توفیق ۳ ؛ موانع توفیق
۱۴۰۰-۰۳-۱۷ ۱۴۰۲-۰۸-۱۴ ۱۷:۱۴توفیق ۳ ؛ موانع توفیق

توفیق ۳ ؛ موانع توفیق
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
جلسه سوم: شب قدر
اهمیت شب قدر
جریان مکاشفه آیتالله خویی در شب قدر
مطلبی را در اینجا نقل میکنم برای اینکه در این ماه عزیز ذائقهمان بیدار شود و کمی «لیله القدر خیر من الف شهر» را درک کنیم و توجه پیدا کنیم که چرا آنقدر بزرگان برای شب قدر دلشان پر میزده و میرزا جواد آقای ملکی تبریزی سفارش میکند که یک سال مانده به شب قدر به فکر شب قدر باشید. این را برای این میگویم.
حاجآقا فاطمی نیا نقل میکردند که:
حضرت آیتاللهالعظمی آقای خویی در جوانی نزد آیتالله آسید علی قاضی بزرگ، قاضی تبریزی که در نجف بوده است میروند و میگویند: آقا راجع به شبهای قدر یک چیزی به من مرحمت کنید، به من یک چیزی بگویید. آقای قاضی یک دستورالعمل به ایشان میدهند و میگویند این دستورالعملها را انجام بده و شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان نزد من بیا. ایشان انجام میدهند. آقای خویی طلبهای بودند جوان، میگویند: رفتم نزد آیتالله قاضی. ایشان گفتند بنشین، نشستم. یکوقت دیدم که یک نفر مانند من روبه روی من نشسته است، اصلاً فرقی با من ندارد، گفتم آقا این کیست روبهرو؟ گفت: تویی، حالا عجله نکن، فقط دقت کن ببین چه تغییری در این صورتی که میبینی به وجود میآید.
میگویند: دیدم که این صورت که عین من است و رو به روی من نشسته است، یواش یواش تار موهای سفید در محاسنش میافتد، فرمودند: باز هم نگاه کن، نگاه کردم دیدم چند طلبه آمدند دور من که به آنها درس میدهم. دیدم اینها زیاد شدند، و این محاسن هم یک خورده بیشتر دارد سفید میشود و بالاخره جمعیت زیاد شدند و من در مسجد حلی نجف روی منبر درس خارج میدهم. همانها را با چشم سر دارم میبینم که این صورت رفته است روی منبر و طلبهها نشستهاند، فرمودند: این شمایید، این آینده شماست. شما مجتهد میشوید و درس خارج هم میدهید این هم درست است، بعد فرمودند: باز هم نگاه کن، نگاه کردم دیدم که یک گوشهای از اتاق روزنهای مانند اینکه باز شده است، چاپخانهای است، دارند حروفچینی میکنند. فرمودند: رساله شما دارد آنجا چاپ میشود. بعد دیدم محاسن این صورت سفیدتر شد و بالاخره مراجعان زیادی، استفتاء میآورند، من هم خیلی ضعیف و نحیف شدهام و مراجعین ازدحام کردهاند و بالاخره این صورت پیرتر شده و به زحمت میتواند بلند شود و بنشیند. فرمودند: حال گوش بده یک صدایی میآید. گوش دادم دیدم بلندگو دارد میگوید: مردم آیتاللهالعظمی آقای خویی به رحمت خدا رفت. این را هم شنیدم و مسئله تمام شد. نه صورتی نه چیزی. آقای قاضی فرمودند: پسرم این شما بودید، این که حال دیدید تمام آینده شما بود.
این عظمت و بزرگی شب قدر است بهویژه شب بیست و سوم که در آن هستیم.
آیتالله بهجت میفرمودند:
بسیاری از بزرگان شبهای ماه رمضان را بیدار میماندند و نمیخوابیدند، هرچند نزد ما تقریباً واضح است که شب بیست و سوم ماه رمضان، شب قدر است. ولی اول ماه باید به قدری دقت شود که ماه دقیقاً تشخیص داده شود.
مرحوم آقای طباطبایی (علامه سید محمدحسین طباطبایی) هم همینطور بودند و شبهای ماه رمضان بیدار بودند. در کربلا هم بودهاند کسانی که شبهای رمضان نمیخوابیدند، حتی از برخی نقل میکردند که گعده (جلسه گفتگو و شبنشینی) میگرفتند و صحبت میکردند تا خوابشان نبرد.
در روایات آمده که شخصی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال کرد توان و فرصت عبادت در این سه شب را ندارم، در کدامیک از آنها به عبادت بپردازم؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ به ایشان فرمود: شب بیست و سوم به عبادت بپرداز.
امشب شب اجابت دعا و تقدیر مقدرات است اما قبل از اینکه به دعا و مناجات بپردازیم خوب است که این روایت را با هم بشنویم.
چه کسانی شب قدر آمرزیده نمیشوند؟
سفره برکت این ماه بسیار گسترده است، در این ماه ریزش رحمتهای الهی نیز بسیار وسیع است. پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: خدای متعال در هر شب از ماه رمضان، یک میلیون نفر را از آتش جهنم آزاد میکند و در شب و روز جمعه ماه رمضان، در هر ساعتی یک میلیون و در شب آخر ماه رمضان، به تعداد کل ماه مبارک رمضان انسانهایی را از آتش جهنم آزاد میکند.
شیخ مفید در کتاب امالی خود روایتی را از ابن عباس نقل میکند: وقتی شب قدر فرا رسد خدای متعال به جبرئیل امر میکند که با گروهی از ملائک به زمین هبوط کنند. جبرئیل در مکه مستقر میشود و ملائک دیگر را مأمور میکند که در زمین پخش شوند و به هر بندهای که در این شب مشغول عبادت است چه ایستاده و چه نشسته و یا اگر مشغول نماز و ذکر است، سلام کنند و با آنها مصافحه کرده و از خدای متعال استجابت دعاهای ایشان را بخواهند و این کار را تا طلوع فجر انجام دهند.
زمانی که فجر طلوع میکند جبرئیل به ملائکه امر میکنند که زمین را ترک کنند. در این هنگام ملائک به جبرئیل عرض میکنند: خدای متعال در این شب جواب مؤمنین از امت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را داد و حاجات ایشان را روا کرد؟ جبرئیل در جواب آنها میگوید: خدای متعال در این شب به ایشان نظر میکند و همه ایشان را مورد آمرزش قرار میدهد مگر چهار گروه. این نشان میدهد این چهار گناه چه اثر بزرگی دارد.
این چهار گروه همان چهار گروهی هستند که توفیق هم شاملشان نمیشود و مانع توفیق دارند. این چهار گروه چه کسانی هستند؟
به رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض شد: یا رسولالله آن چهار گروه چه کسانی هستند؟
حضرت فرمودند:
۱. کسی که دائم الخمر است
من نمیدانم در این شراب چیست که شدیدترین توبیخهای خدا به همین شراب برمیگردد. در روایت داریم: خداوند شراب و شرابگیر و آن را که درختى براى تهیه شراب بکارد و شرابخوار و ساقى شراب و شرابفروش و خریدار شراب و کسى که پول شرابفروشی را بخورد و کسى که آن را حمل کند و کسى را که شراب برایش حمل شود لعنت کرده است.[۱]
البته شاید در جلسه ما شراب و اهل شراب نباشند لذا من زیاد این بخش را توضیح نمیدهم. فقط یک گناه که خیلی رایج هست و بدتر از شراب هست را بگویم و رد بشوم. در روایت داریم: دروغ از شراب بدتر است.[۲]
توبه کنیم از همه دروغها و تصمیم به ترک بگیریم که مبادا به خاطر دروغها دعای ما در شب قدر رد شود.
۲. کسی که عاق والدین است
دومین چیزی که مانع آمرزش در شب قدر میشود عاق والدین است. برای بدی عاق والدین همین بس که کنار گناهی مثل شرابخواری آورده شده است.
دعای کسی که پدر و مادر بر او خشم گرفته باشند و او را عاق کرده باشند، اجابت نمیشود. پس هرکس که پدر و مادرش از او راضى نیست، باید رضایتشان را جلب کند. نه تنها باید آنها را راضى کنیم بلکه باید برایشان دعا کنیم. والدین هم بچههایشان را دعا کنند. هم راضیشان کنیم، هم بخواهیم که برایمان در این شب دعا کنند. دعا در این شب، با دعا در اوقات دیگر بسیار تفاوت دارد.
امام رضا (علیه السلام) فرمودند: میدانی چرا خدا عقوق والدین را حرام کرد، به خاطر اینکه سبب میشود توفیق طاعت و بندگی از او سلب شود.[۳]
بسیاری از توفیقات بزرگان به خاطر خدمت به والدین بوده است و اگر انسان در خدمت به والدین کوتاهی کند، توفیق از او سلب میشود.
حضرت سجاد (علیه السلام) نشسته بودند، شخصی سؤال کرد گفت: آقا ما ندیدهام شما با مادرتان هم غذا بشوید. حضرت فرمودند: به خاطر اینکه ممکن است مادر من سر سفره با چشم خود قطعهای از غذا را انتخاب کرده باشد و من هم دستم را دراز کنم و همان قطعه را بردارم و به همین اندازه عاق والدین بشوم.
از یکی از مراجع بزرگ ما که در اصفهان بودند، سؤال کردند چه شد به این جایگاه رفیع رسیدی؟ فرمود: یک شب پدرم به حجرهام آمد و قرار شد شب را در حجره من بماند. من دیدم هر طور بخوابم پایم به طرف پدرم دراز میشود. آن شب را چهار زانو خوابیدم. بستر پدرم را پهن کردم. پدرم خوابید و من هم به دیوار تکیه دادم. پدرم متوجه این ادب من شد و در حق من دعا کرد و به خاطر این ادب و احترام و دعای پدر، خدا من را موفق کرد.
در حدیث داریم انسان ممکن است در طول زندگی پدر و مادرش عاق والدین نشود، اما بعد از مرگ آنها عاق والدین شود. ممکن است کسی در دنیا بسیار به والدینش رسیدگى کند، اما بعد از مرگ، آنها را فراموش کند؛ نه خیرات کند برایشان؛ نه نماز بخواند؛ نه استغفار کند؛ نه سر قبرشان برود؛ نه دعا کند. آنجا هم اینها قدرت عاق کردن انسان را دارند. پدر و مادر بسیار قدرتشان زیاد است، پس اگر میبینیم کوتاهى کردیم، در این شب فکر اموات باشیم و براى آنها دعا کنیم و صدقه بدهیم و خیرات بکنیم.
در روایات فراوانی عاق والدین جزء گناهان کبیره شمرده شده است.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: بوی بهشت از فاصله هزار سال به مشام میرسد اما عدهای این بو را استشمام نمیکنند که عاق والدین جزو آنهاست.[۴]
در ماجرای جنگ حنین که در سال هشتم هجرت رخ داد، شیماء دختر حلیمه که خواهر رضاعی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، با جمعی از اقوام به اسارت سپاه اسلام درآمدند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که شیماء را در میان اسیران دید، به یاد محبتهای او و مادرش در دوران شیرخوارگی، احترام و محبت شایانی به شیماء کرد. پیش روی او برخاست و عبای خود را بر زمین گستراند و شیماء را روی آن نشاند و با مهربانی مخصوصی از او احوالپرسی کرد و به او امر فرمود: «تو همان هستی که در روزگار شیرخوارگی به من محبت کردی…» (با اینکه از آن زمان حدود شصت سال گذشته بود).
جالب است که برادر رضاعی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم بود اما پیامبر برادر را آن چنان که به خواهر احسان کردند، تحویل نگرفتند. وقتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال کردند، فرمودند: خواهر رضاعی من احترام مادرش را بیشتر از برادرم داشتند.
۳. کسی که قطع رحم کرده است
گناه قطع رحم
آنکه از خویشان خود بریده و قطع رحم کرده و قهر کرده باشد. در روایت داریم فامیلتان حتی کافر هم باشد حق قهر کردن و قطع رحم ندارید. اگر با کسی قهر هستید، آشتی کنید؛ حتی به اندازه تلفن زدن. ارتباط خراب نشود، ارتباط اگر قطع شود، بسیار خطرناک است.
قطع رحم در زمره گناهان کبیره شمرده شده است. امام سجاد (علیه السلام) در روایتی به فرزندشان امام محمد باقر (علیه السلام) توصیه میکنند با چند گروه معاشرت نداشته باش؛ یکی از آنها کسی است که قطع رحم کرده است. امام علت فرمایش خود را اینگونه بیان کردند:
زیرا در سه جای از کتاب خدا قاطع رحم را ملعون یافتم.
مردی خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و گفت: ای رسول خدا، خویشاوندانی دارم که با آنان رفتوآمد دارم ولی آنها مرا میآزارند. از این رو، تصمیم گرفتهام آنان را رها کنم. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: در این صورت، خداوند هم تو را رها میکند. گفت: پس چه کنم؟ فرمودند: به کسی که دست رد به سینه تو زده است، بخشش کن و با کسی که از تو بریده است، پیوند برقرار کن و از کسی که به تو ستم کرده است، درگذر. اگر چنین کنی، خداوند عزوجل در برابر آنها پشتیبان تو خواهد بود.
علی بن حمزه مروزی که یکی از شیعیان، دوستان و شاگردان معروف امام کاظم (علیه السلام) بود، همراه یعقوب زید مغربی برای انجام حج به مکه مسافرت کرد. آنان در مسجد الحرام به حضور امام کاظم (علیه السلام) رسیدند. امام به یعقوب فرمودند: آیا در فلان منزل با برادرت نزاع کردید و به یکدیگر فحش دادید؟ یعقوب گفت: آری. امام فرمودند: به برادرت بگو بر اثر قطع رحم، عمرت کوتاه شد و از این سفر برنمیگردی. یعقوب گفت: من هم به او فحش دادم، آیا عمرم کوتاه میشود؟ امام فرمودند: خداوند بیست سال دیگر بر عمر تو میافزاید؛ زیرا تو در راه بازگشت، به عمهات خدمت کردی. اگر در برابر آن قطع رحم که نسبت به برادرت کردی، این وصل رحم نبود، عمر تو نیز کوتاه میشد و از این سفر به وطن بازنمیگشتی؛ زیرا قطع رحم، عمر سیساله را به سه سال و صلهرحم، عمر سهساله را سیوسه سال میکند.
۴. کسی که کینه مؤمنی را به دل داشته باشد
گناه کینه داشتن از مؤمن:
آنکه دشمنی و کینه مؤمنى را در دل داشته باشد، دعایش قبول نمیشود. دلها باید پاک باشند. امشب هرکس که بر گردنش حقی دارید بگویید حلال کردم؛ از کسى کینه به دل نداشته باشید؛ چون امشب بزرگترین لطفى که خدا در حق ما میکند این است که گناهان و جسارت و سیئات ما را ببخشد.
قرآن هم میفرمایند: ببخشید و بگذرید. آیا نمیخواهید که خدا شما را ببخشد؟[۵]
هر کسى دوست دارد که خدا او را ببخشد، باید بداند که خدا میخواهد او هم اهل بخشش باشد. از دخترت، از پسرت، از برادرت، از خواهرت، از فامیلت، از همسایهات، از مسجدى، از منبرى، از بسیجى، از هر کسى که کینهای در دل دارى، پاکش کن و دور بریز. چون اینها حجاب و مانع میشود که قلبت فضیلت این هزار ماه را جذب کند. چون آن قلبى که درونش کینه است، آفت دارد و آلوده است، نمیتواند فیض شب قدر را جذب کند. مگر نمیخواهیم که خدا ما را ببخشد؟ چطور بخشیدن را براى خدا را خوب میدانیم اما اینکه ما هم دیگران را عفو کنیم، این را خوب نمیدانیم؟! ما که خودمان یقین داریم چقدر ظلم کردیم، چقدر جنایت کردیم، چقدر جرم کردیم، چقدر آلودگى ذخیره کردیم. چطور انتظار داریم خدا ببخشد اما خودمان نمیخواهیم اهل عفو و گذشت باشیم؟
یکی از ویژگیهای مرد و زن خداجو، پرهیز از کینهتوزی است. در بهشت هیچگونه کینهای وجود ندارد و یا به تعبیر بهتر جای انسان کینهتوز در بهشت نیست. خدای متعال فرمودند: بهشتیان در بهشت نسبت به یکدیگر هیچگونه کینه و دشمنی ندارند.[۶]
دعای مؤمن در دنیا این است که نسبت به مؤمن دیگر کینه در دل نداشته باشد:خدایا در دل ما نسبت به مؤمنین کینه و دشمنی قرار نده.[۷]
امام على (علیه السلام) فرمودند: کینه ریشه فتنههاست.[۸]
برادران یوسف به جهت این که کینه برادر را به دل گرفته بودند، او را به چاه انداختند. قابیل که کینه هابیل را به دل گرفته بود، او را به قتل رساند.
امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا به لشکر یزید فرمودند: براى چه با من مىجنگید؟ مگر من فرزند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیستم؟ مگر من فرزند على (علیه السلام) و زهرا (سلام الله علیها) نیستم؟ آیا حلالى را حرام کرده ام…؟ گفتند: به خاطر کینهای که از پدرت داریم.[۹]
اگر کسی به جایی برسد، از بزرگمنشی و عفو گذشت است و اگر نتواند از بدی دیگران چشم بپوشد چطور میخواهد به درگاه ربوبی راه پیدا بکند؟!
میرزا جواد ملکى تبریزى بعد از دو سال شاگردى در نزد آخوند ملا حسین قلى همدانى یک روز به ایشان میگویند: من در سیر و سلوک خود به جایى نرسیدم. ایشان از نام شاگرد سؤال مىکند. گوید ملکى تبریزى. بعد آخوند میفرمایند: با فلان ملکىها نسبت دارید؟ چون شاگرد آنها را انسانهای خوبى نمیدانسته از آنها انتقاد مىکند. آخوند همدانى گوید: هر وقت توانستى کفش آنها را که بد مىدانى پیش پایشان جفت کنى من خودم به سراغ تو خواهم آمد. بالاخره شاگرد اطاعت میکند و رفع کدورت مىشود. بعد آخوند ملا قلى همدانى مىفرماید: دستور تازهاى نیست. تو باید حالت اصلاح شود تا از همین دستورات شرعى بهرهمند شوى.[۱۰]
امام سجاد (علیه السلام) نیز در دعای ۴۴ صحیفه سجادیه از خدای متعال درخواست میکنند: خدایا در ماه رمضان به ما توفیق عنایت کن تا صله ارحام به جای آوریم و اگر کسی ما را ترک کرده با او ارتباط برقرار کنیم و نسبت به کسی که ظلمی در حق ما کرده انصاف را رعایت کنیم و اگر کسی با ما دشمنی دارد ما با او مهربان باشیم مگر کسی که به خاطر تو و در راه تو با او دشمنی داریم.[۱۱]
شب قدر رحمت خاص خدای متعال شامل بندگانش میشود. ان شاءالله ما جزو کسانی باشیم که در این شب مورد رحمت الهی قرار میگیرند و جزو محرومین نباشیم.
والحمدلله رب العالمین و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین.
پی نوشت ها:
[۱] «لَعنَ اللّه ُ الخَمرَ، و عاصِرَها، و غارِسَها، و شارِبَها، و ساقِیَها، و بائعَها، و مُشْتَرِیَها، و آکِلَ ثَمَنِها، و حامِلَها، و المَحْمولَهَ إلَیهِ»؛[أمالى صدوق، ص ۵۱۱، ح ۷۰۷.]
[۲] «الْکَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَابِ»؛الکافی (ط – الإسلامیه)، ج۲، ص: ۳۳۹
[۳] وسائل الشیعه ج ۱۵
[۴] کافی، ج ۲، ص ۳۴۹.
[۵] «وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا ۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ» نور، آیه ۲۲.
[۶] «وَ نَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلّ» اعراف، آیه ۴۳.
[۷] «وَ لاَ تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلاًّ لِلَّذِینَ آمَنُوا» حشر، آیه ۱۰
[۸] «سَبَبُ الْفِتَنِ الْحِقْد»؛[غرر الحکم : ۵۵۲۲ .]
[۹] «بغضاً لأبیک.»ینابیع المودّه، ج ۳، ص ۷۹-۸۰.
[۱۰] مردان علم در میدان عمل، ج ۶، ص ۱۸۶.
[۱۱] «وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَهِ…وَ أَنْ نُرَاجِعَ مَنْ هَاجَرَنَا، وَ أَنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنَا، وَ أَنْ نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا حَاشَی مَنْ عُودِیَ فِیکَ وَ لَکَ» الصحیفه السجادیه، ص ۱۸۸.
.



