Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
متن تولیدی ولادت امام رضا

تواضع ؛ اهمیت و نشانۀ آن

v-emam-reza-01

تواضع ؛ اهمیت و نشانۀ آن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

۱. فضیلت و کرامت آقا علی بن موسی الرضا

کرامت‌های حضرت امام رضا(علیه السلام) حقیقتا از شماره خارج و بی‌منتهاست و روی آوردن به مضجع شریف آن بزرگوار با صدق نیت و خلوص دل مشمول جلب عنایت و بزرگواری این امام همام خواهد شد. شیخ طبرسی در این زمینه می‌گوید: «آنچه مردم پس از شهادت وی تا زمان ما از برکت مشهد مقدس آن حضرت و علامات و عجائبی که مشاهده کرده‌اند و موافق و مخالف بدان تصدیق نمودند از حد شمارش خارج است. در این مشهد مقدس کور مادرزاد و دیگر مریضان شفا یافتند و دعاها مستجاب و جاجت‌ها برآورده شده که بسیاری از این‌ها را خود مشاهده کردیم و نسبت به آن علم یقینی که شک در آن راه نیابد، پیدا نمودیم».

شیخ حر عاملی هم می‌گوید: «من هم مثل شیخ طبرسی بسیاری از این معجزه‌ها را مشاهده کردم و یقین برای من حاصل شد، همان‌گونه که برای او یقین حاصل شده بود و در مدت مجاورت من در مشهد مقدس که ۲۶ سال می‌شود، در این خصوص چیزهایی شنیدم که از شمارش گذشته و در خاطر ندارم.»

امشب هم که در ایام ولادت آن حضرت قرار داریم یکی از آنها را برای شما بزرگواران نقل میکنم در کتاب ۵۳ کرامت از حضرت رضا(علیه السلام)» تدوین موسی خسروی است که در بخش پایانی کتاب، خاطره ای از آیت الله وحید خراسانی نقل شده است:

آیت الله وحید خراسانی نقل کرد : مدت بیست سال در مدرسه حاج حسن مشهد تحت سرپرستی مرحوم حاج شیخ حبیب الله گلپایگانی – که سال‌ها در مسجد گوهر شاد امام جماعت بود – بودم . ایشان روزی به من فرمود :

« مدتی در تهران مریض و بستری شدم . روزی به جانب حضرت رضا علیه السلام رو کرده گفتم : آقا ! من چهل سال تمام پشت در صحن، در سرما و گرما ،‌سجده‌ی عبادت پهن کرده ،نماز شب و نوافل می خواندم و بعد خدمت شما شرفیاب می گشتم حال که بستری شده‌ام، به من عنایتی بفرمایید . ناگاه در همان حال بیداری دیدم در باغ و بستانی خدمت حضرت رضا علیه السلام قرار دارم ایشان از داخل باغ گلی چیده به دست من دادند من آن گل را بوییدم و حالم خوب شد جالب‌تر آن که دستی که حضرت رضا علیه السلام به آن دست گل داده بودند، چنان با برکت بود که بر سر هر بیماری می‌کشیدم، بی‌درنگ شفا می‌یافت ! البته در همان روزهای نخست با یک مرتبه دست کشیدن بیماری‌های صعب العلاج بهبود می یافت، ولی بعد از مدتی که با این دست با مردم مصافحه کردم، آن برکت اولیه از دست رفت و اکنون باید دعاهای دیگری را نیز بر آن بیفزایم تا مریضی شفا یابد .»آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه‌ی چشمی به ما کنند؟

اما در این ایام عزیز که به مناسبت امام رضا علیه السلام اینجا جمع شدیم باید عرض کنم که فضایل حضرت قابل شمارش و وصف نیست شاید سالیان سال باید پشت سرهم از آن صحبت کنیم اگر بخواهیم حق مطلب را ادا کرده باشیم اما امشب مناسب با وسع ناچیز بنده حقیر یکی از فضایل ویژه حضرت را خدمت شما بیان میکنیم و اون تواضع حضرت رضا علیه السلام است اینکه در اوج عظمت و بلند مرتبه بودن در مقام امامت و یا همین مقام ظاهری دنیا که مامون به حضرت دادند ولیعهدی امام, حضرت با همه در اوج فروتنی و تواضع برخورد می‌کنند[۱]

روزی امام رضا علیه السلام مانند تمامی مردم به حمام عمومی تشریف بردند.

داخل آن حمام مردی غریب و ناشناس بود که می خواست کسی بدنش را کیسه بکشد. نگاهی به اطراف حمام انداخت و چشمش به رخسار پرمهر و لطف امام هشتم علیه السلام افتاد.

آنگاه از امام خواهش کرد که: «آقا اگر ممکن است پشت من را کیسه بکشید.»

امام علیه السلام باتمام فروتنی کیسه را برداشت و پشت آن مرد را کیسه کشید که در این میان افرادی وارد حمام شده و بر آن حضرت با خطاب یابن رسول الله … سلام کردند.

آن مرد که متوجه اشتباه خود شده بود با دستپاچگی از امام عذرخواهی کرد ولی امام اورا دلداری داد و همچنان کیسه اش کشید تا کار نطافت شخص به صورت کامل به پایان رسید.

بله عزیزان تواضع و فروتنی از ویژگی های بارز امام رضا علیه السلام و سفارش های ایشان است  باید ماهایی که عاشق و سینه چاک حضرت هستیم و برای ایشان مراسم ولادت برگزار میکنیم باید سعی کنیم حداقل یک قطره از این اقیانوس برداشت کنیم و ذره ای به آن‌حضرت شبیه بشویم.

۲. اهمیت تواضع

۲-۱ تواضع نردبان بزرگی وشرف

انقدر این تواضع مهم است که اگر دنبال شرافت هستیم و اگر دنبال رشد هستیم باید ابزاری داشته باشیم  نمیشود به قول معروف ره صدساله را یک شبه طی کرد مثلا فرض کنید شما در بالای طاقچه  دکور یک وسیله باارزش قرار داده شده وشما بخواهی برداری نیاز به نردبان  وپله داری تا به آن وسیله دست پیدا کنی  نردبان شرافت وبزرگ شدن ورسیدن به ارزش  تواضع است اقا امیرالمومنین (علیه السلام) می فرمایند :

تواضع و فروتنی نردبان شرافت و بزرگی است.«التّواضُعُ سُلَّمُ الشَّرَفِ[۲] در احوال بزرگان وعلمای ما هم به همین نکته زیاد اشاره شده است برای نمونه در احوال اقا میرزا جواد ملکی تبریزی آمده است که میرزا جواد ملکى تبریزى بعد از دو سال شاگردى در نزد آخوند ملا حسین قلى همدانى یک روز به ایشان گوید: من در سیرو سلوک خود به جایى نرسیدم. ایشان از نام شاگرد سئوال مى‏کند گوید ملکى تبریزى بعد آخوند مى فرماید: با فلان ملکى‏ها نسبت دارید چون شاگرد آنها را انسانهاى خوبى نمیدانسته از آنها انتقاد مى‏کند آخوند همدانى گوید: هروقت توانستى آنها را که بد مى‏دانىوخود را برتر؛ انقدر در مقابلشان تواضع کنی تا حتی  کفش آنها را پیش پایشان جفت کنى من خودم به سراغ تو خواهم آمد بالاخره شاگرد اطاعت میکند و آخوند ملا قلى همدانى به سراغ او می آید مى‏فرماید دستور تازه‏اى ندارم تا به تو بگویم همه را به تو گفته ام  هم تو باید حالت اصلاح شود تا از همین دستورات شرعى بهره‏مند شوى‏ببنید عزیزان دستورات سیر وسلوک را داشت اما همانطور که بیان کردم ابزار ونردبان برای بالا رفتن فراهم نبود که همان تواضع است [۳].

حال اگر ما میخواهیم به مقامات معنوی برسیم اگر یخواهیم در خانه ی حضرت رضا علیه السلام به وجاهتی برسیم بهترین راه تواضع است شاعر چه زیبا میگوید

افتادگی آموز اگر طالب فیضی   /    هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

۲-۲ بالا رفتن مقام با تواضع

از دیگر آثار تواضع این است که بر خلاف آنچه که تصور ما است که گمان میکنیم اگر کسی تواضع کند پایین آورده میشود وزیردست قرار میگیرد وبه دیدگاه مادی خودمان فکر میکنیم بالا رفتن با تکبر وخود برتر بینی همراه است اما معصومین علیهم السلام بر عکس این قضیه را برای ما بیان میکنند در روایتی مولایمان امام صادق علیه السلام میفرماید:
إِنَّ فِی السَّمَاءِ مَلَکَیْنِ مُوَکَّلَیْنِ بِالْعِبَادِ فَمَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَاهُ وَ مَنْ تَکَبَّرَ وَضَعَاهُ.
در آسمان دو فرشته بر بندگان گماشته شده اند پس هر کس براى خدا تواضع کند، او را بالا برند و هر کس تکبر ورزد او را پَست گردانند[۴]. تواضع انسان را بالا میبرد هم در نزد خدا هم در نزد بندگان خدا .

ببین برنج اعلای ایرانی که این روزها قیمتش بالاتر از قبل رفته ، هم  وقتی با یه مقدار شوید که خیلی قیمتی نداره قاطی می‌شود، چه طعمی پیدا می‌کند، چه مزه‌ای پیدا می‌کند!  مشتریش زیاد میشه

ما آدم‌ها هم همین‌طوریم، هر قدر ممتاز باشیم، هر قدر بالا باشیم اگر با آن‌هایی که پایین‌ترند، فرودست‌اند همراه و همنشین باشیم، خودمان هم طعم و مزه پیدا خواهیم کرد بالا می آییم . ارزش پیدا میکنیم . شما حاج قاسم سلیمانی را ببنید یک انسان متواضع و خاکی که خودش را برای کسی نمی گرفت و کلاس نمی گذاشت. بین مردم بود و مردم هم چقدر او را دوست داشتند. و سعدی چقدر زیبا سروده آنجا که گوید:

یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید

که جایی که دریاست من کیستم
گر او هست حقا که من نیستم

چو خود را به چشم حقارت بدید
صدف در کنارش به جان پرورید

بلندی از آن یافت که او پست شد
در نیستی کوفت تا هست شد

کسی که به خاطر خدا تواضع کند، اگرچه به ظاهر خویشتن را ضعیف و حقیر نشان می دهد، خداوند مقام او را در نگاه مردم بالا می برد. اون عزیزی که دنبال این است که در جمع دوستان وخانواده وهمکاران و حتی کسانی که در یک مجموعه زیردست او کار میکنند دنبال این هستی که پیش چشم انها بالا بروی وبالا دیده شوی راهش این است که در مقابل وبرابر انها تواضع کنی وبا آنها متواضعانه برخورد کنی

۲-۳ تواضع از صفات دوستان خدا است‏

اینقدر اهمیت دارد این صفت نیک که از صفات ویژه ای است که خداوند به هرکسی اعطا نمیکند به کسانی میدهد که دوستشان دارد

پیامبر گرامى صلّى اللّه علیه و آله و سلم فرمود: یکی از اون چهار صفتی که خداوند به دوستان خودش فقط اعطا میکند تواضع است

در جنگ تحمیلی موارد زیادی از تواضع سرداران جنگ مشاهده شد همان هایی که خالصانه جان خود را برای فدا کردن برای دین ووطن در کف دست گرفته بودند انهایی که به درجهی بالایی از مهعرفت رسیده بودند انهایی که بی شک جزءکسانی بودند که خداوند دوستشان داشت وتوفیق بالای شهادت به انها اعطا نمود یکی از صفاتی که در آن دوران داشتند تواضع بود که امروز هم مسولین ما که در صندلی که نشستند ومدیون خون شهدا هستند باید این صفت را از زندگی اهل بیت امام رضا وشهدا یاد بگیرند ودر مقام خود تکبر نکنند وبا تواضع با مردم برخورد کنند برای نمونه و تبرک یافتن  به یاد شهدا داستانی را خدمت شما عرض میکنم

سردار شهید اسلام حمید باکری» از موتور پایین آمد و دست به چشم وارد چادر شد. چشمی که با دست پوشانده بود نگاه ها را به سوی خود جلب کرد. یکی سؤال کرد: آقا حمید چی شد؟ او گفت: هیچ چی، چیز مهمّی نیست. امّا بچّه ها ول کن نبودند. دست خود را کنار کشید چشمش بدجوری کبود شده بود. سوال کردند چه کسی تو را به این روز انداخته؟ باید بگویی چه اتّفاقی افتاده است؟ بالاخره جریان از این قرار بود:« به دلیل این که عملیات مسلم بن عقیل در پیش بود، سپرده بود شب ماشین ها با چراغ خاموش در جاده ها آمد و شد کنند تا دشمن روی منطقه، حساس نشود. آن شب حمید آقا، بر خورد، به ایفایی که با چراغ های روشن پیش می آمد جلوش را گرفت و گفت: چراغ هایش را خاموش کند، با لحنی که برادری از آن می بارد. امّا راننده ی ارتش، آن نرمی و مهر را نمی شناخت لذا جسارت یافت و گفت: «به تو مربوط نیست» برایش توضیح داد تا شاید متوجّه اشتباهش شود. امّا او کلام در نیمه راه برید و جسورتر از پیش داد زد: «گفتم به تو مربوط نیست، اصلاً تو چه کاره ایی؟!» برای بار سوم می خواست حرف خود را پی بگیرد که تاب راننده تمام شد و مشتی حواله صورت حمید آقا کرد و بعد سوار و راه افتاد. بچّه ها پس از شنیدن در حالی که غیظ از سر و رویشان می ریخت، به طرف ترابری راه افتادند تا راننده را پیدا کنند. امّا حمید آقا مانعشان شد و گفت:« بنشین! مگر قصد صدام کرده ای! با این وضع فرق او و شما در چیست» یکی گفت: «حمید آقا خودت را معرفی می کردی!» او در جواب، آرام و بی تفاوت گفت: نیازی به این کار نبود»

اگر میخواهیم دوست انتخاب کنیم چه دوستی از خدا بهتر و اگر میخواهیم دوست خدا بشویم چه ترفندی از تواضع موثر تر

عزیزان خانم ها آقایان جوان ها که به دنبال دوست هستید بهترین دوست خدا و اهل بیت هستند و بهترین راه هم تواضع است

۲-۴ متکبر دور از رحمت خدا

اصلا علاوه بر همه ی اینها که قطره ای از اهمیت های تواضع است  نقطه ی مقابل تواضع که تکبر است باعث میشود که انسان از نعمت آخرت محروم شود  مانند روایاتی که میفرماید کسی که تکبر داشته باشد بوی بهشت هم به مشام او نخواهد رسید انسان متکبر از رحمت خدا هم به دور است . فردای قیامت عاقبت بخیر ی برای کسانی است که از تکبر فرار میکنند .

یکی از صفت‌های بدی که باید به‌تدریج اصلاح شود برتری‌طلبی است. قرآن می‌فرماید: تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْض «ما نعمت‌های آخرت را برای کسانی قرار می‌دهیم که در دنیا برتری‌طلب نباشد.» یعنی نخواسته باشد بر دیگری برتری پیدا کند. در ذیل این آیه در کتاب‌های تفسیر از امام معصوم سلام‌الله‌علیه نقل کرده‌اند که اگر کسی دوست داشته باشد بند کفشش بهتر از بند کفش دیگری باشد این یک صفت مذموم است و باعث محروم شدن از نعمت‌های آخرت می‌شود.

متاسفانه برخی از ما

چون ماشین مدل بالا داریم ؛ همیشه حق را به خود می دهیم

چون مغازه ای در بالا شهر داریم ؛ دیگران را تحقیر می کنیم

چون خانه ای در کوچه ای پهن داریم ، خاستگاری که منزلش ، کوچه ای باریکتر است را رد می کنیم

چون مدرک بالایی داریم ؛ کم سوادها را به چشم حقارت می بینیم

چون نماز شب می خوانیم ؛ خود را از دیگران بهتر می دانیم .

ما هر چقدر بالا باشیم به گرد پای اقا امام رضا علیه السلام هم نخواهیم رسید ان امام بزرگواری که مقام ایشان اصلا قابل وصف نیست اما در سیرهی ایشان میبینیم که  تواضع امام رضا چنان زیاد بود که زمانی که برای آن حضرت غذا می‌آوردند.

ایشان غلامان و خادمان و حتی دربان و نگهبان را بر سر سفره می‌نشاندند و با آنها غذا می‌خوردند. همچنین نقل شده زمانی که آن حضرت تنها می‌شدند همه خادمان و غلامان خوشان را از کوچک و بزرگ جمع می‌کردند و با آنان سخن می‌گفتند و با آنها انس می‌گرفتند به طوری که غلامان آن حضرت هیچ ترسی از ارباب و مولای خود نداشتند. تواضع امام به اندازه‌ای بود که بعضی مواقع مردم ایشان را نمی‌شناختند و از افراد معمولی

تمییز نمی‌دادندادب و تواضع امام رضا علیه السلام نسبت به دیگران به اندازه‌ای بود که اگر فردی بر امام وارد می‌شد ایشان به خاطر احترام گذاشتن به آن فرد از جایشان برمی‌خاستند و او را در مناسبت‌ترین مکان‌ها جا می‌دادند[۵]

۳. تعریف تواضع

اما تواضع به چه معناست واین صفت اخلاقی پسندیده مفهومش چیست باید عرض کنم خدمت شما که تواضع از ماده «وضع» به معنای فرو نهادن است. در مورد زنانی که مولود خود را به دنیا می آورند، «وضع حمل» گفته می شود و درباره کسی که خسارت و زیان دیده، واژه «وضیعه» به کار می رود و هنگامی که به عنوان یک صفت اخلاقی به کار می رود،

اما این ماده وقتی در باب تفاقل قرار میگیرد میشود تواضع باید دقت داشت که تواضع دوطرفه بودن را به همراه دارد یعنی تواضع با در نظر گرفتن حالت شخص در مقابل دیگران معنا پیدا میکند لذا علما ی علم اخلاق در تعریف  تواضع گفته اند

باید توجه داشت که مفهوم تواضع به معنای کوچکی کردن و به دیگران ارج نهادن است، نه آنکه خوارکردن خود و زیر بار ذلت رفتن باشد، بنابراین تواضع آن است که انسان خود را از کسانی که در جاه و مقام از او پایین‌ترند، برتر نداند و نیز به معنای افتادگی آمده است که آدمی خود را از دیگران بالاتر نبیند.

خودت را از افرادی که به ظاهر زیر دست تو هستند بزرگ تر و مهم تر و بهتر نبین با آنها حشر و نشر داشته باش  با آنها نشست و برخاست کن ای به قربان آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام بروم که چقدر متواضعانه برخورد میگردند در اوج قدرت و شکوه

روزی سفرۀ غذای غلامان پهن شد و امام رضا (ع) با آن‌ها نشست و به خوردن غذا مشغول شد. شخصی آن صحنه را دید و عرض کرد: آقا جان، یا ابن رسول‌الله، سفرۀ وزیران آن بالاست. تشریف بیاورید. فرمودند:

 مَه إِنَّ الرَّبَّ تَبارَکَ وَ تَعالَى واحِدٌ وَ الأُمَّ واحِدَهٌ وَ الأَبَ واحِدٌ وَ الجَزاءَ بِالأَعمالِ[۱۸]

ساکت باش! پروردگار متعال یکی است، مادرمان هم یکی است، پدرمان هم یکی است؛ و جزا و پاداش را با سنجش اعمال می‌دهند.

۴. تواضع با دشمنان خدا

اما انسان مومن باید این دقت را بکند ؛حال که از تواضع صحبت کردیم از اون طرف بوم پایین نیفتد چون که تواضع هم حد وحدودی دارد وانچه در مورد آن تا به حال برای شما عزیزان بیان کردیم تواضع ممدوح است  وخوب وپسندیده این که مومن در برابر هم نوعان خود خود را بالا نگیرد حال در هرپست ومقام ولباس وجایگاهی که میخواهد باشد

اما همین تواضع با این همه تاکید واثار واهمیت در برخی موارد مذموم است ودین اسلام هم چنین اجازه ای را به مومن نمیدهد یکی از موضوعات مهمی که در همه ارزش ها و ضد ارزش ها باید مورد توجه قرار گیرد، درست معنی کردن آنهاست، و پرهیز از افراط و تفریط است، عدم توجه بعضی به این مساله مهم باعث تحریف از ناحیه خودی و غیرخودی شده، مثلا خصلت صبر به گونه ای معنی شده که درست بر ضد معنی واقعی، سر از عجز و تحمل ظلم بیرون می آورد،  مرز بین بعضی از فضایل و رذایل بسیار باریک است مانند مرز بین عزت وتکبر، سیاست و دنیا پرستی، قناعت و بخل، عفت وترک و تعطیل غرایز، ذلت و تواضع و… ضابطه و معیارها را باید شناخت تا مرزها نیز شناخته شوند، تا کسی به جای عزت، تکبرنورزد، و به نام قناعت بخل نکند و به جای تواضع، به ذلت و خواری یا به تملق وچاپلوسی دچار نشود تواضع خصلت نیک است، ولی همین تواضع به معنی درست ,در بعضی از موارد، منفی و نابجا است و به جای آن تکبر، خوب است، مانند صحنه جنگ با دشمن، و راه رفتن مغرورانه سرباز مؤمن در برابر دشمن، تا موجب رعب افکنی در قلب دشمن گردد.در سیره ی معصومین ومخصوصا امامرضا علیه السلام که ایام به نام ایشان است دقیقا همین رفتار دیده میشود هیچگاه در برابر متکبران و پادشاهان از خود تواضع نشان نداده اند بلکه با رفتار حکیمانه و الهی خود همواره دیگران را به تواضع در برابر احکام الهی واداشته اند.

روزی فضل بن سهل، ذُوالریاستین – وزیر کشور – و رئیس لشکر دولت مأمون – نزد امام رضا (علیه السّلام) آمد، مقداری در برا بر آن حضرت ایستاد، آنگاه امام رضا (علیه السّلام) سرش را بلند کرد و به او فرمود: چه حاجتی داری؟

فضل عرض کرد: ای آقای من، این نامه سند اعطای جایزه است که امیر مؤمنان مأمون به من عطا کرده، و شما سزاوارتر هستید که همانند امیرمؤمنان مأمون آن را به من عطا کنید؛ زیرا شما ولی عهد مسلمانان هستید. امام رضا (علیه السّلام) فرمودند: آن نامه را برایم بخوان! – و آن نامه در پوست بزرگ نوشته شده بود- فضل بن سهل همچنان ایستاده بود بی‌آن‌که امام به او بفرماید بنشین تا اینکه آن نامه را خواند، هنگامی که فارغ شد، امام رضا (علیه السّلام) به او چنین فرمود: یا فَضْلُ لَک علینا هذا ما اتقیت اللهَ عزوجل یعنی: ای فضل! این نامه، برای تو بر ما، مورد قبول است، مادام که از خدا بترسی و پرهیزکار باشی)

امام رضا (علیه السّلام) با همین یک جمله مادام که تقوا داشته باشی، ترفند فضل را درهم شکست، و تقاضای او را نقض فرمود زیرا فضل داراى صفت تقوا نبود و طبعاً نامه‌ی او مورد قبول و امضای امام نمی‌شد. فضل بی آن‌که نتیجه بگیرد، از نزد امام رضا (علیه السّلام) خارج شد. [۶]

در اینجا حضرت امام رضا (علیه السّلام) با وزیر مملکتی -که یکی از قدرت‌های جهان زمان خود بود– این‌گونه برخورد می‌کند، در حالی‌که ایشان به بردگان چنان احترامی می‌گذاشت که مورد اعتراض اطرافیان حضرت قرار می‌گرفت.

ما نیز باید درس بگیریم از امام مهربان خود همانطور عمل کنیم اگر در مقابل مومنان و خوبان خدا قرار گرفتیم باید متواضعانه برخورد کنیم اما در مقابل مستکبرین جهان در مقابل ظالمان در مقابل این گونه افراد نباید سر کرنش فرو آورد نباید هر چه می گویند را پذیرفت به اسم اینکه بزرگتر جهان هستند کدخدا هستند و از این جور حرفها که متاسفانه بعضا در بین مردم میشنویم

۵. تواضع و چاپلوسی

باید توجه داشت که تواضع باعث ذلت و خواری و یا تملق و چاپلوسی که از صفات ناپسند ومذموم  است نگردد، و ضد ارزش به عنوان ارزش انجام نشود، مثلا بعضی تصور کنند حقیقت تواضع این است که انسان خود را در برابر مردم خوار و بی مقدار کند، و اعمالی انجام دهد تا از چشم مردم بیفتد، و نسبت به او سوءظن پیدا کنند، آن گونه که در حالات بعضی از صوفیه نقل شده است.که مرتبا کارهایی انجام میدهند تا دیگران انها را ملامت وسرزنش کنند و فکر میکنند با این خوار کردن خود میتوانند بالا بروند

تملق وچاپلوسی یک نوع ذلت پذیری و پستی است که غالبا زاییده طمع و حرص و آز است، و گاهی بعضی بر اثر اشتباه در معنی تواضع، آن را به عنوان یک ارزش انجام می دهند، با این که تملق – – از زشت ترین صفاتی است که ضربه شدیدی به کرامت انسان می زند. امیرمؤمنان علی (ع) در سخنی می فرماید: «الثناء باکثر من الاستحقاق ملق; مدح و ستودن بیش از حد شایستگی، تملق و چاپلوسی است.»[۷]) و چه بسا افرادی به عنوان تواضع، بعضی را بیش از حد تعریف می کنند، و یا بیش از حد نزد او کرنش می نمایند، این شیوه، همان تملق گفتاری و رفتاری است که در اسلام به شدت نهی شده است.

اگر بخاطر اینکه فلان مغازه دار به تو نسیه بدهد یا تخفیف بدهد بیش از حد از او تعریف کنی یا اگر در اداره یا محل کار برای ترفیع جایگاه بیش از حد در مقابل رییس ومدیر بیش از حد داری خم وراست میشوی وبیخودی از او تعریف میکنی این دیگر اسمش تواضع وپسندیده نیست بلکه تملق وچاپلوسی است وموجب ذلت وخواری میشود کریم خان زند هر روز صبح علی الطلوع تا شامگاه برای دادخواهی ستمدیدگان، رفع ستم و احقاق حقوق مردم در ارک شاهی می نشست و به امور مردم رسیدگی می کرد. یک روز مردک حقه باز و چاپلوسی پیش آمد و همین که چشمش به کریم خان افتاد، شروع به های و های گریستن کرده و سیلاب اشک از دیدگان فرو ریخت، او طوری گریه می کرد که هق و هق هایش اجازه سخن گفتن به او نمی داد.

شاه که خود را وکیل الرعایا می نامید؛ دستور داد او را به گوشه ای برده، آرام کنند زان پس به حضور برسد. مردک حقه باز را بردند و آرام کردند و در فرصت مناسب دیگری به حضور کریم خان آوردند.

کریم خان قبل از آنکه رسیدگی به کار او را آغاز کند نوازش و دلجویی فراوانی از وی به عمل آورد و آنگاه از خواسته اش جویا شد. آن مرد گفت: “من از مادر، کور و نابینا متولد شدم و سالها با وضع اسف باری زندگی کرده و از نعمت بینایی و دیدن اطراف و اکناف خود محروم بودم تا اینکه روزی افتان خیزان و کورمال خود را روی زمین کشیدم و به سختی به زیارت آرامگاه پدر شما رفته و برای کسب سلامتی خود، متوسل به مرقد مطهر ابوی مرحوم شما شدم. در آن مزار متبرک آنقدر گریه کردم که از فرط خستگی ضعف، بیهوش شده، به خواب عمیقی فرو رفتم! در عالم خواب و رویا، مردی جلیل القدر و نورانی را دیدم که سراغ من آمد و گفت: ابوالوکیل پدر کریم خان هستم. آنگاه دستی به چشمان من کشید و گفت برخیز که تو را شفا دادم! از خواب که بیدار شدم، خود را بینا دیدم و جهان تاریک پیش چشمانم روشن شد! این همه گریه و زاری امروز من از باب تشکر و قدر دانی و سپاسگزاری از والد ماجد شما بود!”.

مردک حقه باز که با ادای این جملات و انجام این صحنه سازی مطمئن بود کریم خان را خام کرده است، منتظر دریافت صله و هدیه و مرحمتی بود که مشاهده کرد کریم خان برافروخته شده، دنبال د‍ژخیم می گردد! موقعی که دژخیم حاضر گردید کریم خان دستور داد چشمان مرد حقه باز را از حدقه بیرون بکشد! درباریان و بزرگان قوم زندیه به دست و پای کریم خان افتادند و شفاعت مرد متملق و چاپلوس را کرده و از وکلیل الرعایا خواستند از گناه او در گذرد. کریم خان که ذاتا آدم رقیق القلبی بود، خواهش درباریان و اطرافیان را پذیرفت، ولی دستور داد مرد متملق را به فلک بسته، چوب بزنند!

هنگامی که نوکران شاه مشغول فلک  کردن مرد حقه باز بودند کریم خان خطاب به او گفت: “مردک پدر سوخته! پدر من تا وقتی زنده بود در گردنه بید سرخ، خر دزدی می کرد من که به مقام و مسند شاهی رسیدم عده ای متملق برای خوشایند من و از باب چاپلوسی برایش آرامگاهی ساختند و مقبره ای برپا کردند و آنجا را عنوان ابوالوکیل نامیدند. اکنون تو چاپلوس دروغگو آمده ای و پدر خر دزد مرا صاحب کرامت و معجزه معرفی می کنی؟! اگر بزرگان مجلس اجازه داده بودند چشمانت را در می آوردم تا بروی برای بار دوم از او چشمان تازه و پر فروغ بگیری!”.

ما نیز نباید تملق دیگران را بیش از حد بکنیم و نباید اگر کسی تملقمان را کرد ساکت شویم و ای چه بسا در دل خوشمان هم بیاید

۶. سجده بیشترین نشانه‌ی تواضع

اما از بعد از تمام این حرفها باید این را عرض کنیم که بالاخره تواضع در مقابل خولان خدا را چگونه بدست بیاوریم چگونه بتوانیم با دوستان با  زیر دستان با خانواده و مردم متواضعانه برخورد کنیم و خدای نکرده تکبر نداشته باشیم؟

اول از همه میدانید و میدانیم که تکبر بد و مذموم است چون خدای نتعال از تکبر بدش می آید و در واقع تکبر گردن کشی در مقابل خدا ی متعال است و اگر میگوییم با مومنان باید متواضعانه برخورد کرد دلیل آن است که  مومنان به خدا متصل هستند پس نباید در مقابلشان گردن کشی کرد و بهترین راه کار برای تواضع و ایجاد تواضع در روح آدمی سجده در مقابل عظمت پروردگار متعال است در روایات هم داریم که سجده باعث تواضع میشود

نه تنها سجده باعث تواضع میشود که بالاتر از آن در روایت داریم خدای متعال به موسی کلیم الله علیه السلام فرمود میدانی چرا من از بین انبیا تو را کلیم الله قرار دادم و با تو هم کلام شدم در جواب عرض کرد خدایا نمیدانم خودت بفرما خدا فرمود برای اینکه در مقابل من متواضع بودی و بعد از نمازهایت و بعد از سجده ها پیشانی بر خاک میگذاشتی و سپس گونه ی راست و گونه ی چپ را بر خاک میکشاندی و همین عمل تو باعث شد که من تو را انتخاب کنم برای تکلم با خودم

عزیزان چقدر خوب است ما هم از این پیامبر الهی یاد بگیریم و بعد از نماز ها سجده برویم و از سر تواضع صورت بر خاک بساییم . طبیعتا کسی که پنج نوبت بعد از نماز ها صورت به خاک بمالد تکبر نمیورزد و متواضع میشود ان شا الله به مدد و کمک علی بن موسی الرضا علیه السلام

منابع:

[۱] بحارالانوار جلد ۴۹ صفحه ۹۹

[۲] .» (تصنیف غررالحکم، صفحه ۲۴۹، حدیث ۵۱۴۶)

[۳] مردان علم در میدان عمل ج ۶ ص ۱۸۶

[۴] کافى(ط-الاسلامیه) ج۲، ص۱۲۲، ح۲

[۵] بحار الانوار ج۴۹ ص۹۹

[۶] عیون اخبار الرضا علیه السّلام ج۲ باب ۴۰ ص۱۶۲ ح۲۴، بحار الأنوار ج۴۹ ص۱۶۸ح۵.

[۷] نهج البلاغه، حکمت ۳۴۷.

 

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *