Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
جلسه 04 : شهادت امام علی : یکپارچه متن تولیدی شهادت امام علی و شب قدر

تحریف شخصیت امام علی و ابزار تحریف

v-emam-ali-05-(2)

تحریف شخصیت امام علی و ابزار تحریف

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

انگیزه سازی

روز شهادت مولامون و مولای عالمیان امیرالمومنین علیه السلام است. خوش به حال اونایی که الان حرم امیرالمومنین یا مسجد کوفه در کنار محراب محل ضربت خوردن آقا عزاداری میکنند.همونجایی که آقا ندای «فزت و ربّ الکعبه» را سر دادند.نمیدونم مردم با دل آقامون چه کردند که با این ضربه ای که به فرق مبارکشان اصابت کرد رستگاری و فوز را بدست آوردند. اینقدر آقامون بین این مردم مظلوم واقع شدند که در بعضی نقلهای بزرگان آمده که میگویند بعضی افراد وقتی خبر ضربت خوردن آقا در محراب را شنیدند سوال کردند:آیا علی نماز هم میخونده؟ برخی باور نداشتند حتی امیرالمومنین علیه السلام اهل نماز است
أبومخنف از أبوسلمه چنین نقل میکند:
هاشم بن عتبه زُهری در بعد ازظهر لیله الهریر در ماجرای صفین، برای اصحاب ویارانش صحبت وآنها را بر قتال با دشمن و صبر در برابر آنها، ترغیب کرد. آنگاه خودش همراه گروهی از قراء، به میدان رفتند. در این بین، جوانی از قبیله غسّان به جنگ با آنها آمد که بسیار در جنگ ثابت قدم بود ودر رجزهایش از خونخواهی عثمان سخن میگفت. لشکر امیرالمؤمنین (علیه السلام) را طبق تبلیغات معاویه، قاتل خلیفه مسلمین میدانست و بر علی(علیه السلام) دشنام میداد.
هاشم، جوان را به خاطر سخنان ودشنام هایش انذار …جوان غسانی، در پاسخ عتاب هشام میگوید: من از روی اعتقاد با شما میجنگم چرا که به من گفته اند، رهبر شما نماز نمی خواند وعامل ریخته شدن خون عثمان است!
هشام که متوجه شد، جوان در میدان سیاست معاویه فریب خورده و هدف را گم کرده، علی بن ابی طالب (علیه السلام) را برایش معرفی میکند تا بداند که به جنگ با چه کسی آمده.
اینگونه افراد محصول سازمان فرهنگی معاویه لعنه الله علیه بود. معاویه با فنون مختلف جای حق و باطل را جابجا میکرد تا جایی که خودش میگوید مردم را جوری تربیت کرده ام که اگر یک جمل (شتر نر) را به مردم نشان دهم و بگویم این ناقه(شتر ماده) است قبول میکنند. اینقدر این عملیات او پیش رفته بود که روز چهارشنبه ظهر نماز جمعه خواند و حتی یک نفر به او اشکال نگرفت.

بیان موضوع:

معاویه لعنه الله علیه از ۲ ابزار برای تحریف فکر مردم استفاده کرد:
۱.جهل مردم:
دستگاه بنی امیه مردم را در جهل و بی خبری نگه می داشتند . سانسور خبری میکردند .
در روایتی از امام صادق و علیه‌الصّلاهوالسّلام نقل شده است که فرمود: «انّ بنی‌امیّه اطلقوا تعلیم الایمان، و لم یطلقوا تعلیم الکفر، لکی اذا حملوهم علیه لم یعرفوه»(۱) یعنی بنی‌امیّه اجازه دادند که مردم ایمان را یاد بگیرند و بفهمند ایمان چیست؛ اما اجازه ندادند که مردم بفهمند کفر و فسق چیست! چرا نگذاشتند مردم این را درست بفهمند؟ برای این‌که اگر خودشان رفتاری کردند که مردم را به سمت کفر و فسق سوق دادند، مردم نفهمند اینها چه کار می‌کنند، و مشتشان جلوِ مردم باز نشود. این، رفتار بنی‌امیّه است؛ رفتار طاغوتهاست.
معاویه یک روز با عمروعاص گفتگو میکرد. معاویه سوال کرد :قوی‌تر از ذوالفقار علی سراغ داری؟
عمروعاص گفت: آری، جهل مردم!
این جهل است که کار مردمان دوران امیر المونین علی علیه السلام را به جایی می رساند که :
«مسعودی» در «مروج الذهب» می نویسد: پس از جنگ صفین مردی از اهل کوفه در حالی که سوار بر شتر خود بود وارد دمشق شد، یکی از مردمان شام به او چسبید و گفت: این ناقه از من است که تو در صفین از من گرفته ای! ولی مرد منکر شد، تا اینکه نزاع را به نزد معاویه بردند و مرد شامی پنجاه شاهد بر ادعای خود اقامه کرد که همگی گفتند این ناقه از مرد شامی است. معاویه نیز بر طبق همان ادعای مرد شامی و سخن گواهان به نفع مرد شامی حکم کرد و شخص کوفی را ملزم کرد که شتر را به آن مرد شامی بدهد. مرد کوفی گفت: «خدایت اصلاح کند اصلا این شتر جمل است و ناقه نیست؟»]«ناقه» در لغت عرب به شتر ماده می‏گویند چنانچه «جمل» به شتر نر گفته می‏شود.[
معاویه گفت: «حکمی است که گذشته است و باید اجرا شود!». و پس از این ماجرا و پراکنده شدن مردم از نزد او، مرد کوفی را به طور خصوصی نزد خود طلبید و قیمت شتر او را پرسید و دو برابر قیمت آن شتر را به او داد و او را راضی کرد و به او گفت: «أبلغ علیا أنی أقابله بمأه ألف ما فیهم من یفرق بین الناقه و الجمل» یعنی؛ این خبر را به علی برسان که من با صد هزار نفر به جنگ او می روم که یک نفر میان آنها نیست که میان ناقه و جمل را فرق بگذارد. )و آن دو را از یکدیگر تشخیص دهد(

«مسعودی» پس از نقل این داستان می گوید: کار اطاعت بی چون و چرای (فرمانبرداری کور و کر) مردم از «معاویه» به جایی رسیده بود که وقتی می خواست آنها را به صفین ببرد نماز جمعه را در روز چهارشنبه خواند )و نفس کسی درنیامد که اعتراض کند(
همیشه ی تاریخ همینگونه بوده که افراد کم اطلاع ، طعمه ی مکاران دنیا میشده است.
امروز هم دشمنان دین با سانسور خبری و بازگو نکردن حقایق مردم را در یک بی خبری دردآور قرار داده اند . باانواع سرگرمیها مردم را مشغول میکنند و بعد هم جنایتهای بزرگ مرتکب می شوند .
۲.شبهه اندازی
دومین ابزار فریب معاویه شبهه اندازی بود. او از این ابزار بیشتر از ابزار اول استفاده میکرردو به همین راحتی آقای عالمیان را مظلوم وقع کرد.
اهمیت:
شبهه اینقدر زور دارد که میتواند امیرالمومنینی که ۱۲۰هزار نفر پیروجوان و مرد و زن باهاش روز غدیر بیعت کردند را خانه نشین کند
قبیله بنی اسلم
o یکی از عواملی که در غصب خلافت نقش داشت حضور قبیله ی بنی اسلم پس از رحلت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مدینه بود تا جایی که خلیفه دوم در وصف این قوم گفت: مَا اَیقنَتُ بِالنَّصرِ حَتّی جاءَتْ اَسْلَمُ فَمَلاَتْ سِکک المدَینَه. یعنی: من به پیروزی یقین نداشتم تا قبیله اسلم آمدند و کوچه های مدینه را پر کردند. به روایت شیخ مفید: در آن زمان، صحرانشینانِ عرب برای خرید خوار وبار، به صورت قبیله ای، به شهر می آمدند؛ چون صحرا نا امن بود و اگر تعداد کمی از آنان می آمدند، بارشان را می گرفتند و خودشان را می کشتند. لذا افراد قبیله، همه با هم، برای خرید خواروبار حرکت می کردند. مردان قبیله اسلم از صحرا به مدینه آمده بودند تا آذوقه تهیه کنند. در آن زمان که وارد مدینه شدند، بیعت با ابوبکر در سقیفه انجام شده بود. عمر و بقیه به آنان گفتند: بیایید کمک کنید برای خلیفه پیامبر بیعت بگیریم، آن وقت ما هم خوار وبار رایگان به شما می دهیم. آنها خوشحال شدند. اول خودشان ریختند و بیعت کردند، و بعد دار و دسته ابوبکر شدند؛ دامن های عربی خود را به کمر زدند و کوچه های مدینه را پُر کردند. به هر جا می رسیدند، در بازار، کوچه، و…، هرکس را که می دیدند برای بیعت با ابوبکر می آوردند. بدین ترتیب، ابوبکر به کمک قبیله اسلم خلیفه شد.»
• مردم مدینه با القاء‌شبهاتی پیرامون حضرت دست بیعت به سمت خلفاء دراز کردند البته دلایل دیگری هم وجود داشت مثل طمه و چشم اندوزی و… . ولی این رویه ی منافقین بود که هر جا کم می آوردند با شبهه اندازی مردم را هموار میکردند. شبهه راحت تر و سریعتر از بقیه زهرها انسان را مسموم میکند در روایت است که روزی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در وصف عمار فرمودند:« انک لن تموت حتی تقتلک الفئه الباغیه الناکبه عن الحق» تو نمی‎میری تا وقتی که گروه ستمگر و منحرف از حق تو را بکشد. این روایت به قدرى معروف بود که جمعى از کسانى که در صفین حضور داشتند و در کار خود متحیر بودند و نمى‏دانستند به کدام یک از دو لشکر ملحق شوند، هنگامى که دیدند عمار در لشکر امیرالمؤمنین علیه السلام است به لشکر آن حضرت پیوستند. همین شهرت این حدیث سبب شد تا با شهادت عمار اختلاف سختى در لشکر معاویه پدید آید. و موجب گردد تا معاویه براى رفع این اختلاف و سر و صداها و جلوگیرى از پراکنده شدن لشکرش دست به آن تأویل و توجیه مضحک و خنده‏دار و فریبکارانه بزند که بگوید:«انما قتله الذین جاؤا به» کسانى عمار را کشته ‏اند که او را بدینجا آورده ‏اند و بدین ترتیب امیرالمومنین (علیه السلام) را مصداق حدیث پیامبر معرفی نمود. این هنر شبهه اندازی در ذهن مردم است

شبهه چیست؟:

حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمودند: «انما سمیت الشبهه شبهه لانها شبهت بالحق» حضرت میفرمایند : از آن رو شبهه را شبهه نامیده اند که به حق شبیه و همانند است.

شبهه مثل کود:

آیا شبهه همیشه بد است؟شبهه در عین بد بودن ذاتی میتواند برای مومن مفید نیز باشد ولی شرط دارد شرطش این است که در مقام جواب آن برآید و فقط ذهن خود را انبار آن نکند. شبهه مثل کود میماند.از چه جهت؟ از این جهت که فرض کنید شما یک بسته کود برای تقویت درخت داخل باغچه خرید میکنید و داخل منزل میاورید.اگر آن را در باغچه نریزید و با خاک مخلوط نکنید و گوشه حیاط بگذراید پس از چذر مقداری زمان بوی بد آن اهل خانه و همسایه ها را آزار میدهد .ولی اگر سریع رفتید با خاک باغچه مخلوط کردید هم بوی آن سریع از بین میرود و هم درخت شما نفع میبرد و از آن نفع میبرید. شبهه نیز همینگونه است اگر ذهنمان را انبار شبهات کردیم ودر مقام پاسخ به آن بر نیامدیم و حل نکردیم بوی متعفن شبهه هم ایمان ما و هم ایمان دیگران را آزار میدهد.دیدید بعضی ها را ؟ همین که کنارشان مینشینی شروع میکنند مثل انبار باروت، شبهات ذهنشان پیرامون دین و انقلاب را مقابلتان خالی کنند و با این کارشان هم به ایمان خودشان ضربه میزنند و هم ایمان دیگران. ولی همین شبهه را اگر سریع جواب دادید یا جوابش را از دیگران پرسیدید بعد از آن ایمانتان نسبت به قبل قوی تر هم خواهد شد مثل همان کودی که پای درخت ریخت و ریشه درخت تقویت شد.
نکته:پس اگر مومن زرنگ باشد از شبهه میتواند استفاده ی مفید ببرد ولی اگر تنبلی و بی بصیرتی کند ضربه های مهلکی به او و جامعه خواهد خورد

شبهه میتواند اعتقاد افراد یک جامعه را عوض کند و جای خوب و بد را عوض کند.
شبهه میتواند جای امیرالمومنین و معاویه را در ذهن مردم عوض کند
شبهه میتواند جو اجتماعی ایجاد کند ومردم را از سرمایه ها و فرهنگ خودشان دور کند .با همین شبهه افکنی ها سرمایه ملتها به تاراج رفت . انسانها به بردگی کشیده شده اند . همیشه جنگ نظامی برای استثمار ملتها لازم نیست . گاهی جنگ فکری و عقیدتی نابودگر انسلنها و ملتهاست .
داستان آیت الله جیکاک:
• آیت الله جیکاک که بعدا مشخص شد جاسوس انگلیسی بوده.
ﻭﯼ ﺩﺭ ﺁﻏﺎﺯ به‌عنوان ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﮐﺮ ﻭ ﻻﻝ ﺑﻪ‌ﻣﺪﺕ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺍﯾﻞ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺁﻣﻮﺧﺘﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ می‌پردازد ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﮔﯿﺮﯼ ﺁﻥ، به‌عنوان ﯾﮏ بختیاری در ﻣﻨﻄﻘﻪ نفت‌خیز مسجدسلیمان ﺳﮑﻨﯽ می‌گزیند! ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺣﻀﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺎ ﻓﻨﻮﻥ شعبده‌بازی ﻭ حربه‌های دیگر، ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺮﺩﻡ محلی ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻌﻄﻮﻑ می‌دارد ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ به‌عنوان یک ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺷﯿﻌﻪ، ﺟﺎ ﻣﯽﺯﻧﺪ. برای این هدف به آموختن فقه شیعه می‌پردازد.
ﺍﻭ گیوه‌هایش ﺭﺍ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭه ﻋﺼﺎ ﺟﻔﺖ می‌کرد ﻭ ﺷﺎﯾﻊ ﮐﺮﺩه بود که ﺍﯾﻦ ﺍﺯ معجزات ﺍﻭﺳﺖ.
ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ، ﺗﻮﺿﯿﺢ می‌دهد که “آهنرباهایی ﺩﺭ گیوه‌هایم ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩه ﺑﻮﺩﻡ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭه ﻋﺼﺎ، گیوه‌ها ﺟﻔﺖ می‌شدند.
از دیگر حکایات جیکاک عصای معروف است که با آن معجزه می‌کرد و وقتی آن را به بدن کسی می‌زد به آن شوک عجیبی منتقل می‌شد! جیکاک مدعی بود عصای او بهترین وسیله برای تشخیص حلال‌زاده بودن افراد است و با همین شگرد بسیاری از کسانی را که به‌دلایل مختلف می‌خواست از وجهه اجتماعی و قدرت بیندازد، تخریب می‌کرد!
بعدها فاش شد که در عصای معجزه‌آسای مستر جیکاک جز یک پیل خشک الکتریکی و یک مدار ضعیف انتقال برق هیچ‌چیز وجود نداشته و جریان ضعیف برق باعث انتقال شوک الکتریکی به افراد نگون‌بختی می‌شده که مستر جیکاک هنگام تماس عصا با آنها، دکمه وصل جریان را فشار می‌داده!
در مجلسی او حاضران را دروغگو معرفی می‌کرد و هنگامی که قرار بر اثبات شد، کبریتی روشن کرد و گفت: هر کس راست بگوید این کبریت ریشش را نمی‌سوزاند! اول کبریت را به ریش خود گرفت که نسوخت سپس ریش تمام افراد ساده‌لوح حاضر را سوزاند! به آنها قبولاند که دروغ گفته‌اند و البته بعدها مشخص شد که ریش او مصنوعی و نسوز بود.
اقدام بعدی جیکاک پوشیدن لباس روحانیت و عمامه گذاری وی بود! جیکاک مجلس وعظ و منبر برپا می‌کرد و آخرش هم روضه امام حسین(علیه السلام) می‌خواند و وسط روضه موقعی که همه داغ می‌شدند ناگهان عمامه خود را به درون آتشی که وسط مجلس بود، می‌انداخت.
عمامه نمی‌سوخت! و جیکاک آن را به‌عنوان معجزه خود بیان می‌کرد و ادعای سید بودن می‌کرد! در ضمن او هیچ‌کس را هم به سیدی قبول نداشت چون عمامه آنها در آتش می‌سوخت! از اینجا بود که او به «سید جیکاک» معروف شد! ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺳﻮﺱ انگلیس، ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ مسجد می‌آید ﻭ می‌گوید: من حضرت علی(ﻉ) ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ شانه‌ام ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﮕﻮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺩه ﺳﯿﺎه ﻭ نجس (ﻧﻔﺖ) دوری کنند»! اﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺍﺩﻋﺎﯾﺶ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻭ ﻋﺒﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ می‌زند ﻭ اثر سفیدی ﺩﺳﺘﯽ ﺭﻭﯼ شانه‌اش ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ می‌دهد ﻭ می‌گوید ﺍﯾﻦ مدﺭﮐﯽ ﺑﺮ ﺣﻘﺎﻧﯿﺖ ﻣن ﺍز اوست. در کتابش ﺗﺸﺮﯾﺢ می‌کند ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ تکه‌ای ﮐﺎﻏﺬ ﺭﺍ به‌شکل دست بریدم ﻭ ﺭﻭﯼ شانه‌ام ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ آن‌قدر ﺯﯾﺮ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﺍﻍ ﺟﻨﻮﺏ ﻣﺎﻧﺪﻡ تا خوب ﺍﻃﺮﺍﻑ آﻥ ﮐﺎﻏﺬ ﺗﯿﺮه ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﺛﺮ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ شانه‌ام ﻧﻘﺶ ﺑﺒﻨﺪﺩ. به‌هنگام ملی شدن صنعت نفت، جیکاک یا به‌قولی سید جیکاک با گشت‌وگذار میان عشایر بختیاری این شعار را به‌گویش بختیاری برای آنها طرح نمود؛ «تو که مهر علی مِن دلته/ نفت ملی سی چِنته» «یعنی تو که مهر علی را در دل داری برای چه به‌دنبال ملی شدن نفت هستی؟». بعضی از عشایر بختیاری زندگی خود را رها کرده و با تشکیل دسته‌جات متعدد و درست کردن پرچم و علم‌های گوناگون علی علی گویان به امامزاده‌ها رفته و طلب عفو می‌کردند.

رفتار سازی

فضای مجازی

امروز متاسفانه بیشتر از هر زمان دیگر در تاریخ ، مردم بویژه جوانان در معرض شبهات هستند . امروز فضای مجازی قتلگاه دین و ایمان جوانان ما شده است . وظیفه ما در درجه اول حفظ خود و در مرحله بعدی حفاظت از ایتام آل محمد (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) در مقابل طوفان شبهات است .
• امروز دشمن در فضای مجازی سلطه پیدا کرده و وظیفه ی ماست که زمانی از شبانه روز را به صورت محدود اختصاص به تبلیغ در فضای مجازی کنیم.بعنوان مثال گروه فامیلی تشکیل دهیم یا در فضای مجازی روزانه یک پیام زیبا انتشار دهیم. اینقدر که دشمن کار میکند و در باطل خودشان متحدانه عمل میکنند ما عمل نمیکنیم. یکی از دوستان تعریف میکرد که برای تبلیغ ایام محرم به یکی از شهرهای مرزی رفته بودیم.در آن ایام خیلی سخت کار میکردیم تا حدی که شبها تا ساعت ۱نیمه شب مشغول بودیم و به روشهای مختلف کار فرهنگی میکردیم. یک شب با یکی از اهالی حرف به حرف شد و در مورد سختی کار فرهنگی صحبت کردیم و اینکه تا نیمه شب مشغولیم. ایشان گفت اگر شما تا ساعت ۱ کار میکنید بدانید که آنها علاوه بر شیفت روز، یک شیفت هم شبها تا صبح کار میکنند و نشر وهابیت میکنند.
• این روشنگری و هدایت و مبارزه با شبهات سیره بسیاری از شهدا بوده است .
در احوالات شهید دیالمه نقل می کنند که میرفت زندان اوین، با زندانیهای گروه فرقان حرف میزد و برای هدایتشان تلاش میکرد. ثمره این تلاش این بود که بسیاری از آنها متحول شده و بعدها
در جبهه شهید شدند. براستی اگر شهید دیالمه نسبت به آنها بیتفاوت بود، عاقبت این افراد
؟ چه میشد
اینکار اینقدر ارزش دارد که برای بیان اجازه بدهید یک داستان از امام عسکری علیه السلام نقل کنم . شخصی نزد امام حسن عسکری(علیه السلام) آمد و گفت: ای آقای ما، اگر یکی از برادران شیعه ما در دست کفار اسیر شده، جانش در خطر باشد؛ از سویی دیگر شخصی از شیعیان گرفتار یک فرد بد‌اندیش و گمراه شده که البته نمی‌خواهد او را بکشد، ولی شبهه‌هایی القا می‌کند که ایمانش ضعیف شود، نجات دادن کدام یک ارزش بیشتری دارد؟ گرچه شاید برای رهایی شخص اول خود به خطر افتاده، کشته شوم، رهایی شخص دوم تنها نیازمند فرصت و نیرویی است که نگذارم عقیده‌اش دگرگون و ایمانش زایل شود، با آنکه خودش سالم و حتی به دور از زیان مالی و جانی است. امام در پاسخ فرمودند: آیا می‌دانی این دو قلمرو چقدر با هم تفاوت دارند؟ آن مرد گفت: ‌آمده‌ام از شما بپرسم در میان این دو راه تکلیفم چیست. امام(علیه السلام) فرمودند: در کنار دریایی ایستاده‌ای، گنجشکی در دریا افتاده و در حال غرق شدن است؛ در کنارش هم مؤمنی شریف و ارزشمند در آب غوطه می‌خورد و هر لحظه امکان دارد در آب غرق شود. باید کدام را نجات دهی؟ ثواب کدام بیشتر و نجات کدام مقدم است؟ اگر آن پرنده را برهانی، آن دیگری که انسانی شریف است خفه می‌شود. مرد پاسخ داد: بسیار روشن است. البته باید آن شخص را نجات ‌دهم؛ زیرا آن پرنده در برابر چنین انسانی ارزشی اندک دارد. امام فرمودند: به همان اندازه‌ که نجات آن مؤمن بر نجات آن پرنده کوچک برتری دارد، حفظ ایمان یک انسان از امواج شبهه‌ها بر نجات مسلمانی که تنها از نظر بدنی و جانی در دست کفار اسیر است و هر لحظه امکان دارد کشته شود، برتری دارد. حضرت نفرمودند: چون امام هستم و چنین می‌گویم، باید تعبداً و بدون چون و چرا بپذیری، بلکه با استدلال، ذکر مثال و مقایسه کاری کردند که آن شخص با فکر و خرد خود اهمیت موضوع را درک کند.
امام فرمودند: شخصی که در دست کفار یا مشرکان اسیر است و تو نتوانستی نجاتش دهی و سرانجام به شهادت رسید، یا با شکنجه و آزار از پای درآمد، طبعاً به بهشت می‌رود. پس چه چیزی را از دست داده است؟ چند روزی زندگی در این دنیا و لحظاتی نفس کشیدن را. او نه‌تنها چندان زیانی نکرده، مقامی ارجمند را هم به‌دست آورده است. اما شخصی که در باتلاق شبهه‌ها گرفتار شده است و‌ هر لحظه بیم آن می‌رود که ایمانش از دست برود، اگر یک قرن هم در این دنیا زندگی کند، سرانجام چون از نظر اعتقادات دچار مشکل شده، بدبخت می‌شود و شاید به جهنم برود. این فرد اگرچه چند روز از زندگی دنیوی را به دست بیاورد ولی خوشبختی جاویدان او در سرای دیگر دچار خطر می‌شود. از دست دادن چند روز از این ایام فناپذیر بهتر است یا باختن آن زندگی طیبه جاوید؟ به همان اندازه که سعادت ابدی ارزشش بیش از زندگی چند روزه این دنیای ناپایدار است، رهایی آن مؤمن از دست شیاطین و شبهه‌افکنان، ثواب بیشتری دارد.
اگر از بزرگی نام و مقام گوینده این سخنان بگذریم و وجوب احترام و فرمان‌برداری در برابر امام یازدهم را هم فراموش کنیم، خود ماجرا بسیار واضح، دارای استدلالی قوی و مقایسه‌ای جالب توجه است و با تأمل در آن، می‌توان اهمیت شبهه‌زدایی از دل‌های مؤمنان را دریافت.[۱]
ما باید وقت بگذاریم و برای مبارزه با این شبهات حتی اگر خودمان نمیتوانیم هزینه کنیم . یکی از برکات همین روضه های خانگی اینست که روحانی جوان با مردم مرتبط میشود با جوان رو در رو صحبت میکند . شاید با ترویج همین روضه های خانگی بتوانیم تا حد زیادی به این مبارزه کمک کنیم .
شما هم کمک کنید این فرهنگ روضه خانگی ترویج پیدا بکند . راه مبارزه با شبهات ارتباط با اهل علم و علماست که به برکت این روضه های خانگی این اتفاق می افتد . ما باید برای تقویت بنیه دینی خودمان وقت بگذاریم . تفقه در دین بکنیم .
امام صادق علیه السلام در بیان نورانی می فرمایند:

«لَا خَیْرَ فِیمَنْ لَا یَتَفَقَّهُ مِنْ أَصْحَابِنَا یَا بَشِیرُ إِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ إِذَا لَمْ یَسْتَغْنِ بِفِقْهِهِ احْتَاجَ إِلَیْهِمْ فَإِذَا احْتَاجَ إِلَیْهِمْ أَدْخَلُوهُ فِی بَابِ ضَلَالَتِهِمْ وَ هُوَ لَا یَعْلَمُ»[۱۶]

خیری در کسی از یاران ما که تفقه در دین نمی کند نیست زیرا هنگامی که بی نیاز از فهم در دین نیست به دیگران[که گمراهند] در فهم دین محتاج می شود و آنها او را در گمراهی می کشانند در حالی که خود نمی داند.

مومنانی که در دین تفقه می کنند آسان تر دام شبهه را تشخیص داده و کمتر در آن گرفتار می شوند، حتی وسوسه های شیطان و نفس در انسانی که اهل تفقه در دین نباشد زودتر اثر کرده و قلبش را به شک و شبهه گرفتار می کند. امام علی علیه السلام به شخصی که گرفتار شک در قرآن شده بود، دستور دادند که فهم خود از دین را در نزد علما کامل کند .

«أَنَّ رَجُلًا أَتَى أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی قَدْ شَکَکْتُ فِی کِتَابِ اللَّهِ الْمَنْزَلِ قَالَ لَهُ عَلِیٌّ ع ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ إِلَى أَنْ قَالَ ع فَإِیَّاکَ أَنْ تُفَسِّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْیِکَ حَتَّى تَفْقَهَهُ عَنِ الْعُلَمَاءِ»
ان شاالله بتوانیم از این بلایای آخرالزمان که یکی از آنها شبهات هست سر به سلامت بداریم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *