمَّا رَآهَا بَکَى وَ قَالَ: یَا فَاطِمَهُ تَعَجَّلِی مَرَارَهَ الدُّنْیَا بِنَعِیمِ الْآخِرَهِ [الْجَنَّهِ] غَداً فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى‏.»(شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۴۵). این واقعیت دنیا هست که فاطمه سلام الله علیها با آن عظمت در رنج دنیا را باید بچشد.

ذکر مصیبت

مقدمه روضه

تحمل سختیهای دنیا با یاد محبوب آسان میشود اما گاهی کار سختی دنیا به جایی میرسد که دختر پیامبر خدا هم دیگر نمی خواهد در این دنیا بماند
یافاطِمَهُ الزَّهْراءُ ، یاقُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ یاسَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا، إنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بکِ إِلى اللهِ، وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یاوَجِیههً عِنْدَ الله، اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللهِ

دلِ من غرقِ ماتمِ زهراست

گر مُحرم عزای زینب بود
فاطمیه مُحرم زهراست

آن چه در حشر هم نمی خشکد
کوثرِ اشکِ نم نم زهراست

روضه

همه را دور بستر جمع کرد،دور سجاده جمع کرد، عزیزان ِ دلم، من دعا کنم شما آمین بگین، اول شروع کرد یکی یکی برا همسایه ها دعا کردن،همان همسایه هایی که گفتند:علی به فاطمه بگو:یا شب گریه کن یا روز گریه کن ، ما از گریه های فاطمه خسته شدیم.فاطمه شروع کرد دونه دونه همسایه ها را دعا کردن،بعد شروع کرد برا ی خودش دعا کردن،اما ای کاش هیچ وقت خودش را دعا نمی کرد، بچه ها دیدن یه دست را بالا آورد،صدا زد: اللهم عجل وفاتی سریعا. خدا دیگه مرگ فاطمه را برسان. یه یازهرا بگو تمام فضای مجلس ِ ما رو برداره،با شهدا هم ناله بشیم،ناله بزن بگو یا زهرا…

 

 

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *